منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
لینک دوستان
سرور مجازی ایران" >سرور مجازی ایران

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان گپ دوستانه و آدرس rahjooyan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آخرین مطالب
دیگر موارد

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:







آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 616
:: کل نظرات : 11

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 109
:: باردید دیروز : 17
:: بازدید هفته : 277
:: بازدید ماه : 2129
:: بازدید سال : 6236
:: بازدید کلی : 361366
نویسنده : عبدالرضا جودکی
سه شنبه 25 مهر 1402

 

ورژن جدید مجاهدین خلق در مزدوری برای دشمن؛ از براندازان اغتشاشات تا ایران اینترنشنال

همزمان با جنگ میان رژیم صهیونیستی و گروه‌های مقاومت، جبهه ضدایرانی متشکل از برخی شخصیت‌های فعال در اغتشاشات سال قبل و رسانه‌های معاند به حمایت از اسرائیل پرداختند.

در زمان جنگ تحمیلی ایران با رژیم بعث عراق، سازمان مجاهدین خلق که 30 خرداد 1360 با ورود به فاز مسلحانه تبدیل به گروهکی تروریستی شده و ماهیت خود را آشکار کرده بود، با سفر سرکردگانش به بغداد و دیدار با صدام حسین و فراخوان نیروها، به بازوی عملیاتی و اطلاعاتی رژیم بعث علیه هموطنان خود تبدیل شدند.

شرکت منافقین در جنگ به‌نفع صدام موجب منفور شدن بیش از پیش این سازمان نزد افکار عمومی ملت ایران شد و تا سال‌های اخیر حتی میان اپوزیسیون جایگاهی نداشتند؛ البته این همدستی با صدام محدود به مجاهدین خلق نبود؛ در آن زمان سلطنت‌طلب‌ها و تجزیه‌طلب‌ها نیز به‌نوبه خود در کمک به صدام تلاش کردند که شواهد و اسناد آن موجود است.

اپوزیسیون و ابتذال در امرِ مبارزه سیاسی؛ از اعتصاب غذای دروغین تا ائتلاف پوشالی!

با گذشت بیش از سی سال از جنگ تحمیلی، اکنون شاهد مزدوری جبهه ضدایرانی اپوزیسیون به‌نفع اسرائیل علیه کشور هستیم؛ همزمان با جنگ اخیر اسرائیل و گروه‌های مقاومت فلسطینی، راهپیمایی‌های گسترده در سرتاسر جهان علیه رژیم صهیونیستی برپا شد؛ به‌رغم دشمنی آشکار این رژیم با مردم ایران و همچنین هدف قرار دادن غیرنظامیان در غزه، یک پای ثابت میتینگ‌های حمایت از اسرائیل را براندازان و چهره‌های فعال اغتشاشات سال گذشته تشکیل می‌دادند؛ برای مثال در لندن، وحید بهشتی که سال گذشته مدعی اعتصاب غذا بود اما دروغین بودن اعتصاب غذای وی با انتشار تصاویری از او در بیمارستان فاش شد، در گوشه‌ای از یکی از پیاده‌روهای این شهر با برافراشتن پرچم اسرائیل و پرچم شیر و خورشید از جنایات رژیم صهیونیستی حمایت می‌کند.

وحید بهشتی حامی رژیم صهیونیستی که در حمایت از جنایات این رژیم در لندن کمپ زده است

در پاریس هم تعدادی از براندازان با برگزاری اجتماعی کوچک به حمایت از اسرائیل پرداختند؛ این درحالی است که این شهر روز جمعه شاهد اجتماع هزاران‌نفری مسلمانان در حمایت از قدس شریف بود، این اقدام در برخی شهرهای آمریکا و کانادا هم تکرار شده است.

پوشش اخبار تجمعات محدود فارسی‌زبانان در حمایت از اسرائیل

رسانه‌ ضدایرانی ایران اینترنشنال هم با انتقال استودیوی پخش زنده خود به اورشلیم و فراخواندن خبرنگارانش از انگلیس و آمریکا به فلسطین اشغالی، به واحد تبلیغات جنگ در جبهه صهیونیستی تبدیل شده است؛ کارشناسان ساکن اراضی اشغالی از زمان آغاز درگیری‌ها تاکنون 40 بار در این شبکه حاضر شدند و به‌نفع رژیم صهیونیستی حرف زدند؛ علاوه بر این، بررسی تحلیل‌های افراد دعوت‌شده به این برنامه شامل چند گزاره کلیدی است؛ یک این‌که هدف اسرائیل حماس است نه غیرنظامیان، دست داشتن جمهوری اسلامی در این حملات و مظلوم‌نمایی برای رژیم صهیونیستی!

بعد از اغتشاشات سال گذشته در برخی شهرها و همچنین توافق ایران و عربستان، شبکه ایران اینترنشنال برای مدتی به واشنگتن منتقل شد، از آن زمان اخباری مبنی بر تغییر کارفرمای این شبکه از سعودی به رژیم صهیونیستی منتشر شده بود، مصاحبه‌ با سران رژیم صهیونیستی همچون "بنیامین نتانیاهو و وزیر امور استراتژیک" کابینه وی و حضور متعدد کارشناسان اسرائیلی همچون منشه امیر، بن‌سبطب و مئیر جاودانفر مؤیدی بر همین ادعا بود.

کارفرمایی اسرائیل تنها محدود به شبکه‌های ضدایران نیست؛ اوایل سال جاری رضا پهلوی با سفر به اراضی اشغالی و دیدار با نتانیاهو وابستگی خود به سران این رژیم را نشان داد. پهلوی به‌همراه مصی علینژاد و حامد اسماعیلیون (جمعی که سال گذشته ائتلاف مهسا را تشکیل داده بودند) در همان روز اول جنگ به حمایت از رژیم صهیونیستی پرداختند.

گیلا گملیئل وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی هم چندی قبل با برخی خبرنگاران و کنشگران ضدایرانی نشستی برگزار کرده بود که تصویر منتشرشده از آن حاکی از حضور وحید بهشتی، ژیار گل و آرش سیگارچی خبرنگاران BBC فارسی در این جلسه بود که نشان از افزایش سطح تعامل میان مخالفان جمهوری اسلامی و اسرائیل دارد.

***

شباهت عجیب تکنیک‌های عملیات روانی صهیونیست‌ها با مزدورانشان در ایران اینترنشنال

 
شباهت عجیب تکنیک‌های عملیات روانی صهیونیست‌ها با مزدورانشان در ایران اینترنشنال

انتشار آماتور تصاویر جعلی از سوی اکانت‌های صهیونیستی یادآور شگرد شبکه‌های ضدایرانی همچون اینترنشنال در اغتشاشات سال گذشته است.

رژیم صهیونیستی در حملات مرگبار خود به غزه در جنگ 22روزه در سال 2008 و جنگ 50روزه در سال 2014، سعی در سانسور و نرسیدن اخبار جنایاتش به مردم دنیا داشت اما این دوره با توجه به غافلگیری در عملیات طوفان‌الاقصی، به‌جای سانسور سعی در مظلوم‌نمایی و انتشار اخبار جعلی مانند کشتن کودکان و زنان از سوی نیروهای فلسطینی دارد.

البته تشت رسوایی صهیونیست‌ها این بار خیلی سریع بر زمین خورد؛ خبرنگار شبکه i24 اسرائیل که خبر سر بریدن 40 کودک توسط حماس را مطرح کرده بود، مدعی شده که صرفاً شنیده‌های خود را بازگو کرده است! یا عکسی از پرچم داعش که مدعی بودند در مقر حماس کشف شده است، ساختگی‌بودنش خیلی زود برملا شد؛ BBC و CNN هم در گزارش‌هایی دروغ بودن این شایعه را تأیید کردند.

ایران اینترنشنال , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,

تصویر ساختگی از پرچم داعش در مقر حماس که خبرنگار اینترنشنال منتشر کرده است

در تصویر پایین یک اکانت صهیونیستی مدعی شده است که حماس جسد کودکی را سوزانده است؛ اما برخی اکانت‌های انگلیسی‌زبان در توئیتر نوشتند که تصویر منتشرشده جعلی و با هوش مصنوعی درست شده است!

ایران اینترنشنال , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,

انتشار آماتور تصاویر جعلی به این شکل از شگردهای شبکه‌های ضدایرانی همچون اینترنشنال در اغتشاشات سال گذشته بود؛ شبکه‌‌ای که بعد از توافق ایران و عربستان و همچنین انتقال دفتر آن از لندن به واشنگتن، اخباری مبنی بر تغییر کارفرمایش  و حمایت مالی توسط رژیم صهیونیستی از آن به گوش رسید.

محمد منظرپور، سردبیر سابق شبکه اینترنشنال چندی پیش گفته بود که مدیریت این تلویزیون از سعودی‌ها به اسرائیل انتقال یافته است و موساد پشت این شبکه است! افزایش مصاحبه‌های این شبکه با سران رژیم صهیونیستی همچون "بنیامین نتانیاهو و وزیر امور استراتژیک" کابینه وی؛ مؤیدی بر همین ادعاست.

از سویی همزمان با عملیات "طوفان‌الاقصی" گزارشگران اینترنشنال به‌صورت ویژه‌ای در اورشلیم مستقر شدند و در حال انتشار اخبار و گزارش‌های لحظه به لحظه با رنگ و لعاب جانبدارانه در جهت صهیونیست‌ها هستند؛ شباهت شگردهای تبلیغاتی اکانت‌های صهیونیستی با رفتارهای اینترنشنال در زمان اغتشاشات، نشان می‌دهد که یک ذهن واحد درحال تکرار و امتحان دوباره همان ایده‌هاست!

 


:: بازدید از این مطلب : 185
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
یک شنبه 23 مهر 1402

در تداول مرسوم ادبیات سیاسی زبان فارسی امروز، یکی از القابی که به صورت معمول برای رژیم اسرائیل استفاده می‌شود، لقب «کودک‌کُش» است. شکی نیست که در وهلهٔ نخست چنین لقبی ریشه در واقعیات عینی و میدانی جنایات رژیم صهیونیستی علیه کودکان دارد. طبق آمارهای رسمی منتشرشده توسط نهادهای بین‌المللی (که در تعصب و تبعیض آن‌ها به نفع اسرائیل تردیدی نیست)، از سال ۲۰۰۸ به این سو، دست‌کم ۳۳ هزار کودک فلسطینی در حملات صهیونیست‌ها جان باختند.

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟

اما الصاق این لقب به رژیم اسراییل، یک عقبه و ریشهٔ قدیمی‌تر و پنهان‌تری دارد که شاید حتی چندان برای بسیاری از مردمانی که به حق و به درستی این لقب را برای اشاره به رژیم صهیونیستی به کار می‌گیرند، نیز روشن نباشد.

حقیقت این است که «کودک‌کُشی» یهود ریشه در اعماق تاریخ این قوم دارد و برای اهل تحقیق چندان دشوار نیست که قرائن و اَمارات این دعوی را از منابع یهودی بیرون بکشند. ذکر این نکته لازم است که آن چیزی که امروز عمدتاً به عنوان «یهود» شناخته می‌شود و خود را چنین می‌نمایاند، ارتباط چندانی با پدر یکتاپرستان جهان، حضرت ابراهیم (ع) و زبان گویای الهی، حضرت موسی (ع) کلیم‌الله ندارد. به عبارت دیگر، «یهود» امروز، نام و نشان و هویت فرزندان اسرائیل، که ابراهیم و اسحاق و موسی را به عنوان نبی در میان خود داشتند، غصب کرده‌اند که البته این موضوع، خود می‌تواند محل موشکافی و تحقیق و مطالعه اهل نظر به صورت مستقل باشد و در این مقال نمی‌گنجد.

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس
قدیس- کودک مسیحی که توسط یهودیان برای استحصال خون قربانی شدند
صحنه قربانی «سیمون» اهل ترنت - از قدیسان کلیسای کاتولیک توسط یهودیان

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس
قدیس- کودک مسیحی که توسط یهودیان برای استحصال خون قربانی شدند
صحنه قربانی «سیمون» اهل ترنت - از قدیسان کلیسای کاتولیک توسط یهودیان

در ماه ژوئیه سال ۱۹۳۳، در جریان رویداد بزرگ موسوم به نمایشگاه جهانی شیکاگو، تصاویری روی نوار سلولوئیدی دوربین‌های فیلمبرداری سیاه و سفید ضبط شد که به صورتی عیان و واضح، داستان قدیمی «کودک‌کُشی» را روایت می‌کرد. این‌جا صحنهٔ بزرگ‌ترین «نمایش» زنده یهودی تا همین امروز بوده است. این نمایش با عنوان «The Romance of a people» (عاشقانهٔ یک ملت) در میدان بزرگ سرباز شهر شیکاگو در عصر روز ۳ ژوئیه ۱۹۳۳ برگزار شد. این نمایش عظیم با حمایت سازمانی موسوم به «آژانس یهودی فلسطین»، در یکی از روزهای نمایشگاه جهانی «یک قرن پیشرفت» در شیکاگو برگزار شد و این روز، در تقویم نمایشگاه «روز یهودی» نام داشت. بیش از ۱۲۵.۰۰۰ نفر در اجرای «عاشقانهٔ یک ملت» شرکت کردند.

چرا روز یهود و چرا حمایت از سوی آژانس یهود برای فلسطین؟ کمیته نمایشگاه بیش از دوجین روز ویژه را برای توجه به ملیت‌هایی که جمعیت مهاجر شیکاگو را تشکیل می‌دادند تعیین کرده بود و در حال ساخت یک سالن مذهبی برای نمایش گروه‌های مذهبی شیکاگو بود. برای برخی از یهودیان شیکاگو، ملیت آن‌ها صهیونیسم و سرزمین آنان فلسطین بود. آژانس یهود نهادی بود که برای نمایندگی یهودیان در تعاملاتش با مقامات قیمومیت بریتانیا در فلسطین تعیین شده بود. از نظر مایر ویزگال، مدیر اجرایی فعالیت‌های صهیونیستی برای غرب میانه (و بعداً منشی خصوصی حییم وایزمن، نخستین رییس جمهور اسراییل)، آژانس یهود به عنوان نمایندهٔ «آرمان‌های ملی یهودیان» انتخابی بدیهی برای حمایت و پشیتبانی از این نمایش عظیم چند ده هزار نفره بود.

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس

 

ویزگال در زندگی نامه خود به نام "تا کنون" می‌نویسد که در اوایل دهه ۱۹۳۰ برنامه‌هایی را برای فستیوال سالانه جشن یهودی حانوکا در خانه اپرای شیکاگو تنظیم می‌کرد. در واقع، این فستیوال‌های سالانه، یکی از نخستین مانورهای روابط عمومی و تبلیغات از طرف یهودیان برای گسترش نفوذ خود در فرهنگ و افکار عمومی جامعه آمریکا بود. ویزگال یکی از بزرگ‌ترین چهره‌های تبلیغاتی یهود در قرن بیستم بود.

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس


مایر ویزگال

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس


کتاب شرح حال خودنوشت مایر ویزگال

به گفته ویزگال، از یهودیان شیکاگو خواسته شده بود در نمایشگاه جهانی شرکت کنند. مذاکرات در مورد اینکه آیا یهودیان یک نژاد، یک مذهب یا یک ملت هستند، ماه‌ها ادامه داشت. ویزگال پس از موفقیت در مسابقه حانوکاه خود در سال ۱۹۳۲ این ایده را مطرح کرد که به جای انجام یک کار نمایشگاهی برای معرفی یهود، یک نمایش بزرگ از موسیقی و رقص و آواز ترتیب دهند: "نه یک ساختمان، نه یک نمایشگاه، بلکه نمایشی که پنج هزار سال از تاریخ یهود را به تصویر می‌کشد. همه چیز را شامل می‌شود - دین، تاریخ، اشتیاق برای صهیون، بازگشت به صهیون، و آن را عاشقانه یک مردم می‌نامند.»

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس

 

ویزگال نزد خاخام سولومون گلدمن و قاضی هری فیشر، دو تن از رهبران صهیونیست شیکاگو رفت و از حمایت آن‌ها برخوردار شد. ویزگال، طبق روایت خودش، به ملاقات روفوس سی داوز، رئیس نمایشگاه جهانی شیکاگو رفت، مردی عمیقاً مذهبی که عاشق کتاب مقدس خود بود. ویزگال توانست او را متقاعد کند که یهودیان "چهار هزار سال تاریخ، از ابراهیم تا امروز دارند: که هیچ کس ندارد!" داوز موافقت کرد که یک «روز ویژه یهودی» را در نمایشگاه برنامه‌ریزی کند، که اختتامیهٔ بزرگ آن نمایشی عظیم به تهیه کنندگی مایر ویزگال خواهد بود.

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس


بلیت نمایش «عاشقانهٔ یک ملت»

علاوه بر برنامه روز یهود، یک نمایشگاه یهودی که در طول مدت نمایشگاه در تالار دین برپا می‌شد، این نمایشگاه توسط خاخام‌های اصلاح طلب غیرصهیونیستی لوئیسمان و گرسون لوی سازماندهی گردید. این شامل نمایش آثار یهودی و پرتره‌های یهودیان مشهور در طول اعصار بود تا مشارکت یهودیان در زمینه‌های علوم اجتماعی، آموزش، مذهب، ادبیات، پزشکی، بشردوستی، کشاورزی، دولتمردی، موسیقی، هنر، نمایش و رفاه کودکان را نشان دهد. طراحی و برنامه ریزی توسط شرکت معماری Alfred S. Alschuler and Company انجام شد. نقاشی‌های دیواری توسط هنرمند A. Raymond Katz نقاشی شد.

ویزگال این نمایش بزرگ را به کسب و کار تمام وقت خود تبدیل کرد. او از الگوی کلی جشنواره حانوکای قبلی خود پیروی کرد، اما در مقیاسی بسیار بزرگ‌تر. «عاشقانهٔ یک ملت» به جای این که صرفاً یک داستان موزیکال را بیان کند، قرار بود داستان بشر را از زمان خلقت تا عصر مدرن، طبق روایت یهودیت صهیونیستی بازگو کند. گفته می‌شود که نویسندگان نثر «عاشقانهٔ یک ملت» عبارت بودند از ویزگال، خاخام سولومون گلدمن و همچنین موریس ساموئل، نویسنده با استعداد، صهیونیست متعصب و دوست نزدیک ویزگال. مدیر موسیقی، که همچنین موسیقی متن را نوشت، آیزاک ون گروو، بود، آهنگسازی که رهبری ارکستر اپرای سیویک شیکاگو را بر عهده داشت و با ویزگال در جشن‌های حانوکا کار کرده بود. کانتور اوروم متیوز (که همچنین هنرمند اپرا و کنسرت بود) خواننده اصلی نمایش بود.

ویزگال به زودی بسیاری از مؤسسات یهودی منطقه شیکاگو، به ویژه مدارس یهودی را درگیر کرد. ۳۰۰۰ جوان یهودی گروه کر را تشکیل دادند. گروه بازیگران شامل ۳۵۰۰ خواننده، بازیگر و رقصنده بود که از گروه‌های هنرهای نمایشی یهودی در شیکاگو، میلواکی، واکگان و بندرگاه ایندیانا گرد آمدند. در میان مدیران موسیقی، هی رزنیک، مدیر انجمن کرال هالوی و مدیر موسیقی هیئت آموزش یهودیان در شیکاگو، و ایولین هریس فاکس، یکی از رهبران برجسته جامعه یهودی بودند. مدیر پخش رالف اسکولمن بود. در میان کارگردانان صحنه، بن زیون گوردون و رالف جی هالپرین بودند. ناتان ویزونسکی کارگردانی رقصندگان را برعهده داشت.

«میدان سرباز» مکان بزرگی برای گردهمایی بود و ظرفیتی نزدیک به ۱۰۰۰۰۰ نفر داشت. ویزگال در کتاب زندگی‌نامه خود منعکس می‌کند که از آن‌جایی که پدر و برادرش آوازه‌خوان بودند، از آن‌ها آموخته بود که چگونه با خوانندگان و رقصنده‌ها نمایشی موزیکال را به اجرا بگذارد - به ویژه در اعیاد یهودیان. بنابراین ویزگال تصمیم گرفت که یک سخنران معروف مذهبی را نیز در برنامه داشته باشد تا بتواند جمعی را جذب کند. مشهورترین یهودی صهیونیست در سال ۱۹۳۳ برای این کار انتخاب شد که کسی جز حییم وایزمن نبود. او یک شیمیدان مشهور و در عین حال مؤسس و رییس سازمان جهانی یهود بود و بعد از تشکیل رژیم اسراییل، نخستین رییس جمهور آن شد.

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس


حییم وایزمن، رییس آژانس یهود و اولین رییس‌جمهور رژیم اسراییل

ویزگال حالا ستارهٔ مراسم خود را داشت. با اعلام حضور وایزمن، ناگهان سازمان‌های ملی یهودی تصمیم گرفتند در روز یهودی در شیکاگو شرکت کنند. سازمان صهیونیستی آمریکا کنوانسیون خود را به خانه پالمر در شیکاگو منتقل کرد. B/nai B'rith نشست سالانه خود را به شیکاگو منتقل کرد و گروه‌های ملی جوانان، از جمله Avukah، سازمان جوانان صهیونیست، تجمعی را برای ۳ ژوئیه در شیکاگو برنامه ریزی کردند.

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس
حییم وایزمن (راست) در کنار هری ترومن (رییس جمهور وقت امریکا)

در روزهای قبل از روز یهود، یهودیان به شیکاگو هجوم آوردند. در خود روز یهود، انبوهی از یهودیان به نمایشگاه آمدند. صدها پلیس اضافی برای رسیدگی به جمعیت باید به محل نمایشگاه فراخوانده می‌شدند. تا بعد از ظهر، هزاران نفر از مردم شیکاگوی یهودی در میدان سرباز برای آماده شدن برای مراسم شب راهپیمایی کردند و رقصیدند. هری برکمن، یک سازمان‌دهنده یهودی شیکاگو و ورزشکار برجسته، ۳۰۰۰ جوان یهودی را در راهپیمایی‌ها و اجراهای بعدازظهر رهبری کرد. علاوه بر حییم وایزمن، بسیاری دیگر از مقامات یهودی از جمله ناتان اشتراوس جونیور، تاجر و ثروتمند مشهور نیویورکی به شیکاگو آمدند.

نمایش «عاشقانهٔ یک ملت» در ساعت ۲۰:۱۵ شروع شد. جیمز اودانل بنت، خبرنگار شیکاگو تریبون، زیر یک بنر صفحه اول با عنوان «۱۲۵۰۰۰ شاهد نمایش یهودی» شرح مفصل این نمایش را نوشت.

این اجرا حدود ۹۰ دقیقه به طول انجامید. این یک موفقیت فوق العاده بود. شیکاگو تریبون چهارده ستون را برای توصیف این رویداد اختصاص داد. ظاهراً مدیریت روزنامه به قدری تحت تأثیر قرار گرفته بود که آن‌ها متعهد شدند که اجرای مجدد برنامه را برای عصر پنجشنبه بعد، ۶ ژوئیه، به عهده بگیرند.

هدف از همهٔ این توضیحات و تفصیلات در باب این نمایش، آن است که نشان دهیم این نمایش با حضور فعال هزاران نفری جامعهٔ یهودی آمریکا، با پشتیبانی مهم‌ترین سازمان یهودی وقت و حضور رهبران سیاسی و مذهبی آن برگزار شد. اما نکتهٔ مهم این نمایش در پیوند با موضوع صدر این گزارش چیست؟

کل نمایش در واقع حول یک مجسمهٔ بزرگ از یک «گاو بالدار» صورت گرفت و در طول نمایش، بازسازی یک «مناسک»(ریچوآل) باستانی در منطقهٔ فلسطین باستان توسط صدها تن از جوانان یهودی انجام می‌گرفت. اما این مجسمه چه بود و آن مناسک به کدام آیین اشاره داشت؟طبق روایت عهد عتیق، و تأیید قرآن کریم، خداوند به واسطهٔ نافرمانی‌ها و بهانه‌گیری‌های مستمر بنی اسراییل در اجرای فرامین الهی، ورود به سرزمین مقدس را تا ۴۰ سال بر آنان ممنوع می‌کند و سرگردانی آن‌ها در بیابان (وادی تیه) آغاز می‌شود. یکی از بزرگ‌ترین گناهان بنی‌اسراییل که خشم الهی را برانگیخت، گرد آمدن این قوم در غیاب موسی (ع) حول «گوساله سامری» و پرستش آن بود. طبق نظر برخی پژوهندگان عهد عتیق، گوساله سامری، مظهر یکی از خدایان اقوام ملحد فنیقی و کنعانی (به عنوان دشمنان بنی‌اسراییل) به نام «مولوخ» یا مولِخ بوده است.

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس

 

مولوخ به دو صورت گاو شاخدار و بالدار و همچنین جغد در آثار تمدن فنیقی ثبت شده است و یکی از معروف‌ترین تصاویر ثبت شده از این تجسم شیطان، مراسم ضدانسانی و اهریمنی «تقدیم نوزاد» به درگاه بت مولوخ است. در این مراسم، بت بزرگ مولوخ آن قدر داغ می‌شد تا شکل سرتاسر سرخ بگیرد، و ان گاه پرستندگان او، قربانی نوزاد معصوم را در بغل بت سرخ شده از حرارت می‌گذاشتند تا جزغاله شود و قربانی پذیرفته شود. گفتنی است که علامت مشخصه هر دو تجسم «مولوخ» داشتن شاخ است و علامت معروف شیطان پرستان اشاره به همین وجه اهریمن دارد.

 

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس

نمایش «عاشقانهٔ یک ملت» اجرای جزء به جزء مراسم تقدیم قربانی کودک به بت مولوخ را بازسازی می‌کرد!

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس

حقیقت آن است که محافل و انجمن‌های مخفی یهودی از زمان حضرت موسی (ع) به این سو، در واقع افرادی بودند که با هوشمندی شیطانی خود، شاکلهٔ مناصب و جایگاه‌های دینی یهود را غصب کردند و شریعت واقعی ابراهیم (ع) و موسی (ع) و دیگر انبیاء حقیقی بنی اسراییل را متروک کردند. خاندان لاویان (Levits/Levi) که بعد از انبیاء بزرگ بنی اسراییل، راهبر و جلودار جامعه یهودی شدند، در واقع طبقه کاهنان بودند که در محافل مخفی خود، میراث پرستش «خدایان» اهریمنی چون بعل و مولوخ و بافومت را حفظ کردند و به تدریج در تار و پود شریعت رسمی یهود اندیشه‌های کافرانه و ضدالهی نیاکان کاهن خود را جاگیر کردند. همان‌های که بزرگ‌ترین تحریف‌های تاریخ را صورت دادند و با دستکاری و جعل در کتاب موسی و داوود، صفات و رذایل شنیع شیاطین مورد پرستش خود و نیاکان خود را (بعل و مولوخ و بافومت و ...که همه تجلیات خود ابلیس یا نمایندگان بلافصل او بودند) به خدای یگانهٔ ابراهیم (ع) نسبت دادند و اوصاف و اعمالی را برای یهوه توصیف کردند که چشم از خواندن و زبان از گفتن آن‌ها شرم دارد!

در آیه ۲۱ باب ۱۸ کتاب لاویان در عهد عتیق از زبان یهوه می‌خوانیم:

" و کسی از ذریت خود را برای مولوخ از آتش مگذران و نام خدای خود را بی‌حرمت مساز. من یَهُوَه هستم."

این نشان می‌دهد که ذبح و سوزاندن فرزند پای بت مولوخ، رسمی ریشه‌دار در بین لاویان (کاهنان بعل) بوده است.

و در آیه ۳۳ باب ۸ کتاب داوران می‌خوانیم:

" و واقع شد بعد از وفات جِدْعُون که بنی‌اسرائیل برگشته، در پیروی بعل‌ها زنا کردند و بعل بَرِیت را خدای خود ساختند."

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس

جالب این‌جاست که یکی از مهم‌ترین پرستشگاه‌های مولوخ، در قلب ایالات متحده قرار دارد. مجسمه بزرگ درشهر مونته ریوی کالیفرنیا، در مکانی موسوم به «درختزار بوهمی» (Bohemian Grove) واقع شده است. این مکان هر سال (در میانهٔ ماه ژوئیه) محل گردهمایی شخصیت‌های بانفوذ و تعیین کننده هنر، موسیقی، فرهنگ، سیاست و اقتصاد در آمریکاست که در مراسمی مخفی آیینی شیطانی به نام «cremation of care»(سوزاندن اَعمال/پاکسازی وجدان) شرکت می‌کنند.

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس

آن‌ها برای ابراز سرسپردگی به مولوخ که این بت سنگی جغدوار نماد آن است، این مراسم آیینی را پیش روی بت سنگی بزرگ (در نقطه‌ای که به «آشیانه جغد» معروف است) انجام می‌دهند که یکی از بخش‌های این مناسک شیطانی، سوزاندن یک «قربانی انسانی» است. اولین بار، «آلکس جونز» خبرنگار تحقیقی و جنجالی آمریکایی بود که در دهه ۱۹۸۰ به این مراسم نفوذ کرد و توانست از آن فیلم بگیرد. 

آیا خدای واقعی رژیم «کودک‌کُش» را می‌شناسید؟+فیلم و عکس

 

تا پیش از تثبیت قدرت پنهان و آشکار یهود بر دنیا در پی جنگ دوم جهانی، که منجر به برقراری یک نظام آهنین سانسور، بایکوت و اختناق در نقد صهیونیزم شد و انگ «یهودستیزی» به سلاحی قدرتمند برای سرکوب پژوهشگران و دانشوران مستقل و آزاده در نقد مشی یهود و صهیونیزم شود، بسیاری از سیاستمداران، قضات، مورخان، نویسندگان و قوم‌پژوهان غربی دربارهٔ کارنامهٔ شوم و سیاه «کودک‌کشی» آیینی و استفاده از قربانی کودک در مناسک با اهداف شومی چون به یاری طلبیدن نیروهای دنیای تاریکی در جامعه یهودی می‌گفتند و می‌نوشتند. تنها بعد از برجسته‌سازی ماجرای موسوم به «هولوکاست» و تبدیل آن به یک ناموس جهانی، بود که هزینه افشاگری و روشنگری علیه جنایات رایج در بین جامعه یهودی بسیار بالا رفت و نوعی سکوت سهمگین را در این موضوع رقم زد.

 

منبع: فارس

:: بازدید از این مطلب : 179
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 21 مهر 1402


:: بازدید از این مطلب : 179
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 21 مهر 1402

 همزمان با ورود ناو هواپیمابر آمریکایی به شرق دریای مدیترانه، اولین هواپیمای حامل مهمات این کشور نیز به فلسطین اشغالی رسید.

ورود ناو هواپیمابر به مدیترانه و هواپیمای حامل کمک‌های آمریکا به تل‌آویو

 رژیم موقت صهیونیستی بامداد چهارشنبه اعلام کرد که اولین هواپیمای حامل مهمات و تجهیزات نظامی آمریکایی دقایقی پیش در فلسطین اشغالی فرود آمده است.

سخنگوی ارتش این رژیم ادعا کرد مهمات پیشرفته آمریکایی در این هواپیما، «امکان انجام حملات بزرگ و آمادگی برای تمام سناریوها» علیه گروه‌های مقاومت فلسطینی را ممکن می‌سازد.

دقایقی بعد منابع محلی از ورود ناو هواپیمابر «جرالد فورد» به شرق دریای مدیترانه خبر دادند.

سازمان تروریستی «سنتکام» اعلام کرد که ناو هواپیمابر جرالد فورد برای نشان دادن حمایت آمریکا از رژیم موقت صهیونیستی و «بازدارندگی در برابر هر کسی که به دنبال دامن زدن به جنگ» رژیم صهیونیستی و مقاومت فلسطین باشد، به شرق دریای مدیترانه رسیده است.

صبح روز شنبه بود که بعد از انتشار خبرها درباره حملات بیش از دو ساعته موشکی و راکتی از نوار غزه به اهداف مختلف رژیم صهیونیستی شامل تل‌آویو، «محمد الضیف» فرمانده کل گردان‌های القسام، شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس)، از آغاز عملیات طوفان الاقصی خبر داد.

***

دومین ناو هواپیمابر آمریکا عازم مدیترانه می‌شود

بعد از اعزام ناو هواپیمابر فورد آمریکا به مدیترانه شرقی در حمایت از رژیم صهیونیستی، کاخ سفید اعلام کرد دومین ناو هواپیمابر ایالات متحده برای استقرار عازم مدیترانه می‌شود.

دومین ناو هواپیمابر آمریکا عازم مدیترانه می‌شود

 در بحبوحه تنش‌های اخیر بین فلسطینیان و رژیم صهیونیستی، کاخ سفید چهارشنبه اعلام کرد دومین ناو هواپیمابر آمریکا برای استقرار از مدت‌ها پیش برنامه‌ریزی شده عازم مدیترانه می‌شود. 

«جان کربی» سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید اعلام کرد ناو هواپیمابر «یواس‌اس دوایت دی آیزنهاور» و گروه ضربت آن قرار است در هفته آینده مستقر شود و در مسیر خود به سمت دریای مدیترانه از اقیانوس اطلس عبور خواهد کرد. 

پیش‌تر، جنبش حزب‌الله لبنان با اشاره به اینکه حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی مسئله غافلگیرکننده‌ای نیست، تاکید کرد اعزام ناوهواپیمابر به منطقه برای حمایت از نیروهای رژیم صهیونیستی، نیروهای مقاومت را نمی‌ترساند.


:: بازدید از این مطلب : 176
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 20 مهر 1402

حقوق مردم فلسطین بیش از هفتاد سال است که زیر چکمه‌های رژیم نامشروع صهیونیستی له می‌شود و این رژیم در مدت مذکور وحشیانه‌ترین جنایت‌ها را علیه این مردم مرتکب شده است.

عملیات نظامی که نیروهای فلسطینی با نام «طوفان الاقصی» در نیمه صبح شنبه همین هفته و در نیمه مهرماه امسال علیه ‌اشغالگران آغاز کردند، ادامه جنگی بود که سال‌هاست ‌اشغالگران علیه مردم فلسطین به راه ‌انداخته‌اند. 

طی دهه‌ها ‌اشغال فلسطین، رژیم صهیونیستی از هیچ جنایتی علیه فلسطینیان فروگذار نبوده است و فهرست بلندبالایی از جنایات ‌اشغالگران علیه ساکنان اولیه فلسطین و اعراب وجود دارد. در این گزارش به برخی از مهم‌ترین جنایات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان طی چند دهه گذشته تا کنون ‌اشاره خواهیم داشت.
شروع جنایات صهیونیستی
 علیه ملت مظلوم فلسطین از روز نکبت
فلسطین بر اساس یک توطئه وحشتناک غربی با سردمداری انگلیس در دهه ۴۰ قرن بیستم، از ملت آن، غصب و به زور سلاح و کشتار و فریب، به جماعتی که عمدتاً از کشورهای اروپایی مهاجرت داده شده‌اند، واگذار شد. این غصب بزرگ که در آغاز با کشتارهای جمعیِ مردم بی‌دفاع در شهرها و روستاها و راندن مردم از خانه و کاشانه خود به کشورهای هم‌مرز همراه بود، در طول بیش از هفت دهه همچنان با همین جنایت‌ها ادامه یافته است.
با شروع‌ اشغال رسمی فلسطین در بین سال‌های ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۰ بیش از ۵۳۰ شهر و روستای فلسطینی تخریب شد. بسیاری از این تخریب‌ها به این دلیل رخ می‌داد که فلسطینی‌های آواره نتوانند به خانه‌های خود بازگردند. در طول ۷۵ سال اخیر بیش از ۱۰۰ هزار فلسطینی با گلوله مستقیم به شهادت رسیده و یک میلیون نفر نیز دستگیر شدند.
در تاریخ ۱۵ مه ۱۹۴۸ گروه‌های تروریستی یهودی شامل هاگانا و‌اشترن و پالماخ که تحت نظارت و آموزش انگلیسی‌ها بودند حملات وحشیانه خود را به شهرها و روستاهای فلسطینی آغاز کردند. طبق آمار موجود، بیش از ۷۰۰ هزار فلسطینی یعنی نزدیک به نیمی از جمعیت فلسطینیان در آن زمان از خانه و کاشانه خود آواره شدند و ۴۰۰ تا ۶۰۰ روستای فلسطینی کاملاً تخریب شد.
فلسطینی‌هایی که در روز نکبت از سرزمین خود آواره شدند به کشورهای همسایه همچون اردن و مصر و لبنان و سوریه رفتند و تا امروز در اردوگاه‌های آوارگان زندگی می‌کنند و منتظر روز بازگشت هستند.
در واقع رژیم غاصب صهیونیستی از ابتدای قرن بیست جنایات زیادی را در این سرزمین مرتکب شده که در مواردی می‌توان گفت در طول تاریخ بشر کم‌نظیر یا بی‌نظیر بوده است.
جنایات صهیونیستی تا حدی بوده که رسانه‌های جهان تنها قادر بودند بخش ناچیزی از آن را گزارش دهند و انبوه دیگری از این جنایات در سینه ملت فلسطین و در حافظه تاریخی زنان و مردان و کودکان آن ذخیره شده است. از کشتارهای دسته جمعی مردم و ویران کردن خانه‌ها و مزارع آنان و دستگیری و شکنجه مردان و زنان و حتّی کودکان آنان، تا تحقیر و توهین به کرامت این ملت و سعی در نابودی و هضم آن در معده‌ حرامخوار رژیم صهیونیستی، و تا حمله به اردوگاه‌های آنان در خود فلسطین و در کشورهای همسایه که میلیونها آواره را در خود جای داده است. صبرا و شتیلا، دیر یاسین تنها بخشی از جنایات صهیونیست‌ها علیه ملت فلسطین است.
جنایت دیریاسین از کشتار زنان و مردان 
تا دریدن شکم زنان باردار
نهم ‌آوریل هر سال، سالروز کشتار فجیع روستای «دیر یاسین» در غرب بیت‌المقدس است. آمار مختلفی از تعداد شهدا وجود دارد، از ۲۵۰ تا ۳۶۰ نفری که بسیاری از آنها زن و کودک بودند و با خونسردی تمام به دست صهیونیست‌ها قتل عام شدند.
کشتار در سحرگاه نهم ‌آوریل ۱۹۴۸ به دست تروریست‌های «ایتسل» و «لیحی» که مورد حمایت سازمان تروریستی «هگانا» بودند انجام شد، جنایتکارانی که بعدها هسته مرکزی ارتش را تشکیل دادند.
به گفته منابع فلسطینی، تروریست‌های یهودی گمان می‌کردند که اهالی روستا که ۷۵۰ نفر بودند، از ترس و واهمه خانه‌هایشان را رها کرده و فرار کنند، اما مقاومت اهالی بهانه شد تا صهیونیست‌ها از کشته‌ها پشته‌ها بسازند.
همچنین طبق گزارش‌ها، صهیونیست‌های جنایتکار، اقدام به مثله کردن بدن مطهر برخی اهالی کردند، حتی شکم زنان باردار را برای شرط‌بندی بر روی جنسیت جنین می‌دریدند. حدود ۲۵ نفر از مردان روستا را سوار اتوبوس کردند و مانند ارتش روم در گذشته در خیابان‌های بیت‌المقدس گرداندند و سپس آنها را با تیراندازی اعدام کردند. صهیونیست‌ها همچنین پیکر شهدا را روی هم تلنبار کرده و آنها را به آتش کشیدند.
در واقع اصل ماجرا از آنجا آغاز شد که در بامداد روز نهم ‌آوریل سال ۱۹۴۸ نیروهای موسوم به «آرگون» رژیم صهیونیستی از مناطق شرق و جنوب وارد روستای «دیر یاسین» و نیروهای «اشتیرن» نیز از قسمت شمال وارد این روستا شدند و بدین گونه روستا از هر طرفی بجز طرف غربی به محاصره درآمد.
ساکنان روستا که همگی در خواب بودند با این اقدام غافلگیر شدند؛ آنها در ابتدا به مقابله با صهیونیست‌ها پرداختند که این امر منجر به هلاکت ۴ تن از مهاجمان و زخمی شدن ۴۰ تن دیگر شد. پس از این موضوع، صهیونیست‌ها به منظور مقابله با پایداری ساکنان روستا، از نیروهای «پالماخ» در یکی از پادگان‌های نظامی در نزدیکی قدس طلب کمک گرفتند، این نیروها اقدام به گلوله‌باران توپخانه‌ای این روستا نمودند تا زمینه حمله متجاوزین را فراهم کنند و با فرا رسیدن ظهر روستا به کلی از حضور نیروهای مقاومت خالی شد، بنابراین نیروهای آرگون و‌اشتیرن به شیوه تروریستی خود برای قتل عام ساکنان روستا روی آوردند.
بدین ترتیب مهاجمان از طریق منفجر ساختن منازل ساکنان روستا، آن را ‌اشغال کردند و پس از تمام شدن دینامیت‌ها و مواد منفجره، از طریق بمب و توپخانه اقدام به کشتار عناصر مقاومت نمودند و تمامی مردان و زنان و کودکان و سالخورده‌هایی را که در داخل منازل حضور داشتند، هدف تیراندازی‌های خود قرار می‌دادند.
متجاوزین ده‌ها تن از ساکنان روستا را کنار هم قرار داده و به طرف آنان تیراندازی می‌کردند و ۲ روز کامل کشتارها و جنایت‌های خود را ادامه دادند. نظامیان صهیونیست کشتاری شامل شکنجه، هتک‌حرمت، قطع اعضا، پاره کردن شکم زنان باردار و... را به راه‌انداختند و ۵۳ کودک را از دیوارهای محله قدیمی قدس به پایین پرت کردند و ۲۵ تن از مردان این روستا را در اتوبوس‌هایی حبس کرده و همانند ارتش قدیم رومانی، آنان را به نشانه پیروزی در خیابان‌های شهر قدس چرخانده و در نهایت تیرباران کرده و به شهادت رساندند. صهیونیست‌ها اجساد قربانیان را در چاه‌های آب روستا ‌انداخته و درهای آن را به منظور سرپوش نهادن بر جنایت‌های خود بستند.
جنایت «کفر قاسم»
بیش از نیم‌قرن از زمانی که نیروهای صهیونیستی در روستای فلسطینی کفرقاسم ۴۷نفر از جمله زنان و کودکان را به ضرب گلوله کشتند، می‌گذرد، اما این رسوایی همچنان در یادها زنده است.
اندکی پس از ساعت ۱۷ روز  ۲۹اکتبر ۱۹۵۶، پلیس رژیم صهیونیستی بدون اعلام قبلی در شش روستای فلسطینی از جمله کفر قاسم پست‌های ایست و بازرسی برپا کرد. سرگرد اسرائیلی «شموئل مالینکی» در یک جلسه کوتاه به افراد خود دستور داد هر غیرنظامی فلسطینی که بعد از ساعت ۱۷ به خانه‌اش رسید به قتل برسانند و این‌گونه دومین جنایت بزرگ صهیونیستها در فلسطین پس از دیر یاسین رقم خورد و نظامیان صهیونیست ۴۷ زن و مرد و کودک فلسطینی اهل روستای کفر قاسم را به خاک و خون کشیدند.
جنایت صبرا و شتیلا
رژیم صهیونیستی در سپتامپر ۱۹۸۲ جنایت دیگری را در کارنامه سیاه خود به ثبت رساند. اردوگاه‌های «صبرا و شتیلا» دو اردوگاه از مجموع ۱۲ اردوگاه محل اسکان آوارگان فلسطینی در جنوب لبنان بودند. این رژیم جعلی از ‌شانزدهم تا هجدهم سپتامبر ۱۹۸۲ کشتاری در این اردوگاه‌ها به راه‌ انداخت که تعداد قربانیان آن بیش از دو هزار نفر اعلام شد. برخی منابع حتی شمار قربانیان را بین سه تا پنج هزار نفر تخمین زدند. این جنایت را نظامیان صهیونیست به فرماندهی «آریل شارون» وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی و نیروهای «فالانژ» لبنان انجام دادند و بیشتر کشته‌ها از زنان و کودکان و سالمندان بود.
یکی از شاهدان این ماجرا به گوشه‌ای از جنایات صهیونیست‌ها‌ اشاره می‌کند:
ام عباس می‌گوید که دیده است به یک زن دیگر که حامله بود حمله کردند و بچه را از شکمش بیرون آوردند. او که در ابتدای یک کوچه باریک نشسته، به یاد می‌آورد که چگونه «یک بولدوزر اجساد را بیل می‌زد و در گودالی عمیق روی هم می‌ریخت.»
برخی از کشتارهای دسته جمعی ملت فلسطین در سرزمینشان به دست صهیونیست‌ها در سال ۱۹۴۸ م رخ داده که شامل؛ کشتار فلسطینی‌ها در سلمه، بیار عدس، طبریا، حیفا، قدس، عکا، یافا، صفد و بیسان است.
جنگ ۲۰۰9-۲۰۰8 علیه نوار غزه
در ۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ (۲۲ روزه)، ۸۰ جنگنده اسرائیلی دهها نقطه در نوار غزه را بمباران کردند و در این ضربه اول ۲۰۰ فلسطینی شهید و ۷۰۰ نفر دیگر مجروح شد که بیشتر آنها از اعضای پلیس فلسطین و در مقدمه آنها فرمانده کل پلیس «توفیق جبر» بود.
حمله رژیم صهیونیستی به غزه ‌اندکی پس از خاتمه توافقنامه شش‌ ماهه‌ای که بین اسرائیل و مقاومت به امضا رسیده بود، شروع شد. جنگنده‌های اسرائیلی در خلال ۸ روز اول به بمباران گسترده خود در مناطق مختلف غزه ادامه دادند و مقاومت در حد امکان با پرتاب موشک و راکت پاسخ داد. جنگنده‌های اسرائیلی علاوه‌بر اهداف امنیتی و بر خلاف قوانین بین‌الملل صدها منزل مسکونی‌، بیمارستان، مسجد، مدرسه‌، دانشگاه و سازمان‌های وابسته به سازمان ملل در نوار غزه را هدف قرار داد.
در سوم ژانویه ‌۲۰۰9 - 8 روز پس از شروع جنگ- رژیم صهیونیستی حمله زمینی خود به نوار غزه را آغاز کرد و صدها ‌تانک اسرائیلی با عملیات‌های هوایی همراه شدند و بر وسعت بمباران غزه افزودند.
تل‌آویو از به کارگیری هیچ سلاحی در این کشتارها دریغ نکرد. بعد از اینکه تمامی سلاح‌های خود مانند ‌تانک و جنگنده و غیره را ناکارآمد دید، به سلاح‌های تحریم شده بین‌المللی روی آورد و تحقیقات اثبات کرد این رژیم از بمب‌های حاوی فسفر سفید و اورانیوم در بمباران غزه استفاده کرده است. پس از گذشت 23 روز از جنگ، رژیم صهیونیستی به صورت یکجانبه آتش‌بس اعلام کرد.
در این حمله ۱۴۱۹ نفر از نوار غزه شهید شدند که بیشتر آنها از شهروندان عادی و زنان و کودکان بودند. تعداد مجروحان ۵۵۰۰ نفر اعلام شد که برخی از آنها همچنان از معلولیت‌های ناشی از جنگ رنج می‌برند. ۸۳ درصد از شهدا را زنان و کودکان تشکیل دادند.
مقامات اسرائیلی نیز از کشته شدن ۱۳ نظامی و مجروح شدن ۳۰۰ نفر دیگر خبر دادند اما مقاومت فلسطین تاکید کرد که در این جنگ ۱۰۰ نظامی اسرائیلی کشته شده است.
جنگ ۲۰۱۲ علیه نوار غزه
جنگ سال ۲۰۱۲ (۸ روزه) با ترور «احمد الجعبری» از فرماندهان ارشد گردان‌های «القسام» شاخه نظامی حماس آغاز شد و رژیم صهیونیستی پس از این ترور حملات هوایی گسترده خود به غزه را آغاز کرد.
مرکز اطلاعات بهداشتی فلسطین در گزارش خود اعلام کرد که در سال ۲۰۱۲ در جریان تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه ۲۷۸ فلسطینی شهید و ۲‌هزار و ۱۵۸ نفر نیز زخمی شدند.
بر اساس این گزارش از میان این شهدا ۱۸۹ نفر در جریان جنگ ۸ روزه رژیم صهیونیستی علیه غزه به شهادت رسیدند و ۲۵۱ نفر از شهدا را مردان و ۲۷ نفر را زنان تشکیل می‌دهند. همچنین تعداد زنان بالای ۱۸ سال نیز ۱۳ نفر و تعداد کودکان شهید زیر ۵ سال نیز ۱۸ نفر بوده‌اند.
در این گزارش آمده است که تعداد زخمی‌ها در سال ۲۰۱۲ نیز ۲‌هزار و ۱۵۸ نفر بوده که از این تعداد ۱۵۲۶ نفر در جنگ ۸ روزه زخمی شدند و از این تعداد ۱۶۴۱ نفر مرد و ۵۱۷ نفر نیز زنان هستند. همچنین تعداد زنان زخمی بالای ۱۸ سال ۳۲۲ نفر و تعداد کودکان زخمی زیر ۵ سال نیز ۲۱۲ نفر هستند.
 جنگ ۲۰۱۴ علیه نوار غزه
۲۲ خرداد سال ۱۳۹۳ (۱۲ ژوئن ۲۰۱۴) بود که صهیونیست‌ها از گم شدن سه اسرائیلی در کرانه باختری خبر داده و بلافاصله حماس را به ربودن آنها متهم کردند. به همین بهانه هم بود که یورش به خانه‌های فلسطینی‌ها در کرانه باختری آغاز شد و بیش از ۵۰۰ جوان فلسطینی بازداشت شدند. بعد از مدتی سخنگوی پلیس رژیم‌صهیونیستی در گفت‌وگو با خبرنگار شبکه بی‌بی‌سی اذعان کرد که گم شدن و مرگ سه اسرائیلی در کرانه باختری ارتباطی با حماس نداشته است.
یک شهرک‌نشین صهیونیست به نام «یوسف حاییم بن داوید» (۲۹ ساله) در تاریخ ۱۱ تیرماه به همراه دو شهرک‌نشین دیگر «محمد ابوخضیر» نوجوان فلسطینی را به بهانه انتقام ربایش سه اسرائیلی یادش شده ربودند و وی را به شهادت رساندند. وی در مورد جزئیات این جنایت گفته است که پس از دزدیدن ابوخضیر وی را به یک مکان دورافتاده می‌برند و با شیء سنگینی به سر وی می‌زنند و سپس او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند و در نهایت با ریختن بنزین بر این نوجوان فلسطینی جسد او را زنده زنده آتش می‌زنند، این اقدامات در کنار اتفاقات دیگر جرقه‌های جنگ سوم غزه را زد.
پس از چندین درگیری اولیه میان رژیم صهیونیستی و مقاومت، کابینه امنیتی این رژیم پس از جلسه سه ساعته تصمیم گرفت تجاوز به نوار غزه را از سه‌شنبه ۱۷تیر (۸ جولای) آغاز کند و جنگ سوم (۵۱ روزه) علیه غزه آغاز شد. رژیم اسرائیل حمله خود را تحت عنوان «صخره سخت» علیه نوار غزه آغاز کرد و گروه‌های فلسطینی در قالب عملیات «بنیان مرصوص» و «العصف المأکول» پاسخ دادند.
این تجاوز ۵۱ روزه نزدیک به ۲۲۶۰ شهید و نزدیک به ۱۱ هزار مجروح بر جای گذاشت. کودکان و زنان بخش زیادی از کشته شدگان را تشکیل دادند به نحوی که خبرها از شهادت ۵۰۰ کودک و بیش از ۲۵۰ زن حکایت داشت. رژیم صهیونیستی تعداد نظامیان کشته شده در جنگ غزه را ۶۴ نفر اعلام کرده و حماس این تعداد را ۱۶۱ نفر می‌داند این درحالی است که پایگاه خبری «پانورما» تعداد این افراد را بیش از ۶۰۰ نفر اعلام کرد.
پس از چند آتش‌بس موقت در طول جنگ، مقامات رسمی حماس چهارم شهریور (۲۶ اوت) اعلام کردند که با اسرائیل برای پایان دادن به هفت هفته درگیری در غزه به توافق رسیده‌اند.
جنگ ۲ روزه علیه نوار غزه
صبح روز شنبه (۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ / ۴ می ‌۲۰۱۹) بود که رژیم صهیونیستی به مناطقی در نوار غزه حمله کرد و مقاومت با شلیک چندین راکت پاسخ داد؛ اما این اتفاق «موقت» نبود و لحظه به لحظه بر حجم تنش‌ها میان نوار غزه و رژیم صهیونیستی افزوده شد.
حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه در روز و شب یکشنبه (۱۵ اردیبهشت/۵ می) نیز ادامه پیدا کرد و مقاومت نیز با شلیک راکت و موشک قاطعانه پاسخ داد. سرانجام با وساطت مصر و قطر و سازمان ملل دوشنبه (۱۶ اردیبهشت/۶ می) آتش‌بس در نوار غزه برقرار شد و آرامش این منطقه را فرا گرفت.
در حملات دو روزه رژیم صهیونیستی به نوار غزه ۲۷ فلسطینی به شهادت رسیدند که در میان آنها «سه زن، دو نوزاد دختر و دو جنین (در شکم مادر)» دیده می‌شوند.
رژیم صهیونیستی در این حملات دو روزه به ۳۲۰ هدف در نوار غزه حمله کرد که طی آن ۵۸ واحد مسکونی به صورت کامل تخریب شد و ۳۱۰ واحد مسکونی دیگر آسیب جزئی دید. 
مسجد،‌ مدرسه، پایگاه‌های آموزشی، برج مراقبت، خودرو، کارگاه، زمین‌های زراعی، سازمان‌های رسانه‌ای، موتورسیکلت و اطراف دانشگاه‌ها و امثال آن جزء اهداف رژیم صهیونیستی در این حملات بوده است. 
وزارت زیرساخت فلسطین میزان تخریب‌ها را بالاتر دانست و اعلام کرد، بررسی‌های اولیه نشان می‌دهد ۱۳۰ واحد مسکونی به صورت کامل و ۷۰۰ واحد مسکونی به صورت جزئی تخریب شده‌‌اند.
گروه‌های مقاومت فلسطین ۶۹۰ موشک و راکت به سمت فلسطین ‌اشغالی شلیک کردند که در نتیجه چهار صهیونیست کشته و ۱۳۰ نفر دیگر زخمی شدند، همچنین یک نفربر و یک جیپ اسرائیلی نیز با موشک مقاومت منهدم شدند.
شکنجه زندانیان فلسطینی 
رژیم صهیونیستی که در ۲۲ اکتبر ۱۹۸۶ کنوانسیون منع شکنجه را امضا نموده و در ۳ اکتبر ۱۹۹۱، آن را تصویب کرد. در طی چندین دهه به کرات و مستمراً به ابزار شکنجه نظامیان و غیرنظامیان فلسطینی توسل جسته است.
یکی از شیوه‌های رایج شکنجه در زندان‌های اسرائیل روش شبح است که بسیار دردناک است. براساس آمار، ۸۷ درصد از بازداشت شدگان این شکنجه را چشیده‌اند. در این روش شخص بازداشت شده برای مدتی طولانی آویزان می‌شود. از شیوه‌های دیگری که بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد، نشاندن زندانی بر روی یک صندلی کج است تا فشار فزاینده‌ای بر ستون فقرات او وارد شود. ضربه زدن به سینه و اعضای حساس بدن، تکان دادن شدید تا حد بهم ریختگی روانی و بی‌هوشی در اثر تکان خوردن مغز و لخت کردن شخص در سرمای شدید در وسط برف‌ها و ریختن آب سرد بر روی بدن از دیگر روش‌های شکنجه صهیونیستی است.
کودکان فلسطینی که هرگز کودکی نکردند
یکی از مظلومیت‌های تاریخ ملت فلسطین جنایت صهیونیست‌ها علیه کودکان است. کودکانی که به دلیل تجاوزهای صهیونیستی از دوران کودکی خود بهره‌ای نبردند و در طول حیات خود شاهد صحنه‌های دلخراش کشتار والدین و یا اسارت آنها و نابودی خانه و مدارسشان بودند. در این بین کودکانی نیز هستند که زندان و شکنجه را در دوران کودکی تجربه کردند.
تنها در یک آمار، یک مؤسسه حقوقی بین‌المللی پس از دیدار با ۴۵۰ کودک فلسطینی که طی سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ در زندان‌های رژیم صهیونیستی اسیر بوده‌اند، اعلام کرد که ۹۶ درصد از آنها به طور دست و پا بسته و ۸۱ درصد با چشمانی بسته زندانی شده‌اند؛ ۶۰ درصد از این کودکان مورد آزار و شکنجه‌های بدنی قرار گرفته و ۴۹ درصد نیز از دشنام‌های صهیونیست‌ها در امان نبودند.
جنایات رژیم صهیونیستی در مسجدالاقصی
بنا به گزارش خبرگزاری «آناتولی»، بارزترین جنایات رژیم صهیونیستی در مسجدالاقصی از زمان ‌اشغال در ۷ ژوئن ۱۹۶۷ به شرح زیر است:
۲۱ اوت ۱۹۶۹: مسجدالاقصی توسط «دنیس مایکل روهان» یهودی استرالیایی به آتش کشیده شد.
۱۱‌آوریل ۱۹۸۲: به دنبال شلیک یک نظامی صهیونیست در مسجدالاقصی، ۲ فلسطینی شهید و ۶ تن دیگر مجروح شدند.
۱۰ اکتبر ۱۹۹۰: شلیک گلوله به سوی فلسطینیانی که قصد داشتند از قرار داده شدن سنگ پایه معبد سلیمان در مسجدالاقصی توسط صهیونیست‌ها جلوگیری کنند، به شهادت ۲۱ تن و مجروح شدن ۱۵۰ فلسطینی انجامید.
۲۵ سپتامبر ۱۹۹۶: گشایش تونلی در زیر دیوار غربی مسجدالاقصی، سبب شورش فلسطینیان گردید به‌طوری‌که در عرض چند روز ۶۸ فلسطینی شهید و حدود ۱۶۰۰ تن دیگر مجروح شدند.
کشتار مسجد ابراهیمی‌(ع) در الخلیل
قتل‌عام مسجد ابراهیمی‌(ع) در «الخلیل» کرانه باختری در روز عید فطر سال ۱۹۹۴ (۲۵ فوریه) توسط «باروخ گلدشتاین» که یک یهودی آمریکایی‌الاصل ساکن فلسطین ‌اشغالی بود، انجام شد.
وی هنگامی که نمازگزاران در حال سجود بودند با مسلسل از کنار یکی از ستون‌های مسجد به روی آنان آتش گشود و در نتیجه ۲۹ تن را به شهادت رساند و ۱۲۵ تن را زخمی کرد. وی نهایتاً توسط نمازگزاران دستگیر و کشته شد.
این رویداد بازتاب‌ها و اعتراضات فراوانی را علیه صهیونیست‌ها برانگیخت. ارتش اسرائیل در درگیری با فلسطینیان معترض ۲ روز پس از این رویداد ۱۹ تن دیگر را نیز به شهادت رساند.
حمله به کشتی «ماوی مرمره»
نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۱۰ به کشتی ماوی مرمره که از ترکیه برای ارسال کمک‌های انسانی به نوار غزه راهی شده بود، حمله کرده و ضمن مجروح کردن ۶۰ فعال حقوق بشری، ۱۰ تبعه ترکیه را نیز به شهادت رساندند. بعد از این حادثه بود که روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی قطع شد.
رژیم صهیونیستی در پی آواره کردن 
ساکنان کل یک محله در قدس ‌اشغالی
اهالی محله «شیخ جراح» در قدس ‌اشغالی از سال ۱۹۷۲ با توطئه‌ای صهیونیستی مقابله می‌کنند که قصد بیرون کردن این خانواده‌ها از منازلشان را دارد.
فلسطینی‌ها به موجب توافقنامه‌ای که در سال ۱۹۶۵ میان دولت اردن و «آنروا» (آژانس امداد و کاریابی ویژه آوارگان فلسطینی وابسته به سازمان ملل) بسته شد مالک این زمین‌ها در قدس محسوب شده و منازل آنها توسط دولت اردن ساخته شد.
اما صهیونیست‌ها مدعی هستند زمینی که منازل فلسطینی‌ها در آن بنا شده قبلا متعلق به خانواده‌های یهودی بوده است. رژیم صهیونیستی اکنون با تبانی در دادگاه‌های قدس توانسته این ادعای دروغ خود را به کرسی بنشاند و صدها فلسطینی با آوارگی اجباری رو‌به‌رو هستند.
 

پایان سخن

نکته مهم در رخ داد جنایات صهیونیست‌ها علیه ملت فلسطین همکاری دولت‌های غربی بویژه آمریکا و برخی از سران کشورهای مرتجع عربی و خائن به آرمان فلسطین با این رژیم جعلی است. در بسیاری از جنایات صهیونیست‌ها از آغاز تاکنون دست رژیم‌های عربی و یا برخی از دول غربی و آمریکا در تحقق این جنایات آشکار است. از کمک‌های نظامی و اطلاعاتی گرفته تا سکوت در مجامع بین المللی در قبال جنایات وحشتناک صهیونیست‌ها.

از این رو گروه‌های مقاومت فلسطین با اتکا بر خداوند و ایمان به حقانیت خود با کمک جبهه مقاومت در غرب آسیا خود را تجهیز نمودند تا آنجا که راهبرد دفاعی و نظامی فلسطینی‌ها از سنگ به موشک و پهپاد توسعه پیدا کرد و امروز به جای اتخاذ تاکتیک دفاعی تاکتیک تهاجمی را برگزیدند، به طوری که دشمن صهیونیستی را غافلگیر کردند. چرا که کاسه صبر فلسطینی‌ها سرازیر شده و آنها خواهان آزادی قدس شریف و تمامی سرزمینشان از لوث صهیونیست‌ها هستند.


:: بازدید از این مطلب : 164
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
چهار شنبه 19 مهر 1402

براساس اسناد جمع‌آوری شده توسط بنياد دفاع از حقوق كودكان فلسطيني، از سال 2000 تاكنون نیروهای صهيونيستي و شهرک‌نشینان بیش از 2300 کودک فلسطینی را به شهادت رسانده‌اند.

 .

کارنامه سیاه صهیونیست ها؛ از کشتارهای خانوادگی تا شکنجه کودکان

 

 در تاریخ ۱۵ مه ۱۹۴۸ گروه‌های تروریستی یهودی شامل هاگانا و اشترن و پالماخ که تحت نظارت و آموزش انگلیسی‌ها بودند حملات وحشیانه خود را به شهرها و روستاهای فلسطینی آغاز کردند. طبق آمار موجود، بیش از ۷۰۰ هزار فلسطینی یعنی نزدیک به نیمی از جمعیت فلسطینیان در آن زمان از خانه و کاشانه خود آواره شدند و ۴۰۰ تا ۶۰۰ روستای فلسطینی کاملاً تخریب شد.

کارنامه سیاه صهیونیست ها؛ از کشتارهای خانوادگی تا شکنجه کودکان

 

براساس گزارش سازمان ملل متحد كه وب‌سايت دفاع از حقوق كودكان فلسطيني آن را منتشر كرده، نیروهای صهيونيستي و شهرک‌نشینان از سال 2008 تا كنون حداقل 3752 غیرنظامی فلسطینی را در سراسر کرانه باختری اشغالی از جمله بیت‌المقدس شرقی و نوار غزه به شهادت رسانده‌اند.

 

بی غیرتترین قوم همین قوم یهود است. با وجودی که می دانند خانه ای که به آنها مجانی داده اند. قبلا صاحب خانه را صهیونیست ها از این خانه با زوربیرون کرده اند، صاحب اصلی خانه ها آواره شده اند. این بی غیرت ها خانه را غصب نموده اند. آیا به کسی که منزلت را با زور غصب نماید باید رحم نمود. باید او را با زور بیرون نمود. فراموش نکنیم که اینها شهروند ساده نیستند اینها از اقصا نقاط دنیا به فلسطین اشغالی آمده اند. تا شاهد آوارگی و بی خانمانی فلسطینیان باشند.

بیش ار هفت دهه است که اشغالگران فلسطین جنایت می کنند.

عبدالرحمان شهاب آزاده فلسطینی و مدیر مرکز مطالعات اطلس در حمله جنگنده‌های اسرائیلی به خانه‌اش در شهر غزه همراه با دیگر اعضای خانواده‌اش به شهادت رسید.

 


 

 


:: بازدید از این مطلب : 184
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 14 مهر 1402

نرگس محمدی محکوم امنیتی که به اقدامات براندازانه و ضد ایرانی مشهور است و بارها به‌دلیل همکاری با ضدانقلاب بازداشت و زندانی شده بود، برنده جایزه صلح نوبل شد.

 

 نرگس محمدی کیست؟ | جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی رسید +عکس

 

وی در گذشته با رفتارهایی همچون ادعای اعتصاب غذا، ملاقات نکردن با فرزندانش و ادعای دروغین دسترسی نداشتن به پزشک در زندان! به تیتر رسانه‌های ضد ایرانی تبدیل شد.

جایزه صلح نوبل که امروز به نرگس محمدی داده شد، جایزه‌ای سیاسی است که روند اهدای آن در این سالها نشان داده با  انگیزه‌های سیاسی دریافت می‌شود.

در فهرست برندگان این جایزه نام جنایتکارانی همچون هنری کسینجر، انور سادات، آنگ سان سوچی، مناخیم بگین و شیمون پرز و اسحاق رابین از سران رژیم صهیونیستی دیده می‌شود.

نگاهی به فهرست دریافت‌کنندگان نوبل صلح نشان می‌دهد عمده برندگان این جایزه بخصوص در سال‌های اخیر را چهره‌هایی تشکیل می‌دهند که علیه کشورهای مستقل و وطن‌شان اقدام کرده‌اند.

سال 2003 این جایزه به شیرین عبادی اهدا شد؛ چهره‌ای که در ایام اغتشاشات 1402، در کنار رضا پهلوی، مصی علینژاد و عبدالله مهتدی با تشکیل ائتلاف مهسا علیه ایران فعالیت می‌کرد.

کمیته نوبل نروژ روز جمعه ۶ اکتبر (۱۴ مهر) اعلام کرد جایزه سال ۲۰۲۳ خود را به نرگس محمدی، فعال حقوق بشر ایرانی، اهدا کرد.

بریت ریس اندرسون، رئیس هیات نروژی کمیته نوبل صلح، در برابر خبرنگاران قرار گرفت و نام نرگس محمدی را به‌عنوان برنده سال ۲۰۲۳ این جایزه اعلام کرد. اندرسون ابتدا به زبان فارسی شعار اغتشاشات سال گذشته یعنی «زن، زندگی، آزادی» را صدا زد.

این اولین جایزه سیاسی نرگس محمدی نیست. در اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ نیز سازمان ملل اعلام کرد که سه چهره تأثیرگذار اغتشاشات مهسا یعنی نیلوفر حامدی، نرگس محمدی و الهه محمدی، برنده مهم‌ترین جایزه این سازمان در زمینهٔ آزادی مطبوعات شده‌اند.

دومین ایرانی دریافت‌کننده جایزه صلح نوبل

پیش‌ازاین، شیرین عبادی که به اقدامات ضدایرانی و تجزیه‌طلبانه‌ مشهور است و بارها خواستار افزایش تحریم‌ها و حذف تیم‌های ورزشی ایران از رقابت‌های بین‌المللی شده، توانسته بود نظر اعضای کمیته انتخاب جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۳ را جلب کند. پس از این جایزه بود که شیرین عبادی در صدر توجهات رسانه‌های بین‌المللی قرار گرفته بود و چند سال بعد به بهانه اعدام نوید افکاری و اتفاقات سیاسی دیگر، خواستار محرومیت کلیه رشته‌های ورزشی ایران به‌مدت یک سال شد.

مسیح علینژاد نیز چندبار هم در سال ۲۰۲۳ و هم سال‌های گذشته نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شده بود که در نهایت به او تعلق نگرفته بود.

نرگس محمدی کیست؟

نرگس محمدی که اکنون به جرم اجتماع و تبانی به‌قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور در زندان به سر می‌برد، سابقه پرتکراری در اقدامات ضد امنیتی علیه کشور دارد و به مناسبت این اقدامات در سال‌های اخیر خبرساز شده و به شهرت رسیده است. او بارها و بارها با اظهارات شاذ و دروغ خود را در راست توجهات رسانه‌های معاند و خارجی قرار داده است. آخرین مرتبه در ۲۱ شهریور در حساب اینستاگرامی منتسب به نرگس محمدی، مطلبی منتشر شد که ادعا می‌کرد محمدی در محل بهداری زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته است و همین موضوع به سوژه‌ی جدید رسانه‌های معاند تبدیل شده بود. باوجود تکذیب روابط عمومی سازمان زندان‌ها، اما رسانه‌های معاند به گزارش‌ها و تحلیل‌های دروغین خود ادامه دادند.

این ادعای کذب در شهریورماه ۱۴۰۲ و رفتارهای تبلیغاتی او در ۷ ماه گذشته، به سفارش شیرین عبادی صورت گرفته بود تا با این جلب توجهات، نظر کمیته نوبل برای اهدای جایزه به نرگس محمدی جلب شود. محمدی در ۷ ماه گذشته از حق مرخصی قانونی خود از زندان استفاده نکرده و از خانواده و وکلای خود نیز خواسته برای خروج از زندان کفیل وی نشوند. بر اساس اعلام منابع آگاه، محمدی همچنین از فرصت‌های درمانی داخل زندان استفاده نمی‌کند، دائماً در حال طراحی و اجرای اقداماتی خلاف نظم زندان و برهم زننده فضای آرامش سایر زندانیان بود و اقدامات دامنه‌دار تبلیغی را آغاز کرد که شامل دروغ‌هایی همچون تهدید جانی وی در زندان و مواردی از این دست می‌شود.

البته نرگس محمدی در دریافت این جایزه یک رقیب هم داشت. مصی علینژاد که طبق افشاگری میلاد آقایی، کارشناس پای ثابت شبکه‌های سلطنت‌طلب، از ماه‌های گذشته با لابی‌گری در شبکه تروریستی اینترنشنال، تلاش می‌کرد از پانصد استاد امضا بگیرد تا نماینده جایزه صلح نوبل شده و محمدی خط بخورد.

 جایزه‌ای آغشته به خون مردم ایران!

نرگس محمدی در جریان فعالیت‌های ضدامنیتی خود با سازمان‌های امنیتی و چهره‌های خاصی نیز در ارتباط بوده است. میرحسین موسوی و جریان فتنه ۸۸ که اصلاً در همان فتنه، محمدی سربازکرد و رسانه‌ای شد و پس از تحمل حبس آزاد شد، علاوه بر آن کیوان صمیمی، مدیرمسئول ماهنامه توقیفی نامه، یکی از بولتن‌های تبلیغاتی برای گروهک‌های کمونیستی، از دیگر پروژه‌های همکاری نرگس محمدی بود. تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی است که در جریان فتنه ۸۸ از کشور متواری شد و به فرانسه، کانون اصلی منافقین منتقل شده بود. هسته‌های بدخیم براندازی که توسط نرگس محمدی و همسرش سازمان‌دهی می‌شد، در این سال‌ها همچنان به کار خود ادامه می‌داد.

«خانواده نرگس همه مجاهد (منافق) هستند؛ برخی دهه شصت اعدام‌شده و برخی دیگر از زمان قبل از انقلاب سمپات این گروهک بوده‌اند.» این جمله را تقی رحمانی همسر نرگس محمدی بر زبان آورده است تا نشان دهد جایزه صلح نوبل نه به یک ایرانی بلکه به یک بازمانده از تروریست‌ها تعلق‌گرفته است.

تا همین چند سال قبل نرگس محمدی تقریباً یک چهره غیرسیاسی میان فعالان ضدانقلاب محسوب می‌شد، او آن‌قدر برای محافل سیاسی در خارج از کشور ناآشنا و گنگ بود که بارها عکس یک بازیگر هم نامش را به جای او استفاده می‌کردند. او در اوایل دهه هفتاد با تقی رحمانی از کادرهای گروهک تروریستی موحدین در دانشگاه تبریز آشنا شده و مدتی بعد با وی ازدواج‌کرده است.

تقی رحمانی در شرحی درباره ازدواجش با نرگس محمدی گفته است که او زنی غیرسیاسی و اهل زنجان بود که به دلیل داشتن کینه از اعدام برخی از اقوامش جذب گردید. نرگس محمدی در اوایل مجبور به خواندن آثار شریعتی بوده تا به قول تشکیلات به‌مرور سیاسی گردد.

دریکی از جلسات آشنایی پیش از ازدواج، تقی رحمانی به نرگس محمدی گفته بود که زندگی چریک شش ماه است و او می‌خواهد دوباره جذب گروهک شود، اشاره او به خروج غیرقانونی از ایران و پیوستن به منافقین در کمک اشرف بوده است، آن روزها تقی رحمانی گمان می‌کرد که پس از آزادی از زندان امکان ارتباطات ارگانیک نداشته و کلونی سیاسی تنها راه حیات او محسوب می‌شود، در این مقطع نرگس محمدی با این تصمیم مخالفت کرده و به رحمانی گفته بود که یک نیروی سازمانی در داخل باارزش‌تر از یک کادر بی‌تحرک در عراق است!

این مسئله باعث شد که تقی رحمانی پس از چند سال غیبت سیاسی جذب گروهک آمریکایی ملی-مذهبی‌ها شده و با از طریق عزت‌الله سحابی در ماهنامه ایران فردا مشغول به کار گردد، جذب شدن تقی رحمانی به شاخه افراطی گروهک نهضت آزادی مقدمه فعالیت‌های سیاسی و علنی نرگس محمدی در داخل کشور است.

ورود نرگس محمدی به محافل و گعده‌های ضدانقلاب داخلی باعث تغییر و تحول روحی و اساسی در او گردید، برداشتن روسری و بی‌حجابی و نیز ارتباط با مردان بدون رعایت ضوابط شرعی ازجمله تحولات روحی نرگس محمدی در آن زمان بوده است.

تقی رحمانی در آن زمان برای دور کردن نرگس از محافل مردانه مجبور می‌شود تا همسرش را با شیرین عبادی آشنا کند، آن روزها شیرین عبادی جایزه صلح نوبل گرفته و نقل محافل بود، شیرین عبادی با همکاری برخی وکلای حقوق بشری توانسته بود به‌واسطه دولت اصلاحات کانون وکلای حقوق بشری را راه‌اندازی کند.

نرگس محمدی باوجودآنکه حقوق نخوانده و فارغ‌التحصیل رشته فیزیک کاربردی بود اما کمک نایب‌رئیس کانون وکلای حقوق بشری گردید. در آن روزها به‌واسطه اعمال‌نظرهای عجیب نرگس محمدی و نیز دخالت‌های غیرمستقیم تقی رحمانی این تشکیلات غیرقانونی محفلی برای سفیدسازی پرونده‌های مختلف به‌ویژه سیاسی شده بود.

یکی از ترفندهای این گروه آن بود که عناصر تروریستی را به‌عنوان فعال صنفی یا سیاسی جا زده و پرونده‌های آن‌ها را در محافل خبری و بین‌المللی به‌عنوان فعال صنفی، قومی یا سیاسی جا می‌زدند! ازجمله برای اولین بار کانون فعالان حقوق بشر عبدالمالک ریگی شرور معروف را در صدای آمریکا به‌عنوان فعال سیاسی و حقوق بشری معرفی کردند.

نرگس محمدی کیست و چرا بازمانده منافقین صلح نوبل گرفت؟ / روایتی ناخوانده از زندگی یک تاجر خون در تهران!

نرگس محمدی کیست و چرا بازمانده منافقین صلح نوبل گرفت؟ / روایتی ناخوانده از زندگی یک تاجر خون در تهران!

عکس/ نرگس محمدی از همکاری با تجزیه‌طلبان تا سمپاتی منافقین

مرگ کسب و کار من است! / نرگس محمدی چگونه دلال دارو شد؟

ازجمله اقدامات کانون حقوق بشر در ایران جمع‌آوری اطلاعات، دسته‌بندی و انتقال آن به خارج از کشور بود، مهدی امینی زاده عضو دفتر تحکیم وحدت دراین‌باره گفته است که نرگس محمدی به او مأموریت داده بود تا پرونده‌های دانشجویی و سیاسی در سراسر کشور را جمع‌آوری کند و به دست کانون حقوق بشر برساند؛ او در فیس‌بوک خود نوشته بود که این اخبار از طریق شیرین عبادی به دست دیدبان حقوق بشر می‌رسید تا به‌واسطه آن مردم ایران تحریم شوند. عبدالرضا تاجیک از اعضای اولیه این کانون مدتی قبل در یک برنامه کلاب هاوسی گفته است که اغلب این گزارش‌ها دروغین بوده و بهانه‌ای برای تحریم بیشتر ایران بود!

این شواهد نشان می‌دهد که شغل خانم نرگس محمدی و شیرین عبادی خیلی ساده و شیک بوده است، آن‌ها در ایران به اسم فعال حقوق بشری گزارش‌های دروغین و سیاه تهیه‌کرده و آن را به سرویس‌های اطلاعاتی در خارج از کشور می‌فروختند. این کسب‌وکار چرب و پرسود و البته پرزرق‌وبرق باعث شد تا نرگس محمدی به‌تدریج در کنار شیرین عبادی رشد کرده و در پوشش فعال حقوق بشر مطرح گردد.

یکی از مرتبطین با کانون مدافعان حقوق بشر در شرح این ماجرا روایتی جالب داشته و گفته است: آن‌ها اخبار داخل کشور را به شیوه منافقین در دهه شصت جمع‌آوری کرده و می‌فروختند با این تفاوت که سازمان مجاهدین خلق (منافقین) این اخبار را به استخبارات داده تا بمب روی سر مردم بریزد، اما شیرین عبادی و دستیارانش این اخبار را در کادوی پرزرق‌وبرق حقوق بشر به موساد و سازمان سیا می‌فروختند تا با کمبود دارو در بازار تحریم کودکان مبتلا سندرم پروانه‌ای روی دست مادرانشان جان بدهند؛ نفاق در دهه هشتاد و نیز دهه نود این‌گونه رنگ عوض کرد. آن‌ها حتی یک ماهنامه نیز با عنوان خط صلح در کانادا تأسیس کرده که محتوای آن حقوق بشری بود اما در واقعیت سازمان تروریستی منافقین را تبلیغ می‌کرد.

نرگس محمدی کیست و چرا بازمانده منافقین صلح نوبل گرفت؟ / روایتی ناخوانده از زندگی یک تاجر خون در تهران!

پس از فتنه سال ۸۸ نرگس محمدی با یک شکست بزرگ در زندگی خانوادگی با طعم خیانت روبرو شده و همین موضوع باعث جدایی او از تقی رحمانی گردید؛ البته این جدایی غیررسمی باعث پایان شراکت سیاسی آن‌ها در تهران نشد! رحمانی به‌واسطه یک مرخصی از زندان متواری شده و با کمک یک تاجر کرد مرتبط با گروهک تروریستی کومله ابتدا به مقر تروریست‌ها و ازآنجا به پاریس (مقر سیاسی منافقین) منتقل می‌گردد، از این زمان به بعد اگرچه رابطه عاطفی میان نرگس و تقی رحمانی قطع‌شده تا جایی که حتی حاضر به گفتگوی تلفنی نیز باهم نبودند اما شراکت تجاری آن‌ها به‌واسطه بیزینس پرسود حقوق بشری پابرجا ماند.

نرگس محمدی همچنان از ایران سوژه‌های داغ حقوق بشری با طعم تحریم را برای تقی رحمانی در پاریس ارسال کرده و همسر سابق نیز آن‌ها را با عناوین مختلفی چون جایزه‌های ضد ایرانی چون ساخاروف، ۱۰۰ زن برتر بی‌بی‌سی، جایزه اولاف پالمه و جایزه صهیونیستی الکساندر لانگر نقد کرده است. حالا نرگس محمدی به‌واسطه لابی سنگین شیرین عبادی توانسته است جایزه صلح نوبل را نیز در کارنامه یک زن غیرسیاسی که ناخواسته سیاسی شده جای‌داده است، این سرنوشت عجیب حتی برای خود نرگس محمدی نیز قابل‌باور نیست!

همچنین نرگس محمدی با همکاری شیرین عبادی یک محفل پوششی با عنوان کانون مدافعان حقوق بشر ایجاد کرده و تمامی گروه‌های برانداز را زیر چتر حقوق بشر آمریکایی جمع کردند. سطح فعالیت‌های این کانون به حدی بود که یکی از وکلای همکار با این شبکه به صدای آمریکا، ارگان خبری وزارت خارجه آمریکا گفته بود که از نگاه کانون مدافعان حقوق بشر حتی عبدالمالک ریگی هم یک فعال حقوق بشر است.

یکی از هسته‌های شورشی یا همان کانون‌های سبز که باند تقی رحمانی و نرگس محمدی در ایران روی تربیت آن سرمایه‌گذاری ویژه انجام داده بود، کانون صنفی معلمان بود که در آن سال‌ها به‌مرور در حال لایه‌برداری از خود بود. گروهک غیرقانونی کانون صنفی معلمان از سال ۱۳۸۱ به آن‌سو باهدف پیگیری وضعیت معیشتی فرهنگیان تشکیل‌شده و به‌مرور به دلیل رسوخ برخی مارکسیست‌های آمریکایی در آن دچار انحراف اساسی شده بود.


1

چه کسانی تبریک گفتند:

بسیاری از رسانه‌های معاند و خبرنگارانشان، نسبت به اینکه رئیس هیات نروژی شعار اغتشاشات را به زبان فارسی گفته و این جایزه را به یک متهم امنیتی اهدا کرده است خرسند و امیدوار شدند، اما باید مروری به اتفاقات سال گذشته کنند که یکی از روسای جمهور عضو ناتو و اتحادیه اروپا، امانوئل مکرون، مقابل دوربین تلفن همراه مصی علینژاد قول کمک به اغتشاشات ایران را داد، اما در کمتر از چندماه، با دولت جمهوری اسلامی وارد مذاکره و همکاری شد. مجموعه رفتارهای دولت آمریکا، عربستان و دیگر دولت‌های اروپایی پس از اغتشاشات سال گذشته به‌قدری برای براندازان و رسانه‌هایشان درس‌آموز بود که انتظار می‌رفت با یک جایزه سوری، تا این حد هیجان‌زده نشوند.

البته ذوق‌زدگی این جایزه مختص معاندین نبود، اصلاح‌طلبان نیز نتوانستند خوشحالی خود از اهدای جایزه نوبل را پنهان کرده و چهره‌های برجسته‌شان در فضای مجازی پیام تبریک منتشر کردند؛ همچون، آذر منصوری، مصطفی تاج‌زاده در زندان، صبا شعردوست، مجید دری و آتنا دائمی و ...

حمایت‌ها از جایزه نرگس محمدی به معاندین و اصلاح‌طلبان هم ختم نمی‌شود؛ علاوه بر این‌ها وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی نیز به زبان فارسی پیامی منتشر کرد. «گاملی‌ال» در پیامی توئیتری به زبان فارسی نوشت: «امروز از شنیدن برنده شدن جایزه صلح نوبل نرگس محمدی خرسند شدم.» او پیامش را هم با این جمله تمام کرد: «باهم پیروزیم، زن، زندگی، آزادی!»

جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا هم با انتشار بیانیه‌ای به اعطای جایزه نوبل صلح به نرگس محمدی واکنش نشان داد و گفت به نرگس محمدی برای دریافت جایزه صلح نوبل ۲۰۲۳ تبریک می‌گوید و جشن می‌گیرد.

مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه این جایزه را «یک انتخاب درست» خواند و خانم محمدی را یک مبارز راه آزادی نامید.

آبرام پلی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران نیز در پیامی در توئیتر اعلام کرد: «نرگس محمدی قهرمان بسیاری از مردم ایران و جهان است.»

علی رحمانی ۱۷ ساله، پسر نرگس محمدی، در جریان یک نشست خبری در پاریس گفت که به مادرش که هشت سال است او را ندیده است، «بسیار افتخار می‌کند.»

آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد گفت: جایزه صلح نوبل که روز جمعه به نرگس محمدی کنشگر زندانی اعطا شد نشان‌دهنده ادای احترام به تمام زنانی است که درراه مبارزه برای حقوق خود، آزادی، سلامتی و حتی جان خود را به خطر می‌اندازند.

رضا پهلوی، مسیح علینژاد، مریم رجوی، عبدالله مهتدی، سیما ثابت، نازنین بنیادی و حامد اسماعیلیون هم به‌عنوان سران اپوزیسیون ای جایزه را تبریک گفتند.

 

 جایزه‌ای آغشته به خون مردم ایران!

واکنش‌های داخلی

واکنش‌های رسمی

سخنگوی وزارت امور خارجه: کمیته صلح نوبل، اقدام به اعطای جایزه صلح به شخصی کرده است که به دلیل نقض مکرر قوانین و ارتکاب اعمال مجرمانه محکوم شده است، این اقدام را حرکتی مغرضانه و سیاسی‌کاری دانسته و محکوم می‌کنیم. اقدام کمیته صلح نوبل، تحرکی سیاسی در راستای

سیاست مداخله‌جویانه و ضدایرانی برخی دولت‌های اروپایی ازجمله دولت مقر کمیته نوبل بوده که نشان‌دهنده انحراف مأیوس‌کننده آن از اهداف اولیه آن و بهره‌برداری ابزاری از کمیته صلح است.

وزیر امور خارجه در واکنش به جایزه صلح نوبل نرگس محمدی: لایق‌ترین نماد صلح جهانی، سردار فداکاری بود که دو دهه با تروریسم و خشن‌ترین جنایتکاران مبارزه کرد و امنیت منطقه و جهان را تضمین کرد. حضور ده‌ها میلیونی مردم در تشییع شهید ‌حاج قاسم سلیمانی در ایران و عراق و همدلی جهانیان، باشکوه‌ترین و ماندگارترین اعطای ⁧جایزه صلح⁩ در تاریخ بود.

 

 جایزه‌ای آغشته به خون مردم ایران!

واکنش‌های کاربران

در بین کاربران این رخداد با عنوان «جایزه صهیونیستی» بازتاب داده شده است. دیگر نکته موردتوجه کاربران، برندگان قبلی این جایزه بوده است. افرادی همچون آدولف هیتلر، نتانیاهو، جورج بوش، شیمون پرز، دونالد ترامپ، اسحاق رابین و ... همه این برندگان به‌نوبه خود عامل یک جنایت در گوشه و کنار جهان هستند و موفق شدند این جایزه سیاسی را دریافت کنند.

واکنش کابران توییتر به جایزه نرگس محمدی را اینجا ببینید:

 جایزه‌ای آغشته به خون مردم ایران!

 خانواده مادری نرگس اکثرا از منافقین بودند که اعدام شدند

تقی رحمانی همسر نرگس محمدی در اظهاراتی گفته که «خانواده مادری نرگس اکثراً از مجاهدین بودند که اعدام شدند. پسرخاله‌های نرگس، پسرعمه‌هایش ... اکثرا اعدامی دارند.»


همسر نرگس محمدی: خانواده مادری نرگس اکثراً از منافقین بودند که اعدام شدند

 سر قلاب نوبل  

محمد ایمانی در کانال تلگرامی خود نوشت:

جایزه صلح نوبل، از معتبر ترین جوایزی است که در جهان اهدا می شود! نشان به آن نشان که غالبا آن را به جنایتکاران سرشناس غربی داده اند؛ و یا به خیانتکاران در شرق که حاضر شدند پیاده نظام غرب در معارضه با حریفان شرقی باشند:

هنری کیسینجر (بانی جنایات گسترده در شرق آسیا و شیلی)

انور سادات و مناخیم بگین (زمامداران مصر و رژیم صهیونیستی) به خاطر رسمیت بخشیدن به اشغال فلسطین،

میخائیل گورباچف رئیس جمهور شوروی که سرانجام، رقیب آمریکا را از هم پاشاند

آنگ سان سو چی (حامی جنایت علیه میلمانان در میانمار)

دالایی لاما، معارض تبتی (چین)

شیرین عبادی

یاسر عرفات، اسحاق رابین و شیمون پرز به خاطر رسمیت دادن به رژیم اشغالگر فلسطین

لیو شیائوبو معارض و اپوزیسیون چینی

یان راچینسکی مهارض و اپوزیسیون روس

آلس بیالیاتسکی، معارض و اپوزیسیون بلاروسی

هیئت مدیره اهدای جایزه صلح نوبل، تمایل کاملا منفعلانه ای نسبت به آمریکا دارند، چنان که با وجود بیشتری ضربات آمریکا به صلح و امنیت جهانی، شمار زیادی از برندگان جایزه صلح نوبل، آمریکایی بوده اند؛ افرادی مانند:

وودرو ویلسون، تئودور روزولت، الیهو روت، جرج مارشال، امیلی گرین بالچ، جان رالیگ موت، کوردل هال، جین ادامز، نیکولاس مورای باتلر، فرانک بی کلاگ، رالف بونچ، جرج کتلت مارشال، لینوس کارل پولینگ، الیه ویزل، جودی ویلیامز، ال گور، جیمی کارتر و باراک اوباما.

نکته بسیار قابل تامل این که هرگز منتقد و معترض دارای نگاه اپوزیسیون نسب به نظام های آمریکایی یا اروپا را پیدا نمی کنید که همانند معارضان شرقی، نامزد جایزه صلح نوبل شود. جایزه آنها غالبا سرکوب و طرد و اخراج و سر به زیر آب شدن است.

هئیت مدیره صلح نوبل، امسال جایزه سیاسی خود را به "نرگس صفیه محمدی" دادند. همسر تقی رحمانی (از سران خارج نشین گروهک ملی مذهبی) و همکارشیرین عبادی در گروهکی موسوم به کانون مدافعان حقوق بشر که مدتی هم در گروهک شورای ملی صلح فعال بود.

او ضمنا حامی تحریم ایران بوده و با برخی گروهک های تروریست همکاری داشته است. همسرش نیز در پاریس، رابط برخی گروهک های نفاق با گروهک های تندرو تروریستی و همچنین سرویس اطلاعاتی فرانسه است.

مرور روند واگذاری این جایزه نشان می دهد که برگزار کنندگان آن تدریجا به جای حمایت گل درشت و ضد کارکردی از مقامات جنایتکار غربی به ویژه آمریکایی، به ترویج محافل همکار اپوزیسیون در جهان فرا غرب و کشورهای حریف غرب پرداخته اند.

با چنین منطقی بود که کسانی مانند آنگ سان سوچی، دالایی لاما، شیرین عبادی، لیو شیائوبو، یان راچینسکی و آلس بیالیاتسکی را به نامزد پرداخت جایزه کردند.

آنها به یک نفر پولی معادل یک میلیون یورو یا ۱٫۳ میلیون دلار می دهند و برای هزاران نفر مزدور آماده خیانت به کشور خود، دانه می پاشند و دام می چینند، بی آن که به اغلب آنها بابت خیانت های بعدی پولی بپردازند.

این، روش شکار ماهی های بیشتر و بزرگ تر بدون پرداختن هزینه، از طریق سر قلاب کردن کِرم ها یا ماهی های کوچک است.

کیهان نوشت:

 وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی و رئیس جبهه اصلاحات

اعطای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی را تبریک گفتند.

اگر نگاهی به برندگان گذشته جایزه صلح نوبل داشته باشیم، متوجه سابقه این جایزه خواهیم شد. افرادی همچون هیتلر، کیسینجر (مغز متفکر جنگ‌های مختلف آمریکا)، چرچیل
(نخست‌وزیر انگلیس در جنگ جهانی دوم)، شیمون پرز (نخست‌وزیر رژیم غاصب اسرائیل و عامل کشتار
غیر نظامیان فلسطینی)، اسحاق رابین (وزیر جنگ رژیم موقت اسرائیل)، جرج بوش (عامل حمله به عراق و افغانستان)، باراک اوباما (بنیانگذار شدیدترین تحریم‌ها علیه ایران_ بمباران و حمله به غیرنظامیان در کشورهای مختلف)، نتانیاهو (نخست‌وزیر منفور رژیم صهیونیستی و از عاملان قتل عام مردم کشورهای غرب آسیا)، دونالد ترامپ (عامل جنگ و ترور در کشورهای مختلف و ایران)، آنگ سان سوچی (عامل نسل‌کشی مردم مسلمان روهینگیا در میانمار) و افرادی دیگر که بخشی از آنها نیز علیه حاکمیت و امنیت کشور خود و در راستای حمایت از استکبار جهانی فعالیت کرده‌اند.
همه این افراد برنده شده نشان می‌دهند جایزه صلح نوبل نشان از آن دارد که این نمایش و جایزه چیزی جز شوخی و سیاست بازی غرب نیست. سیاستی که در آن سعی دارد تا کشورهای دیگر را با جنگ، فشار، تطمیع، تبلیغ و هر روش دیگری برای رسیدن به اهدافش همراه کند. شیرین عبادی برنده دیگر جایزه صلح نوبل که الان در خارج از کشور به سر می‌برد، اقدامات تجزیه‌طلبانه علیه ایران داشت.
پس از اعلام نرگس محمدی به عنوان برنده جایزه صلح نوبل امسال، شاهد تبریک فتنه‌‎گران غربی و جنگ‌طلب هستیم. از تبریک وزیر اطلاعات رژیم موقت اسرائیل تا کشوری مثل آمریکا و سران برخی از کشورهای غربی همچون مکرون، و همچنین ناتو. اما نکته قابل توجه آنجاست که برخی از افراد که خود را ایرانی، دلسوز ایران و مدعی اصلاحات می‌دانند نیز پیام تبریک فرستادند.
آذر منصوری رئیس‌جبهه اصلاحات ایران در پیامی به نرگس محمدی که مشوق فتنه 88 و اغتشاشات ایران بوده است، او را خشونت پرهیز خوانده و به او تبریک گفت. بیراه نبود که نتانیاهو از مدعیان اصلاحات با عنوان سرمایه‌های اسرائیل در ایران نام برده بود.
یکی از فعالین اصلاح‌طلب در صفحه شخصی خود با کنایه خطاب به نرگس محمدی نوشت: «نمی‌شود طرفدار تحریم و در عین حال فعال حقوق بشر بود. فعال حقوق بشر یعنی مخالف تحریم!»
حمایت‌ها و سابقه نرگس محمدی
نرگس محمدی به نقل از همسرش در خانواده‌ای بوده است که سابقه فعالیت و عضویت در گروهک تروریستی منافقین را داشته‌اند. او به همراه خانواده خود از رامین حسین پناهی، (تروریست تجزیه‌طلبی که به عضویت گروه کومله درآمده بود و قصد اقدام تروریستی در ایران داشت)، حمایت کردند. از طرفی دیگر نرگس محمدی اقدام به حمایت از تحریم‌های علیه ایران کرده و خود را حامی تحریم‌های آمریکا بر علیه مردم ایران دانست.
گافی که از یک رسوایی خبر داد
پس از اعلام نرگس محمدی به عنوان برنده جایزه صلح نوبل، رسانه‌های خارجی اقدام به نشر نام و تصویر این فعال به اصطلاح مدنی کردند. اما معرفی رسانه‌های خارجی گافی بزرگ داشت. این رسانه‌ها آن‌قدر با این شخص یعنی نرگس محمدی ناآشنا بودند که تصویر بازیگر ایرانی که همنام او بود را به عنوان برنده جایزه صلح نوبل کار کردند. در اخبار اولیه شاهد تصویر بازیگر ایرانی به نام نرگس محمدی بودیم نه نرگس محمدی که او را فعال به اصطلاح مدنی خطاب می‌کردند. این مسئله حاکی از آن است که جایزه صلح نوبل برای بالا آوردن مسئله اغتشاشات سال گذشته و استفاده علیه جمهوری اسلامی ایران در مجامع بین‌المللی بوده است. همین موضوع باید برخی جریان‌ها و افراد داخلی را به فکر وادارد که آیا همچنان باید با رژیم اسرائیل و کشورهایی که علیه ایران هستند همصدا باشند؟

*  *  *

وطن امروز نوشت:

بی‌اعتبار بود بی‌اعتبارتر شد

جایزه‌ای که پیش از این به جنایتکارانی مثل مناخیم بگین، شیمون پرز و اسحاق رابین اهدا شده بود، حالا به نرگس محمدی رسیده. روز گذشته کمیته انتخاب جایزه صلح نوبل، در مقر این کمیته در اسلو پایتخت نروژ نام نرگس محمدی را به عنوان برنده صلح نوبل ۲۰۲۳ اعلام کرد. جایزه‌ای که مشخصا بدون توجه به مسائل حقوق بشری و صرفا با اهداف سیاسی به یک زندانی امنیتی در ایران که اقدامات متعددی را علیه امنیت ملی کشورمان انجام داده، به او اهدا شد.
نرگس محمدی طی سال‌های گذشته از هر فرصتی برای ایجاد بحران امنیتی در داخل مرزهای ایران استفاده کرده است. حمایت‌های همه‌جانبه او از جریان آشوب و اغتشاشاتی که سال گذشته پروژه ناامن کردن ایران را دنبال می‌کرد، نمونه‌ای از این موارد است. همراه شدن با دولت‌های بیگانه و حمایت از تحریم‌های ظالمانه غرب علیه مردم ایران نیز از دیگر مواردی است که در کارنامه سیاه نرگس محمدی به چشم می‌خورد.
* وعده دریافت جایزه نوبل در ازای رفتارهای افراطی
اهدای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی درحالی است که چهارم مهرماه، خبرگزاری فارس نوشت: «در حالی که کمیته نوبل در حال بررسی گزینه‌های خود برای اعطای جایزه صلح نوبل است و نیمه مهرماه جاری برگزیدگان آن معرفی خواهند شد، پیام‌هایی از سمت شیرین عبادی و عبدالکریم لاهیجی به نرگس محمدی ارسال شده که چنانچه وی رفتارهای تند و افراطی خود را تشدید کند، آنها می‌توانند نظر اعضای کمیته نوبل برای اعطای این جایزه سیاسی به وی را جلب کنند. بر این اساس برای نرگس محمدی دستورالعمل‌هایی تهیه شده که وی طی چند ماه گذشته در حال اجرای آنها بوده تا بتواند نظر اعضای کمیته نوبل را جلب و این جایزه را نصیب خود کند و البته بازی طراحی‌شده تبلیغاتی علیه وضعیت حقوق بشر در ایران را نیز پیش ببرد. اقدامات عجیبی همچون عدم استفاده از حق مرخصی یا فرصت‌های درمانی داخل زندان، همچنین اصرار به ایجاد تشنج و ناآرامی و اقدامات رسانه‌ای علیه کشور، همه در همین راستا و در سودای کسب جایزه صلح نوبل قابل ارزیابی و تحلیل است. این در حالی است که به واسطه حضور فرزندان نرگس محمدی در خارج از کشور، وی طی ماه‌های گذشته با مساعدت و همکاری مقامات زندان حتی اجازه استفاده از تلفن همراه به صورت محدود و صرفا برای تماس با فرزندان خود را نیز داشته اما او از همین امکان نیز برای پیشبرد اهداف خود در کسب جایزه صلح نوبل و پیشبرد بازی طراحی‌شده سوءاستفاده کرده است». 
اما در ارتباط با جایزه صلح نوبل باید گفت کمیته اهدای این جایزه سال‌هاست خط مشی‌ای برخلاف وصیت‌های آلفرد نوبل را دنبال می‌کند. آلفرد نوبل مخترع دینامیت در بخشی از وصیتنامه خود که سال 1895 نوشته شده، قسمت زیادی از ثروتش را برای اهدای این جایزه برای افرادی که برای پایان دادن به جنگ‌ها و خشونت‌ها در جهان فعالیت می کنند در نظر گرفته است. این در حالی است که از سال 1946میلادی برخلاف شرایط و خواسته‌های آلفرد نوبل جوایز به افرادی که جنگ‌افروز بودند و در راه صلح گامی برنداشته‌اند، اعطا شده است. در همین رابطه می‌توان به اهدای این جایزه به جنایتکاران ضدبشری همچون مناخیم بگین، شیمون پرز و اسحاق رابین، از رهبران رژیم صهیونیستی که دست‌شان به خون مردم مظلوم فلسطین آلوده است، اشاره کرد. همچنین آنگ سان سوچی قصاب مردم مسلمان میانمار نیز سابقه دریافت این جایزه به ظاهر صلح‌طلب اما در واقع سیاسی‌کار را در کارنامه خود دارد.
همچنین شیرین عبادی از فعالان و چهره‌های اصلی اپوزیسیون ایران نیز سال 2003 این جایزه را از کمیته انتخاب جایزه نوبل دریافت کرد. شیرین عبادی از جمله افرادی است که در جریان اغتشاشات سال گذشته، با همراهی دیگر گروه‌ها و چهره‌های اپوزیسیون از جمله رضا پهلوی، مسیح علینژاد و عبدالله مهتدی با اسم رمز زن، زندگی، آزادی پروژه تجزیه ایران را دنبال می‌کرد. عبادی همچنین سابقه حمایت از تحریم‌های غرب علیه ایران و درخواست تحریم ورزش کشورمان در مجامع بین‌المللی را نیز در کارنامه ننگین خود دارد.
همه این موارد و سابقه کمیته انتخاب جایزه صلح نوبل در انتخاب افراد برای اهدای جایزه، نشان از غرض‌ورزی سیاسی و به دور از حقوق بشری اهدا‌کنندگان این جایزه دارد.
اما موضوعی که در ارتباط با اهدای صلح نوبل به نرگس محمدی باید مورد توجه قرار گیرد، این است که این اقدام به رغم تمام شعارهای انسان‌دوستانه و حقوق بشری نخ‌نما که دارد، در راستای همان پروژه ناامنی و آشوب‌طلبی جریان زن، زندگی، آزادی در ایران صورت گرفته است. چنانکه مجری برنامه نیز در زمان خواندن نام محمدی، شعار زن، زندگی، آزادی سر داد. همچنین بریت ریس اندرسون، رئیس هیات نروژی کمیته صلح نوبل نیز ضمن تقدیر از نرگس محمدی، به اغتشاشات سال گذشته در ایران که به بهانه فوت مهسا امینی در کشور به راه افتاد اشاره کرد و گفت: «با شعار «زن، زندگی، آزادی» صدها هزار ایرانی در تظاهرات مسالمت‌آمیز علیه خشونت و ظلم مقامات بر زنان شرکت کردند.» وی همچنین اظهار کرد: «شعار اعتراضات در ایران «زن، زندگی، آزادی» به درستی بیانگر ازخودگذشتگی و فعالیت نرگس محمدی است».
اهدای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی به قدری سیاسی و دور از شعارهای حقوق بشری است که بسیاری از رسانه‌های مطرح بین‌المللی، حتی او را نمی‌شناسند و برای اطلاع‌رسانی این خبر از تصویر «نرگس محمدی» بازیگر معروف ایرانی سریال ستایش استفاده کرده‌اند(!) که اسکای نیوز عربی یکی از آنهاست.
اهدای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی موجب رضایت و خوشحالی اپوزیسیون ایران و گروه‌های تجزیه‌طلب و تروریست نیز شد. در همین رابطه می‌توان به اظهارات سرکرده گروهک منفور و تروریست منافقین اشاره کرد که در حساب کاربری او منتشر شد. مریم رجوی در تمجید از نرگس محمدی نوشت: «با تبریک به خانم نرگس محمدی برای دریافت جایزه صلح نوبل با یادآوری فراخوان‌های مکرر مقاومت ایران برای آزادی وی بار دیگر خواستار مداخله جامعه جهانی برای آزادی او و دیگر زندانیان سیاسی بویژه زنان هستم».
دیکتاتورزاده پهلوی نیز در پیامی که در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرد، اهدای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی را نشانه به رسمیت شناختن جنبش «زن، زندگی، آزادی» و تلاش ملی در ایران برای دستیابی به آزادی خواند.
گیلا گاملیل، وزیر اطلاعات رژیم تروریست صهیونیستی نیز در حساب کاربری خود ضمن حمایت از جریان ضدایرانی «زن، زندگی، آزادی» به نرگس محمدی تبریک گفت.
جایزه صلح نوبل، با اهدا به مناخیم بگین، شیمون پرز، اسحاق رابین، شیرین عبادی و آنگ سان سوچی بی‌اعتبار بود اما اکنون با اهدا به حامی آشوب و ناامنی در ایران بیش از پیش بی‌اعتبار شد.

ناگفته نماند که :

مسیح علی نژاد پیشنهاد شده برای جایزه صلح نوبل بود!

main image

 

 

رقابت سر یک میلیون دلار جایزه حقوق بشری

هردو در روزنامه های اصلاح طلبان فعالیت داشتند.


البته جایزه‌ای که قبلا به گرگی مثل اوباما و کفتاری مثل سوچی داده شده، تعجبی نداره که به شغالی همچون علی‌نژاد هم برسه. دنیا رو قشنگ تبدیل کردن به مستند راز بقا!

صلحی که نامزد جایزه‌اش فردی همانند مسیح علی‌نژاد باشد از هزاران جنگ خانمان‌سوزتر است. چنین انتخابی نشان از افول جایگاه اخلاقی و ارزشی جایزه نوبل دارد. وای به حال فردای فرزندانمان وقتی ادبیات صلح چنین بازیچه و ابزار سیاست می‌شود.
 
 

:: بازدید از این مطلب : 200
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
سه شنبه 11 مهر 1402
شکست پروژه ضدامنیتی موسوم به «جمعه خونین» در زاهدان

یک منبع آگاه در گفت و گو با خبرگزاری فارس با اعلام خنثی سازی پروژه ضدامنیتی موسوم به « جمعه خونین» گفت: در این طرح قرار بوده که در روزهای گذشته ترور چند مولوی مطرح اهل سنت به صورت زنجیره‌ای اتفاق افتاده و شهر زاهدان و برخی دیگر از مناطق سیستان و بلوچستان در آستانه حادثه هشت مهر زاهدان در اوج احساسات و ابهام قرار بگیرد.

بر اساس این طرح ضدامنیتی که با تمرکز ویژه چند سرویس اطلاعاتی در حال پیگیری بود، قرار بود پس از عملیات ترور برخی مولوی های سرشناس، در مرحله دوم عوامل گروه‌های تروریستی در پوشش اعتراضات در سطح برخی شهرهای سیستان و بلوچستان پس از برگزاری نماز جمعه اهل سنت در تاریخ هفتم مهر  پخش شده و دست به کشته‌سازی وسیع از میان مردم شیعه و سنی بزنند.

وی ادامه داد: پس از اجرای آشوب خیابانی و کشته سازی در مرحله بعدی نیز گام سوم یعنی موضوع اعتصاب بازار در برخی شهرهای سیستان و بلوچستان اتفاق افتاده و پروژه جمعه یک بحران سیاسی و اجتماعی نیز خلق کند.

این منبع در تشریح عقبه اجرایی این طرح افزود: در این پروژه تلاش شد در ماه‌های گذشته بخشی از هدایت معنوی و مذهبی در بلوچستان به یکی از مولوی هایی که اخیرا به خارج از کشور گریخته، منتقل شود که معذوریت برخی از عناصر داخلی را ندارد و عملا  نقش عبدالمالک دو را در جنوب شرق بر عهده بگیرد و از فرصت اظهارات تحریک آمیز برخی چهره ها، برای توجیح اقدامات خشونت آمیز ضدامنیتی نهایت بهره برداری را بکنند.

وی افزود: در این مکانیزم تلاش شد از طریق فضای مجازی و رسانه های ضد ایرانی بین ضلع سیاسی همکار در جنوب شرق و ضلع تروریستی و سیاسی خارج از ایران در اسرائیل، آمریکا، انگلیس، کاناد و سوئد ارتباط دوسویه در افکار عمومی برقرار شود و نقش مکمل یکدیگر را داشته باشند.

این منبع آگاه تأکید کرد: با غافلگیری اطلاعاتی صورت گرفته، عوامل ضدامنیتی این طرح قبل از هر نوع اقدام دستگیر و تجهیزات و تسلیحات آنها ضبط شده است.

این منبع آگاه افزود: در خنثی سازی این پروژه علاوه بر اقدامات اطلاعاتی و شناسایی، همکاری و همراهی بسیاری خوبی توسط علمای اهل سنت منطقه صورت گرفته و برخی از عوامل نیز توسط بزرگان و مردم اهل سنت منطقه به نهادهای امنیتی و انتظامی تحویل داده شدند.

این منبع خاطرنشان کرد: محاسبه بزرگی که طبق معمول توسط دشمنان در نظر گرفته نشده بود، بصیرت مردم و اهمیت یافتن بیش از گذشته حفظ امنیت در میان مردم شیعه و سنی سیستان و بلوچستان است.

به گزارش خبرگزاری فارس طی خبری که امروز توسط دستگاههای امنیتی کشور منتشر شد سرویس جاسوسی و ضدامنیتی N.S.A برای آشوب سازی در زاهدان تجهیزات ارتباطی و اینترنتی استارلینک را در اختیار عوامل نفوذی خود قرار داده بود که با اقدام به موقع سربازان گمنام امام زمان (ع) پیش از هر اقدامی کشف و ضبط شد.


:: بازدید از این مطلب : 183
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
دو شنبه 3 مهر 1402
حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدابراهیم رئیسی امسال در سخنرانی سازمان ملل یک تنه به نبرد با جریان خزنده و خطرناک ضدیت با خانواده رفت؛ جریانی که چندی است در حال فتح نظامات فرهنگی و حقوقی و اجتماعی بین‌المللی به نفع خود است و قوانین کشورها را تغییر می‌دهد تا هر چه بیشتر دامنه لجن‌زار متعفن خود را گسترش دهد. جهان امروز گرفتار سم هیولای شیطانی و مهلک همجنس‌گرایی شده که می‌خواهد همه ارزش‌های بشری را  ببلعد و دستاوردهای ادیان الهی در جوامع بشری را نابود کند.
رئیسی در نطق خود روی این موضوع دست گذاشت و گفت: «امروز جنایت علیه بشریت، فقط اشغال سرزمین‌ها و کشتار بی‌گناهان و استعمار ملت‌ها نیست، بلکه هجوم به پناهگاه فطری و طبیعی بشر یعنی خانواده نیز جنایت علیه بشریت است. حفاظت از حریم خانواده و ازدواج که از وصلت یک زن و یک مرد شکل می‌گیرد، یک واقعیت جهانی است که باید به دستور کار مشترک جهانی تبدیل شود. آموزش، توسعه و تعالی انسان جز در چارچوب ارزش‌های خانوادگی به کمال نمی‌رسد. روایت‌های ساختگی از زوجیت و جنسیت، در حقیقت تلاش برای حذف مفاهیم متعالی نظیر مادر، پدر و خانواده طبیعی است؛ اقداماتی که می‌توان آن را مصادیق جنایت علیه بشریت و موجب انقطاع نسل بشر دانست. مقابله با چنین رویکردهایی وظیفه انسانی ما است».
وی از یک جنبش جهانی حرف زد و در راستای تشویق رهبران جهان به واکنش جمعی  علیه همجنس‌گرایی افزود: «ما امروز نیازمند جنبش جهانی تعهد به خانواده هستیم تا همه اعضای خانواده زندگی گرم در کنار یکدیگر را تجربه کنند. ما از همه رهبران جهان و رهبران ادیان الهی می‌خواهیم به وظیفه تاریخی خود در حمایت از جایگاه اصیل مفهوم خانواده و مقابله با روایت‌های ساختگی عمل کنند. ما از سازمان ملل انتظار داریم احترام به جایگاه والا و اصیل خانواده را در صدر دستور کار خود قرار دهد».
 در جهانی که انتقاد علیه همجنس‌گرایی موجب تحریم و مجازات می‌شود، حماقت باز گذاشتن ترنسجندریسم تا جایی پیش می‌رود که ادبیات نظامات پزشکی برخی کشورها را تغییر داده و وادار به حذف واژه‌های زنان و زایمان، مادر، زائو و..‌. می‌کند، جامعه پزشکی آمریکا رسما از لزوم حذف جنسیت در گواهی تولد می‌گوید و آکادمی پزشکی این کشور مجوز تزریق مسدودکننده‌های هورمونی به اطفال را صادر می‌کند، رئیس‌جمهور آمریکا علنا کشور اوگاندا را به خاطر تصویب قانون علیه همجنس‌گرایی تهدید به قطع روابط می‌کند و کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد این اقدام اوگاندا را محکوم می‌کند، نماینده انگلیسی به خاطر انتقاد از همجنس‌گرایان توسط پلیس دستگیر می‌شود، در آلمان افراد سالی یک بار می‌توانند جنسیت خود را تغییر دهند و در مهدهای کودک این کشور همجنس‌بازی آموزش داده می‌شود. مخالفت علنی رئیس‌جمهور ایران از سکوی تریبون سازمان ملل در واقع آشکار ساختن صف‌بندی جهانی علیه کثیف‌ترین انحراف تاریخ بشر است. مواجهه‌ای قاطع و مستدل که قطعا خروش و اتحاد ملت‌های موحد علیه فساد اخلاقی را در پی خواهد داشت. مبارزه با نابودی خانواده مانند آزادی فلسطین، محوری است که می‌تواند تمام آزاداندیشان جهان را حول خود جمع کند. سخنان شجاعانه رئیس‌جمهور در سازمان ملل می‌تواند سردمداری جمهوری اسلامی ایران در این قضیه را موجب شود و جبهه‌ای متحد از آزاداندیشان و پاکان جهان را برای حفاظت از خانواده شکل دهد. به شرطی که از امروز این خط هم در دستگاه دیپلماسی برای همراهی دولت‌ها و هم در رسانه‌های ما برای جلب همراهی ملت‌ها با قدرت زیاد دنبال شود.

:: بازدید از این مطلب : 197
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
دو شنبه 3 مهر 1402
وزارت اطلاعات در اطلاعیه‌ای از کشف و خنثی‌سازی توطئه30 انفجار همزمان در تهران و بازداشت 28 تروریست توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) خبر داد.
متن این اطلاعیه به شرح زیر است:
با عرض تسلیت شهادت جانسوز حضرت امام حسن عسکری(ع) و با گرامیداشت یاد و خاطره‌ حماسه‌ عظیم دفاع‌مقدس و درودی از سویدای جان بر حماسه‌سازان غیور و شهیدان خدایی و جانبازان نستوه و بر مقتدای آن تاریخ‌سازان، حضرت امام خمینی(ره)، به استحضار ملت شریف ایران می‌رساند دانش‌آموختگان مکتب دفاع‌مقدس و سربازان جبهه گمنامی، با عنایات حضرت ولیعصر عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف، توطئه‌ سبعانه‌ انجام 30 انفجار تروریستی همزمان در مراکز پرجمعیت تهران را کشف، خنثی و تمام عوامل آن را دستگیر کردند.
 انفجارهای مورد بحث با هدف شکستن اقتدار امنیتی و ارائه‌ تصویری بی‌ثبات از کشور، ایجاد یأس و هراس در جامعه و تحریک به بلوا و اعتراض، دقیقا برای مقطع سالگرد اغتشاشات سال گذشته برنامه‌ریزی شده بود.
جان برکفان بی‌نام و نشان ایران اسلامی در روزهای اخیر طی سلسله عملیات‌هایی همزمان در استان‌های تهران، البرز و آذربایجان غربی، چندین پایگاه و خانه‌ تیمی تروریست‌ها را مورد حمله قرار داده و 28 نفر از اعضای شبکه‌ تروریستی مذکور را بازداشت کردند. این عناصر، وابسته به گروهک جنایت‌پیشه‌ داعش بوده و تعدادی از آنها سابقه‌ همراهی با تکفیری‌ها در سوریه یا حضور در افغانستان، پاکستان و اقلیم کردستان عراق را دارا هستند.
به‌رغم داعشی بودن عوامل دستگیر‌شده، مدل طراحی این عملیات و الگوی رفتاری این تروریست‌ها، به مراتب فنی‌تر و پیچیده‌تر از الگوی معمول جریان‌های تکفیری بوده و انطباق معناداری با شیوه‌ها و سازوکارهای شناخته‌شده‌ رژیم اشغالگر صهیونیستی را دارا هستند. اعمال تخصصی‌ترین شیوه‌های تشکیلاتیِ منقطع و سلولی، استفاده از روش‌هایی برای فریب و مشغول‌سازی افسران اطلاعاتی خودی، تمرکز ارتباطات بر شبکه‌های اجتماعی بیگانه بویژه واتس‌اپ، استفاده از عناصر واسط و چندگانه در ارتباطات، به‌کارگیری جاعلان کاملا حرفه‌ای برای تأمین مدارک مورد نیاز و ده‌ها مؤلفه‌ دیگر از این قبیل، جملگی نشان از وجود منشأیی فراتر از گروهک داعش در پشت صحنه‌ عوامل بازداشت شده دارند.
بخشی از ابزار و ‌آلات جرم که در عملیات‌های اخیر کشف شده‌ عبارتند از: مقادیر معتنابهی مواد انفجاری و بمب‌های آماده و حجم فراوانی مواد پیش‌ساز بمب، یک بسته 100 عددی چاشنی انفجاری و ابزار گوناگون الکترونیکی برای بمب‌های زمانی (تایمری)، 17 قبضه سلاح کمری آمریکایی همراه با گلوله‌های مربوط، دستگاه‌های متعدد ارتباطی هوشمند و ماهواره‌ای، البسه نظامی و جلیقه‌ انتحاری، مودم‌های مورد استفاده در اقلیم کردستان عراق و مبالغی ارز خارجی. شایان ذکر است هنگام عملیات علیه یکی از خانه‌های تیمی، از آنجا که تروریست‌ها قصد اجرای عملیات انتحاری داشتند که می‌توانست منجر به صدمه به ساکنان منازل همجوار شود، لذا با فداکاری و سرعت عمل دلاورمردان گمنام، از اجرای عملیات انتحاری آنها پیشگیری شد اما این اقدام، متأسفانه منجر به مجروحیت ۲ تن از سربازان گمنام امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف شد.
در پایان با تشکر صمیمانه از همکاری‌های متعهدانه و بی‌شائبه‌ مردمی در شناسایی و مهار تروریست‌ها، از ملت شریف ایران اسلامی استدعا دارد ضمن دعا برای سلامتی ۲ برادر مجاهد آسیب‌دیده، همچون گذشته هر گونه حرکت مشکوک را به ستاد خبری این وزارتخانه به شماره 113 گزارش فرمایند.

:: بازدید از این مطلب : 178
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 1 مهر 1402

ویدئویی در روزهای اخیر از برلین منتشر شده که سطحی تازه از نزول و سقوط کرامت انسان در غرب را به تصویر می کشد.

صدها انسان که خود را به عنوان سگ معرفی می کنند در ایستگاه قطار برلین گرد هم آمدند تا از حقوق «انسان»هایی که به عنوان سگ معرفی می شوند، دفاع کنند. این موجودات با زوزه کشیدن مطالبات «سگی» خود را به دیگر انسان‌ها انتقال می دهند!

در یک حادثه غیرمعمول، روز سه‌شنبه، حدود 1000 نفر که خود را سگ‌ معرفی می‌کنند، در ایستگاه راه‌آهن برلین پوتسدامر پلاتز آلمان گرد هم آمدند. این مراسم با واکنش‌های متفاوتی در فضای مجازی مواجه شد و برخی از مردم حمایت و کنجکاوی خود را اعلام کردند و برخی دیگر شرکت‌کنندگان را به تمسخر و انتقاد گرفتند.


qd

این مراسم توسط گروهی به نام «موجودات سگی»(Canine Beings) برگزار شد.

این گردهمایی غیر متعارف سگ‌ها در پی شهرت توکو، فردی ژاپنی در شبکه‌های اجتماعی است که پس از به دست‌آوردن یک لباس سگی بسیار طبیعی به قیمت 14000 دلار، اکنون بیش از همیشه به آرزوی مادام العمر خود برای تبدیل شدن به یک سگ نزدیک شده است! به گزارش نیویورک پست، متخصصین روانشناسی خواستار تمایز میان «تریان»(therians)، افرادی که با موجودات غیرانسانی همذات‌پنداری می کنند، و «خزدار»(furries)، افرادی که از بازی در لباس حیوانات لذت می برند، شده اند.

نکته: غرب و کشورهای اروپایی با هر تعریف و مفهومی که از انسانیت و کرامت انسان برداشت می‌کنند و دم از حقوق بشر و مخصوصاً عدالت و آزادی می‌زنند، هیچ‌گاه به بزرگی و ارزشی که اسلام به انسان داده است پی نخواهند برد و در معانی و ارزش‌های واهی خود غوطه‌ور خواهند بود. 

 


:: بازدید از این مطلب : 170
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 31 شهريور 1402

ماسک‌ها از صورتک‌ها افتاد و نقاب‌های مردم دوستی خبرنگاران فارسی زبان ضد انقلاب از چهره‌هایشان برداشته شد. مدافعان سینه چاک منافع مردم ایران که صبح تا شب برای مشکلات ملت اشک تمساح می‌ریختند حالا با اصلی ترین دشمن کشور فالوده خورده و عکس یادگاری می‌گیرند تا مشخص شود در این یارکشی هر کس کجای تاریخ ایستاده است.

دیداری که رونمایی از کارفرما و اتاق فکر جدید شبکه ضدانقلاب محسوب می‌شود و اثبات همان جنگ ترکیبی است که از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی کشور تاکید شده بود.

این نشست نشان می‌دهد که رژیم صهیونیستی هیچگاه قصد پایان دشمنی‌های خود با کشورمان را ندارد و هر از گاهی آن را بلند هم فریاد می‌زند. هرچند این نعره‌ها آن‌هم در انتهای کوچه‌ای بن بست و پشت دیوارهای عنکبوتی‌اش است.

از سوی دیگر همزمانی و نزدیکی این نشست و وعده‌ها و ابراز روحیه‌های دروغین وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی با خبرنگاران ضد انقلاب آن‌هم در آستانه سالگرد مرگ مهسا امینی و ناآرامی‌های سال گذشته حکایت از برنامه دشمن برای حمله سنگین رسانه‌ای به منظور ایجاد بی‌ثباتی و آشوب در سالگرد اغتشاشات سال گذشته دارد.

این دیدار نشان می‌دهد که دشمن همچنان دل خوش به تضعیف و براندازی است و از هر فرصتی با استفاده از مزدورانش برای پیاده کردن این نقشه شوم استفاده می‌کند تا شاید آب رفته را به جوی بازگردانند.

ملاقات خبرنگاران ضد انقلاب شبکه‌های فارسی زبان که خود را مدافعان حقوق مردم ایران می‌دانند با وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی «گیلا گملیئل» و هم‌زبانی و همراهی فکری با یکدیگر برای کشیدن نقشه‌های جدید علیه منافع کشورمان، در عین تأسف و تلخی برگ برنده برای مردم و کشورمان خواهد بود.

رژیم صهیونیستی همواره خود را در پس پرده قرار می‌داد و علناً وارد این نمایش‌ها نمی‌شود همین نشان می‌دهد که کفگیر آنها به همراه نیروهای مزدورشان در شبکه‌های فارسی زبان به ته دیگ خورده است که اینگونه نمایشی را برقرار کردند.

این نشست یادآور دیدار رضا پهلوی با نخست وزیر رژیم صهیونیستی هم بود در حالی‌که بعد از آن دیدار اپوزسیون و شورای همبستگی اش اتفاقاً دچار فروپاشی شد و حالا این خبرنگاران نیز باید از چنین سرنوشتی درس عبرت بگیرند.

صورتک‌های بدون ماسک اپوزسیون

البته باید به این نکته نیز توجه داشت که این روزها رژیم صهیونیستی در داخل با بحران و آرامی‌ها و نارضاییتی‌های افکار عمومی خود مواجه است و با اینگونه نمایش‌ها به دنبال فرافکنی است. همچنانکه اخیراً موضوع کشتار و سرکوب اتیوپی تبارهای خود توسط پلیس این رژیم به بحران داخلی صهیونیست‌ها افزوده و آنها را دچار سردرگمی کرده است و با توجه به آنکه نیروهای مقاومت در آمادگی کامل به سر می‌برند، دیگر نمی‌تواند بحران‌های خود را کنترل کنند لذا به دنبال نمایش‌های سطحی و پروپاگاندای رسانه‌ای هستند تا کمی از فشار درونی خود رها شوند. ضمن آنکه کشورهای منطقه به همگرایی نزدیک شده‌اند و مراسم راهپیمایی اربعین هم به خوبی و باشکوه برگزار شد و صهیونیست‌ها نتوانستند در خلاف این جریان کاری انجام دهند.

عیان شدن ادعاهای پوچ مردم دوستی خبرنگاران فارسی زبان

مهدی فضایلی کارشناس رسانه و فعال سیاسی در گفتگو با مهر و در خصوص دیدار اخیر وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی با خبرنگاران ضد انقلاب گفت: این دیدار نکات متعددی را روشنگری می‌کند که اولین نکته آن حضور رژیم صهیونیستی در صف مقدم مقابله با نظام است که بارها و بارها این موضوع اتفاق افتاده است.

وی افزود: با توجه به صحبت‌هایی که وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی در این جلسه با خبرنگاران ضد انقلاب مطرح کرده است یک بار دیگر نشان می‌دهد که صهیونیست‌ها دشمنان اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران هستند و به نظر من این بهترین دلایل برای حقانیت نظام ما است.

رسانه مهم‌ترین ابزار دشمنان

این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به اهمیت و نقش رسانه‌ها تاکید کرد: نکته دیگر از این جلسه نقش و اهمیت رسانه‌ها است و نشان می‌دهد که رسانه ما یکی از مهم‌ترین ابزار آنها در مقابله با نظام رسانه و فعالیت‌های آنان در حوزه شناختی است. موضوعی که از مدت‌ها قبل شروع شده است و روز به روز پیچیده‌تر خواهد شد و ابعاد جدیدی پیدا خواهد کرد.

فضایلی با نزدیکی سالگرد مرگ مهسا امینی و تداخل آن با این نشست تصریح کرد: تشکیل این جلسه در آستانه سالگرد حوادث پاییز سال گذشته نشان می‌دهد که نقش رسانه‌ها در این ماجرا یک نقش اصلی و در صدر فهرست ابزارهایی است که دشمنان از آن استفاده کرده و می‌کند.

این کارشناس رسانه اذعان داشت: این نشست پیوند شبکه‌های معارض با نظام را با رژیم صهیونیستی مشخص می‌کند، آنها که ادعا می‌کنند منافع اصلی مردم ایران را پیگیری می‌کنند اما با دشمن اصلی کشور که رژیم صهیونیستی است جلسه و نشست برگزار می‌کنند. آن هم با دستگاه امنیتی این رژیم که دانشمندان کشور را ترور کرده است و اقدامات تخریبی علیه صنایع کشور انجام داده‌است تا یک بار دیگر ثابت کند که ادعاهای مردم دوستی آنان پوچ و بی‌مبنا است و اتفاقاً این رسانه‌ها در صف مقدم دشمنی با مردم و منافع ما قرار دارند.

صورتک‌های بدون ماسک اپوزسیون

این نشست تأیید فرمایش رهبری در خصوص دست داشتن دشمنان در ماجراهای سال گذشته است

این کارشناس رسانه با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب همزمان با حوادث و نارامی‌های پاییز گذشته گفت: تشکیل این جلسه تأییدی است بر صحت تحلیل رهبر انقلاب از حوادث سال گذشته که بر اساس نقشه دشمن این اتفاقات رقم خورد.

وی افزود: به گمان من، تشکیل این جلسه به شکل علنی نشان از حماقت دشمنان ما دارد که اینگونه خودشان را رسوا کرده و لو می‌دهند.

فضایلی تاکید کرد: نشست وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی با خبرنگاران ضد انقلاب نشان می‌دهد که دشمن دست از دشمنی‌های خود برنداشته است و مادامی که ما به نقطه بازدارندگی کامل و دست یافتن به ایران قوی در همه ابعاد از جمله در حوزه رسانه برسیم و محقق کنیم تا دشمن از اقدامات تخریبی خود مأیوس شود.

رژیم صهیونیستی پشت پرده اتفاقاتی است که در ایران رخ می‌دهد و در واقع آنها دارند این اتفاقات را مدیریت می‌کنند

دشمن به دنبال اجرای فاز دوم آشوب‌ها در ایران است

بیژن مقدم کارشناس رسانه در گفتگو با خبرنگار مهر در خصوص نشست وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی با خبرنگاران اپوزیسیون ضد انقلاب گفت: با دو دیدگاه می‌شود به این نشست نگاه کرد. یکی اینکه خود این شبکه‌ها مثل اینترنشنال این روزها با یک انشعاب‌ها و جدایی‌هایی روبرو شده‌اند و این در واقع برایشان یک بحران است. در واقع این شبکه‌ها از درون در حال متلاشی شدن هستند و این یک اتفاق بسیار مهم است زیرا شخصی مانند وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی با خبرنگاران این شبکه جلسه می‌گذارد تا بتوانند انسجام داخلی آنان را برگردانند.

این کارشناس رسانه اظهار داشت: در واقع آنها دارند خود را برای اجرایی کردن فاز دوم نقشه‌های خود آماده می‌کنند و این جلسه نیز می‌تواند در راستای آماده سازی و بهبود وضعیت داخلی شبکه‌های خودشان باشد.

وی در ادامه داد: از یک زاویه دیگر نیز می‌توانیم به این موضوع بنگریم و آن اینکه اعتقاد ما بر این است که رژیم صهیونیستی پشت پرده اتفاقاتی است که در ایران رخ می‌دهد و در واقع آنها دارند این اتفاقات را مدیریت می‌کنند. و حتی به‌طور مستقیم نیز ما شاهد این گونه توطئه‌ها از سوی رژیم صهیونیستی بوده‌ایم مانند ترور دانشمندان هسته‌ای، بمب گذاری ها و …بنابراین اینکه این رژیم پشت پرده آشوب‌های داخل کشور ما باشد چیز عجیبی نیست.

این تحلیلگر سیاسی متذکر شد: به‌نظر من هویت این شبکه‌ها، وابستگی آنها و منبع درآمد آنها نیز مشخص است و این جلسه در همچنین زمانی که به سالگرد مرگ خانم مهسا امینی نزدیک می‌شویم، در واقع در جهت اجرایی کردن فاز دوم نقشه‌هایشان در جهت ایجاد آشوب در کشور است زیرا فاز یک را سال گذشته اجرا کردن الان نوبت به فاز دوم نقشه‌هایشان رسیده است.

هر حرکتی که علیه منافع ملی شکل می‌گیرد با رژیم صهیونیستی ارتباط دارد

وی گفت: کسانی که الان دارند صحنه را می‌بینند باید بدانند که هر حرکتی که علیه منافع ملی شکل می‌گیرد به‌طور مستقیم با جریان رژیم صهیونیستی ارتباط دارد.

مقدم بیان داشت: این جلسه به خوبی وابستگی اپوزیسیون‌ها و این شبکه‌ها را به رژیم صهیونیستی آشکار کرده وی تاکید کرد: کسانی که با دشمنان و رژیم صهیونیستی همراهی می‌کنند هرگز نمی‌توانند برای پیشرفت و اتحاد کشور ایران گامی بردارند.

 


رضا پهلوی در کنار دیوار ندبه یهودیان


:: بازدید از این مطلب : 192
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 30 شهريور 1402
تحلیل تفصیلی طائب، رئیس سابق اطلاعات سپاه از اوضاع ایران و جهان/ انحصار واردات غذا در اختیار 4 نفر بود

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه با حضور در خبرگزاری تسنیم، یک تحلیل تفصیلی از اوضاع منطقه و دنیا و همچنین مسائل ایران ارائه کرد.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام حسین طائب رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه با حضور در خبرگزاری تسنیم، طی سخنانی به تبیین وضعیت جمهوری اسلامی در حوزه بین‌الملل، منطقه و داخل و تشریح روندهای قدرت‌های جهانی در پیشبرد اهداف خود و مقابله آمریکا و رژیم صهیونیستی با انقلاب اسلامی پرداخت.

وی در مقدمه این بحث گفت: امریکایی‌ها 247 سال پیش، در قرن هجدهم، با بیانیه «ارزش‌های آمریکایی» استقلالشان را از انگلیس اعلام کردند و 13 سال بعد، این ارزش‌ها را در قانون اساسی آوردند که شامل موضوعاتی نظیر زندگی، آزادی، خوشبختی، برابری، علم، پیشرفت، تعصب مذهبی می‌شد و تلاش کردند تا این مولفه‌ها را ابتدا در خود آمریکا محقق کنند و سپس با به انحصار در آوردن قدرت، ثروت و پرستیژ، آنها را جهانی کنند.

وی خاطرنشان کرد: آنها این تلاش را از دو مسیر و با دو ابزار ادامه دادند که یکی تصرف سرزمینی است و دیگری، تصرف فضای حاکم بر جهان.

طائب ادامه داد: آنها در بحث تصرف سرزمینی تلاش کردند تا با استفاده از سه عنصر قدرت نظامی، اقتصادی و دیپلماسی، اقتصاد و سیاست کشورها را به آمریکا وابسته کنند و از طریق تولید رسانه و شبکه‌سازی‌های فرهنگی و به انحصار درآوردن ابزارهای فرهنگی، ارزشهای آمریکایی را بر ارزش‌های سایر ملل، بویژه ارزش‌های اسلامی رجحان بدهند.

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه ادامه داد: آمریکایی‌ها بعد از جنگ جهانی دوم و در زمان جنگ سرد با شوروی، تلاش کردند تا با استفاده از قدرت نرم، ارزشهای آمریکایی را بر ارزش‌های مارکسیستی غلبه دهند به این امید که پس از آن به سمت آقایی جهان بروند و این ارزش‌های آمریکایی، جهانی بشود.

وی با بیان اینکه 34 سال بعد، ناباورانه انقلاب اسلامی با شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» برای آمریکایی‌ها و برای شرق قد علم کرد، گفت: ترس آمریکا و شوروی از ارزش‌های اسلامی بود و هر دو ابرقدرت تلاش کردند که نگذارند انقلاب اسلامی شکل بگیرد. یعنی با یکدیگر هم مسیر شدند و تجزیه‌طلبی و کودتا و... راه انداختند که این انقلاب یا شکل نگیرد یا ضعیف باشد.

طائب با تاکید بر اینکه علی رغم همه این تلاش‌های دشمن، انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد، افزود: در سال سوم دهه دوم انقلاب، شوروی با فروپاشی مواجه شد و برآورد آمریکایی‌ها این بود که با فروپاشی شوروی و تضعیف ایران، دیگر تهدیدی در مقابل ارزشهای آمریکایی وجود نخواهد داشت لذا قانون امنیت ملی‌شان را بعد از 50 سال برای ورود به قرن 21 تغییر دادند تا این قرن را قرن آمریکایی کنند.

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه گفت: آمریکایی‌ها متوجه شدند که برآوردهایشان به هم ریخته و امنیت ملی آمریکا در سال 1372 شمسی، اعلام کرد که ایران با تشکیل و تحقق ملل اسلامی در حال جایگزین شدن با اتحاد جماهیر شوروی است و اگر 5 سال فرصت پیدا بکند، به تهدید منطقه‌ای برای آمریکا تبدیل می‌شود.

طائب با اشاره به بیانیه امنیتی بایدن در سال 2023، افزود: این بیانیه می‌گوید آمریکا با سه چالش بین‌المللی و 6 چالش داخلی مواجه است و اگر با این موارد مواجهه درست انجام ندهند، سال 2030،سال تعیین سرنوشت آمریکا و سرنوشت جهان خواهد بود؛ طبق این  گزارش در این شرایط، روند آمریکا منفی می‌شود و آنجا ایران را به عنوان سومین چالش بین‌المللی خود معرفی می‌کند.

وی ادامه داد: این یعنی ایران دیگر از منطقه عبور کرده و برای آنها به یک چالش بین‌المللی تبدیل شده است.

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه گفت: آنها به ترتیب اولویت، اولین چالش را چین می‌دانند که در سه عنصر اقتصاد، تکنولوژی و نظامی‌گری، روند بهتری نسبت به آمریکا تا سال 2030 دارد. روسیه در این برآورد آمریکایی‌ها، پس از جنگ اوکراین دیگر قدرت رقابت با آمریکا را ندارد اما تنها کشوری است که در تهدید با آنها پیش می‌رود و می‌تواند جنگ جهانی را شروع کند.

وی تصریح کرد: آمریکایی‌ها وقتی به چالش سوم می‌رسند، اول اسم کشور ما را نمی‌آورند، می‌گویند «کشورهایی که دموکراسی آمریکا را تضعیف می‌کنند و یک مدل حکمرانی جهانی ارائه می‌دهند»، بعد می‌گویند مهمترین این کشورها ایران است چون ایران هم هژمون‌شکن است هم می‌خواهد هژمون‌ساز باشد.

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه خاطرنشان کرد: روند دوم، بعد از جنگ جهانی دوم، همزمان با ورود به جنگ سرد بود که طی آن، اسرائیل در منطقه شکل گرفت. امروز 75 سال از عمر رژیم صهیونیستی و 247 سال از استقلال آمریکا می‌گذرد. آمریکایی‌ها می‌گویند برای 255 سالگی، در سرنوشت خودشان تردید دارند و اسرائیلی‌ها هم -هر دو جناحشان- می‌گویند سرنوشت ما در 80 سالگی معین می‌شود. اما در طرف دیگر، انقلاب اسلامی ایران قرار دارد که در 44 سالگی مسیرش را طی می‌کند.

* منافع ملی چین، روسیه و ایران در یک مسیر قرار گرفته است

وی ادامه داد: چین و روسیه تا قبل از جنگ اوکراین بعضاً با آمریکایی‌ها در موضوع ایران هماهنگ می‌شدند. یعنی وقتی آمریکا علیه ما قطعنامه می‌داد، اگر روسیه و چین امتیاز می‌گرفتند همراهی می‌کردند و اگر امتیاز نمی‌گرفتند وتو می‌کردند اما امروز یک جبهه یکپارچه بین ایران و روسیه و چین در مقابل آمریکا شکل گرفته است.

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه گفت: یک زمانی چین و روسیه از موضع ما در برابر آمریکایی‌ها سوء استفاده می‌کردند اما امروز منافع ملی و امنیت ملی ما با این دو کشور در یک مسیر قرار گرفته است. با این حال این باعث نمی‌شود که آمریکا نسبت به ایران کرنش نشان بدهد.

طائب با بیان اینکه همگرایی بین چین، روسیه و ایران روند افزایشی دارد، گفت: موضوعاتی نظیر «بریکس» و «شانگهای» در این مسیر نقش بیشتری پیدا خواهند کرد و واگرایی در جبهه غرب و همگرایی در جبهه شرق افزایشی خواهد بود.

* آمریکا به سمت تعارض امنیتی در داخل پیش می‌رود

وی در تشریح وضعیت امروز آمریکا در جهان نیز خاطرنشان کرد: آمریکا در عرصه جنگ اوکراین، حضور ضعیف در غرب آسیا و عرصه بین‌الملل با بحران اقتدار، اعتماد و منابع مواجه شده و این امر به روند تبعیت کشورها از آنها لطمه زده است و اینها باعث شده تا واگرایی کشورهای پیرامونی و بین‌المللی با آمریکا بیشتر شود. چالش‌های تعارضات سیاسی و اجتماعی در داخل آمریکا افزایشی است و احتمالاً در آستانه انتخابات آذرماه سال آینده به تعارض امنیتی می‌روند و دو قطبی سیاسی-اجتماعی در این کشور بیشتر می‌شود؛ چه ترامپ را بازداشت کنند، چه رد صلاحیتش بکنند و چه بگذارند در رقابت انتخاباتی حضور داشته باشد، این دوگانگی سیاسی-اجتماعی به دوگانگی امنیتی تبدیل می‌شود و دوباره مانند سال 2020، زمینه ریختن در کاخ سفید و ... وجود دارد.

* 6 چالش بزرگ پیش روی آمریکا

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه افزود: آمریکایی‌ها 6 چالش را برای خودشان تعریف کردند و می‌گویند اینها فقط چالش ما نیست، بلکه چالش‌های جهانی است که شامل مواردی نظیر مسائل آب و هوایی (اقلیمی)، جنگ غذا، جنگ تروریسم و بیماری‌های واگیردار می‌شود.

طائب ادامه داد: آمریکایی‌ها در بیانیه قرن بیست و یکم، چالش پیش روی خودشان در سال 2025 را نرخ افزایشی رشد جمعیت می‌دانند و می‌گویند از سوی دیگر نرخ مرگ و میر کاهشی است و همین ما را در 2025 با سه پدیده روبرو می کند. جمعیتمان افزایشی است، مرگ و میر کاهش پیدا می‌کند و در نتیجه تعداد بازنشسته‌ها افزایش می‌یابد و موجب می‌شود بیمه درمانی و حق بازنشستگی در رقم در بودجه ما رشد چشمگیری داشته باشد به طوری که  این دو بودجه با بودجه دفاعی آمریکا برابری می‌کند و اگر آمریکا این مسئله را حل نکند مجبور می‌شود در سال 2025 دست باز خودش را در دفاع به دست بسته تبدیل کند؛ نیروهایش را از سراسر جهان جمع کند و چون تهدیدات امنیتی پیرامونی داخلی هم زیاد می‌شود، نیروهای مسلحش را بیاورد پیرامون و داخل خودش.  البته امروز همین اتفاق افتاده، جمعیت آمریکا از 220 میلیون نفر به 330 میلیون نفر رسیده و 85 میلیون نفر فاقد بیمه درمانی هستند.

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه تصریح کرد: در موضوع انرژی و گرانی نیز روند تضعیف دلار در تجارت جهانی، یک روند افزایشی است هرچند در کوتاه مدت، دلار همچنان ارز مرجع است اما افول کاریزمای مدیریتی سران آمریکا تداوم دارد.

* روند قدرت چین در جهان، افزایشی است

طائب یادآورد شد: این در حالیست که قدرت سیاسی چین در جهان روندی افزایشی دارد، قدرت اقتصادی، علم و فناوری و دفاعی‌اش در حال رشد است و نقش چین در بازیگری منطقه‌ای و میانجیگری صلح نیز یک روند افزایشی دارد. بنابراین تنش میان چین و آمریکا فزاینده خواهد شد اما منتهی به جنگ نمی‌شود ولی چین همه تلاشش این است که برنده این میدان باشد.

وی گفت: هرچه درگیری آمریکا با روسیه تداوم پیدا بکند، چین فرصت پیدا خواهد کرد که قدرت اقتصادی، دفاعی و تکنولوژیکش را افزایش بدهد و برآوردش این است که حداقل تا سال 2027 هم به سمت تایوان نرود.

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه با اشاره به اینکه چین نقش‌آفرینی نظامی در شرق و نقش‌آفرینی سیاسی-امنیتی در غرب را آغاز کرده و تداوم می‌دهد، گفت: در سال 1401 غرب‌آسیا اولویت اول آمریکا بود، اما در سال 1402 روسیه آمد و غرب‌آسیا و ایران رفتند در اولویت دوم قرار گرفتند.

* سیاست روسیه در قبال آمریکا تا انتخابات 2024

طائب افزود: آمریکایی‌ها و غرب (اروپا) همه تلاششان این است که در جنگ اوکراین روسیه را شکست بدهند و داخل روسیه را هم بهم بریزند. اما روسیه هم از نظر امنیتی و هم از نظر اقتصادی می‌تواند داخل کشورش را کنترل کند و نگذارد که آمریکا او را شکست بدهد. اینکه بگوییم روسیه پیروز میدان است این هم قطعی نیست؛ خلاصه اینکه یک نبرد تنگاتنگ بین غرب و شرق در اوکراین اتفاق افتاده است که اگر روس‌ها ببینند تداوم جنگ به مصلحتشان است و هزینه‌شان بالا نمی‌رود، ادامه می‌دهند اما اگر ببینند هزینه‌شان بالا می‌رود، فشار را بر روی انرژی و غذا متمرکز می کنند. چین را واسطه مذاکره می‌کنند و به سمت یک آتش‌بس می‌روند.

وی با بیان اینکه روسیه روند ضد آمریکایی خود را حداقل تا انتخابات 2024 آمریکا و روی کار آمدن دولت بعدی ادامه می‌دهد، افزود: اگر در انتخابات آمریکا جمهوریخواهان برنده بشوند -بویژه اگر ترامپ بر سر کار بیاید- احتمال اینکه روسیه دوباره به سمت مذاکره برود، وجود دارد.

* آمریکا قادر به نهایی کردن هیچ پروژه‌ای علیه ایران نیست

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: شکسته شدن هژمونی آمریکا در جهان و خارج شدن غرب آسیا از اولویت اول آمریکا، باعث فرصت‌سازی و تولید بیشتر قدرت برای انقلاب اسلامی و ایران در صحنه بین‌الملل شده است.

طائب افزود: روند غلبه راهبردی و گفتمانی انقلاب اسلامی بر راهبردها و گفتمان غرب در مهار ایران و جبهه مقاومت افزایشی است و روند اخراج آمریکا با یک شیب ملایم تداوم پیدا می‌کند.

وی با بیان اینکه شکست جبهه غرب در بی‌ثباتی ایران منجر به اعتراف آنها بر عدم امکان براندازی جمهوری اسلامی، همگرایی کشورهای منطقه با ایران و زمینه‌سازی امتیازگیری بیشتر در مذاکرات آتی شده است، خاطرنشان کرد: دموکرات‌ها همه تلاششان این است که یک برگ برنده در انتخابات داشته باشند و برگ برنده‌شان این است که بگویند مسئله ایران را حل کردیم.

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه گفت: آنها باید با ایران سه مسئله را حل بکنند؛ یکی توافق زندانیان بود که انجام دادند. بعد باید بروند در F.A.T.F و بازگشت به برجام.

طائب افزود: شکست در اغتشاشات 1401 برای ما فرصت‌سازی شد که امتیاز بیشتر بگیریم اما آمریکایی‌ها -یعنی دموکرات‌ها- هر چه به انتخابات نزدیکتر بشوند امتیاز دادنشان سخت‌تر می‌شود چون درگیری جمهوریخواهان بادموکرا‌ت‌ها افزایش پیدا می‌کند.

وی با تاکید بر اینکه آمریکا قادر به نهایی کردن هیچ پرونده‌ای علیه ایران نخواهد بود، گفت: مصوبه خود آمریکایی‌ها علیه ما دیگر اجماع بین‌المللی ایجاد نمی‌کند. فضای آمریکا هم فعلاً به سمت توافق بزرگ نمی‌تواند برود. کمرنگ شدن پروژه ایران هراسی و کم اثر شدن پروژه انزای سیاسی و اقتصادی ایران و در صحنه بین‌الملل میز اضمحلال اسرائیل به عنوان هم پیمان منطقه‌ای آمریکا روند افزایشی پیدا کرده است.

* ایران تهدید اول برای اسرائیل

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه با اشاره به ارزیابی استراتژی امنیت ملی اسرائیل در سال 2023، اظهار داشت: آنها برخلاف آمریکایی‌ها می‌گویند تهدید اول ما ایران است. دیگر نمی‌گوید حماس، نمی‌گوید حزب‌الله. تهدید دوم، پیرامون است و تهدید سوم داخل است. بعد می‌گوید در این تهدیدات، ما (صهیونیست‌ها) دو فرصت را از دست می‌دهیم؛ اولین فرصت این است که آمریکا دیگر مثل گذشته پای کار ما نمی‌ایستد روند حمایت آمریکا از اسرائیل روند نزولی خواهد داشت و دلیل آن را این می‌دانند که غرب آسیا از اولویت آمریکا خارج شده و یهودی‌های آمریکا هم دیگر آن فشار بر هیئت حاکمه آمریکا را مانند گذشته ندارند.

* چالش جنگ اوکراین برای صهیونیست‌ها

طائب گفت: صهیونیست‌ها می‌گویند قبل از جنگ اوکراین، ما هم از فرصت‌های چین و روسیه استفاده می‌کردیم و هم از فرصت‌های آمریکا اما بعد از جنگ اوکراین، دوره شفافیت است و ما باید یکی را انتخاب بکنیم و مجبور هستیم آمریکا را انتخاب بکنیم اما فرصت‌های ما در چین و روسیه روند کاهشی پیدا می‌کند.

وی خاطرنشان کرد: تقابل جبهه مقاومت در فلسطین و سوریه و لبنان با اسرائیل چالشی‌تر شده و به سمت جنگ نقطه‌ای پیش می‌رود و صهیونیست‌ها برای اینکه بتوانند داخل را کنترل بکنند که جنگ سیاسی-اجتماعی به مسئله امنیتی تبدیل نشود، مجبور هستند هر چند وقت یک بار، در پیرامون خود یک جنگ نقطه‌ای راه بیندازند و زود جمعش بکنند.

* تهدیدات امنیتی اسرائیل علیه ایران منجر به جنگ نمی‌شود

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه با بیان اینکه تهدیدات امنیتی اسرائیلی علیه ایران افزایشی است اما منجر به جنگ نمی‌شود، گفت: آمریکایی‌ها از ترور و ناامنی و انفجارات هر چه از دستشان بر می‌آید در ایران انجام می‌دهند اما به سمت جنگ نمی‌روند چون نه آنقدر ضعیف شدند که بگویند با حمله بازی را بهم می‌زنیم، نه آنقدر در خودشان قدرت می‌بینند که با جنگ نظامی بتوانند تهدید اولشان را از بین ببرند. لذا همین جنگ امنیتی را تداوم می‌بخشند.

* سه راهبرد آمریکا و اسرائیل برای از بین بردن فرصت‌های منطقه‌ای ایران

طائب روند پیش روی ایران در منطقه را «یک فرصت» ارزیابی کرد  گفت: آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها برای آسیب زدن به این فرصت سه راهبرد را دنبال می‌کنند. راهبرد اول این است که بیایند ما را در شرق درگیر کنند.

وی ادامه داد: آمریکایی‌ها بیست سال با این ادعا به افغانستان آمدند تا مثلاً مواد مخدر و تروریسم را از بین ببرند. آن زمانی که آمدند، تنها بخشی از قدرت دست طالبان بود اما زمانی که این کشور را تحویل دادند، هم مواد مخدر زیادتر شده و هم قدرت کامل در دست طالبان است.

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه با بیان اینکه پرونده‌های آمریکایی‌ها یا دست وزارت خارجه است یا دست پنتاگون و یا سیا، تصریح کرد: پرونده افغانستان دست پنتاگون بود و قرار بود سیا سالانه 4.5 میلیارد دلار در افغانستان هزینه کند و این کار را برای شبکه‌سازی در همه حوزه‌های اجتماعی، سیاسی و حاکمیتی بر روی گروه‌ها انجام دادند تا وقتی پنتاگون بیرون رفت، سیا پرونده را تحویل بگیرد و آن را به چالشی برای ایران تبدیل کند اما خروج تبدیل به اخراج شد.

طائب به گزارش سنتکام به پنتاگون در این باره اشاره کرد و گفت: آنها می‌گویند ما مجبور شدیم در قالب چند پرواز از کابل، شبکه سیا را از افغانستان خارج کنیم؛ ما آنها در مقرهای خود نگه داشتیم و حالا همه اینها مدعی شهروندی آمریکایی هستند! یا باید اینها را به آمریکا ببرند و یا جایی در منطقه برایشان فراهم کنند که نشان می‌دهد بخش عمده‌ای از شبکه‌ سیا نیز بهم ریخته است.

وی افزود: آمریکایی‌ها مجدداً در تلاشند تا خود را بازسازی کرده و از آن سرمایه 4.5 میلیارد دلاری در افغانستان استفاده کنند؛ اما واقعیت صحنه چگونه است؟ واگرایی طالبان از امریکا، درگیری آنها با داعش و همگرایی‌شان با کشورهای منطقه ازجمله ایران. الان طالبان در درگیری با داعش تلفات می‌دهد و آمریکا می‌خواهد که طالبان چشمش را بر روی 5،6 هزار داعشی که در افغانستان هستند ببندد تا آنها بیایند مرزهای شرقی ما را ناامن کنند و بعد هم این را به درگیری‌های ما با طالبان تبدیل کنند.

* تغییر راهبرد دولت به سمت بهبود روابط با همسایگان

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: یکی از راهبردهایی که آمریکایی‌ها در جنگ ادراکی و جنگ ترکیبی دارند، تصویرسازی از ایران ضعیف است. ما می‌گوییم ایران قوی، آنها می‌خواهند بگویند ایران ضعیف. می‌خواهند ایران قوی را به ایران ضعیف تبدیل بکنند و بگویند شما مجبور هستید راجع به همسایگان کوتاه بیایید.

طائب افزود: وقتی دولت سیزدهم بر سر کار آمد، تصمیم گرفت بجای بستن با کدخدا، راهبرد تقویت ارتباطات با همسایگان را در پیش بگیرد و روابطمان با کشورهای همسایه را بهبود بخشد. این درحالیست که صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها می‌خواستند جلوی انقلاب‌های مردمی را در کشورها بگیرند و آنها را با همدیگر درگیر کنند؛ این درگیری‌ها سبب می‌شود تا آمریکایی‌ها پایگاه بهتری در منطقه پیدا کنند و روابط اسرائیل هم با اعراب اصلاح شود لذا ابتدا در منطقه داعش را درست کردند تا مقاومت در سوریه و عراق و لبنان با دیگر کشورهای عربی درگیر شود.

وی تصریح کرد: امروز آمریکایی‌ها می‌گویند ایران در هر پرونده‌ای حضور پیدا بکند در آن پرونده آمریکا شکست می‌خورد. الان حرفشان در اوکراین چیست؟ می‌گویند شما از اوکراین بیایید بیرون، چرا؟ چون بهانه‌گیری می‌کنند و در موضوع پهپادی می‌گویند شما دارید در اینجا هم کاری می‌کنید که آمریکایی‌ها شکست بخورند.

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه با اشاره به ناکامی غرب در نابودی بشار اسد در سوریه، شکست عربستان در جنگ یمن و اصلاح روابط کشورهای منطقه با ایران، گفت: برای جبران این خسارات، آمریکایی‌ها به مرزهای شرق ما آمدند و صهیونیست‌ها هم به سمت مرزهای شمالی تا غرب را با شمال پیوند بدهند و یک جبهه جدید تشکیل شود چون می‌گویند ناتو امروز در عراق و افغانستان و ترکیه حضور دارد پس باید این را به آذربایجان در قفقاز و آسیای میانه متصل کنیم.

طائب ادامه داد: صهیونیست‌ها می‌آیند در قفقاز و آسیای میانه حضور پیدا می‌کنند چون برنامه‌شان در جنوب با شکست مواجه شد و تابلوی عبری، عربی،‌ غربی فروپاشید. لذا امروز می‌گویند بیاییم یک تابلوی ترکی، عبری، غربی درست کنیم. درگیری با ایران را به این حوزه ببریم و دولت آذربایجان که ملتش با ایران پیوند استراتژیک دارند را درگیر کنیم.

وی با اشاره مجدد به اهمیت هم افزایی حداکثری با همسایگان گفت: آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها نمی‌خواهند این اتفاق بیفتد. لذا تصویرسازی می‌کنند که بگویند ایران در آذربایجان کوتاه آمد، در افغانستان کوتاه می‌آید، در مخازن نفتی آرش کوتاه می‌آید و... در حالی که اینها واقعیت ندارد. ما در آذربایجان می‌خواهیم روابطمان را این دولت درست کنیم. وقتی آنها با ترکیه خواستند تغییرات جغرافیایی ایجاد کنند، ما مانور گذاشتیم، اما دوباره رفتیم روابطمان را اصلاح کنیم. در ترکمنستان بدهی داشتیم، بدهی را دادیم تا روابطمان درست بکنیم. با افغانستان و کویت هم همینطور است.

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه اظهار داشت: سومین مسئله‌ای که آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها دنبالش هستند این است که کریدور شمال - جنوب که چند کشور را به همدیگر پیوند می‌دهد و یک پیوند امنیتی ایجاد می‌کند، شکل نگیرد. این کریدور از روسیه، آذربایجان و ایران به آب‌های آزاد کشیده می‌شود اما آنها می‌خواهند نگذارند این اتفاق بیفتد و مسیر را به سمت روسیه، گرجستان، ترکیه، عراق و آب‌های آزاد تغییر دهند اما به فضل الهی این روند پیش می‌رود و ما الان خط اولمان که  160 کیلومتر است را شروع کردیم که تا دو سال نیم دیگر به پایان می‌رسد. خط دوم هم تفاهمنامه‌هایش در حال تبدیل به قرارداد است و امیدواریم انشاءالله تا پایان امسال تبدیل به کلنگ‌زنی شده و عملیات اجرایی آن شروع شود.

* برآورد غلط آمریکا در قبال ایران

طائب در ادامه خاطرنشان کرد: آمریکایی‌ها معتقد بودند با روندی که در پیش گرفتند، ایران تا سال 2030 به یک دوراهی می‌رسد که یا باید به ایران مورد پسند آمریکایی‌ها تبدیل و یا منزوی شود.

وی افزود: آنها چند برآورد غلط داشتند از جمله اینکه که ایران دوباره به حاکمیت یکپارچه برنمی‌گردد و همیشه در ایران حاکمیت دوگانه است. یعنی غرب‌گراها هستند، انقلابیون هم هستند. اگر حاکمیت غرب‌گراها باشد، آنها به سمت یک ریل‌گذاری اقتصادی و فرهنگی با یک کاتالیزور امنیتی می‌روند. یعنی اقتصاد را به گونه‌ای پیش ببرند که ایران به نفت در مقابل غذا و دارو برسد. آنها در برآوردشان می‌گویند روند جمعیتی‌ ایران افزایشی است و زیرساخت هایش یکی یکی رو به افول است.

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه گفت: در حوزه فرهنگ نیز در مدارس و در حوزه هنر و ادبیات در دانشگاه‌ها و بعضی حوزه‌های دیگر شبکه‌سازی کردند. 5 مدرسه در سال 1392 راه انداختند که هر مدرسه سالانه بین یک تا 3 میلیون دلار بودجه می‌گرفت. یکی از اهدافش چگونگی تولید چالش خانگی و تبدیل آن به چالش اجتماعی و بعد چالش سیاسی بود. یعنی درگیر کردن دانش آموز با حاکمیت.

طائب افزود: در همین دوره آمدند در کنار دانشگاه‌های محوری ما مقر گرفتند تا دانشجویان نخبه را انتخاب کنند و اینها را از کشور خارج کنند. می‌گفتند قبل از 2030 تغییرات اجتماعی به گونه‌ای رقم می‌خورد که نسل چهارم می‌شود ضد نسل اول و بعد با تغییرات اقتصادی و استفاده از یک کاتالیزور امنیتی، ایران مجبور است که انتخاب کند که بشود یک کشور نرمال مطلوب آمریکایی یا یک کشور منزوی.

وی تصریح کرد: اما آنچه رخ داد برخلاف انتظارشان بود. وقتی دولت انقلابی بر سر کار آمد، تغییرات اجتماعی که آنها فکر می‌کردند دارد اتفاق می‌افتد با بروز غدیر و اربعین و مثالهایی مانند سرود سلام فرمانده و... به شکل دیگری به رخ کشیده شد.

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه خاطرنشان کرد:  آنها سال 72 می‌گفتند اگر ایران 5 سال فرصت پیدا کند به تهدید منطقه‌ای تبدیل خواهد شد؛ حالا دوباره می گویند اگر اینها 5 سال فرصت پیدا بکنند به قدرت بین‌المللی و به هژمون‌شکن بین‌المللی تبدیل می‌شوند. لذا برنامه‌شان را جلو انداختند و همه تلاششان را آوردند که در سال 1401 این دو راهی را ایجاد کنند اما به فضل الهی در اغتشاشات شکست خوردند.

* انحصار واردات غذا در اختیار 4 نفر بود

طائب در بخش دیگری از سخنان خود یادآور شد: آنها می‌خواستند ما در زمینه غذا وابسته‌تر می‌شویم. درست هم فکر می‌کردند اما دولت آمد ابتدا تریدرها را از انحصار در آورد، شبکه فروش نفت را از انحصار مافیایی خارج کرد. من عدد و رقم را نمی‌گویم اما این تریدرها را سه چهار برابر کرد و نهایتاً ما از هفتصد هزار بشکه نفتی که آمریکایی‌ها فکر می‌کردند، عبور کردیم و به یک میلیون و 530 هزار بشکه رسیدیم.

وی ادامه داد: در گذشته انحصار واردات مواد غذایی در اختیار 4 نفر بود. من یادم هست از دوره‌های قبل راجع به این مسئله صحبت می‌کردیم ولی دولتی‌ها چه می‌گفتند؟ می‌گفتند به این 4 نفر دست نزنید! اگر به این 4 نفر دست بزنید، ما می‌گوییم غذا و نان نداریم و این تقصیر قوه قضائیه و سپاه است. ما می‌گفتیم چرا انحصار را نمی‌شکنید؟ طرف خارجی هم مونوپول کرده بود، بدین نحو که اگر این 4 نفر می‌خواستند گندم و جو و ذرت و 6 قلم کالای اساسی وارد بکنند به اینها سه ماه فرصت می‌دادند. اما اگر بازیگر پنجمی می خواست وارد شود، باید نقدی می‌خرید؛ لذا انحصار کاملاً دست مافیا بود و این مافیا حالا شکسته شده است. نمی‌خواهم بگویم صددرصد اما تا حد قابل توجهی این اتفاق افتاده است. از آن طرف به جای آنکه خرید مناسب از کشاورز بکنند، 4500 می‌خریدند.

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه با اشاره به آمار گندم، اظهار داشت: ما در 9 ماهه اول 1401 نسبت به 1400، 6 میلیون تن صرفه‌جویی در واردات غذا داشتیم یعنی معادل سه میلیارد دلار. در 1401 از 13 میلیون تن گندمی که مورد نیاز کشور است 6 میلیون تن واردات داشتیم، 4.5 میلیون تن از کشاورز خریدیم و بقیه را هم از ذخایر استراتژیک برداشتیم. یعنی زمانی که همه دنبال این بودند که ذخایر استراتژیک را افزایش بدهند ما به سمت صفر می‌رفتیم تا پیام بدهیم خزانه‌ها خالی است!

طائب گفت: وقتی این دولت بر سر کار آمد، خرید از کشاورز ظرف دو سال دو برابر شد و سال گذشته به 7.5 میلیون تن رسید. الان هم در آستانه 9.5 میلیون تن هستیم و وارداتمان کاهشی شد. چرا؟ چون از کشاورز 4.5 می‌خریدیم، سال بعد کردیم 11.5، سال بعدش 13.5 و امسال کردیم 15.5. درست است هنوز کشاورز طلبکار است اما اعتمادش جلب شده است و به فضل الهی سال دیگر صادر کننده می‌شویم. همین روند در موضوع جو، کنجاله و ذرت و دانه‌های روغنی هم اتفاق افتاده است.

* موفقیت‌های اقتصادی به خوبی تبیین نشده است

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه با تاکید بر اینکه روند کشور در حوزه اقتصادی و زیرساخت، روند پیشرفت با شتاب است، گفت: اما چون در حوزه تبیین و کار رسانه‌ای روندمان متاسفانه نزولی است، این موفقیت‌ها ادراک اجتماعی را عوض نمی‌کند. قبل از اینکه دولت سیزدهم بر سر کار بیاید، 45 همت یارانه به مردم داده کیشد،  الان به 400 همت رسیده است. معوقات حقوق در این دولت پرداخت می‌شود. در گندم خریدها واقعی شده تا حمایت از تولید انجام بشود. شما وقتی خرید گندم را سه برابر می‌کنید، این حجم پول، قدرت خرید را بالا می‌برد.

طائب ادامه داد: در مسئله بنزین اگر بین تولید و مصرف یک مدیریت درست صورت بگیرد، ما با مشکلی مواجه نیستیم اما رسانه‌های بیگانه با جوسازی و نشان دادن صفوف طولانی می‌خواهند ادراک مردم را بهم بریزند.

* روندهای امنیتی و دفاعی کشور رو به رشد و پیشرفت است

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه در بخش پایانی سخنان خود به موضوعات امنیتی اشاره کرد و اظهار داشت: به فضل الهی در روند امنیتی و دفاعی با رشد و پیشرفت مواجهیم.

طائب با بیان اینکه دشمن برای سال جاری نیز برنامه دارد، گفت: راهبرد دشمن این است که با ایجاد ناامنی، دوباره بستر را برای بازگشت حاکمیت دوگانه در انتخابات فراهم کند و یکی از راهکارهایش ایجاد تصویرسازی‌های ذهنی در فساد نمایی و موضوعات دیگر است.

وی ادامه داد: در موضوعی مثل شورای نگهبان حتماً خواهید دید که دشمن تبلیغ عدم رقابتی بودن انتخابات را در دستورکار می‌گذارد تا یک ناامنی ذهنی برای مردم درست شود و با ایجاد یک ناامنی عینی قصد دارند بر میزان مشارکت در انتخابات اثر منفی بگذارند.

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه خاطرنشان کرد: دشمن با ایجاد ناامنی ذهنی و عینی به دنبال دو هدف است تا هم مشارکت را در انتخابات پایین بیاورد و هم سبب به وجود آمدن حاکمیت دوگانه در کشور شوند. بنابراین عملیات روانی علیه رهبر انقلاب، سپاه و شورای نگهبان بیشتر خواهد شد.

طائب با تاکید بر اینکه شتاب‌گرفتن و کندشدن این حرکت بستگی به سرمایه اجتماعی دارد، گفت: اگر سرمایه اجتماعی انقلاب افزایشی بشود ما حرکتمان شتاب می‌گیرد.

وی تصریح کرد: اینجا تغییر در سرمایه‌ اجتماعی، به تغییر در واقعیت و تغییر در تصویر بستگی دارد. ما باید واقعیت‌هایمان را درست کنیم. با این حال بعضی جاها واقعیت خوب است اما تصویر غلط است. اینجا تصویر باید اصلاح شود.

* باید با تصویری که دشمن می‌خواهد از ایران نشان دهد مقابله کنیم

رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه با اشاره به نقش رسانه ها در تبیین درست واقعیات گفت: رسانه باید مطالبه‌گری کند و در تغییر واقعیت نترسد. در جایی که دارد واقعیت ما منفی می‌شود، مطالبه‌ کند تا این واقعیت درست شود.

طائب اظهار داشت: در زمینه مبارزه با مفاسد، روند ما مثبت است و فساد کاهشی شده است اما تصویر این نیست و دقیقاً برعکس است. باید مراقبت کنیم تا این روندها عوض نشود و این با مطالبه‌گری محقق می‌شود و در کنار آن باید تصویرسازی درست هم داشته باشیم. اگر این دو حوزه را رعایت کردیم آن وقت می‌توانیم آن تصویری که بیگانگان می‌خواهند از ما ارائه دهند را از بین ببریم.

وی افزود: آنها می‌خواهند کشور ما را یک کشور منزوی، دیکتاتور و عقب‌مانده نشان دهند اما ما باید تصویر واقعی خودمان را پخش بکنیم. ما یک کشور مستقلیم و هویت مردم‌سالاری دینی و جابجایی قدرت در ایران یک واقعیت است. مردم یک روز به یک جریان رای می‌دهند، یک روز دیگر به یک جریان دیگر رای می‌دهند. البته این هم باید برای مردم تبیین شود که هر جریانی که انتخاب می‌کنید عواقب مثبت و منفی‌اش را باید تحمل کنید.


:: بازدید از این مطلب : 179
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
دو شنبه 27 شهريور 1402

رئیس‌کل دادگستری هرمزگان از کشف محموله بزرگ سلاح و ابزارآلات آمریکایی ویژه آشوب و اغتشاش از یک فروند شناور در بدو ورود به مرز‌های آبی جنوب کشور خبر داد.
به گزارش خبرگزاری میزان، مجتبی قهرمانی اعلام کرد: با هماهنگی رئیس‌حوزه قضایی شهرستان بندرخمیر و در نتیجه رصد و ‌اشراف اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان(عج) یک محموله بزرگ سلاح و ابزارآلات آمریکایی ویژه آشوب و اغتشاش در بدو ورود به مرز‌های آبی جنوب کشور کشف و ضبط شد.
قهرمانی با ‌اشاره به اینکه محموله مذکور در یک فروند لنج باری جا‌سازی شده بود، گفت: سربازان گمنام امام زمان(عج) پس از اطلاع از انتقال این محموله بزرگ سلاح که شامل بیش از ۶ هزار عدد شوکر برقی ساخت آمریکا است و می‌تواند در آشوب و اغتشاشات مورد استفاده قرار گیرد، عملیاتی را برای توقیف محموله مورد نظر طراحی و اجرا کردند.
وی افزود: در نتیجه یک کار دقیق اطلاعاتی محموله مورد نظر از زمان بارگیری در آن‌سوی مرز‌های کشور مورد رصد و رهگیری قرار گرفت و به محض ورود به آب‌های ایران در مجاورت بندرخمیر شناسایی و توقیف شد.
رئیس‌کل دادگستری هرمزگان بیان داشت: در این رابطه دو نفر دستگیر شده‌اند که با صدور قرار تأمین کیفری در بازداشت به سر می‌برند و سایر عوامل و مرتبطین شبکه و اقدامات آنها تحت ‌اشراف کامل اطلاعاتی قرار دارند.
قهرمانی خاطر نشان کرد: در نتیجه تحقیقات مقدماتی و بر اساس گزارش ضابطین مشخص شده است که این محموله سلاح برای ایجاد اغتشاش و آشوب در روز‌های آتی آماده و به کشور منتقل شده است.
وی اظهارداشت: تعداد قابل توجهی سلاح گرم و شورشی هم به دست سربازان گمنام امام زمان(عج) در اداره کل اطلاعات هرمزگان کشف و ضبط شده است.
رئیس‌کل دادگستری هرمزگان همچنین از مجاهدت و ایثار سربازان گمنام امام زمان(عج) که با ‌اشراف اطلاعاتی و اقدامات مقتدرانه خود در همکاری با دستگاه قضایی با هدف پشتیبانی و حفاظت از امنیت ملت بزرگ ایران از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کنند، تقدیر و تشکر کرد.
وی در پایان با هشدار به مخلین نظم و امنیت عمومی، تأکید کرد: افرادی که سودای چنین جرایمی را در سر می‌پرورانند، بدانند که دستگاه قضایی برای حفظ امنیت مردم با کسی تعارف ندارد و مجازات این‌گونه افراد قاطع و بدون اغماض خواهد بود.
کشف بزرگ‌ترین محموله انواع سلاح گرم و سرد
و تجهیزات ویژه اغتشاش
کشف این محموله در حالی ‌است که هفته گذشته نیز، فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا علیه‌السلام از کشف بزرگ‌ترین محموله انواع سلاح گرم و سرد و تجهیزات ویژه آشوب و اغتشاشات در کشور خبر داده بود.
به گفته وی، تعداد ۱۸ قبضه سلاح شکاری از نوع پنج‌پران ساخت کشور ترکیه و تک‌لول و ۱۰ قبضه سلاح کلت کمری جنگی و ساچمه‌زن و تعداد 42 هزار و ۸۲۸ عدد شوکر در دو نوع، که نوع اول با پوشش چراغ قوه به قدرت هزار کیلو ولت با قابلیت شارژ با کابل USB در کمترین زمان و نوع دوم شوکر برقی با قدرت پنج هزار کیلو ولت با قابلیت شارژ برق شهری و تعداد 18 هزار و ۱۰۰ عدد باتوم کشویی فلزی و انواع چاقوهای ضامن‌دار و تیزی با تنوع بالغ بر ۱۰ نوع به تعداد 52 هزار و ۹۶۱ عدد توسط مزدوران کوردل خودفروخته ایادی استکبار جهانی برای کشته‌سازی و سلب امنیت و آرامش از زندگی و کسب و کار مردم از مرزهای شمالغرب کشور وارد کشور شده بود که از ابتدای امر مورد رصد اطلاعاتی رزمندگان قرارگاه حمزه سیدالشهدا علیه‌السلام نیروی زمینی سپاه پاسداران و یگان‌های تحت امر قرار داشته که مورد ضربه قرار گرفت و ضبط شد.
تلاش‌های مذبوحانه‌ای که ناکام ماند
نمونه‌های دیگری از کشفیات سلاح و ابزار ویژه اغتشاش در روزهای اخیر توسط نیروهای هوشیار امنیتی و انتظامی می‌توان نام برد که نشان از برنامه‌ریزی دشمن با استفاده از مزدوران جنایتکار برای کشته‌‌سازی و ایجاد آشوب در کشور دارد که خوشبختانه با هوشیاری مردم و تلاش نیروهای امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی کشورمان، دشمن در این مسیر ناکام ماند.
یکی از نمونه تلاش‌های مذبوحانه دشمن که قبل از اجرا از سوی نیروهای اطلاعاتی کشور ناکام ماند کشف و انهدام باند مسلح در سقز با برنامه تیراندازی به مردم بود. جالب اینکه این افراد همراه خود لباس نیروهای نظامی را داشتند که نشان از برنامه آنها برای کشته‌‌سازی و نشانه گرفتن انگشت اتهام به سمت نیروهای نظامی و انتظامی کشور بود.

 


:: بازدید از این مطلب : 201
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 23 شهريور 1402

قاتل محمد حسن زاده که بود؟

 

به نقل از قوه قضائیه، در آبان سال گذشته، رسانه‌های معاند ادعای کشته شدن «محمد حسن‌زاده» جوان ۲۸ ساله بوکانی با شلیک نیروهای امنیتی در روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱، را روی خروجی خود بردند.

با انتشار ادعای کشته شدن این فرد، پدر و برادر محمد حسن‌زاده نیز با سوار شدن بر روی این موج، ادعای کشته شدن او را در مراسم خاکسپاری‌اش تکرار کردند.

به محض انتشار این خبر و ارسال گزارش واقعه، دستگاه قضایی به موضوع ورود پیدا کرد و مجیدی، دادستان مرکز استان آذربایجان غربی در تاریخ ۲۵ آبان در رابطه با فوت محمد حسن‌زاده اعلام کرد: محمد حسن‌زاده در درگیری شخصی به قتل رسیده است.

تحقیقات اولیه حاکی از این بود که متوفی، در پی درگیری دو گروه که برخی از آن‌ها نیز دارای سابقه محکومیت و شرارت بوده‌اند، در فلکه شهرداری شهرستان بوکان کشته شده است.

بلافاصله بعد از کشته شدن محمد حسن‌زاده، افرادی مشکوک (حدود ۲۰ نفر) با مراجعه به منزل متوفی سعی کردند، فوت او را به نیروهای امنیتی نسبت بدهند و حتی برای سرپوش گذاشتن روی حقیقت ماجرا، عده‌ای از آن‌ها با مراجعه به بیمارستان، جسد او را ‌دزدیدند.

نوع برخورد رسانه‌های معاند، اقدامات افراد مشکوک و تحقیقات دادستانی بوکان حاکی از این بود که حقیقت ماجرا موضوعی ورای آنچه از سوی نزدیکان و معاندان بیان می‌شد، است.

دادستانی، به دلیل حساسیت پرونده، از ابتدا موضوع را به دقت تحت نظر قرار داد و تحقیق از خانواده متوفی و بررسی‌های لازم در مورد علت قتل و شناسایی قاتل شروع شد و تحقیقات برای شناسایی قاتل یا قاتلان ادامه پیدا کرد.

قاتل محمد حسن‌زاده که بود؟

از آنجا که از ابتدا داستان‌سازی‌ها و حواشی‌ مربوط به این پرونده برای بازپرس مشکوک بود، تحقیقات برای شناسایی قاتل تا زمان رسیدن به نتیجه قطعی تحقیقات ادامه پیدا کرد.

سرانجام بعد از ۱۰ ماه، صبح امروز ( ۷ شهریورماه) فردی به نام «فردین کریمی» به اتهام قتل محمد حسن‌زاده، دستگیر شد.

طبق تحقیقات بازپرس پرونده، ماجرای قتل محمد حسن‌زاده به این صورت بوده که وی در آن روز، قصد سوار کردن خانمی در فلکه شهرداری بوکان را داشته اما در این مورد با فردی به نام فردین کریمی به مشکل برخورده و درگیر می‌شود که این درگیری منجر به چاقوکشی و کشته شدن حسن زاده می‌شود.

با دستگیری فردین کریمی و پیدا کردن خانمی که محمدحسن‌زاده قصد سوار کردن او را داشته، تحقیقات در مورد جزئیات پرونده همچنان در حال انجام است.

بدین ترتیب تلاش‌ها و پیگیری‌های مستمر دادستانی بوکان و مرجع قضایی در استان آذربایجان غربی، حقیقت یک مورد دیگر از سوژه‌های کشته‌سازی و خبرسازی های دروغ رسانه‌های معاند در اغتشاشات سال گذشته را برملا کرد.

محمد حسن‌زاده سوژه کشته‌سازی

با مشخص شدن علت قتل محمد حسن‌زاده، مشخص شد که نام او نیز در کنار نام بسیاری از افراد دیگر در لیست دروغین پروژه کشته‌سازی‌های رسانه‌های ضد انقلاب و براندازان در اغتشاشات سال گذشته قرار داشته است.

نام‌هایی مانند: آیلار حقی، نیکا شاکرمی، نگین عبدالملکی، سارینا اسماعیل‌زاده، آیتک رضایی، اسرا پناهی، ناهید مصطفی‌پور، نسرین قادری، نسیم صدقی، هانا دوزدوزانی، سارینا ساعدی، سینا ملایری، محدثه جان‌براری، احسان خواجوی، و بسیاری از اسامی دیگر نام‌های آشنایی هستند که از سوی رسانه‌های معاند به عنوان کشته‌های اغتشاشات سال گذشته معرفی شدند.

در حالی که در آن زمان دستگاه قضایی با ورود و پیگیری سریع و دقیق در مورد هر پرونده، علت فوت یا ضرب و جرح این افراد را مشخص و به اطلاع مردم می‌رساند.

به عنوان نمونه در پرونده ناهید مصطفی‌پور خانواده این فرد اعلام کرده بود که این خانم بر اثر آنفولانزا فوت کرده اما ادعای کشته شدن او در اغتشاشات در رسانه‌های فارسی زبان خارجی می‌چرخید!

یا در فوت نگین عبدالملکی، با بررسی پرونده مشخص شد که این دختر به همراه دوستان خود در اثر مصرف مشروبات الکلی در ویلایی در همدان، دچار مسمومیت شد و فوت کرده اما رسانه‌های معاند و تجزیه‌طلب از فوت این افراد سوء استفاده می‌کردند و به دروغ خبر کشته شدن آن‌ها را منتشر می‌نمودند.

اخبار مجعولی که با پیگیری‌های دستگاه قضایی، پزشکی قانونی و نهادهای امنیتی و انتظامی، تک به تک مورد بررسی قرار گرفت و دروغ بودن آن‌ها روشن شد.

 

 

 

 


:: بازدید از این مطلب : 209
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
دو شنبه 20 شهريور 1402

زمستان سال ۱۳۸۷ هم‌زمان با آغاز حملات گسترده ارتش اشغالگر صهیونیستی به شهر غزه و کشتار کودکان، شاخه تندرو و غیرقانونی دفتر تحکیم وحدت(طیف علامه) که آن روزها همچنان در برخی دانشگاه‌ها فعال بود یک بیانیه عجیب را منتشر می‌کند؛ در آن اطلاعیه این گروهک رادیکال بدون اشاره به جنایت‌های سازمان‌یافته صهیونیست‌ها انگشت اشاره خود را به‌سوی گروه‌های مقاومت در فلسطین گرفته و با دروغ‌پردازی خاص به شیوه رادیو پیام اسرائیل می‌نویسد که جهاد اسلامی مقصر اصلی بمباران شهر غزه است!

آش این بیانیه آنقدر شور بود که حتی برخی گروه‌های ضدانقلاب نیز نسبت به آن اعتراض داشتند اما در کمال تعجب بخش زیادی از آن در روزنامه کارگزاران متعلق به حزب کارگزاران سازندگی منتشر می‌شود.

مدتی بعد مشخص می‌شود که این بیانیه را رابط دانشجویی منافقین در سوئد نگارش کرده و از طریق ایمیل به مسئول تشکیلات طیف بدخوی علامه رسانده است، در آن زمان واکنش شدید جامعه فرهنگی و دانشجویی به این بیانیه غیرانسانی باعث شد تا وزارت علوم وقت طیف علامه را غیرقانونی اعلام کند.

این تصمیم قاطع از سوی مقامات دانشگاهی برای جزیان برانداز گران تمام شد زیرا تا پیش‌ازاین طیف علامه در دانشگاه بلندگوی جریان ضدانقلاب بوده و اخراج آن‌ها از حیاط دانشگاه باعث می‌شد یک فرصت تبلیغاتی و اجتماعی از دست برود.

روایتی دست اول از دیدار سرپل اغتشاشات خیابانی با لیدر اصلاحات/ چه کسی برای جبهه اصلاحات تصمیم‌گیری می‌کند؟ + تصاویر و فایل صوتی

عکس/ اکبر عطری(عضو طیف علامه) هم اکنون مدیر شبکه خرابکاری توانا در آمریکا است

کیوان صمیمی چه کسی است؟

یک هفته پس از تعلیق فعالیت‌های شاخه علامه، اعضای این گروهک تصمیم به برگزاری یک میتینگ سیاسی در بیرون از دانشگاه می‌گیرند، اما در کمال تعجب جایی را برای برگزاری این نمایش سیاسی پیدا نمی‌کنند، درحالی‌که این جریان شبه دانشجویی در بستر احتضار افتاده و نفس‌های آخر را می‌کشد به ناگهان یکی از عناصر ضدانقلاب در خارج از کشور با مسئول واحد روابط عمومی این گروهک تماس گرفته و از او می‌خواهد برای برگزاری گردهمایی خود با کیوان صمیمی مدیرمسئول ماهنامه توقیفی نامه هماهنگ شود.

در آن روزها ماهنامه نامه یکی از بولتن‌های تبلیغاتی برای گروهک‌های کمونیستی، برخی عناصر نزدیک به منافقین و اصلاح‌طلبان متواری در خارج از کشور بود که به دلیل انتشار مطالب کذب در حالت توقیف قرار داشت، کیوان صمیمی بهبهانی از اعضای قدیمی بخش چپ گروهک تروریستی منافقین این مجله شبه روشن‌فکری را منتشر می‌کرد.

صمیمی که پیش از انقلاب سابقه همکاری نزدیک با وحید افراخته از عناصر ساواک در زندان را داشته و پس از انقلاب اسلامی نیز همچنان روی مواضع اپورتونیستی و غیر شفاف باقی‌مانده و توانسته بود از فرصت یک مجله سیاسی محفلی برای جذب ضدانقلاب استفاده کند. جذب اعضای گروهک غیرقانونی طیف علامه توسط کیوان صمیمی را باید روی همین خط ارزیابی کرد.

روایتی دست اول از دیدار سرپل اغتشاشات خیابانی با لیدر اصلاحات/ چه کسی برای جبهه اصلاحات تصمیم‌گیری می‌کند؟ + تصاویر و فایل صوتی

عکس/ تولایی سردبیر نشریه مارکسیستی نامه در کنار معصومه ابتکار

کیوان صمیمی به دلیل ویژگی‌های شخصیتی، داشتن روان‌شناسی خاص و گرفتن ژست‌هایی نزدیک به دراویش داعشی(فرقه گنابادی) همواره سعی کرده است سرپل همکاری میان عناصر ضدانقلاب در داخل و خارج از کشور باشد، او در نشریه نامه از سویی به عناصر برانداز خارجی فرصت نوشتن مطالب موهوم داده و از سوی دیگر دفتر ماهنامه در محله اعیانی نشین ولنجک را به پاتوق اعضای گروهک‌های ساختارشکن چون ملی- مذهبی‌ها و نهضت آزادی کرده بود.

در نشریه نامه افرادی چون حجاریان، علوی‌تبار و تاج‌زاده جایگاه ویژه داشته و در بحث و نظرهای هفتگی حاضر بودند. البته اصلاح‌طلبان ساختاری در آن دوران سعی می‌کردند با حفظ فاصله سیاسی با سرپل براندازی در داخل کشور ارتباط بگیرند.

ویژگی‌های خاص و تیپیک متفاوت صمیمی باعث شد تا دانشجویان تندروی طیف علامه دفتر ماهنامه نامه را به محل برگزاری جلسات محفلی تبدیل کنند، در آن زمان کلیه هزینه‌های برگزاری نشست‌های غیرقانونی این گروهک بر عهده کیوان صمیمی و گروهک ملی- مذهبی‌ها بود، بعدها حزب کارگزاران نیز برای استفاده از این گروهک شبه دانشجویی سهمی برای خود قائل شد.

جالبت توجه آن‌که صمیمی پیش از فتنه سال ۸۸ در دفتر خود برخی عناصر ضد انقلاب شناسنامه‌دار چون رضا علیجانی، نرگس محمدی، اعضای سندیکاهای کارگری (طیف حکمتیست‌ها)، انجمن صنفی معلمان (شاخه نفاق)، ابراهیم یزدی، محمد توسلی، مصطفی تاج‌زاده و تعدادی دیگر از عناصر صحنه‌گردان در طیف‌های مختلف ضدانقلاب را دور خود جمع کرده و طرح مطالبه محوری در انتخابات (برآمده از کمپین انتخاباتی اوباما) را طراحی می‌کند.

روایتی دست اول از دیدار سرپل اغتشاشات خیابانی با لیدر اصلاحات/ چه کسی برای جبهه اصلاحات تصمیم‌گیری می‌کند؟ + تصاویر و فایل صوتی

عکس/ نشریه نامه سبد فکری براندازان در دهه هشتاد

رضا علیجانی دریکی از همین جلسات محفلی گفته بود که باید سطحی از مطالبات را طراحی کنیم تا رئیس‌جمهور بعدی مانند خاتمی از زیر بار خواسته‌ای براندازانه شانه خالی نکند. مدتی بعد این فهرست در خارج از کشور تکمیل‌شده و ستاد انتخاباتی کروبی که ریاست آن بر عهده کرباسچی شهردار سابق تهران بود با برگزاری چندین جلسه می‌پذیرد که در ازای حمایت ضد انقلاب از کروبی در انتخابات، با مطالبات این جریان همراهی کند. این مسئله باعث می‌شود که بسیاری از عناصر ضدانقلاب از سروش تا گوگوش خواننده لس‌آنجلسی و طیف غیرقانونی علامه در انتخابات از کروبی حمایت قاطع کرده و برایش ستاد بزنند.

کیوان صمیمی پس از فتنه سال ۸۸ نیز به‌عنوان یک چهره میدانی نقشی ویژه ‌بر عهده دارد، او پس از دستگیری در زندان همچنان نقش سرپل ضدانقلاب را بازی کرده و قدم‌به‌قدم سعی می‌کند به برخی اصلاح‌طلبان مؤثر در عملیات خیابانی در فتنه نزدیک شود. صمیمی علاوه بر بازی در نقش سرپل ارتباطی میان عناصر برانداز در داخل و خارج از کشور مدتی رئیس انجمن حامیان حق تحصیل وابسته به فرقه ضاله بهاییت نیز بوده است.

صمیمی پس از شکست اغتشاشات پاییزی در برخی محلات نیز به‌شدت بر حجم فعالیت‌های سیاسی خود افزوده است، ازجمله اقدامات این فرد در همراهی با شبکه براندازی، مشارکت در برگزاری یک کلاس آموزشی اینترنتی با عنوان «گفتگو برای نجات ایران» بوده است. این نشست توسط گروهک تروریستی منافقین سازمان‌دهی شده بود.

در این همایش که با ادعای حضور «طیف وسیع و متنوعی از فعالان سیاسی و مدنی و مطالبه گران و دادخواهان» برگزار شد، ۴۲ چهره اقدام به سخنرانی کردند که ۲۳ نفر از آنان در داخل کشور (که ۸ نفرشان در زندان به سر می‌بردند) و ۱۹ تن دیگر از خارجِ کشور حضور داشتند.

در این همایش اردشیر امیرارجمند عنصر نفاق و مشاور موسوی گفته بود که نظام جمهوری اسلامی با اتکای چیزی به نام حجاب اجباری در حال پیشبرد اهداف خود هست، در حقیقت یک این‌همانی میان جمهوری اسلامی و حجاب اجباری به وجود آمده و سیستم فکر می‌کند که با هر ترفندی و هر هزینه بسیار سنگینی می‌تواند خود را نگاه دارد! این خط دستوری به‌خوبی نشان می‌داد که چرا برخی نیروهای سیاسی فعال در کشور در روزهای اخیر مسائلی قابل‌تأمل چون برگزاری رفراندوم و طرح عبور از جمهوری اسلامی ایران را مطرح کرده‌اند.

روایتی دست اول از دیدار سرپل اغتشاشات خیابانی با لیدر اصلاحات/ چه کسی برای جبهه اصلاحات تصمیم‌گیری می‌کند؟ + تصاویر و فایل صوتی

جنگ خیابانی هم استراتژی هم تاکتیک

کیوان صمیمی ایجاد خط ارتباطی میان عناصر ضد انقلاب را با تز «گفتگو هم استراتژی؛ هم تاکتیک» پیش می‌برد، او دراین‌باره با توجیه و تشویق اقدامات خشن خیابانی ازجمله به شهادت رساندن نیروهای پلیس و مدافع امنیت به روزنامه اعتماد گفته است:

من اولین وفوری‌ترین چه باید کرد را «گفتگو» می‌دانم. گفتگو هم استراتژی هم تاکتیک رفتارهای خشن برخی جوانان را محکوم نمی‌کنم چراکه این جوانان هم خود قربانی این وضعیت هستند. طبیعی است جوانی که مشکلات فراوانی را دارد و از هر طرف احساس بن‌بست می‌کند، دست به برخی اقدامات هم بزند

تز جدید صمیمی برای جذب گروه‌های خاکستری و جوان و یارگیری در اغتشاشات خیابانی درواقع همان طرح روتوش شده «مبارزه مسلحانه، هم استراتژی و هم تاکتیک» مسعود احمدزاده، از بنیان‌گذاران و نظریه‌پردازان گروهک تروریستی چریک‌های فدایی خلق است.

پیش‌ازاین برخی اصلاح‌طلبان ساختاری و تندرو کار جبهه‌ای را استراتژی و تاکتیک برای گرفتن امتیاز از نظام می‌دانستند اما از نگاه سرپل براندازی در داخل، کار جبهه‌ای توانایی جذب حداکثری ندارد، اما ایجاد همبستری سیاسی میان عناصر اضداد در ضد انقلاب می‌تواند افراد، اشخاص و احزاب بیشتری را جذب کند.

روایتی دست اول از دیدار سرپل اغتشاشات خیابانی با لیدر اصلاحات/ چه کسی برای جبهه اصلاحات تصمیم‌گیری می‌کند؟ + تصاویر و فایل صوتی

در جلسه خاتمی با سرپل براندازی چه گذشت؟

کیوان صمیمی پس از آزادی از زندان، فعالیت‌های خود را در جهت طرح جذب نیرو برای بدنه براندازی افزایش داده است، ازجمله این موارد دیدار و گفتگو با برخی شخصیت‌های سیاسی در تهران و قم بوده است.

به عنوان مثال کیوان صمیمی در یک جلسه اینترنتی شبانه حاضرشده و روایتی ناگفته از دیدارش با خاتمی رئیس‌جمهور اصلاحات را بازگو کرد، لیدرآشوب‌های پاییزی گفته است که باید با افزایش ارتباطات وسیع و چهره به چهره منظم میان نیروهای مستعد می‌تواند بار دیگر موتور آشوب را روشن کند، صمیمی در این جلسه به حاضرین توصیه کرده بود که با تشکیل محافل و ایجاد ارتباطات منظم آپارتمانی کانون‌های آشوب را گرم کنند.

صمیمی با اشاره به دیدار با خاتمی گفت:

خاتمی از من خواست نظرات جمع‌بندی شده خود را درباره وضعیت سیاسی کشور را به او بدهم؛ من از ایشان خواستم که اصلاح‌طلبان از ظرفیت‌های بالقوه خود استفاده کرده و جایگاه افول یافته خود را ترمیم کند، یکی از راه‌های موجود تشکیل مجمع گفتگوی ملی است!

ایجاد وحدت میان ارکان مختلف ضدانقلاب در داخل و خارج از کشور ذیل دو بیانیه موسوی و خاتمی در چارچوب شکل‌دهی به جبهه رقیق و متشکل از مخالفان داخلی و خارج از کشور جمهوری اسلامی ازجمله اهداف سرپل براندازی در روزهای اخیر است.

چه کسی برای اصلاح‌طلبان نسخه می‌پیچد؟

یکی از اهداف مهم ضدانقلاب در روزهای اخیر نفوذ در جبهه اصلاحات و دگردیسی آن است. این جریان نفوذی سعی دارد تا ساختار انتخابات محور اصلاح‌طلبان را تغییر وضعیت داده و به آن خصلت چریکی بخشد. در روزهای اخیر فشار برای حذف نیروهای استخوان‌دار و قدیمی چون بهزاد نبوی از ساختار تصمیم‌گیری جبهه اصلاحات را باید در همین خط مورد ارزیابی قرارداد.

ازجمله این تحرکات می‌توان به اقدامات مشکوک گروهک نهضت آزادی برای ایجاد تغییرات سیاسی در جبهه اصلاحات اشاره کرد. بررسی دیدگاه‌های برخی از اعضای گروهک نهضت آزادی بیانگر آن است که آنان ضمن انتقاد از مدیریت جبهه انفعالی جبهه اصلاحات ایران هشدار می‌دهند که عدم توجه به خرد عمومی و تکیه‌بر استبداد نظر فردی می‌تواند دوباره تجربه انتخابات ۱۴۰۰ را برای اصلاح‌طلبان رقم بزند.

برخی از اعضای گروهک نهضت آزادی با اشاره به برخی تغییرات نفرات در جبهه اصلاحات ایران تصریح می‌کنند که صرف این تغییرات مختصر در آرایش نیروهای عضو جبهه اصلاحات نمی‌تواند حاوی پیام امیدبخشی برای ارتقای اثرگذاری و رفع ایرادات این جبهه در عرصه عمومی باشد؛ کما اینکه درگذشته هم کاستی اساسی شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان که به ناکامی و بلکه تنزل شدید اعتبار اجتماعی آن انجامید، چندان مرتبط با اعضای آن نبود و این عارضه بیشتر متوجه مدیریت و بلکه ساختار مدیریتی منفعلانه شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان و اثرات مخربی بود که بر عملکرد آن به‌جای می‌گذاشت.

نهضت آزادی‌ها با اشاره به اینکه مدیریت عارف بر شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان که مبتنی بر عدم شفافیت، بروکراسی و ناکارآمدی مدیریتی در ارزیابی و پایش اخلاقی و عملکردی نمایندگان شورای شهر و مجلس بود به جبهه اصلاحات ایران نیز انتقال یافت، تأکید می‌کنند که جبهه اصلاحات در دوران ریاست بهزاد نبوی نیز تفاوت معناداری در کارایی این نهاد در عرصه عمومی نشان نداد.

بنا تأکید اعضای گروهک نهضت آزادی، نبوی از تاریخ و نقد تجربه سیاسی خویش آموخته بود که فرآیندهای انقلابی و «تندروی» و «شتاب‌زدگی» هیچ جامعه‌ای را به سرمنزل توسعه و دموکراسی نرسانده است و ازاین‌رو می‌خواست کاری کند که جبهه اصلاحات از روندهای التهاب و تشنج‌زا دور بماند و در فرآیندی تدریجی، مسالمت‌آمیز و در چارچوب ظرفیت‌های قانونی نقش‌آفرین شود؛ اما باید می‌دانست که برای توفیق در مسیر این هدف شریف، نمی‌تواند اراده‌گرایانه و بدون بهره‌گیری از ظرفیت جنبش اجتماعی و همکاری با پایگاه رأی اصلاح‌طلبان پیشرو که دمکراسی را جزء تفکیک‌ناپذیر جنبش اصلاحات می‌دانند به نتیجه برسد. نقطه اوج این ضعف مدیریتی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ و زمانی بروز کرد که نبوی تصمیم فردی خود را بر خرد جمعی برآمده از رأی صریح جبهه اصلاحات ترجیح داد.

روایتی دست اول از دیدار سرپل اغتشاشات خیابانی با لیدر اصلاحات/ چه کسی برای جبهه اصلاحات تصمیم‌گیری می‌کند؟ + تصاویر و فایل صوتی

روایتی دست اول از دیدار سرپل اغتشاشات خیابانی با لیدر اصلاحات/ چه کسی برای جبهه اصلاحات تصمیم‌گیری می‌کند؟ + تصاویر و فایل صوتی

پیش‌ازاین حزب اتحاد ملت از اقمار جبهه اصلاحات از خاتمی خواسته است که به‌جای شرکت در انتخابات راهبرد «جامعه توانا، دولت توانا» را پیش ببرد. از نگاه این حزب سیاسی همه نیروهای سیاسی اصلاح‌طلب باید با الگوی سیاست ورزی جامعه‌محور شناخت دقیقی از مطالبات جامعه به دست آورده تا به‌واسطه کف خیابان مطالبات سیاسی پیش برود؛ اتحاد ملتی‌ها چون سلف خود (حزب مشارکت) معتقدند که کف خیابان باوجود داشتن هزینه بیشتر به‌مراتب زودتر از صندوق انتخابات چپ‌های رادیکال را به اهداف خود می‌رساند!

سال ۱۳۸۷ حلقه اتصال سرپل براندازی در خیابان ولنجک به شبکه مادر باعث شد تا ستاد انتخاباتی دو نامزد اصلاح‌طلبان در انتخابات تبدیل به واحد عملیات جنگ خیابانی شوند، این بار باوجود خروج برخی از این عناصر به خارج از کشور همچنان موتور محرک آن‌ها در داخل بانفوذ در شریان اصلاحات مشغول فعالیت است، البته این بار اصلاح‌طلبان هنوز فرصت دارند که با بازی درست در زمان مناسب تصمیم درست بگیرند، آتش توپخانه دشمن در انتخابات از حالا مشغول کار است!


:: بازدید از این مطلب : 207
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
یک شنبه 19 شهريور 1402

 ماجرای اخراج 58 استاد دانشگاه چه بود؟

علی شمسی پور با اشاره به ادعای برخی از جراید مبنی بر اخراج ۵۸ استاد دانشگاه در دولت سیزدهم گفت: ما حقیقتاً گله داریم از برخی از رسانه‌ها که بدون تحقیق و بعضا با نیات و اغراض سیاسی و درجهت تخریب آموزش عالی کشور اقدام به نشر برخی از اخبار می‌کنند که غالب آن اخبار کذب است و باعث تأسف است که به چارچوب‌ها و قواعد شناخته‌شده امر رسانه چه از جهت قانونی چه از جهت اخلاقی پای‌بند نیستند.

وی ادامه داد: اولا این‌که وزارت علوم تحقیقات و فناوری قدر اساتید را می‌داند و ما از همه اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاه که بیش‌از ۶۰ هزار نفر هستند تشکر می‌کنیم، بابت نقش مهمی که در پیشرفت علمی و اعتلای پرچم جمهوری اسلامی ایران در دنیا و تربیت نیروی انسانی زبده و دانا و توانا برای کشور دارند و همچنین نقش مهمی که در تلاش برای حل مسائل کشور چه در حوزه‌های صنعتی و چه در حوزه‌های اجتماعی و دیگر حوزه‌ها دارند؛ حتماً باید قدردانی و تشکر کنیم و قدر تمام این بزرگواران را می‌دانیم.

سخنگوی وزارت علوم افزود: اما این ادعایی که جریده مورد نظر داشته و اعلام کرده است که ۵۸ نفر از اعضای هیات علمی در دولت سیزدهم و همچنین ۸۵ نفر در دولت نهم و دهم اخراج شده‌اند، فارغ از این‌که این ادعا چقدر درست است، باید عرض کنم که متأسفانه این جریده فراموش کرده یا خواسته فراموش کند که در دولت یازدهم و دوازدهم ۳ هزار نفر را اخراج کردند، بورسیه‌های مظلومی که بچه‌های متخصص، جوان، تحصیل‌کرده و نخبگان این کشور بودند به بهانه این‌که ممکن است پرونده چند نفر از آنها ایراداتی داشته باشد، تمام آنها را به یک چوب راندند و با اغراض پلید سیاسی و نیت سیاه خود این‌ها را طرد و بی‌حیثیت کردند و جامعه علمی کشور را از حضور این‌ها محروم کردند.

وی ادامه داد: قاعدتاً می‌دانید، این هشتاد و اندی که در دولت نهم و دهم ادعا شده و این ۵۸ نفری که ادعا شده در دولت سیزدهم اخراج شده اند، در برابر آن ۳هزار نفر هیچ است، که قرار بود هیات علمی شوند و متأسفانه آنها را از حق قانونی و حق شرعی خود محروم کردند و اگر قرار بر این باشد که کسی مدعی باشد در این خصوص، ما مدعی هستیم که چرا سه هزار نفر از بچه‌های مملکت را بلاتکلیف رها کردند و از آموزش عالی بیرون انداختند این دو عدد اصلاً باهم قابل قیاس نیست.

وی ادامه داد: نکته دوم این‌که در خصوص این ۵۸ نفر تک به تک بررسی دقیق انجام داده‌ایم و بررسی ها نشان می‌دهد غالب این ادعاهایی که انجام‌شده، کذب و دروغ محض است و من تعجب می‌کنم که چطور شرمسار و خجالت‌زده نیستند که این دروغ‌ها را در جامعه رواج می‌دهند!

شمسی پور افزود: از این لیست ۵۸ نفر ۳ نفر مربوط به دانشگاه‌های علوم پزشکی هستند که به وزارت علوم ارتباطی ندارند و ۱۷ نفر دیگر مربوط به دانشگاه آزاد هستند که خودشان باید پاسخ دهند و ارتباطی به وزارت علوم ندارند، ۳۸ نفر باقی‌مانده مربوط به وزارت علوم تحقیقات و فناوری هستند که وضعیت همه آن‌ها را توضیح می‌دهم.

وی ادامه داد: از این ۳۸ نفر باقی‌مانده که ادعا شده اخراج شده اند، ۳ نفر بازنشسته هستند و بازنشسته شدن کارمندان دولت امری جاری و متداول است این افراد به سن بازنشستگی رسیده اند، سن این افراد و سابقه خدمتشان به حد مندرج در آیین‌نامه رسیده و دانشگاه طبق آیین‌نامه استخدامی اعضاء هیات علمی آن‌ها را بازنشسته کرده‌است این بازنشستگی‌ها هیچ ربطی به اخراج و اغتشاشات ندارد و جالب است که بدانید یکی از این ۳ نفر قبل‌ از فتنه سال ۱۴۰۱ بازنشسته شده‌است.

سخنگوی وزارت علوم یادآورشد: پس ۳نفر از این‌ها بازنشسته شده اند، سن و سابقه خدمتشان به بازنشستگی رسیده است و همین الان هم ماهانه چند نفر از اعضای هیات علمی در یک فرایند عادی و قانونی بازنشسته می‌شوند.

وی ادامه داد: ۳ نفر دیگر از این اساتید پرونده قضایی خارج از وزارت علوم دارند و این ارتباطی به وزارت علوم ندارد و طبق قانون از ما خواسته می‌شود این‌ افراد تعلیق شوند تا تعیین تکلیف قضایی شوند، بنابراین، این سه نفر هیچ ارتباطی به وزارت علوم ندارند، پرونده آن‌ها پرونده قضایی است، باید ببینیم چه کاری کرده اند که قوه قضاییه آن‌ها را مورد بازخواست قرار داده است.

شمسی پور ادامه داد: از این لیستی که مورد ادعا است ۵ نفر از این اساتید اکنون عضو هیات علمی هستند و به دروغ این‌ها را اخراجی نامیده‌اند این‌ها افرادی هستند که از جایگاه مدیریتی که داشتند، یا با استعفای شخصی کنار رفته‌اند یا تغییر مدیریتی رخ داده است و این پنج نفر جابه‌جا شده اند به‌عنوان مثال دکتر رحمت صادقی که رئیس دانشگاه کردستان بود و الان عضو هیات علمی بوده و یک‌سال و چند ماه نیز در دولت سیزدهم کار کرده‌است، پارسال جای خود را به دکتر قادر زاده داده است و با عزت و احترام این جابجایی انجام‌شده است و وی همین الان نیز عضو هیات علمی دانشگاه کردستان بوده و بسیار محترم است.

وی افزود: دروغ بعدی این‌جا آشکار می‌شود که ۵ نفر از افرادی که ادعا کردند اخراج شده اند، اصلاً اخراج نشده اند، تغییر مدیریت اتفاق افتاده، جایگاه مدیریتی آن‌ها یا عوض شده یا به فرد دیگری واگذار شده‌است که سالیانه ۱۰۰ ها مدیر در کشور تغییر می‌کنند و این هم در مدیریت کشور امری مرسوم و معمول است.

شمسی پور ادامه داد: مورد دیگر این است که یک نفر از این لیست موردنظر بدون اجازه دانشگاه، از کشور خارج شده است و باز نگشته است و الان تکلیفش اصلاً مشخص نیست. منتشر کنندگان این گزارش کذب نام وی را جزء اخراج شده ها ذکر کرده‌اند، درحالی‌که وی خودش به خارج از کشور رفته است و هیچ ارتباطی به مدیریت دانشگاه نداشته است و بدون اجازه دانشگاه رفته است و اکنون نیز بلاتکلیف است، این‌هم یک دروغ دیگر که اینها عنوان کرده‌اند.

وی ادامه داد: ازاین لیست ۳۸ نفر ۷ نفر اصلاً هیئت‌علمی نبودند که بخواهند اخراج شوند، این‌ها قرارداد حق‌التدریس داشتند مانند هزاران نفر دیگر که با دانشگاه‌های مختلف کشور قرارداد حق‌التدریس دارند و می آیند و دو واحد یا هر تعداد واحد درسی که مشخص شده را ارائه داده و می روند و هیچ رابطه استخدامی با دانشگاه ندارند و این یک روال طبیعی است، ۷ نفر از این‌ها جزء این افراد بودند، یعنی حق‌التدریس بودند و هیچ قراردادی با دانشگاه نداشتند. بعد از آن دانشگاه صلاح بر این دانسته که این‌ها جابه‌جا شوند و افراد دیگری جایگزین آن‌ها شوند که این هم باز نشان می‌دهد این کسانی که این مطلب را اشاعه دادند، قصد سو داشتند و نیت خیری وجود نداشته، چرا که ۷ نفر را به دروغ گفتند اخراج شده اند که این‌ها نیز جزء موارد حق‌التدریس بودند و هیچ ارتباطی به این مسائل نداشتند.

سخنگوی وزارت علوم افزود: ۳ نفر از این اساتید که اسم آنها نیز آمده است در هیات انتظامی اعضای هیات علمی به دلایل مختلف پرونده دارند و هیچ حکمی برای آن‌ها هنوز صادر نشده است و مشغول تدریس هستند ولی نویسندگان این مطلب به‌صورت مغرضانه اسامی این افراد را به عنوان لیست ۵۸ نفر به‌عنوان اخراجی اعلام کرده اند که این نیز یک دروغ بزرگ است. درحالی‌که کسی که پرونده او در هیات انتظامی اعضای هیات علمی می‌آید ممکن است اصلاً تبرئه شود و یا حکم سبک بنا به جرمی که مرتکب شده‌است بگیرد.

وی تاکید کرد: تازه آن‌هم جای اعتراض دارد و روال قانونی دارد. این سه نفر هم به دروغ به عنوان اخراجی‌ ذکر شده اند. یک تعدادی از این افراد هستند که ۷ نفرند، که یا رکود علمی داشتند یا پایه‌های سالیانه خود را دریافت نکرده‌اند یا این‌که درخواست برای تمدید سنوات پیمانی نداشتند و به‌هرحال ارتباط‌شان توسط هیات اجرایی جذب دانشگاه قطع شده‌است که این به‌هرحال یک روند و روال قانونی است که وجود دارد.

شمسی پور تاکید کرد: ۷ نفر دیگر از این لیست در اغتشاشات اخیر کنشگری مجرمانه داشتند، توسط هیات انتظامی دانشگاه مربوطه محاکمه شدند و به مدت یک تا دو نیمسال تحصیلی معلق شدند، ولی بازهم مسئله درمورد این‌ها اخراج نیست با وجود این‌که کنشگری مجرمانه در اغتشاشات پارسال داشتند حکمی هم که برای آن‌ها صادرشده است یک تا دو نیمسال تعلیق است، درواقع معلق شدند که باز مسئله اخراج درمورد این‌ها وجود ندارد.

وی ادامه داد: نکته‌ بعدی‌ این‌که ۲نفر از این اساتید به‌دلیل تخلفاتی که داشته‌اند توسط مراجع ذی صلاح رد صلاحیت شدند، استعلام این دو نفر منفی است و دانشگاه به اجبار با آنها قطع همکاری کرده است. هیچ کسی نباید به خود اجازه دهد از افرادی که درشغل مهمی قرار می‌گیرند و استعلام این افراد توسط مراجع صالحه منفی اعلام می شود، بخواهد از آن استفاده کند، این امری کاملا قانونی است. دلایل آن نیز مختلف است برخی مواقع به دلایل اخلاقی و برخی مواقع به دلایل امنیتی است و این ۲ نفر نیز به این شکل با آنها قطع همکاری شده است.

وی ادامه داد: همان‌طورکه ملاحظه کردید، از این ۵۸ نفراساتیدی که در این دولت ادعا شده اخراج شده اند، ۳۸ نفر مربوط به وزارت علوم بود که غالب این موارد دروغ و کذب بود و حتماً جریده مربوطه باید راجب دروغ هایی که گفته است عذرخواهی کند و پاسخگو باشد.

شمسی پور ادامه داد: تعداد محدودی درواقع داشتیم که مربوط به اغتشاشات سال گذشته بود یا به مدت یک یا دو نیمسال معلق شدند و یک تعداد هم که بحث رکود علمی آنها مطرح بوده‌است. واقعاً این ادعاهای دروغ باعث می‌شود که جو روانی کشور در تلاطم قرار گیرد، برخی هستند که دوباره می‌خواهند شلوغ‌کاری در کشور راه‌اندازی کنند، برخی از جریان‌های سیاسی به‌دنبال مطامع سیاسی خود هستند، بنابراین از دستاویز قرار دادن هر خبر کذبی کوتاهی نمی‌کنند.

وی افزود: امیدوارم که اهالی رسانه هوشمندی به خرج دهند، همان‌طورکه اکثر اهالی رسانه همین‌گونه هستند، حواس‌شان به کشورشان و دانشگاه شان که خانه خود آنها است باشد که خدای نکرده مشکلی برای بچه های این کشور پیش نیاید.

وی ادامه داد: همچنین خدای نکرده مسیر رو به رشد کشور منحرف نشود و برای حرکت روبه‌رشد، دست‌انداز و مانع قرارداده نشود و کشور ما به سمت صلاح و آرامش حرکت کند.

شمسی پور در پاسخ به این سئوال که در حال حاضر پرونده شریفی زارچی چگونه است افزود: هیات جذب دانشگاه وی را فاقد صلاحیت علمی یا عمومی دانسته و قرارداد وی را تمدید نکرده است طی نامه‌ای به مرکز جذب اعضای هیات علمی جذب وزارت علوم ارجاع شده و در هیات مرکزی جذب هم به‌اتفاق آرا این حکم تأیید شده است، این دیگر از اختیار دانشگاه خارج است و فرد مورد اشاره بیست روز مهلت دارد تا از طریق روال قانونی و طبق ضوابط جاری که وجود دارد اعتراض خود را به مراجع ذی صلاح قانونی ارائه دهد.

 
منبع: مهر
 

با استادی که دانشجورا به اغتشاش تحریک می کند، چه باید کرد؟

حجت‌الاسلام سیدرضا تقوی درباره جوسازی‌ها و اظهارات کذب اخیر برخی رسانه‌ها تحت عنوان اخراج اساتید گفت: درباره اینکه دشمن دنبال پیدا کردن سوژه ای است که بتواند آشفتگی روانی در جامعه را ترویج کند، شکی نیست؛ از ابتدای انقلاب در هر موقعیتی در این کشور به این بزرگی در هر گوشه‌ای اگر اتفاقی رخ می‌داد، اقدام به بزرگ نمایی آن می‌کرده و کاه را به کوه تبدیل می‌کند یا اینکه برخی پیشرفت‌ها را کوچک نمایی کرده و کوه را تبدیل به کاه و مردم را مشغول آن می کند.

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی افزود: نمی‌دانم با این فضای مجازی یَله و رها که هر روز با روان مردم بازی می‌کنند، می‌خواهند چه کنند؟ دستگاه قضا و دستگاه‌های مسئول باید به این مسائل توجه کنند؛ یکی از شاخص‌های مهم امنیت در هر کشوری، امنیت روانی مردم است اگر هر روز مردم در کشور با دهها خبر دروغ و شایعه و جوسازی‌های هدف دار روبه رو شوند، دیگر زندگی برایشان تلخ خواهد شد.

حفظ آرامش روانی جامعه، موضوعی ملی است

نماینده مردم تهران در مجلس با بیان اینکه تعدادی از مردم اگرچه بعضا با مشکلاتی در بخش‌های معیشتی روبه رو هستند، اما به هر حال درآمدی دارند گفت: حتی آنهایی هم که متمول هستند، مشکلاتی دارند اعم از مشکلات اقتصادی و غیر آن؛ لذا حفظ آرامش روانی جامعه یک مسأله ملی است عده ای نمی توانند با سوءاستفاده از فضای مجازی برنامه ریزی کرده و ذهن مردم را به هم بریزند و مرتبا بر اعصاب مردم سنگ پا بکشند.

دبیر شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز ادامه داد: مگر در دانشگاهها متخلف وجود ندارد؟ دانشگاهی‌ها هم ممکن است مانند سایر اقشار جامعه تخلف کنند؛ آیا دانشگاهی که ۳۰ تا ۵۰ هزار دانشجو و چند صد عضو هیأت علمی دارد، همگی عابد و زاهدند؟ رئیس دانشگاه اگر تخلفی از استادان دید، چه برخوردی باید بکند؟ حال اگر طبق قانون با متخلف برخورد کرد، اتفاقی می افتد؟ آنهایی که جوسازی می کنند و می‌گویند که با استادها برخورد می‌شود اصلا می‌دانند که این فرد چه تخلفی کرده است چرا با روان مردم بازی می کنید؟

وی تاکید کرد: یک واژه ای را مرتبا روی آن مانور می‌دهند اما نمی‌گویند که امروز از برکت وجود نخبگان با غیرت است که چرخ صنعت هسته ای می‌چرخد و صنایع دفاعی روزبه روز بر قدرت آن افزوده می‌شود یا آنهایی که صنعت ماهواره ای را رشد داده اند و از لحاظ علمی می‌توانیم در دنیا حرفی برای زدن داشته باشیم یا نخبگانی که سلول‌های بنیادین را به دستاوردی برای ارتقای سطح زندگی مردم تبدیل کرده اند را چرا نمی‌بینند؟ اما در گوشه ای از یک دانشگاه یک استاد تخلف کرده را بزرگنمایی می کنند؛ اینها جوسازی و برای ایجاد ناامیدی در مردم است.

اعلام شود که افراد اخراجی چه تخلفی کرده‌اند تا مردم اسیر جوسازی رسانه‌ها نشوند

حجت‌الاسلام تقوی بیان کرد: معتقدم باید به کارهایی که برای ارتقای معیشت مردم در حال انجام است پرداخته شود نه اینکه هر دروغ و شایعه ای را در فضای مجازی منتشر کنند و به آن ضریب بدهند؛ فرقی بین نخبه و غیر نخبه نیست چه طور کارگری که در حال عرق ریختن در تابستان است باید طبق ضابطه عمل کند و اگر تخلف داشت، اخراج شود اما یک استاد دانشگاه اگر تخلف داشت، با دسته گل به استقبالش بروند؟

وی افزود: اعتقاد من بر این است که دستگاههای مسئول با این موارد برخورد کنند و صریحا اعلام کنند که این افراد چه تخلفاتی داشته اند و چه کرده اند؛ اگر در اغتشاشات استاد دانشگاه به جای تدریس در کلاس درس، آنچه رسانه های بیگانه می‌گویند را تکرار کند و دانشجویان را ترغیب به خروج از کلاس درس کند نباید به او چیزی گفت؟

عضو سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کرد: به نظر من هر فردی باید در چارچوب شأن و جایگاه خودش حرف بزند و اظهار نظر کند حالا هر فردی که می خواهد باشد؛ چه وزیر و وکیل یا استاد دانشگاه باشد چه کارگر و بازاری؛ معتقدم با کسانی که اینطور برخورد شده، باید پرونده شان رو شود که چرا با اینها برخورد شده و چه کارهایی کرده اند.

منبع: ایرنا
 

چطور بدانیم دلسوز جامعه کیست؟

بهترین راه برای رسیدن به حق بطوریکه نتوان آنرا از باطل تشخیص داد، دست دامن به قرآن و سیره امامان معصوم (ع) است.  

با وجودیکه اتفاقاتی که در آن زمان(ائمه علیه السلام) افتاده است شبیه همین اتفاقاتی است که در جامعه ما بوجود می آید. یکی از منابع گرانسنگ کتاب ارزشمند نهج البلاغه است. این کتاب راهگشای تمام دردهای جامعه ما و حتی دیگر جوامع می باشد. 

مسائلی در کشور در حال گذار است، با وجودیکه این مسائل در مجرای قانون حل می شود، ممکن است به مزاج گروهی یا حزبی خوش نباشد. اگر این گروه ها تابع قوانین جامعه باشند و انصافا برای پی گیری مسائل از دریچه صداقت نگاه کنند و اظهار نظر نمایند ایده آل است ولی اگر از دریچه منافع گروهی، جناحی و حزبی به آن نگاه کنند، هم قانون را زیر پا گذاشته اند و هم جامعه را دچار دردسر می کنند. 

اگر برخورد با مسئله و مشکل جامعه از نوع دوم باشد، چون از انصاف و صداقت خبری نیست، متاسفانه پی گیریها جناحی می شود و طرف برای اینکه خود را محق در افکار عمومی جابزند آسمان و ریسمان را به هم می بافد و به جایی می رسد که بوی فتنه به مشام شنونده و یا خواننده می رسد. این طیف فکری برای اینکه مخاطب را قانع نماید به آیات الهی و جملات مردم پسند متوسل می شوند، به قول امیر مومنان علی (ع)، از سخنان حق برای رسیدن به باطل استفاده می نمایند. انصافا به بیانیه های زیر اگر خوب دقت نمائیم، آیا جناحی برخورد نکرده اند؟ چطور وقتی که دولت آقای روحانی (هم سوی همین جناح ها)بیش از سه هزار نخبه را نمی گذارد مراحل علمی خود را طی نمایند. به نظر این جناح ها عیبی ندارد و صدمه به جایی نمی زند! ولی  با استادی متخلف که دانشگاه را محلی برای اغراض سیاسی خود کرده است، نباید برخورد کرد!!. 

اخراج اساتید دانشگاه دولت سیزدهم را زیرسوال برده است
اخراج اساتید دانشگاه دولت سیزدهم را زیرسوال برده است/ مسئولان باعث خروج بیشتر مغزها از کشور نشوند

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از جماران، متن بیانیه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در پی می آید: 

بسمه تعالی

 

وَأَکْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ، وَمُنَاقَشَةَ الْحُکَمَاءِ، فِی تَثْبیتِ مَا صَلَحَ عَلَیْهِ أَمْرُ بلاَدکَ، وَإِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بهِ النَّاسُ قَبْلَکَ. (نامه 53 نهج البلاغه) 

 ترجمه: با دانشمندان، زیاد به گفت وگو بنشین و با اندیشمندان نیز بسیار به بحث بپرداز تا بدین وسیله، امور کشور اصلاح  شود و آنچه پیش از تو باعث پیشرفت کار مردم بوده است به طور شایسته انجام گردد.  

اخراج برخی اساتید دانشگاه، از تصمیمات بسیار تلخ و ناگواری است که دولت سیزدهم را به شدت زیر سوال برده است. هر گاه ‌بنیانهای فرهنگ جامعه، سست، بی محتوا و دستخوش  ارباب قدرت شود، نتیجه ای جز یاس و‌ هراس و بی اعتمادی و دانش کشی و تصمیمات نادرست نخواهد داشت. چرا در این دولت، تصمیمهای غیر معقول و‌غیرمقبول گرفته شده، استادان دلسوز، اخراج و به جای آن سخن از جذب چند هزار افراد جدید می شود؟ با اخراج استادان مستقل و منتقد، اندک استقلال دانشگاه ها نیز از بین رفته، دانشگاه فاقد توانمندی لازم در جهت کمک به پیشرفت  کشور می گردد. با گزینش گروهی احیانا کم صلاحیت به عنوان استاد، سرنوشت علم و‌ تحقیق در این دولت به کدام سو می رود؟ 

آقای رئیس جمهور که همواره از آینده روشن و توام با پیشرفت سخن می گوید، با کدام نشانه ای به چنین نظری رسیده است؟ سپردن سرنوشت دانشگاه  به دست گروهی خاص و ایجاد موانع برای آزادی اندیشه، روشن است که چه آینده ای را رقم خواهد زد. امیدواریم مسئولان مربوطه دست از تصمیمهای جناحی از سر دانشگاهها بر دارند، و باعث خروج بیشتر مغزها از کشور نشوند. آقایان می دانند که قدرت برای هیچ کس پایدار نیست، جز این که نام نیک برای خود بر جای گذارند. 

 مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، قطع همکاری با برخی اساتید دلسوزی که برای اصلاح روند نظام تصمیم‌گیری کشور به ابراز نظر پرداخته اند، به زیان کشور دانسته و محکوم می نماید. جا دارد دولت سیزدهم به توصیه امیرالمومنین(ع) در نامه به مالک اشتر گوش داده و به جای اخراج این اساتید، هشدارها و نظراتشان را بشنود و برای بهبود وضعیت از آنان کمک گیرد.  امیدواریم که حداقل در امور فرهنگی و علمی، مسیر جناحی دنبال نشود و گرنه جز  تاریکی و ناامیدی و انجماد فکری نتیجه ای نخواهد داشت. علم و دانش و تحقیق تاکنون با هیچ قدرتی عقد اخوت نبسته است. به گواه تاریخ این شیوه های برخورد، به زیان حکومت و مردم تمام شده است.  

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم 

چهاردهم شهریور 1402

- درخواست فوری جبهه اصلاحات از دولت رئیسی درباره معلمان معترض

درخواست فوری جبهه اصلاحات از دولت رئیسی درباره معلمان معترض

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از جماران، جبهه اصلاحات ایران در خصوص وضعیت بغرنج و چالش‌برانگیز آموزش و پرورش بیانیه ای صادر کرد:

به نام خدا

 آغاز بهار تحصیلی را خدمت همه دانش‌آموزان، دانشجویان، معلمان و استادان گرامی در سراسر کشور تبریک عرض می‌کنیم. نوجوانان و جوانان کشور با عشق و امید به ترسیم آینده‌ای بهتر برای خود و کشورشان، در حالی پای به محیط‌های آموزشی می‌گذارند که نظام آموزشی کشور علاوه بر معضلات پیچیده گذشته، به سبب تورم و گرانی افسار گسیخته، تشدید رویکردهای امنیتی و ایدئولوژیک و در نتیجه ویژه گزینی و خالص سازی با مشکلات و بحران‌های به مراتب بیشتری روبه رو است.
 مواجهه مؤثر با انبوه معضلات نظام آموزشی کشور و کنترل و کاهش آن‌ها نیازمند ثبات و کارآمدی مدیریت و برنامه‌ای همه جانبه است، اما عزل و نصب‌های مکرر مسؤولان وزارت آموزش و پرورش که بیشتر ناشی از جنگ قدرت پنهان و مداخله‌های غیر مسؤولانه  است، آشکارا از بی برنامگی و روزمرگی دولت در اداره این مهم‌ترین و فراگیرترین نهاد آموزشی و تربیتی کشور حکایت دارد. در چنین شرایطی پاسخگویی به حداقل مطالبات به حق معلمان و فرهنگیان، تلاش برای جلب رضایت آنان و ایجاد آرامش و امنیت در فضای آموزشی کشور کمترین کاری است که دولت می تواند انجام دهد، اما با کمال تأسف سپردن امور به دست مسؤولان بی کفایت از یک سو و  کالایی شدن آموزش و بی عدالتی آموزشی از سوى دیگر که نتایج آن در کنکور امسال نیز به وضوح نشان داده شد و در عین حال اعمال محدودیت‌های گوناگون بر معلمان معترض و صدور احکام حبس و محرومیت از تدریس و بازنشستگی‌های اجباری و ... این کمترین انتظار را نیز عملاً منتفی ساخته است. 

نتیجه مجموعه عوامل فوق تنزل کیفیت آموزشی، افت فاحش تحصیلی، تشدید نابرابری آموزشی، ناامیدی و بی انگیزگی معلمان و نهایتاً محروم شدن هرچه بیشتر کشور از نسلی توانمند، تربیت شده و با انگیزه است.

جبهه اصلاحات ایران بر آزادی فوری معلمان دربند، توقف احضارها و بازجویی آنها توسط حراست ها و نهادهای امنیتی و نیز پایان دادن به پرونده سازی برای فرهنگیان معترض تأکید می کند.

ما ضمن بزرگداشت مقام معلم به مثابه نیروی پیشران توسعه همه جانبه کشور و حمایت از مطالبات به حق معلمان، بر ضرورت توجه و اهتمام دولت به معضلات نظام آموزشی کشور و رفع فوری تضییقات و محدودیت‌‌های اعمال شده علیه معلمان معترض تأکید داریم.

از نظر جبهه اصلاحات نقطه عزیمت حل مشکلات نظام آموزشی کشور، پایان دادن به نگاه امنیتی و ایدئولوژیک در اداره زیربنایی ترین نهاد تعلیم و تربیت و رفع تبعیض‌ها و ویژه گزینی‌های ناشی از آن، اتخاذ رویکرد علمی و تخصصی و استفاده از مسؤولان توانمند و با تجربه در اداره نهاد آموزش و پرورش کشور است. تنها در صورت این تغییر بنیادین است که می‌توان انتظار داشت مساعی حاکمیت برای حل معضلات این مهم‌ترین نهاد تربیت نیروی انسانی در مسیری صحیح قرار گرفته و به پشتیبانی معلمان فرهیخته و متعهد کشور و استفاده از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های آنان در مسیر توسعه همه جانبه کشور منجر شود.

جبهه اصلاحات ایران 

شهریور ۱۴۰۲

واکنش حسام الدین آشنا به سمت جدید حدادیان

تدریس در دانشگاه یک حق همگانی نیست!

 

واکنش حسام الدین آشنا به سمت جدید حدادیان/  تدریس در دانشگاه یک حق همگانی نیست!

به گزارش اقتصاد نیوز به نقل از خبرآنلاین، حسام الدین آشنا در توییتی نوشت: هر کس حق دارد برای تدریس در دانشگاه تلاش کند اما تدریس در دانشگاه یک حق همگانی نیست .

مهم رقابتی بودن کسب جایگاه استادی، شفافیت مراحل انتخاب استاد و مدیریت تعارض منافع در فرآیند انتخاب ارزیابی و حتی قطع همکاری با مدرسان است .

سعید حدادیان؛ از مداحی سیاسی برای احمدی نژاد تا امضا زدن پای طومار کاندیداتوری رئیسی

گزارشی از حسام الدین آشنا

 دهم مرداد ماه ۱۴۰۰ در شعبه ۶ دادگاه کیفری یک استان تهران پرونده جرم سیاسی متهم حسام الدین آشنا به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی رسیدگی شد. هیات منصفه در یک اتهام و دو شکایت متهم را با اکثریت آرا مجرم دانست و ضمنا با اکثریت آرا متهم را مستحق تخفیف دانست. 

توضیح دانشگاه تهران در باره مداح معروف

توضیح دانشگاه تهران درباره خبر استادی «سعید حدادیان»

عبدالرضا سیف درباره تدریس سعید حدادیان در مقطع کارشناسی ارشد این دانشگاه گفت: حاج سعید حدادیان دارای مدرک دکتری بوده و چندسال است که به صورت حق التدریس در دانشکده ادبیات و علوم انسانی و دیگر دانشکده های دانشگاه تهران تدریس می کند.

وی با اشاره به دروسی که توسط حدادیان تدریس می شود، افزود: دروس ادبیات پایداری، آشنایی با دفاع مقدس و آشنایی با ادبیات انقلاب اسلامی از دروسی است که توسط وی در مقاطع ارشد و کارشناسی تدریس می شود.

رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران یادآور شد: حاج سعید حدادیان از سال ۱۳۹۷-۱۳۹۶ به صورت حق التدریس در دانشکده ادبیات و دیگر دانشکده های دانشگاه تهران تدریس می کند و از گروه معارف هم اجازه تدریس دارد.

امروز برخی رسانه ها اعلام کردند دانشگاه تهران در ترم جدید به علی اصغر حدادیان نایینی معروف به سعید حدادیان، واحد تخصصی در مقطع کارشناسی ارشد برای تدریس داده است.

منبع: مهر

در جواب حسام الدین آشنا و طیف های همسوی ایشان

حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- او دارای مدرک دکتری جامعه‌شناسی است. از سال ۱۳۹۴ تدریس دروس مختلف را در دانشگاه تهران به صورت حق‌التدریس برعهده داشته و با توجه به عملکرد موفق و ارزیابی مثبت دانشگاه و دانشجویان از کلاس‌های ایشان و با درخواست مسئولان دانشگاه به تدریس ادامه داده است.

رئیس ‌دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران با استناد به سوابق حضور وی در دانشگاه تهران اعلام کرده است که او از سال ۱۳۹۴ در دانشکده ادبیات و دیگر دانشکده‌های دانشگاه تهران تدریس می‌کند و از گروه معارف هم اجازه تدریس دارد. در ارزشیابی کارنامه تدریس او آمده است که وی؛

الف- در اولین همکاری خود در نیمسال دوم سال تحصیلی ۱۳۹۴-۱۳۹۵ در درس انقلاب اسلامی ایران با تعداد

۴۱ دانشجو معدل ۱۸/۳۱ را کسب کرده است که نمره ارزشیابی ایشان از معدل اساتید گروه مربوطه (۱۸/۰۳) و معدل دانشکده (۱۷/۹۸) و حتی معدل دانشگاه (۱۸/۳۰) در ترم مورد نظر بالاتر بوده است.

ب- در کارنامه ارزشیابی ایشان تاکید شده است که او در نیمسال اول سال تحصیلی ۱۳۹۵-۱۳۹۶ در درس انقلاب اسلامی ایران با تعداد ۳۰ نفر دانشجو معدل ۱۸/۶۷ را کسب کرده است که نمره ارزشیابی ایشان از معدل اساتید گروه مربوطه (۱۷/۶۵)، معدل دانشکده (۱۷/۷۷) و حتی معدل دانشگاه (۱۸/۲۶) بالاتر بوده است.

ج- عملکرد تدریسی او در نیمسال اول سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ در درس تفسیر موضوعی قرآن با تعداد ۴۸ نفر دانشجو معدل ۱۸/۰۰ را کسب کرده است که نمره ارزشیابی ایشان از معدل اساتید گروه مربوطه (۱۷/۲۰) و از معدل دانشکده (۱۷/۵۱) در ترم مورد نظر بالاتر بوده است.

د- او بیش از ۶ سال است که در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تدریس «ادبیات پایداری» مشغول بوده است.

و....

ایشان تا این‌جای کار، به گواهی اسناد، از نظر علمی و ارائه دروسی که برعهده داشته است از سایر اساتید دانشکده برتر و معدل ارزشیابی او از معدل دانشگاه نیز فراتر بوده است. از این روی فقط بی‌سوادها، آن‌هم نه همه بی‌سوادها، بلکه بی‌سوادهای حسود می‌توانند با او دشمنی ورزیده و کینه‌توزی کنند!

۲- او در ۱۶ سالگی به همراه رزمندگان جهاد سازندگی به جبهه‌های نبرد برای دفاع از اسلام و ایران و نوامیس مردم رفته است و در عملیاتی چون والفجر ۱، کربلای ۴، بیت‌المقدس ۲، ۳ و ۴ و عملیات مرصاد حضور داشته است. برادر او نیز به فیض بزرگ و مقدس شهادت رسیده است و...

با توجه به این کارنامه جهادی تنها وطن‌فروشانی که آرزوی آنها برای تسلط بیگانگان بر ایران برباد رفته است، می‌توانند در هجوم ناجوانمردانه به او زبان بچرخانند و قلم بدوانند.

۳- او یکی از مداحان معروف و شناخته شده و انقلابی اهل‌بیت علیهم‌السلام است و سال‌هاست که با نوای گرم و سروده‌های حماسی خود به ترویج فرهنگ عاشورایی مشغول بوده و هست. او در مدیحه‌سرایی‌ها و مرثیه‌خوانی‌های خود جوانان بسیاری را به فرهنگ اصیل اسلام دعوت کرده و به آنان شور انقلابی و درس آزادگی داده است و...

از این روی فقط کسانی که با اسلام و انقلاب و قیام سیدالشهداء سر ناسازگاری دارند می‌توانند در شمار حمله‌کنندگان به او قرار بگیرند.

۴- او دکتر سعید حدادیان است که برخلاف بسیاری از تازه به دوران رسیده‌های عقده‌ای که بی‌سوادی خود را زیر مدرکی که معلوم نیست چگونه کسب شده، پنهان می‌کنند، هیچ‌گاه حاضر نشده پیشوند «‌دکتر»، «‌عضو هیئت علمی دانشگاه‌»، «‌رزمنده دفاع مقدس‌»، «‌برادر شهید» و.... را به نام خود بیفزاید و همیشه ترجیح داده است که او را حاج سعید حدادیان و ذاکر اهل بیت علیهم‌السلام بنامند.

۵- کاش مسئولان محترم دانشگاه‌ها کارنامه و نمره ارزشیابی تمامی اعضای هیئت علمی را برای اطلاع عموم و مخصوصاً دانشجویان هر رشته تحصیلی اعلام می‌کردند تا سره از ناسره جدا شود و بی‌صلاحیت‌هایی که با واسطه‌گری این و آن بر کرسی هیئت‌های علمی نشسته‌اند (بخوانید نشانده شده‌اند) از صاحب صلاحیت‌هایی نظیر سعید حدادیان قابل تشخیص باشند.

۶- و بالاخره سخنی خطاب به برادر عزیزم حاج سعید حدادیان در میان است و آن، این که: نیم نگاهی به طیف کسانی بینداز که این روزها آتش توپخانه اجاره‌ای خود را به سوی تو گشوده‌اند! چه می‌بینی؟! آیا مخالفت و حمله آنها به تو سند درستی راهی نیست که برگزیده‌ای؟! راستی! هیچ فکر کرده‌ای که چقدر شرم‌آور بود اگر خدای نخواسته! این اجق وجق‌های بی‌سواد و وطن‌فروش زبان و قلم به حمایت از تو می‌چرخاندند؟!

 

:: بازدید از این مطلب : 236
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 18 شهريور 1402
اعتراف براندازان به دروغ بودن ضرب‌وشتم مهسا امینی پس از یک سال

فارس پلاس؛ روایت روز - بعد از فوت مهسا امینی، شبکه اینترنشنال در گزارشی اختصاصی با انتشار یک تصویر سی‌تی اسکن (CT-Scan)، مدعی شد که «سی‌تی اسکن مهسا نشانگر شکستگی جمجمه، خونریزی و ادم مغزی است.»
 

 

اینترنشنال و به تبع آن اصلاح‌طلبان، مدعی بودند که این مشکلات، بر اثر «ضربات متعدد بر سر مهسا ایجاد شده است.»
 

 

کارشناس اینترنشنال مدعی بود، از آنجایی که مهسا امینی به عنوان یک خانم ۲۳ ساله پوکی استخوان نداشت، پس این شکستگی نشان می‌دهد که ضربه خیلی شدید بوده است. اگر قرار باشد در یک فرد ۲۳ ساله که سالم است و هیچ مشکلی ندارد این شکستگی ایجاد شود، باید ضربه خیلی شدید باشد. کارشناسی دیگر از این شبکه، مدعی شد که اینگونه ضربات، به سرعت عوارض خود را نشان نمی‌دهد! این کارشناس مدعی شد که «از فیلم لحظه فوت مهسا امینی مشخص بود که خانم امینی سردرد داشت.»
 به عبارتی دیگر، از آنجایی که در فیلم لحظه فوت مهسا امینی به وضوح مشخص بود که هیچ گونه برخوردی با او صورت نگرفته است، کارشناس اینترنشنال مدعی بود که این ضربه می‌تواند قبلا [چند ساعت قبل] زده شده باشد و عوارض آن دیرتر بروز کند. نکته جالب آنکه هیچ کدام از این دو کارشناس اینترنشنال، جراح مغز و اعصاب نبودند. حوزه یکی پزشکی هسته‌ای و حوزه دیگری پزشکی اجتماعی بود.

خبرگزاری فارس در همان روز به بررسی ادعای اینترنشنال پرداخت. فارس در گزارش خود تایید کرد که این تصاویر سی‌تی اسکن، متعلق به مهسا امینی است. اما با مشورت پزشکان متخصص مغز و اعصاب و رادیولوژی، مشخص شد که در این تصاویر «هیچ شواهدی از ضربه به سر و خونریزی در این تصاویر به چشم نمی‌خورد.»  یک متخصص جراحی مغز و اعصاب به خبرگزاری فارس گفته بود: «بررسی‌ها نشان می‌دهد که بیمار در گذشته جراحی در ناحیه سر انجام داده است اما براساس شواهد موجود از روی سی‌تی‌اسکن نمی‌توان فهمید که جراحی دقیقاً مربوط به چند سال قبل است.»
 


در روزهای اخیر، چهره‌های ضدانقلاب و اپوزیسیون خارج نشین، به افشاگری علیه ادعای دروغ اینترنشنال مبنی بر ضربات شدید به سر مهسا امینی، پرداختند. «رضا بهروزی» از چهره‌های سرشناس جریان براندازان و از حامیان خاندان پهلوی که خود پزشک مغز و اعصاب است، در توییتی با اننتشار تصویر سی‌تی اسکن آن روزهای مهسا امینی نوشت: «در غبار و هیاهوی یک انقلاب، زمانی که با تمام وجود باور داریم که یک رژیم استبدادی واپسین نفس‌ها را می‌کشد، دیدن حقیقت دشوار است. این داستان در مورد تجربه شخصی‌ام با شبکه ایران اینترنشنال را شاید لازم بود زودتر به هم‌میهنانم می‌گفتم‌. اما دیر گفتن بهتر از هرگز نگفتن است. به زودی می‌گویم. داستان طولانی است.»
 


بهروزی در توییتی دیگر توضیح داد که در آن روزها «همه ما تشنه رسانه‌ای بودیم که اخبار داخل ایران را به ما که در خارج بودیم برساند. ایران اینترنشنال در این مورد پیشتاز بود و به سرعت اعتماد ملت را جلب کرد.» او ادامه داد که به مناسبت نزدیکی به سالگرد مهسا امینی، قصد دارد موضوعی را شرح دهد که «به غیر از پدرم که مثل من پزشک و متخصص مغز و اعصاب است و دو نفر از دوستانم، این موضوع را تا به امروز به کسی نگفته‌ام.»

بهروزی نوشت: «۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲ (شهریور ۱۴۰۱) ایران اینترنشنال برش‌هایی از آنچه که ادعا می‌شد سی‌تی اسکن مغر مهسا امینی است و توسط منابع داخلی به طور انحصاری در اختیار این شبکه قرار گرفته بود، در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرد. زمانی که تصاویر سی‌تی اسکن مهسا منتشر شد، ایران اینترنشنال ادعا کرد که عکس‌ها توسط متخصصان بررسی شده و آن‌ها شکست جمجمه و تورم مغز را تایید کرده‌اند. حتی خود من هم که فقط دو برش از سی‌تی اسکن را دیده بودم، تصور کردم که تورم مغز ممکن است . سپس چند پزشک به استودیوی ایران اینترنشنال دعوت شدند تا در مورد یافته‌های سی‌تی اسکن مهسا مصاحبه کنند. هیچ کدام متخصص مغز و اعصاب یا جراح مغز و اعصاب نبودند.»
 


بهروزی ادامه داد: «در اواخر ماه سپتامبر، ایران اینترنشنال با من تماس گرفت تا در مورد سی‌تی اسکن نظر بدهم و مصاحبه کنم. تصویر را با دقت نگاه کردم. سی‌تی اسکن نرمال بود. یک نقص جمجمه مربوط به استخوان تمپورال راست وجود داشت که شبیه محل جراحی قبلی مغز بود. می‌دانستم که پدر مهسا منکر جراحی مغز یا ضربه قبلی به سر مهسا شده بود. تنها نتیجه منطقی این بود که تصاویر متعلق به شخص دیگری بود که با نام مهسا امینی به ایران اینترنشنال ارسال شده بود.»[۱]
 


به طور خلاصه، بهروزی به عنوان یک چهره برانداز و پزشک مغز و اعصاب معتقد بود که تصاویر سی‌تی اسکن منتشر شده از سوی اینترنشنال، نرمال است و هیچ نشانه‌ای از شکستگی ناشی از ضربه شدید به سر، وجود ندارد. همچنین معتقد بود که در تصاویر، نشانه‌ای از جراحی قبلی وجود دارد. اما از آنجایی که پدر مهسا امینی این واقعیت را منکر شده بود، بهروز گمان می‌کرد که این تصاویر اصلا مربوط به مهسا امینی نیست.

شهرام ماکویی، یکی دیگر از چهره‌های جریان برانداز که او نیز پزشک است، به ادامه افشاگری علیه دروغ بزرگ اینترنشنال پرداخت و نوشت: «من هم وقتى این CT را دیدم، هیچ چیز خارق العاده‌اى در آن ندیدم و دقیقا همین فکر را کردم که باید متعلق به شخص دیگرى باشد، ولى من هم سکوت کردم، زیرا در آن لحظات و روزهاى بسیار حساس، نمی‌خواستم تولید حاشیه یا دستاویز بکنم که حواس‌ها منحرف بشود.»
 


این دروغ که با تازگی از سوی براندازان هم رد شده است، تنها دروغ رسانه‌های خارجی به ویژه شبکه اینترنشنال نبوده است. به گزارش مرکز افکارسنجی فارس، این رسانه‌ها در ایام اغتشاشات، تنها در ۴۶ روز، ۳۸۰۰۰ دروغ را به ثبت رساندند.

 

به عنوان مثالی دیگر، شبکه اینترنشنال در گزارشی اختصاصی مدعی شده بود که مقامات جمهوری اسلامی ایران، قصد فرار به ونزوئلا را دارند.
 


دروغ بودن این ادعا، از همان روزها به وضوح مشخص بود و به روشنی مقامات ایرانی در کشور حضور دارند و حتی یک نفر هم به ونزوئلا پناهنده نشده است. این قبیل اخبار دروغ، حتی صدای براندازان و جریان اپوزیسیون خارج نشن را هم درآورده است.
 


نکته جالب اینکه سالومه سیدنیا، مجری شبکه بهایی منوتو، به تجزیه طلب بودن اینترنشنال و نزدیکی اصلاح‌طلبان به آن‌ها معترف است.

 

 

ثبت رکورد 38000 دروغ در 46 روز برای 5 رسانه ضدایرانی

 

ثبت رکورد 38000 دروغ در 46 روز برای 5 رسانه ضدایرانی/ بی‌‌بی‌سی همچنان در صدر؛ سبقت رادیو فردا از صدای آمریکا

به گزارش مرکز افکارسنجی خبرگزاری فارس، بررسی عملکرد ۵ رسانه بی بی سی فارسی، ایران اینترنشنال، صدای آمریکا، رادیو فردا و من و تو و صفحات مجازی آنها نشان می‌دهد این رسانه‌ها در ۴۶ روز (۲۳ شهریور تا ۹ آبان) مجموعا ۳۸۰۰۳ دروغ را درباره حوادث اخیر ایران منتشر کرده‌اند.  

در این پیمایش صرفا عملکرد ۵ رسانه شامل بی بی سی فارسی وابسته به دولت انگلیس، ایران اینترنشنال وابسته به دولت سعودی، صدای آمریکا و رادیو فردا وابسته به دولت آمریکا، من و تو وابسته به جریان بهائیت بررسی شده است.

این مطالعه صرفا به بررسی وب سایت، کانال تلگرام، صفحات توئیتر و اینستاگرام رسمی این ۵ رسانه پرداخته و شبکه‌های تلویزیونی آنها مورد بررسی قرار نگرفته است.

در این بررسی به نسبت حجم اخبار و تولیدات، بی بی سی بیشترین میزان اخبار خلاف واقع را داشته است و ایران اینترنشنال و شبکه من و تو در رده‌های بعدی قرار دارند.

در این پژوهش مصادیق اخبار خلاف واقع شامل: جعل خبر، تقطیع، تحریف، وارونه‌سازی، بزرگنمایی و کوچک‌نمایی بوده است. ضمنا اخباری که توسط این رسانه‌ها مورد سانسور خبری قرار گرفته نظیر تکذیبیه‌ها در مورد کشته‌های دروغین مورد بررسی قرار نگرفته است.

۵ دروغی که در ۴۶ روز گذشته بیشترین بازنشر را از این رسانه‌ها داشته‌اند به ترتیب شامل موارد زیر است: 

۱.  ادعای دروغ حمله نیروهای امنیتی به مدرسه شاهد اردبیل و بازداشت ۱۹ دانش‌آموز وجان باختن یک نوجوان به دلیل خونریزی داخلی 

۲.  ادعای دروغ کشته شدن ۳۴ کودک در اغتشاشات اخیر توسط پلیس 

۳.  ادعای دروغ فرار مقامات جمهوری اسلامی با ۵ پرواز روزانه به خارج از کشور

۴.  انتساب دروغ عملیات تروریستی شاهچراغ و اتفاقات زندان اوین به نظام جمهوری اسلامی

۵.  ادعای دروغ استفاده از کودکان به عنوان نیروهای امنیتی

مطابق رتبه‌بندی بیشترین انتشار اخبار خلاف واقع به نسبت به حجم خبر به این شرح است:

۱.   شبکه بی بی سی با مجموع ۶۵ در صد دروغ (تعداد کل اخبار ۱۰۴۵۵ . تعداد اخبار خلاف واقع: ۶۸۱۸)

۲.  ایران اینترنشنال  با مجموع ۶۴ درصد دروغ ( تعداد کل اخبار ۲۱۱۶۸ . تعداد اخبار خلاف واقع: ۱۳۵۷۹)

۳.  شبکه من و تو با مجموع ۵۴ درصد دروغ ( تعداد کل اخبار ۷۴۴۲ . تعداد اخبار خلاف واقع: ۳۹۹۴)

۴.  رادیو فردا با مجموع ۴۹ درصد دروغ ( تعداد کل اخبار ۱۱۳۶۰ . تعداد اخبار خلاف واقع: ۵۶۱۲)

۵.  صدای آمریکا با مجموع ۴۶ درصد دروغ (تعداد کل اخبار ۱۷۳۸۸ . تعداد اخبار خلاف واقع: ۸۰۰۰)

 

 

 

 

 

بدین ترتیب در این ایام به طور متوسط ۵۵/۶ درصد اخبار منتشر شده این رسانه‌ها خلاف واقع بوده یعنی تقریبا از هر ۲ خبر بیش از یک خبر آن صحت نداشته است. این میزان در پیمایش قبلی ۴۸/۸ درصد بود که حدود ۷ درصد افزایش داشته است.

این رسانه‌ها در ۴۶ روز (منتهی به ۹ آبان) به طور متوسط هر ۱۰۰ ثانیه یک دروغ منتشر کرده‌اند که نسبت به پیمایش قبلی (هر ۲ دقیقه یک دروغ)، سرعت انتشار اخبار نادرست ۲۰ ثانیه بیشتر شده است.

نکته قابل تأمل کثرت ادبیات تهییجی، تبلیغی و آموزشی برای ایجاد اغتشاش بود که در نوع خود بی‌نظیر و خلاف همه پروتکل‌های رسانه‌ای در دنیاست که البته در این پژوهش به آن پرداخته نشده است.

مطابق این پیمایش شبکه سعودی ایران اینترنشنال با ۲۱۱۶۸ مطلب بیشترین میزان تولید را در ۴۶ روز (۲۳ شهریور تا ۹ آبان) داشته است و صدای آمریکا و رادیو فردا رتبه بعدی را به خود اختصاص داده‌اند.

 

 


:: بازدید از این مطلب : 194
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 16 شهريور 1402

محمد ایمانی در کانال تلگرامی‌خود نوشت:

شهید رجایی رئیس جمهور، ۲۴ مرداد ۱۳۶۰ یعنی دو هفته قبل از ترور، سخنانی در تلویزیون گفت به غایت حکمت‌آمیز؛ که اگر هیچ جرم(!) دیگری نداشت جز همین یک خطابه، باید مغضوب سازمان جنایتکار منافقین شود:

«سازمان مجاهدین[خلق] در زندان حرفشان این بود که درست است که ما شعار مبارزه با امپریالیسم می‌دهیم، درست است که با ساواک باید جنگید ولی قبل از هر چیز با مسلمانانی که امام را به عنوان رهبر این انقلاب قبول دارند، باید با آنها جنگید، باید از روی جنازه آنها رد شد...

حتی وقتی اجازه گرفتیم در زندان نماز جماعت بخوانیم، آنها نماز جماعت نخواندند... از زندان که بیرون آمدند اولین کاری که سازمان کرد، یک پوستر چاپ کرد که یک طرفش آرم سازمان بود و یک طرفش عکس امام... اینها به فکر بودند که هر چه زودتر یک نبردی را با نیروهای مومن واقعی شروع کنند.

همه ما یادمان هست که اینها در زمانی که آقای طالقانی حیات داشتند، آمدند و گفتند- در آن جریانی که پسر مرحوم طالقانی دستگیر شده بود- همه نیروهای نظامی ما در اختیار مرحوم طالقانی! این را برای چه گفتند؟ چرا اجازه دادند که روزنامه‌های منفور آن روز با حروف بزرگ در نیم صفحه بالایش بنویسند که مجاهدین خلق همه نیروهای نظامی‌اش را در اختیار مرحوم طالقانی می‌گذارد، طالقانی با این نیروها چه کاری می‌خواست انجام بدهد؟».

می‌خواستند چه کنند؟ رجایی خود، پاسخ این سوال را داد و تمام رشته‌های منافقین- از مجاهدین خلق تا نهضت آزادی- را پنبه کرد:

«آنها می‌خواستند آن روز جنگ را شروع کنند منتها خودشان می‌دانستند هیچ حیثیتی برای شروع این جنگ ندارند، می‌خواستند مرحوم طالقانی را سپر قرار دهند و پشت عَلَمی که ایشان به خیال آنها بر می‌ افراشت، جنگ را شروع کنند که دیدند مرحوم طالقانی آن روز رفت خدمت امام حرفی زد که اگر بین مجاهدین یک نفر مسلمان واقعی وجود داشت که می‌خواست تفکر اسلامی بکند و آقای طالقانی را به عنوان یک روحانی انقلابی قبول داشت، باید همان جا تغییر موضع بدهد.

مرحوم طالقانی به خدمت امام رفت و دو زانو زد و گفت که من هر وقت مایوس می‌شوم از حرکت این انقلاب به خدمت امام می‌آیم و دوباره نیرو می‌گیرم. این کسی بود که شما او را پدر می‌دانستید... مگر شما گفتید که نه آقای طالقانی ما در تسلیم شدن شما در مقابل رهبر انقلاب سهیم نیستیم وقتی که خواستی با امام بجنگی ما را خبر کن؟!...

واقعا یک مجاهد نیست از خودش بپرسد که سازمان مجاهدین خلق! دشمن خلق را تو چه کسی تشخیص دادی؟ آیا در این دو سال و نیم شد که یک آمریکایی را بکشی؟ و بگویید ما ضد آمریکایی هستیم؟ آیا شد که یک ساواکی را بکشی؟ آیا شد که یک سرمایه‌دار صهیونیست استثمارگری را بکشی و بیایی و بگویی که انقلابی هستی؟ اما بهشتی را کشتی!...

امروز فرانسه و آمریکا و آلمان مشتاقند که این انقلاب شکست بخورد. کاری هم با رجایی و بهشتی و خامنه‌ای [اشاره به ترورهای تیرماه ۶۰] ندارند. آنها با انقلاب کار دارند...

شما می‌توانید بگویید کشتن خامنه‌ای برای شما لازم‌تر از کشتن یک آمریکایی یا یک ساواکی یا یک اسرائیلی بوده؟ حقیقت این است که آن خلق قهرمانی که شما بالای اعلامیه‌هایتان می‌نویسید، چیزی جز سازمان مجاهدین نیست...».

 


:: بازدید از این مطلب : 194
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
چهار شنبه 15 شهريور 1402

این روزها خبرهای مختلفی در خصوص ازدواج برخی از بازیگران و سلبریتی‌ها در فضای مجازی منتشر شده که بسیار جالب توجه است. در نگاه اول این ازدواج‌ها خبرهای مسرت‌بخشی است اما وقتی به رویکرد این افراد در فضای مجازی نگاهی می‌کنیم، شاهد نوعی دوگانگی در رفتار  آنان هستیم که می‌توان آنرا به دو بخش رفتار شخصی و رفتار مجازی سلبریتی‌ها تقسیم کرد.

چندی پیش «آناهیتا همتی» یکی از بازیگران که در فضای مجازی ژست اپوزیسیونی دارد و اغلب به سمت ضدانقلاب در موضع‌گیری‌های خود غش می‌کند با انتشار تصویری اعلام کرد که ازدواج کرده است. جالب اینکه وی در یکی از همین اظهارنظرهای مجازی خود هشتگ «وضعیت اصلا عادی نیست» را منتشر کرده بود. جالب‌تر اینکه وی در همین شرایطی که وضعیت را برای مردم غیرعادی نشان می‌داد مشغول زندگی رومانتیک و عاشقانه خود بوده است. موضوع ازدواج خصوصا برای قشر سلبریتی مساله‌ای کوچک نیست که یکی دو روزه اتفاق بیفتد و برای آن تصمیم بگیرند و حتی برای برخی از آنان پروسه چندین ماهه است اما درحالی که این افراد برای زندگی خود با امید بسیاری تلاش می‌کنند، سعی دارند به جامعه یاس و ناامیدی را القا کنند.
 

بود.

بیوگرافی آناهیتا همتی و همسرش + عکس های آناهیتا همتی + مصاحبه و اینستاگرام

او در حمایت از مهسا امینی (ژینا امینی) دختری که در ماجرای گشت ارشاد فوت شد، موهای سرش را تراشید.

آناهیتا همتی

 

از این خانم بازیگر که بگذریم به «بهرام رادان»‌ می‌رسیم که جشن عروسی خود را در یکی از کشورهای همسایه به صورت لاکچری برگزار کرد. همین بازیگر در برخی پست‌های شبکه اجتماعی سعی می‌کرد ناامیدی را به جامعه مخاطب خود پمپاژ کند ولی آنچه از ظواهر امر پیداست، وی چندان هم ناامید و غمگین نبوده است و بعد از «محمدرضا گلزار»، ازدواج وی در فضای مجازی سر و صدای زیادی به پا کرد.

جالب است که این بازیگر در یکی از همین پست‌ها همنوا با جریان اغتشاشگر وضعیت کشور را اسف بار توصیف و اتهاماتی را به نظام جمهوری اسلامی وارد کرده بود تا ژست غمگنانه خود را با حمله به ساختارهای نظام تکمیل کند اما دستکم عکس‌هایی که اخیرا از وی در جشن ازدواجش منتشر شده نشان می‌دهد که اتفاقا آقای بازیگر سر کیف بوده و نشان از غم و غصه و نگرانی در وی نیست!
 


برخی در فضای مجازی در واکنش به ازدواج این سلبریتی مطرح می‌کنند واقعا اگر این فرد به فکر مردم بود به جای اینکه یک ازدواج لاکچری را ترویج کند، سعی می‌کرد باید با آهنگ جامعه حرکت کرده و یک ازدواج ساده برگزار کند. حتی اینکه وی در کشور خود مراسم ازدواجش را برگزار نکرده برای برخی سئوالاتی ایجاد کرده است که چرا این افراد حتی برای جشن‌هایی مثل ازدواج و تولد فرزندانشان و ... با همه ژست‌های وطن دوستی به خارج از کشور می‌روند؟

یکی دیگر از بازیگرانی که همواره موضع‌گیری‌های جناحی سیاسی داشته است و بعد از مدتی به جرگه ضدانقلاب در خارج از کشور پیوسته است و با رسانه‌هایی مانند بنگاه سخن‌پراکنی بی بی سی گفت‌وگو کرده، «پگاه آهنگرانی» است. وی در تجمعات ضدانقلاب در خارج از کشور از جمله شهر برلین نیز حضور یافت و علت شرکت در این تجمعات را همبستگی با خانواده‌های داغدار اغتشاشات توصیف کرد اما بعد از مدتی تصاویری از ازدواج وی نیز در فضای مجازی منتشر شد تا وی نیز به جرگه سلبریتی‌های متاهل بپیوندد.
 


از این بازیگران که بگذریم می‌رسیم به یکی از پرسر و صداترین عناصری که در فضای مجازی به اصطلاح با طنزپردازی حملات مختلفی را به ساختارهای کشور وارد می‌کرد. وی که از جمله فعالان مجازی ورشکسته به حساب می‌آید و حتی ضدانقلاب نیز به وی حمله و اعتراض کرده است، سعی کرد با موج سواری بر روی اتفاقات سال گذشته و استفاده از رانت رسانه‌های ضدانقلاب از ریزش مخاطبان خود جلوگیری کند. وی در این عرصه با یک لحن تکراری اما با سر هم کردن کلمات رکیک سعی کرده به اصطلاح طنزپردازی کند اما همین روش بازهم سبب شد که بیشتر در فضای مجازی منفور شود. حالا همین فردی که با جیغ‌های بنفش در فضای مجازی تحرکاتی داشته،‌ ظاهرا با یک ایرانی مقیم آلمان ازدواج کرده است!

 

همان سناریو تلخ سلبریتی‌ها در خصوص «زینب موسوی»‌ نیز تکرار شده است و وی نیز مانند سلبریتی‌ها جلو دوربین و در پست‌های مجازی به پمپاژ یاس، افسردگی و ناامیدی در اجتماع اقدام کرد اما در زندگی شخصی در سر حال‌ترین شرایط ممکن قرار داشته تا جایی که شادان و خوشحال ازدواج می‌کند.

زینب موسوی

با این حال باید گفت که حال سلبریتی‌ها بسیار خوب است و غیر این را نباید باور کرد. فضای مجازی بستری برای خودنمایی شده و اینکه این خودنمایی به چه شکلی است و نتایج آن در جامعه و برای هموطنان خود چه تبعاتی در بر دارد، ظاهرا برای برخی افراد اصلا مهم نیست و برای آنان مهم ماندن در کورس رقابت دیده شدن به هر شکلی است!


:: بازدید از این مطلب : 199
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
چهار شنبه 15 شهريور 1402

وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا، که اینها این چنینند

رهروان را عشق بس باشد دلیل

آب چشم اندر رهش کردم سبیل


:: بازدید از این مطلب : 156
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 11 شهريور 1402
اقدام اخیر وزارت آموزش ملی فرانسه در ممنوع کردن پوشش عبا (تن‌پوش اسلامی) در مدارس این کشور به بهانه تعارض با اصول لائیسیته مصداق دیگری دال بر اسلام‌ستیزی سیستماتیک در این کشور محسوب می‌شود.  پوشیدن روسری نیز 19 سال است که در مدارس فرانسه ممنوع شده است.«گابریل آتال» وزیر آموزش ملی فرانسه در جریان یک گفت‌وگوی تلویزیونی مدعی شد: «وقتی وارد یک کلاس درس می‌شوید، نباید با نگاه کردن به دانش‌آموزان شما بتوانید مذهب آنها را تشخیص دهید، بر همین اساس، دولت فرانسه تصمیم گرفت پوشیدن عبا در مدارس را ممنوع کند».
دولت فرانسه از برنامه ویژه خود برای آموزش  ۳۰۰ هزار نفر در موضوعات مرتبط با لائیسیته در مدارس خبر داده است.
اقدام اخیر دولت فرانسه، نیاز چندانی به رمزگشایی ندارد زیرا اساسا صورت مسأله پیچیده نیست! کاخ الیزه به عنوان یک بازیگر محوری در اتحادیه اروپایی درصدد بسط منظومه اسلام‌ستیزی نظام‌مند در فرانسه و تعمیم آن به کل قاره سبز است. در طول دهه‌های گذشته و اخیر، از فرانسوا میتران گرفته تا ژاک شیراک، نیکلا سارکوزی و فرانسوا اولاند، هر یک به نوعی در طراحی الگوهای دین‌ستیزانه در کشورشان و اروپا پیشتاز بوده‌اند اما این اقدامات در دوران ریاست‌جمهوری امانوئل مکرون به اوج رسیده است. تصویرسازی وارونه از ماهیت اسلام از طریق حمایت‌های پشت پرده و آشکار فرانسوی‌ها از داعش و دیگر تروریست‌های صهیونیستی - تکفیری در نقاط گوناگون دنیا، یکی از این روش‌هاست. در کنار این رویکرد وقیح، شاهد تقویت عامدانه و مدیریت‌شده جایگاه جریانات نژادپرست و اسلام‌ستیز در غرب هستیم. دستگاه‌های امنیتی و دولت فرانسه نه تنها گزارش‌های اخیر درباره وقوع 3 هزار حمله ضداسلامی در سال 2022 را فاجعه بار نمی‌دانند، بلکه از بسط و تعمیق آن در راستای منافع خود استقبال می‌کنند. در این میان به صورت خاص، معامله‌ای میان سازمان امنیت داخلی فرانسه «DGSI» و الیزه شکل گرفته است. بر این اساس، دولت فرانسه به صهیونیسم بین‌الملل تعهد داده زمینه لازم جهت رشد جریانات اسلام‌ستیز را با هدف به انزوا راندن مسلمانان و تبدیل رسمی آنها به شهروندان درجه چندم صورت دهد و در مقابل، سازمان امنیت داخلی فرانسه نیز متعهد شده رشد جریانات اسلام‌ستیز در این کشور را به صورتی مدیریت‌شده پیش ببرد تا محصول این روند، تضعیف جریان حاکم بر کاخ الیزه نباشد. 
دستگاه امنیت داخلی فرانسه در جریان برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2022  به این وعده خود عمل کرد. 
بر این اساس، هراس از جریان ملی‌گرای افراطی( شناسنامه‌دارترین جریان اسلام‌ستیز در فرانسه) تبدیل به عاملی برای هدایت آرای سلبی فرانسوی‌ها به سود مکرون شد. رئیس‌جمهور فرانسه از این روند استقبال کرد زیرا اگر انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور در بستری عادلانه و بر اساس آرای ایجابی (متکی به شایستگی سیاست‌مداران) برگزار می‌شد، وی طبق نظرسنجی‌ها تنها از حمایت 28 درصد شهروندان فرانسوی برخوردار بود. مکرون و دستگاه امنیت داخلی فرانسه به قول خود، دست به ترسیم معامله‌ای دوسر برد زده‌اند که خروجی آن، چیزی جز افزایش فشارهای اجتماعی و شهروندی به مسلمانان نیست. با این حال، شرایط بازی همیشه به نوعی که مقامات فرانسوی می‌پندارند پیش نمی‌رود! 
قطعا اسلام‌ستیزی سیستماتیک شکل‌گرفته در کشوری که خود را به دروغ مهد آزادی (!) معرفی می‌کند، به پاشنه آشیل فرانسه و متعاقبا بازیگران همراه پاریس در اتحادیه اروپایی تبدیل می‌شود. همان‌گونه که میتران و شیراک نتوانستند موج اقبال عمومی به اسلام در اروپا و جهان را با استناد به انواع روش‌های سلبی و بازدارنده متوقف کنند، قطعا منظومه جدیدی که مبتنی بر اسلام‌هراسی و قرآن‌ستیزی در اروپا با محوریت فرانسه و مدیریت موساد (دستگاه جاسوسی رژیم اشغالگر قدس) شکل گرفته در آینده نزدیک منهدم خواهد شد. آنچه سران کاخ الیزه و مقامات ارشد دستگاه امنیت داخلی فرانسه قدرت محاسبه آن را ندارند، قدرت نرم و ذاتی اسلام و انطباق مطلق آن بر فطرت بشر است. تحدید نمادهای دینی و اسلامی و در مقابل، ترویج لائیسیته با به کارگیری میلیاردها یورو بودجه در اروپا، نتیجه‌ای جز خسران و تباهی برای اروپاییان نخواهد داشت؛ واقعیتی که احتمالا مکرون بعدها در کتاب خاطراتی که در سال‌های پایان عمرش منتشر خواهد شد، به آن اعتراف خواهد کرد.
 
 
وطن امروز: مهدی تقوی

:: بازدید از این مطلب : 182
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 11 شهريور 1402

قدم های طلایی


:: بازدید از این مطلب : 67
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 2 شهريور 1402

 در سندی که روزنامه تهران تایمز دست به افشا آن زده و درباره پروژه آمریکایی کودتای دیپلماتیک در بحبوحه اغتشاشات سال ۱۴۰۱ است، نام یکی از این کودتاچی‌های دیپلماتیک قابل توجه است، بیتاسادات دریاباری.

«بیتا دریاباری» یکی از اعضای کودتای دیپلماتیک علیه ایران کیست؟+عکس و سند
بیتاد دریاباری که تمام ثروت خود را از همسر سابق خود
امید کردستانی مدیر ارشد گوگل به ارث برده

 

«بیتا دریاباری» یکی از اعضای کودتای دیپلماتیک علیه ایران کیست؟+عکس و سند
از عناصر ضد ایرانی‌تبار مورد اعتماد هیئت حاکمه آمریکا است


برای شناخت این عنصر ضدایرانی کافی است به دو پروژه ضدایرانی که در طول این سال‌ها اجرا کرده نگاه انداخته شود:

۱. تاسیس بنیاد برابری پارس که تبدیل به مرکز تجمع سلبریتی‌های (دلقک های هنری) ایرانی به استخدام رژیم صهیونیستی درآمده‌ای همچون نوید نگهبان و شاون تاوب شده است.

«بیتا دریاباری» یکی از اعضای کودتای دیپلماتیک علیه ایران کیست؟+عکس و سند
تقدیر بیتا دریاباری در بنیاد برابری پارس از شاون تاوب و نوید نگهبان بازیگران
سریال «تهران» ساخته شده توسط موساد علیه ایران

 

«بیتا دریاباری» یکی از اعضای کودتای دیپلماتیک علیه ایران کیست؟+عکس و سند
تقدیر بیتا دریاباری از شیرین نشاط بهائی و شهره آغداشلو
سلطنت طلب به عنوان دو هنرمند ضداسلامی


۲. سرمایه گذاری و حمایت مالی از پروژه ایران ۲۰۴۰ عباس میلانی در مرکز مطالعات ایران حمید مقدم دانشگاه استنفورد آمریکا که مقام معظم رهبری درباره آن در سال ۱۳۹۸ از عبارت «پروژه مرکب از خباثت و خیانت» استفاده کرده اند.

«بیتا دریاباری» یکی از اعضای کودتای دیپلماتیک علیه ایران کیست؟+عکس و سند
بیتا دریاباری و عباس میلانی در کنار حمید مقدم سرمایه گذار اصلی مرکز برانداز مطالعات ایران دانشگاه استنفورد
حمید مقدم از دوستان قدیمی مراد موشه طاهباز جاسوس آمریکایی-اسرائیلی است


بیتاد دریاباری در این مرکز جایزه ای به نام خود (Bita Prize) تاسیس و هرساله سعی کرده است از نویسندگان و هنرمندانی که به هر نحو دچار مساله با کشور شده‌اند و یا وابستگاه به فرقه بهاییت و یهودی تبارانی همچون بهرام بیضایی، هوشنگ سیحون، احسان یارشاطر و هما سرشار تقدیر به عمل آورد.

«بیتا دریاباری» یکی از اعضای کودتای دیپلماتیک علیه ایران کیست؟+عکس و سند
تقدیر بیتا دریاباری و عباس میلانی از محسن نامجو در مرکز مطالعات ایران استنفورد

 

«بیتا دریاباری» یکی از اعضای کودتای دیپلماتیک علیه ایران کیست؟+عکس و سند
تقدیر بیتا دریاباری و عباس میلانی از هوشنگ سیحون بهایی

 

«بیتا دریاباری» یکی از اعضای کودتای دیپلماتیک علیه ایران کیست؟+عکس و سند
عباس میلانی و خواهرش فرزانه میلانی از سخنرانان سالانه مشرق الاذکار بهائیان در شیکاگو آمریکا هستند


نکته جالب توجه اینکه کاوه مدنی به سفارش مراد موشه طاهباز (دوست قدیمی حمید مقدم)، پیش از آنکه توسط عیسی کلانتری معاون سازمان محیط زیست دولت روحانی شود مدتی را در بخش محیط زیست پروژه ایران ۲۰۴۰ مشغول به کار بوده است.

«بیتا دریاباری» یکی از اعضای کودتای دیپلماتیک علیه ایران کیست؟+عکس و سند
کاوه مدنی نویسنده بخش محیط زیستی پروژه ایران ۲۰۴۰ عباس میلانی در دانشگاه استنفورد
در سال ۱۳۹۶ معاون عیسی کلانتری در سازمان محیط زیست و پس از افشاء جاسوسی از کشور متواری شد

 

«بیتا دریاباری» یکی از اعضای کودتای دیپلماتیک علیه ایران کیست؟+عکس و سند
پس از خودکشی کاوس سیدامامی سرشبکه جاسوسان محیط زیستی در ایران و خروج
رامین سیدامامی ملقب به کینگ رام از ایران اولین کسی که از او در خارج از کشور استقبال کرد،
عباس میلانی در مرکز مطالعات ایران دانشگاه استنفورد بود

 

«بیتا دریاباری» یکی از اعضای کودتای دیپلماتیک علیه ایران کیست؟+عکس و سند
بیتا دریاباری با کاوس سیدامامی و عباس میلانی با مراد موشه طاهباز
شاه‌مهره جاسوسی آمریکا و اسرائیل در ایران نسبت خویشاوندی دارد


در نوروز سال جاری در این مرکز مطالعاتی ضدایرانی، عباس میلانی جمعی را ازجمله کاوه مدنی برای اجرای پروژه براندازی آکادمیک دورهم گردآورده بود که پیش از این، به بررسی آن پرداخته شده بود.

اما براندازی پروژه چندین ساله عباس میلانی در این مرکز بوده و از سال‌ها پیش آن را با تحت هدایت دو عنصر اطلاعاتی ارشد آمریکایی یعنی مایکل مک‌فائول و لری دیاموند و با نظارت فرانسیس فوکویاما نظریه پرداز معروف سیاسی آمریکایی در این مرکز دنبال می‌کرده است که به عنوان نمونه می توان به نشست سال ۲۰۱۸ این مرکز که برای گذار از جمهوری اسلامی برگزار شده بود اشاره کرد.

«بیتا دریاباری» یکی از اعضای کودتای دیپلماتیک علیه ایران کیست؟+عکس و سند
مایکل مک فائول، فوکویاما، لری دیاموند و عباس میلانی در نشست با موضوع براندازی جمهوری اسلامی ایران در مرکز مطالعات ایران استنفورد

منبع: فارس
 
 بیشتر بدانیم

- براندازی با طعم آکادمیک!

- یقه سفیدان تجزیه‌طلب با شعار دموکراسی در شبکه گذار

براندازی با طعم آکادمیک!/ یقه سفیدان تجزیه‌طلب با شعار دموکراسی در شبکه گذار

فارس پلاس؛ روایت روز: برنامه مطالعات ایران «حمید و کریستینا مقدم» در دانشگاه استنفورد به عنوان بستری بین رشته‌ای و چند رشته‌ای برای مطالعه تاریخ، فرهنگ، سیاست، جامعه و اقتصاد ایران مدرن در وبگاه[1] این دانشگاه معرفی شده است. در ادامه توضیحات آمده که برنامه «حمید و کریستینا مقدم» به عنوان یک انجمن برای محققان، کارشناسان، متخصصان، و هنرمندان از استنفورد و خارج از استنفورد برای آموزش، همکاری و مطالعه در مورد ایران عمل می‌کند.

حمید و کریستینا مقدم در سال ۲۰۰۴ «برنامه مطالعات ایران» را تشکیل دادند و دو سال بعد، آن را به این دانشگاه اعطا کردند. این برنامه بخشی از واحد مطالعات جهانی دانشکده علوم انسانی است.

 بر اساس اطلاعات وبگاه[2] این دانشگاه، حامیان مالی این برنامه افراد زیر هستند:
حمید مقدم-کریستینا مقدم

بیتا دریاباری

حسن و مهوش میلانی

گفته می‌شود شیدان و مهران تسلیمی، فرزندان عبدالحسین تسلیمی بهایی از حامیان مالی این برنامه هستند.

حمید مقدم

حمید مقدم عضو هیات امنای دانشگاه استنفورد است. مقدم با مشارکت AMB شرکت توسعه املاک پرولاجیس[3] را توسعه داد که بزرگترین شرکت لجستیک املاک و مستغلات در ایالات متحده محسوب می‌شود. این کمپانی در سال ۲۰۱۱ بالغ بر ۴۶ میلیارد دلار دارایی داشت. مقدم ۱۱۰ میلیون دلار[4] از ارزش این شرکت را در مالکیت خود دارد.

حمید مقدم از مرتبطین با مراد طاهباز از جاسوس‌های محیط زیستی است.

بیتا دریاباری

بیتا دریاباری بنیانگذار مرکز برابری پارس (Pars Equality Center) و جایزه بیتا و حامی مالی برنامه‌های ایران‌شناسی دانشگاه استنفورد و دانشگاه کمبریج است. در سال ۲۰۰۸ بیتا دریاباری حامی مالی استخدام استاد تمام‌وقت ادبیات فارسی در دانشگاه استنفورد شد و بودجه مالی[5] مرکز پژوهش ایران‌شناسی برای کنفرانس‌ها، تدریس زبان فارسی برای تمام مراحل تخصصی و همچنین اعطای جوایز سالانه «بیتا» به نویسندگان فارسی‌زبان را تامین کرد. دریاباری یکی از حامیان نایاک (شورای ملی ایرانیان آمریکا) است. او پیش‌تر همسر امید کردستانی رئیس اجرایی هیئت مدیره توییتر بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ بود. امید کردستانی قبل از آن مدیر ارشد کسب و کار و نایب رئیس ارشد ( CBU) در گوگل و نیز در وودافون مدیر غیر اجرایی بوده است. همسر فعلی وی شاهکار بینش‌پژوه است. او شاعر، ترانه‌سرا، خواننده ایرانی است.

 


دریاباری در کنار همسرش بینش پژوه

 

حسن میلانی

حسن میلانی مهندس طراح سابق شرکت فورد بود. او قبل از انقلاب در کالج فنی نارمک تدریس می‌کرد و همزمان با انقلاب از ایران خارج شد. در برخی منابع از او و همسرش به عنوان یک بهایی نام برده شده است.

 


حسن و مهوش میلانی

عباس میلانی

مدیریت «برنامه مطالعات ایران» به دست عباس میلانی است. عباس میلانی محقق و مدیر پروژه دموکراسی ایران در موسسه هوور است. تخصص او روابط آمریکا و ایران و فرهنگ، سیاست و امنیت ایران است. نهاد هوور اندیشکده سیاستگذاری عمومی آمریکایی و نهادی تحقیقاتی واقع در دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا است. او از مدافعین بهاییت است.

ایران ۲۰۴۰؛ پروژه‌ای برای تزریق ناامیدی

برنامه مطالعات ایران در سال ۲۰۱۶ پروژه «ایران ۲۰۴۰» را شروع کرد. پروژه‌ای[6] که در حوزه‌های مختلف اقتصادی، کشاورزی، انرژی و... ایران را مورد بررسی قرار داده و برای آنها از دانشمندان ایرانی استفاده کرده است. استنفورد برای زیرسوال بردن پیشرفت‌های علمی کشور، در گزارش‌هایی که درباره موضوعات مختلف منتشر کرده است زیرساخت‌های ایران را مورد بررسی قرار داده و نکته قابل‌تامل اینکه هرچند با ابزار علمی و دانشگاهی سراغ این زیرساخت‌ها رفته، اما هیچ اشاره‌ای به حوزه‌هایی که ایران توانسته بعد از انقلاب اسلامی در آنها به اوج برسد مانند فناوری نانو، بیو پزشکی  وهسته‌ای و... نداشته و با توجیه این مساله که بعد اصلی پژوهش روی اقتصاد است، از آنها چشم‌پوشی کرده است.

در بخش مقالات وبسایت «مطالعات ایران» دانشگاه استنفورد بخشی از پروژه «ایران ۲۰۴۰» به پیشرفت‌های علمی ایران در سال‌های اخیر و خروجی‌های کمی و کیفی آن اشاره شده اما این گزارش بعد از  این  داده‌ها نسبت به بخش‌های کیفی مقالات ایجاد ابهام می‌کند:«درحالی است که گزارش‌ها حاکی از آن است که کیفیت مقالات در مقایسه با رشد چشمگیری که از نظر تعداد طی این سال‌ها داشته، جز در پزشکی و سلامت تغییر محسوسی نکرده است. به‌طور کلی، رتبه‌بندی جهانی ایران براساس تعداد کل مقالات منتشرشده تعیین می‌شود.»[7]

این جریان‌سازى‌هاى علمى علیه کشور بیشتر در راستاى ترویج یأس و ناامیدى و شکستن روحیه علمى دانشمندان، پژوهشگران و دانشجویان جوان کشور در نظر گرفته‌شده است. در حقیقت دشمن به‌وسیله این پروژه مى‌خواهد اعلام کند دستاوردهاى عظیم و افتخارآمیز مردم و دانشگاه‌هاى ما وجود ندارد و هم‌چنین با این اقدام، یأس و ناامیدى را رواج دهد.[8]

رهبر انقلاب اهداف پروژه این دانشگاه را کوچک کردن، سبک کردن و بی‌ارزش کردن حرکت عظیم کشور دانستند و پیشرفت‌های علمی کشور و کارهای مهم دانشگاهی کشور را زیر سوال می‌برند.

شبکه گذار

«برنامه مطالعات ایران» با همکاری «شبکه گذار» در روزهای ۲۵ و ۲۶ مارس کنفرانسی دو روزه با شرکت ده‌ها چهره فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در دانشگاه استنفورد کالیفرنیا برگزار می‌کند.

گروهی متشکل از ده‌ها چهره دانشگاهی، حقوقدان و فعالان مدنی یک شبکه تخصصی-مدنی با عنوان «شبکه گذار» را راه‌اندازی کردند. در بیانیه اعلام موجودیت این شبکه آمده که این متخصصان و فعالان با گرایش‌های سیاسی و باورهای اجتماعی گوناگون از داخل و خارج ایران گرد هم آمده‌اند تا به بررسی راهکارهای مشترک علمی- عملی برای گذار از نظام سیاسی کنونی ایران به یک نظام مردم‌سالار و فراگیر بپردازند.

هدف اصلی از این نشست و تشکیل این گروه، «عبور از جمهوری اسلامی» عنوان شده است.

در وبگاه[9] «شبکه گذار» به عنوان هدف از اقدامات این شبکه آمده است: حکومت باید از مردم و برای مردم باشد. اگر قرار است به یک دموکراسی سکولار و برآمده از جنبش زن زندگی آزادی برسیم، باید بتوانیم تصویری از آینده‌ مشترک‌مان خلق کنیم، و همچنین فرایندی سنجیده برای گذار به آن آینده. چنین تصویر و چنین مسیری می‌توانداکثریت جامعه ایران را به حرکت در بیاورد تا در قالب کنشی هماهنگ رویای یک ایران آزاد و دموکراتیک را محقق کنند.

سخنرانان نشست عبور از جمهوری اسلامی:

مسیح علینژاد-نازنین بنیادی-نادره شاملو-رویا برومند-شیرین عبادی- حامد اسماعیلیون- فاطمه حقیقت‌جو-عباس میلانی- کریم سجادپور-هما سرشار-فیروز نادری

عبدالله مهتدی: او سرکرده گروهک تروریستی و تجزیه‌طلب کومله[10] است. به دستور او در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۸۹، دیاکو رسول‌زاده و صابر شیخ عبدالله در رژه نیرو‌های مسلح در مهاباد، بمبی را در میان جمعیتی که برای دیدن مراسم رژه نیرو‌های مسلح در مرکز شهر جمع شده بودند، منفجر کردند. در جریان این انفجار تروریستی، ۱۲ نفر از کودکان و زنان به شهادت رسیدند و ۴۰ نفر از مردم بی‌گناه زخمی شدند. مهتدی از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹ دبیرکل حزب کمونیست و از تئورسین‌های این حزب محسوب می‌شد. مهتدی در ماجرای مرگ مهسا امینی، با شعار «زن، زندگی، آزادی» در توئیتی خواستار آن شد که این بار، اعتصابات عمومی به کردستان محدود نماند و تهران و شهر‌های بزرگ و کوچک تمام ایران را در بربگیرد!

کاوه مدنی: او یکی از محکومان پرونده جاسوسان محیط زیستی[11] بود که با هدایت افسران اطلاعاتی سیا و موساد مأموریت‌های سه گانه‌ای را شامل موضوعات زیست محیطی، نفوذ در جامعه علمی ایران و جمع آوری اطلاعات از اماکن حساس و حیاتی کشور از جمله پایگاه‌های موشکی، دنبال می‌کرده‌اند. او درحالیکه برایش حکم معاون سازمان محیط زیست، از سوی عیسی کلانتری صادر شده بود، از کشور خارج شد.

کمال آذری: او دکترای خود را در رشته سیاست تطبیقی از دانشگاه فوردهام در نیویورک گرفت. او در دانشگاه برکلی پژوهشگر بود.

مجید زمانی: او از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ مدیر مؤسس و اولین مدیرعامل شرکت تأمین سرمایه کاردان بوده است. در سال ۱۳۹۵ وی شرکت مدیریت سرمایه کیان را تأسیس کرد که هم‌اکنون به یک هلدینگ مالی به نام گروه مالی کیان، با ۲۵ شرکت و صندوق زیرمجموعه و ۳۶۰ همکار و بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان دارایی تحت مدیریت تبدیل شده است. وی همچنین نقش مؤثری در تأسیس و شکل‌گیری هلدینگ سرآوا، و همچنین اولین سرمایه‌گذاری‌های بزرگ استارت‌آپی آن از جمله در دیجی کالا و کافه بازار داشته است. او همچنین هم‌بنیانگذار شرکت هماپی بود که در سال ۱۳۹۷ به دیجی کالا فروخته شد. مجید زمانی به مدت سه سال مشاور بانک جهانی بوده است و سابقه کارآموزی در شرکت مالی نفت و گروه سرمایه‌گذاری AIG در شهرهای واشنگتن و نیویورک را داشته است. عضویت در هیأت امنا و هیأت مدیره بنیاد حامیان دانشگاه شریف جزء سوابق خدمات عمومی وی است.[12]

ادامه دارد...


[1] https://iranian-studies.stanford.edu/about/mission-history

[2] https://iranian-studies.stanford.edu/aboutmission-history/donors

[3] https://archive.nytimes.com/dealbook.nytimes.com/2011/01/31/prologis-and-amb-agree-to-merge/

[4] https://www.gurufocus.com/insider/18558/hamid-r-moghadam

[5] http://persian.pem.cam.ac.uk/people/bita-daryabari

[6] https://iranian-studies.stanford.edu/iran-2040-project/home

[7] https://tn.ai/2023488

[8] https://www.dana.ir/1493259

[9] https://gozar.org/about

[10] http://fna.ir/1t0r7r

[11] http://fna.ir/1qoazm

[12] https://dolat.io/dolat4iran/


:: بازدید از این مطلب : 210
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
چهار شنبه 1 شهريور 1402

روایت تکان‌دهنده حمید نوری از شکنجه روحی و جسمی در زندان سوئد

بیش از ۳ سال و ۹ ماه از اسارت حمید نوری در زندان انفرادی سوئدی‌ها می‌گذرد؛ اسارتی که با ادعایی واهی صورت گرفته، در کنه خود رفتاری ضدانسانی را نیز به نمایش می‌گذارد؛ اسارتی که شدت آن از روز اولی که وی را در زندان انفرادی محبوس کردند، تا امروز که جزئیات تماس تلفنی وی با پسرش منتشر شده، نه‌تنها کاسته نشده، بلکه همچنان با همان شدت قبل ادامه یافته‌ است؛ اسارتی که به وضوح تناقض اعمال و گفته‌های سراسر دروغ مدعیان حقوق بشر را بازنمایی کرده و بیش از پیش آنها را در اذهان جهانی رسوا می‌کند.
در همین راستا مجید نوری، فرزند حمید نوری با انتشار پیامی در شبکه‎های اجتماعی از تماس تلفنی خود با پدرش خبر داد. حمید نوری در این تماس تلفنی می‌گوید هر چند وقت یک بار با مشقت فراوان اجازه تماس به او را داده و هر بار هم تهدیدش می‌کنند که به خانواده چیزی نگوید. او تنها می‌تواند با پسرش صحبت کند و سوئدی‌ها اجازه صحبت با دیگر اعضای خانواده از جمله مادر و خواهرانش را نمی‌دهند و می‌گویند تماس‌ها کنترل می‌شود. 
حمید نوری با اشاره به طرح ادعا‌هایی درباره وضعیت وی، این سوال را مطرح می‌کند که چرا نهاد‌های حقوقی نمی‌آیند وضعیت من را ببینند؟ من می‌گویم اینها دروغگو هستند؛ جاوید رحمان که می‌خواهد به ایران برود، بیاید وضعیت من را ببیند. من هم یک ایرانی هستم. او با انتقاد از مدت طولانی حبس خود در سلول انفرادی گفت: اکنون ۳ سال و ۹ ماه و ۲۰ روز است در سلول انفرادی به سر می‌برم. من دروغ می‌گویم؟ حمید نوری امکانات دارد؟ همه مدارک من را از روی لپ‌تاپ پاک کردند.
حمید نوری همچنین پیرامون رفتار ضدانسانی سوئدی‌ها عنوان کرد: اینها هر هفته من را در زندان لخت و بازرسی بدنی می‌کنند؛ هر بار من با خانواده یا هر فردی ملاقات می‌کنم، اینها من را لخت می‌کنند و 3-2 نگهبان من را بازرسی بدنی می‌کنند.
این شهروند ایرانی همچنین ضمن رد ادعا‌ها درباره اینکه در وضعیت خوبی در زندان به سر می‌برد، گفت: توکل من به خداست. 
گفتنی است سوئدی‌ها این تماس تلفنی را در میان صحبت‌های حمید نوری قطع کردند.
به هرحال حقوق بشر همچنان همان عبارت پرزرق و برقی است که از سوی جامعه غربی ساخته شد تا آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها آن را در بوق و کرنا کنند و به رخ سایر کشورهایی که در نظرشان جهان سومی و به دور از احساسات انسانی هستند، بکشند؛ همان عبارتی که همواره توسط خود‌شان در آفریقا و آسیا پایمال شده و با پدیده‌ شوم استعمار و در ذیل آن وحشی‌گری و جنایت، شأن و منزلت ساکنان این مناطق را نیز پایمال کرد. در این چارچوب هم برای غربی‌ها مهم نیست که هدف‌شان حمید نوری و اسدالله اسدی ایرانی باشد یا نلسون ماندلای آفریقایی و گاندی هندی. آنها برای رسیدن به هدف‌شان حاضرند از حقوق بشر به عنوان سلاحی علیه دیگران استفاده کنند و از ادعاها و تهمت‌های واهی نیز ابایی ندارند. دقیقا مثل کاری که با حمید نوری کرده و وی را بر اساس تهمت‌های دروغین گروهک تروریست منافقین به زندان انفرادی انداختند؛ منافقینی که دست‌شان به خون هزاران ایرانی آلوده است و اکنون آزادانه و زیر بیرق حقوق بشر غربی در اروپا به سر می‌برند.
 
صدور مجوز قرآن سوزی در سوئد

 

خبرگزاری فرانسه در هفتم تیر ماه امسال گزارش داد که پلیس سوئد اجازه داده است تا اسلام‌ستیزان امروز و در برابر یکی از مساجد استکهلم کتاب مقدس مسلمین را به آتش بکشند.

 

این در حالی است که دادگاه استیناف دو هفته پیش و پس از هتک حرمت قرآن مجید در برابر سفارت ترکیه، با اقدام پلیس در ممنوعیت قرآن سوزی مخالفت کرده بود.

 

این اقدام اسلام ستیزانه با هفته ها تظاهرات و فراخوان تحریم کالاهای سوئدی و مخالفت ترکیه با عضویت این کشور در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) روبرو شده بود.

 

در سالهای اخیر برخی از کشورهای اروپایی و به خصوص اسکاندیناوی صحنه تعدی و هتک حرمت مقدسات مسلمانان بوده است. در سایه حمایت پلیس سوئد، راست گرایان افراطی اقدام به آتش زدن قرآن کریم کرده و اعتراض های مسلمانان نیز با سرکوب روبرو شده است.

 

همزمان با محکومیت جهانی تنش آفرینی راست گرایان افراطی، حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز اخیرا هتک حرمت قرآن کریم و نفرت پراکنی علیه مقدسات اسلامی در سوئد را محکوم کرد و در توییتی نوشت: نباید جریحه دار کردن احساسات مسلمانان جهان و اسلام هراسی به بهانه حمایت از آزادی بیان به امری مرسوم در برخی کشورهای اروپایی مدعی حقوق بشر تبدیل شود.

 

منبع: ایرنا

 

 

 


:: بازدید از این مطلب : 182
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
دو شنبه 30 مرداد 1402

شدت نزاع و درگیری‌های راهبردی و تشکیلاتی در جبهه اصلاحات آنچنان بالا گرفته که برخی از اعضای این جبهه از بازتولید کنش‌های سیاسی مجاهدین خلق از سوی اعضای حزب اتحاد ملت جبهه فوق خبر داده و پرده از تلاش‌های برای به بازی گرفتن زنان و جوانان برای اهداف سیاسی خود کنار می‌زنند.

در این رابطه محمد قوچانی طی گزارشی در شماره اخیر مجله «آگاهی نو»، ضمن انتقاد صریح از حزب اتحاد ملت آنان را بلشویک‌هایی خواند که چپ روی را دنبال کرده و با کانالیزه کردن خاتمی او را به وادی انتصابات کشانده‌اند، همانی که آنان سال‌هاست در عرصه سیاسی کشور ادعای مخالفت با آن را دارند.

در این زمینه بررسی گزارش قوچانی در بردارنده روایت دسته اولی از شدت اختلافات در جبهه اصلاحاتی می‌باشد که بنا دارد هدایت و مدیریت اصلاح طلبان را بر عهده گیرد، جبهه‌ای که بنا بر گفته قوچانی در ابتدای امر با شکاف میان حزب اتحاد ملت- کارگزاران از سویی و شکاف میان اتحاد ملت- حزب توسعه ملی از جانب دیگر مواجه شده است.

روایت قوچانی اما در این زمینه به این شرح است:

«میردامادی»، «اصغرزاده» و «امین زاده» عناصر پشت پرده تغییرات در جبهه اصلاحات

قوچانی در گزارش خود در ابتدا شیوه تغییر ریاست در جبهه اصلاحات را همچون روش دانشجویان خط مسلمان خط پیروز خط امام در تسخیر سفارت آمریکا در ایران دانست و مدعی شد صحنه گردانان آن تسخیر، عناصر پشت پرده تغییرات در جبهه اصلاحات می‌باشند.

قوچانی از ابراهیم اصغرزاده، محسن میردامادی و البته محسن امین زاده به عنوان نیروهای پشت پرده تغییرات در جبهه اصلاحات سخن به میان آورده و تاکید می‌کند در انتخاباتی غیر رقابتی و درون گروهی با ساختاری مهندسی شده و در رایزنی با رهبر جبهه اصلاحات تک نامزدی به نام آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران به ریاست جبههٔ اصلاحات رسید.

 شورش برادران لیلا در جبهه اصلاحات/ روایتی دست اول از کودتا در ستاد انتخاباتی خاتمی/ قوچانی: اصلاح‌طلبان بی‌مرام و شبیه به مجاهدین خلق هستند/ اصلاحات کمر به قتل خود بسته است

چگونه آذر منصوری با پیام خاتمی رئیس جبهه اصلاحات شد؟

قوچانی با بین اینکه مهمترین ابزار رأی آوردن آذر منصوری اما نه رأی تمایل اعضای جبه اصلاحات که اول از همه پیام سید محمد خاتمی بود، از شکل گیری انتصاب و رد حق انتخاب در جبهه اصلاحات انتقاد کرده و می‌نویسد، گرچه شعار اصلی اصلاح طلبان حق انتخاب و رد انتصاب است اما هنوز رئیس جبههٔ اصلاحات با اشارت و وصایت و بیعت تعیین می‌شود.

حذف بهزاد نبوی با متهم سازی وی به سازشکاری

قوچانی در بخش دیگری از گزارش خود با اشاره به رویه میانه روانهٔ بهزاد نبوی که مانعی در برابر چپ روی در جبهه اصلاحات بود تاکید می‌کند که اصلاح طلبان چب که شاگردان بهزاد نبوی محسوب می‌شدند، پدر خویش را به محافظه کاری، راست روی و سازشکاری متهم کردند؛ همانگونه که چهل سال قبل مهدی بازرگان را به چنین اتهاماتی محکوم می‌کردند. کار به جایی می‌رسد که وقتی بهزاد سوی می‌گوید با حضور خانم آذر منصوری در هیئت رئیسه جبهه اصلاحات مخالف است، آقای محسن امین زاده کارگردان پشت پردهٔ جبهه اصلاحات نامه‌ای به بهزاد نبوی می‌نویسد و او را با سازشکاری و محافظه کاری متهم می‌کند. تهمت زدن به افراد و هر اصلاح طلبی که خلاف پولیت بوروی بلشویک‌های (فاتحان سفارت آمریکا یا حلقه لانه جاسوسی) عمل کند یا حتی نظر دهد؛ بی سابقه نیست. اینان افشاگری را از همان «لانه جاسوسی» آموختند اما این بار نوبت به بهزاد نبوی رسیده است که در دههٔ شصت از حیث چپ گرایی (نه چپ روی) در رأس جریان جناح چپ قرار داشت و در دوره اصلاحات در کادر رهبری آن بود.

 شورش برادران لیلا در جبهه اصلاحات/ روایتی دست اول از کودتا در ستاد انتخاباتی خاتمی/ قوچانی: اصلاح‌طلبان بی‌مرام و شبیه به مجاهدین خلق هستند/ اصلاحات کمر به قتل خود بسته است

ماجرای بهره گیری جبهه اصلاحات از آشوب‌ها

قوچانی در ادامه آذر منصوری را پیشنهاد بلشویک‌ها برای جانشینی بهزاد نبوی دانسته و با تاکید بر اینکه این اقدم در راستای بهره گیری جبهه اصلاحات از جنبش مهسا بود، اولین دلیل انتخاب وی را بر آمدن او از شهرستان (ورامین) در برابر اصلاح طلبان مرکزنشین مطرح و «زن بودن» را دومین دلیل در این زمینه ارزیابی کرد.

وی با اشاره به اینکه طیف اتحاد ملتی‌ها به دنبال ورود به مساله حقوق زنان به بهانه شعار زن، زندگی و آزادی می‌باشند که خاستگاهش جنبش کردهای ترکیه به رهبری عبدالله اوجالان می‌باشند، این کنش را معادل پیوستن رهبران جبهه اصلاحات به فمینیستی سیاسی ارزیابی کرده و می‌نویسد این اتفاق در حالی می افتد که بدون آنکه میان جنبش حقوق زنان و ایدئولوژی‌های فمینیستی تمایزی ایجاد شود.

چگونه آذر منصوری جانشین مولاوردی شد؟

قوچانی در ادامه گزارش خود با بیان اینکه برای چپ مساله زن بودن رئیس جبههٔ اصلاحات فقط یک تاکتیک (و نه راهبرد) در برابر جنبش مهسا برای مصادره شعار «زن، زندگی و آزادی» است، تاکید می‌کند در این تاکتیک اصل بر «مشارکتی- اتحادی» بودن رئیس جبهه اصلاحات است. به همین علت گرچه افرادی از قول سید محمد خاتمی بر ضرورت زن بودن رئیس جبهه اصلاحات اصرار می‌کنند خبر و نقل قول خود را تکمیل نمی‌کنند که اشاره رهبر جبهه اصلاحات به خانم شهین دخت مولاوردی بوده است و نه فقط و فقط آذر منصوری!

حتی وقتی در جلسه رأی گیری در عصر روز یکشنبه چهارم تیرماه ۱۴۰۲ بهزاد نبوی به این نکته اشاره کرد در همهمهٔ جبهه این پیام نادیده گرفته شد؛ گرچه ظاهراً شهین دخت مولاوردی هم به دلایل شخصی و از آن مهمتر فشارهای سیاسی درون جبههٔ اصلاحات تمایل به ریاست جبهه نداشت. او دبیر شورای ۱۵ نفره اشخاص حقیقی منصوب سیدمحمد خاتمی بود و ظاهراً روزهای سختی را در این شورا سپری کرده بود و به علت همین وضعیت با قاطعیت ریاست را رد می‌کرد و به دلایل کاری اشاره می‌کرد اما واقعیت این بود که همان حلقهٔ لانه در درون جبهه گفته بود نمی‌شود که فردی که تازه دو سال است به عنوان دبیرکل جمعیت دفاع از حقوق بشر زنان وارد جبهه اصلاحات شده است به ریاست آن برسد؛ حتی اگر زن. باشد از همین جا روشن می‌شود که مساله انتخاب یک زن به ریاست جبهه اصلاحات نبوده است؛ مساله انتخاب یک زن خاص به ریاست جبهه اصلاحات بوده است تا پشت این ویترین مقبول حاکمیت یک جریان از اتفاق کاملاً مردانه بر جبهه اصلاحات تضمین شود جریان مردانه‌ای که جنبش زنان را مانند جنبش دانشجویی در سال ۱۳۵۸ نه هدف که ابزار و فرصتی برای پیشبرد اهداف سیاسی و حزبی و جناحی خود می‌داند.

 شورش برادران لیلا در جبهه اصلاحات/ روایتی دست اول از کودتا در ستاد انتخاباتی خاتمی/ قوچانی: اصلاح‌طلبان بی‌مرام و شبیه به مجاهدین خلق هستند/ اصلاحات کمر به قتل خود بسته است

چرا آذر منصوری به جای علی شکوری راد نامزد شد؟

قوچانی در ادامه تصریح می‌کند، برای اثبات اینکه زنان در این دوران ابزار این جریان هستند و نه هدف برای تحقق مطالبات جنبش حقوق زنان کافی است متوجه شویم اولین نامزد این جریان برای جانشینی بهزاد نبوی نه آذر منصوری که علی شکوری راد بود که چون با میزان آرای او در جبهه حتی در قیاس با بهزاد نبوی مواجه شدند از آن منصرف شدند پس همین جریان پیشنهاد رقابت میان سیدحسین مرعشی و علی شکوری راد را دادند که با توجه به ترکیب احزاب سایهٔ اتحاد ملت در جبهه اصلاحات هدف نهایی شکست دبیرکل کارگزاران سازندگی ایران بود. سید حسین مرعشی اما نه تنها این رقابت را نپذیرفت چون به اهداف برگزارکنندگان آن اطمینان نداشت بلکه اعلام کرد فقط نایب رئیس بهزاد نبوی خواهد شد و نیابت ریاست هیچ چهره دیگری از جناح چپ مانندعلی شکوری راد را نخواهد پذیرفت. البته شکوری راد نیز با فروتنی تمام اعلام کرد قصد رقابت با مرعشی را ندارد.

هدف اصلی عبور از کارگزاران بود نه انتخاب زنان

قوچان با بیان اینکه هدف حزب اتحاد ملت از برهم زدن هیئت رئیسه موجود و تغییر بهزاد نبوی جلوگیری از دستیابی کارگزاران به ریاست اصلاحات هم بود، تصریح می‌کند گرچه سران حلقه لانه به سید حسین مرعشی تعارف ریاست زدند اما می‌دانستند که با توجه به ترکیب رادیکال بلکه هژمونی حزب اتحاد ملت بر جبهه اصلاحات، سیدحسین مرعشی از رهبری جریانی که مهار آن در دست اتحاد ملت است پرهیز می‌کند و با توجه به انتخابات پیش روی مجلس دوازدهم مسئولیتی را نمی‌پذیرد که یک سر آن تحریم مطلق و از قبل تعیین شده انتخابات مجلس در جبهه اصلاحات است و سر دیگر آن مشارکت بی قید و شرط و بدون رقابت در مجلسی است که حاکمیت در پی آن است.

روایتی از بی مروتی‌های چپ‌ها

قوچانی در بخش دیگری از گزارش خود تلاش کرد تا به بررسی بدعهدی‌ها و بی مروتی‌های چپ‌های اصلاح طلب بپردازد.

وی در این رابطه می‌نویسد، شکست در انتخابات نیمه رقابتی (بلکه ضدرقابتی) مجلس یازدهم و ریاست جمهوری سیزدهم البته به جز مهندسی و رد صلاحیتهای گسترده حاکمیت از همه مهمتر یاس و ناامیدی مردم پس از حوادث آبان ۱۳۹۸ علل مختلفی دارد از جمله بی مروتی اصلاح طلبان چپ گرا که به کارگزاران گفتند اگر این حزب بدون اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم فهرست دهد از آنان حمایت یکنند اما نه تنها حمایت نکردند بلکه به تخریب آنها دست زدند و در نهایت هم گفتند حتی رأی هم نمی‌دهند. این در حالی بود که سید محمد خاتمی به تشویق سید حسین مرعشی برای شرکت کارگزاران در انتخابات مجلس یازدهم پرداخته بود و یک چهره دیگر اصلاح طلب گفته بود اگر کارگزاران به نام اصلاح طلبان فهرست ندهند از آنان حمایت می‌کنند.

در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در حالی که اصلاح طلبانی مانند مهدی کروبی، بهزاد نبوی، محمدجواد ظریف و عبدالکریم سروش به صراحت از عبدالناصر همتی حمایت می‌کردند و خاتمی نیز از مردم می‌خواست «همت کنند و رأی دهند» بانویی به نام آذر منصوری رو در روی دیگر اصلاح طلبان از جمله کارگزاران ایستاد و با تفاوت یک رأی مانع از حمایت جبهه اصلاحات از همتی شد. گرچه ممکن است این اقدام را تلاش برای تحریم انتخابات بدانیم اما در کمال تعجب همین جریان معتقد به تحریم انتخابات ریاست جمهوری، نه تنها برای شورای شهر تهران فهرست داد بلکه نام و امضای سیدمحمد خاتمی را به صراحت خرج آن شو را کرد چراکه مطمئن بود اکثریت کرسی‌های آن شورا در اختیار حزب اتحاد ملت خواهد بود. همچنان که در شورای شهر قبل از آن چنین بود. البته اگر به جای همتی که سابقه کارگزارانی داشت یک چهره چپ مانند مصطفی معین نامزد ریاست جمهوری بود این جریان به تحریم انتخابات ۱۴۰۰ دست نمی‌زد چنان که وقتی رهبر اصلاح طلبان با خشم از خرج کردن اعتبارش در انتخابات ۱۴۰۰ از یکی از سیاسیون اصلاح طلب گله کرد او بلافاصله میزان آرای مصطفی معین در انتخابات ۱۳۸۴ را به یادش آورد که شکست جبهه مشارکت( گروهک منحله مشارکت) بود.

در واقع پشت پردهٔ این رادیکالیسم چپ نوعی اپورتونیسم قرار داشت که پشت ویترین زیبایی به نام دفاع از انتخابات آزاد پنهان شده بود اپورتونیسمی که از یک سو دنبال کرسی در حاکمیت بود و از سوی دیگر در پی اعتباری در اپوزیسیون می‌گشت. رفتار این حزب در شورای شهر پنجم مناسبات آن با جبهه اصلاحات را به خوبی نشان می‌دهد با شیوه‌های مختلف تعداد کرسیهای حزب در جبهه را افزایش می‌داد و با انتخاب ناگزیر محسن هاشمی رفسنجانی به ریاست شورای شهر که بالاترین رأی در شورای شهر با فاصله زیاد را به دست آورده بود از شهرداری او جلوگیری می‌کرد و کلیه ارکان و مقامات دیگر به خصوص شهردار تهران را در مشت خود داشت و همچون دوره اول شورای شهر که شکست این شورا در شهر تهران به عنوان پایگاه اصلی اصلاح طلبان به شکست جبهه اصلاحات در همه ایران منتهی شد این بار هم در دوره پنجم سبب شد شهروندان از رأی به اصلاح طلبان حتی در شورای شهر ششم تهران خودداری کنند.

 شورش برادران لیلا در جبهه اصلاحات/ روایتی دست اول از کودتا در ستاد انتخاباتی خاتمی/ قوچانی: اصلاح‌طلبان بی‌مرام و شبیه به مجاهدین خلق هستند/ اصلاحات کمر به قتل خود بسته است

اذعان به دیکتاتوری دموکراتیک در جبهه اصلاحات

قوچانی در ادامه با انتقاد از رویه شکل گرفته غیردموکراتیک و دیکتاتورمآبانه در جبهه اصلاحات می‌نویسد، نهادی که قرار است پرچمدار دموکراسی خواهی جامعه ایران باشد در غیاب شورای نگهبان در درون خود انتخاباتی غیر رقابتی برپا می‌کند که حتی برای ظاهر سازی هم دو نامزد در آن رقابت نمیک نند حتی دو نامزد زن! اگر واقعاً قرار بود زنان در این دوره رهبری اصلاح طلبان را بر عهده بگیرند حتی وقتی اسماعیل گرامی مقدم عضو حزب اعتماد ملی نامزد می‌شود در همهمهٔ جلسه صدای او به گوش هیئت رئیسه نمی‌رسد و برای او رأی گیری نمی‌شود که این مساله مورد اعتراض قانونی نماینده کارگزاران هم قرار می‌گیرد آن یک نامزد هم با این برنامه به ریاست جبهه اصلاح طلبان می‌رسد که نظر آقای خاتمی نامزدی یک زن آن هم همین بانوی محترم است؛ انتخابی که در واقع از سه جهت انتصاب است:

اول، پیام مستقیم رهبر اصلاحات که انتخاب را به انتصاب بدل می‌کند.

دوم، رایزنی و رأی سازی در درون اتاق فکر یا پولیت بوروی همان حلقه لانه که به همه پیام می‌دهد گزینه‌ای جز آذر منصوری وجود ندارد.

و سوم، ساختار جبهه اصلاحات که براساس احزاب کوچک و چند نفره ای قرار دارد که در واقع فقط سایه حزب اتحاد یا مشارکت سابق هستند و در واقع از قبل روی کاغذ جانبداری آن‌ها از اتحاد ملت قطعی است و البته اتحاد ملت هر چه از تعداد حزب کم بیاورد با اشخاص حقوقی که منصوب سید محمد خاتمی هستند جبران می‌کند.

اشخاص حقوقی که با وجود عضویت در احزاب خود را شخصیتهای ملی و فراجناحی می‌دانند اما به مصداق اینکه همه «برابرند و برخی برابرتر» در شخصیتهای حقوقی هم حزب اتحاد دست برتر را دارد شاید بهتر بود این امکان وجود داشت که شخصی چون سید مصطفی تاج زاده مستقیماً بتواند در جبهه اصلاحات حضور داشته باشد و بر سر دیدگاههای خود به محاجه بپردازد نه اینکه حاکمیت با حبس او این فرصت گفت وگو و نقد درون جبهه‌ای را از بین ببرد.

پنج گرایش در جبهه اصلاحات

قوچانی در ادامه می‌نویسد، این در حالی است که اگر معیار و ملاک سیاست ورزی، تحزب باشد فقط و اگر برای حزب بودن حزب پروانهٔ فعالیت وزارت کشور کافی نیست و حزب باید گفتمان راهبرد و تشکیلات داشته باشد می‌توان از پنج بلوک حزبی در جبهه اصلاحات سخن گفت:

یکم. حزب اتحاد ملت ایران یا همان جبهه مشارکت ایران( گروهک منحله مشارکت) که به سوسیال دموکراسی گرایش دارد و به نوعی چپ مدرن است.

دوم. حزب توسعه ملی ایران یا همان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی( گروهک منحله سازمان مجاهدین انقلاب) که در واقع تداوم چپ کلاسیک است.

سوم. حزب کارگزاران سازندگی ایران که مدافع لیبرال دموکراسی یا تکنوکراسی است و می‌توان آن را میانهٔ مدرن خواند.

چهارم. حزب اعتماد ملی که به نوعی تداوم چپ سنتی است با تمرکز و نفوذ در نیروهای بیرون از مرکز.

پنجم. حزب اسلامی کار و عمق اجتماعی آن خانه کارگر که گرچه باید نوعی جریان سوسیالیستی باشد اما چون از بستر نهاد امنیتی دههٔ شصت برخاسته است محبوبیت چندانی در طبقه کارگر ندارد و بیشتر برای مهار آن بنا شد تا نمایندگی این طبقه اجتماعی.

احزاب دیگر جبهه اصلاحات یا رقیب تشکیلاتی حزب اتحاد ملت هستند (مانند حزب ندای ایرانیان) یا به علت عملگرایی بیش از حد هویت اجتماعی و طبقاتی خود را از دست داده‌اند (مانند حزب اسلامی کار) یا انجمنهایی هستند که هنوز در مرحله ما قبل تحزب بسر می‌برند (مانند انجمنهای اسلامی مهندسان و معلمان و جامعه پزشکی و ...) که گرچه در دوره‌ای نماینده صنف یا طبقه خود در جریان چپ بودند اما اکنون دیگر با آن صنف نسبتی ندارند. حتی می‌توان این فهرست را به دو جناح راست مدرن (کارگزاران) و چپ مدرن (اتحاد ملت) خلاصه کرد و حزب اتحاد ملت و حزب توسعه ملی را به وحدت فرا خواند اما نه تنها چنین نمی‌شود بلکه اعضای اتحاد ملت هر یک رسمی یا غیر رسمی با هدایت یکی از انجمنها یا به احزاب یارگیری می‌کنند و مردان در یک حزب و بانوان آنان در حزبی دیگر عضو می‌شوند اما یک گفتمان دارند با دو تشکیلات وبا این کثرت نمایی فراکسیون سازی می‌کنند و همان طور که گفته شد در انتخاب اشخاص حقیقی به جای چهره‌های اصلی از چهره‌های حزبی جامانده خود یارگیری می‌کنند. این در حالی است که چهره‌های ملی به عنوان اشخاص حقیقی می‌تواند همان رؤسای جمهور سابق، رؤسای مجلس پیشین، شهرداران قبلی یا روشنفکران مستقلی باشند که عضو هیچ حزب یا گروهی نیستند.

 شورش برادران لیلا در جبهه اصلاحات/ روایتی دست اول از کودتا در ستاد انتخاباتی خاتمی/ قوچانی: اصلاح‌طلبان بی‌مرام و شبیه به مجاهدین خلق هستند/ اصلاحات کمر به قتل خود بسته است

بحران جامعه شناختی جبهه اصلاحات

قوچانی با تاکید بر اینکه جبهه اصلاحات حتی در احزاب اجتماعی هم دچار تعدد و تکثر غیر مفیدی است که بدون توجه به تفکیک‌های گفتمانی احزاب موازی را خلق می‌کند، تصریح می‌کند به عنوان نمونه در حوزه تشکلهای زنان چهار حزب زنانه در جبهه وجود دارد مجمع زنان اصلاح طلب جمعیت حقوق بشر، زنان مجمع زنان مسلمان نواندیش و انجمن روزنامه نگاران زن که سال‌هاست هیچ کدام از آنان کار روزنامه نگاری نمی‌کنند این بانوان به جای تأسیس حزبی واحد خود چند حزب موازی دارند. در حالی که روشنفکران، روزنامه نگاران، دانشجویان و کارآفرینان نماینده‌ای در جبهه اصلاحات ندارند. با وجود این نابرابری تشکیلاتی سخن گفتن از رفع تبعیض جنسیتی در جبهه اصلاحات بیشتر به یک تاکتیک سیاسی می‌ماند تا راهبردی اجتماعی. در کنار پنج فراکسیون حزبی که (قابل تقلیل به دو فراکسیون هم هست) می‌توان از پنج فراکسیون مدنی مبتنی بر موضوعات اجتماعی و طبقاتی و منزلتی و جنسیتی در جبهه اصلاحات هم حرف زد:

یکم. کارگران که دیگر خانه کارگر و حزب کار نماینده آنان نیستند.

دوم. کارآفرینان به معنای صاحبان سرمایه و تولید و صنعت مانند اتاق بازرگانی که فاقد نماینده در جبهه اصلاحات هستند.

سوم روشنفکران. به معنای روزنامه نگاران، نویسندگان، ناشران، دانشگاهیان و هنرمندان که در هر انتخابات پایگاه رأی اصلاح طلبان را از لحاظ نظری منسجم می‌سازند اما پس از انتخابات نماینده‌ای در جبهه اصلاحات ندارند.

چهارم. زنان که البته فراکسیون مؤثری در جبهه اصلاحات دارند اما به جای آنکه یک جمعیت یکپارچه باشند به چهار جریان تقسیم شده‌اند.

پنجم. جوانان که نه به صورت حزب یا حزب واحد که به عنوان یک گروه چانه زنی در جبهه اصلاحات فاقد نهاد یا نماد نمایندگی هستند.

انتقاد شدید از روحانی سالاری و پدرسالاری خاتمی و مجمع روحانیون

قوچانی اما در ادامه با انتقاد از مجمع روحانیون مبارز با طرح این پرسش که چرا باید مجمع روحانیون مبارز فکر کنند نه نماینده یک صنف یا منزلت اجتماعی هستند بلکه به گونه‌ای رهبری جبهه اصلاحات را برعهده دارند؟ می‌نویسد، چگونه شخصی مانند مهدی کروبی چهره‌ای حزبی محسوب می‌شود اما روحانیان دیگر خود را برتر از عضویت در جبهه به عنوان یک شخص حقوقی می‌دانند؟ آیا فکر می‌کنند که باید بر همه جامعه سمت پدری داشته باشند و آیا حتی بدنه مذهبی جامعه رهبری آنان را که دیگر نه مسجدی دارند و نه روضه‌ای می‌خوانند و نه در نهاد مرجعیت نفوذی دارند می‌پذیرد؟ آیا تافته جدا بافته‌ای به نام مجمع روحانیون مبارز تداوم همان نظریه ولایت فقیه در درون جبهه نیست؟ محبوبیت سید محمد خاتمی در بدنه اصلاحات محدود به یک حزب سیاسی نیست و همه اصلاح طلبان رهبری او را به عنوان شخص و نه عضو مجمع روحانیون مبارز قبول دارند.

این نکته‌ای است که بیش از همه شخص آقای خاتمی باید آن را رعایت کند و خود را محدود به یک حزب یا صنف نکند. این روحانی سالاری در جبهه اصلاحات البته ریشه در پدر سالاری هم دارد بالای سر این جبهه اصلاحات که ظاهراً ریاست آن بر عهدهٔ یک زن محترم و مستقل است شورای عالی نیمه آشکاری وجود دارد که ریاست آن با سید محمد خاتمی است و افرادی مانند موسوی خوئینی‌ها و موسوی لاری (از مجمع روحانیون مبارز) در رأس آن قرار دارند و بهزاد نبوی عبدالله نوری، سید حسین مرعشی، محسن امین زاده و محمدرضا خاتمی هم در آن عضویت دارند. جبهه اصلاحات زیر نظر این نهاد عالی اداره می‌شود که تا قبل از آذر منصوری (که معلوم نیست به این جلسه دعوت شود) حتی یک زن هم در آن عضویت نداشته است و امکان ندارد که جبهه اصلاحات بتواند تصمیم بر خلاف این نهاد عالی که همه اعضای آن مردان منصوب و منسوب به رهبر اصلاحات هستند تصمیم بگیرد. این جلسه نهاد اصلی تصمیم سازی و جبهه اصلاحات فقط نهاد تصمیم گیری اصلاح طلبان است و اعضای این جلسه که به ظاهر در برگیرنده نمایندگان احزاب اصلی اصلاحات است نه از سوی آن احزاب که از سوی رهبر اصلاحات تعیین می‌شوند. البته رهبر اصلاحات خود حلقه تصمیم گیری مهم‌تری دارد که در گذشته هاشمی رفسنجانی هم عضو آن بود اما اینک او و سید حسن خمینی در مرکزیت آن قرار دارند.

 شورش برادران لیلا در جبهه اصلاحات/ روایتی دست اول از کودتا در ستاد انتخاباتی خاتمی/ قوچانی: اصلاح‌طلبان بی‌مرام و شبیه به مجاهدین خلق هستند/ اصلاحات کمر به قتل خود بسته است

تشبیه چپ‌های جبهه اصلاحات به سازمان مجاهدین خلق(منافقین) / اشاره به شکاف‌های جدی در جبهه اصلاحات

قوچانی در ادامه می‌نویسد، چگونه می‌شود که جبهه‌ای که محصول حداقل ۲۵ سال آزمون و خطای تشکلهای اصلاح طلب برای تأسیس یک ائتلاف پایدار است به ابزار یک جناح سیاسی بدل می‌شود و همان طور که مجاهدین خلق(سازمان تروریستی منافقین) با هژمونی بر شورایی که نامش را مقاومت ملی گذاشته بودند آن را به سایهٔ خود بدل کردند بلشویک‌ها هم همین بلا را بر سر اصلاحات می‌آورند در جلسه‌ای که خانم آذر منصوری با نقل قول از رهبر جبهه اصلاحات بدون هیچ رقیبی به ریاست جبهه رسید الیاس حضرتی دبیرکل حزب اعتماد ملی از جلسه خارج شد و گفت از این پس فقط در سطح نماینده در جبهه شرکت می‌کنند. شهاب طباطبایی دبیرکل حزب ندای ایرانیان هم قصد ترک جلسه را داشت که جلوی این کار گرفته شد اما احتمالاً این حزب هم در سطحی پایین‌تر از دبیرکل در جبهه شرکت کند.

دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران هم که قبل از این به عنوان شخصیت حقیقی از سوی سیدمحمد خاتمی در جلسات شرکت می‌کرد ترجیح داد نه در جمع پانزده نفر سناتور انتصابی که به عنوان شخصیت حقوقی خود در این دوره حاضر شود تا بتواند به جای خودش نماینده‌اش را به جلسه بفرستد و این کار را در جلسهٔ رأی گیری هم کرد. کارگزاران همچنین پس از انتصاب رئیس جدید تصمیم گرفت در دوره تازه در هیئت رئیسه نماینده‌ای نداشته باشد و حتی پیشنهاد انتخاب محسن هاشمی به عنوان نایب رئیس جبهه اصلاحات را رد کند و و حتی نایب رئیس سابق جبهه اصلاحات در دیدار رئیس جدید آن پیشنهاد مشاوره را هم رد کرد. پیشنهادی که هدف آن جلوگیری از انشعاب در جبهه اصلاحات و محوریت کارگزاران برای تأسیس ائتلاف جدید است اما این نوشداروی بعد مرگ سهراب است و قطعاً فراکسیونی در برابر فراکسیون حاکم بر جبهه به وجود می‌آید که خود را در دوگانه کارگزاران - اتحاد ملت نشان خواهد داد؛ چنان که در جبهه جمهور این اتفاق رخ داد. شکاف بزرگتر اما میان دو جناح چپ جبهه میان حزب اتحاد ملت (مشارکت) و حزب توسعه ملی ( گروهک منحله سازمان مجاهدین انقلاب) است که ظاهراً نمایندگان آن تا لحظه آخر بر ریاست بهزاد نبوی اصرار داشتند و به آذر منصوری رأی ندادند. در واقع این بار یک چپ توسط چپ دیگری حذف شد.

 شورش برادران لیلا در جبهه اصلاحات/ روایتی دست اول از کودتا در ستاد انتخاباتی خاتمی/ قوچانی: اصلاح‌طلبان بی‌مرام و شبیه به مجاهدین خلق هستند/ اصلاحات کمر به قتل خود بسته است

برادران لیلا در جبهه اصلاحات

قوچانی اما در خاتمه می‌نویسد، در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ نسل جدیدی ظهور کرده است که نه تنها شکاف دولت ملت که شکاف اصلاحات -ملت را نشان داد شکافی که نه با پوپولیسم یا رادیکالیسم که با ناسیونالیسم و لیبرالیسم ترمیم می‌شود و لیبرالیسم یا ناسیونالیسم نمی‌تواند با چپ گرایی و چپ روی جمع شود. مسالهٔ اصلی این جنبش سطح زندگی مردم (فقر) و آنگاه سبک زندگی مردم کرامت است که در نهایت به جنبشی برای حقوق اساسی بدل می‌شود اصلاح طلبان به عنوان جناح چپ اسلام گرایان تنها با تغییر حاکمیت شایستهٔ جانشینی آن نمی‌شوند.

این تغییر باید در مبارزه آنان با ناکارآمدی و تبعیض و فرقه گرایی در درون حاکمیت و اصلاحات همزمان نشان داده شود تبدیل جبهه اصلاحات به حزب اصلاحات بدون این آسیب شناسی های گفتمانی و تشکیلاتی و راهبردی ناممکن است و تنها به تغییر تاکتیکی می‌رسد که در آن مردان به زنان و پیران به جوانان بدل می‌شوند در حالی که مردان و پیران همچنان صحنه گردان داستان هستند تحولات پوپولیستی و فمینیستی در جبهه اصلاحات صورتی اپورتونیستی از تحولات عمیق‌تر دموکراتیک شامل جنبش حقوق زنان است که در نهایت یادآور شعارهای فیلم «برادران لیلاست. سیلی دختری جوان جسور و به دور از حرمت‌های خانوادگی بر گونهٔ پدری پیر که در نهایت به مرگ او می‌انجامد. در این نزاع اما برادران لیلا که جرأت و جسارت و تا حدودی وقاحت خواهر خود را ندارند منفعلانه و حتی فرصت طلبانه پشت جبهه جنگ دختر - پدر در کمین قرار می‌گیرند تا جنگ مغلوبه شود.

این بار نه فقط نوید محمدزاده که همه برادران لیلا شبیه اصلاح طلبان هستند که هر یک در نواختن این سیلی به گوش پدر سهمی دارند عاقبت کار البته مرگ پدری است که پس از درگذشت او هر کس سعی می‌کند گوشه‌ای از تابوت را روی دست بگیرد تابوت مرگ اصلاحات و عبور به دوران پسا اصلاحات ... این بار نه فقط حاکمیت که خود اصلاحات کمر به قتل خود بسته است. این یک خودکشی است.


:: بازدید از این مطلب : 222
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
یک شنبه 29 مرداد 1402

جنایتی بزرگ که در کشور مدعی حقوق بشر همچنان قربانی می گیرد

 

تجاوز و قتل بیماران از جمله نوزادان در بیمارستان‌های انگلیس مدعی حقوق بشر در سایه سکوت دولتمردان همچنان ادامه دارد که یادآور زنده به گور کردن 150 هزار کودک بومی کانادایی در مدارس شبانه روزی  است چنانکه در ادامه این فاجعه انسانی، یک پرستار انگلیسی در ارتباط با کشتن هفت نوزاد با تزریق هوا و روش‌های دیگر در بیمارستانی در شمال این کشور مجرم شناخته شد.

 

لوسی لتبی


قتل در روز روشن آن هم با قربانیانی که نوزادانی مظلوم و بی پناه می‌باشند گویی برای انگلیسی ها به یک امر عادی مبدل شده است چنانکه در طول چند دهه این جنایت‌ها همچنان بدون هیچ رسیدگی و مقابله‌ای در بیمارستان‌های این کشور ادامه دارد. جنایتی که البته مشابه آن را در نسل کشی 150 هزار کودک بومی کانادایی به دست دولتمردان انگلیس و کانادا در مدارس شبانه روزی می‌تون مشاهده کرد. در طول 100 سال تا سال 1997 در حالی که کانادا مستعمره و سپس تحت سلطه انگلیس بوده با ادعای آموزش، کودکان بومی به مراکز شبانه‌ریزی ( به اصطلاح مدارس دینی ) به زور منتقل شده در حالی که هرگز به خانه‌های خود باز نگشته و گورهای دسته جمعی آثار اجساد  150 هزار کودک بومی را نشان می‌دهد در حالی که تا به امروز نه چارلز پادشاه و نه دولتمردان انگلیس در این زمینه عذرخواهی نداشته‌اند.

پیدا شدن گورهای دسته جمعی؛ نمونه دیگری از نسل‌کشی در کانادا
 

 

سومین گور دسته‌جمعی کودکان کانادایی کشف شد


این نوع جنایت در ابعادی نوین علیه نوزادان و البته سالمندان در بیمارستان‌‌های انگلیس دنبال می‌شود چنانکه براساس گزارش سی بی اس، «لوسی لتبی» ۳۳ ساله متهم است، در زمانی که در بیمارستان «کانتس چستر» در شمال غرب انگلیس به عنوان پرستار کار می‌کرده است ۷ نوزاد از جمله ۵ نوزاد پسر و ۲ نوزاد دختر را بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۶ به قتل رسانده است.
طبق یافته‌های پلیس جنایی انگلیس، این پرستار متهم است که به روش‌های مختلف به نوزادان تازه متولد شده از طریق تزریق هوا به جریان خون آنها و وارد کردن هوا و شیر به معده آنها با لوله‌های بینی به معده، به آنها آسیب رسانده است.«پاسکال جونز» دادستان پرونده با انتشار بیانیه‌ای گفته: لوسی لتبی با استفاده از مهارت و دانش ابزارهای ساده مثل هوا و شیر را به عنوان سلاح کشنده استفاده کرده است و درجایی که باید برای نوزادان و خانواده‌هایشان امن باشد به آنها آسیب زده است.
این گزارش افزود: لتی همچنین متهم است که به سرمهای وریدی انسولین اضافه کرده و در لوله های تنفسی نوزادان اختلال ایجاد می‌کرده است.پلیس انگلیس از ماه مه ۲۰۱۷ بررسیهای خود را در این زمینه آغاز کرده بود. وی قبل از اینکه در نوامبر ۲۰۲۰ به قتل این نوزادان متهم شود سه بار بازداشت شده بود.
در این میان رسانه‌هایی همچون بی بی سی برای اهمیت زدایی از این جنایت وارد کار شده‌اند.پردازش رسانه‌ها و مقامات انگلیسی به این جنایات تکرار همان اصل خودبرترپندارانه انگلیسی که بر اساس آن ادعا می‌شود یک انگلیسی هرگز قاتل نمی‌شود، جنایتکار نمی شود، تروریست نمی‌شود چنانکه بی بی سی در باب این جنایتکار به نقل از دادستانی او را به عنوان فردی «محاسبه‌گر و فریبکار» و فرصت‌طلب معرفی کرده که با سرزنش و شماتت همکاران دیگرش نقش خود در «حملات قاتلانه‌اش» را پنهان می‌کرد. این روایت از جنایتی هولناک که به قتل هفت نوزاد منجر شده همانند پردازش رسانه‌ای بی بی سی که سرقت آثار تاریخی عراق به دست زن و شوهر انگلیسی را برداشتن آثار تاریخی عنوان کردند. این رسانه‌ها بران بوده‌اند تا با به کار بردن تصویری خندان از قاتل 7 نوزاد فضای ترحم آمیز برای مخاطب را از قربانی شدن 7 نوزاد به خنده رو بودن پرستار قاتل منتقل کنند.
لازم به ذکر است چندی پیش «جو فینیکس»، استاد جرم شناسی دانشگاه ریدینگ انگلیس و عضو شبکه حقوق زنان در گزارشی به موضوع حملات جنسی به بیماران در بیمارستان‌های این کشور پرداخته و آن را یک رسوایی ملی خواند. ارقام فاش شده از سوی شبکه حقوق زنان (WRN) است که نشان می‌دهد در طول چهار سال گذشته، بیش از ۳ هزار زن در بیمارستان‌های انگلیس مورد آزار یا تجاوز جنسی قرار گرفته‎‏اند و تنها ۴ درصد از مجرمان متهم شده اند.از تجاوزهای گروهی تا آزار جنسی کودکان، آمار منتشر شده به گفته هیدر بینینگ بنیانگذار این موسسه انگلیسی، بخش کوچکی از یک کوه یخی بشمار می‌رود. وی افزود: «بیمارستان ها مکان هایی هستند که همه - بیماران، کارکنان و بازدیدکنندگان - باید کاملاً احساس امنیت کنند، اما هر هفته ده‌ها فقره تجاوز و آزار جنسی خشونت آمیز رخ می‌دهد.»
در موردی دیگر روزنامه گاردین  انگلیس نوشت: «کارشناسان هشدار داده‌اند که سالانه بیش از 100.000 مورد خشونت جنسی و رفتار نادرست در بیمارستان‌های سرویس ملی بهداشت (NHS) انگلیس ثبت و بررسی نمی‌شوند.» همچنین تحقیقات ژورنال پزشکی بریتانیا (the BMJ) و گاردین نشان می‌دهد که پلیس بین سال‌های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۲ آماری بالغ بر ۱۸۰ مورد تجاوز به کودکان زیر ۱۶ سال را در محل NHS ثبت کرده است. چهار کودک زیر ۱۶ سال مورد تجاوز گروهی قرار گرفته‌ است!
در همین حال در سال 1393 نیز عنوان شد که  آمار ثبت شده پلیس نشان می دهد در انگلیس آزار و حملات جنسی به بیماران ذهنی در بیمارستانها افزایش قابل توجهی داشته است به طوری که در سه سال بیش از هزار و ششصد مورد به ثبت رسیده است. نگاه داشتن 400 جنین در بیمارستان، دزدیدن اجزای بدن کودکان مرده همچون قلب، کلیه و ... بدون اجازه والدین در بیمارستان کودکان آلدر هی بین سال های 1996 تا 1998، یکی دیگر از رسوایی های NHSاست. در همین حال در گزارشی در سال 2001 اعلام شد که به غیر از بیمارستان آلدر هی، 210 بیمارستان تحت نظر NHS، در حدود 104 هزار قطعه از اعضای بدن کودکان و جنین های سقط شده را بدون اجازه والیدن آنها نگهداری کرده است.


:: بازدید از این مطلب : 225
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 27 مرداد 1402
مسیر انتخاب| روزنامه شرق: اصلاح‌طلبان اگر نظری درباره انتخابات نمی‌دهند چرا جبهه و تشکیلات راه انداخته‌اند؟

 

کدام اصلاح‌طلبان تاکنون برای مجلس ثبت نام کرده‌اند؟

 

.
 
ماجرای عکس جنجالی دو چهره معروف اصلاح طلب و اصولگرا!
 
 
 
 
 
اصلاح طلبان
 
 

 

30 وطن فروش اصلاح طلب را بشناسید+عکس
 
 
چه شباهت عجیبی؟! به گزارش شهدای ایران، حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان طی یادداشتی با عنوان «چه شباهت عجیبی؟!» در شماره امروز این روزنامه نوشته است:

۱- قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران در ژوئن ۲۰۱۰ (۲۵ خردادماه ۱۳۸۹) یعنی دقیقاً در سالگرد فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ صادر شد. هيلاری کلينتون وزیر خارجه وقت آمریکا که همراه با رافائل کوريا، رئيس جمهوری اکوادور، در یک کنفرانس خبری صحبت می‌کرد، درباره این قطعنامه گفت: «فکر می‌کنم منصفانه است اگر بگويم اين تحريم‌ها مهم‌ترين تحريم‌هايی است که ايران تا‌کنون با آن مواجه شده است»! خبرنگار واشنگتن‌پست در همان کنفرانس مطبوعاتی از هیلاری کلینتون می‌پرسد «فکر نمی‌کنید که این قطعنامه علیه ملت ایران است و نه دولت ایران؟ زیرا مفاد قطعنامه نشان می‌دهد که فشار‌های ناشی از آن بر ملت ایران وارد می‌شود و نه دولت». کلینتون نظر خبرنگار واشنگتن‌پست را رد نمی‌کند و فقط می‌گوید «به هر حال، این ملت ایران است که باید به نظام فشاربیاورد»! یعنی فشار بر مردم و انتقام از آنها به علت آنکه فتنه آمریکایی- اسرائيلی ۸۸ را خنثی کرده و به آمریکای خونریز و غارتگر اجازه نداده‌اند سرنوشت نظام و ملت را در اختیار خود بگیرد.

۲- حالا در این آیات از سوره مبارکه احزاب دقت کنید «إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا. هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا ... زمانی را به یاد آور که [دشمنان] از بالا و پایین به سویتان آمدند، و در آن هنگام چشم‌ها [از شدت ترس] خیره شد و جان‌ها به حنجره رسید، و به خدا گمان‌های ناروا بردید». دشمن از بالا و پایین - بخوانید از زمین و هوا- به سپاه اسلام یورش آورده و عرصه را بر آنان تنگ کرده است. حالا نوبت نفوذی‌هاست که مأموریت خود را انجام بدهند. کدام مأموریت؟‌ ادامه آیات را بخوانید: « وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا ... در آن هنگام بود که منافقان و آنان که در دل‌هایشان مرضی بود، گفتند: آنچه خدا و پیامبرش به ما وعده داده بودند، فریب [ و دروغ] بود»! (آیات ۱۰، ۱۱ و ۱۲)

۳- آیات فوق مربوط به جنگ احزاب است، (همان جنگ خندق) که در آن تمامی دشمنان اسلام اختلافات خود را موقتاً کنار گذاشته و برای مقابله با اسلام نوپای آن روز با هم متحد شده بودند و به همین علت آن را جنگ احزاب می‌نامند. شباهتی میان جنگ احزاب و هجوم همه‌جانبه این روزهای دشمنان اسلام علیه ایران اسلامی نمی‌بینید؟! میان لجن‌پراکنی این روزهای پادو‌های داخلی آمریکا علیه انقلاب و مأموریت آن روزهای منافقان در جنگ احزاب چطور؟!

۴- رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات حکیمانه روز پنج‌شنبه خود با مردم تبریز فرمودند: «مردم با وجود اینکه در محاصره انواع مشکلات مانند کرونا، مشکلات معیشتی، لجن‌پراکنی‌های بیگانگان و متأسفانه کمک بعضی عناصر داخلی به آن لجن‌پراکنی‌ها قرار داشتند، این راهپیمایی عظیم (راهپیمایی روز ۲۲ بهمن) را به‌گونه‌ای انجام دادند که بر اساس گزارش‌های معتبر‌، جمعیت در اغلب استان‌ها بیش از سال گذشته بود». چرا مردم با وجود انواع مشکلات بسیار گسترده‌تر از گذشته آمده بودند؟ حضرت آقا اصلی‌ترین علت را «زنده بودن انقلاب» و «دلبستگی عموم مردم به آرمان‌های انقلاب» معرفی کرده و می‌فرمایند: «زنده بودن انقلاب یعنی دلبستگی عموم مردم و نسل‌های جدید به آرمان‌های انقلاب که اگر این دلبستگی و ایستادگی نبود، دشمن نیازی نداشت این همه خباثت به خرج دهد، بنابراین دشمنی‌ها به علت پایداری و وفاداری ملت به اهداف انقلاب است».

۵- در ماجرای جنگ احزاب نیز اگرچه منافقان با استناد به سختی‌ها اصرار داشتند وعده خدا و پیامبرش را فریب جلوه دهند! ولی مومنان نگاه دیگری داشتند و خداوند متعال درباره مواجهه آنها با همان مشکلات می‌فرماید: «وَ لَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ مَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا ... هنگامی که مؤمنان، گروه‌های دشمن را دیدند، گفتند: این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده بودند و خدا و پیامبرش راست گفته‌اند، و [جنگ‌خندق] جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود».(آیه ۲۲ احزاب). نمونه‌ای از این دست را در راهپیمایی عظیم ۲۲ بهمن امسال می‌توان دید.

۶- گفته‌اند؛ «بهتر آن باشد که سرّ دلبران، گفته آید در حدیث دیگران» از این روی، به سخنان «خاویر سولانا» نماینده عالی سابق سیاست امنیتی و خارجی مشترک اتحادیه اروپا و دبیرکل شورای اتحادیه اروپا هم نگاهی بیندازید. او در مصاحبه با روزنامه اکونومیست می‌گوید «علت ایستادگی ایران در مقابل فشارهای سختی که برای دیگران بحران‌های بسیار حاد، تلقی می‌شود، مدیریت کارساز و غیر‌متعارف آیت‌الله خامنه‌ای است» خاویر سولانا در همان مصاحبه به نکته مهمی اشاره کرده و می‌گوید «مردم در ایران به اسلام وفادارند و حرکت گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی را مخالفت با اسلام می‌دانند و آنها را از خود می‌رانند».

و ... بالاخره، چه شباهت عجیبی است میان هجوم این روزهای دشمنان بیرونی انقلاب و مأموریت پادوهای داخلی‌آنها با هجوم همه‌جانبه دشمنان اسلام در آن روزها (۱۴۰۰ سال قبل) و مأموریتی که در آن هنگام به منافقان داده بودند!
 
 
وظیفه اصلاح طلبان در وضعیت فعلی چیست؟
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

:: بازدید از این مطلب : 157
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 26 مرداد 1402

داود مهدوی زادگان در یادداشتی نوشت: درباره دلایل نظری ضرورت خالص سازی حکمرانی سخن بسیار است. اما برای بیشتر مردم دلایل عینی آن فهم پذیر تر است. مشاهده عینی مردم از گفتار و رفتار ناخالص کارگزاری آنان را به ضرورت سیاست خالص سازی مدیریت کشور متقاعد می کند. 

متأسفانه مملکت بعد از جنگ تحمیلی از مدیریت ناخالص رنج ها برده است. تشخیص چنین مدیریتی در دو سال اخیر که سیاست خالص سازی بر امورات حاکم شده برای مردم  قدری آسان تر شده است. بی جهت نیست که فقط کارگزار ناخالص با این سیاست مخالف است. 

 گاهی اوقات با مشاهده سادگی، خوش‌خیالی و تناقض گویی و خودخواهی های مفرط در بعضی از سیاسیون به شدت شگفت زده و رنجیده خاطر می شویم. این اوصاف همگی نشانه ای از مدیر و کارگزار نا خالص است. به خیال او اگر رئیس جمهور ایران با رئیس جمهور آمریکا آن هم از نوع ترامپی دست می داد تمام مشکلات حل می شد! در عین حال می گوید هیچ تضمینی برای قرار دادها نیست! شاه ایران که دست نشانده خودشان بود، از دست دادن با رئیس جمهور آمریکا هیچ خیری غیر از نکبت و بدبختی برای ملت به ارمغان نیاورد تا چه رسد به مدیر کدخدا پرست. 

می گوید ما در حل مشکلات اختیار نداریم ولی قدرت شان را در تصاحب اتاق بازرگانی که مهم ترین نهاد اقتصادی کشور است، به رخ ملت می کشد. اعتراف به بلوغ سیاسی و رشد عقل سیاسی می کند ولی همچنان سیطره استبداد بین المللی را می پذیرد و از نظام اسلامی می خواهد که برابر آن تمکین کند. 

مدت مدیریت کارگزارانی خود در این مملکت را به اندازه عمر یک جوان سی چهل ساله می داند ولی حاضر به پذیرش سهم خود در اوضاع نا بسامان موجود نیست و به دیگران نسبت می دهد. 

بی محابا نسبت های ناروا و غیر کارشناسی شده به دیگران می دهد. ولی از دیگری چنین انتظاری با او ندارد. می گوید اختیار نیست ولی همچنان تمنای تصاحب قدرت را دارد. هر آنچه را دیگری می گوید قبول ندارد ولی از دیگری می خواهد که گفته های او را قبول کند. در نهایت هم آن کس که استبداد می ورزد همان دیگری است و نه او! آن کس که مردمی است، او است و نه دیگری. 

اما تاسف‌بار ترین بخش گفتگو اینجاست که اعتراض می کند که چرا امام جمعه شهر مردم را قبل از برگزاری نماز علیه رئیس جمهور می شوراند. شوراندنی که توسط امام جمعه تکذیب شد. ولی همین کارگزار معترض برابر چند ماه شورش اغتشاش گران در فتنه 401 نه فقط سکوت می کند بلکه رسانه اش را به حمایت رسانه ای از آنها گسیل می دارد!

آیا نظام اسلامی برابر چنین دورویی و ساده اندیشی و خودخواهی و تناقض گویی های برخی از کارگزارانش حق ندارد سیاست خالص سازی را در پیش گیرد؟ اخلاص از نفاق و خودخواهی و تناقض گویی و ساده اندیشی از شرایط لازم حکمرانی و جامعه خوب است. 

مملکت را بیش از این نمی توان با کارگزار ناخالص اداره کرد. همان مدیریت ناخالص سی و اندی ساله ما را بس. بگذاریم و بگذارید مردم قدری هم خدمت کارگزار خالص انقلابی را تجربه کنند. انشالله


:: بازدید از این مطلب : 207
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
سه شنبه 24 مرداد 1402

 

«مرگ مردم اجتناب‌ناپذیره (حتی کسانی‌ که با جمهوری اسلامی مخالف هستند)؛ سلامت خودتون برای ما مهمه؛ کشته شدن مردم مشکلی نداره و در مسیر انقلاب هست...بمب‌هایی که بهت دادم، پرت کن داخل اماکن شلوغ»!؛ این بخشی از پیامی است که از طرف مسئول گروهک تروریستی به اصطلاح «ارتش مردمی»! به یکی از اعضای گروهک ارسال شده است. 
در هفته‌های گذشته، این گروهک تروریستی- صهیونیستی قبل از هرگونه اقدام جنایتکارانه توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) شناسایی و اعضای آن بازداشت شده و شاکله گروهک نیز منهدم شد. نکته قابل تأمل اینجاست که ۴۳ بمب آماده انفجار، ۵۵ چاشنی انفجاری، ۲۰ بمب پرتابی و بیش از ۱۰۰ کیلوگرم مواد پیش‌ساز انفجاری از مخفیگاه‌های اعضای این باند تروریستی ـ صهیونیستی کشف شده است. 
بنابر اسناد منتشر شده، اعضای این باند تروریستی - صهیونیستی با جریان معاند در خارج از کشور ارتباط نزدیکی داشته است. همان جریانی که در یک‌سال اخیر با نقاب «زن، زندگی، آزادی» تقلا کرد تا چهره زشت و مشمئزکننده خود را پنهان کند. 
در ماه‌های اخیر دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی کشورمان حداقل 6 شبکه تروریستی را شناسایی و منهدم کرده‌اند. تروریست‌هایی که هدفشان از بین بردن امنیت در ایران بوده و اصلا برایشان فرقی نمی‌کند که افرادی که کشته می‌شوند، حامی نظام هستند، یا منتقد نظام و یا مخالف نظام؛ اینها قاتل زنان و زندگی‌ها و آزادی‌ها هستند که نقاب «زن، زندگی، آزادی» به چهره خود زده‌اند!
این جماعت رذل و خبیث اسامی مختلفی دارند؛ آمریکا، انگلیس، اسرائیل، داعش، بی‌بی‌سی، اینترنشنال، رژیم پهلوی، کومله، پژاک، جیش‌الظلم، جریان غربگرا در ایران و...؛ در میان قاتلان زن و زندگی و آزادی، آمریکا جایگاه کارفرما و دیگر اسامی ذکر شده، جایگاه پیمانکار را دارند.
در جدیدترین نمونه از جنایات این قاتلان مزدور و آدمکشان اجاره‌ای آمریکا، شامگاه یک‌شنبه -22 تیر 1402- یک تروریست داعشی وارد حرم حضرت شاهچراغ(ع) شد تا زن و کودک و پیر و جوان را به رگبار ببندد. اما حافظان امنیت در همان دقایق اولیه، این تروریست را زمینگیر کرده و از وقوع یک جنایت بزرگ جلوگیری کردند. 
در سال گذشته کارفرمای پروژه فریبکارانه «زن، زندگی، آزادی»، در میانه اغتشاشات به جنایت در حرم شاهچراغ(ع) اقدام کرد. اما امسال، همین کارفرما با دستپاچگی، خیلی زود دست خود را رو کرد و با عجله به سراغ تکرار جنایت رفت. 
شواهد حاکی از آن است که دشمن در پی آن بود تا با کشتار تعداد زیادی از مردم در حرم شاهچراغ(ع) نهادهای اطلاعاتی و امنیتی را دچار شوک کرده و با تعمیم ترس و وحشت به سراسر کشور، از حافظان امنیت اعتبارزدایی کرده و ابتکار عمل را از دست آنان بگیرد. 
اما دشمن احمق‌تر از آن است که بفهمد در این عالم به غیر از محاسبات سیاسی، محاسبات دیگری هم وجود دارد که همان سنت‌های الهی است. نشان به آن نشان که تروریست حرم شاهچراغ(ع) توسط یکی از خادمان عزیز در بخش خدمات حرم، زمینگیر شد. این عزیز در وصف آن لحظه می‌گوید: «بنده از شرکت خدماتی هستم و مشغول جارو در صحن بودم که تروریست را با اسلحه دیدم. ترسی بر من غلبه نکرد و حضرت کمک کرد تا به سمت تروریست بروم و مانع او شوم.» ناگفته نماند که نیروهای امنیتی مستقر در حرم به فاصله چند ثانیه پس از اقدام شجاعانه و ایثارگرانه این خادم عزیز، به بالای سر تروریست رسیده و وی را بازداشت می‌کنند. 
حالا چرا می‌گوییم آمریکا به عنوان کارفرمای پروژه، با دستپاچگی و با عجله به سراغ تکرار جنایت رفت؟! پاسخ را باید در رویدادهایی ببینیم که در حدود یک‌سال گذشته رخ داد. در سال گذشته پروژه «جنگ ترکیبی علیه مردم ایران» با وجود هزینه‌های هنگفت، به صورت مفتضحانه‌ای شکست خورد. 
آمریکا با بحران‌های داخلی مختلفی دست به‌گریبان است. در ماه‌های گذشته مجله انجمن پزشکی آمریکا گزارش تکان‌دهنده‌ای را منتشر کرد. بر اساس این گزارش، فقر پس از بیماری‌های قلبی، سرطان و بیماری‌های ناشی از مصرف دخانیات، چهارمین علت اصلی مرگ‌ومیر در آمریکاست. بر اساس این تحقیقات از سال ۲۰۱۹ تاکنون، مرگ حدود ۱۸۳ هزار نفر در آمریکا به صورت مستقیم به فقر مرتبط بوده است. به بیان دیگر، به صورت میانگین هر روز ۵۰۰ نفر در آمریکا به علت فقر جان می‌دهند. 
دولت آمریکا به‌رغم بحران‌های متعدد داخلی، به این دلیل که به خوی استکباری اعتیاد دارد، در سال گذشته فقط در عرض چند ماه حدود 400 میلیون دلار هزینه کرد اما نتوانست از شکست خفت‌بار پروژه جنگ ترکیبی در ایران که با «تابلوی زن، زندگی، آزادی» طراحی کرده بود، جلوگیری کند.
عقب‌نشینی دولت‌های اروپایی در مسئله گروهک منافقین، عقب‌نشینی کاخ سفید در مسئله اموال بلوکه شده ایران، تار و مار شدن گروهک‌های تروریستی در داخل ایران توسط وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه، ضربات هولناک سپاه به تروریست‌های تکفیری در کشورهای همسایه، تحقیر آمریکا توسط ناوگروه 86 ارتش در آب‌های بین‌المللی و حتی بیخ گوش ایالات متحده (البته بخوانید ایالات غیرمتحده)، ضرب شست نیروی انتظامی به عناصر تکفیری تروریستی در جنوب و جنوب شرق کشور، بازداشت عناصر آموزش‌دیده سازمان جاسوسی آمریکا در پوشش خبرنگار و... از جمله عواملی است که منجر به این واکنش عصبی و ناشیانه آمریکا شد.
اما این واکنش عصبی آمریکا، یک دلیل بسیار مهم دیگر هم دارد و آن مجموعه اقداماتی است که مردم عزیز ایران - با گرایش‌های مختلف سیاسی و تیپ‌های مختلف - در یک‌سال گذشته در بزنگاه‌ها انجام داده‌اند.
حضور عظیم مردم در راهپیمایی 13 آبان و 22 بهمن سال گذشته، حضور تماشایی مردم در جشن 10 کیلومتری غدیر، حضور حماسی مردم در مراسم‌های عزاداری سید و سالار شهیدان، حضور باشکوه مردم در مراسم‌های شب‌های قدر در ماه مبارک رمضان، حضور انبوه مردم در مراسم نماز عید سعید فطر، بی‌اعتنایی قاطبه زنان و دختران عفیف و باکرامت ایران به فراخوان‌های ترویج بی‌حجابی، هوشمندی و بصیرت مردم غیور خوزستان و کردستان و سیستان و بلوچستان و... در مقابل نقشه‌های شوم دشمن و ناکام گذاشتن آن، حرکت مستمر و پرسرعت جوانان عزیز کشورمان به سمت پیشرفت روزافزون و... تنها بخشی از مصادیق عصبانیت و خشم دشمن و در رأس آن آمریکا از ملت عزیز ایران است.
دشمن به خیال خام خود تصور می‌کرد که مردم ایران به واسطه تبلیغات انبوه و فریبنده، از مذهب و باورهای دینی خود فاصله گرفته و قطعات پازل پروژه فریبنده «زن، زندگی، آزادی» یکی پس از دیگری اجرا خواهد شد. اما این پروژه در همان قدم اول زمینگیر شد. 
در حال حاضر پروژه آمریکایی «زن، زندگی، آزادی» به طور کامل شکست خورده و به هیچ عنوان از بدنه اجتماعی برخوردار نبوده و نیست. به همین خاطر در آستانه اغتشاشات سال گذشته شاهدیم که یکبار دیگر نقاب از چهره مدعیان دروغین شعار «زن، زندگی، آزادی» کنار رفت و اتاق فکر این پروژه، چهره اصلی خود را در قالب ترور و جنایت و کشتار زنان و کودکان نشان داد. 
اما جریان غربگرا در داخل ایران یکبار دیگر رفوزه شد. این طیف در واکنش به حادثه تروریستی شاهچراغ با القای ناتوانی دستگاه امنیتی کشور، مدعی شد که حاکمیت به‌ جای تمرکز بر حجاب زنان، باید به سراغ مقابله با گروهک‌های تروریستی برود. اما این جهت‌گیری و این واکنش به حادثه شاهچراغ، در حقیقت عملیات روانی اتاق فرمان دشمن را لو داد. 
این استدلال مضحک جریان غربگرا، یکبار دیگر ثابت کرد که پروژه ترویج هنجارشکنی و بی‌حجابی و اقدامات تروریستی همچون اقدام جنایتکارانه در حرم شاهچراغ(ع) دو لبه یک قیچی است. یعنی هر وقت اتاق فکر دشمن در ترویج هنجارشکنی کم می‌آورد و از مردم سیلی می‌خورد، با ترور کور و جنایت، دست و پا می‌زند تا مسیر را برای ترویج و عادی‌‌سازی هنجارشکنی هموار کند. 
همان‌طور که گفتیم، دشمن احمق‌تر از آن است که بفهمد در این عالم به غیر از محاسبات سیاسی، محاسبات دیگری هم وجود دارد که همان سنت‌های الهی است. خدای بهمن 1357 همان خدای مرداد 1402 است. 
 

مسعود اکبری


:: بازدید از این مطلب : 211
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب پربازدید