منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
لینک دوستان
سرور مجازی ایران" >سرور مجازی ایران

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان گپ دوستانه و آدرس rahjooyan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آخرین مطالب
دیگر موارد

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:







آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 626
:: کل نظرات : 11

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 50
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 114
:: بازدید ماه : 2706
:: بازدید سال : 8934
:: بازدید کلی : 364064
نویسنده : عبدالرضا جودکی
سه شنبه 23 آذر 1395

همانطوری که مفهوم لیبرالیسم در ایدئولوژی غربی، به عنوان آزادی بیان شده است. این مفهوم بعد از دوره رنسانس در غرب نمود  پیدا کرد. لفظ آزادی یعنی آزادی از قید و بند دین کلیسایی که عرصه علمی و اجتماعی را در غرب تنگ کرده بود. بعد از دوره رنسانس اندیشمندان غربی با فراق بالی که از دین کلسایی پیدا کرده بودند، هر کدام شروع به نظریه پردازی در حوزه های مختلف نمودند. در طی دوره رنسانس، غرب در حیطه سیاسی وضعیت استکباری خود را بر اکثر کشورهای کره زمین در بر داشتند، با قدرت نظامی  سلطه خود را به حاکمان جاه  طلب اکثر کشور ها به شیوه های مختلف نشان داده بودند. و به انواع گوناگون مشغول چپاول همان کشورهایی بودند که در مستعمره داشتند.  با این اوضاع و احوال نظریه و تئوری های اندیشمندان این کشور های با قدرت و صاحب ثروت و رها شده از قید و بند کلیسا، با توجه به دیدگاه لیبرالیستی  با تجربه گرایی همراه بود و هیج نظریه ای را خارج از تجربه گرایی قبول نداشته و ندارند. دستاورد و نتیجه و ماحصل آن نظریه و تئوریهای چند صد ساله در تمام حوزه های فکری، در وضعیت حلب آزاد شده بیشتر خود را نشان داد. امروزه رهبر هر جامعه ای نماینده فکری، قرهنگی، اجتماعی، ایدئولوژیکی هر جامعه ای است. ببینیم انحراف فکری حاکمان لیبرالیستی چگونه آبروی چند صد ساله اندیشمندان لیبرالیستی را می برند و چگونه چهره حاکمان کلیسای قرون وسطی را سفید نمودند. ادبیات به کار رفته از جانب این سردمداران کمتر از رفتار قرون وسطی نیست. در ادبیا آنها تروریست انواع گوناگون دارد، تروریستی که در جهت اهداف آنها فعالیت کند تروریست خوب و تروریستی  که فعالیتش همسو با اهداف آمریکا، انگلیس و فرانسه باشد تروریست خوب نامیده می شود. اگر شهر کشوری که عضو سازمان ملل متحدی باشد که خودشان بنا نهاده اند مورد تجاوز و اشغال  توسط تروریست خوب انجام گیرد و جاکمیت یک کشور را زیر سئول ببرد چون همسو با اهداف کشور های غربی است اشکالی ندارد. اگر همین تروریست های خوب گروه گروه از مردم شهر های اشغال شده را به طرز فجیهی به شهادت برساند، اگر فکر می کنی که وجدان خفته آنها ناراحت می شود و عمل گروه تروریستی را در سازمان ملل محکوم می کنند اشتباه فکر کرده ای، زیرا این کشور های آخر تمدن که بوق و کرنای آنها در مدنیت و گوش فلک را کر نموده است. سومین افتتاحیه، وقتی حلب بدست ارتش و بسیج مردمی از دست تروریست ها  آزاد شد. رهبران لیبرالیستی کشورهای، آمریکا، فرانسه، انگلیس عنوان نمودند که شهر حلب سقوط کرد، یعنی در این مدت چهار سالی که تروریست ها شهر حلب را اشغال کرده بودند و زن و بچه، پیر و جوان حلبی را به خاک و خون کشیدند و مردم این شهر توسط تروریست ها مورد تجاوز و آزار و اذیت قرار گرفتند، آزاد بودند و جنایات تروریست ها برای این رهبران لیبرالیستی توجیه پذیر است!! چهارمین افتتاحیه، زمانی بود که تروریستها در محاصره ارتش سوریه و جبهه مقاومت گرفتار بودند، این سه کشور غربی چندین بار در شورای امنیت خود سعی نمودند به داد تروریست های گرفتار برسند،نمایندگان همین کشورهای متکبر و سلطه گر در شورای امنیت سازمان ملل متحد، سعی نمودند با چماق این شورا که در دست آنهاست با دروغگویی حمایت از مردم شهر حلب، در پی نجات جان تروریست ها در برابر ارتش مردمی سوریه و جبهه مقاومت باشند. پنجمین افتتاحیه دروغگویی این سردمداران لیبرالیستی است، آن زمان که هزارها زن و بچه در شهر های سوریه توسط همین تروریستها به مسلخ می بردند، سکوت آنها زضایت آنها را نشان می داد ولی زمانی که جان تروریستها در در خطر بود به خاطر تنویر افکار عمومی به خاطر مردم سوره اشک تمساح می ریزند. در حالی که پدر نامیمون این مولودهای حرامی  مثل النصره و داعش همان نظام های سلطه بین المللی است و با سرمایه ای که حاکمان  عربستان و قطر تامین می شود و در اختیار آنها قرار می گیرند. سرمایه کشورهای عربی و تجهیزات نظامی  و سیستم های اطلاعاتی  پیشرفته  نتوانست حلب را برای تروریست ها نگه داری نماید، بلکه اراده الهی در دستان جبهه مقاومت و ارتش سوریه باعث گردید که کشورهایی مانند ترکیه، قطر، عربستان،آمریکا، انگلیس، فرانسه، رژیم اشغالگر قدس در برابر آنها زانو بزنند زیرا در قانون الهی دست خدا بالاترین دست هاست که درک آن برای رهبران اینگونه کشورها غیر ممکن است.

 

 

ادامه دارد


:: بازدید از این مطلب : 1892
|
امتیاز مطلب : 259
|
تعداد امتیازدهندگان : 52
|
مجموع امتیاز : 52
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 19 آذر 1395

چهار دهه از عمر شکوهمند انقلاب اسلامی که به تعبیر امام (ره) هدیء غیبی و تحفه ی الاهی بودمی گذرد. انقلاب اسلامی مانند انقلاب های دیگری  که در دنیا اتفاق افتاده است، به خاطر ماهیت ش در آرمانها و اهداف و ماموریت، هم دارای جاذبه است و هم دافعه، هم دوستانی دارد و هم دشمنانی،ظهور انقلاب اسلامی با بیان اهداف و آرمانهایش ازطرف رهبر فقید انقلاب اسلامی حمینی کبیر(ره)، اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی به مزاج بعضی ها ناسازگاری داشت. در این چهاردهه انقلاب اسلامی تمام کسانی که از انقلاب اسلامی خوششان نیامده است، به انحاء مختلف ناسازگاری و دشمنی خود را در نهان و آشکار به رخ کشیده اند. هر کدام از این معاندان چه داخلی و چه خارجی به روش های مختلف دشمنی و معارضی خود به صورت جنگ های سخت و یا از طریق نفوذ و استحاله ، تحرک های قومی،به شهادت رساندن متفکران دینی، کودتا و ...را نشان داده اند، که در نوع خود با انقلاب های دیگر دنیا بینذیر است، هم از لحاظ نوع دشمنی و هم در بعد زمانی و مکانی.شهیدمطهری، معارضان و دشمنان نظام را به سه دسته تقسیم می‌کند: غیرخودی‌هایی که دشمنی‌شان آشکار و علنی است و همگان می‌دانند که اینان قصد براندازی دارند؛ غیرخودی‌هایی که دشمنی‌شان ناپیدا و پنهان است و با وجود این‌که خود را در ظاهر، خودی می‌نمایانند، اما در پی اضمحلال ما هستند؛ و خودی‌های بی‌بصیرت و ساده لوحی که هر چند قصد خیر و مساعدت دارند، اما حاصل عمل‌شان همان است که غیرخودی‌ها می‌پسندند.1هستند.2

انقلاب اسلامی در جنگ سخت با دشمنان خود با ایثار و از خود گذشتگی جوانان با غیرت، درس عبرتی به دشمنان خود داد که هیچوفت از خوف و شجاعت این دلیر مردان، چشم طمع نداشته باشند. آنچه که در این مدت به انقلاب دارد صدمه می زند از تیپ نوع دوم و سوم دشمنان این مرز و بوم است.شاید بتوان گفت که خطرناکتر از همه جریان نفوذ و استحاله است که با زیرکی و فریبکاری، خود را به بدنه انقلاب می چسبانند و به شکل انقلابی به درون هسته های مرکزی انقلاب رسوخ می کنند ولی اعراض و مقاصد ضد انقلابی خود را پی می گیرند و به شکل ناجوانمردانه از پشت به انقلاب اسلامی خنجر می کشند. شهید مطهری در باره این گروه بیان می دارد:اینان تظاهر به اسلام و انقلابی گری می کنند تا امکان نفوذ برای شان فراهم شود و دیگران آنان را غیر خودی نخوانند، اما در دل، باوری به اسلام و انقلاب ندارند و اگر مجال فراهم گردد، به موقع ضربه خود را می زنند. دشواری کار نیز از تشخیص همین "تظاهر" و :دوگانگی میان دعاوی و نیات" ناشی می شود. هر اندازه تعداد خودی های بی بصیرت بیشتر باشد، نیرو های منافق به هدف های خود نزدیکتر می شوند و مسیر حرکت شان هموارتر می گردد. بنابراین،مبارزه با حماقت و بی بصیرتی، مبارزه با نفاق نیز هست.3.دست پنهان رهبری این گونه قضایا در کدام تاریکخانه به کمین نشسته است که برای اهداف استراتژی  اربابانشان از سیاه لشگرهایی استفاده می کند که وجه اجتماعی داشته باشند. سعی آنها این است که سیاه لشکرها  مارک خوش نامی از جانب پدر داشته باشند.

در زمانی که کشور با مشکلات عدیده ای دست به گریبان است علی مطهری با کدام قاعده از راهنمایی های شهید مطهری قدم بر می دارد. آیا آزادی گروه برانداز از بحران اقتصادی کشور که بردوش مردم سنگینی می کند مهمتر است؟ ایا سوء مدیریت مدیران  بی مسئولیت که به بیت المال رحم نمی کنند با اهمیت است یا حصر عده ای که شهید مطهری  آنها را غیر خودی می خواند.. آقای علی مطهری با کدام اندیشه انقلابی پدرانه سعی به تنویر افکار عمومی می کنید؟ آیا به این فکر کرده اید که گروه نفاق با نزدیکی انتخابات به امثال  تو نیاز و بسیار کار دارند. آیا به قول پدر بزرگوارت هیچ میدانی ناآگاهی و بی‌بصیرتی افراد، خطر بزرگی برای حیات و بقای یک جامعه است؛ چون دشمن می‌تواند بر این ضعف و نقص تکیه کند و جامعه را دچار بحران نماید.4

تو که قسم خورده ای که حافظ منافع مردم باشی، چرا وقتی صحبت از قاچاق این پدیده خانمانسوز اقتصاد می شود، یا در باره حقوق های نجومی بحث می شود و یا از دشمنی آمریکا با ملت بزرگ ایران در رابطه با برجام نا فرجام صحبت می شود و خیلی مسائل دیگر هم گوشتان کر می شود و هم زبانتان لال. حالا که انتخابات نزدیک است کوک شده ای تا فکر مردم را با مشکلاتی که دولت مطبوعت نتوانسته آنها را حل کند به فکر عده ای باشی که در روز عاشورا طرفدارانش روسیاهی به بار آوردند. آیا این اعمال شما تنویر افکار مردم و تشویش اذعان عمومی نیست؟ آیا این همان رسالت قسم خورده ای است که بر دوشتان سنگینی می کند!؟ هیچ میدانی این بازیچه ها به چه قیمتی تمام می شود؟ جناب دکتر سهمیه ای برای یک بار هم که شده کتاب پیرامون انقلاب اسلامی پدر بزرگوارت را به خوان تا به راحتی بازیچه دشمنان انقلاب اسلامی نشوی.

کلید واژه ها: انقلاب اسلامی- علی مطهری- برجام- حصر – حقوق نجومی

 

1-(مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۷، ص ۲۰۲.)

2-(پانزده گفتار ص 125-126)

3-(همان، پانزده گفتار، ص 158).

4-(آشنایی با قرآن، جلد4، ص، 36-35)

 

 

 

 

 


:: بازدید از این مطلب : 1116
|
امتیاز مطلب : 264
|
تعداد امتیازدهندگان : 53
|
مجموع امتیاز : 53
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 26 شهريور 1395

وقتی معیار یک تفکر و ایدئولوژی بر پایه مادیات تعیین شود، نباید تعجب نمود که مدیر اول سازمان ملل متحد شاهد ملیونها کودک گرسنه در آفریفا باشدکه سالهای زیادی است با گرسنگی دست و پنجه نرم می کنند. و اکنون نیز شاهد کشته شدن چند هزار کودک در یمن توسط آل سعود است و هزاران کودک که باگرسنگی و سوء تغذیه مواجهند بی تفاوت باشد. اگر فانتومهای آمریکایی توسط خلبانان سعودی با هدایت آواکس ها،خانه ها را روی زن و بچه یمنی خراب می کند برای سردمداران لیبرالیستی اهمیتی ندارد، ولی اگر مدافعان مرز و بوم یمنی چند سر باز سعودی (فرزندان خوارج)را که تصمیم داشتند خاک وطنشان را اشغال کنند، شجاعانه بجنگند و آنهارا از بین ببرند، بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد "باید" برای آنها نگران باشد البته او برای جان سربازان آل سعود نگران نیست برای دلارهای رنگینی که با مواد سیاه تعویض شده نگران است. امروزه به خاطر بی حرمتی به ارزشهای والای انسانی از سوی غرب، قوانین سازمان ملل متحد بیشتر به فکر قاچاقچیان و تروریست هایی است که قصد شهادت مردمان مظلوم کشورمان و یا معتاد کردن و به بیراهه بردن جوانان کشور عزیزمان را دارند، که هر از چندگاهی با بی آبرو کردن قوانین حقوق بشر سازمانهای ملل، به دفاع از این مخربین، ایران را به نقض حقوق بشر محکوم می کنند صاحبان تفکر لیبرالیستی و حاکمیت آنها بر حاکمان بعضی کشورها، که ذلیلانه مرعوب غربی ها شده اند بطوریکه اگر در منا درجوار محل امن خانه خدا، مهمانان خدا توسط آل سعود غریبانه، مظلومانه، وقیحانه به شهادت می رسند، ولی حاضر نیستند از خون به ناحق ریخته حاجیان وطن خود دفاع کنند. سازمان ملل متحد بازیچه ای در دست قدرت های غربی راست.

دبیرکل سازمان ملل متحد

ادامه دارد


:: بازدید از این مطلب : 1907
|
امتیاز مطلب : 143
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 5 شهريور 1395

چکیده:

ایران اسلامی در شرق خاور میانه قرار دارد و این منطقه بیش از هفتاد درصد از ذخائر نفت و گاز دنیا را در خود جای دارد. به همین دلیل همواره چشم طمع کشورهای مستکبر غربی را به خود جلب کرده است. آمریکا قبل از انقلاب اسلامی، ایران را به عنوان ژاندارم این منطقه مهم استراتژیکی انتخاب کرده بود. بعد از سقوط امپراتوری عثمانی و به خاطر بی لیاقتی حاکمان کشورهای مسلمان منطقه، خاور میانه جولانگاه چکمه پوشان انگلیس و طناب بدستان آمریکایی شد. ظهور انقلاب اسلامی، چون نوری تمام بی عدالتی ها، زورگویی ها، نسل کشی ها، و... غربیان مخصوصا آمریکا و انگلیس را در منطقه برملا کرد. معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام(ره) لقب شیطان بزرگ را برای آمریکا انتخاب نمود و شعار مرگ بر آمریکا از مرزهای ایران به گوش تمام ملل مستضعف رسید. بیداری اسلامی در منطقه خواب خوش را که برای خاور میانه دیده بودند، گرفت. رهبر فرزانه انقلاب، رهنمودهایی را در پیام نوروزی سال نود و پنج در حرم رضوی برای مقابله با غرب مخصوصا آمریکا برای مردم و مسئولین بیان فرمودند. که با اقدام و عمل اقتصاد مقاومتی و رفع چالش های داخلی می توان بر دشمن دیرینه انقلاب اسلامی یعنی آمریکا پیروز شد. پیروزی بر دشمن توانمند نیاز به ابزار توانمند دارد. مسئولین و مدیران ارشد انقلاب اسلامی با تلاش شبانه روزی باید به آن توانمندی ها بیافزایند.

مقدمه:

منطقه خاور میانه و به ویژه ایران به خاطر موقعیت ژئواکونومیک خود کانون توجهات بوده اند. بزرگترین حوادث تاریخ وظهور ایدئولوژی ها و مکاتب الهی نیز در این منطقه بوده است. خاور میانه با اینکه بخش کوچکی از قاره آسیا محسوب می شود، تقریبا بیش از نیمی از  اخبار رسانه ها ی جهان را به خود اختصاص می دهد. در این میان غرب به ویژه آمریکا به خاطر موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک منطقه، برای حفظ حاکمیت و هژمونی خود برنامه هایی در پیش گرفته است. ایالات متحده آمریکا تصور می کند که خاور میانه یکی از ایالات آمریکاست که برای آن عناوینی همچون خاور میانه بزرگ و یا خاور میانه جدید و "تغییر جغرافیای خاورمیانه"برای آن انتخاب می کند. سرسپردگی اکثر حاکمان منطقه به غرب به ویژه آمریکا، بیداری ملت ها را با کندی همراه کرده بود. در این میان تلاش مجاهدینی همچون سید جمالدین اسدآبادی برای بیداری و همچنین اتحاد ملت ها ستودنی است.ظهور انقلاب اسلامی ایران با رهبری الهی، با عمری سی و هفت ساله خواب رسیدن ایالات متحده آمریکا به آرزوهایش را ربوده است. این مولود مبارک انقلاب اسلامی توانست آنچه که غرب در خاور میانه کاشته بود، پایمال نماید و جوانه های امید را در دل مسلمانان بکارد.   آمریکا برای اینکه بتواند انقلاب اسلامی را از سر راه خود بردارد، سی و هفت سال است که نقشه می کشد، همه راههایی که فکر می کرد می تواند جلوی انقلاب اسلامی ایران را بگیرد، مانند: مداخله نظامی، کودتا، کمک و تحریک گروهکها، تحرکات قومی، جنگ تحمیلی، هجمه های فرهنگی و تحریم به کار بست. در اجرای تمام آنها سیلی خورد و به ناکامی خود اعتراف نموده است. بعد از ناکامی و شکست در برنامه های ضد انقلابی خود به" نقشه ی راه نظامی"روی آورد. در این نقشه برعکس عملیات نظامی قبلی که مستقیما خود مداخله می کرد، از حاکمان مرتجع منطقه استفاده کرد. با تبلیغات ایران هراسی، از ضعف ایدئولوژی وهابی سوء استفاده نمود و مثلث شوم، آمریکا، اسرائیل، عربستان شکل گرفت. طراح"نقشه راه نظامی" آمریکا اسرائیل،و پشتوانه مادی و جذب نیرو عربستان شد. عربستان که  سالهای گذشته به ترویج وهابیت و تشکیل کلاسهای درس وهابیون در کشورهای فقیر آفریقایی و آسیایی پرداخته  بود. پس از سالها تلاش توانست چندین هزار جوان با مغزهای شستشو شده را همراه اورکت آمریکایی با قاشق و چنگال در جیب آماده جهاد سبک وهابی نمایند. اولین اقدام نقشه راه نظامی آمریکا کلیک خورد و پدیده ای به نام داعش را مجری سیاستهای خود در خاور میانه جدید بوجود آورد. از آنجایی که به قدرت انقلاب اسلامی واقف بود، نقشه نظامی خود را از کشورهای خط مقدم مقاومت شروع نمود تا بتواند به مرزهای ایران برسد. بعد از چندین سال توسط نمایندگان نظامی خود،(داعش،النصره، طالبان) منطقه را ناآرام و آبستن حوادث کرد. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ایران در هر اقدامی که آمریکاییان داشتند، دولت و مردم ایران و جهان را به نقشه های آنها آگاه نمودند. انقلاب اسلامی از نظر ایدئولوژیکی در سطح جهان در برابر مکتب لیبرالیسم برتری دارد و روشنفکران لیبرالیسم بارها به آن اعتراف نموده اند. در این حوزه آنها حالت دفاعی دارند. در حوزه های دیگر مانند اقتصاد، و هجمه های فرهنگی، ایران حالت تدافعی دارد. در تبیین شعار امسال حضرت آقا، برای رسیدن به اقصادی پویا و رفع چالشهای موجود که بتواند انقلاب را بیمه نماید، راهکارهایی را برای مسئولین ترسیم فرمودند. مقام معظم رهبری، از بین رفتن هیبت آمریکا در منطقه، و فریاد "شعار مرگ برآمریکا" در میان ملتهای مظلوم جهان را از دست آورد انقلاب اسلامی دانست. در این مقاله سعی شده است شناسایی مختصری از تفکر لیبرالیسم دموکراسی ارائه شود. برای اینکه انقلاب اسلامی بتواند در دو جبهه خارجی و داخلی موفق شود، و "شعار مرگ بر آمریکا" در جهان پایدار بماند، باید به باورهای خود در داخل اعتماد داشته باشند. در رهنمودهای رهبر فرزانه به شناخت عواملی که باعث می شوند به اهداف استراتژیک انقلاب اسلامی صدمه وارد نماید، اشاره شده است. چون جهان اسلام به انقلاب اسلامی به عنوان یک الگو نگاه می کنند. نیاز است، مردم و مخصوصا مدیران ارشد نظام با همدلی و  هم زبانی و به دور از هیاهوی ژورنالیستی در اصلاح ساختار جامعه، همت مضاعف داشته باشند.

 

شعار مرگ برآمریکا نشئت گرفته از ایدئولوژی وحیانی در مقابل ایدئولوژی اومانیستی

بدون شک ثبت و خلق شعار مرگ بر آمریکا ذهنها را به سمت مدیر و مدبر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره)، ودر نهایت تولد جمهوری اسلامی ایران می کشاند.آن مرد صالح و عبد خدا با دلایل محکم و استدلالی قوی در چهارده آبان هزار و سیصد و پنجاه هفت بعد از تسخیر لانه جاسوسی آمریکافرمودند:آمریکا شیطان بزرگ است. واکاوی  شعار فوق نیاز به جواب دو سئوال در گیر این شعار مهم و استرتژیک دارد. 1 -  بدانیم چرا باید شعارمرگ برآمریکا جهانی شود؟ چرایی این سئوال به شناخت امریکا در حوزه های مختلف لازم و ضروری به نظر می رسد. 2 -  چه راهکارهایی لازم است، تا این شعار جهانی شود؟

بدون شک شعار مرگ بر آمریکا با اهداف انقلاب اسلامی رابطه دارد، آمریکا  پس از تغییر استراتژی استعمار پیر یعنی انگلستان و جایگزینی آمریکا در استعمارگری ، از کودتای 28مرداد هزار و سیصد وسی و دو تا کنون مردم ایران به انحاء مختلف شاهد، مداخله و کودتا در چندین مورد، تحریکات قومی، تحریم، قلدری نظامی گری، تحریک ایران هراسی بین کشورهای مرتجع منطقه، و... دراین شصت و سه سال گذشته، بوده است.

برای اینکه بهتر به قصد و غرض آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی پی ببریم، بهترین راه شناخت آمریکا در ابعاد مختلف بهتر می تواند ما را به نیتمان برساند، عناصر شناخت:الف- ایدئولوژیک، لیبرالیسم دموکراسی ب- برتریطلبی و هژمونیک گرایی  ج-  سلطه گرایی یک جانبه. را از نظر عملی و نظری مورد بررسی قرارگیرد.

الف-لیبرالیسم (به انگلیسی: Liberalism) در معنای لغوی به معنی آزادی خواهی می‌باشد و به آرایه وسیعی از ایده‌ها و تئوری‌های مرتبط دولت اطلاق می‌شود که آزادی شخصی را مهم‌ترین هدف سیاسی می‌داند.لیبرالیسم یا آزادیخواهی، مجموعهءروشها و سیاستها و ایدئولوژیهایی که هدفشان فراهم کردن آزادی هرچه بیشتر برای فرد است. هواداران و پیروان چنین عقاید و سیاستهایی را معمولا آزادیخواه (لیبرال) می گویند [1] هر چند بعضی از اندیشمندان آمریکایی نه تنها لیبرالیسم را ایدئولوژی نمی دانند بلکه  آنرا ضد ایدئولوژی می دانند، نظام لیبرال دموکراسی غربی بر پایه انسان محوری، آزادی مفرط فرد، سود و لذت بنا نهاده شده است. منظور آزادی در لیبرالیسم دموکراسی چیست، به نظر نگارنده نتیجه تحجر دینی قرون وسطی در غرب،  عرصه را بر مردم توسط کلیسا تنگ می کردند، و هر حرکت علمی که خارج از تفکر آنها بود، مردود می شمردند و با آن به شدت بر خورد می کردند. با تفتیش عقاید اندیشمندان مهر خاموشی بر لب می زدند. این اعمال جاهلانه باعث  شد تا مردم از دین  زده شوند، وباعث گردید تا روشنفکران غربی از خفقان به سوی  آزادی بروند، یعنی فرار از حاکمیت دین و  رفتن به حاکیمیت عقل. برای رسیدن به سود و لذت افسار گسیخته بدون هیچگونه مانع ای امثال دین. برای رسیدن به این  اهداف، متکی شدند به نظریه ها و تئوریهایی که از اندیشمندان بعد از رهایی از کلیسا تراوش می شد مانند آدام اسمیت، منتسکیو و...،که هرکدام با توجه به بیزاری از دین، اعتقاد شدید به سکولار و اومانیسم داشتند. برای رسیدن به اهداف، یعنی سود و لذت و منفعت راه و روش هایی را ارائه داده اند که فقط با محوریت انسان دور می زنند و بریده از وحی می باشند. سیاستمداران لیبرالیسم تئوریها و نطریه های اندیشمندان سکولار را به عنوان اصول مکتب لیبرالیسم اجرایی کردند. این اصول بریده از وحی آنها را برای رسیدن به اهداف کمک می کند. مثل"هدف وسیله را توجیه می کند" این تز ماکیاولی و . . .دست سیاستمداران لیبرال دموکراسی را باز می کنند تا از نزدیکترین راه به هدف برسند. اگر می بینیم، نیروهای نظامی آمریکا به اسم "منافع ملی" و یا صلح جهانی" در کشورهای اسلامی مانند، افغانستان ، پاکستان، عراق، لبنان، فلسطین، ایران، سودان، کوزوو و سوریه، ملیونها زن و بچه، پیر و جوان را به خاک و خون می کشند، نشات گرفته از تفکر لیبرالیسم است،که حاصل  عقل و تجربه بشری است. لیبرال دموکراسی از دو  کلمه لیبرال و دموکراسی تشکیل شده است. لیبرال به آزادی فرد در جامعه می اندیشد و دموکراسی به حضور مردم در جامعه توجه دارد. نظام لیبرال دموکراسی غربی، بر عقل ابزاری و عقل فردی و تجربه بشری تکیه می کند و اعتقاد و توجهی به منابع وحیانی ندارد. معتقد است که با همین ابزار فکری بشر می تواند به  امورات جامعه  پاسخ دهد. مبنای فکری اهالی قانونگذاران نظام لیبرال دموکراسی غربی که دارای زیر بنای فکری سکورالیسم هستند در خلق قوانین از همین آبشخور فکری تغذیه می کنند. بر این اساس تراوشهای فکری که در این حوضچه تغذیه میگردد، مانند: فمونیسم، اومانیسم افراطی، ثبت قوانینی همچون همجنس بازی، آزادیهای افراطی، زائیده همین نظام تهی از وحی است.و دموکراسی، حکومتی که در آن قدرت عالیه منبعث از ملت است و ملت اعمالش را هدایت می کند، حکومت مردم بر مردم.[2]

ب برتری طلبی و هژمونی آمریکا:

آمریکا  دو جنگ جهانی اول و دوم را با حداقل هزینه پشت سر نهاده است و بخاطر موقعیت ژئو پلیتیک خود از صدمات جنگ به دور بود. از طرفی تضعیف کشورهای قدرتمند اروپایی که در گیر این دو جنگ  بودند واز لحاظ انسانی و مالی تلفات زیادی متحمل شده بودند. مخصوصا کشور انگلستان که چپاول و سیطره خود را در کشورها به حد اعلا رسانده بود، خستگی جنگ این استعمار پیر را زمین گیر کرده بود. به همین خاطر هژمونی خود را در سایه بهتر می دید تا در خط مقدم استعمارگری. عوامل موجود باعث شده بود تا موقعیت آمریکا در صحنه های  بین المللی در حوزه های اقتصادی، سیاسی،فرهنگی به قدرتمند ترین کشور تبدیل گردد. به همین خاطر برای خود یک نقش رسالت جهانی قائل گردید و با توجه به این دیدگاه دخالتهای  نظامی، سیاسی خود را  بعد از سالهای 1956 در کشورها افزایش داد. و تنها کشور اتحاد جماهیر شوروی را که پیشرفت فراوانی در حوزه نظامی کرده بود، سد راه خود می دید. برتری طلبی و هژمونی گرایی آمریکا باعث شده بود که اصل مداخله جویانه در کشورهای دیگر را در دستور سیاست خارجی قرار دهد. نوام چامسکی بیان می دارد:«مهمترین اصل اجرایی برای تامین منافع ایالات متحده از طریق مداخله گرایی به انجام رسیده است.» عمده ترین اهداف برتری طلبی ایالات متحده آمریکا حمایت از حاکمان مستبد و دیکتاتور بود و مخالفت جدی با انقلابیونی بودند که بر افشاگری حکمرانان مستبد فعالیت داشتند و به هیج عنوان دولتهای انقلابی را بر نمی تافتند. وبرای سر نگونی آنها تلاش جدی داشته و دارند. این تلاشهای ایالات متحده برای منافع سرشاری بود که از بیت المال مردم توسط رژیمهای استبدادی نصیب آنها می گردید.

ج سلطه گری یک جانبه:

تفکر غرور منشانه سیاستمداران آمریکایی که نشات گرفته از بینش لیبرالیسم دموکراسی آنهاست، برتری طلبی، تکبر، کدخدایی جهان، برگرفته از همان تفکر است. بعد از فرو پاشی شوروی، سروری و آقایی جهان را از آن خود می دانستند، چنانکه برژینسکی آمریکا را تنها قدرت برتر جهان می داند و در کتاب خود سعی می کند این باور خود را ترویج دهد. سیاستمداران آمریکا و تئوریسینهای کاخ سفید مخصوصا نومحافظه کاران با توجه به سیطره تفکر لیبرالیستی با اقتصاد باز سرمایه داری بر این باورند، که کشورهای دنیا با باید وابسته به آمریکا باشند و یا اینکه با مشکل روبرو خواهند شد. از این منظر است که ایالات متحده آمریکا، با توجه به وابسته کردن اقتصاد دنیا به دلار و در اختیار داشتن منابع استراتژیک انرژی خود و (تسلط کامل بر حاکمان مستبد منطقه خاور میانه صاحب انرژی)توسعه توان نظامی و بسط آن در مناطق استراتژیک جهان، سعی در اتخاذ مداخله جویانه در کشورها، به هر بهانه هایی چون:منافع ملی، امنیت جهانی، حقوق بشر، دموکراسی، آزادی و تروریسم را دارند.

ظهور انقلاب اسلامی:

قبل از انقلاب اسلامی تنها کشوری که در جهت عکس تفکر لیبرالیستی حرکت می کرد اتحاد جماهیر شوروی بود. بعد از جنگ دوم جهانی چندین کشور به جرگه کشورهای کمونیستی پیوستند. کمونیستها سرمایه داری و بورژوازی را ضد ایدئولوژی خود می دانستند. یعنی یک تفکر کاملا سرمایه داری با مالکیت خصوصی در مقابل یک تفکر  اشتراکی و ضد سرمایه داری، هر دو تفکر بدون ماهیت دینی و بریده از وحی بودند. با ظهور انقلاب اسلامی، یک بازوی قوی آمریکا قطع شد، ایران برای آمریکا چندین نقش بازی می کرد هم مواظب تحرکات شوروی بود و هم ایفای نقش ژاندارم در منطقه را داشت، بطوریکه برای سرکوب انقلابهای ضد سرمایه داری، آمریکا از قوای نظامی ایران استفاده می کرد. ایران رابطه صمیمیانه با اسرائیل و آفریقای جنوبی دو کشور نژاد پرست در زمان پهلوی داشت. سیاست مداران آمریکایی باور نمی کردند که اولا یک ایدئولوژی دینی بتوان یک کشور را اداره نماید، دوما باور نمی کردند که روزی انقلاب اسلامی ایران بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که بعد از چند سال با پیش بینی حضرت امام (ره) فروپاشید بزرگترین مانع وسد و افشاکننده چهره کریه ایدئولوژی لیبرالیسم باشد و قبح آنرا در بین کشورهای مسلمان و غیر مسلمان نشان دهد. انقلاب اسلامی با رهبری پیامرگونه جهان را به معنویت و عدالت دعوت می کرد، حضرت امام (ره) و رهبر معظم انقلاب مهمترین اهداف انقلاب اسلامی را عدل و قسط، مبارزه با ظلم، پیاده کردن اسلام ناب، می دانستند.رهبر فرزانه انقلاب می فرماید.«اگر نظام سیاسی کشور بر پایه شریعت اسلامی و تفکر اسلامی نباشد، امکان ندارد که اسلام بتواند با ستم گران عالم، با زورگویان عالم، با زورگویان یک جامعه، مبارزه واقعی و حقیقی بکند؛ لذا امام حراست و صیانت از جمهوری اسلامی را اوجب واجبات می دانست؛ اوجب واجبات؛ نه از اوجب واجبات؛ واجب ترین واجب ها، صیانت ازجمهوری اسلامی است.»[3] در رابطه با استکبار ستیزی، مقام معظم رهبری در این باره فرمود: «شعارها و هدف هایی که این انقلاب ترسیم کرده، با ذات و نیازهای ذاتی انسان، آمیخته است. هدف های این انقلاب، عدالت خواهی، تکریم انسان، مبارزه با ستم گری، دفاع از مظلوم، پر کردن شکاف های طبقاتی است... این شعارها، هرگز کهنه نمی شود»[4]

 استقلال در تمام جوانب،مقام معظم رهبری می فرماید: «دشمنی آمریکا و استکبار با ایران اسلامی، به خاطر این حرکت قدرتمندانه مردمی است؛ چون ایمان مردم، علاقه مردم به استقلال و اطمینان به نفس مردم، به ضرر آنهاست. آنها می خواهند کشور ما را همیشه وابسته نگه دارند. آنها می خواهند از لحاظ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، کشورهای این منطقه را وابسته به خودشان نگه دارند.»[5] درحمایت از مظلومان و ستم دیدگان،امام (ره)فرمود: «ملت اسلام، پیرو مکتبی است که برنامه آن مکتب، خلاصه می شود در دو کلمه لا تظلمون و لا تظلمون؛[6] نه ظلم کنید و نه زیر بار ظلم بروید»[7] شاخص های انقلاب اسلامی که توسط حضرت امام (ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی به مردم ایران و سایر ملل جهان ارسال می شد، با اصول فلسفه لیبرالیتی هیج همخوانی دیده نمی شود، بلکه بیشتر اصول مکتب آمریکاییی ها را زیر سئوال می برد به همین خاطر است سیاستمداران آمریکایی برای قلمرو استعماری و هژمونی خود با انقلاب اسلامی به طور فعالانه به ستیز برخواسته اند و از راههای و روشهای گوناگون با برنامه ریزی منسجم و بهره گرفتن از تمام امکانات اعم از وفور اطلاعات، تکنولوژی روز، قدرت نظامی و روزنامه ها و شبکه های مجازی برای رسیدن به مقاصد شوم خود استفاده می کنند. از روشهایی گوناگونی نیز در این سی و هفت سالی که از عمر پر برکت انقلاب اسلامی می گذرد برای از بین بردن آن و یا تغییر حرکت انقلاب کوتاهی نکرده اند. رهبر معظم انقلاب هوشیارانه با آگاهی از تصمیمات شوم امریکایی ها به موقع مردم و مسئولین کشور را آگاه می ساختند در بیانات حضرت آقا در نوروز نود و پنج  در حرم رضوی تحرکات جدید آمریکا یی ها را در دشمنی با انقلاب اسلامی ایران تبیین فرمودند. دولت مردان آمریکایی وقتی از طرق جنگ تحمیلی و فشار اقتصادی و نفوذیهای دلسوخته آمریکا در داخل کشور نا امید شدند، قصد دارند چون روش روباه پیر استعمارگر انگلیس، مزورانه گل مصنوعی آغشته به زهر را به عنوان دوستی با ملت ایران در سر سفره هفت سینی که در کاخ سفید توسط مزدوران فراری چیده بودن  نشان دهند. احمقانه تر از پیشنهاد دهنده این نظریه خود سیاستمداران کاخ سفید است که هنوز ملت بزرگ ایران را نشناخته اند. آنها با این عمل احمقانه به شناخت و شور و شعور این ملت بزرگ اهانت نمودند. ممکن است چند نفر منورالفکر غرب زده که آزادیهای افسارگسیخته سود و لذت لیبرالیسم آنها را کور کرده باشد ولی آهاد ملت بزرگ ایران به هیج وجه داغهایی که سیاستمداران آمریکایی در کودتاه ها، جنگ تحمیلی، ترورهای کور، تحریمها بر دل آنها گذاشته است فراموش نخواهند کرد. به همین منظور رهبر معظم انقلاب می فرماید: «البتّه آنها میگویند که ما دشمن شما نیستیم، ما دوست [شما هستیم]. پیام نوروزی به مردم ما داده‌اند و برای جوانهای ما دلسوزی کرده‌اند؛ یا در کاخ سفید سفره‌ی هفت‌سین پهن میکنند! خب اینها بچّه‌گول‌زنی است؛ کسی اینها را باور نمیکند. از آن‌طرف تحریمها را حفظ میکنند، از آن‌طرف وزارت خزانه‌داری آمریکا با طرقی که خودشان دارند و خودشان اقرار کرده‌اند، جوری عمل میکند که شرکتهای بزرگ، بنگاه‌های بزرگ و بانک‌های بزرگ جرئت نکنند نزدیک بیایند و با جمهوری اسلامی معامله کنند؛ از آن‌طرف این کارها را میکنند -تحریم میکنند و تهدید میکنند- که دشمنی محض است، از آن‌طرف هم در کاخ سفید سفره‌ی هفت‌سین پهن میکنند یا در پیام عید نوروز میگویند ما برای جوانهای ایرانی دنبال اشتغال هستیم! خب، کسی اینها را باور نمیکند»[8] با توجه به نوشته بعضی دل باختگان غربی که در شبکه های مجازی و یا روزنامه ها مطالبی را همسو با جریان تفکرات لیبرالیستی انجام می گیرد و یا متا سفانه از زبان بعضی از دولتمردان جمهوری اسلامی شنیده شده است که راه برون رفت از مشکلات اقتصادی و سایر مشکلات اجتماعی برداشتن تحریمهاست، اینگونه صحبتها در مجامع عمومی به دولتمردان آمریکایی القاء می کند که ایران بر سر دو راهی قرار گرفته است از آنجایی که مشکلات زیادی با توجه به تحریمها دارد ناگزیر باید با آمریکا کنار بیاید. به همین منظور رهبر معظم انقلاب می فرمایند:«در این مقطع زمانی، سیاستهای استکبار و بخصوص و به‌طور خاص سیاستهای آمریکا اقتضا میکند که یک تفکری تزریق بشود در میان ملّت ما؛ اوّل در میان نخبگان جامعه و بعد از آن بتدریج به افکار عمومی منتقل بشود؛ یک تفکر خاصّی تزریق بشود به افکار عمومی. آن سیاستی که مورد نظر آنها است این است که وانمود کنند ملّت ایران بر سر یک دوراهی قرار دارد و چاره‌ای ندارد جز اینکه یکی از این دو راه را انتخاب کند. آن دوراهی عبارت است از اینکه ؛ این چیزی است که آنها میخواهند. [البتّه] کنار آمدن با آمریکا به‌معنای کنار آمدن با هیچ دولت دیگری نیست. چون دولت آمریکا دارای ثروت، دارای دستگاه‌های تبلیغاتی وسیع، دارای سلاحهای خطرناک و دارای امکانات بسیاری است، کنار آمدن با دولت آمریکا ناگزیر، به‌معنای قبول تحمیل‌های آن دولت است. طبیعت توافق با آمریکا همین است»[9] بدون شک قدرت جمهوری اسلامی در زمینه های مختلف ، نظامی، سخت افزاری، نرم افزاری، پزشکی، نانو، هسته ای و ...بعد از سی و هفت سال چندین برابر شده است. و در بعضی حوزه ها جزء ده کشور اول جهان است، با این خصوصیات است که آمریکا در بیشتر مواضع خود با جمهوری اسلامی عقب نشینی کرده است. در ده های اول انقلاب قصد سرنگونی انقلاب اسلامی را داشت در دهه سوم قصد تغییر مسیر جمهوری اسلامی را داشت و اکنون قصد دارد با ایران مذاکره و توافق نماید. منتهی نوع توافق از دیدگاه آمریکایی ها دست برداشتن جمهوری اسلامی ایران از بعضی اصول است، که آن اصول سرچشمه اسلام ناب است. به خاطر همین اصول است که با تفکر لیبرالیسم دموکراسی یک صد و هشتاد درجه در تضاد می باشد. رهبر معظم انقلاب با توجه به نیات سیاست مداران آمریکایی و شناخت کافی از نییتشان مردم را آگاه می سازند که آمریکایی ها فقط با انرژی هسته ای ایران مشکل ندارند آنها با تفکر اسلام ناب و شیعه اثنا عشری مشکل دارند. با توجه به اینکه نظریه پردازان و تئوریسین های کارکشته کاخ سفید به این مطلب رسیده اند که اگر جمهوری اسلامی ایران را به حال خود رها کنند، در زمان نه چندان دور، لیبرالیسم دموکراسی از حیطه جهانی شدن خواهد افتاد و ایدئولوژی قالب اسلام خواهد بود. پس آمریکائیان از جمهوری اسلامی می ترسند و ترس آنها جدی است. درست است که در سخنرانیها و دیگر کنفرانس ها از تکبر استعماری و قلدری شان صحبت می کنند ولی اصل قضیه آن است که آنها حالت تدافعی نسبت به انقلاب اسلامی دارند، قصد دارند با تمام قوا و با بهره گیری از ابزاری مانند لوازم و ابزار تبلیغاتی قوی، ثروت سرشار، قدرت نظامی، نفوذ در نهادهای بین المللی، همراهی دولتها، ومرتجعین وابسته منطقه و ... که در دست دارند آن هژمونی که در پی آن هستند حفظ نمایند. سیاستمداران آمریکایی به خوبی از موقعیت جمهوری اسلامی ایران از نظر ژئوپولیتیکی آگاهی دارند و غربیها امروزه ایران را هارتلند جهان می دانند با این موقعیت استثنایی که بعضی ها ایران را کوریدر شمال و جنوب نیز می دانند، برای استعمارگری چون آمریکا تسلط داشتن بر چنین کشوری با چنان موقعیت سوق الجیشی یک هدف استراتژیک و خیلی مهم می باشد. ترس آنها از طرف دیگر این است که جمهوری اسلامی ایران دارد تبدیل به یک الگو می شود قصد دارند که از حسن این الگو بکاهند.  آمریکایی ها نه پیشرفت ایران را می خواهند و نه تفکر جهانی شدن شیعه را بر می تابند برای همین است که هراز چند گاهی مسئله ای مانند انرژی هسته ای، موشکهای دور برد، حقوق بشر، و... را علم می کنند، و ایران را محکوم می کنند. انرژی هسته ای یک بهانه بود، چرا؟  آیا آنها از بمب اتم می ترسند؟ خیر چون ذخائر آنها پر از بمب اتم و یا بمب هیدروژنی است. امروز انرژی هسته ای را علم می کنند، هنوز به تعهدات برجام عمل نکرده اند که از پیشرفت موشکی ایران می ترسند و فردا از دیگر پیشرفتهای علمی که توسط دانشمندان این مرز و بوم به جهانیان عرضه می گردد.، یک ایران هراسی به راه انداخته اند، تا دیگر کشورهای منطقه را وادار به همراهی خود کنند، به همین خاطر است که رهبر فرزانه می فرماید: «اختلافات زیادی با آمریکا داریم، این اختلافات را باید حل کنیم، این اختلافات بایستی تمام بشود؛ حالا در حلّ این اختلافات، فرض بفرمایید که ملّت ایران مجبور باشد از اصول خود صرف‌نظر کند، از خطّ قرمزهای خود هم صرف‌نظر کند، بکند؛ طرف مقابل از اصول خود و ارزشهای خود تنازل نمیکند لکن اگر لازم شد، ما باید تنازل کنیم تا مشکلات را برطرف کنیم؛ تا در نتیجه کشور بتواند از ظرفیتهای خود استفاده کند و مثلاً به یک اقتصاد برجسته‌ای مبدّل بشود. حرفشان این است. بنابراین در قضیه‌ی هسته‌ای توافق شد و اسم این را گذاشتیم «برجام»؛ برجام دیگری در قضایای منطقه، برجام دیگری در قضایای قانون اساسی کشور؛ برجام ۲ و ۳ و ۴ و الی‌غیرذلک بایستی به‌وجود بیاید تا ما بتوانیم راحت زندگی کنیم. این منطقی است که سعی میکنند این منطق را در بین نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند. معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسی‌ای که به حکم اسلام و به حکم برجستگی‌های نظام جمهوری اسلامی پایبند به آنها است، صرفِ‌نظر کند: از مسئله‌ی فلسطین صرف‌نظر کند، از حمایت از مقاومت در منطقه صرفِ‌نظر کند، از مظلومان منطقه -مثل ملّت فلسطین، مثل مردم غزّه، مثل مردم یمن، مثل مردم بحرین- پشتیبانی و حمایت سیاسی نکند، و نظام جمهوری اسلامی با تعدیل خواسته‌های خود، خود را به آنچه طرف مقابل یعنی آمریکا به دنبال تحقّق آن است، نزدیک بکند.»[10]

شاخص های بصیرت

اگر مطالعه ای به تاریخ انقلابها داشته باشیم، پی خواهیم برد که به خاطر عدم شناخت دشمن و عدم بصیرت انقلابیون،چالش هایی برای انقلابها بوجود می آوردند، و مسیر حرکت انقلاب را دچار مشکل می کردند،عواملی چون زود باوری،  ساده دلی، ساده لوحی، عدم شناخت دشمن، ظاهر فریبی، ناآگاهی، براحتی می تواند یک مومن، یک حزب الهی، یک دلسوز انقلاب اسلامی را گول بزند دشمن را به خانه و یا دل خود راه دهد. دشمن برای رسیدن به اهداف خود به ترفندهای مختلفی دست می زند که شناخت آن و باور آن به عنوان دشمن مشکل به نظر می رسد. همانطوریکه علوم و تکنولوژی پیچیده شده است سیاست مکارانه و نفوذ به سنگرهای خودی از سوی دشمن نیز پیچیده شده است. در اوایل انقلاب اسلامی دشمن از ترفندهای نقوذ استفاده کرد، آمریکایی ها با طراحی توطئه های پیچیده و مختلف به وسیله خود و یا عناصر سر سپرده داخل کشور مانند گروهکهای ضد انقلاب، منافقین، عناصر باقیمانده رژیم پهلوی، توسط حاکمان وابسته و  منطقه دسیسه ها و نقشه های شوم خود را به تنه انقلاب جوان و نوپا وارد می کرد. آمریکا با ترفندهای مختلف، از عوامل نفوذی خود که در ارکان دولت،ونهادها داشت با عوام فریبی مزورانه سعی داشت که از حرکت پر شور انقلاب جلوگیری نماید و انقلاب را زمین گیر کند،هوشیاری و تیزبینی حضرت امام(ره)با همراهی مردم حزب الهی، نقشه ها و توطئه های آنها را خنثی می کرد. این رفتار خصمانه را می توان در دولت موقت و بنی صدر به خوبی حس کرد. به همین خاطر است که رهبر معظم انقلاب در قسمتی از بیانات نوروزنود و پنج در حرم رضوی جوانان را فصل الخطاب قرارداده است. مخصوصا جوانان نسل دوم و سوم انقلاب، شناخت و هوشیاری و کسب بصیرت جوانان مومن ایران اسلامی می تواند بسیاری از توطئه ها ی استکبار جهانی را خنثی نماید.حضرت آقا می فرمایند:«لازم است من به جوانهای عزیز که رژیم طاغوت را درک نکرده‌اند و دوران طاغوت را ندیده‌اند و نمیدانند که چه اتّفاقی با پیروزی انقلاب در این کشور افتاد، چند جمله‌ای را عرض بکنم. ببینید؛ در این منطقه‌ای که ما زندگی میکنیم -منطقه‌ی غرب آسیا- کشور عزیز شما ایران، گُل منطقه است؛ از لحاظ جایگاه راهبردی و به تعبیر رایجْ موقعیت استراتژیکی، یک کشور بی‌نظیر است؛ از لحاظ منابع فراوان نفت و گاز در همه‌ی این منطقه و با یک نگاه از همه‌ی دنیا امتیاز دارد؛ غیر از نفت و گاز، منابع فراوان دیگری هم هست. کشوری است بزرگ، با جمعیتی مستعد و مردمی بااستعداد، با تاریخی غنی. اینجا گُل منطقه است؛ این گُل منطقه یک روزی یکجا و به‌طور کامل در قبضه‌ی آمریکا بوده است و هر کاری آمریکایی‌ها میخواستند نسبت به این کشور و در این کشور انجام بدهند میکردند: غارت میکردند، ثروتهایش را میبردند؛ همه‌ی کارهایی که یک دولت استعمارگر و یک دولت مستکبر با یک کشور ضعیف انجام میدهد، اینها در این کشور انجام میدادند و اینجا را در قبضه‌ی خودشان و در پنجه‌ی اقتدار خودشان داشتند، انقلاب آمده است این کشور را از پنجه‌ی آنها بیرون کشیده، [لذا] کینه‌ی انقلاب از دل سیاست آمریکا خارج نمیشود. آن‌وقتی دشمنی اینها تمام میشود که بتوانند همان سلطه را بار دیگر در این کشور تجدید کنند؛ هدف این است و دنبال این هستند. البتّه سیاستمدارند، دیپلماتند، کار سیاسی را بلدند و میدانند هر هدفی و مقصودی یک راهی دارد و باید بتدریج حرکت کرد و از راهش وارد شد؛ دارند این کار را میکنند. ما باید چشممان باز باشد، ما باید حواسمان جمع باشد»[11]

انقلاب اسلامی سد راه استکبار می شود

با ظهور انقلاب اسلامی ایران یک تغییرات بنیادی در موقعیت و وضعیت استکبار جهانی  در جهان و منطقه بوجود آمد. آمریکای مستکبر تازه از جنگ سرد با کشور کمونیستی شوروی رهایی یافته بود، که انقلاب اسلامی ایران با شعارهای اصیل اسلامی اصول لیبرالیستی را به چالش می کشید. این اختلاف ایدئولوژیکی از حوزه نظری به حوزه عملی کشانده شد. امام راحل در بیاناتشان مکررا به جهان شمول بودن انقلاب اسلامی اشاره می کردند. در حالیکه استعمارگران بخصوص آمریکایی ها سعی می نمودند برای مقابله با روشنگری حضرت امام (ره) و برای مقابله با اسلام ناب از توانمندیهای خود مانند روزنامه ها، شبکه های اجتماعی سعی می کردند جوش و خروش جوانان در سراسر جهان خنثی نمایند و اینطور القاء می کردند که اسلام در دنیا قدرت جوابگویی به مسائل دنیوی را ندارد. اسلام نمی تواند در دنیای مدرن و جدید تداوم پیدا نماید. سعی می نمودند که اسلام امام راحل را مانند اسلام دیگر کشورهای وابسته به استکبار که تنها از اسلام نامش را یدک می کشند، به جوانان انتقال دهند و اسلام  را مانند مسیحیت فقط منحصر به امور عبادی فردی نشان دهند تا بتوانند این مانع بزرگ را از سر راه خود بردارند. امام راحل می فرمایند: « من به صراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذاری می کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جالوی جاه طلبی و فزون طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد.»[12] غرب هم از حوزه نظری وهم در حوزه عملی از انقلاب اسلامی سیلی می خورد و سخنان امام (ره) تمام تا و پود های چندین ساله غرب را پاره می کرد.بعضی از پیامدهای ظهور انقلاب اسلامی برای آمریکایی ها در منطقه عبارتند از:

1 - از دست رفتن پایگاه های استراق سمع و مراکز جاسوسی آمریکا در منطقه؛

2 - کاهش حجم صادرات نفت ایران؛

3 - کاهش صادرات کالاهای نظامی و غیر نظامی به ایران؛

4 - امکان صدور انقلاب اسلامی به سایر کشورهای منطقه؛

5 - به خطر افتادن موقعیت دولت های سلطه گر در منطقه؛

6 - به خطر افتادن تنگه هرمز از نظر مطامع استکبار آمریکا؛

7 - بی اعتبار شدن موقعیت استکبار در منطقه و ایجاد جو عدم اعتماد در وابستگانش؛

8 - ازدست رفتن(ژاندارم منطقه) و شکست سیاست غرب در منطقه،

9- به هم ریختن معادلات تنظیم شده توسط قدرت های بیگانه برای منطقه؛[13]

عوامل فوق در حوزه های مختلف برای آمریکای جهانخوار ضربه سختی را وارد کرده بود. آمریکایی که برای خاور میانه و جهان نقشه کشیده بود و قرار بود دهکده جهانی تشکیل دهد و کدخدای دهکده جهانی را صاحب شود و یا در منطقه خاور میانه بزرگ درست کند و اسرائیل را بر این خاور میانه مسلط نماید. و هیج کشوری در خاور میانه نتواند اظهار وجود نماید.از طرف دیگر سیاستمداران آمریکایی از ناتوانی خوددربرابر انقلاب اسلامی کلافه شده بودند. بطوریکه یکی از سیاست مداران کاخ سفید بیا ن می دارد، ولایت فقیه مانند خاری در گلویمان گیر کرده است.

رهبر فرزانه انقلاب می فرماید:«جمهوری اسلامی نه‌فقط ایران را از دست اینها خارج کرد بلکه با روحیه‌ی مقاومتی که نشان داد و دلیری‌ای که نشان داد -که حالا بعد عرض خواهم کرد- موجب تشویق کشورهای دیگر هم شد. امروز شما ببینید در کشورهای متعدّدی دراین منطقه و حتّی فراتر از این منطقه«مرگ بر آمریکا»میگویند، پرچم آمریکا را آتش میزنند. ملّت ایران نشان داد که میتواند مقاومت بکند، ملّتهای دیگر [هم] یاد گرفتند و سررشته از دست آمریکا خارج شده است. آمریکایی‌ها اعلان کردند که میخواهند خاورمیانه‌ی بزرگ درست کنند -یک‌وقت گفتند خاورمیانه‌ی نوین، یک‌وقت گفتند خاورمیانه‌ی بزرگ- مقصود این بود که در این منطقه‌ی غرب آسیا و در قلب کشورهای اسلامی، دولت جعلی رژیم صهیونیستی را بر همه‌ی امور این منطقه از لحاظ اقتصادی و سیاسی و فرهنگی مسلّط کنند؛ هدفشان این بود. الان شما نگاه کنید ببینید همانهایی که شعار خاورمیانه‌ی بزرگ میدادند، در قضیه‌ی سوریه درمانده‌اند، در قضیه‌ی یمن درمانده‌اند، در قضیه‌ی عراق درمانده‌اند، در قضیه‌ی فلسطین درمانده‌اند و اینها همه را از چشم ایران می‌بینند، از چشم جمهوری اسلامی می‌بینند. دشمنی آنها با جمهوری اسلامی این‌جوری است؛ اختلاف آنها با جمهوری اسلامی سرِ یک‌ذرّه و دوذرّه نیست؛مسئله، مسئله‌ی اساسی است؛ دارند حرکت میکنند بیایند به این سمت که بلکه بتوانند آن سلطه‌ی قدیمی خودشان را برقرار کنند.»[14]

تخریب سنگرها ظاهری و باطنی طاغوت توسط انقلاب اسلامی

با اینکه معنی انقلاب  با دگرگونی و با تغییر همراه است، و تغییر ممکن در نظام، اقتصاد یا فرهنگ و یا عوامل تشکیل دهنده یک حکومت باشد، در بعضی موارد تغییر در دگرگونی ایدئولوژیها نیز صورت گرفته است. انقلاب اسلامی بر علیه غاصبان قیام کرد، که به زور کسب کرده بودند. ملت مسلمان ایران تنها کشور شیعی در جهان افتخار زعامت اهل بیت (ع) را دارد. ایدئولوژی اسلام ناب محمدی(ص) با نام ایران در کره زمین می درخشد. مردم زیر فرمان رهبری الهی ایران را از چنگ متجاوزان که به ناحق کشور را غصب کرده بودند قیام کردند و تمام سنگرها و مظاهر آنها را یکی پس از دیگری نابود کردند. حضرت آقا می فرماید: «مهم‌ترین سنگر رژیم‌های مستکبر -یعنی اوّل انگلیس، بعد آمریکا- در کشور ما عبارت بود از خود رژیم دست‌نشانده‌ی طاغوت.رژیم دست‌نشانده‌ی طاغوت، سنگر اینها بود؛به‌وسیله‌ی او بود که اینها هر کاری میخواستند در این کشور میکردند؛ هر فعّالیت اقتصادی، هر فعّالیت فرهنگی، هر فعّالیت سیاسی، هر جابه‌جایی، هر موضع‌گیری؛ هرجوری که مایل بودند، این کشور را و دولت این کشور را به این‌طرف و آن‌طرف میکشاندند؛ یعنی خود رژیم طاغوت مهم‌ترین سنگر آمریکا و انگلیس در این کشور بوده است.»[15]

در پنجاه و اندی سال که پدر و پسر پهلوی توانستند زیر لوای پرچم  انگلیس و بعد آمریکا بر ایران اسلامی حکومت کنند، توسط روشنفکران در باری و روزنامه های وابسته به رژیم شاه و وسایل ارتباط جمعی طوری به مردم القاء نمایند که ابتدا قدرت انگلیس و بعد آمریکا را فوق قدرتها نمایش دهند. با بزرگ نمایی هیبت و قدرت آمریکا در دل مردم رعب و وحشت ایجاد می کردند.رهبر معظم انقلاب در باره سنگر ترس می فرمایند:«یکی ترس بود، سنگر ترس؛ ترس از قدرتها. در کشور کاری کرده بودند که ترس از قدرت آمریکا بر همه‌ی دلها حاکم بود؛ عرض کردیم که در این دهه‌های آخر از آمریکا، قبلش هم ترس از انگلیس؛ هر حادثه‌ای در کشور اتّفاق می‌افتاد میگفتند کار انگلیس‌ها است؛ یعنی انگلیس‌ها را قدرت مطلق میدانستند. این ترس، مخصوص مردم نبود؛ خود سردمداران رژیم هم میترسیدند از آمریکا. این خاطراتی که عوامل رژیم نوشته‌اند و بعدها -بعد از انقلاب- این خاطرات منتشر شده است، نشان میدهد که در مواردی خود محمّدرضا و عوامل نزدیک به او از آمریکایی‌ها عصبانی بودند به‌خاطر تحقیری که میکردند، به‌خاطر بی‌اعتنایی‌ای که میکردند، امّا چاره‌ای نداشتند و مجبور بودند انقیاد بکنند؛ مجبور بودند از ترس اطاعت کنند؛ میترسیدند. انقلاب اسلامی آمد و این سنگر ترس را منهدم کرد.»[16]

بی کفایتی شاهان قاجار در امورات کشور داری بخصوص فرهنگ اجتماعی، و بعد از آنها، در دوران ستم شاهی مخصوصا بعد از اشغال ایران بعد از پایان جنگ جهانی دوم، یک افسار گسیختگی فرهنگی در ایران حکفرما بود. تفکرات التقاطی، شیفتگان تمدن غرب، به حاشیه راندن روحانیون روشنگر، باعث شد که «مشتریان ایرانی، اعم از روشنفکران فراماسونر،یا به طور ساده متمایل به اروپای غربی و آمریکا یا مارکسیست، این غذاهای رنگین را، بدون توجه به جهات مضر آن، بلعیدند و دیگران را به بلیدنشان تشویق نمودند.»[17]بعضی از این روشنفکران غرب گرا میرزا ملکم خان ، میرزا فتحعلی آخوندوف، ، سید حسن تقی زاده و احمد کسروی و ... بودند که فرهنگ غربی را در ایران ترویج می کردند. به خاطر همین دلفروختگان غربی است که حضرت آقا در باره آنها می فرمایند:« یکی از سنگرهای دشمن برای تسلّط بر کشور ما، عبارت بود از تزریق بی‌اعتقادی به خود، بی‌اعتمادی به خود، نداشتن اعتمادبه‌نفس ملّی؛در مقابل چشمشان زرق‌وبرق کشورهای غربی را مشاهده میکردند، پیشرفتهای علمی و پیشرفتهای فنّاوری و زرق‌وبرق تمدّنی مادّی آنها را میدیدند و در [کشور] خودشان اینها نبود، در کشور این چیزها نبود، عقب‌ماندگی بود، لذا احساس بی‌اعتمادی به خود میکردند، احساس ناباوری به خود میکردند. آن روز در دوران پهلوی، یکی از ارکان دولت گفت که ایرانی باید برود لولهنگ بسازد! شماها نمیدانید لولهنگ چیست؛ لولهنگ آفتابه‌ی گِلی [است]، آن هم نه آفتابه‌ی از جنس فلز. آن قدیمِ قدیم معمول بود که از جنس گِل آفتابه درست میکردند. میگفت ایرانی لیاقتش همین است که برود لولهنگ بسازد؛ ایرانی را چه به اختراعات! آن روز این‌جوری میگفتند. یک نفر دیگر از برجستگان آن دوران میگفت که ایرانی اگر بخواهد پیش برود، بایستی از فرق سر تا پا بشود غربی و اروپایی؛ باید همه‌چیزِ خودش را شبیه آنها بکند، شاید بتواند جلو برود؛ یعنی به خودشان باور نداشتند. خب، انقلاب آمد این ناباوری را بکلّی تبدیل کرد به باور به خود، اعتمادبه‌نفس ملّی؛ امروز جوان ایرانی میگوید ما میتوانیم. در بسیاری از موارد در پیشرفتهای علمی -غیر از آنچه حالا امروز بحمدالله در دسترس قرار گرفته است و پیشرفتهایی که تحقّق پیدا کرده است»[18]

اقدام و عمل برای انجام کارها

برای رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی در حوزه های مختلف، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیاز به تجهیز و به کارگیری کلیه منابع و امکانات موجود در کشور را دارد. تجهیز منابع، مادی و معنوی برای تحقق اهداف زمانی می تواند در بستر مناسب قرار گیرد، موانعی در حرکت به سوی توسعه به وجود نیاید. با توجه به اینکه انقلاب اسلامی ضربه سختی به شیطان بزرگ در زمینه های مختلف وارد کرد، لبه تیز حمله استکبار جهانی درست بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به سمت انقلاب نوپا نشانه رفته است. و در این سی و هفت سال به عناوین مختلف برای سقوط و یا انحراف انقلاب اسلامی لحظه ای بیکار ننشسته است. استکبار از تمام زمینه های ابزاری، نهادهای بین المللی، حمله نظامی، تهاجم فرهنگی، روزنامه ها و وسایل ارتباط جمعی، انگ تروریسم، نفوذ، آشوب ها، درگیریهای داخلی، محاصره اقتصادی،و وابستگان داخلی، مانع تراشی کردند، متاسفانه آنطور که باید و شاید و لیاقت مردم ایران و شان انقلاب اسلامی باشد، حاکمیت نتوانسته است به خاطر همین مانع تراشی های استکبار، به طور کامل از امکانات خود در جهت پیشبرد اهداف استفاده نماید. برای الگو شدن به رتبه های بالا در توسعه نیاز هشت. با توجه به اینکه در زمینه های مختلف علمی، و صدور انقلاب پیشرفتهای چشم گیری انقلاب به دست آورده است. در بعضی از حوزه های علمی و تکنولوژی و پزشکی و هسته ای و نانو جزء ده کشور دنیا می باشد. ولی کارشکنی های شیطان بزرگ نگذاشت بطور بهینه از تمام امکانات و منابع استفاده شود،  و درصد زیادی از انژری که می بایست صرف توسعه و پیشرفت کشور باشد صرف دفاع و کنار زدن موانعی بود که به شیوه های مختلف استکبار سد راه انقلاب اسلامی قرار داده است.  به همین خاطر رهبر فرزانه انقلاب در بیانات نوروز سال 95 در حرم شریف رضوی به نکاتی اشاره می نمایند تا مردم و مسئولین بتوانند با اقدام و عمل در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی راه روشنی را طی نمایند. اولین رهنمود ایشان به مدیران عالی کشور است، می فرمایند«اوّل مسئولین محترم دولتی باید فعّالیتها و زنجیره‌های اقتصادی مزیت‌دار کشور را شناسایی کنند و بر آنها متمرکز بشوند؛ بعضی از فعّالیتهای اقتصادی در کشور اولویت دارد، اهمّیت دارد، مثل مادر میماند و از آن، بابهای متعدّد اقتصادی و تولیدی گشوده میشود؛ روی آنها بایست تمرکز کنند؛ آنها را باید شناسایی کنند و نقشه‌ی راه را مشخّص کنند و تکلیف همه را معلوم بکنند.»[19]

اقتصاد مانند دیگر مولفه های استراتژیکی یکی از مهمترین عواملی است که می تواند ضریب امنیت ملی و قدرت کارایی سیاسی کشورها را بالا ببرد. رهبر فرزانه حدود هفت سال است که از اقتصاد صحبت می نمایند، و اقتصاد مقاومتی را گزینه ای عالی در برابر موج تنش ها و تحولات سریع اقتصادی پیشنهادمی نمایند.

دومین رهنمود مقام معظم رهبری در راستای اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل، به تولید داخل اشاره دارد، مسئولین برای سر و سامان دادن به تولید داخل از منتقدین نیز استفاده نمایند، دولت می تواند با راهکارهای مناسب وبا حمایتهای حساب شده به رونق تولیدات داخلی کمک نماید، حمایتهای دولت می تواند از لحاظ واردات، استاندارد، سرمایه در گردش، و صادرات صورت گیرد و از آنطرف با گرفتن مالیات به اقتصاد کمک نماید.                                                                                                        مقام معظم رهبری می فرماید:« دوّمین مسئله در این «اقدام و عمل» ای که ما گفتیم باید مورد توجّه قرار بگیرد، زنده کردن تولید داخلی است. آن‌طوری که به من گزارش کرده‌اند، امروز حدود شصت درصد از امکانات تولید ما معطّل است، تعطیل است؛ بعضی‌ها به کمتر از ظرفیت کار میکند، بعضی‌ها کار نمیکند؛ بایستی ما تولید را زنده کنیم، تولید را احیاء کنیم. [البتّه این]، راه دارد؛ این راه را خیلی از اقتصاددان‌های متعهّد بلدند. من به مسئولین محترم دولتی مکرّر گفته‌ام این منتقدینی را که هستند بخواهید، حرفهایشان را بشنوید؛ گاهی پیشنهادهای خوبی دارند؛ میتوان تولید را احیاء کرد و در کشور به حرکت درآورد.»[20]

راهکار سومی که مقام عظمای ولایت به دولتمردان انقلاب اسلامی پیشنهاد می کند. در خرید و وارد کردن ماشین آلات از خارج دقت کافی به عمل آید. زیرا ممکن است واردات ماشین آلات به تولید داخل صدمه وارد نماید و باعث عدم کارآفرینی شود و به جذب نیروی کار داخل صدمه وارد شود. در بیشتر واردات اگر به واردات تکنولوژی توجه شود و بجای اینکه ماشین آلات وارد نماییم تکنولوژی وارد نماییم قطعا در کشور به تولید داخل و جذب نیروی کار کمک کرده ایم در غیر اینصورت واردات ماشین آلات می تواند رونق اقتصاد داخلی را با بحران مواجه نماید.رهبر معظم انقلاب در این باره می فرماید:«ا سوّم اینکه ما بالاخره تجارت خارجی داریم، واردات داریم، به یک چیزهایی احتیاج داریم که از خارج وارد کنیم، مجبوریم اینها را بخریم، اشکالی هم ندارد، لکن توجّه کنیم که این خریدهای ما، قدرت تولید داخلی ما را تضعیف نکند. فرض بفرمایید ما میخواهیم مثلاً هواپیما وارد بکنیم یا خریداری بکنیم؛ به ما گفته میشود -خود مسئولین دولتی میگویند- که اگر چنانچه فلان درصد از این قیمت را ما در صنایع داخلی هواپیما سرمایه‌گذاری کنیم، بیشتر از آنکه از خارج بخریم استفاده خواهیم کرد و تولید داخلی هم رشد پیدا میکند. اینکه ما همه‌چیز را از خارج وارد کنیم و نگاه نکنیم که این خرید ما، این واردات ما چه بلایی سر تولید داخلی می‌آورد خطا است؛ پس بنابراین در خریدها کاری کنیم که تولید داخلی تضعیف نشود.»[21]

رهنمود چهارم رهبر فرزانه انقلاب به دولتمردان جمهوری اسلامی، اشاره به مواظبت مالی در اقتصاد مقاومتی دارد. پی ریزی اقتصاد مقاومتی بر طبق ضوابط اسلامی می تواند رفاه جامعه و رفع فقر در سطوح پایین جامعه و برطرف ساختن هرنوع محرومیت در زمینه‏های مختلف را همراه داشته باشد.در ایران در یک کشور مسلمان با وجود رهنمودهای قرآن و احادیث فراوان، هنوز اسراف و ولخرجی را در رفتار مدیرا عالی دولتی می توان دید. دولتها اصولا نه تجار خوبی هستند و نه کاسب خوب، زیرا مدیرا ن دست در کیسه خزانه دولت دارند، و سود و زیان در حسابهای مالی خودشان تاثیری ندارند به خاطر همین است که دولت اگر تصدی های خود را به بخش خصوصی بسپارند و فقط نظارت عالیه داشته باشند، به نفع بیت المال است، در ایران سابقه ندارد مدیری را در مورد اسراف و ولخرجی و یا سوء مدیریت باز و خواست نمایند. در آمدی که نصیب کشور می شود، دولتمردان باید با آن گره های کور اقتصاد را باز نمایند تا به شکوفایی برسد. امام خامنه ای می فرماید:« ما پولهایی داریم در خارج از کشور؛ [مثلاً] نفت فروخته‌ایم، پولش را به ما نداده‌اند. در قضیه‌ی برجام بنا بر این شد که این پولها برگردد -البتّه اکثرش برنگشته، اغلبش برنگشته و دچار مشکل است؛ دست آمریکایی‌ها را انسان مشاهده میکند پشت این [قضیه]؛ البتّه انگیزه‌های دیگری هم وجود دارد، لکن بدجنسی بعضی از دستگاه‌های آمریکایی موجب شده است که این پولها برنگردد؛ لکن بالاخره برخواهد گشت- وقتی‌که این پولهای موجود ما در خارج که حالا هر چند ده میلیاردی که هست برگشت، در مصارفی به کار نرود که این پول هدر بشود. این پولی است که وارد کشور میشود، کشور نیاز دارد و در درجه‌ی اوّل مثلاً تولید است؛ مواظب باشند این پولی که وارد میشود، هدر نرود، از بین نرود، صَرف خریدهای بی‌مورد، صَرف کارهای بی‌جا، صرف اسرافها نشود؛ یعنی مدیریت منابع مالی‌ای که از بانک‌ها و مراکز خارجی به کشور وارد میشود.»[22]

رهنمود پنجم آقا به مدیران ارشد دولت در راستای اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل؛ به تقویت بنگاه های علمی کشور اشاره دارد. جوانان مومن به انقلاب و دلسوز کشور با حمایتهای دولت می تواننددر قسمتهای مختلف  حماسه بیافرینند همچنانکه در مدت کوتاهی توانستند رتیه علمی کشور را به بالاترین درجه جهانی برسانند، دانشمندان جوان و با بصیرت  در زمینه های هسته ای و پزشکی و نانو به پیشرفت شایان توجهی نایل آمده اند اگر دولت بتواند پیوندی محکم بین صنعت و مراکز علمی کشور برقرار نماید، و با حمایتهای بودجه ای نیازهای مراکز علمی را برآورده نماید می توان جهش علمی را در اقتصاد حس کرد، به همین خاطر رهبر فرزانه انقلاب می فرماید:«و بخشهایی در اقتصاد ما وجود دارد که مهم و دارای اهمّیت است؛ مثلاً بخش نفت و گاز یا بخش تولید موتور که برای خودرو، برای هواپیما، برای قطار، برای کشتی مورد استفاده است، این بخشهای حسّاس و مهم، دانش‌بنیان بشود. اینکه ما میگوییم اقتصاد دانش‌بنیان [این است]. جوانهای ما، دانشمندان ما نشان داده‌اند که میتوانند نوآوری کنند، میتوانند ما را از آن سطحی که در فنّاوری داریم بالاتر ببرند. خب، این کار کوچکی است که موشک بُرد بلند را جوری تنظیم کنند که در دوهزار کیلومتری با انحراف دو متر یا پنج متر به هدف بخورد؟ خب آن مغزی که میتواند این کار را بکند، در موارد گوناگون دیگر هم میتواند؛ مثلاً فرض کنید که سطح موتور خودرو را با یک پیشرفتی بالا ببرد که فرض کنیم مصرفش کم بشود، یا موتور قطار را به فلان شکل به‌وجود بیاورد؛ میتوانند. همین الان در کشور ما بنگاه‌های اقتصادی و تولیدی‌ای وجود دارند که کارهایی که آنها انجام میدهند و تولید میکنند، یا از مشابه خارجی‌اش بهتر است یا برابر آنها است؛ همین الان داریم؛ خب اینها را باید تقویت کرد. پس بنابراین دانش‌بنیان شدنِ بخشهای مهمّ اقتصاد داخلی، یکی از کارهایی است که در اقتصاد مقاومتی شرط است و بایستی انجام بگیرد.»[23]

رهنمود ششم یکی از نیازهای اساسی چرخه اقتصادی هر کشور تامین انرژی الکترکی است. نیروگاهها تولید انرژی الکتریکی می کنند و همچنین پالایشگاهها و پتروشیمی محصولات پلیمری و مواد شیمیایی تولید می کنند جزء عوامل زیر بنای اقتصاد محسوب می شوند. کشور پهناور ایران با دارا بودن انرژی فسیلی می تواند این دو عامل مهم اقتصادی را بارور نماید. ارقام تولیدات محصولات پتروشیمی در ایران خیلی کمتر از ده ها هزار مشتقاتی است که از نفت و گاز بدست می آورند، در پتروشیمی های ایران می توانند با تکنولوژی پیشرفته  وبا همت و تلاش دانشمندان جوان و مومن ایرانی با حمایت دولت کالاهای بیشتری از پتروشیمی ها بدست بیاورند. تا نیاز نباشد بعضی از آن مشتقات نفت و گازی را که خود در زیر زمین داریم با قیمت گزاف از کشورهای غربی خریداری نمایند. رهبرمعظم انقلاب با درایت والادر این باره می فرمایند.:« ما در گذشته روی بعضی از بخشها سرمایه‌گذاری کرده‌ایم؛ از آنها بهره‌برداری بشود و استفاده بشود. ما در زمینه‌ی نیروگاه‌سازی در کشور سرمایه‌گذاری خوبی کردیم؛ در زمینه‌ی پتروشیمی سرمایه‌گذاری خوبی کردیم. امروز کشور به نیروگاه احتیاج دارد، کشورهای دیگر هم به نیروگاه ارزانی که ما میسازیم احتیاج دارند. ما دیگر نرویم از بیرون نیروگاه بخریم وارد کنیم، یا افرادی بیاوریم برای ما نیروگاه درست کنند. این قسمتهایی که سرمایه‌گذاری شده است، برایش تلاش شده است و زحمت کشیده شده است، احیاء بشود و از آنها استفاده بشود.»[24]

مطلب هفتم؛ هر کالایی که تولید می شود در یک فرآیند تولیدی بدست آمده است که در آن فرآیند تولید، انسانها نقش اول را دارند. چرخه یک اقتصاد موفق را در گروه صحیح همین فرآیند تولیدات باید جستجو کرد. هر کشوری بتواند در قسمت تهیه مواد اولیه و سپس چرخه تولید کالاهای خود را به بازار عرضه نماید، اقتصاد موفق و غیر وابسته ای دارد. وقتی  مواد اولیه نیاز یک کارخانه تولیدی از خارج تهیه شود این کارخانه تولیدی وابسته است و نمی تواند ادعای استقلال در تولید را داشته باشد. به هر عنوان و یا بهانه ای کشور صاحب مواد اولیه می تواند تولید کارخانه را مختل نماید و حتی آنرا تعطیل نماید. هدف و نیت صاحبان مواد  اولیه این است که مونتاژ را به کشور ایران بدهند نه تکنولوژی ساخت را. مونتاژ به نیروی انسانی کمتری نیاز دارد و همیشه نیازمند صاحب تکنولوژی است. کشوری که اقتصادش بر این مبنا بنا نهد در مراودات سیاسی مجبور است کوتاه بیاید. غربیها مخصوصا آمریکا یکی از عوامل کاربردی هژمونی خود را در این روش به کار میبرند، این وضعیت را در تحریم قابل لمس بود. رهبر عظیم الشان انقلاب می فرماید:«.در همه‌ی معاملات خارجی‌ای که ما انجام میدهیم، انتقال فنّاوری را شرط کنیم. البتّه برادران ما در دولت به ما گفتند که ما این کار را کردیم و میکنیم؛ من تأکید میکنم و تکرار میکنم برای اینکه غفلت نشود. فرض کنید [اگر] یک وسیله‌ای را یا یک شی‌ء تولیدی جدیدی را میخواهند بخرند، تولیدشده را نخرند، [بلکه] آن شی‌ء را با فنّاوری مخصوص خودش تهیه کنند و بیاورند؛ فنّاوری را داخل کشور کنند. در قراردادها این را باید بشدّت مورد توجّه قرار بدهند»[25]

مسئله‌ی هشتم؛سیستم اقتصاد زمانی پویا و زنده است که سالم باشد، سلامت سیستم اقتصاد به عواملی بستگی دارد که از کل سیستم دفاع می کند، مانند یک بدن که گلبولهای قرمز مسئولیت دفاعی در مقابل هر تهاجمی که قصد دارد سیتم دفاعی بدن را مختل نماید. قوانین شفاف، نظارت عالی، فرهنگ جامعه، ثبات سیاسی،امنیت، و ایمان جامعه می تواند از یک سیستم اقتصاد پویا محافظت نماید. عواملی که ممکن است آسیبهایی به اقتصاد پویا وارد نماید، ریشه در فرهنگ و عقیده مردم دارد، اگر در نظام فرهنگی و جامعه ضعف وجود داشته باشد، شکل گیری عوامل مخرب در آن جامعه بوقوع می پیوندد و سبب می شود به سیستمهای جامعه صدمه وارد نماید. اگر عقاید مردم، ارزشها، و باورهای یک جامعه متکی به ارزشهای مادی، و اشرافی گری، اسراف و تجمل گرایی سوق پیدا نماید، عوامل تخریب کننده اقتصاد مانند اختلاس، رشوه خواری، ربا، سوء استفاده های مالی، و پول شویی وارد سیستمهای جامعه از جمله اقتصاد می شود. عامل مهم دیگری که به اقتصاد ضربه می زند نابسامانی قوانین است. قوانین باید شفاف باشند، تشابهات و تناقضات در قوانین باعث می شود عوامل مخرب با دور زدن قوانین باعث ضربه زدن به اقتصاد باشند. در همین راستا رهبر فرزانه انقلاب می فرمایند:«با فساد مبارزه‌ی جدّی بشود، با ویژه‌خواری مبارزه‌ی جدّی بشود، با قاچاق مبارزه‌ی جدّی بشود؛ اینها دارد به اقتصاد کشور لطمه میزند و ضررش را مردم میبرند. اگر ما در مقابل آن مجموعه‌ای که فرض بفرمایید با زدوبست‌هایی در زمینه‌ی مسائل اقتصادی ویژه‌خواری میکنند، خودشان را از امتیازات ویژه برخوردار میکنند و یا دچار فساد پولی و مالی و اقتصادی میشوند، سهل‌انگاری کنیم، قطعاً کشور ضرر خواهد کرد؛ نباید سهل‌انگاری بشود. البتّه در مقام بیان و در روزنامه‌ها و جنجال و بخصوص با جهت‌گیری‌های سیاسی، حرفهای قشنگ خوبی زده میشود امّا اینها فایده‌ای ندارد. حالا یک مجرم اقتصادی را مثلاً فرض کنیم دستگیر کردند، روزنامه‌ها درباره‌اش بنویسند و عکس و تفصیلات و کارهایی مانند اینها را با اهداف جناحی و سیاسی بکنند، اینها فایده‌ای ندارد؛ دو صد گفته چون نیم کردار نیست. باید جلوی آن فسادی را که امروز ممکن است پیش بیاید بگیرند و مانع فساد بشوند. قاچاق همین جور است؛ مانع قاچاق [بشوند]. باید با قاچاق، به‌معنای واقعی کلمه مبارزه کنند.»[26]

مسئله نهم، رهبر فرزانه انقلاب در نهمین رهنمود خود، مسئولین را به الویت بندی کارهای مهم تشویق می نماید، بعضی پروژه ها ممکن است برای مملکت سود آوری آنچنانی نداشته باشند باید سراغ پروژه هایی مانند انرژی رفت که برای مملکت از سود بیشتری برخوردار است.می فرمایند: «من یک‌وقتی هم اینجا در یکی از همین سخنرانی‌های اوّل سال، چند سال قبل از این، این را گفتم که ادّعا میشود و گفته میشود که اگر ما بتوانیم بهره‌وری انرژی را ارتقا بدهیم، بالا ببریم و صرفه‌جویی کنیم، صد میلیارد دلار صرفه‌جویی خواهد شد؛ مبلغ کمی نیست، مبلغ زیادی است؛ این را جدّی بگیرند. این همه کارهای گوناگون دارد در این مملکت انجام میگیرد، بعضی‌هایش غیر لازم، بعضی‌هایش مضر؛ خب کار را در این‌جور بخشها متمرکز کنند. این شد «اقدام و عمل»؛ اقدام یعنی این چیزها -البتّه شنیدم این، مصوّبه‌ی مجلس هم هست؛ ارتقای بهره‌برداری از انرژی، مصوّبه‌ی مجلس شورای اسلامی است- واقعاً بررسی کنند که اگرچنانچه یک چنین چیزی وجود دارد، باید روی این متمرکز بشوند و کار کنند.»[27]

مسئلهدهم، توجه ویژه به کارخانجات متوسط و کوچک است، صنایع متوسط وکوچک از ایجاد اشتغالزایی بالایی برخورداراست، متاسفانه به خاطر واردات بعضی محصولات و کمبود نقدینگی برای سرمایه در گردش تعداد زیادی از این کارخانه ها تعطیل و یا نیمه تعطیل می باشند که با برنامه ریزی خاص می توان آنها را نجات داد رهبر فرزانه می فرمایند:؛ «به صنایع متوسّط و کوچک نگاه ویژه بکنند. الان چندین هزار کارگاه و کارخانه‌ی متوسّط و کوچک در کشور هست؛ اگرچنانچه این آماری که به من داده‌اند و بنده گفتم که شصت درصد از اینها الان دچار بیکاری و تعطیل هستند درست باشد، خسارت است.آن چیزی که در متن جامعه اشتغال ایجاد میکند، تحرّک ایجاد میکند و طبقات پایین را بهره‌مند میکند، همین صنایع کوچک و متوسّط است؛ اینها را تقویت کنند و پیش ببرند.»[28]

نتیجه:

آنچه که ما اکنون در سطح بین الملل شاهد جنگ سرد و بعضا اعمال و حرکات عملی و کاربردی در تصمیمات خصمانه استکبارجهانی با ایران هستیم، باعث تعجب نیست. باعث تعجب زمانی است که در برابر زیاده خواهی های آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی ایران و جهان اسلام، ایران اسلامی کوتاه بیاید. بعد از بازیهای سیاسی آمریکا در مسئله فرجام، شاهد هستیم که سیاستمداران آمریکایی دست از شیطنت بر نمی دارند و به انحاء مختلف از توافقات و تفاهم نامه های امضاء شده در قضیه هسته ای سر پیچی می کنند و هر روز در راستای اهداف استکباری اش در مسیر حرکت انقلاب اسلامی سنگ اندازی می نماید. پس جای هیج شکی نیست که دشمنی شیطان بزرگ مستمر است. زیرا در مسیر خط "سرمایه داری" و در جهت "نظم نوین "و دلخواه خود با دنیا مراوده می نماید. در این خصوص انقلاب اسلامی به هیج عنوان از اصول مترقی خود عقب نشینی نخواهد کرد. پس دو تفکر در جهان معاصر رودر روی هم قرار دارند، یکی آمریکای مستکبر با تمام صفات شیطانی، و یکی انقلاب اسلامی تحت حکومت جمهوری اسلامی ایران با اهداف وحیانی. اولی از خوی استکباری در جهان استفاده می کند، و برای سلطه گری خود از هیج اقدامی کوتاهی نمی کند زیرا برای آنها "هدف وسیله را توجیه می کند" کشتار درافغانستان، در عراق، در یمن و یا سوریه را زیر عنوان منافع ملی و یا صلح جهانی توجیه می نماید. دومی روبه میل عدالت، رفع ظلم، کرامت انسان حرکت می کند. جمهوری اسلامی ایران با چنین قدرت و تفکری در جهان روبروست که یکصد و هشتاد درجه با آرمانهای رهبر کبیر آن و رهبر معظم انقلاب اسلامی مانند: اصل ظلم ستیزی، استکبار ستیزی، اصل عدالتخواهی و معنویت گرایی، صدور انقلاب و جهانی شدن حکومت حضرت مهدی(عج) تفاوت دارد. مقام معظم رهبری در این باره فرمود: «در ایران هر کسی که به انقلاب اسلامی و به اسلام و به پایه های اسلامی این انقلاب اعتقاد دارد، لاجرم به مبارزه همیشگی با پرچمداران قدرت استکباری دنیا که امروز در رأس آنها آمریکاست نیز اعتقاد دارد».[29]

با توجه به این نکات جمهوری اسلامی اسلامی ایران با چونان رسالتی در برابر چنین قدرتی، باید با جهانی شدن شعار "مرگ برآمریکا،" هیبت و ترس این جهانخوار مستکبر را در بین ملل دنیا از بین ببرد و چون این شعار از مرکز اسلام ناب محمدی بر پهنه گیتی ارسال شد، و اکنون اثر این شعار جوانه های شوکوفایی بیداری اسلامی را کلیک زده است. ایران اسلامی به عنوان یک الگو  باید دارای فاکتورهای قوی در حوزه های اقتصاد، فرهنگ، چالش های اجتماعی، سیاست خاجی، امنیت ملی باشد. تا بتواند به عنوان پرچمدار نهضت شریعت انقلاب را جهانی کند و تحویل صاحب اصلی آن امام مهدی، امام زمان، حجت بن الحسن (عج)دهند. نزدیکی این پیوند  بستگی به مردم و مدیران ارشد نظام دارند که رهنمودهای رهبر فرزانه را نصب العین خود قراردهند. هم به اصلاحات اقتصادی تحت عنوان اقتصاد مقاومتی توجه ویژه شود و به اصلاح و تحکیم ساختار قوی در تمام امور داخلی همت گمارند. و من الله توفیق

 

 

مراجع:

[1] دانشنامه سیاسی، داریوش آشوری، 280

[2]  فرهنگ معین، 504

[3]از سخنان مقام معظم رهبری در نماز جمعه تهران، 14/3/89

[4]از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از دانش آموزان و دانشجویان طرح ولایت، 17/5/81   

[5] از سخنان مقام معظم رهبری، در اجتماع مردم رفسنجان، 18/2/ 84

[6] سوره آل عمران آیه 120

[7] صحیفه نور جلد14 صفحه 66

[8] از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

[9] از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

[10] از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

[11] از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

[12] صحیفه نور،جلد بیست، ص 238

[13]  نشریه هدایت، سال پانزدهم،شماره 159

[14]  از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

[15] از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

[16] از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

[17] آورندگان اندیشه خطا، احسان طبری، ص 20  

[18]  از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

[19] از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

[20] از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

[21] از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

[22] از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

[23] از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

[24] از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

[25] از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

[26] از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

[27] از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم در حرم رضوی 1/1/95

 [29] ]. از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از دانش آموزان و دانشجویان، 10/8/68.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


:: بازدید از این مطلب : 2339
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
نویسنده : عبدالرضا جودکی
سه شنبه 2 شهريور 1395

این روزها جفا کردن بر دیگران در صحبتها و رفتار بعضی ها پرستیژ شده است.  متاسفانه به خاطر فراموش کردن کرامت و منزلت انسان، از طرق مختلف، این صفت بد در جهان، دارد اپیدمی می شود. اولین کسی که بیشترین جفا در حقش انجام می گیرد، خداوند متعال است. هر آنچه که باعث می شود به مرادمان نرسیم (شکستها)، فوری پای خداوند را به وسط می کشیم، "خدا نخواست". ولی اگر در کارهایمان موفق شدیم، خدا را فراموش می کنیم و موفقیت را یه خودمان نسبت می دهیم. اگر با خدا روراست باشیم و فقط به او توکل کنیم، این نامردیها در حق باریتعالی از بین می رود، شکست و پیروزیهایمان را لطف، نعمت و رحمت  خداوند می دانیم.

اگر خوب دقت کرده باشیم جفا بر کسانی صورت می گیرد که مظلومند و اهل قیل و قال نیستند. صبورند و شکیبا، نق نمی زنند، تو دارند و بی ریا، اگر خواستی قدرتشان را به سنجی خواهی فهمید که توانایی گرفتن دانه ارزنی از دهان مورچه ای را ندارند، و بر عکس، کسانی که با زبان و عمل جفا می کنند، همیشه خود را حق به جانب می دانند، از خدا و مردم طلب کارند، خود را بالادست و داناتر از همه می دانند. این گروه اندک در قشرهای مختلف جامعه وجود دارند. این عمل زشت (جفا) که از صفات بد تولید می شود، مانند دیگر اعمال زشت و سخیفه در جامعه اٍثر نامطلوب می گذارد. ولی اگر یک مدیر یا مسئول مخصوصا مدیر ارشد نظام اسلامی دارای چنین صفاتی باشد شدت جفا و دامنه آن وسیعتر می گردد و باعث می شود فضای سالم جامعه کدر شود. درست بر عکس اعمال و رفتاری که فضای جامعه را عطرآگین می کنند. تخریب فضای سالم توسط صفات بد مانند موریانه عمل می کنند، خیلی آرام و زمان بر، ولی از درون تنه تنومند جامعه را می پوساند و جایگزین اخلاق جمیله و و صفات زیبا در جامعه می گردد. 

مدتی است که اخبار گرفتن حقوق های نجومی توسط بعضی از مدیران نظام اسلامی گوش به گوش می شود. در ابتدای شنیدن این اخبار مردم فکر می کردند یک شایعه ژورنالیستی است که بعضی موقع ها بعضی روزنامه ها ی وابسته به گروهی، به طرف مقابل می زنند. تا اینکه سخنگوی دولت یازدهم آنرا تایید کرد. این حادثه بقدری برای نظام اسلامی سنگین بود که واکنش رهبر معظم انقلاب را در پی داشت.

تازه از درد  این خبر که دلهای مردم را جریحه دار کرده بود خلاص نشده بودیم، که سخنگوی دولت یازدهم، مدیران دریافت کننده حقوق های نجومی را ذخایر انفلاب نامید. از آن جایی که رئیس جمهور مدیران نظام را خادمان ملت نام می برد. و لی بعضی از این خادمان ملت نتوانستند امانت دار خوبی برای مردم یاشند! ذخایر انقلاب همان گروه بی آلایش ایثار گری هستند، که خون عزیزانشان انقلاب را بیمه کرده است. خانواده معظم شهدا که انصافا، سرمایه های ماندگار انقلاب می باشند. باید از سخنگوی دولت پرسید، چه شباهتی بین این دو گروه مشاهده نموده است، گروهی که به انقلاب خون عزیزانشان راترزیق کرده اند و با خداوند معامله نموده اند، و گروهی که دستشان کج بوده و امانتدار خوبی برای بیت المال نبوده اند و با دنیا معامله کرده اند و مطمئنا اشغال کننده جایگاه حساس مدیریتی نیز بوده است.

 مقام معظم رهبری در خطبه های نماز عید فطر در باره گیرندگان حقوق های نجومی می فرمایند:

1-این حقوق‌ها، برداشت‌های غیرمنصفانه و ظالمانه از بیت‌المال است
۲- این برداشت‌ها نامشروع، گناه و خیانت به آرمان‌های انقلاب اسلامی است 
۳- دریافتهای نامشروع باید برگردانده بشود و اگر کسانی بی‌قانونی کرده‌اند مجازات بشوند. اگر سوءاستفاده از قانون هم شده است، باید این‌ها را از این کار‌ها برکنار بکنند.

 حالا چطور و چگونه این گروه نا اهل توانسته اند پست و جایگاه حساس مدیریتی را غصب کنند، خود سر قصه دراز دارد.  اگر منظور سخنگوی دولت از ذخایر انقلاب این بوده که این مدیران نامحرم و دست کج ذخایر تیشون(تون) حمام انقلابند، که حرفی درست و بجایی است، اگر واقعا این حدسم درست باشد، بخاطر بد بینی خودم نسبت به سخنگوی دولت عذرخواهی می کنم.

تون یا تیشون : مکانی که با هیزم در قدیم آب خزینه را گرم می کردند(آتشدان).


:: بازدید از این مطلب : 2066
|
امتیاز مطلب : 90
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
نویسنده : عبدالرضا جودکی
یک شنبه 6 تير 1395

شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان بود. در پایان اخبار تلویزیون، بیانات رهبر معظم انقلاب را در حضور خانواده معظم شهدا هفتم تیر و شهدا دفاع حرم پخش نمود. در این تجمع بر خلاف بعضی تجمعات دیگر از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار بود. سادگی و بی آلایشی مهمانان رهبر بیشتر به چشم می خورد. در چهره های آنان نمادی از مومنین راستین موج می زد، که می توان صبر، استقامت،شجاعت، پاکی، معرفت،معصومیت را در چهره های معصوم آنها دید. بی ادعایی، شکیبایی،از صفات بارز آن عزیزان می باشد. در پس آن چهره های معصوم و بی ادعا پیامهای آنها را می توان مشاهده کرد. پیامهایی که ادامه وصیت کلیه شهدای انقلاب اسلامی است. دفاع از اسلام و پشتیبانی ولایت فقیه. به گمانم هر مسئول مملکتی با مشاهده آن صحنه بی آلایش در صورت داشتن حس مسئولیت سازمانی و اجتماعی در برابر آنها خشوع و خضوع می کرد. سئوالی در ذهن مدیران عالی رسوخ می کرد که آیا سزاوار است در برابر این مردم شاهد انواع و اقسام مفاسد و ناهنجاریهای اجتماعی باشیم که آبروی نظام را زیر سئول ببرد. آیا سزاوار است در برابر این مردم که عزیزترین کسان خود را به انقلاب و اسلام تقدیم کرده اند، بعضی از مسئولین به جای اینکه به فکر درد مردم باشند به فکر تفکر گروهی و حزبی و یا خانوادگی خود باشند، و وظیفه اصلی خود را فراموش کنند، شاهد: آمار ناهنجاریهای اجتماعی،آمار بیکاری، آمار اختلاس،آمار قاچاق ارز،آمار سوء استفاده های مدیریتی و . . . در جامعه می باشد. خدایا حق آنها را بر همه ما ببخش. آمین


:: بازدید از این مطلب : 2157
|
امتیاز مطلب : 115
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
نویسنده : عبدالرضا جودکی
دو شنبه 31 خرداد 1395

 

اسلام دینی است میانه رو و با اعتدال و در بیشتر موارد برای رسیدن به هدف مطلوب، تساهل و تسامح را جلوی راه مسلمانان و مدیران اسلامی قرارداده است تا ضمن مدارا،  مساعدت و رضایت خود را به طرف مقابل نشان دهند. تساهل و تسامح به مسلمانان و مدیران این امکان را می دهد که در بعضی موارد که به اصل موضوع ضرری  وارد نشود، نرمش به خرج داده و در عین رعایت اصول و حفظ اصل  از خود رفعت نشان داده تا به طرف مقابل دلگرمی بدهد، ضمن گذشت از وضع ایجاد شده، ترغیب به وضع مطلوب نماید. تسامح به معنای نوعی گذشت و كنار آمدن همراه با بخشش و بزرگواری است.(1)

با این پیش فرض اشاره ای به بعضی مسائل و مشکلات اقتصادی جامعه نظر می کنیم، که بی تفاوتی به آنها، نه در شان جمهوری اسلامی است،  و هم از چند جهت به انقلاب اسلامی و مردم شهید پرور، ضرر جبران ناپذیری وارد می سازد. اگر به کلام آقا در نوروز امسال در حرم رضوی توجه کنیم پی به مسائل و مشکلاتی می بریم که آقا در شعار امسال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل به خوبی به آنها توجه و اشاره داشته است. رهبر معظم انقلاب شعار سال 95 را  که، "یک تحلیل و یک نگاه به مجموعه‌ی مسائل کشور است"(2) انتخاب نموده است. با مطالعه به بیانات آقا پی می بریم که دقدقه رهبر فرزانه در سال 95 مانند سالهای گذشته، بیشتر روی اقتصاد مقاومتی می چرخد.

اگر یک مثال ساده از اقتصاد مقاومتی داشته باشیم، اقتصاد مقاومتی  به مثابه ظرفی سالم و پاکیزه است بدون زنگار، این ظرف  دارای محتویاتی روشن و شفاف که هیج نوع ناپاکی را نمی پذیرد. برای رسیدن به چنین اقتصادی آقا می فرمایند: "هر سه قوّه باید با یکدیگر همکاری کنند تا کار پیش برود؛ و مردم هم باید کمک کنند به اینها؛ این کمک لازم است و جدّیت مسئولین بخصوص قوّه‌ی مجریه هم لازم است."(3)

اقتصاد مقاومتی را باید از دریچه یک اقتصاد اسلامی متکی بر ارزشها، معیارها و شاخص ها بر پایه معنویت دید. در این دیدگاه هیج دریچه فکری غیر از تکنولوژی به سوی غرب سکولار باز نخواهد شد.  دیدگاه های مختلف به اقتصاد در مدیران اقتصادی دولت باعث گردیده است، که شاهد غفلت از روزی حلال در لایه های مدیریت و مسئولین باشیم!، شاهد، اخبار و گزارشاتی است که پشت سر هم در رسانه ها و شبکه های اجتماعی دیده می شود، که دل هر مسلمانی را به درد می آورد. نظارت ناقص، وابستگی به قدرت، سوء استفاده مدیریتی، نفوذ آقازادگان و یقه سفیدها بدون مانع به اقتصاد کشور باعث گردیده است که متاسفانه قبح رشوه، دور زدن قانون، سوء استفاده از مقام و قدرت، حرام خواری، اختلاس، پول شویی، فرصت طلبی،سوء استفاده مدیریتی و رانت خواری در جامعه اسلامی  کمرنگ  شوند و به یک امر عادی در آید. این صفت های ناپسند و زشت همگی باعث ایجاد آخوری عمیق می شود که هیچوقت از پولهای کثیف پر نخواهد شد و غاسب از حرام خواری سیر نمی گردد. نتیجه آن در جامعه یکی رنج یکی گنج است که شاهد هزاران کارگر بیکار، و میلیاردها  تومان را چند نفر به جیب می زنند. اقتصادی که خود این همه زخم  دارد چطور می تواند نسخه ای به پیچد تا چرخه تولید بچرخد و هزاران کارگر بیکار نباشد و مردم شهید پرور آثارش را در سفره های خود ببینند. متاسفانه تا کنون، در سخنرانی ها،  پشت تریبونها، فقط شاهد شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی،  بوده ایم. رهبر فرزانه در مقدمه فرمان هشت ماده ای که در دهم اردیبهشت هزارو سیصد و هشتاد به سران سه قوه صادر نمودند، می فرمایند: "امروز كشور ما تشنه ي فعاليت اقتصادي سالم و ايجاد اشتغال براي جوانان و سرمايه گذاري مطمئن است." (4) اگر واقعا به اقتصاد مقاومتی ایمان دارید و مطیع ولایت فقیه هستید، باید آستین ها را بالا زد..

 برای شتاخت بیشتر ظرف و محتویات  اقتصاد مقاومتی به طور خلاصه به چند نکته  مهم اشاره می کنیم.

1 – ابتدا باید به اصل دیگ اقتصاد مقاومتی توجه شود. تا از اقتصاد مقاومتی تعریف خوبی نداشته باشیم نمی توانیم  شناخت خوبی از آن داشته باشیم.

2 - دیگ اقتصاد مقاومتی همانظور که اشاره شد باید سالم باشد یعنی تمام زنگارها از اقتصاد پاک شود. تمام سوراخ های اقتصاد گرفته شود. با رانت خواری ها، مفاسد اقتصادی مبارزه انقلابی شود. در این بند وظیفه کارگزاران مبارزه با مفاسد اقتصادی از همه مهمتر است.

3 – در حین انجام این کار باید به محتویات دیگ پرداخت که شامل قوانین و دستورالعملهای اجرایی است. قوانین شفاف، بدون دست و پاگیر، سهل و آسان و به راحتی قابل نظارت باشد. شکاف ها را از بین برد،  در این بند وظیفه قانونگزاران از همه مهمتر است.

4 – ساختاراقتصاد مقاومتی بر پایه ما می توانیم، الگوی فرهنگی اسلامی،  بومی، درون زا و انقلابی پی ریزی شود. در این بند وظیفه قوه مجریه از همه مهمتر است.        

5 – حمایتها، نظارت ها، بین بنگاه های ملتی و دولتی در اجرای قوانین به صورت یکسان نوشته، پیاده و اجرا شود. در این بند وظیفه سه قوه خیلی مهم است.

6 – کلیه شاه راه ها و راه ها یی که با اقتصاد مقاومتی برخورد دارند دارای تابلوهای روشن و شفاف باشد تا هر کس نتواند به هر شکلی که می تواند براند. در این بند وظیفه قوه قضاییه از همه مهمتر است.

7 –  وظیفه محتویات اقتصاد مقاومتی، خون دهی به تمام سیستم  اقتصاد کشور است. به سالم سازی محیط اطراف اقتصاد مقاومتی توجه ویژه شود.

8 – سلامت و امنیت اقتصاد مقاومتی فقط به اجرای درست قوانین بدون تبعیض و انتخاب و انتصاب مدیران اصلح  با ویژگی های اسلامی انقلابی تامین خواهد شد.

9 - قدرت انحصاری شکسته شود، به منزلت انقلاب اسلامی توجه شود، نه به رابطه های فامیلی و قدرتی.

10 – مهمترین نکته ای که باید در اجرای اقتصاد مقاومتی مد نظر قرار گیرد، در رابطه با مدیران است، همانطوریکه در انتصاب و انتخاب مدیران توجه شود، با سوء مدیریتی آنها برخورد قاطع شود اصلی که مدیران از آن مبرا هستند.

در پایان، بی تفاوتی به فرمان هشت ماده ای، بی توجهی به اجرای اقتصاد مقاومتی، فراموشی بیانات اولین روز سال نود و پنج در حرم رضوی، و. . . رهبر معظم انقلاب، خیانت به خون شهدا، و مردم شهید پرور و همراهی با کسانی هستند که شبانه روز برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی نقشه می کشند.

منابع:

1 - (فیروزآبادی، القاموس المحیط،)

2 – بیانات رهبرفرزانه در حرم رضوی نوروز 95

3 - بیانات رهبرفرزانه در حرم رضوی نوروز 95

4 – فرمان هشت ماده ای حضرت آقا به سران سه قوه دهم اردیبهشت هزارو سیصد و هشتاد


:: بازدید از این مطلب : 3068
|
امتیاز مطلب : 168
|
تعداد امتیازدهندگان : 34
|
مجموع امتیاز : 34
نویسنده : عبدالرضا جودکی
دو شنبه 7 دی 1394

 

 

سازمانی که داعی حقوق بشر را دارد، این ننگ را چطور می پوشاند. ننگی که قوانین این نهاد بین المللی را زیر سئوال برد. یعد از چندین سال و چندین ماه که مردم سوریه در چنگال تروریستها اسیر شده بودند، نشانی و خبری از این نهاد بین المللی نبود. ولی همینکه مشاهده به دام افتادن حدود سیصد تن تروریست با نشانهای مختلف بودند، وارد عمل می شود و خود را به آب آتش می زند تا آنها را از چنگال نیروهای سوریه آزاد نماید و به کشوری ببرند که سرانش با وقاحت تمام در برابر مردم دنیا ادعا می کنند، با تروریستها رابطه ای ندارد.

چند ماه از این حرکت وقیحانه سازمان ملل نگذشته بود، که زبونی و زشتی این سازمان در برابر دلارهای نفتی عربستان به کل جهان مخابره شد. شاید جت های جنگنده ای که بر سر زنان و کودکان بمب و راکت های ساخت اسرائیل و آمریکا را می ریزند هنوز شناسایی نشده اند، تعجب از اینجاست که دیدبان حقوق بشر سازمان ملل متحد محاصره حدود سیصد تروریست را در سوریه می بیند ولی هزاران زن و کودک یمنی را که توسط جنگنده های عربستان که کورکورانه بمب های خود را برسر زنان و کودکان یمنی می ریزند نمی بیند. وقتی تفکر لیبرالیستی بر مدیران عالی سازمان ملل سابه افکنده است، بیش از این نباید انتظار داشت، زیرا وقتی پای سود و لذت در میان باشد، نه شکمهای چسبیده کودکان آفریقایی دیده می شود و نه کودکان غزه که در دامان مادران و پدران گلوله می خورند و نه کودکان یمنی که در خواب ناز به زیر آوار مدفون می شوند. نتیجه ای از این یک بام و دو هوا دیدبانان حقوق بشر گرفته می شود، که دوربینهای آنها توان دیدن کاروان عروسی که توسط بهپادهای آمریکایی در پاکستان به بهانه مبارزه با تروریسم به خاک و خون کشیده می شوند، و یا کشتن کودکان عراقی توسط تک تیر اندازهای آمریکایی و یا بمباران خوشه ای رژیم اشغالگر قدس روی مردم غزه، و کشتار فجیه مردم عراق، سوریه، توسط تروریستهای مورد حمایت آمریکا و عربستان و رژیم اشغاگر قدس را ندارند. ولی به خوبی محاصره تروریستها را در چنگال ارتش سوریه می بینند. سکوت تایید آمیز سازمان ملل متحد همراه چراغ سبز جناح غربی آن، در برابر این همه جنایت و خونریزی، باعث گردیده است، که مردم مظلوم جهان از حمایتهای این سازمان ناامید شوند. تفکر حاکم بر استعمارگران و نهادهای  دروغین حقوق بشر که حق وتوی کشورهای عربی سایه شوم خود را برمقر سازمان ملل متحد گسترانیده است.جهالت مدرن، و اپیدمی سود و لذت، فرد را در قالب آزادی مفرط  به سوی عروس هزار چهره دنیا می کشاند. این شهد لیبرالیسم باعث گردیده است همه مردم دنیا از دید آنها بشر نباشند. بشری که حقوق بشر سازمان ملل متحد از آن نام می برد، افرادی هستند که در جاده سیقلی پر زرق و برق لیبرالیسم دموکراسی حرکت می کنند. در دیگی که غرب متمدن برای بشر بار گذاشته است، به مردم مسلمان دنیا و مظلومین جهان نسیبی نخواهد رسید. برای برون رفت از این همه جهالت محض مدرنیسم زر و زور و تزویر، مسلمانان و دیگر مظلومین جهان با تمسک به رهنمودهای وحیانی و با اتحاد خود همه به ریسمان الهی باید چنگ بزنند. "واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا". و همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید.(سوره آل عمران آیه 103). این وعده الهی است که مستضعفین بر مستکبرین پیروز خواهند شد.

 

 

 

 


:: بازدید از این مطلب : 3094
|
امتیاز مطلب : 240
|
تعداد امتیازدهندگان : 48
|
مجموع امتیاز : 48
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 3 دی 1394

از زمان تشکیل خانواده و سپس جامعه انسانهایی ظهور نموده اند که قصد داشتند با خلق افکار نو و با روشهای مختلف، فکر و دل  انسانهای دیگر را تصاحب کنند. ازبین آنها کسانی که در حرفهای خود صادق و دلسوز مردم بودند، می توان پیامبران و اولیاء خداوند را نام برد. سعی خط وحی این بود که به مردم یاد بدهند که چطور زندگی کنند که در زندگی از راه درست به خوبی لذت ببرند. گروهی دیگر برای حفظ خود و منطقه تحت نفوذش وبا کمک روشنفکران وابسته، مردم را به دور خود جمع می کردند وبه کشور گشایی و سلطه گری می پرداختند و عده زیادی از همین مردم که به ملیونها نفر می رسد، بدون هیج گناهی در جنگهای آنان کشته شده و می شوند. گروهی دیگر بودند که برای رهایی از جور ظالمان مردم را به دور خود جمع می کردند تا با صاحب ظلم ستیز کنند. عده ای دیگر بودند که از راه صوفی گری و رهبانی سعی داشتند دلهای مردم را تصاحب نمایند.

                                            *       *        *

بعد از فروپاشی شوروی توهمی به بعضی از اندیشمندان غربی امثال فرانسیس فوکویاما، دست داد، که لیبرالیسم دموکراسی غربی به سردمداری آمریکا نه تنها تفکر و ایدئولوژی غالب در دنیاست بلکه بشر بهتر از این ایدئولوژی نخواهد دید، فوکویاما می‌گوید:" ما که در تاریخ بودیم الان به پایان تاریخ رسیدیم، حال کشورهای جهان‌سوم وارد تاریخ شده‌اند و آنها هم باید به پایان تاریخ برسند." و نظریه خود را به نام پایان تاریخ ارائه داد تا دنیا بداند تنها ایدئولوژی برتر(البته اگر لیبرالی دموکراسی را ایدئولوژی بدانیم) لیبرالیسم دموکراسی است و مهد آن نیز آمریکاست. برای حفظ این عروس هزار چهره بزک کرده، تئوریسین خبره کار کاخ سفید به نام ساموئل هانتینگتون در سال 1993نظریه برخورد تمدنها و باز سازی نظم نوین جهانی را به گردانندگان کاخ سفید ارائه داد با ارائه این تز، دشمنانی برای آن ایدئولوژی برتر به نام فرهنگ و تمدن  تراشید.  از میان فرهنگ و تمدنهای دنیا به چندتای آنها اشاره می کند مانند: تمدن غربی، تمدن کنفسیوس، تمدن ژاپنی، تمدن اسلامی، تمدن هندو، تمدن اسلاو، تمدن ارتدوکس، تمدن آمریکای لاتین، و...که خطرناکتر از همه برای لیبرالیسم دموکراسی، تمدن  اسلام را معرفی می کند.

نظریه این استراتژیست سیاسی آمریکایی  ترسی در وجود سردمداران لیبرالیسم دموکراسی انداخت. چند سال روی آن کار کردند و برایش استراتژی نوشتند، مجریان این استراتژیک، صهیونیستهای آمریکایی، رژیم اشغالگرقدس،آل سعود بودند. با شناختی که از جنگهای صلیبی داشتند، و با توجه به نتیجه جنگهایی که آمریکا مستقیما در پنجاه سال گذشته داشت  که با دهها سال جنگ و خونریزی دست آوردی نصیبشان نکرده بود. با "شیوه و دکترین" جدید، که مستقیما وارد جنگ نشود. با شناختی که از تفکر وهابیت داشتند، آنرا بهترین گزینه برای رویارویی اسلام اصیل و سرکوب بیداری مردم مسلمان کشور ها انتخاب کردند. هم مانع پیشروی  مردم مسلمان زیر یوق آنها شوند و هم با بزرگ کردن وهابیت و معرفی اسلام وهابیت به دنیا، اسلام هراسی اصیل را در دنیا راه بیاندازند.مرحله دوم این استراتژی، پرورش نیرو برای برخورد با اسلام اصیل بود. مثلث شوم مرحله سوم استراتژی را ریالهای عربستان تعیین می کرد. از فقر و عدم بصیرت مردم مسلمان کشورهای اسلامی در آفریقا، آسیا، خاورمیانه،  با ریال عربستان شروع به جذب دانش آموز و تشکیل کلاسهای دروس وهابیت نمودند. سالها گذشت، نوجوان ده تا دوازده ساله ایکه حدود ده و اندی سال پیش درهمان کلاسها وهابی آموزش دیده بودند به سن حدود بیست و پنج سال رسیده اند و با مغزی کاملا شستشو شده برای سر بریدن دیگر مسلمین مخصوصا مسلمان شیعه آماده و مهیا شده بودند.در دوره اصلاحات نیز می خواستند در ایران نیز چنان کلاسهایی را تشکیل بدهند و کم و بیش نیز موفق شدند. تربیت انسانهای قصی القلب بدون احساس که حاضر است برای رفتن به بهشت چندین انسان بی گناه را ذبح کنند و با قاشق و چنگالی که در جیب اورکتش می گذارند با انفجار خود در میان مردم بی گناه، نهار یا شام را با پیامبر (ص)بخورد.

مرحله چهارم استراتژی، پیدا کردن منطقه درگیری بود. دژهای محکم ایران اجازه هیچ حرکتی را به آنها نمی داد. بعد از ایران کدام کشور در خط مقدم جبهه مقاومت حضور فعال داشته است، کشور سوریه بود. از اوضاع عراق اشغال شده استفاده نمودند. بین مرز سوریه، رژیم اشغالگر قدس و عراق مخفیانه شروع به فعالیت نمودند. رژیم اشغالگر قدس آنها را مسلح نمود و افسران بعثی آنها را آموزش دادند.

مرحله پنجم برنامه استراتژی، اشغال عراق و سوریه بود، اشغال عراق برای رسیدن به مرزهای ایران و اشغال سوریه بخاطر کشور خط مقدم جبهه مقاومت و تنبیه آن بود که به دیگر کشورها بفهمانند سرنوشت حاکمانی که با آمریکا نیستند این خواهد بود. آمریکا هم به خیال واهی خود که داعش (همان وهابیون تربیت شده) عراق را اشغال می کند و به راحتی به مرزهای ایران یعنی چشم انداز استراتژیک مثلث شوم، می رسند، عراق را ترک کردند و تحویل داعش دادند تا به موقع کشور مسلمان عراق را تجزیه نمایند و ایران را به زحمت بیاندازد.

شق دیگر این استراتژیک، سرکوب انقلابهای بهار عربی(بیداری اسلامی) بود، که یکی پس از دیگری بوقوع می پیوست.

امپراتوری های زر و زور و تزویر، تا کنون به چند هدف خود رسیده اند، جهت جبهه مقاومت را از سمت رژیم اشغالگر قدس کم رنگ نمودند، سوریه و عراق را تخریب نمودند. به رژیم اشغالگر قدس فرصت دادند تا با خیال آسوده منازل فلسطینیان را جهت شهرک سازی تخریب نمایند و آنها آواره نمایند.

و خوبی هم داشت. چهره کریه آل سعود را که در زیر چتر خادم الحرمین پنهان کرده بودند بر ملا نمود. حاکمان سعودی فبل از این اتحادشوم، شعار می دادند که طرفدار فلسطینیان هستند. اکنون بی مهابا حاکمان خادم الحرمین دیگر نتوانستند در بین مسلمین جهان پنهان کاری نمایند، صراحتا روابط خود را با رژیم اشغالگر قدش اعلام می کنند.

 

 

ادامه دارد


:: بازدید از این مطلب : 2464
|
امتیاز مطلب : 369
|
تعداد امتیازدهندگان : 74
|
مجموع امتیاز : 74
نویسنده : عبدالرضا جودکی
سه شنبه 24 آذر 1394

                                جملات گهر بار از افتخار بشریت

                                             حضرت علی (ع)

                           دو چیز را هیچ وقت فراموش مکن:

                               1- خدا را         2- مرگ را

      دو چیز را همیشه فراموش کن

                  1- به کسی خوبی کردی       2- کسی که به تو بدی کرد

                           در مجلسی وارد شدی زبان نگهدار

                          در سفره ای حاظر شدی شکم نگهدار

                           در خانه ای وارد شدی چشم نگه دار

                             در نماز ایستادی دل نگه دار

 دنیا دو روز است

                    یکروز با توست          یک روز علیه توست

                        روزی که با توست، مغرور مباش

                      روزی که علیه توست، صبور باش

                           هر دو پایان پذیر است

 

 


:: بازدید از این مطلب : 2480
|
امتیاز مطلب : 291
|
تعداد امتیازدهندگان : 59
|
مجموع امتیاز : 59
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 12 آذر 1394

 

وقتی در میان انبوه انسانها سینه به سینه گذر می کنی ویا در بازاری می گذری که کالاو نیاز باعث مراوده ها شده اند. اگر به شکل خریدار به کالاهای چیده شده در قفس نگاه کنی و گوش به فروشنده ها و خریدارانی بسپاری که در بازار و یا اتاقهای شکیل در حال چانه زنی هستند. خریدار مشکوک به قیمت  و فروشنده با قسم ویا زیر و رو کردن فاکتورها سعی می کند شک خریدار را خنثی کند. اگر پلک چشمهانت با نبض قلبت باز و بسته شود، انعکاسهای مراوده ها را طوری لمس و حس می کنی که در حالت معمولی قادر به چنان دیدی نخواهی شد. بعضی ها را می بینی که با مشتری به خوبی کنار می آیند و هر دو راضی، هم حبیب خدا و هم بنده خدا، زیرا در مراوده های آنها فقط سود و منفعت قیاس نبود، بلکه عدل و انصاف چون هاله ای دور سود و منفعت  کشیده شده بود. شاید همین معیار باعث شده بودکه دلهای طرفین را به هم گره بزند. وقتی معیار نگاه ها فقط سود و منفعت نباشد آنوقت است که عقل و دل و چشم دوستند و مشترکا تصمیم می گیرند. در این نگاه ها در تصمیم گیریها، صداقت و انصاف حاکم است. مطمئن باش وفتی نور چشمانت به دریچه های دل پاک بتابد ارزشها و معیارها عوض می شود ودر نهایت برای تو آرامشی را به همراه می آورد که در زیبا ترین تفرجگاه های جهان که بعضی از این معامله گران! پیراهن سپیدها، یقه سپیدها و جامه بلندها که سالی چند بار دخلها را خالی می کنند و به جزایر و کنار دریاهای آنچنانی می روند تا به یک آرامش مصنوعی برسند، مطمعا باش آرامشی که تو بدست آورده ای نخواهند رسید.

بیایید باطری دلمان را به نور چشممان وصل کنیم تا همیشه لنز چشممان جز زیبایی نبیند. اینشاالله  


:: بازدید از این مطلب : 2581
|
امتیاز مطلب : 348
|
تعداد امتیازدهندگان : 72
|
مجموع امتیاز : 72
نویسنده : عبدالرضا جودکی
دو شنبه 13 مهر 1394
افراد در روابط ومراوده های خود با اشخاص و اقشار مختلف جامعه، همانطوری که سعی می کنند آبرو برای خود حفظ کنند باید مواظب شان و منزلت و حیثیت سازمان و گروهی که خود را متعلق به آن می دانند، نیز باشند، نمی توانند تمایلات و ذهنیات خود را در مراوده های اجتماعی بدون در نظر گرفتن موقعیت خود بکار ببندند. باید بدانند در جامعه به خانواده، فامیل، شهر، سازمان ، کشور خود وابسته هستند. با در نظر گرفتن آن وابستگی ها باید صحبت کنند، انتقاد کنند، تصمیم بگیرند و نسخه به پیچند. مخصوصا وقتی نماینده یک شهرچهارصد پانصد هزارنفری باشد که در این صورت باید در رفتار و مراوده های خود مراقبت بیشتری به عمل آورد. فردی که جنس خود را از مردم می داند مانند یک بسیجی و یا یک نماینده که خود را بسیجی می داند، به خوبی باید آگاه باشند که مجاز نیست زمانی که عصبانی هست، مانند فرهنگ گذشته خود با دیگران لحن صحبت داشته باشد و موقعیت خود را فراموش کند. باید به گوش جان ، دل بسپارد و عمل کند به تعاریف و مفاهیم بسیجی که توسط امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری که بیان فرموده اند. توجه کنید: حضرت امام(ره) در شرح ویژگی‌های بسیجیان می‌فرماید: "بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده‏اند. من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می‏خورم و از خدا می‏خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند، چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی‏ام‏." (٢/٩/٦٧) حضرت روح الله(ره) در وصف بسیجیانش چنین می‌سراید: "بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی‏نشانی گرفته‏اند." (٢/٩/٦٧) به فرموده رهبر فرزانه: "معنای بسیج، توأم کردن ایمان و عمل است؛ عمل مجاهدانه، نه صرفاً عمل شخصی. از نظر اسلام، ایمان مجرد از عمل، یک حداقل است. ایمان کامل و ایمان حقیقی آن ایمانی است که با جهاد در میدان عمل همراه باشد. "و الّذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل اللَّه و الّذین آووا و نصروا اولئک هم المؤمنون حقّا"؛ (انفال: ٧٤) مؤمن حقیقی آن کسی است که ایمان را با جهاد و هجرت و نصرت همراه می‌کند. تشخص بسیجی به این است. این فکر غلط و انحرافی که ما ایمان را منهای عمل و منهای جهاد، برای تقرب الی اللَّه کافی بدانیم، این آیه و آیات زیادی آن را رد می‌کنند. بسیج، قائم به همین است که ایمان همراه با عمل، آن هم عمل مجاهدانه باشد." (٢/٨/٨٩) "آری، بسیج مدرسه‏ی عشق است، و در همه‏ی میدان‌های دشوار، فقط حضور عاشقانه و مخلصانه است که می‏تواند پرچم حق و عدل و راستی و ایمان را به اهتزاز درآورد و جنود شیطان را منهزم سازد." (١٤/٧/٧٧) می‌فرمایند: "بسیج سیاسى است، اما سیاست‌زده نیست، سیاسى‌کار نیست، جناحى نیست؛ بسیج مجاهد است، اما بى‌انضباط نیست، افراطى نیست؛ بسیج عمیقاً متدین و متعبد است، اما متحجر نیست، خرافى نیست؛ بسیج بابصیرت است، اما از خود راضى نیست؛ بسیج اهل جذب است - گفته‌ایم جذب حداکثرى - اما اهل تسامح در اصول نیست؛ بسیج غیور است، پاسدار خطوط فاصل است؛ بسیج طرفدار علم است، اما علم‌زده نیست؛ بسیج متخلق به اخلاق اسلامى است، اما ریاکار نیست؛ بسیج در کار آبادکردن دنیاست، اما خود اهل دنیا نیست. این شد یک فرهنگ. فرهنگ بسیجى یعنى آن مجموعه‌ى معرفت‌ها و روش‌ها و منش‌هایى که می‌تواند مجموعه‌هاى عظیمى را در ملت به وجود بیاورد که تضمین‌کننده‌ى حرکت مستقیم و پایدار اسلامى آن ملت باشند. این یک تفکر است؛ در ذهن هم نیست، در خارج و در عینیت وجود دارد."(٦/٩/١٣٩٠) "بسیجی یک فرهنگ است و اگر بخواهیم این فرهنگ را در یک جمله تعریف کنیم، باید بگوییم پیشرو بودن در همه‌ی عرصه‌های اساسی زندگی" (٥/٣/٨٤ فرموده رهبری: "بسیجی عدالت‌طلب است. عدالت‌طلبی فقط این نیست که انسان شعار عدالت‌طلبی بدهد؛ نه، باید این را واقعاً بخواهد. عدالت‌طلبی به این نیست که انسان رودرروی کسی بایستد و بگوید تو عدالت‌طلب نیستی؛ نه، این، ساز و کار دارد. باید جامعه به نقطه‌یی برسد که سیاست‌های عدالت‌طلبانه در آن طراحی شود و دستگاه اجرایی طوری باشد که سیاست‌های عدالت‌طلبانه فرصت عملیاتی شدن و اجرایی شدن پیدا کند." (٥/٣/٨٤) رهبر انقلاب اسلامی "بسیج نه به پول وابسته است، نه به عنوان و جاه و جلال وابسته است، نه به دستور از بالا وابسته است. معیار بسیج، بصیرت است و ایمان. ایمان از دل او می‏جوشد، او را به کار وادار می‏کند؛ بصیرت هم به او تفهیم می‏کند که چگونه حرکت کند، معیارها را چگونه تشخیص بدهد، راه را چگونه طی کند. این معنای بسیجی است." (٤/٩/٨٨) با این توصیف و تعاریف هر کس در هر پست و یا مقامی باشد اگر خود را بسیجی بداند، باید تابع آن الگوهایی باشد که در منزلت بسیج بیان فرموده اند وگرنه جفا به بسیج نموده است، اگرانتقاد دارد،اگر کمر بسته بسیجی واربه ملت و مملکت خود خدمت کند، پشت هرتریبونی می تواند داد بزند و انتقاد کند، و از حقوق مردم دفاع کند، ولی در کنار آن اصول اخلاق ومعرفت بسیجی را نیز رعایت نماید. وگرنه بر خلاف حرکت یک بسیجی پارو می زند و فرصت به کسانی می دهد که تفکر بسیجی را زیرسئوال می برند،. یک حرکت اینچنینی در مجلس با وزیر امور خارجه آقای ظریف نشان از بی درایتی و عدم اصول خلاقی یک نماینده بسیجی است. قصد من این نیست که از آقای ظریف دفاع نمایم یا این حرکت او را تایید نمایم. بخوبی می دانم آمریکا دشمن خونی ماست وطی سالهای متمادی چه جنایاتی به مردم قهرمان ایران نموده است. بگذریم خلوص یک بسیجی به ادب و اخلاق اسلامی و معرفت اووابسته است، امام(ره) وقتی در سخنرانیهایش آمریکا را مخاطب قرار می داد می فرمود: آقای کارتر. باشد که در تمام رفتارهایمان کمال ادب و احترام را رعایت نماییم وهمیشه رهنمودهای ائمه(ع) و امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری را نصب العین خود قرار دهیم اینشاالله

:: بازدید از این مطلب : 2825
|
امتیاز مطلب : 624
|
تعداد امتیازدهندگان : 132
|
مجموع امتیاز : 132
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 13 شهريور 1394

درحرم امن همه محرمند در روند تکثیر انسان روی کره خاکی، مرکز ارزشگذاری انسان نسبت به دیگر حیوانات یعنی قدرت تفکر وتعقل به یاری و کمکش آمده است. هرچند بنا به مقتضای همین نعمت الهی انسانها برای رسیدن به خوشبختی ودست یابی به حقیقت زندگی، گفتند و نوشتند و راهها پیمودند. اگر درژرفای تاریخ اندیشه ها غور کنید، به هزاران نقشه راه دست خواهید یافت که اندیشمندان نسبت به این موضوع پیشنهاد داده اند، بیشتر آنها، یا در ابتدای راه محوشدند ویا چند صباحی ماندند و در پهنه گیتی گم شدند. آنچه نظر حق است، همخوانی نیروی تعقل و تدبر، با راهی که توسط وحی برای رسیدن انسانها به خوشبختی و حقیقت زندگی بر روی این کره خاکی در امر الهی قرار گرفته باشد. همان راه الهی نیز به بلندای عمر بشر، با امداد از عقل خدادادی، کج فهمها الکش کردند و آنرا به کوره راههای بیشماری تقسیم نمودند . برسر حقانیت هر راهی کوشیدند وتبلیغ نمودند، وبرای تحمیل به دیگران جنگهای خونینی راه انداختند و انسانهای بی گناه بسیاری در طول خط عمر انسان در در پهنه گیتی، دم نیزه و شمشیر و تفنگ و بمب به خاک و خون کشیده شدند و معلوم نیست به کدامین گناه کشته شدند. به قول عارف بزرگ جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند. به لطف و شکرانه قدرت تعقل و فهم و شعور این موهبت الهی برای خلیفت الهی روی کره خاکی، دانش در چند دهه گذشته به اندازه چند قرن پیشرفت داشته است. اختراعات و اکتشافات بسیاری صورت گرفته است، ودر بیشتر زمینه ها پیشرفت علم و تکنولوژی برای انسان خیرات داشته است. به همان اندازه که علم پیشرفت نموده است، در زمینه های اجتماعی نیز تغییراتی بوجود آمده است بیشتر این تغییرات بر اثر پیشرفت تکنولوژی بوجود آمده است. قوانین مختلف روابط اجتماعی از آن جمله هستند. ملیونها کتاب در زمینه های مختلف برای دست یابی انسان به خوشبختی ورسیدن به حقیقت زندگی نوشته شده است. هرکدام از دریچه "فهمی" و "دیدی" نسبت به جهان هستی نگاه کرده اند. بعد از هزاران سال از ظهور انسان، ودست یابی انسان به بالاترین تکنولوژی، ودرنهایت رسیدن انسان به مدرنیسم و پست مدرنیسم غربی، و ارائه پیشنهادات در نظریه پردازیها و تئوریها، منتهی شد به قرن توحش در لباس زیبای لیبرالیسم دموکراسی غربی. و آثاراین همه جهان بینی این شد که مردم دنیا در منزل با ا هل و ایال نشسته باشند و ساندویچ هات داگ را گاز بزنند، شاهد دهها کودک و زن ومرد بی گناه باشند که مانند کشتارگاه دام، درپاکستان، عراق، افغانستان، کشورهای آفریقایی، سوریه، و یا یمن در خون می غلطند، و به لطف آزادیهای مدنی و فرد گرایی افراطی در غرب، شاهد ظهور تولد هزاران نوزاد نامشروع(حرامزاده) و بالا رفتن درصد جنایات در دو کشور آمریکا و انگلیس هستیم. طبق آمار رسمی دولت آمریکا، مجموع کل آمار نامشروعیت در سال 1992، سی و دو درصد بود(کتاب در سراشیبی به سوی گومورا ص 353) در صد ارتکاب به جنایات در همان سال در آمریکا پنجهزارو وهفتصد نفر در هر یکصدهزار نفربود.(همان کتاب ص 354). این آمار هر سال در حال افزایش است. باید حدس زد که نتیجه این همه تئوریها و نظریه پردازیها و این همه کتابهای رنگ و با رنگ و قطور این شده که با کمال آرامش بقیه لقمه هات داگشان را بجوند وجرعه ای کوکاکولا سر بکشند و منفعلانه از سر شرم،! سرشان را پایین بیندازند، البته. با کمال تاسف،شاهد شیفته گری و سینه چاکی بعضی از جوانان میهنمان، که شیفته رنگ کراوات و ابزار تکنولوژی و شلوار لی و فردگرایی افراطی به چنین جوامع افسار گسیخته ارزشهای اخلاقی هستیم که از بی مهری و عدم تعلق به خانواده، فامیل، و خاک و مردم کشورش به چنین دیدگاه غلطی رسیده اند، وگرنه صدای ساز از دور خوش است. سوغات تفکر فرد گرایانه چاره برون رفت از این همه سرگردانی انسان را در همجنس بازی و فمینیسم و. . .جستجو می کنند.!!! نتیجه کج فهمی و کج رویها خارج از راه الهی، اینگونه عجوجاتی است که نصیب قرن حاضر شده است. با این شناخت اندک از جهان امروز که بوق و کرنای آن گوش فلک را کرکرده است، جاهایی را سراغ دارم که معجزه قرن بیست و یکم بلکه تمام قرون است. حالا که ملیونها کتاب و نوشته و تئوری،و نظریه ها نتوانسته دست انسان سرگردان را بگیرد تا به آرامش زندگی برساند، این مکانها بدون داشتن برگه حق ورود، پرداخت حق ورود، اجازه از کسی خواستن، فضای خود را با عطور معطر بر روی هر انسان با هر رنگ و زبانی و نژادی، می گشاید. دراولین قدم تمام درون مایه های فکری، از لحاظ مادی، ذهنی،و... فراموش می شود و چشم جز زیبایی نمی بیند، گوش جز نجوای مهرورزی چیزی نمی شنود، دریچه های قلب با هر ضربه ای، صفا و مهر و عشق را به تمام سلولهای بتن ارسال می کند. ورود به این مکانها تمام داشته های ذهنی فراموش می شود وحواس پنج گانه ات به ساز قلبت، که آهنگ مهرورزی را سر می دهند، مست و سر خوش می شوند. فارس، ترک، لر،بلوچ،عرب، انگلیسی، و فرانسوی و آمریکایی در کنار هم راه می روند و تنه به تنه هم می نشینند وهرکدام در فضایی سیر می کنند که سر شار از لطف و کرم و بخشش است، در این همایش خود جوش روزانه هزاران انسان، بدون هیج برنامه انظباتی و مقرراتی  که نه خبری از برنامه خاصی که از قبل تهیه شده باشد هست و نه از پلیس، همه آزادند، آن آقا و یا خانمی که در خارج از این محیط با حرکت اشتباهی سهوی از طرف مقابل حرفهای رکیکی می زد در این مکان بامشاهده چنان حرکتی با لبخند مهربانی جواب میدهد. نه به "آن" جوامع پیشرفته که نمی توانند بیست نفر را در مکانی بدون حضور پلیس و دستورالعملهای خاص نگه دارند، نه به این مکان که هزاران هزار نفر را بدون حتی یک پلیس در کمال آرامش و بدون هیچگونه دلهره و واهمه ای نگهداری می کنند. آیا معجزه ای رخ داده است یا سری است که از عقل و فهم و شعور ما بدور است. آیا نمی شود، با روشهای خاص و دستورالعملهای مختص به این مکانها، این رفتار را به کل جامعه تعمیم داد؟ کجاست آن نظریه پردازان غربی؟ چطور حرکت ماشینی را در کویر رصد می کنند ولی چشم خود را کور و گوش خود را کر و دوربینهای تنظیم شده به حرکات دنیا، این مکانها را نمی بینند تا از آن درس بگیرند. البته آنها به این مهم واقف شده اند، و برای تخریب آنها توسط حرامی های داعش در دستور کار قرار داده اند. همراهی با ائمه(ع) به ظهور شیعه منتهی شد. به پاس عزت و احترام ائمه(ع) نزد ایزد منان، برکات آنها نیز نصیب شیعیان شد. از جمله آن برکات، مکانهای زیارتی آنهاست. چشم تیز بین دشمن به خوبی متوجه یمن و خجستگی این مکانها شده است، که توسط تروریستهای تربیت شده سعی می کنند این مکانها را تخریب نمایند تا شیعیان به گرد آنها نروند. برچسبها: خلیفت الهی- امرالهی- حقیقت زندگی- لیبرالیسم- ائمه(ع) - مهرورزی


:: بازدید از این مطلب : 4859
|
امتیاز مطلب : 776
|
تعداد امتیازدهندگان : 169
|
مجموع امتیاز : 169
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 10 مرداد 1394

 خلقت انسان روی کره خاکی بیهوده نبوده است. اصولادر قانون خلقت، هیچ چیز بیهوده خلق نشده است. انسان به عنوان اشرف مخلوقات و خلیفت الله، با در دست داشتن کتاب قانون الهی ماموریت پیدا کرد که به عنوان نماینده خداوند، صفات حق تعالی را روی زمین به پا دارند. هدف، هدایت انسانها برای ساخت شهری به نام مدینه فاضله است، شهری که همه چیز درآن زیباست که تمام انسانها در کمال آرامش در آن به صلح و صفا زندگی کنند. صفات عالیه انسانی بر روی رفتارها و کلیه مراوده های اجتماعی مردم آن شهر احاطه کامل دارد.. ما مسلمانان مدعی هستیم که با دست و پنجه ما پی و فونداسیون آن شهر ریخته می شود، و با جهد، قوت و قدرت با کلیه لوازم و ابزارهای انسان ساز سعی در انجام این وظیفه مهم باید داشته باشیم. وهمراه با سعی و کوششمان در این امر خطیر دعا می کنیم که موفق باشیم. دعا برای این است که انجام کلیه زحمتها و جهد ها، کوششها و ایثار فقط برای خدا باشد، تا بر هیچکس منتی نباشد. این وظیفه خطیر چون امر سختی است، و برای رسیدن به آن ممکن است در این عمر کوتاه، حتی نصب اسکلتهای آنرا نبینیم. به همین خاطر در این وضعیت آشفته بازار حق و حقیقت شهر پر هیاهو، از خداوند در خواست می کنیم که ما را حداقل عاقبت به خیر نماید. عاقبت به خیری هم زمانی تحقق پیدا می کند که سعی نموده باشیم عواملی که لازم و ملزوم در رسیدن به آن هستند به کار ببندیم. مثلا یکی از آن ابزارها و عوامل، رفع خودبینی در فکر و ذهنمان است. و بسیار عوامل دیگر، ولی آن عامل که قلب این نوشتار در پی آن است فرزند نیکو ست. مولای ما علی (ع) می فرمایید"بهترین ثمره زندگی فرزند نیکو است." حضرت راهکار رسیدن به این امر مهم را بطور مبسوط بیان فرموده اند. فرزند در سنین پایین مانند نهالی است که پدر و مادر آنرا می کارند و سعی می کنند از آن مواظبت نمایند، همانطوریکه به فکر غذای جسم او هستند به فکر غذای روحی او نیز باید باشند. همانطور که به موقع نهال را آب می دهید، سعی نمایند علفهای هرز در اطراف آنرا ریشه کن نمایند تا به درخت تنومندی تبدیل شود و در نهایت به ثمر برسد. اگر علفهای هرز را به موقع در اطراف آنرا وجین نکنیم نباید انتظار میوه سالم را از آن درخت داشته باشیم. در زمان قدیم مراقبت ازرفتارو کردار فرزندان به مهمی این زمان نبوده است. زمان قدیم ممکن بود اخلاق فرزندان تحت تاثیر دوست بد که در خانواده بی قید و بند بزرگ شده باشد قرار گیرد. الان چی؟ فقط باید از دوست بد ترسید؟ یا از ابزارهایی که تمام مرزها را در نوردیده است و بدون اجازه وارد منزل شما و اتاق کودکتان شده است و براحتی فرزند شما در کنج دیوار ویا زیر پتو با این رفیق ناخواسته صحبت می کند، بازی می کند، نحوه چگونه کشتن را به او یاد می دهد، اعمال او را نگاه می کند، رفتارکودک شما تحت تاثیر عکسها، بازیها، کلیپها قرار می گیرد، و ما پدر و مادرها،غ شاد و خندان فیلم حریم سلطان را تماشا می کنیم!!! دوستان بسیار عزیز فرزندان ما، اکنون جعبه جادویی است. متاسفانه سررشته جعبه های جادویی در دست کسانی است که برای رسیدن به سود سرشار و لذت، تمام اهداف را توجیه می کنند. اگر مسلمانان، آن دوران طلایی رشد علم و معرفت را، که توسط خلفای اسلام ابوسفیانی از دست نداده بودند(امویان و عباسیان)، الان باید سر رشته این جعبه های جادویی در دست مسلمانان بود، که سود را تابعه ای از معرفت می دانستند، نه معرفت را تابعه ای از سود و لذت. صاحبان این جعبه های جادویی، ماشه را طوری تعبیه کرده اند که لول آن بطرف استفاده کننده است و گلوله رنگی آن، ذهنهای را فقط به طرف لذت های حرام هدف گیری می کند. با همین تفکر لذت و منفعت است که وقتی به قفسه های جادویی قرن مانند لب تاب و مبایل نگاه می کنی می بینی، کلام خدا را در کنار کلام اهریمنی چیده اند. می بینی تصاویر ارزشی را در کنار تصاویر مستهجن قرار داده اند. کلمات گهر بار و معرفتی در کنار کلمات بد و خلاف اخلاق هم قفس شده است. و براحتی وقتی فرزند شما با نوک انگشتش وارد مجموعه عظیمی از اطلاعات خوب و بد زشت و زیبا می شود. ناخودآگاه به آدرسهایی می رود که منتظر بلعیدن ذهن و فکر کودکان هستند. آیا فکر و ذهن او" قدرت" توانایی ‏‍درک و تجزیه و تحلیل آن همه اطلاعات را دارد؟! یا خیر. کاری که حتی پدر و مادر ها هم در آن ناتوانند و غافل! اینتر نت و ماهواره بخش مهمی از تکنولوژی کشورهای غربی مانند آمریکا، انگلیس، فرانسه، کانادا و. . . که چیدمان قفسه های مطالب اینترنت، برنامه های ماهواره، شیرازه فرهنگی سیاسی آنهاست. گفتمان های زندگی، در اخلاق، سیاست، اقتصاد آنها بر گرفته از تفکر لیبرالیسم دموکراسی است، که شالوده فکر بیشتر اندیشمندان آنها بعد از رهایی در قید و بند کلیسا بوده است. نتیجه این تفکر در حوضه زندگی و خانواده، بسیار اسف انگیز و رغت بار است، بطوریکه آن درجه ارزشی که خداوند به انسان داد یعنی اشرف مخلوقات و خلیف اللهی را خدشه دار کرده است، مانند پدیده همجنس گرایی و یا وجود خیل عظیم کودکان نامشروع و بی سرپرستی است، که نصیب جوامع این کشورهای با آن همه تکنولوژی پیشرفته شده است. در حوضه سیاسی برپا نمودن جنگهای مختلف و پی در پی در کشورهای جهان سوم است. در حوضه اقتصادی، چپاول ثروت ملل جنوب با فروش تولیدات بنجول، از جمله کشورهای افریقایی و ثابت نگه داشتن آنها در فقر و تنگدستی است که دل هر انسان آزاده ای را می آزارد. تحریم کشورهایی که با آنها همگرا نیست. در حوضه حقوق بشر، کشتن هزاران زن و مرد و کودک در کشورهایی مانند پاکستان، افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن است.. ودر حوضه زندگی، رها نمودن انسان در جاده ای سراب خیز که هزاران بیراهه را در خود جای دارد، و مردم این کشورهای پیشرفته، خلائ معرفتی خود را در شیطانپرستی، اباحه گری، فرقه های مختلف جستجو می کنند. با این اوضاح و احوال آیا سزاوار است فرزند خود را در بیشه ای که پر از جانور درنده در لباس میش است. رها کنیم،!


:: بازدید از این مطلب : 4571
|
امتیاز مطلب : 610
|
تعداد امتیازدهندگان : 131
|
مجموع امتیاز : 131
نویسنده : عبدالرضا جودکی
چهار شنبه 17 تير 1394

سقوط معرفت از قله لیبرالیسم

درایران ضرب المثلی ست که با کمک آن، خواننده می تواند مفهوم ما را بهتر دریافت کند. آن ضرب المثل این است:                              خشت اول گر نهد معمار کج          تا ثریا می رود دیوار کج

از همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بطور پیوسطه کشور عزیزمان ایران مورد هجوم قدرتهای چپاولگر قرارگرفته است. دشمنی با ملتی که با اهداء خون جوانان خود تازه از شرارت نماینده همین کشورها یعنی شاه رهایی یافته بود. قبل از   دروغ پردازیهای منافقین در باب اینکه ایران مشغول ساخت بمب اتمی است و بعد از پرداخت حق وطن فروشی منافقان توسط آمریکا، با غوغا سالاری صهیونیستها، دور جدید دشمنی وفشار توسط آمریکا، فرانسه، انگلیس شروع شد. تقریبا به اندازه عمر سی و شش سال انقلاب اسلامی به شیوه های مختلف توطعه کردند. از کودتا بگیر تا تحریکات قومی، جنگ و مداخله نظامی و انواع و اقسام شیوه های براندازی. کشورهای منطقه نیز که زیر سیطره شیطان بزرگ به (فرموده امام راحل)  بودند، از لحاظ مالی و  نیروی انسانی برای مقابله با ایران اسلامی به آنها کمک کردند.همراه با توطئه ها، فشار را به ملت ایران در طرح تحریم به اجرا گذاشتند. با توجه به اینکه نهادهای بین المللی نیز زیر نفوذ کشورهای زورگو بودند، در جنگ تمام عیار امریکا و هم پیمانانش بر علیه این ملت مظلوم آنها رایاری نمودند. قطعنامه ها بخاطر گزارشات واهی بر علیه ایران اسلامی نوشتند.در حالیکه همین کشورها از ناقضین قوانین بین المللی هستند.خودشان ناقضین حقوق بشر و تروریسم پرور هستند لذا ایران را به این انگها می چسباندند.و حالا انرژی هسته ای را بهانه قرار داده اند تا بتوانند با تحریمها ملت بزرگ ایران را به زانو در بیاورند.

در این سی و شش سال دشمنی این کشورها، مردم الحمدالله بصیرت داشتند و به دشمنی این کشورها با انقلاب اسلامی بخوبی واقف بودند. متاسفانه بعضی از روشنفکران داخلی به آمریکا به عنوان یک دشمن نگاه نمی کنند و سازش با آنرا برون رفت از مشکلات می دانند.

اساس دشمنی این کشورها ریشه عمیق دارد، که نمی توان کینه آنها را حقوق بشر و تروریسم و یا انرژی هسته ای دانست، که خود آنها زیبنده همین افعالند.  اختلاف در ایدئو لوژی هاست. اختلاف دو نوع طرز تفکر برای زندگی کردن است. پایه فکری آنها تفکر لیبرالیستی است که پایه و اساس آنرا آزادی بی حد و مرز فردی را در پی دارد. قائل به انسان محوری هستند.  فرد منقطع شده از وحی را به صورت افسار گسیخته برای یافتن سود و لذت رها نموده اند، فرد زیر سلطه سود و لذت اجیر شده است. متاسفانه بعضی از روشنفکران غربی امثال فرانسیس فوکو یاما، در کتاب پایان تاریخ خود این تفکر را  آخر تاریخ می داند یعنی بهترین مکتبی است که انسان به آن رسیده است و بهتر از آن یافت نمی شود.در مقابل چنین تفکری،  مکتب اسلام اصیل قرار دارد که متکی به وحی است و مسلمانان خدا را محور تمام کارها در نظر می گیرند. این مکتب مهرورزی، می تواند انسان را به درجه ای از کمال برساند که جز زیبایی چیزی نبیند، و آن مکتب هرآنچه فرد به آزادی مطلق جهت رسیدن به لذت را نیاز دارد مهیا می کند. اسلام اصیل برای رسیدن به هر هدفی شاخص دارد، و بدون رعایت آنها کوشیدن در راه رسیدن به هدف را مردود می داند. ولی دیگ لیبرالیسم،  با نظریه ها و تئوریهای فیلسوفان غربی که آنچه زاده پندار و تخیل خود می پنداشتند، طعم گذاری شده است. آنها به برکت رهایی از چنگال تفکر کلیسایی قرون وسطی، آزادانه انسان و هستی را در آزمایشگاه ذهن خود مورد کند و کاو قرار دادند، بعضی فرضیه دادند که انسان از نسل میمون است، و بعضی دین را افیون جامعه دانستند، چکیده این تفکر و اندیشه ها، ساخت بنایی شد که خشت اولش را این معماران نو اندیش کج بنا نهادند، نهایتا مولودی به نام لیبرالیسم از داخل این بنا متولد شد که  برای رسیدن به هدف، وسیله را توجیه می کند. یعنی اگر برای بدست آوردن منافع خود نیاز باشد، هزاران کودک و زن را به خاک و خون می کشد،  آنها فقط خود را بشر می دانند. اگر کشوری را ضد حقوق بشر نام می برند بخاطر این است که منافع آنها توسط آن کشور دارد به خطر می افتد.

 دعوای کنونی آنها بر سر انرژی هسته ای، یک بهانه است. چند کشور غربی که صاحب تکنولوژی هستند، هدفی دارند که تا ابد کشورهای در حال توسعه و جهان سوم را نیاز به خود نگه دارند، و نگذارند آنها صاحب تکنولوژی های نسل نو شوند، تولیدات خود را به قیمت نجومی به این کشورها بفروشند و منابع آنها را به غارت ببرند و روی خونهای به ناحق ریخته کشورهایی مانند افغانستان، سوریه،فلسطین و عراق برقصند و از روی سیری به سوی هم اسلحه شلینک کنند، و سیاهان را در منزل خود به خاک و خون بکشند. منافع بدست آمده را  صرف لذتهایی چون همجنس گرایی، از بین بردن معرفتهای انسانی در خانواده و جامعه، بی بند باری بی حد و مرزبکنند، و عاقبت ظهور خیل عظیمی از کودکان نامشروع را داشته باشند، آنها را تحت حمایت قرار بدهند، نهایتا آنها را به اردوگاههای آموزشی برده، شستشوی مغزی بدهند تا به راحتی آدم بکشند و به آنها افتخار کنند و جایزه نیز بگیرند،و بالاخره آماده نمودن قلبی بدون احساس برای کشتن مردم ویتنام،افغانستان،سوریه و عراق. اگر هم کشته شوند چون صاحبی ندارند مانند یک لاستیک آنرا عوض می کنند. این اعمال غیر انسانی زاده تفکر لیبرالیسم است. که با زور موشک و فانتوم، بمب اتم، سربازان بی پدر و مادر، کشورهای کوچک را زیر سلطه قرار داده اند و هر ندای آزادگی را سرکوب می کنند.

نتیجه: اینکه کشورهای چپاولگر اهدافشان را زیر مسائلی مانند حقوق بشر،انرژی هسته ای و تروریسم پنهان نموده اند، تا بتوانند به سود و لذت برسند. آنها دوست ندارند هیچ یک از کشورهای جهان سوم پیشرفت کنند زیرا می پندارند منافع آنها را به خطر می اندازند. و این اهداف را از حرفهای آنها بخوبی نمایان است. در همین بحث انرژی هسته ای وزیران همین کشورها بارها اعلام نمودند، دنبال یک توافق برد هستند. برد در چه چیزی مگر آنها برای گمراهی اظهان عمومی نمی گویند، ایران با دست یابی به بمب اتم صلح جهانی را به خطر می اندازد، ولی بمبهای اتم این کشورها و اسرائیل هیچگونه خطری برای صلح جهانی ندارد؟ این تناقض در صحبتهای آنها به وفور دیده می شود. پس برد آنها منافع آنهاست که ایران نباید به تکنولوژی جدید دست یابد، زیرا با بدست آوردن تکنولوژی جدید دیگر نیازی به این کشورهای چپاولگر نخواهد داشت و دست گدایی سوی آنها دراز نخواهد کرد.

با توجه به این دو تفکر یعنی لیبرالیسم و اسلام اصیل نمی توان آنها را بر سر یک سفره نشاند. زیرا یکی معرفت و انسانیت را هدف قرار داده و یکی با تمام توان سعی در احیای آن دارد. اگر زمانی این امر محق شود یا ما در اهدافمان که بر گرفته از وحی است کوتاه آمده ایم یا آنها.                 


:: برچسب‌ها: لیبرالیسم , اسلام اصیل , وحی , معرفت , تحریم , حقوق بشر , تروریسم ,
:: بازدید از این مطلب : 5968
|
امتیاز مطلب : 704
|
تعداد امتیازدهندگان : 160
|
مجموع امتیاز : 160
نویسنده : عبدالرضا جودکی
یک شنبه 31 خرداد 1394

آداب حضور

 روزها و ماهها گذشت تا به تاریخ، "نامه دعوتی" که از جانب پروردگارمان برایمان نوشته شده بود، رسیدیم. مهمانی بر روی سفره ای که چیدمانش با دیگر سفره ها فرق دارد، کاسه رنگ سبز پر از مهرش آنقدربزرگ است که تمام انسانهای روی زمین هرچه از آن تناول کنند تمام نمی شود. سفره ای رنگین با تمام زیبائیهایش که هرچشمی توانایی دیدن آنرا ندارد. در این سفره رنگین هرکس با حفظ  آداب حضور، و با توجه به توان وسعش می تواند از انواع غذاهای معنوی که نیازهای دل را برآورده می کند و سودش به دیگر جوارء نیزمی رسد تناول کند. منت خالقی را که آفریده اش را به سوی خود دعوت می کند تا با او مهربان باشد.

دعوت به خوان الهی امسال مصادف بود با دیدارقواصان گلگون کفنانی که سی و اندی سال پیش برای صیانت از عزت و شرف مردم ایران دل به دریای دیار یار زدند، و حالا آمده اند که همه ما را از غفلت بیدار نمایند. پیام آنها تازگی نداشت که هرکس برای خود تفسیر کند، پیام آنها سی و اندی سال است در فضای این مرز و بوم پیچیده است، کو گوش شنوا، آنقدر درزرق و برق دنیوی غرق شده ایم که چشمه های اشک مادرانشان را نیز ندیدم، آنقدر قلبهایمان تار شده است که نجواهای  مادرانشان را که در حسرت دوری نونهالشان درتنهایی می سرودند نشنیدیم. به شکرانه جانفشانی آنها راهی دانشگاهها شدیم وغرق در نظریه پردازیهای غربیها شدیم. چه شبها موقع امتحان تفکرات ماکیاویلیسم را که تکرار نکردیم. فراموش کردیم نظریه های آنها را که در وصیت نامه شان نوشته بودند بخوانیم.عاقبت این شد که فراموش کرده ایم آنها بر ما حقی دارند،وکوچکترین حق آنها این است، عزت و شرفی که آنها با دادن خون خود برای این مرز و بوم بدست آورده اند از دست ندهیم و از این سنگر غرقه به خونشان،  بخوبی مواظبت نماییم.

وقتی هر روز تیترروزنامه ها را مطالعه می کنیم، می بینیم بعضی از آنها محیط را به چاله میدان ژورنالیستی تبدیل کرده اند که بجای دستمال یزدی و رینبوکس از کلمات و جملاتی روشنفکرمعابانه برای خونین کردن حریف استفاده می کنند، تا شاید از این اشتر ساختار مریض کوله ای بگیرند. واز اینکه بتوانند ضربه های حریف را دفع کنند، سپری به بزرگی مردم جلوی خود می گیرند، نتیجه این نبرد وارد آمدن ضربه های هولناک هر دو حریف به پیکره مردم مظلوم و  شهیدپرورایران است. این مردم که شما داعیه او را به سینه می زنید تا بتوانید برای موج سواری خود و هم فکرانتان جایگاهی برای "ترک تازی" کسب نمایید، در مکتبی پرورش یافته اند که عزت و شرف را فدای شکم نخواهند کرد آنها در چیدمان سفره های رنگ و رو رفته شان که با تار و پود عزت و شرف بافته شده است که همین گلگون کفنان در آن ارتذاق می کردند، نان و ماست و سبزی را به چیدن برنج های پاکستانی و هندی درظروف گلدار روی سفره های یک بار مصرفی که برای آنها در نظر دارید ترجیح می دهند.

وآن روشنفکران تازه به دوران رسیده ای که افاده هایشان هر از چند گاهی تیتر روزنامه های همقواره خودشان می شوند ودر هر زمانی یک نوع تعریف از آزادی می کنند هنوز خود درشناخت آ آزادی مانده اند که اگر چنین نبود تفسیر به رای نمی کردند و بدون شناخت مردم از آنها مایه نمی گذاشتند. اگر شما آزادی را می شناختید گرفتار این تفکرهای التقادی نمی شدید و بعد از گذشت 36 سال این مردم را می شناختید، شما که وامدار این مردم هستید که از مالیات آنها در دانشگاهها و یا بورسیه ها استفاده کرده اید، این چنین آنها را بی بصیرت نمی دانستید که آنها را به میتینگ در بهشت زهرا دعوت می کنید. اگر آنها به شکمهای خود بیش از عزتشان اهمیت می دادند به همفکر جنابعالی رای می دادند که در تبلیغات خود گفت من به هر ایرانی اگر رئیس جمهور شوم پنجاه هزار تومان می دهم. خوب هم میدانی، که فقط فرقه خاصی به او رای دادند آنهم بخاطر اینکه از آنان در برابر نظام دفاع کرد.

اگر واقعا مانند تیتر روزنامه هایتان (تمام طیف های فکری) به فکر مردم هستید، بیائید از این موقعیتی که حق تعالی برایمان فراهم نموده استفاده کنید، همه  با همدلی و همزبانی برسر خوانش بنشینید، با خدا و خلق خدا و یکدیگر مهربان باشید و هم به فکر عزت و شرف  مردم  باشید و هم به فکر شکمشان، و یکدست و یک زبان حق این مردم فداکار و ایثارگر و خدا جوی را از حلقوم گرگها زیاده خواه و بیرحم غربی بگیرید.

در بین ما دو کس واقعا مظلوم هستند، خدا و خلق خدا. هرکجا کم بیاوریم می گوییم خدا نخواست، خدایی که هم رحمان و هم رحیم است. و هرزمان خواستیم عقیده خودمان را به کسی تحمیل کنیم به سراغ مردم می رویم، مردم بازیچه دست نخبگان و روشنفکرانی شده اند تا با نام آنها به اهداف خود برسند. هر گروه یا حزبی اگر واقعا قصد دارد سنگ مردم را به سینه بزند باید شاخص هایی که مردم دارند بشناسند و با توجه به این شاخص ها بفکر مردم باشند. خواست این مردم آزاده، همیشه این بوده و خواهد بود وبارها این را ثابت کرده اند، صیانت از: عزت، شرف، سربلندی و.. شکم. والسلام


:: بازدید از این مطلب : 4251
|
امتیاز مطلب : 626
|
تعداد امتیازدهندگان : 144
|
مجموع امتیاز : 144
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 22 اسفند 1393

آمده ایم که سر نهیم

به پایان سال 1393 نزدیک می شویم، سالی که فراز و نشیبها یی در کشور و منطقه  همراه داشت. در بعد خارجی اعتماد سازی بیش از امور دیگر جلب توجه می کند. کشورهای منطقه به خوبی پی برده اند که جمهوری اسلامی ایران کشوری قدرتمند است و برخلاف کشورهای استعمارگر که فقط به منافع خود می اندیشند عمل نمی کند بلکه به منافع و عزت دیگر کشورها نیز ارزش قائل است . بعضی از کشورهای منطقه که پایگاه مردمی ندارند و حاکمان آنها سر سپرده شیطان بزرگند، در یافته اند که اگر جمهوری اسلامی به همین روش صادقانه و خالصانه بین کشورها نفوذ پیدا کند آینده آنها به خطر می افتد لذا با مشورت ارباب شان، و با سرمایه مردم کشورشان به مقابله با جمهوری اسلامی به روش مانع ایجاد کردن در رسیدن به اهداف آزادی بخش ایران اسلامی گام بر داشته اند، که الحمدالله بزودی حیله آنها خنثی خواهد شود و خودشان گرفتار گردابی خواهند شد که برای جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده اند. در داخل کشور مسئله کمی فرق می کند، من اعتقاد دارم  مسئولین مملکت در پایان سال غیر از حساب و کتابهای شخصی که در زندگی به آن رسیدگی می کنند، به اموراتی که مسئول آن بوده اند نیز نظری داشته باشند، بخصوص به شعار سال"اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی،"چقدر‏عمل نموده اند، و به تبع آن مجموعه های دون مدیریتشان چقدر این شعار را در وظایف و خط مشهای خود گنجانیدند. آیا فقط شعار را بالای نامه های اداری نوشتند، یا فقط در سخنرانیهای خود آنرا برای چاشنی بیان کردند. در این شعار دو عامل خیلی مهم وجود دارد که در صورت موفقیت در حوضه های مختلف، بر رشد و شکوفایی مملکت تاثیر بسزایی دارد. موفقیت در اقتصاد، که در کیفیت زندگی مردم اثر مسقیم می گذارد. و تهاجم فرهنگی دشمن، که اثرتخریبی اش وسیع تر از تحریم اقتصادی است، که در نهایت منجر به استیلای سیاسی، اقتصادی کشور می شوند. اگر سپاه دشمن، ماهواره، اینترنت، روزنامه، ایجاد شبهه در اعتقادات،مبارزه با هرمهای اعتقادی مردم، برای تغییر در نظام ارزشها و . . . است، مسئولین در سالی که گذشت چه فعالیتهایی داشتند که حربه دشمن به شکست منجر شود. یا خدای ناکرده با حرف زدن تنها، به جای عمل، و نوع سبک زندگی، عدم پذیرش انتقادهای سازنده، و آنرا به عنوان چوب لای چرخ گذاشتن تلقی کردن،و همه را مقصر دانستن جز خود، منافع حزبی را مقدم بر منافع مملکت داشتن،بی توجه به خطوط قرمز در ارزشها، رابطه را بجای ضوابط قرار دادن،هدر دادن بیت المال درعدم نظارت کافی بر امور، نداشتن صداقت دررفتار،گفتار و عمل و. . .  به دشمن کمک کردند. انصافا بیائیم، به وظایفی که به ما محول شده با جان و دل عمل نماییم تا مردم ایثارگر و حامی شما، زحمات شما را درسر سفره هفت سین  ببینند، تا حق تعالی که شاهد و ناظر براعمال ماست دعای تحویل سال نو را اجابت فرماید.


:: برچسب‌ها: جمهوری اسلامی , عزم ملی , مدیریت جهادی , اقتصاد , ارزشها , مردم ,
:: بازدید از این مطلب : 5340
|
امتیاز مطلب : 515
|
تعداد امتیازدهندگان : 116
|
مجموع امتیاز : 116
نویسنده : عبدالرضا جودکی
دو شنبه 18 اسفند 1393

انقلاب، سی و ششمین سال خود را پشت سر گذاشت. برای صدمین بار مردم با همه مشکلاتی که دارند و با همه فشاری که بر دوش آنها ست، به خیابانها آمدند، تا بگویند. و فریاد بزنند که ای رهبر! ما وفا داریم به عهدی که سی و شش سال پیش با امام (ره) بسته بودیم، و به شهدا بگویند، ما هنوز ایثار و فداکاری شما را فراموش نکرده ایم. به دشمنان دیرینه این آب و خاک بگویند  مطمئنا، لوح عشق و علاقه بین ولایت و امت که با کلمات قرآن و با رهنمودهای ائمه (ع)، با رنگ سرخ نوشته و هزار و اندی سال است که بر تار و پودهای قلبمان حک شده است، با هیچ درد شکمی فراموش نخواهد شد. چه ساختاری وجود دارد که مسئولین برعکس دیگرکشورها باید جلوتر از مردم حرکت نکنند. همین مردم چه خون دلهایی، از دایه های دروغین که نخورده اند. دایه هایی که هر بار درلباسهای مختلف ظاهر می شوند. هر کس خواست به نوایی برسد، به سراغ مردم آمدند، از روشنفکران دیروزی بگیر تا ولایت مداران دروغین امروز، وهمه به ظاهر دلسوز سینه چاک مردم اند. برای رسیدن به اهداف شخصی خود با تفسیر به رای مفاهیمی چون مصلحت، وحدت، حقوق مردم، و... شبهه بوجود می آورند،  اگر حساب ولایت مداران حقیقی را که شب و روز زحمت می کشند، و درتیتر هیچ روزنامه و مجله ای پیدا نمی شوند کنار بگذاریم، و به عملکرد دائیان دروغین بپر دازیم، نباید حرمت، عزت، کرامت  مردم این باشد، مردم غیر از وضع و حال خودشان، بیشتر سربلندی و عزت و کرامت کشورشان را می خواهند. سر رشته کارها ی این مملکت را مدیرانی  بر عهده دارند که در لایه های مختلف مدیریتی جا خشک کرده اند و مانند اختاپوس به هم وصلند تا در مواقع بحرانی همدیگر را حامی باشند.  چرا باید شاهد مسائلی، مانند اختلاس، هویت فرهنگی، اعتیاد،و... در مملکت باشیم که این مردم فداکار باید جریمه اش را بپردازند، هر مدیر وقتی سخنرانی می کند . راه حل مشکلاتی را بیان می کند که خود مسئولییتش را بر عهده دارد، وخود اقدامی نمی کند.  انگار انتظار دارد کسی از خارج بیاید و آن مشکل مدیر را حل کند.  نمی دانم به چه دردی مبتلا شده اند، که هیچ غمی ندارند نان گران شود، ویا قشر عظیمی از جوانان این مرز و بوم که اسرائیل و امریکا از آنها هراس دارند بیکار شوند و برای نیازهای اولیه شان در مانده اند. آقای مدیر!  اگر می توانی لخت شو و دست بکار شو، البته اگر حالی داشته باشی و اگر نمی توانی تورا بخدا و به آنکه بیشتر دوستش می داری کنار برو و بگذار کسی دیگر بیاید. مردم سخنران نمی خواهند مردم ایثار می خواند، مدیری می خواهند از جنس خودشان، میگی نمی توانند! تو کنار برو و ببین چه کار می کنند همان کاری که در انرژی هسته ای و سلولهای بنیادین و ...  کردند. .بسم الله

 

 


:: بازدید از این مطلب : 4021
|
امتیاز مطلب : 527
|
تعداد امتیازدهندگان : 118
|
مجموع امتیاز : 118
نویسنده : عبدالرضا جودکی
دو شنبه 11 اسفند 1393

کتاب مهرورزی

وقتی کتاب مهرورزی ات را در کلبه ای چوبینی که برای خود ساخته بودم جاگذاشتی، و با قهر پنهانی  کلبه را ترک نمودی،  کنجکاوانه سرگرم خواندن کتاب شدم. جای خالی خود را در لابلای کلمات حس نمودم وچه خیلی دیر فهمیدم که دیدگاهم کم بینند و تو داری به من با مهربانیهایت خوب نگاه کردن را می آموزی، و نبردن کتاب یک بهانه بود، تا سنگینی کوله بار کج فهمی هایم را که در طول عمر کسب نموده ام، براحساس،  فکر، ذهنم درک  کنم. تازه فهمیدم همان اندوخته ها ی فکری ام چطور بر قضاوتهایم اثر می گذارد،  و مردم  در مراوده هایم چه نمره ارزشی را برای شخصیتم در تابلو زندگیم ثبت می کنند.وای به حال آن دنیایم.  خلائی را بر جان و روحم  احساس می کنم. حالا نمی دانم با کدام توان زنجیر افکار طلسم شده را که،بر چهار گوشه های دلم تنیده  است، پاره  نمایم و تمام قفلهایی که بر دریچه های ذهنم بسته ام باز کنم و دنیا را از طریق پنجره های عشق و مهر ورزی در افقهای دور نگاه کنم، و بعد از عبور از جاده پر سنگ و کلوخ، در دشتی پراز شقایق کتاب مهرورزی را به تو برسانم.


:: بازدید از این مطلب : 4332
|
امتیاز مطلب : 477
|
تعداد امتیازدهندگان : 108
|
مجموع امتیاز : 108
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 8 اسفند 1393

پاسخ یک دلنوشته

روز جمعه بود، بعد از سرکشی به پروژه ساختمانی که در حال احداث بود، به منزل برگشتم. کسی در خانه نبود. دوستم(لب تاب) را زیر بغل گرفتم وکنار متکایی که نزدیک بخاری انتظارم می کشید، نشستم و آرام لب تاب را باز کردم و سراغ دوستان مجازی خودم که این جعبه جادویی بدون اجازه آنها را وارد خانه من نموده بودند رفتم. بعد از جستجو به دلنوشته ای بر خوردم که متاثرم کرد.

آن دلنوشته این بود:

دلم سنگ قبری میخواد در دور ترین نقطه شهر،

بی نشان...

من باشم و گور نمناکم و خدا..

آنگاه صدایش زنم دعوتش کنم برای مراسم دفن خودم،

آرزوهایم

آینده ام ...

ساکت و آرام نگاهش کنم

نه شکایتی نه گلایه ای..

فقط خیره شوم شاید اینبار با دقت نگاهم کند..

سپیدی موهایم،

غم چشماهایم

دست لرزانم

قلب شکسته ام را ببیند..

ببیند که این من،

من نیستم..

من فقط سنگ قبری  می خواهم بی نشان،

بی آنکه نام رضا در آن حک شده باشد

شاید اینبار خدا بی نام و نشان مرا بشناسد و ببیند

(رضا. س)

سلام به رضای عزیز بی رضا

دلنوشته هایت حاکی احساس و تنهائیت بوی غریبی و نجواهایت در کنار باغچه کوچک دلت، گلهای نوشکفته ی تنها بوته رز باغچه ات را از شکفته شدن معیوث می کند.    

ای عزیز:

با این قلب رئوفت وقتی در پشت پنجره خانه ات نشسته بودی و آفتاب، نیمه تنت را گرفته بود، تا سردی قلبت را گرم نماید، چطور آن پر را که از بال پرنده ای که خود را از چنگال بوف رها نموده بود و به طرف حیاط منزلت رقص کنان پایین می آمد، ندیدی!

حق با شماست، انسان وقتی خسته باشه یعنی مرده است، اما نه خسته از کار که کار جوهر زندگی است. نه، خود "زندگی" است. انسان خسته دل مرده است. دل جایگاه بهترین دوست انسان است که از رگ گردن به خودش نزدیکتر است. به همین خاطر است که عشق و مهر و محبت از دل بر می خیزد که شما سر شار از آن صفات عالیه هستید. با این وجود، در شگفتم که چطور هر سحرگاهان، صدای دسته جمعی(کر) گنچشکان را که سرود تسبیح سر می دهند نمی شنوی!

ای عزیز:

برای حرکت در مسیر زندگی به چند عنصر نیاز می باشد، حرکت، عقل، دل و توکل این عناصر بهم وابسته هستند و با داشتن این وسیله های حرکت، مطمئنا انسان به بیراهه نخواهد رفت، این عناصر هر کدام دارای آفتهایی مخصوص بخود هستند. برای اینکه در مسیر حرکت بتوان خود را ازآفتها حفظ کرد باید زرهی بپوشی قوی تا تو را از این آفتها حفظ نماید و نام آن زره،  امید است. به همین مناسبت سه بیت از شعر حافظ را تقدیم می کنم.     

ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن

وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور

          دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت

دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور

حال  ما در فرقت  جانان  و  ابرام  رقيب

جمله مي‌داند خداي حال گردان غم مخور


:: بازدید از این مطلب : 2848
|
امتیاز مطلب : 460
|
تعداد امتیازدهندگان : 102
|
مجموع امتیاز : 102
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 30 بهمن 1393

رسول مهربانیها

 

وقتی خداوند آدم را آفرید و به این آفرینش" احسن الخالقین" گفت، فرشتگان تعجب نمودند، زیرا در ضمیر فرزندان آدم شقاوت و قصاوت را دیدند، لاکن خداوند یک لحظه آدم  را به حال خود رها ننمود،مانند مادری که لحظه ای از قدمهای کودکش قافل نمی شود. «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ» سوره ق آیه 16 (و به يقين ما انسان را آفريديم، و مى‏دانيم آنچه را كه نفس او بدان انديشه مى‏كند [چه چیزی نفس او را وسوسه می‌کند]، و ما بدو از رگ گردنش نزديك‏تريم)‏. ودل آدم را جای خود قرار داد تا انسان به وسق خود عشق را در روح وجسم خود پیوند دهد و این راز فرق انسان و حیوان است، و معرفتی خاص به او عطا کرد که با شناخت عقلی  نمی توان به آن دست یافت. خوبانی را مامور نمود تا رمز عشق ورزیدن را به انسان بیاموزند.  از جمله ابراهیم خلیل الله، موسی کلیم الله، عیسی روح الله و بعد از حدود ششصد و بیست سال محمد رسول الله را انتخاب نمود تا دوره آموزش را تکمیل نماید، ودیگر بهانه ای فرزندان آدم نداشته باشند.  کتابی را در حد درک انسان زمینی، از لوح زرین  توسط فرشته ای به نام جبرئیل در سینه محمد(ص) بنام قرآن کریم فرو نهاد. وچه زیبا کتاب آسمانی مسلمانان، دیگر پیامبران مخصوصا پیامبر قوم یهود و نصارا را مورد عزت و احترام قرار داده است. بطوریکه توسط قوم خود مورد بی مهری قرار گرفته اند. و چگونه روشنفکران همین قومها سعی نمودند گفتار و کردار آنان را با احترام درقفسه های کنیسه وکلیساها رها کنند و خود با نظریه پردازی  در نفی آنها بپردازند، و فقط  متکی به استدلالات عقلی باشند ودل را در هوسهای دنیوی زندانی کنند. "مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى"سوره النجم آیه 11 (آنچه را دل دید انکارش نکرد) که نتیجه ای جز به انحراف کشیدن اصل خلقت، عایدی در برنداشت،  وقتی عقل از شناخت صفات خداوند عاجز است، واخلاق و صفات خوب را در سبد فکری جوامع شان نسبی فرض کرده  وزندگی آنها را در دخمه های شیشه ای بسیار زیبا که فقط سه راهرو بیشتر ندارد، (کار، لذت، خواب) سوق دهند. معلوم نیست  این افسار بدستان، انسان را به چه مسلخی می برند.  وآ نزمان نیز همین بود قبل از اینکه ای محمد (ص) تو بیایی. غبار جهل و خرافات بر دوش مردم سنگینی می کرد و انتظار فریادرسی بودند که ملجا آنها باشد.و چنین بود:

آنگاه که متمدنین آنروز عریان بر گرد خانه دوست طواف می کردند، تو با ندای زیبای "اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ"  سوره العلق، آیه 1(بخوان بنام پروردگارت که آفرید) آمدی، آنگاه که روح انسانیت در چنگالهای زخمت گورکنها، همراه غنچه های گل دفن می شدند، تو با فریاد "بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ" سورهالتکویر آیه 9(به کدامین گناه کشته شده است) آمدی،

آنگاه که خدایان گلی منات،  هبل و لات در گنج دلها جای خالق نشته بودند، . آنگاه که تازیانه جهل پشت بردگان را سیاه می کرد و آنگاه که تیر خرافات را بسوی فکر و اندیشه ها هدف قراررداده بودند، تو آمدی. و تو بودی که با سبدهای پر از گل به ملاقات زن یهودی رفته بودی که بر سر مبارکت آشغال می ریخت. وبه فرمان تو بود که کسی جرات نمی کرد به پیروان ادیان دیگر چون نصارا و یهود تعدی کند. تو برای شدت و غمی که بخاطر آنها می خوردی خدا ملامتت می کرد.

و اکنون چنین است، آنهایی که به دروغ خود را پیرو عیسی روح الله و موسی کلیم الله می دانند ناجوانمردانه به شما و پیروانت بیحرمتی و جسارت می کنند.

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

 تا بیخبر بمیرد در درد خود پرستی

(حافظ)


:: بازدید از این مطلب : 4232
|
امتیاز مطلب : 540
|
تعداد امتیازدهندگان : 119
|
مجموع امتیاز : 119
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 25 بهمن 1393

کارتک اخلاص

بیا،  با طناب مهر دلهایمان را بهم بدوزیم.

بیا،  باپای برهنه به سوی کوی عشق سراسیمه قدم نهیم ، وغرور و تکبر ومنیت را در کوره زباله ها بسوزانیم.

بیا، در کوی بیکسان شادی را به ارمغان بریم.

بیا، سازمان را با مهر و محبت ودوستی کک کنیم.

بیا، با مهرو محبت و دوستی، در دیگ فکر و اندیشه مان، خمیر عشق را بسازیم وبا کارتک اخلاص آنرا بر تمام ناهمواریهای قلبمان بمالیم،  تا برای همیشه واژه های عفریت و زشت، غرور و تکبر، دروغ و ریا و غیبت از وجودمان رخت بربندند.

ای عزیز ظرف  زندگی کوچک است وتنها یک بوته از صفات بد و زشت می تواند تمام گل بوته های معطر و رنگارنگ آنرا خشک کند و کم کم تمام صفات بد دیگر را مهمان خود کند، تا چشم بهم زنی جام عمر پر شده و بدون هیج عطر و بویی آنرا بخاک می سپارند. و مطمئن باش خارها با جسم دفن نخواهند شد. آنها بعد از تو هم تا زمانی که یادی داشته باشی همراه نامت هستند و با نام تو، هر انسانی که یادی از تو کند، آزرده می شود.

    بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم                         

    فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

    اگرغم لشکر انگیزد که خون  عاشقان  ریزد                       

    من و ساقی  بهم سازیم و بنیادش بر اندازیم 

                                                                  (حافظ)


:: بازدید از این مطلب : 2963
|
امتیاز مطلب : 414
|
تعداد امتیازدهندگان : 95
|
مجموع امتیاز : 95
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 24 بهمن 1393

باید مشت بود

بیا ای دوست، دست بدست هم دهیم تا در پیچ و خمهای کوچه زندگی سر در گریبان نشویم، برایمان خیلی خوب برنامه ریزی کرده اند تا آه خوشی در گلویمان پایین نرود، درباغچه های زندگی کوچکمان گلی نروید، و شاخسارزندگی سبزمان را با درختان زرد پاییزی عوض کنند،گل خنده را از لبانمان برچینند. باید لحظه ای غفلت نکنیم و هوشیارانه پنجه هایمان را بهم به مهربفشاریم تا عفریتهای سیاه چهره ناامید شود. بیا، بیا، تا آه باشیم، در ته سینه مادرانی که نازدردانه شان در جلو چشمان پرحسرتشان پرپر کردند.

بیا تا اشگ باشیم، زیرپلک بقض در گلو مانده کودکان غزه، عراق و شام که مادر و پدران بی دست و پاهایشان را ازلای خروارها آهن پاره بیرون  آوردند.

بیا تا مشت شویم، آنهم گره کرده واستوار، تا کوبیده شود بر سینه اهریمن.

بیا تا قلم باشیم، تابنگارد برحاشیه تاریخ کربلا،هم صور و شلمچه هم شام وهم عراق را

بیا تا فریاد شویم، تا گوش مدعیان حقوق بشر را کرکنیم، و صدای مظلومیت شکمهای گرسنه کودکان افریقا یی و ضجه کودکان بی دست  فلسطینی وآه مردم افغان و شام را به گوش آنهایی برسانیم، که چند لا دستمال کاغذی  در گوش فرو کرده اند.

بنی   آدم    اعضای     یکدیگرند                   که در آفرینش  زه یک گوهرند

چو  عضوی   بدرد   آورد    روزگار                   دگر  عضوها   را   نماند  قرار

تو کز   محنت    دیگران   بیغمی                 نشاید  که  نامت  نهند آدمی

                                                                                                                               (سعدی)


:: بازدید از این مطلب : 7638
|
امتیاز مطلب : 663
|
تعداد امتیازدهندگان : 147
|
مجموع امتیاز : 147
نویسنده : عبدالرضا جودکی
سه شنبه 14 بهمن 1393

وفا را از وفادار بیاموز

بعضی واژه ها  وقتی کاربردی می شوند، قانون که مایه افتخار بشر قرن بیستم است در برابرآنها تعظیم میکند. زیرا قانون نتوانسته نه آنها بفهمد و نه آنهارا درک کند.اگرقانون این واژه ها  به کمک خود بگیرد، شاخ و برگ خشک و بی روح قانون گلریزان می شود بطوریکه تمام نظریه پردازان و تئوریسینهای کل تاریخ بشر نتوانسته اند چنین تزیینی از قانون بنمایند.گل واژه هایی که به انسان بودن آدم آبرو می بخشد و از عقل و فهم عاقلان مکتبهای غربی دور وگم شده اند. اگر هم بحث و صحبتی از ارزشها در بعضی علوم نموده اند مخصوصا مدیریت، آنها ارزشها را در تولید به مثابه روغن دانی برای انسان می دانند که به چرخهای ماشین می مالند تا براحتی کارکنند و تولید را بالا ببرند تا جیب صاحبان قدرت وثروت پر مایه شوند. نه برای ارزش دادن به خود انسان.

امشب می خواهم از انسانی بنویسم که به کل بشریت از ازل تا ابد آبرو بخشیده است.

 ای عزیز،اگر توانستی به سئوالهای زیر پاسخ دهی  او را حتما خواهی شناخت.

ای پدر می دانی او فرزند کیست؟

پدرش کسی بود، که وقتی چاهی به آب می انداخت هنوز تن خیسش را به بالای چاه نرسانیده چاه را به فقرا وقف می کرد.

 شناختی؟  بازهم میگم: وقتی در کوچه ها گذر میکرد اگر بچه یتیم گریانی را می دید با او بازی میکرد و حتی درعین خلافت چندین کشور امروزی، کودک را به پشت خود کول می کرد تا خنده به لبانش بازگردد.  بازهم بگم.  باشه، او دشمن خدا را بخاطر کینه نمیکشت.  بطوریکه  دشمن ذبون وقتیکه در زیر پاهایش به خاک مالیده بود،  آب دهن روی چهره اش انداخت بخاطر غلبه بر خشم از روی بدن ذلیل دشمن بلند می شودو ذکر الله می گویید تا خشمش فروکش کند و فقط بخاطر رضای خدا  او را  بکشد.

ای مادر می دانی او کیست.؟

 او فرزند زنی است که هم مادر بود و هم زن بابا، هم خود فرزند داشت و هم فرزندان  شوهرش، وقتی چهار فرزند خودش همراه فرزندان شوهرش به مسافرت رفته بودند آنهم چه مسافرتی، سفری شوم در میان قومی کر و کور در مقابل حقیقت و عدالت . او در  جاده ورودی شهرش هر روز با آرزوهایی می نشست و احوال مسافرینش را از مسافران می پرسید، میدانی اول سراغ کدام فرزند را می گرفت؟ بچه های خودش؟ خیر او با چشمی گریان سراغ بچه های شوهرش را می گرفت. وای بر این همه ایثار

مادران پاک در دامن خود فرزندانی میپرورند و تربیت می کنند که چون نوری جلودار تمام جوانمردان عالم می درخشند. و با تمام معانی عطرگلهای روحبخش زندگی را چون مهربانی و عشق و وفاداری  به باغ بی بوی زندگی بشریت عطا می بخشند.

ای مدیر و مسئول توهم آیا او را شناختی؟ اگر نشناختی راهنمایت می کنم، پدر او کسی بود که وقتی در محیط کارش غیر از روابط کاری جلسه ای داشت از چراغ محل خدمتش استفاده نمی کرد آنرا خاموش می کرد و چراغ شخصی خودش را روشن می کرد. تعجب نکن واقعیت دارد. نشناختی؟ بازهم می گویم:  او به مدیران زیر دستش سفارش میکرد پای سفره های رنگین اهل نفوذ ننشینند، تا وامدار آنها نشوند.

ای عزیز

 اگر الفبای مدیریت را در گذر زندگی پر درد و رنج او؛ مسئولین یاد می گرفتتند،  شاهد این همه پرونده اختلاس در حکومت اسلامی و در دادگاهها نبودیم که حق هزاران نفر را چند نفر امویه صفت به غارت ببرند.

 یک راهنمایی دیگر برای کلیه عزیزان میکنم.

او کسی است که به کلیه واژه های سبز آذین به مردان و زنان پاک کره خاکی همچون، وفا، عشق، مهر، محبت، دلدادگی، ایثار، شجاعت، شهامت،صداقت اخلاص، معرفت  معنا بخشید و خود زینت بخش صفات عالی بود.

لقبهایش: ابوالقربه(پدر مشک)، علمدار، سقا، سپهدار، بابوالحوائج، طیار است.


:: بازدید از این مطلب : 3358
|
امتیاز مطلب : 387
|
تعداد امتیازدهندگان : 85
|
مجموع امتیاز : 85
نویسنده : عبدالرضا جودکی
یک شنبه 11 آبان 1393

درخلوت خود بودم و دفترچه ای که درآن عکس شهدا را چسبیده بودند نگاه می کردم در کنار عکس نوجوان شهید بسیجی، کلاهی به زمین افتاده بود، که در آن دو سوراخ داشت. تازه از کنار بچه های همسالش که در کوچه با یک توب پلاستیکی بازی می کردند، رد شده بودم. یک نوع داوری بدهکارانه در ذهنم بوجود آمد، تو کجا، من کجا، نگاه به عکست نیز پیام دارد، آنچه که من و امثال منوتا ته دل می سوزاند پیام سرخت بود، روی گونی سنگری که به آن تکیه داده بودی وآن کلاهی که دو سوراخ داشت. درشرق و غرب و جنوب کشورم صاحبان همان گلوله ایکه دو سوراخ در کلاهت گذاشت با ساخت فرقه ها با رنگ و بوی به ظاهر اسلامی به جان مسلمانانی افتاده اند که پیامت را شنیده و به آن لبیک گفته اند:«هیهات من ا لذله» و تو در آنزمان چه کردی! ای خوب تر از خوبان، تو با آن تن نحیفت وبا آن سن کمت که می بایست سرگرم بازیهای بچگی ات باشی چطور اسلحه را دردستان کوچکت و نارنجک را لای انگشتان ظریفت می گرفتی و بسوی نامحرمان پرتاب می کردی، درسی به من و امثال من پرمدعا دادی که سالهای متمادی در لابلای کتابها نتوانستیم بیاموزیم.

جای پای برهنه ات با قدمهای استوارت را در رملهای جنوب و روی تپه های بازی درازو ماسه های شلمچه شناختم  وتیرکمان خونینت را در«الشجاعیه والجبالیه »غزه دیدم.

ومن حالا افسوس می خورم که بزرگان قوم‏«فرهنگی» چطوردوستانت را رها نموده اند تا به سادگی در دام آنهایی بیافتند که گلوله هایش کلاهت را سوراخ نمودند.ونتوانستند پیام تو را به گوش دوستانت برسانند،کوتاهی تنها ازمسئولین فرهنگی نیست برمن نسل اول انقلاب نیز هست که نتوانستیم به خوبی پیام تو را که بر دوشمان گذاشته ای به دوستان هم سالت برسانیم واین نافرمانی چنان برروحمان اثر گذاشته که دربرابرعکستان نیز خجالت می کشیم، آیا به همین خاطرنیست که تعدادی از آنها گرفتارابتذالگری فیلمهای ماهواره ای وتعدادی جوان دلپاک در کوچه های پر پیچ و خم فرقه ها!  سرگردان و سر کارند.

من شریعت را در چشمان تیز بینت دیدم وطریقت را در بازوان ستبرت وحقیقت را در لای انگشانت که به  نارنجک چسبیده بود، آنچه را که در لای خروارها کتاب این لافزنها دروغین ندیدم.

 


:: بازدید از این مطلب : 7848
|
امتیاز مطلب : 647
|
تعداد امتیازدهندگان : 145
|
مجموع امتیاز : 145
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 1 فروردين 1393
مرسوم است که در ابتدای هر سال نامی برای آن انتخاب می‌شود. نامی که به نوعی نشانه و راهنمای ورود و طی طریق در سال جدید است. اما در پایان سال نیز می‌توان با توجه به آنچه در آن سال آموخته‌ایم برای آن نامی انتخاب کرد. سال 1397 با تمام فراز و نشیب‌هایش آخرین روزها و ساعات خود را طی می‌کند و مروری بر رخدادهای تلخ و شیرین و ملس آن از منظرهای گوناگون، می‌تواند برای هرکس نتیجه و تجربه‌ای به دنبال داشته باشد. از منظر سیاسی سالی که گذشت را می‌توان سال «غروب توهم امید به غرب» نامید. به نظر می‌رسد این نام به دلایلی که در ادامه می‌خوانید برای سالی که گذشت، بی‌مسما نباشد. انصاف آن است که این دستآورد حاصل حرکت حکیمانه رهبر معظم انقلاب و مدیریت الهی رخدادهای سال 1397 است.
و اما، محاسبه آنچه در سال 97 گذشته، برای ورود پرانگیزه و قوی به سال آینده، ضرورتی انکارناپذیر است. این محاسبه به عدم تکرار ‌اشتباهات، برطرف کردن نقاط ضعف و تقویت نقاط روشن و مثبت، کمک فراوانی می‌کند. سالی که گذشت را در حالی شروع کردیم که اغلب مسئولان کشور دچار نوعی سردرگمی استراتژیک بودند. این سردرگمی بیش از هر چیز ناشی از آن بود که منتظر بودند تا ببینند آمریکا با برجام چه می‌کند. رئیس‌جمهور آمریکا اوایل سال بطور رسمی از توافق هسته‌ای خارج شد و این در حالی بود که نه دولت وی و نه دولت پیشین این کشور –که برجام حاصل مذاکره و توافق با آن بود- پایبندی عملی به تعهدات خود نداشتند. الاغ‌ها (حزب دموکرات آمریکا) فقط ظاهر ماجرا را حفظ کرده و به موازات آن زیربنای تحریم‌های جدید را فراهم می‌کردند و فیل‌ها (جمهوریخواهان) نیازی به این حفظ ظاهر هم ندیدند و بر بستر فراهم شده از پیش، سنگ روی سنگ گذاشتند. 
خروج آمریکا از برجام به تلاطمی که از ماه‌ها پیش در بازار ارز ایجاد شده بود دامن زد و البته این اثر بیش از آنکه واقعی و ناظر به واقعیت‌های اقتصادی باشد، ناشی از آثار روانی و صد البته سیاست‌های غلط ارزی دولت بود. پیش از خروج آمریکا، دولت نرخ ارز را 4200 تومان اعلام کرده و در تصمیمی عجیب و بی‌منطق از اختصاص ارز به تمام کالاهای وارداتی خبر داد. این نرخ و نحوه تخصیص غلط آن، نه تنها کمکی به مهار بازار نکرد بلکه رانت‌خواران و فرصت‌طلبان را بیش از پیش برای چاپیدن بیت‌المال و خالی کردن جیب مردم، حریص کرد. وقتی ارز با نرخ ثابت دولتی و به همه کالاهای وارداتی- از خاک زیر پای گربه گرفته تا غذای سگ!- اختصاص یابد، به‌طور طبیعی و منطقی هرچه قیمت آن در بازار آزاد افزایش یابد، به نفع دریافت‌کننده است و به آن دامن می‌زند. این سیاست مخرب تا جایی پیش رفت که 18 میلیارد دلار از ذخایر ارزی به باد رفت، چنان‌که برخی ارز دولتی دریافت کردند و اساساً کالایی را وارد نکردند، یا کالایی وارد شد که هیچ ضرورت و فوریتی نداشت و یا آنکه کالای وارد شده به‌جای آنکه با قیمت ارز دولتی در بازار توزیع شود، با قیمت ارز بازار آزاد به دست مصرف‌کننده رسید. 
به این ترتیب دلار 4200 تومانی به بزرگ‌ترین معما و رانت اقتصادی کشور تبدیل شد و عجیب‌تر آنکه هیچ‌کس از مقامات دولتی حاضر به پذیرش مسئولیت آن نشد و توپ را به زمین این و آن حواله دادند. این رانت بزرگ به‌علاوه ‌برخی سودجویی‌های کلان و اخلال در نظام اقتصادی کشور که به حق می‌توان آن را تروریسم اقتصادی نامید، منجر به راه افتادن موجی جدی و تازه از برخورد قضایی با این اخلالگران شد. قوه قضائیه با اجازه‌ای که از رهبر معظم انقلاب دریافت کرد، دادگاه‌های ویژه‌ای را در این مورد تشکیل داد که قاطعیت، سرعت عمل و علنی بودن، مهم‌ترین ویژگی‌های آن بود. ورود جدی و قاطعانه دستگاه قضایی به صحنه برخورد با تروریست‌های اقتصادی، با استقبال افکار عمومی مواجه شد و اعدام چند تن از دانه‌درشت‌ها، حاوی این هشدار مهم به مفسدان اقتصادی بود که پایان راه اخلال در نظام اقتصادی کشور و چپاول بیت‌المال چوبه دار است و نظام در این زمینه قاطعیت دارد. تشکیل پرونده و دادگاه برای برخی از منسوبین به مسئولان کشور نیز نشان داد، در برخورد با مفاسد اقتصادی «ملاحظه این و آن» نخواهد شد و حاشیه امن و خط قرمزی در این میان وجود ندارد.
به موازات این ماجرا در صحنه دیپلماتیک پس از خروج آمریکا از برجام، دولت اعلام کرد که مدتی اندک منتظر می‌ماند تا اروپا منافع اقتصادی ایران در برجام را تضمین کند. انتظاری که از اساس نسبتی با واقعیت نداشت و اروپا نه توان برآورده کردن چنین انتظاری را داشت و مهم‌تر از آن، اراده‌ای نیز در این زمینه نداشت. چند هفته، تبدیل به چند ماه شد و اروپایی که وعده راه‌اندازی ساز و کار مالی ویژه موسوم به SPV را برای مقابله با تحریم آمریکا علیه شرکت‌های خود که با ایران کار می‌کنند، داده بود هر روز بهانه‌ای می‌آورد و از وعده نسیه خود، چیزی می‌کاست. اروپا گام به گام از وعده‌های خود عقب نشست و در نهایت پس از تاخیری طولانی، به اینستکس رسید. ساز و کاری که نه تعهدی برای خرید نفت از ایران دارد، نه با تحریم آمریکا مواجهه‌ای می‌کند و نه پوشش‌دهنده هر نوع کالایی است. این ساز و کار معیوب و ناقص و «تقریباً هیچ» که چندی پیش از آن سخن به میان آمد، حرف و ایده‌ای روی کاغذ است و عراقچی معاون وزیر خارجه کشورمان که به‌طور منطقی باید آگاه‌ترین فرد نسبت به آن باشد، می‌گوید چیزی از نحوه عملکرد آن نمی‌داند! نکته جالب و قابل تامل‌تر آنکه اروپایی‌ها همین هیچ را نیز مشروط کرده و می‌گویند اگر می‌خواهید اجرایی شود باید به الزامات FATF تن دهید. مردم اولین دسته‌ای بودند که نتیجه بدعهدی آمریکا و گربه‌رقصانی اروپا را به عینه می‌دیدند و هرچه باید از آن فرا می‌گرفتند، گرفتند، آبی از چشم آبی‌ها گرم نمی‌شود و روی دیوار آنها نمی‌توان یادگاری نوشت. رسانه‌ها و چهره‌های سیاسی که تا چندی پیش سعی می‌کردند خود را در پیروزی و دستاورد (کدام پیروزی و دستاورد؟!) سهیم نشان دهند، بی‌سر و صدا از کنار 23 تیر (روز حصول توافق هسته‌ای) و 26 دی (روز اجرای برجام که قرار بود تحریم‌ها بالمره لغو شود) گذشتند و صدایش را درنیاوردند. نه خانی آمده و نه خانی رفته است!
کم‌کم از سوی متولیان برجام و مسئولان دولتی و دستگاه دیپلماسی نیز حرف‌هایی شنیده شد که تا پیش از این چندان مسبوق به سابقه نبود و در مواردی جالب توجه و همراه با رگه‌هایی از طنز نیز بود. حرف‌هایی مانند سخنان دیروز جناب صالحی رئیس ‌سازمان انرژی اتمی که گفته است؛ «طول کشید تا خیلی‌ها باور کنند آمریکا دشمن ماست، ولی الان همه باور کرده‌اند آمریکا دشمن ماست و از موافق و مخالف و از انقلابی و ضدانقلابی موافق هستند کار دولت آمریکا، ظالمانه است. این دستاورد بزرگی است.» و یا جناب آقای روحانی رئیس‌جمهور کشورمان که دیروز گفت؛ «دشمن اصلی را از یاد نبریم، دیشب هم در سخنرانی گفتم هرچه لعنت دارید بر کسی لعنت کنید که این شرایط را برای کشور به‌وجود آورد؛ آمریکا، صهیونیسم و ارتجاع منطقه ‌این شرایط را برای کشور به‌وجود آوردند.»
چنین موضع‌گیری‌هایی از سوی دولتمردانی که زمانی ساز برجام 2 و 3 را می‌زدند، جای تقدیر و البته شکر دارد. این موضع‌گیری‌ها در کنار برخی اقدامات و دستاوردهای عملی، نشان داد اگر دل را به نقاط روشن واقعی بسپریم، گشایش و موفقیت تضمین شده است. چند روز پیش رئیس‌جمهور در سفر به استان بوشهر، 4 فاز جدید از پارس جنوبی را افتتاح کرد. پروژه‌های بزرگ و پیچیده که به دست متخصصان توانمند داخلی در قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص) به نتیجه رسید و به قول فرمانده آن نشانه و نماد شکست مفتضحانه تحریم‌های آمریکاست. بله! تحریم مشکل‌زا و خسارت‌بار است اما دیوار تحریم را ذهن خلاق و پتک تلاش فرو می‌ریزد نه پشت میز مذاکره و دادن امتیاز و پرت کردن خودکار!
سفر اخیر آقای روحانی به عراق و دستاوردهای آن، نمود دیگری از ظرفیت‌های عظیمی است که با کمترین هزینه پیش روی کشور است و صرفاً باید با پیگیری مداوم و مدبرانه آنها را عملیاتی کرد. روابط و تبادلات تجاری ایران و عراق در حال حاضر 12میلیارد دلار است و با مقداری تلاش و پیگیری در سطح نهادهای اقتصادی و دیپلماتیک می‌توان آن را به راحتی به 20 میلیارد دلار رساند. فقط همین یک مورد را مقایسه کنید با مراودات اقتصادی کشورمان با اروپایی‌ها که با کوچک‌ترین تهدید آمریکا، شرکت‌هایشان صحنه را خالی کردند و رفتند و از آن همه وعده و وعید چیزی جز چند عکس یادگاری باقی نماند. 
عبور از توهم امید به غرب و پایان یافتن این سراب واهی در سطح عمومی و مسئولان جامعه، فرآیندی زمان‌بر و البته با هزینه بود. رهبر معظم انقلاب اسلامی از سال‌ها پیش و حتی از ابتدای آغاز مذاکرات هسته‌ای بارها و بارها هشدار داده بودند که توقع رفع مشکلات اقتصادی با ابزار مذاکره و توافق، توقعی غیرواقعی و امیدی واهی است. هشدارهایی که در شلوغی و هیاهوی خوش خیالان، کمتر به گوش رسید و به آن دقت شد؛
- برنامه‌های اقتصادی براساس و با فرض ماندن تحریمها بایستی برنامه‌ریزی بشود و تعقیب بشود و تحقّق پیدا بکند. فرض کنیم که این تحریمها ذرّه‌ای و سرِ سوزنی کم نخواهد شد؛ که حالا خود آنها هم همین را می‌گویند. آنها هم می‌گویند که تحریمها دست نخواهد خورد، حتّی از حالا شروع کردند که اگر در زمینه‌ هسته‌ای هم به توافق برسیم، معنای آن این نیست که همه تحریم‌ها برداشته خواهد شد؛ هنوز چیزهای دیگری هم هست؛ این همان حرفی است که ما همیشه می‌گفتیم. من بارها در همین جلسه و جلسات گوناگون دیگر عرض کرده‌ام که [موضوع] هسته‌ای بهانه است؛ مسئله‌ هسته‌ای هم نباشد، یک بهانه‌ دیگری می‌آورند...بنابراین، علاج مسئله‌ تحریم، عبارت است از همین اقتصاد مقاومتی. (16 تیر 1393 – دیدار مسئولان نظام)

- کار اساسى این است که کارى کنید که کشور از اَخم دشمن ضربه نبیند، از تحریم دشمن لطمه نخورد؛ و راه‌هایى هست، کارهایى هست که می‌شود کرد؛ بعضى را هم کرده‌اند و موفّق بوده است و جواب داده است؛ می‌شود کارهایى کرد؛ می‌شود این حربه را از دست دشمن گرفت، والّا اگر چنانچه چشم ما به دست دشمن باشد که «آقا، اگر این‌کار را نکردى تحریم باقى می‌ماند» [فایده‌اى ندارد]؛ کمااینکه آمریکایى‌ها با کمال وقاحت دارند می‌گویند «اگر در قضیّه‌ هسته‌اى ایران کوتاه هم بیاید، تحریمها یکجا و همه برداشته نخواهد شد»، این را صریح دارند می‌گویند. این نشان‌دهنده‌ این است که به این دشمن نمی‌شود اطمینان کرد نمی‌شود اعتماد کرد. من با مذاکره کردن مخالف نیستم؛ مذاکره کنند؛ تا هروقت می‌خواهند مذاکره کنند! من معتقدم باید دل را به نقطه‌هاى امیدبخش حقیقى سپرد، نه به نقطه‌هاى خیالى، آنچه لازم است این است. (17 دی 1393 – دیدار مردم قم)
- رفع تحریمها هر چند از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملّت ایران کار لازمی است، لیکن گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدّی گرفتن و پیگیری همه‌‌جانبه‌ اقتصاد مقاومتی میسّر نخواهد شـد. امید است که مراقبت شود که این مقصود با جدّیّت تمام دنبال شود و بخصوص به تقویت تولید ملّی توجّه ویژه صورت گیرد و نیز مراقبت فرمایید که وضعیّت پس از برداشته شدن تحریمها، به واردات بی‌رویّه نینجامد، و بخصوص از وارد کردن هرگونه مواد مصرفی از آمریکا جدّاً پرهیز شود. (29 مهر 1394 - نامه به رئیس‌جمهور درباره الزامات اجرای برجام)
- در سال‌های اخیر، این درس گرفته شد که گره زدن حل مسائل کشور به‌خصوص مسائل اقتصادی به برجام و خارج از کشور، یک خطای بزرگ است. هنگامی که ما مسائل اقتصادی و کسب‌وکار را به برجام گره می‌زنیم، نتیجه این می‌شود که صاحبان کار و سرمایه چند ماه منتظر امضا شدن یا نشدن برجام می‌مانند و بعد از آن هم منتظر اجرا شدن و یا اجرا نشدن آن هستند و سپس نیز منتظر اینکه آیا آمریکا در برجام می‌ماند یا نمی‌ماند و در نهایت دستگاه فعال اقتصادی کشور همیشه معطل خارجی‌ها است. (3 خرداد 1397- دیدار مسئولان نظام)
- اقتصاد کشور را از راه «برجام اروپایی» نمی‌توان درست کرد. برجام اروپایی البته مسئله‌ای است اما قرائن فراوان از جمله انصراف و تردید شرکت‌های بزرگ اروپایی و نیز سخنان مسئولان سه کشور اروپایی نشان می‌دهد اقتصاد کشور را از راه برجام اروپایی نمی‌توان به جلو برد... ورود 100 میلیارد دلار به کشور پس از انعقاد برجام تصوری باطل بود که متأسفانه برخی این تصور واهی را به مردم هم منتقل کردند. (3 خرداد 1397- دیدار مسئولان نظام)
- سپردن کارها به خارجی‌ها با توجه به بدقولی‌های آنها باید فقط در حد اضطرار باشد و فقط وقتی از امکانات داخلی مأیوس شدیم سراغ دیگران برویم. (2 خرداد 1397- دیدار مسئولان نظام)
- کار را در محدوده‌ مقدورات کشور با جدّیّت دنبال بکنید؛ منتظر این و آن نباشید. ما یک روز مشکل اقتصادی کشور را موکول کردیم به برجام، [امّا] برجام نتوانست مشکل اقتصادی کشور ما را برطرف کند و به ما کمک قابل توجّهی بکند؛ و نتیجه این شد که مردم نسبت به برجام شرطی شدند، که وقتی آن بابا (ترامپ) می‌خواهد از برجام خارج بشود، تا مدّتی که او می‌گوید خارج می‌شوم، ما همین‌طور دچار تلاطم در بازار خواهیم بود؛ ما شرطی شده‌ایم دیگر، مردم را ما شرطی کرده‌ایم. حالا هم «بسته‌ اروپایی»؛ مردم را درباره‌ بسته‌ اروپایی شرطی نکنید. (تیر 1397 – دیدار اعضای هیئت دولت)
اینها تنها چند نمونه از موارد متعدد هشدارهای رهبر انقلاب به مسئولان کشور در زمینه توهم امید به حل مشکلات با مذاکره و امتیازدهی و توافق با غرب است. بهرحال و با تمام هزینه‌هایش امروز بجایی رسیده ایم که مردم و اغلب مسئولان فهمیده اند، برای حل مشکلات اقتصادی کشور دستی از غرب برون نمی‌آید و کاری نمی‌کند و این خودمان‌ هستیم که باید دست بر زانو زده و کمر همت ببندیم. 
اما سال 1397 فقط سال تجارب پرهزینه نبود و سال پیروزی‌ها و دستاوردهای بزرگ نیز بود. سالی که نقشه‌های آمریکا و متحدان و مزدورانش برای منطقه، با مجاهدت و از خودگذشتگی مجاهدان راه حق که دل از دنیا و مافیها بریده اند، با شکست مواجه شد. نحوه سفر ترامپ و آقای روحانی به عراق ویترین این وضعیت است. ترامپ به اذعان خود علیرغم صرف هزینه 7 تریلیون دلاری در منطقه باید در تاریکی و با ترس و لرز و مخفیانه وارد عراق شود و رئیس‌جمهور ایران در روشنایی روز و با عزت و احترام و استقبال گرم مسئولان ارشد کشور همسایه. 
دشمن امید و آرزو داشت که انقلاب اسلامی چهلمین سال پیروزی خود را نبیند اما به کوری چشم آنان، مردم جشن چهلمین سال پیروزی را باشکوه‌تر از همیشه برگزار کردند و راهپیمایی 22 بهمن دشنه‌ای در چشم و دل دشمن شد که شدت درد آن را از عربده‌هایی که می‌کشند، می‌توان حدس زد. پیام راهبردی «گام دوم» رهبر انقلاب که به مثابه یک نقشه راه برای چهل سال دوم انقلاب منتشر شد، حاوی جامع‌ترین و دقیق‌ترین تحلیل و نگاه به راه طی شده و در همین حال واقع بینانه‌ترین و آرمانی‌ترین چشم انداز در مسیر پیش روست. یکی از محورها و برجسته‌ترین نکات این پیام، تاکید مکرر رهبر انقلاب بر لزوم پایان توهم امید به غرب و پراکندن امید واقعی در جامعه است؛ «جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه‌ راه‌حل‌ها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که «مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه‌حل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجه‌ گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلت‌زدگان داخلی صادر می‌شود، امّا منشأ آن، کانونهای فکر و توطئه‌ خارجی است که با صد زبان به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و افکار عمومی داخلی القاء می‌شود.»
بقول مولوی؛
 آنچه تو گنجش توهم می‌کنی
زان توهم گنج را گم می‌کنی
و اما در پایان سالی که گذشت و در طلیعه سال جدید، درود و سلام ملت ایران بر شهدایی که در این سال خون پاک خویش را در چهار گوشه این سرزمین پهناور نثار کردند تا ما و شما در امنیت و آرامش به استقبال بهار برویم. یا مقلب القلوب و الابصار...
 
 

:: بازدید از این مطلب : 393
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 21 صفحه بعد

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب پربازدید