منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
لینک دوستان
سرور مجازی ایران" >سرور مجازی ایران

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان گپ دوستانه و آدرس rahjooyan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آخرین مطالب
دیگر موارد

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:







آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 616
:: کل نظرات : 11

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 44
:: باردید دیروز : 58
:: بازدید هفته : 253
:: بازدید ماه : 2105
:: بازدید سال : 6212
:: بازدید کلی : 361342
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 26 خرداد 1402

قرآن در موارد گوناگونی بر این حقیقت تأکید داشته و به اشتراک پیامبران در موضوعات فراوانی اشاره کرده است. آنچه پیش‌رو دارید گزیده‌ای از سخنان آیت‌الله مصباح‌یزدی در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ ۱۳۹۵/۰۹/۲۴، مطابق با هجدهم محرم ۱۴۳۸ ایراد کرده‌اند:

برخی از انسان‌ها اصلاً درباره این‌که در زندگی به کجا می‌خواهند بروند و به کجا باید برسند فکر نمی‌کنند. خودشان را به دست هوا و هوس‌ها می‌سپارند و هر روز به دنبال چیزی می‌روند که دلشان می‌خواهد. ولی کسانی‌که رشد بیشتری پیدا کرده و انسان بالفعل‌تری هستند، برای زندگی‌شان هدفی را در نظر می‌گیرند و بر اساس آن هدف، طرح و برنامه‌هایی اجرایی برای زندگی‌شان قرار می‌دهند که از یک سو دارای خطوط کلی ثابت و از سوی دیگر، دارای برنامه‌های جزئی، موسمی و عملی است که کمابیش متغیر و تابع شرایط زمانی است. روشن است که اگر هدف و راهی را که برای رسیدن به هدف انتخاب کرده‌اند، درست تشخیص داده باشند به سعادت می‌رسند، اما اگر هدف نامناسبی انتخاب کرده باشند طبعاً دچار انحراف می‌شوند و نهایتاً به شقاوت مبتلا می‌شوند؛ رسیدن به هدف به این بستگی دارد که چه اندازه از راه‌ها و ابزارهای مناسب استفاده کنند.

افساد، ابزار برتری‌طلبی

تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ .[۱] این آیه ابتدا اشاره می‌فرماید که سرای ابدی آخرت وجود دارد؛ سعادت ابدی در آن‌جاست، و رسیدن به آن خواسته فطری همه انسان‌هاست. اگر کسانی بخواهند این راه را بروند و به این سعادت برسند، باید مواظب باشند از چیزهایی که آن‌ها را از این راه باز می‌دارد، اجتناب کنند. ابتدا باید یک هدف متوسط (استراتژی) داشته باشند و بعد بر اساس آن استراتژی در هر زمانی متناسب با خودش، هدف‌های خاص اجرایی را انتخاب کنند. اگر می‌خواهند به سعادت اخروی برسند باید استراتژی‌شان برتری‌طلبی نباشد و به دنبال آن اراده فساد نیز نداشته باشند. از این آیه این نکته استفاده می‌شود که بین برتری‌طلبی و فساد نوعی علیت وجود دارد؛ یعنی اگر هدف کسی برتری‌طلبی شد، راه افساد را انتخاب می‌کند. بنابراین رسیدن به سعادت ابدی در گرو این است که هدف انسان برتری‌طلبی دنیوی و سلطه‌جویی بر دیگران نباشد و درنتیجه راه فساد را انتخاب نکند.

فرعون از کسانی بود که هدفش علوّ بود؛ إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ و نقشه راهش نیز افساد بود؛ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ. فرعون هدف خودش را رسیدن به مقام برتری دنیوی قرار داد. می‌گفت: أنا ربّکم الأعلی. این سخن نشانه آن است که می‌خواهد یک شخصیتی بشود که در عالم نظیر ندارد؛ همه در مقابل او خاضع باشند و به سجده افتند. این انتخاب هدف است. برای رسیدن به این هدف یک راه کلی را ترسیم کرد و گفت: باید آن‌چه با رسیدن من به این مقام منافات دارد را بر هم بزنم. نمونه‌هایی از کارهایش این بود که جَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا؛ بین مردم اختلاف ایجاد کرد و آن‌ها را دسته‌بندی کرد. این خلاف مصلحت جامعه است، ولی او این کار را کرد تا قدرت‌ها بشکند تا مردم تجزیه و تقسیم شوند تا بتواند هر گروهی را با وسیله ساده‌تری مخذول و منکوب کند. اگر همه متحد می‌شدند، در مقابل آن‌ها نمی‌توانست کاری بکند. یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ؛ برای این‌کار می‌بایست کسانی را که از ناحیه آن‌ها احتمال خطر می‌رود همیشه در ضعف و ناتوانی نگه دارد و مانع رشد آن‌ها شود. حق و حقوق‌شان را نمی‌داد و در زندگی محروم‌شان می‌گذاشت. و نهایتاً برای این‌که در جامعه دوام نیاورند به نسل‌کشی آن‌ها پرداخت. مردان آن‌ها را می‌کشت و زن‌ها را زنده نگه می‌داشت؛ یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءهُمْ. آن روزها از زن‌ها برای کنیزی، کلفتی و یا استفاده‌های جنسی استفاده می‌کردند و زن‌ها قدرت مقابله با حکومت را نداشتند. هیچ سابقه‌ای نداشت که زن‌ها قیامی کرده باشند. از این‌رو خیالش از جهت زن‌ها راحت بود و آن‌ها را زنده نگه می‌داشت. این نقشه کلی فرعون بود. نام این نقشه در فرهنگ اسلامی افساد است.

خداوند می‌فرماید: اگر آخرت را می‌خواهید این دو چیز را باید کنار بگذارید؛ هدف نباید اغراض دنیوی پست زودگذر باشد. تسلط بر دیگران هدف زندگی انسان نیست. این امری باطل است که نه خودش کاری صحیح و عقل‌پسند است و نه دوام دارد. فساد نیز موجب سعادت ابدی نخواهد شد. حال این سوال مطرح می‌شود که هدف باید چه باشد؟ هدف امری کمابیش مشترک است و به همت افراد بستگی دارد. عموم مردم که از لحاظ فرهنگی، علمی و رشد انسانی ضعیف هستند، چه بخواهند و چه نخواهند، و چه بگویند و چه نگویند، دلشان به دنیاست؛ از صبح که بیدار می‌شوند به فکر شکم، بازی، خودآرایی و تسلط بر دیگران هستند. البته در این‌که چقدر به این‌ها دلبستگی داشته باشند و این را مانع کارهای صحیح، عقلایی و خداپسند قرار دهند با هم تفاوت دارند. ولی کسانی چنان در دنیاطلبی غرق می‌شوند که غیر آن را فراموش می‌کنند، و هر چیز دیگری که در اختیارشان قرار گیرد _ولو ظاهر دیگری داشته باشد_ برای رسیدن به اهداف دنیوی و تسلط بر دیگران به خدمت می‌گیرند. حتی برای این‌که مردم را فریب دهند و به دنیایشان برسند، دین را نیز به خدمت می‌گیرند.

استراتژی فرعون برای رسیدن به برتری

فرعون برای رسیدن به هدف خود، به تناسب کسانی‌که با آن‌ها مواجه بود، چند نوع برنامه‌ریزی کرد. او طبعاً می‌دانست به تنهایی نمی‌تواند به این قدرت برسد و قدرت خودش را اعمال کند، بلکه باید عده‌ای را با خود همراه کند، شکم‌هایشان را سیر، و خواسته‌هایشان را تأمین کند تا در خدمتش باشند. هامان در رأس گروهی بود که آن‌ها را به کار می‌گرفت تا یار و یاورش باشند و بتواند بر اکثریت مردم تسلط پیدا کند. نقطه مقابل، کسانی بودند که از روی قرائنی می‌توانست حدس بزند که این‌ها دست به کارشکنی و توطئه علیه او می‌زنند. می‌بایست این‌ها را حسابی گوشمالی بدهد و سرکوب‌شان کند که نتوانند سر بلند کنند.

از آیات ابتدای سوره قصص می‌توان شاهدی بر این مطلب پیدا کرد که بنی‌اسرائیل که سال‌ها قبل، از زمان حضرت یوسف از بلاد دیگر به مصر آمده و آن‌جا ساکن شده بودند، اقلیت قابل توجهی بودند، و خطری برای فرعون به‌شمار می‌آمدند. خداوند درآیه پنجم از این سوره می‌فرماید: وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ و سپس در آیه بعد می‌فرماید: وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا کَانُوا یَحْذَرُونَ؛ یعنی ما خواستیم همان چیزی واقع شود که از آن می‌ترسیدند. ترس آن‌ها این بود که از میان بنی‌اسرائیل کسی پیدا شود و تاج و تخت آن‌ها را از بین ببرد و ما خواستیم ما همین کار انجام شود.

فرعون همانند بسیاری از دیکتاتورهای آن زمان کسانی را استخدام کرده‌بود که برایش پیشگویی می‌کردند. این‌ها ساحرانی بودند که با جنیان سرو کار داشتند. این قضیه مختص آن زمان نیست، و اکنون هم سیاست‌مدارانی هستند که چنین ارتباطاتی با مرتاضان و پیشگویان دارند؛ گاهی مسافرتی می‌کنند و به هندوستان می‌روند و با بعضی از مرتاضان تماس می‌گیرند تا درباره آینده و راه خودشان از آن‌ها کمک بگیرند! در روایات آمده است که پیشگویان برای فرعون پیش‌بینی کرده بودند که قدرت تو به دست نوزادی از میان بنی‌اسرائیل از بین می‌رود. احتمال این امر هم برای فرعون مهم بود، اگرچه معمولاً به خاطر آثاری که از سخنان پیشگویان دیده بودند، به پیشگویی آنان اطمینان پیدا می‌کردند. از این رو نسبت به این قوم بیگانه سوءظن پیدا کرد و تصمیم گرفت که این‌ها را سرکوب کند. یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ؛ دستور داد که مواظب زن‌های اسرائیلی باشند و به محض این‌که بچه‌دار می‌شوند، سر بچه‌هایشان را ببرند؛ مبادا در بین این‌ها کسی پیدا شود که برای حکومت او ضرر داشته باشد. فرعون به کمک مشاورانش نقشه‌هایی کشید تا بتواند به اهداف خودش که نهایتاً تسلط بر همه کسانی است که در آن سرزمین زندگی می‌کردند، برسد. طبعاً اگر آن‌جا موفق می‌شد، به فکر این می‌افتاد که به سرزمین‌های دیگر هم سر بزند و آن جا را هم تابع خودش کند، ولی فعلاً همان سرزمین مصر مطرح است.

طغیان، استکبار و علوّ

گفتیم که نقشه‌های اصلی و سیاست‌های کلی فرعون برای رسیدن به هدفش ایجاد اختلاف در بین مردم، به نهایت ذلت و ضعف کشاندن کسانی که از جانب آن‌ها احتمال خطر می‌داد، و تقویت اطرافیان خودش بود. این‌ها برنامه‌های کلی فرعون بود. آیات بسیاری بر این مطلب دلالت دارد. البته تعبیرات دیگری هم در بعضی آیات به کار رفته است که آن‌ها چیز دیگری در کنار «برتری‌طلبی» نیست. برای مثال، در آیه ۱۷ سوره نازعات تعبیر «طغی »[۲] به کار رفته که یکی از مصادیق «علا» است، یا از حیثیت دیگری عنوان طغیان به آن اطلاق شده است. هم‌چنین در آیه‌ای دیگر درباره فرعون و اطرافیانش تعبیر «استکبار» به کار رفته است که باز از لوازم اراده علوّ است. اقتضای سلطه‌جویی این است که حق دیگران را ضایع کند و خودش را در جایگاهی که حقش نیست قرار دهد. این است که غالباً این تعبیرات، با تعبیر «بغیر الحق» تأکید شده است. برای مثال در همین سوره قصص می‌فرماید: وَاسْتَکْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَیْنَا لَا یُرْجَعُونَ؛ یعنی به ناحق بزرگی فروخت و خودبزرگ‌بینی کرد. پیداست که او در جایگاهی نبود که بخواهد چنین تسلطی بر دیگران پیدا کند. بنده‌ای از بندگان خدا بود و باید اطاعت خدا می‌کرد و در مقابل خدا تسلیم می‌شد. این‌که در مقابل خدا بزرگی فروخت طبعاً بزرگ‌فروشی و برتری‌جویی ناحقی است و باید حق پایمال شود تا او به این خواسته‌اش برسد.

مشکل اصلی فرعون این بود که به حق خودش راضی نبود و می‌خواست بر همه تسلط داشته باشد. طبعاً به کمک یارانش برای رسیدن به این هدف برنامه‌های عملی متناسب با شرایط طراحی و اجرا می‌کرد. بخشی از این برنامه‌ها مربوط به قبل از ظهور حضرت موسی علی‌نبیناوآله‌وعلیه‌السلام بود. البته این سیاست‌ها بعد هم ادامه پیدا کرد. بخشی از سیاست‌هایش مربوط به قوم بنی‌اسرائیل بود که در مصر اقلیت بیگانه‌ای به‌شمار می‌آمدند، و بخشی مربوط به بعد از زمانی است که حضرت موسی به عنوان پیامبر مبعوث شد.

قرآن در ترسیم شخصیت فرعون سه لایه را تبیین می‌کند. لایه زیرین که مربوط به عمق دل فرعون است، همان برتری‌طلبی است که به «انا ربکم الاعلی» می‌رسد. این عمیق‌ترین خواسته و آرزویی است که در عمق قلبش بود. به دنبال آن طرح‌های کلی اوست، و سپس برنامه‌های اجرایی که متناسب با زمان و شرایط خاص کمابیش تغییر می‌کرد. سیاست‌های کلی همان ایجاد اختلاف، ایجاد نظام طبقاتی، و تضعیف گروهی بود که از طرف آن‌ها احتمال خطر می‌رفت. عنوان همه این‌ها از لحاظ فرهنگ دینی و الهی طغیان، استکبار و ظلم است.

ضرورت شناخت راه صحیح

در مقابل، انسان برای رسیدن به سعادت نیز باید مسیر خاص و خط‌کشی شده‌ای را طی کند. اگر انسان بی‌بند و بار باشد و هیچ حساب و هدفی نداشته باشد، هیچ‌گاه به سعادت نخواهد رسید. هم‌چنین نباید نقشه‌اش این باشد که من فقط به لذائذ دنیا برسم و بر دیگران تسلط پیدا کنم. چنین کسی هم به سعادت نخواهد رسید؛ تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا. در برنامه‌ریزی نباید افساد کند، نباید مصالح جامعه را تفویت کند و نباید به حق دیگران تجاوز کند. این عالم برای هدفی آفریده شده است و برای رسیدن به این هدف امکاناتی تعبیه شده است. خداوند در تربیت و مدیریت این عالم سنت‌هایی دارد. این سنت‌ها زمینه را فراهم می‌کند برای این‌که هر چه بیشتر انسان‌ها به کمال برسند. تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَعْتَدُوهَا ؛[۳] خداوند برای هر چیزی حد و مسیر صحیحی قرار داده است. اگر از این حد تجاوز کرد، فساد و ظلم می‌شود و کسی که بخواهد این حدود را به هم بزند، طغیان‌گر است. این‌ها بار انسان را به منزل نخواهد رساند. هدف خداوند صلاح و اصلاح است. روشن است که مردم باید راه صلاح و اصلاح را بدانند. خداوند بخشی از آن را از راه عقل به همه می‌فهماند. هم‌چنین انسان‌ها می‌توانند از تجارب خود و دیگران در شناخت و پیمودن این راه استفاده کنند، اما بالاخره دقایقی وجود دارد که فراتر از عقل وتجربه انسان است و خداوند آن‌ها را از راه انبیا تبیین می‌کند. از این‌رو در همین سوره قصص پس از بیان داستان حضرت موسی می‌فرماید: ما انبیا را فرستادیم تا شما را از فساد و انحراف نجات دهند.

نقش انبیا در شناخت حدود و اجرای عدالت

هدف خدا نقطه مقابل اهداف فرعون است. فرعون می‌خواهد افساد کند، نظم را برهم بزند و مصالح همه را فدای مصلحت خودش کند، اما خدا می‌خواهد مصالح همه بندگانش رعایت شود، مگر کسی که خودش نخواهد. او اراده فرموده است که جریان کار در این عالم چنان پیش برود و به کسانی امکاناتی داده شود که به نفع مردم باشد و هر کسی سهم خودش را از نعمت‌هایی که خدا در این عالم در اختیار بشر قرار داده است دریافت کند. لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ؛[۴] لیقوم الناس بالقسط؛ یعنی هر کسی سهم خودش را دریافت کند. اگر هر کسی بداند سهم خودش چیست و دنبال این باشد که آن را دریافت کند، وقتی به آن برسد، می‌گوئیم به حق خودش رسیده است. رسیدن به حق، عدل و قسط است. این اراده خداست و این اراده بدون ارسال انبیا صورت نمی‌گرفت. از این‌رو می‌فرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ؛ ما پیامبران را فرستادیم تا هر کسی حد و وزن خودش را بسنجد و بداند جایگاهش کجاست و چه چیزی حقش است. وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ؛ کتاب و قانون را به پیغمبران نازل کردیم تا مردم حدودشان را بشناسند، و پیغمبران را با ترازو فرستادیم‌؛ ابزاری که با آن حق را از باطل بسنجند و هر کسی بتواند بفهمد حق او چیست، چقدر است و چه کار باید بکند. لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ همه این‌ها برای این است که همه مردم به سهم خودشان نائل شوند و عدالت را رعایت کنند.

اجرای عدالت، هدف متوسط

البته رعایت عدالت خود هدف متوسط است. حضرت امام (ره) در یکی از فرمایشات‌شان فرمودند: حتی برقراری عدالت هدف نهایی اسلام نیست. هدف نهایی، رسیدن به قرب الهی است. عدالت هم هدف متوسط است؛ یعنی هر کسی باید سعی کند که به حق خودش برسد تا این زمینه پیدا شود که هر کسی بتواند از زندگی‌اش بهتر استفاده کند و به آن کمال نهایی که خداوند برایش درنظر گرفته است، برسد. وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا ؛[۵] صالحان را وارث زمین قرار دادیم تا به حق خودشان به عدالت برسند، تا عبادت کنند و در قیامت به نتایج آن عبادت که سعادت و قرب الهی است نائل شوند. بنابراین عدالت مرتبه‌ای از هدف است. مرتبه دوم این است که برای مردم امکان عبادت بیشتر فراهم شود، و عبادت کنند تا به مراتب قرب بیشتر و کمال انسانی بیشتر نائل شوند، و آن رحمتی را از خدا دریافت کنند که هیچ موجود دیگری جز خداپرستان لیاقت دریافتش را ندارند.

روشن است که هدف خداوند با هدف فرعونیان در مقابل هم قرار می‌گیرند. هدف الهی «قیام الناس بالقسط» است، اما آن‌ها که در مقابل خدا پرچم بلند کردند و می‌خواستند با خدا معارضه کنند، هدفشان این بود که خود مسلط و معبود شوند و همه تابع آن‌ها باشند. پس به جای عبادت خدا، می‌گویند: انا ربکم الاعلی. به جای این‌که تلاش کنند که هر کسی به عدالت به سهم خداپسند خودش برسد، به دنبال این هستند که هر چه خود می‌گویند، هر اندازه خود تعیین می‌کنند، و به هر کس خود اجازه می‌دهند، برسد. در مقابل این افساد، اصلاح خداوند و پیامبران است. حضرت شعیب به قومش می‌فرمود: إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ .[۶] حضرت سیدالشهداسلام‌الله‌علیه فرمودند: إنما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی؛ قیام من برای اصلاح در میان امت جدم است. در مقابل افساد آن‌ها، مؤمنان طالب اصلاح‌اند. در مقابل پرستش بت‌های سنگی و گوشتی، پرستش خدای یگانه؛ یعبدوننی لایشرکون بی شیئا، و در مقابل زورگویی و سلطه‌جویی، تابع حق بودن و قانع شدن به حدود و حقوق؛ چیزی که اراده الهی به آن تعلق گرفته و شکل کاملش به وسیله انبیا ابلاغ شده است.

پی نوشت:

[۱]. قصص، ۸۳.

[۲]. اذْهَبْ إِلَی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی.

[۳]. بقره، ۲۲۹.

[۴]. حدید، ۲۵.

[۵]. نور، ۵۵.

[۶]. هود، ۸۸.


:: بازدید از این مطلب : 280
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 26 خرداد 1402

 

وبسایت تحلیلی «INTERCEPT» در مقاله‌ای به قلم جون شوارتس(27 می) به مساله‌ی تحسین و حتی تقدیس هنری کیسنجر، از پرقدرت‌ترین و ذینفوذترین سیاست‌مداران آمریکا، توسط نخبگان این کشور پرداخته است، آن هم علی‌رغم این که به تعبیر شوارتس، همه‌ی این نخبگان به خوبی از کارنامه‌ی پر از خونریزی و تباهی کیسینجر آگاه هستند. شوارتس یک سوال کلیدی مطرح می کند: آیا این نخبگان، کیسینجر را «با وجود» جنایت‌هایش دوست دارند یا اصولا «به خاطر» همین جنایت‌هایش در بین نخبگان محبوب است؟

**

در سال 2002، وزیر خارجه سابق هنری کیسینجر و همسرش در یک مهمانی شام شیک و سطح‌بالا به میزبانی باربارا والترز شرکت کردند. سایر شرکت‌کنندگان شامل هنری گرونوالد سردبیر تایم، توماس مورفی رئیس سابق ABC، و پیتر جنینگز، مجری وقتِ شبکه ABC "World News Tonight" بودند.

هیولای خونخواری که نخبگان آمریکایی عاشقش هستند+عکس

طبق روایت مجله‌ی نیویورک، در موقعیتی در شامگاه، جنینگز خطاب به کیسینجر از او پرسید:

"هنری، جنایتکار جنگی بودن چه احساسی دارد؟"

کیسینجر پاسخی نداد. با این حال، گرونوالد به جنینگز اطلاع داد که این پرسش "نامناسب" است. والترز که کیسینجر را «وفادارترین دوست» می‌دانست، بعداً گفت:

"سعی کردم موضوع را تغییر دهم، اما لحظه‌ای بسیار معذب‌کننده بود. نانسی [همسر کیسینجر] به شدت واکنش نشان داد و ناراحت شد."

چند نکته قابل توجه در این مورد وجود دارد.

اولاً، آدم‌ها در سطح بالای جامعه آمریکا، هنری کیسینجر را کاملا دوست دارند. او هموطن محبوب آنهاست و آنها مشتاق محافظت از احساسات ظریف او هستند.

دوم، جنینگز صادقانه معتقد بود که کیسینجر یک جنایتکار جنگی است و به طور غیرعادی، مایل بود این را در خلوت بگوید. با این حال، او شهامت گفتن این را در ملاء عام، برای مخاطبان ده‌ها میلیون آمریکایی خود نداشت. احتمالاً او دیگر به این نوع مهمانی ها دعوت نمی شود.

هیولای خونخواری که نخبگان آمریکایی عاشقش هستند+عکس

سوم، رفقای فانتزی، معروف و ثروتمند کیسینجر دقیقاً مناقشه روی این نکته ندارند که کیسینجر یک هیولا است. در عوض{از نظر آنان}، طرح آن را یک خطا در آداب معاشرت است. برای مثال، مثل این که همه می دانند که رفیق شما به همسرش، که کنار شما نشسته است، خیانت می کند، اما کسی نباید به زبان بیاورد. چرا می خواهید حال و هوا را خراب کنید درست زمانی که همه ما شراب سرخ گران‌قیمت می خوریم و اوقات خوشی را سپری می کنیم{چرا عیش ما را خراب می کنید؟}؟

وقتی گزارش جدید نیک تورس در مورد اقدامات کیسنجر در دوران مسوولیت‌های دولتی را می خوانید، به این فکر کنید که کیسینجر چطور می تواند لمیده در آغوش ابریشمی ثروت و قدرت، زندگیش را به خوشی سپری کند. به نظر می رسد که کیسینجر مسئول بدبختی و مرگ، در ابعادی بسیار بیش از آنچه قبلاً شناخته شده بود، در بمباران کامبوج توسط ایالات متحده بود – که خود حقیقتا گویا هست.

هیولای خونخواری که نخبگان آمریکایی عاشقش هستند+عکس

در بالای هرم، کیسینجر از ضیافت‌های بی پایان و اقیانوس های تحسین لذت می برد. در طول دولت نیکسون، کیسینجر، غالبا به معنای واقعی کلمه، مورد علاقه هالیوود بود. او در مراسم خاکسپاری یک جنایتکار جنگی کمترشناخته‌شده، یعنی توماس اندرز، در سال 1996 سخنرانی کرد، مراسمی که دیوید راکفلر (نوه جان دی، رئیس شورای روابط خارجی، مدیر عامل بانک چیس منهتن) و پل ولکر (رئیس فدرال رزرو)،آمالیا لاکروز د فورتابات (میلیاردر آرژانتینی)، و گوستاوو سیسنروس (یک میلیاردر ونزوئلایی) نیز حضور داشتند. جمله‌ی معروفی از پل ولکر هست که گفت «سطح زندگی یک امریکایی معمولی، بالاست و باید پایین‌تر بیاید».

هیولای خونخواری که نخبگان آمریکایی عاشقش هستند+عکس

در اوج جنگ عراق، دیک چنی، معاون رئیس‌جمهور آمریکا گزارش داد که « با هنری کیسنجر بیشتر از هر کس دیگری صحبت می کند. فقط او {برای شماوره} می آید.»

هیولای خونخواری که نخبگان آمریکایی عاشقش هستند+عکس

هیلاری کلینتون از کیسینجر به عنوان یک دوست یاد کرد و گفت "من زمانی که به عنوان وزیر امور خارجه خدمت می کردم به مشاوره او اعتماد داشتم." (کلینتون برنامه خود را برای اهدای جایزه به طراح معروف، اسکار د لا رنتا تغییر داد تا هم او و هم د لا رنتا بتوانند در جشن تولد 90 سالگی کیسینجر شرکت کنند).

هیولای خونخواری که نخبگان آمریکایی عاشقش هستند+عکس

در سال 2014، کیسنجر در یک بازی بیس‌بال تیم یانکی ها به همراه سامانتا پاور، فعال به اصطلاح بشردوستانه شرکت کرد. پاور بعدا جایزه‌ای به نام هنری کیسنجر و از دست شخص او دریافت کرد. این که فردی با رزومه‌ی وحشتناک ضدحقوق بشری، به کسی جایزه‌ی «فعالیت حقوق‌بشری» بدهد، به اندازه کافی ریشخندآمیز هست.

هیولای خونخواری که نخبگان آمریکایی عاشقش هستند+عکس
 
کیسنجر و سامانتا پاور در ورزشگاه یانکی‌ها

کیسینجر در هیئت مدیره شرکت کلاهبردار Theranos با جیم متیس، ژنرال تفنگداران دریایی که بعدا وزیر دفاع دونالد ترامپ شد، و جورج شولتز، وزیر امور خارجه رونالد ریگان، عضویت داشت. کیسینجر یک بار به شوخی به خبرنگاران گفت که درباره الیزابت هولمز، بنیانگذار ترانوس، از منسوال نپرسید، زیرا "همه ما از او می ترسیدیم."

در اوایط ماه می، روزنامه واشنگتن پست به پسر کیسینجر، دیوید - رئیس شرکت تولید کانن اوبراین - فضایی اختصاص داد تا به رخ ما بکشد که قصد دارد از صدمین سالگرد تولد پدرش لذت ببرد.

هیولای خونخواری که نخبگان آمریکایی عاشقش هستند+عکسمقاله دیوید کیسینجر در واشینگتن پست برای صدمین سالگرد تولد پدرش

کیسینجر در رویدادهای متعدد به مناسبت «جشن صدمین سالگرد تولدش شرکت می‌کند که او را از نیویورک به لندن و در نهایت به زادگاهش، شهر فورث آلمان می برد. یکی از رویدادهای آغازین در باشگاه Yale در منهتن برگزار شد:

هیولای خونخواری که نخبگان آمریکایی عاشقش هستند+عکس

حالا کسانی را که در انتهای هرم قرار دارند در نظر بگیرید: کامبوجی‌ها، ویتنامی‌ها، لائوسی ها، تیموری ها، پاکستانی ها، آمریکایی های لاتین و بسیاری دیگر که جان و بدنشان توسط کیسینجر تکه تکه شد. (این «بسیاری دیگر» در اینجا شامل سربازان آمریکایی نیز می شود که کیسینجر قبلا از آن‌ها به عنوان «حیوانات احمق» یاد کرده بود فقط باید آن‌ها را به عنوان چنگال به کار گرفت).

هیولای خونخواری که نخبگان آمریکایی عاشقش هستند+عکسکتاب «روزهای واپسین» اثر باب وودوارد و کارل برنستاین
هیولای خونخواری که نخبگان آمریکایی عاشقش هستند+عکس
کیسنیجر سربازان آمریکایی را «حیوان»، «کودن» و «احمق» خوانده بود.

در اینجا شرحی را می آوریم که تورس در مورد یکی از افرادی که هنگام گزارش در کامبوج ملاقات کرده است، می نویسد:

"میس لورن با صورت گرد و قد کمی بیش از 5 فوت با صندل‌های پلاستیکی، یک برادر بزرگتر را در حمله بالگرد و یک عمو و پسرعموهایش را در اثر آتش توپخانه از دست داد. برای دهه‌ها، یک سوال او را آزار می‌داد: «هنوز تعجب می‌کنم که چرا آن هواپیماها همیشه در این منطقه حمله می‌کردند. چرا این‌جا بمب ریختند؟»"

اما میس لورن هرگز و هرگز پاسخی دریافت نخواهد کرد. تورس برخوردی با کیسینجر را توصیف می کند که او توانسته بود همین سوال را مستقیما بپرسد:

"هنگامی که در مورد اصل این سوال تحت فشار قرار گرفت – این که کامبوجی ها بمباران شدند و کشته شدند - کیسینجر به وضوح عصبانی شد: «در تلاش برای اثبات چه چیزی هستید؟» او غرغر کرد و بعد، وقتی من حاضر به تسلیم نشدم، حرفم را قطع کرد: «با آن بازی کن!{با سوالت خوش باش}» و بعد «اوقات خوبی داشته باشید.»

از او خواستم به سوال میس لورن پاسخ دهد: »چرا آن‌ها اینجا بمب انداختند؟« او قبول نکرد.

کیسینجر در حالی که عصایش را به زمین می زد، به طعنه گفت: «من به اندازه کافی برای شما باهوش نیستم. من فاقد هوش و کیفیت اخلاقی شما هستم.» بعد راه افتاد و بیرون رفت.

 

 

»باهاش بازی کن.» لابد درک این که افرادی که این کشور را اداره می کنند، این نوع انسان{یعنی امثال ما افراد سطح پایین‌تر از ایشان} را جذاب و لذت بخش می دانند، باید مایه دلگرمی باشد. این که قاتلی در تاریخ باشد که الیت حاکم بر آمریکا تحسینش نکنند، باعث تعجب خواهد بود، چرا که فرضشان این است که آن قاتلان کشتارهای خود را با هدف حفظ نخبگان آمریکا، با ثروت زیاد، گرم و امن در پشت جوخه‌ای از تفنگ‌ها، انجام داده اند.

- یک قطعه از هزاران قطعه ننگ

آن‌روز یک گروهان ارتش آمریکا رفته بودند دنبال ویتنامی‌هایی که با آنان می‌جنگیدند یا همان «ویت‌کُنگ»‌ها و رسیدند به روستای «می‌لای» و هیچ ویت‌کنگی در آن‌جا نیافتند. اما به جای این‌که راهشان را بکشند و بروند افتادند به جان ساکنان روستا. چه کردند؟ ۵۰۴ نفر را کشتند و این کشتار بی‌دلیل با شکنجه، قطع عضو، تجاوز جنسی و قطعه‌قطعه‌کردن اجساد همراه بود. مورخان این ماجرا را با عباراتی نظیر سلاخی، بریدن گلوها و کشتن مردم با گلوله و نارنجک یاد می‌کنند.

«سیمور هِرش» خبرنگاری که ماجرا را افشا کرد درباره‌اش چنین نوشته است:«بسیاری به گروه‌های کوچک تقسیم شده و به ضرب گلوله به قتل رسیدند. دیگران... به آب انداخته شده و با شلیک گلوله به قتل رسیدند و بسیاری دیگر در گوشه‌ای یا در نزدیکی خانه‌هایشان کشته شدند. به برخی از زنان جوان‌تر و دختران تجاوز جنسی شد و سپس آن‌ها به قتل رسیدند». و البته یادآور شده است:«نام می‌لای فراموش نمی‌شود چون مردم این قریه بدون هیچ دلیلی و به‌طور تصادفی هدف نیروهای آمریکایی قرار گرفتند... بیشتر قتل عام‌های وحشتناک در جنگ رخ می‌دهند. این کشتار حتی در نزدیکی میدان جنگ هم رخ نداد بلکه قتل‌عامی بی‌دلیل در یک قریه بود.»

یک عکس قابل‌انتشار از کشتار ‌«می‌لای»؛ اغلب تصاویر باقی‌مانده از آن واقعه به‌دلیل دلخراش ‌بودن در رسانه‌های عمومی قابل انتشار نیستند

مأمور بودیم و معذور!

پس از این واقعه ارتش آمریکا چه کرد؟ افتخار کرد و در تبلیغاتشان می‌گفتند ویت‌کنگ‌ها را روستا به روستا دنبال می کنند و شکست می‌دهند. ولی یک سال بعد عکسی مشهور از کشتار می‌لای منتشر شد که همان روز واقعه به‌طور اتفاقی توسط یک عکاس نظامی ثبت شده بود. بعدها عکس‌های دیگری هم منتشر شد و گَند ماجرا درآمد و با فشار افکار عمومی و مطبوعات، یک کمیسیون تحقیق برپا شد و یک دادگاه برپا شد و برخی از سربازان و درجه‌داران آن گروهان کذایی رفتند و آن‌جا نشستند و همگی تبرئه شدند! چون ‌گفتند ما فقط انجام‌وظیفه کردیم و دستورات را اجرا کردیم. همان‌موقع هم این، خلاف رویه قضایی درباره جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت بود چرا که پس از جنگ جهانی دوم متهمان به این نوع جنایات نمی‌توانند بگویند مأمور و معذور بوده‌اند؛ همان‌طور که سران نازی‌ها نتوانستند. البته این دادگاه بسیار متفاوت بود و بالاخره دادگاه خودشان بود و متهمان هم از خودشان بودند دیگر!

عکس مشهور کشتار روستای «می‌لای». در زمان انتشار این عکس، دختری که دکمه‌های پیراهنش را می‌بندد، جلب ‌توجه نکرد اما بعدها در کمیسیون تحقیق مشخص شد: «این تصویر در حقیقت این زنان و کودکان را طی چند لحظه‌ای نشان می‌دهد که میان تجاوز جنسی و کشته شدن سپری کرده‌اند»

عاقبت فرمان‌دهنده کشتار

کسی که فرمان کشتار داده بود، چه شد؟ در آن دادگاه تاریخی! فقط ستوان «ویلیام کالی» گیر افتاد؛ فرمانده یکی از جوخه‌ها که مصرانه و بدون دلیل دستور کشتار و وحشی‌گری داده بود و خودش هم ۲۲ نفر را کشته بود. به این یکی حبس ابد دادند تا افکار عمومی راضی شود و آرام بگیرد. ۲ روز بعد «ریچارد نیکسون» رئیس‌جمهور وقت آمریکا دستور داد متهم فعلا آزاد باشد تا دادگاه تجدید نظر برپا شود. هیچی؛ درنهایت کالی ۳ سال رفت حبس در یک زندان نظامی با امکانات ویژه و عاقبت عفو شد. بالاخره کالی هم غریبه نبود؛ از خودشان بود. و این بود ماجرای کشتار آمریکایی و عدالت آمریکایی و البته بیش‌از‌این هم نمی‌توان انتظار داشت. به قول «جان پیلگر» خبرنگار و نویسنده استرالیایی در کتاب «به من دروغ نگو!»:«برای مردانی که به سوی توحش سوق داده شده بودند این وظیفه‌ای عادی بود که به نیابت از سوی مافوق‌های جنایتکارشان، کشوری در دوردست را تباه کنند».

ستوان «کالی» یکی از فرماندهان کشتار «می‌لای» و تنها کسی بود که در دادگاه محکوم شد و البته بعد «عفو» شد

 

 

 


:: بازدید از این مطلب : 264
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 25 خرداد 1402

 

سبت یا شَبّات (שבת) به معنای شنبه از سنت‌های آیینی یهود است که اشاره به تعطیلی این روز در این دین دارد. ادیان ابراهیمی هر یک برای خود یک روز تعطیلی در هفته دارند که برگرفته از آموزه‌هایشان است. یهودیان هم بر اساس کتاب‌های مقدس موجودشان معتقدند که خداوند جهان را در شش روز آفریده و روز هفتم به استراحت پرداخته است، لذا تعطیلی هفتگی‌شان، شنبه تعیین شده است. البته وجه تمایز جدی روز تعطیلی یهود با دیگر ادیان این است که یهودیان معتقدند که خداوند در این روز انسان‌ها را از هرکاری جز عبادت نهی کرده و این در سایر ادیان از جمله اسلام نیست.
بر اساس شریعت شفاهی یهود (میشنا) به‌طور مشخص انجام ۳۹ کار در شبات ممنوع است؛ از جمله شخم زدن، پاشیدن بذر، درو کردن، خوشه دسته کردن، خرمن‌کوبی، باد دادن به خرمن، انتخاب، غربال کردن، خرد کردن، خمیر کردن، آشپزی، برش، شستن، زدن پشم، رنگرزی، نخ‌ریسی، نخ‌بافی، ساختن غربال، بافتن، تقسیم دو رشته، گره زدن، بازکردن، دوزندگی، پاره کردن، شکار، ذبح و قصابی، کندن پوست، نمک زدن به گوشت، ترسیم، صاف کردن، بریدن، نوشتن، فرستادن چیزی، ساختن مثلاً دیوار، خراب کردن، خاموش کردن آتش، افروختن آتش، کمک نهایی برای به پایان رساندن یک کار، جابه‌جا شدن به بیرون از محل سکونت.
همان‌گونه که می‌دانیم در اسلام صرفاً هنگامه اقامه نماز جمعه توصیه به تعطیلی کسب‌وکار شده و در سایر اوقات فعالیت ممنوع نیست. از طرفی می‌دانیم که در قرآن کریم هم به خلقت آسمان‌ها و زمین در شش روز اشاره‌شده، اما آموزه‌های اسلامی، ذات باری‌تعالی را از نیاز به «استراحت» و چیز‌هایی از این قبیل بی‌نیاز می‌داند. معلوم نیست آنچه در عمل امروز یهود است، دقیقاً همان باشد که در زمان حضرت موسی (ع) تشریع شده باشد. ما تنها بر اساس آیات قرآن کریم می‌دانیم یهودیان از شکار در شنبه نهی شده بودند. مشهور است که «طمع» و «ثروت‌اندوزی» از رذائل بنی‌اسرائیل بوده و پاره‌ای از مفسران معتقدند تعطیلی شنبه در واقع ابزار تنبیهی شارع مقدس برای مهار طمع‌ورزی یهود است تا حداقل یک روز هفته را از فعالیت اقتصادی دست بردارند و مشغول عبادت خداوند شوند. بر این اساس حکم تعطیلی سبت بر ادیان دیگر تشریع نشده و به‌خصوص در سنت اسلامی شنبه اولین روز کاری هفته قرار گرفته است. هرچند بیشتر جمعیت کشور‌های غربی را مسیحیان تشکیل می‌داده‌اند، اما نفوذ سرمایه‌سالاران یهود در محافل سیاسی و اقتصادی غرب و بازار‌های دنیا، باعث شد به‌تدریج در برخی کشور‌های غربی علاوه بر یکشنبه، شنبه نیز تعطیل شود و در حال حاضر در بسیاری از بازار‌های دنیا و اقتصاد سرمایه‌داری تعطیلی آخر هفته (Weekend) دو روز شنبه و یک‌شنبه باشد. در واقع روز پول و ثروت یهود چربید و سنت اختصاصی یهود که در واقع مجازات طمع‌ورزی آنان بود به سنت اقتصادی و حتی سیاسی دنیا تبدیل شد. نکته تأسفبارتر آن است که حتی در بسیاری از کشور‌های اسلامی نیز از همین سنت تحمیلی غرب و یهود پیروی شده و تعطیلات هفته دو روز شنبه و یک‌شنبه است. جالب اینجاست که برخی کشور‌ها حتی حاضر شده‌اند تعطیلی مسیحیان (یکشنبه) را نپذیرند، اما تعطیلی یهود را به اسم همگامی با بازار‌های جهانی پذیرفته‌اند. به نظر می‌رسد جریان چراغ خاموش «آنوسی» در حاکم کردن تعطیلی شنبه در بسیاری از کشور‌های اسلامی نقش‌آفرین بوده و به‌طور مشخص سرپل جریان تطبیع (عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی) در امارات متحده عربی واسطه اصلی طرح این موضوع در کشور‌های عربی و اسلامی بوده است.
در کشور ما نیز برخی به‌طور مشکوکی هرچند سال یک‌بار در مجالس و دولت‌های مختلف این ایده را مطرح کرده‌اند و عمدتاً هم بهانه این پیشنهاد را همگامی با بازار‌های جهانی اعلام نموده‌اند. البته جای این پرسش هست که آیا در حال حاضر بخش خصوصی ما -که بیشتر فعالیت‌های بازرگانی خارجی ما را بر عهده دارد- منعی برای کار در روز پنج شنبه یا جمعه دارد که روز تعطیلی را باید جابه‌جا کنیم؟ از طرفی یک میلیون معلم و ۱۵ میلیون دانش‌آموز چه ارتباط تجاری با دنیا دارند که بگوییم شنبه سر کلاس نروید و به‌جایش مثلاً پنج شنبه بروید؟ از این‌ها گذشته کشوری، چون چین به‌عنوان دومین قدرت اقتصادی کنونی و اولین قدرت اقتصادی آینده جهان، وقتی ۱۲ ساعت با اروپا و امریکا فاصله زمانی دارد و درست زمانی که چینی‌ها سر کارند، اروپایی در تختخواب‌اند و برعکس، آیا این عدم هم‌زمانی، چین را از پیشرفت اقتصادی بازداشته است؟
چه دلیلی دارد که نظام اسلامی و ساختار‌های حکومتی آن مجبور به پذیرش تحمیل یک سنت یهودی بشوند و روز یکشنبه را آغاز هفته کاری خود قرار دهند؟ آیا جز این است که این بخشی از کلان پروژه صهیونیست‌ها برای تحمیل نرم‌های خود بر جهان است و متأسفانه برخی واسطه نرمالیزاسیون در این میان هستند. رهبر معظم انقلاب اسلامی چند سال پیش با هشدار به تبعیت از نرم­‌های تحمیلی دشمن، در ذیل مفهوم جهاد کبیر فرمودند: «دشمن را باید شناخت و در مقابل کار‌های او باید حساسیت نشان داد؛ حتی اگر نسخه اقتصادی هم به ما می‌دهند، باید بااحتیاط برخورد کرد؛ مثل این است که دشمنی بیاید به انسان یک دارویی را بدهد و بگوید آقا، این دارو را بخور برای فلان بیماری؛ شما احتیاط می‌کنید؛ احتمال دارد در داخل این دارو زهر گذاشته باشد. نسخه سیاسی و نسخه اقتصادی دشمن هم باید بااحتیاط مورد توجه قرار بگیرد؛ حساسیت در مقابل دشمن این است. طبعاً این حساسیت وقتی بود، دیگر تبعیّت نخواهد بود، و عرض کردیم که عدم تبعیت همان جهاد کبیر است.»
مع‌الأسف عده‌ای در مجلس انقلابی –که چنین انتظاری از نمایندگان این مجلس هرگز نمی‌رفت- به دنبال تجویز نسخه تحمیلی سنت یهود به نام توسعه اقتصادی هستند و متأسفانه زمزمه‌هایی از درون مجلس برای طرح مجدد این تصمیم کاملاً غلط مطرح شده است. امید است نمایندگان بصیر و انقلابی این مجلس با درک حساسیت موضوع و ضرورت جهاد کبیر در مقابل نرمالیزاسیون تحمیلی دشمن، از هرگونه اقدامی که به ترویج سنت‌های غلط و وارداتی صهیونیسم می‌انجامد، پرهیز کنند. اگر بانیان این سیئه بزرگ از تداوم آن اجتناب کنند، اقدام صحیحی انجام داده‌اند و در غیر این صورت باید در پیشگاه تاریخ و ملت ایران پاسخگو باشند.


:: بازدید از این مطلب : 251
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
یک شنبه 14 خرداد 1402

 

منافقین-مسعود رجوی-مریم رجوی
 
 

گروه‌ها و فرقه‌هایی همچون داعش، سازمان منافقین، گروهک‌های تجزیه‌طلب کردی، بلوچ، عرب و پان‌ترک به همراه اراذل شهری، قاچاقچیان موادمخدر و باندهای سرقت، مجموعه گروه‌های تبهکاری را تشکیل می‌دهند که به طور سنتی برای رسیدن به اغراض خود از شیوه‌های خشونت‌آمیز و غیرانسانی استفاده می‌کنند. پیش از ورود به بحث جزئی از الگوی رفتاری گروه‌های مسلح ضدایرانی مانند سازمان منافقین باید به صورتبندی سه‌گانه این گروه‌ها اشاره کرد. این گروه‌های تروریستی از حیث مبدأ جغرافیایی، به سه دسته خارجی، مرزی و مرکزی تقسیم می‌شوند که دسته نخست، مانند داعش و سایر گروه‌های تروریستی برون‌مرزی، از مراکزی خارج از ایران هدایت می‌شوند و عواملشان نیز عمدتاً دارای تابعیت غیرایرانی هستند. دسته دوم، گروه‌ها و احزاب تجزیه‌طلب مسلحی هستند که در نواحی مرزی کشور از جمله در مناطقی مانند بلوچستان، خراسان، خوزستان، کردستان و آذربایجان استقرار داشته و به‌واسطه خلأ حفاظت فیزیکی لازم و مسامحه برخی دولت‌های همجوار، در بیرون مرزها نیز پایگاه دارند. دسته سوم، گروه‌هایی در داخل مانند اعضای سازمان منافقین و اوباش شهری و باندهای تبهکار هستند که به لحاظ ماهوی اغلب در مناطق مرکزی فعالیت دارند. البته ارتباطاتی میان این سه دسته موجود است که به بخشی از آن اشاره خواهد شد. در این گزارش به بررسی و بازخوانی روندهای عملیاتی سازمان منافقین، بازسازی تشکیلاتی و مأموریتی بخش خارجی سازمان و به تبع آن تغییر دستورالعمل شبکه داخلی و زنجیره رسانه‌ای آن پرداخته می‌شود.

منطق عملیاتی شبکه نفاق

همان‌گونه که در گزارش‌های پیشین اشاره شد، طی شش ماهه دوم سال گذشته، پنج نوع اسلحه و تجهیزات غیرمجاز به طرق مختلف کشف و ضبط شدند که می‌توان آنها را به پنج گونه اسلحه نیمه سنگین، اسلحه سبک، تجهیزات جنگ الکترونیکی، ادوات دست‌ساز انفجاری و اسلحه سرد تقسیم کرد که اعضای شبکه داخلی نفاق هم در ماه‌های ابتدایی انقلاب اسلامی و هم در اغتشاشات اخیر، سابقه استفاده از هر پنج نوع آن را دارند. به بیان دیگر، اعضای این گروهک تروریستی در سلسله عملیات کشته‌سازی، تیراندازی به مقرهای انتظامی، ترور مقامات و شهروندان، آتش‌زدن اماکن حاکمیتی، مذهبی و فرهنگی و مدیریت جمعیت، از تمام ادوات مزبور استفاده کرده و می‌کنند.

تفصیل شیوه‌های عملیاتی سازمان منافقین در طول تاریخ، موضوعی است که فرصتی مستقل می‌طلبد، در اینجا در همین حد اشاره می‌شود که سلسله عملیات جریان نفاق به لحاظ مکانی، عمدتاً در مناطق مرکزی و شهرهای بزرگ کشور صورت می‌گیرد و همان طور که اشاره شد، ایجاد ناامنی در مناطق مرزی به عهده گروهک‌های تجزیه‌طلب گذاشته شده است که آن هم چنانکه در ادامه خواهد آمد، به‌صورت هماهنگ و مشترک با منافقین صورت می‌گیرد. بازوی عملیاتی سازمان منافقین در داخل کشور را مجموعه خانوارهای وابسته به این سازمان تروریستی تشکیل می‌دهند که پس از اخذ دستور از مرکز آن را اجرایی می‌کنند.

از میان گونه‌های مذکور سلاح، آنچه به طور سنتی بیشترین کاربرد را برای تیم‌های سازمان یافته منافقین داشته، سازه‌های انفجاری دست‌ساز بوده که از قدیم همواره به‌دلیل ارزان قیمت و سهل الوصول بودن مورد توجه اعضای رده بالای سازمان بوده است. این سازه‌ها از موارد دست ساز بسیط و ساده مانند نارنجک دستی و خمپاره‌های ساچمه‌ای و سه‌راهی انفجاری شروع می‌شوند تا راکت اندازهای دارای لانچر و موارد پیچیده‌تر. چندی پیش مستندی با عنوان «جنایات دست‌ساز» در بستر تلویزیون و فضای مجازی پخش شد که در آن از فردی به نام محسن سیاه کلاه، ملقب به «مهندس» و «برادر صمد» یاد می‌شود که قطب آموزش ساخت سازه‌های انفجاری است و نشان می‌داد که این شبه راهبرد ضدامنیتی چقدر برای سازمان اهمیت دارد.

البته همان‌طور که گفته شد سایر مهمات و ادوات نیز خصوصاً در آشوب ۱۴۰۱ مورد استفاده اعضای سازمان قرار گرفتند؛ اما سازه‌های انفجاری و بمب‌های دست‌ساز جایگاه ویژه تری دارند و بعد از آن تجهیزات مربوط به جنگ الکترونیکی (جنگال) و ادوات ارتباطی از قبیل ریموت، بی‌سیم، چاشنی‌های الکترونیکی، پودر و مواد انفجاری و... قرار دارند که با دو هدف مدیریت جمعیت در جریان آشوب از طریق دورزدن سرورهای ارتباطی مرکزی و نیز کنترل بمب‌های انفجاری در جنگ شهری مورد استفاده قرار می‌گیرند. یکی دیگر از شیوه‌های عملیاتی منافقین، ترور به وسیله واحدهای موتوری است که از اوایل انقلاب تاکنون مورد استفاده اعضای سازمان قرار گرفته است و نمونه متأخر آن را در ترور شهید صیاد خدایی می‌توان تشخیص داد که با دستور مستقیم موساد انجام شد. بنابراین می‌توان گفت شیوه‌های عملیاتی سازمان منافقین، عمدتاً همان شیوه‌های قدیمی هستند که فقط از جهت ابزاری به روزرسانی شده‌اند.

در تحلیل الگوهای عملیاتی منافقین، از یک ساختار رفتاری ثابت و سنتی نباید گذشت و آن استفاده از روش غیرانسانی شکنجه برای رسیدن به اطلاعات از یک سو و تخلیه کینه‌های روانی خود است که ریشه در بنیادهای گفتمانی و منش سران سازمان دارد. بازخوانی صرف شکنجه‌های ثبت شده منافقین علیه مخالفان و حتی اعضای خود سازمان و تحقیق روی علل و اهداف آن، ذیل پرونده‌ای جداگانه باید رسیدگی شود و در اینجا صرفاً در همین حد اشاره می‌شود که از دهه ۶۰ تا کنون هیچگاه این شیوه را ترک نکرده‌اند و از «عملیات مهندسی» در دهه ۶۰ تا شکنجه شهید آرمان علی وردی بر همان منش ضدانسانی خود باقی مانده‌اند.

ماشین جنگ نرم منافقین

در عین استفاده از شیوه‌های قدیمی باید به تحول در شبکه‌سازی داخلی این جریان و پیوند به بیرون اشاره کرد؛ بعد از عملیات مرصاد در سال ۶۷ و اعدام منافقینی که بر موضع خصمانه خود اصرار داشتند، ظرفیت جدیدی به این شبکه اضافه شد که از آن با عنوان «خانوارهای نفاق» می‌توان نام برد. این ظرفیت انسانی جدید، خلأ اعضای معدوم و فقدان فیزیکی رده‌های پایین‌تر از مرکزیت، یعنی کادر که به خارج از کشور رفتند را به صورت‌های دیگری پر کرده و می‌کنند. اعضای این شبکه به طور پیوسته در تجمعات اعتراضی داخلی و خارجی علیه جمهوری اسلامی و در فعالیت‌های خرابکارانه مثل کشته‌سازی، آتش‌زدن اماکن مذهبی و دولتی و شعارنویسی و... همواره حضور دارند. البته چارت سازمانی منافقین مفصل‌تر و پیچیده‌تر این است که در فرصتی دیگر مورد بازخوانی و تحلیل قرار می‌گیرد.

تحول دیگری که نباید از آن گذشت، تحول در ابزارهای جنگ نرم و عملیات روانی است؛ تا پیش از آشوب پاییز ۱۴۰۱ آنچه در مورد رسانه‌های وابسته به سازمان منافقین گفته می‌شد، مبتنی بر یک صورت‌بندی سه‌گانه میان ابزارهای رسانه‌ای رسمی، نیمه‌رسمی و غیررسمی متعلق یا وابسته به سازمان بود، که شبکه‌ها، وب سایت‌ها و کانال‌هایی مانند PMOI، سیمای آزادی، برای آزادی (مجاهدین پلاس سابق)، پیک شادی، دومینوی اعتصابات و اعتراضات، پیک ایران، کانال شورشگران و... رسانه‌های دو بخش رسمی و نیمه رسمی سازمان تلقی می‌شدند که در کنار ابزار غیررسمی اما حیاتی نفاق، یعنی هزاران اکانت جعلی لشکر روبات‌ها، مأموریت تصویرسازی و عملیات روانی علیه ارکان انقلاب اسلامی را برعهده دارند. اما پس از اغتشاشات اخیر ملاحظه شد که علاوه بر موارد فوق، یک شبکه زنجیره‌ای نیز در پوشش جدید به نام «جوانان محلات» فعالیت می‌کند که یکی از کارویژه آن در جنگ شهری، هدایت اوباش محلی در جهت اقدامات خشونت‌بار است. در ابتدا مبدأ این زنجیره مشخص نبود و بعدها با افشای پشت پرده آن و با دستگیری یکی از نویسندگان بیانیه‌های کانال «جوانان محلات تهران»، و تکمیل قطعات مجهول، ماهیت آن افشا شد.

ذکر تمام کارکردهای زنجیره موسوم به «جوانان محلات» در این فضا امکانپذیر نیست و در این فقره به مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود؛ اجمالاً دو مورد را می‌توان برشمرد: نخست، اینکه هرچند میکروکانال‌های زنجیره‌ای «جوانان محلات» پوششی وابسته به جریان نفاق هستند، اما یکی از کارکردهای آنها، فارغ از هدایت جریان آشوب در مناطق مرکزی، خبرسازی برای شهرهای مرزی و سوءاستفاده از ظرفیت محلی مناطقی است که مورد طمع گروهک‌های تجزیه‌طلب قرار دارند و از این جهت، می‌توان پیوندی ساختاری و ارگانیک میان دو گروهک نفاق و تجزیه‌طلبی در نظر گرفت. دومین کارکرد این شبکه جدید، ارتباط‌ گیری و جذب نیرو برای سازمان با وعده‌هایی همچون پناهندگی و مهاجرت است. اعضای منافقین در قبال این وعده‌ها از افراد فریب خورده برای اهداف سازمان مانند دیوارنویسی و آتش افروزی و تهیه محتوای رسانه‌ای استفاده می‌کنند که نمونه اخیر آن بازداشت یک هسته وابسته به جریان نفاق بود که توسط سربازان گمنام امام زمان در اطلاعات سپاه بابلسر کشف و متلاشی شد.

همچنان زیر سایه دولت‌های بیگانه

اما برای تکمیل پازل الگوی رفتاری جریان نفاق، علاوه بر توجه به ادوات و تجهیزات مکشوفه و تحلیل فرم عملیات مسلحانه و تروریستی این گروه، باید به احیای سیستماتیک و بازتعریف مأموریت‌های اعضای سازمان منافقین در بیرون از مرزها و تجدید حیات شبکه داخلی آن اشاره کرد که البته فارغ از برنامه و دستور دولت‌ها و سرویس‌های بیگانه نمی‌توان و نباید آن را ملاحظه کرد، چراکه این شبکه تروریستی از بدو تأسیس تاکنون ماهیتاً به دولت‌ها و سازمان‌های اطلاعاتی بیگانه وابسته بوده است. از خروج نام سازمان منافقین از فهرست گروه‌های تروریستی توسط دولت باراک اوباما تا هم‌نشینی مقامات ارشد دولت ترامپ (وزیر خارجه، مشاور امنیت ملی و وکیل شخصی رئیس جمهور) با سرکردگان منافقین مسأله‌ای است که نه تنها اتفاقی نبوده، بلکه بیانگر ادوار مواجهه حاکمیت ایالات متحده با این گروه تروریستی است. آخرین اقدام هیأت حاکمه امریکا در حمایت از سازمان منافقین در میان گروه‌های برانداز به صدور قطعنامه‌ای توسط نمایندگان هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه کنگره در بهمن ماه سال گذشته و نام بردن از مریم رجوی به‌عنوان «رهبری الهام بخش برای مردم ایران و جهان»! بازمی‌گردد. در این قطعنامه ضدایرانی ادعا شد که «مجلس نمایندگان امریکا در کنار مردم ایران که به طور مشروع از حقوق خود برای آزادی در برابر سرکوب دفاع می‌کنند، می‌ایستد و حقوق مردم ایران و مبارزه آنها برای ایجاد یک کشور دموکراتیک، سکولار و غیرهسته‌ای را به رسمیت می‌شناسد»!

بنابراین، با حمایت رسمی و بی‌سابقه دولت‌ها و سرویس‌های غربی از جریان نفاق و نادیده انگاشتن تاریخ خونبار و جنون آمیزش در ایران و سایر نقاط جهان و بازتعریف هویتی و مأموریتی سازمان، دست این گروه تروریستی برای ارتکاب به جنایت در ایران و سایر نقاط جهان و اقدامات تبهکارانه و نامشروع در تأمین مالی مانند پولشویی و سوءاستفاده از پوشش خیریه برای جذب منابع مالی بازتر از گذشته خواهد شد.


:: بازدید از این مطلب : 287
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 13 خرداد 1402

شاید این سئوال در بیشتر جوامع(کشورهای دیگر) صدق داشته باشد. ولی جای شگفتی است با یک فرهنگ غنی ایرانی اسلامی کشور عزیزمان شاهد اشخاصی هستیم که هیچ مرزی را برای رونق بخشیدن به زندگی خود نمی شناسند. انسانیت و شرافت بالفطره در وجود تمام خلق الله نهادینه شده است. به دین و مذهب وابسته نیست. دین و مذهب ها با نوع پر باری از جنس معرفتی به مفاهیم شرافت، انسانیت، کرامت می بخشد. اینگونه افراد آیا حتی به آن حداقل شرافت و انسانیتی را که خداوند به همه بشر ارزانی می دارد دارا هستند؟. با چه معیاری  اینگونه اشخاص  روی خون ملت خود بازی می کنند؟ که با هیج معادله انسانی همخوانی ندارد.

این هم داستان یکی از تعداد اشخاصی که در جایگاه اسفل سافلین ساکن هستند.

ژیار گل، خبرنگار ارشد بخش فارسی بی‌بی‌سی و خبرنگار بین‌الملل سرویس جهانی بی‌بی‌سی، یکی از فعال‌ترین چهره‌ها در مجموعه رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور از منظر ورود به مسائل حساس حاکمیت و جامعه ایرانی است.

در همین هفته‌های اخیر، در ۲۳ آوریل ۲۰۲۳، ژیار گل از طرف بی‌بی‌سی با رهبر پژاک، گروه شبه‌نظامی که در فهرست گروه‌های تروریستی آمریکا، ژاپن و ترکیه قرار دارد، مصاحبه کرد.[۱]

«خبرنگار- مامور» در BBC؛ از ازدواج تشکیلاتی تا رپرتاژآگهی برای موساد
ژیار گل در اقیلم کردستان

 

ارتباطات ژیار گل با پژاک از همان سال ۱۳۹۰، رسانه‌ای شد، زمانی که او از طرف بی‌بی‌سی به مقر این گروهک در اقلیم رفت و با سران آن به گفتگو نشست.[۲] او که در آن مقطع، خبرنگار بی‌بی‌سی فارسی در استانبول بود، پیش از آن دیدارها، چند گزارش در همدلی و تبلیغ پژاک برای بی‌بی‌سی فارسی تهیه‌کرده بود. ژیار گل به خاطر نزدیکی به گروه‌های مسلح کردی، در ژوئن سال ۲۰۱۷ توسط نیروهای امنیتی ترکیه بازداشت، بازجویی و اخراج شد.[۳] ازجمله سفر او به قندیل کردستان و مصاحبه با رهبران پ ک ک همچون جمال بایک، باعث حساسیت دستگاه امنیتی ترکیه شده بود.[۴]

ژیار گل متولد سال ۱۳۵۱ در یکی از روستاهای سنندج (در یک خانواده ۱۷ نفره) بوده و دوران هنرستان و دانشگاه را در داخل کشور گذراند. او در ایران در رشته کاردانی دام‌پروری درس خواند.

«خبرنگار- مامور» در BBC؛ از ازدواج تشکیلاتی تا رپرتاژآگهی برای موساد

 

ظاهراً بعد از یک‌بار تلاش برای خروج قاچاقی از ایران به ترکیه و بازداشت و دیپورت شدن از این کشور، در سال ۱۹۹۷ به کانادا مهاجرت کرد. به ادعای خودش در کانادا در رشته برق و الکترونیک تحصیل کرد و حدود یک دهه در کانادا بود. او مدعی است که در کانادا به مدرسه فیلم نیز رفته و با خرید یک دوربین دست‌دوم، با حمایت «نشنال فیلم برد» یا هیئت ملی فیلم کانادا، یک فیلم مستند ساخت. او اولین مستند خبری خود را درباره نماینده کردتبار مجلس ترکیه، لیلا زانا، در ترکیه تهیه کرد.

ژیار گل با ساختن مستندی به نام «داستان دو سرباز» در سال ۱۳۸۹، که ماجرای دو سرباز ایرانی و عراقی جنگ ایران و عراق است که سال‌ها بعد از جنگ در عراق دوباره با هم مواجه می‌شوند، نام خود را به‌عنوان یک مستندساز خبری در بی‌بی‌سی فارسی مطرح کرد.[۵] او در آن مستند قصد داشت که روایت رسمی از دفاع مقدس را زیر سؤال ببرد و کاملاً در جهت تخطئه کردن ارزش‌ها و فداکاری‌های صورت گرفته در جنگ گام برداشت و از همین رو، مورد توجه و حمایت مسئولان بی‌بی‌سی فارسی قرار گرفت.

در سال ۲۰۱۳ با همسرش سارا آشنا شد که کارمند سفارت آمریکا در ابوظبی بود. او به چند زبان، ازجمله فارسی، عربی و ترکی مسلط بود. او بعداً سخنگوی سفارت آمریکا در آنکارا شد و زمانی که ژیار گل از ترکیه به اقلیم کردستان دیپورت شد، همسرش از مسئولین اصلی سفارت آمریکا در ترکیه محسوب می‌شد.

«خبرنگار- مامور» در BBC؛ از ازدواج تشکیلاتی تا رپرتاژآگهی برای موساد
سارا گرو، در سال ۲۰۱۸ به سرطان خون مبتلا شد و بعد از سه سال، در ۲۰۲۱ از دنیا رفت

 

او در سال ۲۰۱۳ به‌عنوان مسئول کنسولی سفارت آمریکا در آنکارا، ویدئویی به زبان فارسی برای متقاضیان فارسی‌زبان ویزای آمریکا منتشر کرد.[۶] در ژانویه سال ۲۰۲۱، قوه قضاییه ایران نام ۴۶ مقام آمریکایی را به‌عنوان مسئولان تحریم دارویی ایران اعلام و تحت تعقیب قضایی قرارداد که در این فهرست، نام سارا کاترین گرو هم به چشم می‌خورد.[۷]

«خبرنگار- مامور» در BBC؛ از ازدواج تشکیلاتی تا رپرتاژآگهی برای موساد


نکته اینجاست که یک زن جوان آمریکایی که دارای مسؤولیت‌های دیپلماتیک سطح بالا در منطقه غرب آسیا (به‌خصوص کشورهای جنوب خلیج‌فارس) و به‌ویژه ترکیه (که هاب فعالیت‌های اطلاعاتی سرویس‌های خارجی و جولانگاه جاسوسان است)، نمی‌توانست بدون کارکردهای اطلاعاتی باشد و حتی محتمل آن است که خود یک مأمور زبده اطلاعاتی بوده باشد. البته گزارش‌هایی هم وجود دارد که سارا گرو اصولاً مأموریت دیپلماتیک خود را در منطقه به‌عنوان تحلیل‌گر اطلاعاتی آغاز کرد.

ازدواج یک پرسنل ارشد دیپماتیک آمریکایی با خبرنگار خارجی که گمانه‌های جدی درباره ارتباطات او با موساد از همان ابتدای فعالیت مطرح بود، نمی‌توانست خارج از کنترل و حتی اعمال نظر سرویس‌های اطلاعات خارجی ایالات متحده باشد. قطعاً این واقعیت هم برای اهل فن قابل انکار نیست که پیشرفت و سیر صعودی ژیار گل در مجموعه بی‌بی‌سی هم برکنار و نامتاثر از نفوذ و روابط دیپلماتیک-اطلاعاتی همسرش نبود.

«خبرنگار- مامور» در BBC؛ از ازدواج تشکیلاتی تا رپرتاژآگهی برای موساد
گل در آگوست ۲۰۲۱، سفری به سرزمین‌های اشغالی و به طور خاص، بلندی‌های جولان و بیت‌المقدس داشت تا درباره «نگاه اسراییلی‌ها به ایران» گزارش تهیه کند.[۸]


در شهریور ۱۴۰۰، به گفتگو با دبیر کل یکی از احزاب تروریستی و تجزیه‌طلب اصلی کردستان، یعنی حزب دمکرات (مصطفی هجری) پرداخت. او در سال‌های فعالیت خود در بی‌بی‌سی، بارها به گفتگوی اختصاصی با رهبران گروه‌های تروریستی و مسلح کرد، ازجمله مصطفی هجری، عبدالله مهتدی و سیامند معینی پرداخت.[۹] در واقع، جولان چهره‌هایی چون ژیار گل در بی‌بی‌سی فارسی، همن سیدی در شبکه من و تو، کاوه آهنگری در صدای آمریکا، سیما ثابت و سامان رسول‌پور و شلر حقانی‌فر، که همگی از وابستگان و مرتبطین گروه‌های تجزیه‌طلب مسلح هستند، به وضوح نشان می‌دهد که دولت‌های استعماری غربی قصد دارند به نحو سیستماتیک از اهرم گروه‌های تجزیه‌طلب مسلح برای تحت فشار قراردادن ایران و عادی‌سازی مفهوم تجزیه‌طلبی در افکار عمومی دست‌کم بخش‌هایی از جمعیت هدف در ایران بهره ببرند.

این اقدام، در واقع بخشی از طرح کذایی «ایرانستان»، یعنی تبدیل ایران به جامعه‌ای از هم‌گسیخته از منظر قومی و تحت شمشیر نزاع مستمر داخلی-قومیتی است. چنین طرحی پیش‌تر در جوامعی چون سوریه و عراق به کار گرفته شد. بی‌جهت نیست که ژیار گل از همان بدو فعالیت خود در بی‌بی‌سی، علاوه بر اقلیم کردستان، به طور مرتب به بخش‌های کردنشین سوره نیز تردد داشته و گزارش‌های تبلیغاتی-حماسی برای گروه‌های کردی مسلح تهیه‌کرده است.

او در سال ۲۰۱۷ به مرز ایران در اقلیم کردستان رفت تا گزارشی از وضعیت کولبران کرد تهیه کند.[۱۰]

یکی از مهم‌ترین مستندهای خبری تهیه‌شده توسط ژیار گل، گزارشی با عنوان «حرف نزن، شلیک کن» درباره عملیات نفوذ و خرابکاری موساد در ایران بود (اکتبر ۲۰۲۱) که در واقع یک رپرتاژ آگهی آشکار در تحسین موساد محسوب می‌شد.

البته احتمال رابطه ارگانیک ژیار گل با موساد، از مدت‌ها قبل از آن، یعنی زمانی که او در حیاط خلوت یا بهشت جاسوسان موساد، اقلیم کردستان، تردد داشت و برای گروه‌های مسلح و تجزیه‌طلب ضد ایران رپرتاژ می‌رفت، مطرح شده بود. گل اولین بار در نوامبر ۲۰۱۰، با یک مقام ارشد سابق موساد (ایلان میزراحی) مصاحبه اختصاصی انجام داد.[۱۱]

برای نمونه، در جریان خرابکاری در سایت هسته‌ای نطنز در اواسط تیرماه ۹۹، نخستین کسی که خبر آن را منتشر کرد، ژیار گل در بی‌بی‌سی فارسی بود که مدعی شد که ایمیلی از گروهی ناشناس به نام «یوزپلنگان وطن» دریافت کرده که مدعی بودند یک جریان نفوذی در تشکیلات امنیتی-نظامی جمهوری اسلامی هستند.[۱۲] به نظر می‌رسد که با توجه به تردد راحت و بدون دغدغه ژیار گل به سرزمین‌های اشغالی و مناطق تحت نفوذ دستگاه جاسوسی رژِیم اسراییل (به طور خاص اقلیم کردستان) که شائبه اتصال او با سرویس اسراییل را تقویت می‌کند، در آن مورد، موساد برای انتشار گسترده خبر عملیات خود، از منبع رسانه‌ای خود، یعنی ژیار گل استفاده کرد.

ژیار گل، همسو با سیاست‌های تل‌آویو، بارها تلاش کرده تا با ساخت «مستند» های پر آب و تابی حاوی ادعاهای جنجالی، برای ایران اصطلاحاً دستاویزی برای پاپوش امنیتی در مجامع بین‌المللی بتراشد. ازجمله این تلاش‌ها، ساخت و پخش گزارش تصویری با عنوان «ترور مرموز ایرانیان در اروپا» در نوامبر ۲۰۲۰ بود[۱۳] که ژیار گل سعی داشت چنین القاء کند که جمهوری اسلامی از طریق ارسال جوخه‌های ترور به خاک اروپا، حتی تهدیدی مستقیم برای کشورهای اروپایی است. بدیهی است که چنین سناریوپردازی‌ای عملاً و دقیقاً در چارچوب اقدامات آن مقطع محور واشینگتن-تل‌آویو-ریاض برای بدنام‌سازی ایران در افکار عمومی دنیا و مشروع‌سازی ایجاد تحریم‌ها و محدودیت‌های گسترده‌تر برای ملت ایران، قرار داشت.

«خبرنگار- مامور» در BBC؛ از ازدواج تشکیلاتی تا رپرتاژآگهی برای موساد
مصاحبه با مقام‌های رژیم صهیونیستی


در ماجرای مرگ مهسا امینی، در شهریور ما ۱۴۰۱، از آن‌جا که شهرهای استان کردستان به نوعی نقطه شروع ناآرامی‌های خیابانی بودند، طبیعی بود که ژیار گل، که سابقه‌ای چندین ساله در تهیه گزارش‌های تحریک‌آمیز و همدلانه با گروه‌های تجزیه‌طلب مسلح داشت، از قافله عقب نماند و یکی از فعال‌ترین خبرنگاران بی‌بی‌سی فارسی در پوشش اغتشاشات در ایران در پیوند با این ماجرا بود. او که در گزارش‌هایش مکرراً تاکید داشت که نقطه شروع ناآرامی‌های ضدجمهوری اسلامی از شهر «سقز» (زادگاه مهسا امینی) بود (برای بخشیدن صبغه‌ای قومیتی به ناآرامی‌ها)، در ۹ آذر ۱۴۰۱ مستندی به نام «خیزش زنان ایران» را روانه آنتن کرد تا چنین القاء کند که این‌بار قاطبه زنان ایران به رویارویی با جمهوری اسلامی کمر بسته‌اند.[۱۴]

به هر روی، امروز دیگر می‌توان بدون هیچ اغراقی، امثال «ژیار گل» را در ذیل مفهومی به نام «خبرنگار- مامور» دسته‌بندی کرد، چرا که امثال او، نه تنها از باب چهره شدن و صعود خود در عالم رسانه، مستظهر به حمایت ساختارهای اطلاعاتی خارجی بوده‌اند، که از باب محتوا و تاکتیک‌های فعالیت رسانه‌ای نیز کاملاً منطبق، همسو و «گوش به فرمان» اتاق‌های «عملیات روانی» و «جنگ شناختی» سرویس‌های خارجی هستند. ژیار گل و در سطحی پایین‌تر، سیما ثابت (مجری ایران اینترنشنال)، که در فضای تحریک قومیتی در ایران رشد کردند و پر و بال پیدا کردند، خبرنگار-مامور ابرپروژه «کلنگی‌سازی» جامعه ایرانی از طریق فرسایش چسب‌ها و علقه‌های اجتماعی، فرهنگی و عقیدتی پیونددهنده اقشار و گروه‌های شکل‌دهنده ملت ایران به شمار می‌آیند.


:: بازدید از این مطلب : 283
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 12 خرداد 1402
چرا دوست و دشمن به دنبال تبادل جاسوس 10 میلیارد دلاری هستند+ عکس

 در روزهای اخیر، باتوجه به سفر یکی از مقام‌های منطقه به ایران، گمانه‌زنی‌هایی از تبادل «مراد موشه طاهباز» منتشر شد. اما مراد طاهباز کیست و چه حامیانی داشته است؟ و چرا همه به دنبال تبادل این جاسوس حرفه‌ای هستند؟
 


مراد موشه طاهباز


مراد موشه طاهباز، یک یهودی با تابعیت سه‌گانه ایرانی-آمریکایی-انگلیسی، از جاسوسان اصلی و مهم مراکز حساس نظامی ایران در پوشش پروژه زیست‌محیطی بوده است که در سال ۹۶ دستگیر شد. طاهباز، رفت‌وآمد متعددی به سرزمین‌های اشغالی داشت و از مدیران شرکت «اَمریکا پارتنرز» [1] بود.
 


پروژه مراد موشه طاهباز و شرکایش در سرزمین‌های اشغالی، با حضور نیروی هوایی این رژیم


طاهباز با شرکای اسرائیلی-آمریکایی خود به نام جوزف و رالف برنشتاین در سرزمین‌های اشغالی، به ساخت مجموعه‌های تفریحی و قمارخانه برای نیروی هوایی ارتش این رژیم، تحت نظارت یک ژنرال اسرائیلی به نام «ژنرال ران رونن پکر»، مشغول بوده است.
 


از سمت راست: جوزف و رالف برنشتاین، ژنرال ران رونن پکر


طاهباز یک شکارچی قدیمی حیات وحش است و بنیانگذار موسسه «حیات وحش میراث پارسیان» در ایران بود و پدر او، قاسم طاهباز در دوران رژیم پهلوی، نماینده مجلس و از نزدیکان دربار پهلوی بود که سابقه غصب اراضی، با حمایت شاه پهلوی را داشت.
 


گزارش مجلس شورای ملی از غصب بیش از ۱۷۰۰ هکتار توسط قاسم طاهباز در دوران پهلوی


قاسم طاهباز در کنار منوچهر شاهقلی، وزیر بهداری کابینه هویدا و از سران فرقه بهائیت


مراد طاهباز و الکساندر شاهقلی، فرزند منوچهر شاهقلی وزیر بهداری پهلوی و از سران فرقه بهاییت


مراد طاهباز به راحتی در سازمان محیط زیست کشور در زمان دولت روحانی، نفوذ کرده و در جلسات مهم این سازمان، به طور علنی حضور داشت.
 


حضور مراد طاهباز در جلسه رسمی سازمان حفاظت از محیط زیست در دوران دولت روحانی


بعد از دستگیری طاهباز، برخی از کشورهای غربی به ویژه آمریکا، به حمایت از او پرداخته و خواستار آزادی وی شدند. حمایت‌های پی‌درپی از طاهباز، نشان می‌دهد که این مهره امنیتی وابسته به سازمان سیا و موساد، چه جایگاه مهمی برای سرویس‌های جاسوسی غربی دارد.
 


مراد موشه طاهباز، کاوس سیدامامی، هومن جوکار، امیرحسین خالقی، سام رجبی، سپیده کاشانی و سایر عوامل موسسه جاسوسی میراث پارسیان


برایان هوک، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در دولت ترامپ و وزارت پومپئو، به حمایت همه جانبه از مراد طاهباز پرداخت. او در صحبت‌های خود مدعی شد که طاهباز «به گناه حمایت از یک حیوان در حال انقراض در ایران زندانی شده است و ایران نمی‌تواند فرق بین نجات حیوان و جاسوسی را تشخیص دهد.»

هوک مدعی شد که طاهباز بخشی از درآمد خود را برای حفاظت از محیط زیست ایران خرج کرد. او حتی طرح «یوزپلنگ ایرانی» بر لباس بازیکنان تیم ملی ایران را، نتیجه کار مراد طاهباز دانست. نکته مهم این است که برایان هوک، اذعان دارد که سازمان حفاظت از محیط زیست ایران، «به طاهباز اجازه کار داد و مجوزهای لازم را برای او صادر کرد.» این اقدام در دولت روحانی و در زمان ریاست معصومه ابتکار انجام شد.

هوک در ادامه صحبت‌های خود، از فعالان محیط زیست در سراسر جهان خواست که خواهان آزادی او شوند و گفت «نمی‌توانیم اجازه دهیم که مراد ۱۰ سال در زندان باشد.»

حمایت ایالات متحده از مراد طاهباز، تنها به حمایت‌های مستقیم ختم نشد و به هر بهانه‌ای از او حمایت کرد. به عنوان مثال، بعد از حادثه سیل سال ۹۸ در ایران، مایک پمپئو، وزیر امورخارجه وقت آمریکا که از حامیان سرسخت تحریم مردم ایران بود، مدعی حمایت از سیل زدگان ایران شد و به این بهانه، از مراد طاهباز حمایت کرد. او در این رابطه گفت: «ایران حتی فعالان محیط زیست را، که سعی می‌کنند ایران را برای چنین شرایطی کمک کنند، به دلیل تلاششان به زندان می‌اندازند.»
 


بیانیه وزارت امورخارجه آمریکا و حمایت از مراد طاهباز به بهانه حادثه سیل سال ۹۸


با وجود آنکه طاهباز در دوران ریاست جمهوری ترامپ دستگیر شد، آنتونی بلینکن، وزیر امورخارجه فعلی آمریکا در دی ماه سال گذشته خواستار آزادی او به همراه دو جاسوس آمریکایی دیگر به نام‌های سیامک نمازی و عماد شرقی، شد.
 


حمایت آنتونی بلینکن، وزیر امورخارجه آمریکا از طاهباز و درخواست آزادی او


وزارت امورخارجه آمریکا همچنین گفته بود: «ما فوراً در حال رایزنی با بریتانیا برای پاسخ‌های مناسب هستیم. ما به کار شبانه روزی خود ادامه می‌دهیم تا آزادی شهروندان خود را که به اشتباه بازداشت شده‌اند، از جمله مراد طاهباز، شهروند آمریکایی-بریتانیایی را تضمین کنیم.» 

ایالات متحده درحالی که از برجام خارج شده و این مصداقی روشن از نقض تعهدات بین‌المللی است، ادامه بازداشت جاسوس آمریکایی را نقض تعهدات از سوی ایران دانست و در این رابطه گفت: «ادامه بازداشت او پیامی روشن به جامعه بین المللی می‌دهد که ایران به تعهدات خود عمل نمی‌کند. ما همچنان از مقامات ایرانی در هر فرصتی می‌خواهیم که فوراً او را آزاد کنند.»

رابرت مالی، فرستاده ویژه آمریکا در امور ایران که می‌توان گفت یکی از مهمترین نقش‌ها را در تحریم‌های اقتصادی ایران ایفا کرده است، در توییتی نوشت: «ما هیچ اولویتی بالاتر از این نداریم که مطمئن شویم مراد طاهباز و سایر شهروندان ایالات متحده، عماد شرقی و سیامک نمازی که به ناحق بازداشت شده‌اند، به خانه بازگردند و به عزیزانشان بپیوندند.»
 


حمایت رابرت مالی از مراد طاهباز و درخواست آزادی او به عنوان یک اولویت


جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز خواستار آزادی طاهباز شده بود و این خواسته را از اولیت‌های اصلی دولت بایدن دانست.
 


حمایت جیک سالیوان از مراد طاهباز و درخواست آزادی او به عنوان اولویت اصلی دولت آمریکا


اگر نهادهای سیاسی در ایالات متحده آمریکا را بشناسید، حتماً می‌دانید که کنگره آمریکا و سناتورها، جایگاه و قدرت بسیار بالایی دارند. «کریس مورفی»، یکی از سناتورهای آمریکا از حزب جمهوری‌خواه، یکی دیگر از حامیان مراد طاهباز است. مورفی، رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا بوده و در حمایت از   طاهباز در سال ۲۰۲۲ بیانیه صادر کرده و گفته است: «من عمیقاً نگران هستم که مراد طاهباز همچنان به ناحق در ایران بازداشت است...باید به مراد اجازه داده شود که به خانه بازگردد و فوراً به خانواده‌اش بپیوندد.»


حمایت کریس مورفی، سناتور آمریکایی از مراد طاهباز


«جو ویلسون»، یکی دیگر از نمایندگاه مجلس ایالات متحده است که در سخنرانی رسمی خود در مجلس این کشور، به حمایت مستقیم از مراد طاهباز پرداخت. 

اکانت رسمی وزارت امورخارجه آمریکا در توییتر، به عنوان یک نهاد رسمی و بسیار مهم ایالات متحده، خواستار آزادی مراد طاهباز شده و برای آن، فراخوان داده است.
 


حمایت رسمی وزارت امور خارجه آمریکا از مراد طاهباز


«تولیپ صدیق»، از نمایندگان پارلمان انگلستان، در توییتی به مظلوم‌نمایی از مراد طاهباز پرداخت و خواستار حمایت عمومی برای آزادی او شد.
 


حمایت تولیپ صدیق، نماینده مجلس انگلیس از مراد طاهباز

 

به گزارش «کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا» گروهی از نمایندگان کنگره از هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه، در نامه‌ای به رئیس جمهور آمریکا، خواستار استفاده از دیپلماسی در قبال ایران شدند. در انتهای این نامه، درخواست آزادی مراد طاهباز، به عنوان یکی از مسائل مهم قید شده است.
 


گزارش کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا از درخواست آزادی مراد طاهباز در پایان نامه توسط نمایندگان کنگره


از دیگر حامیان طاهباز، «دفتر امور مشترک المنافع و توسعه وزارت خارجه انگلیس» (FCDO) است. این نهاد سلطنتی، بدون در نظر گرفتن جرائم صورت گرفته از سوی طاهباز به ویژه جرم جاسوسی، خواستار آزادی بی‌قید و شرط او شده بود. این دفتر اظهار داشت: «مراد طاهباز یک سه تابعیتی است و ما در حال همکاری نزدیک با ایالات متحده برای آزادی دائم مراد هستیم» این دفتر گفت: «ما به همکاری نزدیک با ایالات متحده ادامه می‌دهیم تا از مقامات ایرانی بخواهیم او را برای همیشه آزاد کنند و اجازه خروج او از ایران را بدهند.»

از دیگر حامیان مراد طاهباز، جریان اصلاحات است. روزنامه اصلاح طلب اعتماد به عنوان یکی از منابع اصلی در حمایت از جاسوس‌های محیط زیستی، عمل کرده‌ است، این روزنامه در گزارشی با عنوان «بخششی برای محیط زیست» نوشت: «اخبار آزادی فعالان دانشجویی و سیاسی اعتراضات اخیر درحالی در فضای مجازی جامعه پیچیده که هیچ خبری از عفو یا آزادی زندانیان پرونده جنجالی فعالان محیط زیست به گوش نمی‌رسد.»
 


حمایت روزنامه اصلاح طلب اعتماد از مراد طاهباز و سایر جاسوسان زیست‌محیطی


این رسانه اصلاح طلب، ضمن انتشار تصویر مراد طاهباز و سایر جاسوس‌ها با پوشش محیط زیستی، نگران زندانی بودن این افراد شده و در گزارش خود، همچون مقامات آمریکایی، طاهباز و همراهانش را، جاسوس عنوان نکرده است.

در عین حال، بعضی از خبرنگاران این روزنامه و دیگر رسانه‌های اصلاح‌طلب در توییتر و صفحات شخصی خود از این جاسوسان حمایت می‌کردند.
 


مژگان جمشیدی یکی از خبرنگاران روزنامه اعتماد و حمایت از جاسوسان محیط زیستی

 


با توجه به نکاتی که بیان شد، حمایت‌های بی‌دریغ و همه جانبه اشخاص و نهادهای قدرتمند ایالات متحده و انگلستان از مراد طاهباز و طبق اذعان خودشان، تلاش شبانه‌روزی برای آزادی فوری طاهباز، نشان می‌دهد که این مهره امنیتی، جایگاه بسیار مهمی برای آمریکا و سرویس‌های امنیتی غربی داشته و دارد. بنابراین، حال که چند سال از دستگیری طاهباز گذشته و اطلاعات لازم از او استخراج گردیده و صحبت از تبادل در میان است؛ لازم است این تبادل در قبال مسئله‌ای صورت گیرد که با ارزش این جاسوس برای کشورهای غربی، برابری کند.
 


حمایت دیگر روزنامه‌های و رسانه‌های اصلاح‌طلب از جاسوسان محیط زیستی


حمایت دیگر روزنامه‌های و رسانه‌های اصلاح‌طلب از جاسوسان محیط زیستی

 


:: بازدید از این مطلب : 289
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 6 خرداد 1402

رویا حکاکیان، نویسنده، یهودی الاصل که در تلویزیون تروریستی اینترنشنال حضور ثابتی دارد در کنفرانسی در آمریکا پروژه عادی سازی تجزیه طلبی را کلید زده است.

البته اظهارات او موجب شد تا کاربران مختلف نسبت به این ماجرا واکنش نشان دهند. حکاکیان در این کنفرانس ادعا کرده بود که حقوق بشر از حفظ تمامیت ارضی ایران مهم‌تر است!

اما منظور حکاکیان از حقوق بشر چه بود؟ یکی از کاربران توییتری نوشته است که حقوق بشر برای افرادی چون حکاکیان تنها یک بنگاه درآمدزایی بوده است. این کاربر با انتشار اسنادی مدعی شده است که رویا حکاکیان در کنار افرادی چون مصی علی‌نژاد در غرب کاسب حقوق بشر راه انداخته‌اند. 

حکاکیان کیست و از کجا حقوق میگیرد؟

حکاکیان سال هاست که در مهاجرت کرده و در غرب به فعالیت رسانه ای و هنری می‌پردازد. حکاکیان گفته است که از سال ۲۰۰۴ وارد حوزه حقوق بشر شد. حکاکیان به همراه پیام اخوان و رامین احمدی، «مرکز اسناد حقوق بشر ایران» را تاسیس کردند.

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

به ترتیب از راست، رویا حکاکیان، پیام اخوان و رامین احمدی

 

حکاکیان مدعی است که هیچ گاه در استخدام هیچ نهاد حقوق بشری ایرانی ‌و یا غیر ایرانی نبوده است که پولی دریافت کند و تنها با بودجه آمریکا در سال ۲۰۰۵ مرکز اسناد را با دیگران بنیان گذاشت.

اما اسناد این مرکز نشان می‌دهد حکاکیان در سالهای بعد عضو هیئت امنا بوده است.

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

 

درحالی که حکاکیان مدعی بوده در هیچ نهاد حقوق بشری استخدام نبوده، این کاربر با انتشار سند نوشت حکاکیان غیر از عضویت در هیئت امنای مرکز اسناد حقوق بشر از اعضای هیان مدیره Refugees International (پناهندگان جهانی) بوده است.

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

طبق اسناد منتشر شده موسسه «مرکز اسناد حقوق بشر ایران» تنها با حمایت و بودجه آمریکا تاسیس نشده، بلکه بنیاد های بسیاری در سکوت رسانه ای و در خفا این سازمان را حمایت کردند.

بنیاد های همچون: آکیلیس بودمن، بنیاد اجتماعی شیکاگو، امور مالی نانسی پیک، بنیاد دایموندستون، امور خارجه و تجارت بین المللی کانادا دفتر حقوقی هیوز هوبارد و ربید، انستیتوی جیکوب بلاوستاین برای ارتقاء حقوق بشر، بنیاد جان دوتر، بنیاد خیریه مینوو، حقوق و دموکراسی (کانادا)، دفتر حقوقی رابینسون و کول، دفتر حقوقی اسکادن، آریس، اسلیت، میگر، و فلوم، وزارت امور خارجه آمریکا.

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

این کاربر با انتشار گزارش مالی مرکز اسناد حقوق بشر، به دلارهای مبادله شده برای فعالیت های ایران ستیز این سازمان نیز اشاره کرده و نوشت: کسب و کار بدی نیست به خصوص که با هر خونریزی در ایران مثل جنبش سبز(فتنه سبز) مبالغ آن افزایش چشم‌گیری پیدا میکند.

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

این کاربر در حساب کاربری دیگر خود ادامه اسناد را منتشر کرده و اینبار به درآمد زایی سازمان قبل از اغتشاشات ۸۸ پرداخته است.

او در ادامه رشته توئیت نوشت: جهت آشنایی با مرکز اسناد حقوق بشر خانم رویا حکاکیان نیم میلیون دلار برای بشر ایرانی قبل از جنبش سبز. منبع: اسناد عمومی منتشر شده در سایت IHRDC

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

جهت آشنایی با مرکز اسناد حقوق بشر خانم رویا حکاکیان و دوستان ۱.۴ میلیون دلار برای بشر ایرانی در سال ۲۰۱۴/۲۰۱۳ . منبع: اسناد عمومی منتشر شده در اینترنت برای عملکرد مالی سازمان‌های معاف از مالیات.

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

او در ادامه باقی فعالیت های مالی سازمان را افشا کرد و نوشت: آیا میدانستید ۱۰۴.۰۰۰ دلار از ۱.۴۰۰.۰۰۰ دلار مرکز اسناد حقوق بشر خانم رویا حکاکیان به گیسو نیا پرداخت میشد که هویت کاربران ناشناس را افشا کند! این مرکز با بودجه ابتدایی یک میلیون دلار از سوی وزارت خارجه آمریکا تاسیس شد. پس از آن نیز به این مرکز، سالانه بودجه نیم میلیون دلاری از سوی دولت آمریکا اختصاص داده شده است.

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

این کاربر همچنین ژرده از همکاری های شاهین صادق زاده و رویا حکاکیان برداشته و نوشت: آیا می‌دانستید شاهین صادق‌زاده میلانی مجانی به رویا حکاکیان گیسو نیای نایاکی کاوه شهروز مسیح علینژاد لیبرال دموکراسی و ... عشق می‌ورزد!؟

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

شاهین صادق زاده میلانی

اکنون با افشای این روابط و همکاری افراد به ظاهر کارشناس حقوق بشری و محیط زیستی با سرشبکه های ایجاد آشوب و اغتشاش، پرده دیگری از درآمدزایی این افراد با خون و امنیت مردم ایران برداشته شده است

. به همین منظور بسیاری از کاربران توئیتری، نسبت به این اسناد فاش شده واکنش نشان داده و متوجه شدند که به اسم فعالیت حقوق بشری، چه درآمدهای دلاری از خون مردم و ناامنی کشور کسب شده و چه کاسبی‌های پر رونقی به راه افتاده است.

بسیاری از این کاربران از عبارت «هر یه نفر کشته شه هزار دلار پشتشه» استفاده کرده و برخی نیز این پرسش را مطرح کردند: «این کدامیک از ده ها و صدها بنگاه بیزینس با خون مردمه؟»

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

بیزینس حقوق بشری با خون مردم+ عکس و فیلم

 

یکی از مواردی که دولت‌های غربی از مقوله حقوق بشر استفاده ابزاری می‌کنند در تحریم است، اوباما در کتاب «سرزمین موعود» نوشته است:

«بعد از آنکه تلاش‌هایمان برای آغاز مذاکره با ایران رد شد و در شرایطی که این کشور وارد چرخه هرج‌ومرج و سرکوبگری بیشتر می‌شد ما راهبردمان را به‌سمت دومین گام راهبرد منع اشاعه‌ای خودمان تغییر دادیم؛ یعنی بسیج کردن جامعه بین‌المللی برای اعمال تحریم‌های اقتصادی سخت و چندجانبه‌ای که می‌تواند ایران را وادار به حضور در میز مذاکره کند.»

او در ادامه می‌نویسد: «تا آن موقع، شورای امنیت چندین قطعنامه علیه ایران تصویب کرده و از این کشور خواسته بود فعالیت‌های غنی‌سازی خودش را متوقف کند. شورای امنیت، اعمال تحریم‌هایی محدود علیه ایران را مجاز کرده و گروهی شامل ۵ عضو دائم شورا به‌علاوه آلمان را تشکیل داده بود تا با امید به بازگرداندن رژیم به پایبندی به معاهده منع اشاعه با مقام‌های ایران دیدار کنند.»

اوباما در ادامه اذعان کرده است که تحریم‌ها ضعیف‌تر از آن بوده‌اند که اثری داشته باشند: «مشکل اینجا بود که تحریم‌های موجود ضعیف‌تر از آن بودند که اثر چندانی داشته باشند، حتی متحدان آمریکا مانند آلمان، کماکان تجارت قابل‌قبولی با ایران داشتند و تقریباً همه از این کشور نفت می‌خریدند. دولت بوش مضاف بر تحریم‌های بین‌المللی تحریم‌های یکجانبه‌ای را وضع کرده بود، ولی این تحریم‌ها تا حد زیادی نمادین بودند چون شرکت‌های آمریکایی از سال ۱۹۹۵ از انجام مبادله با ایران منع شده بودند.»

آن‌طور که از مستندات در اندیشکده‌ها و مراکز تحقیقاتی و اظهارنظر مقام‌های کشورهای مختلف برمی‌آید از نگاه آمریکا این درک ایجاد شده است که دوگانه «تحریم ــ حقوق بشر» می‌تواند ابزاری مؤثر برای تغییر رفتار ایران در اختیار واشنگتن قرار دهد. معروف است که جان بولتون جنایتکار آمریکایی گفته است که باید اثر تحریم‌ها بر مردم ایران به حدی باشد که استخوان آن‌ها بشکند.

باند حکاکیان در آمریکا وظیفه دارد بهانه این تحریم‌ها را جور کند، گفته شده است که باند حقوق بشری شیرین عبادی نقش اساسی در جمع اوری اسناد دروغین به اسم حقوق بشر علیه مردم ایران دارند.


:: بازدید از این مطلب : 289
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
چهار شنبه 3 خرداد 1402

 

 

چگونه عاقبت به خير شويم و اصولاً عاقبت به خير شدن چيست؟

:: بازدید از این مطلب : 364
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
یک شنبه 31 ارديبهشت 1402

عطاءالله مهاجرانی در روزنامه اعتماد نوشت: «بعد از انتخابات روز شنبه ۲۴ اردیبهشت، اردوغان گرچه نتوانست اکثریت آرا را کسب کند و در دور نخست پیروز شود، اما همه قراین نشان می‌دهد که در دور دوم انتخابات در هفتم خرداد، احتمال پیروزی او از رقیبش نه‌تنها کمتر نیست، بلکه بیشتر است... اردوغان چگونه با رویکردی سنجیده ترکیه را به جایگاهی با اهمیت در اقتصاد و سیاست جهان رسانیده است؟... جنگ روسیه و اوکراین موجب شد که اختلال در صادرات گندم پیش‌ آید. تحریم‌های روسیه از سوی آمریکا و غرب هم مزید علت شد. در این میان ترکیه، با استفاده از موقعیت جغرافیایی-سیاسی بسیار مناسب، همکاری با سازمان ملل و روسیه و اوکراین وارد صحنه شد تا ابتکار صادرات گندم روسیه و اوکراین را در دست بگیرد. سیاستی که به «ابتکار صادرات غلات از دریای سیاه» مشهور شد.
این رویکرد، یعنی استراتژی مبتنی بر صلح و کسب منافع حداکثری برای ترکیه، در بیست سال گذشته، چهره اقتصادی، صنعتی و کشاورزی و خدماتی و سیاسی ترکیه را به کلی دگرگون کرده است. در یک کلام اردوغان توانسته اقتصاد ترکیه را در دو دهه تقریبا سه برابر کند. استانبول را به یکی از پررونق‌ترین و زیباترین شهرهای جهان تبدیل کند. جذب سرمایه خارجی به ارقام مهم و تعیین‌کننده‌ای در اقتصاد ترکیه رسیده است. 
از سال ۱۹۷۳ تا ۲۰۰۲، مجموعه جذب سرمایه خارجی در ترکیه ۱۵ میلیارد دلار و از ۲۰۰۳ تاکنون، تقریبا بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار بوده است! این سرمایه در صنعت ساختمان، انرژی و خدمات، رسانه و... صرف شده است. تعداد شرکت‌ها با سرمایه خارجی در سال ۲۰۰۲، یعنی ابتدای دوره اردوغان ۵۶۰۰ شرکت بوده است، اکنون بیش از صد هزار شرکت با سرمایه خارجی در ترکیه فعالند که چندین هزار شرکت ایرانی هستند! 
شرکت‌های ایرانی و اخیرا شرکت‌هایی که در حوزه علوم و تکنولوژی جدید فعالیت می‌کنند، با تشویق و تدارک و برنامه‌ریزی به ترکیه جذب می‌شوند. واحدهای صنعتی بخش خصوصی در ایران، با سرمایه‌گذاری بخش خصوصی ترکیه، به رونق اقتصاد ترکیه کمک می‌کنند... دو دهه پیش یکی از مقامات که به ژاپن رفته بود، گفت ما می‌خواهیم ژاپن اسلامی بشویم! بسیار خوب نشدیم، ترکیه را دریابیم!»
هم‌زمان، روزنامه هم‌میهن هم به قلم صادق زیباکلام نوشت: «چنین امکانی وجود ندارد که ما هم شاهد انتخاباتی مثل ترکیه باشیم... واقعیت امر این است که ترکیه سال‌ها از نظر دموکراسی از ما در ایران جلوتر است. اساسا نفس اینکه یک نفر به اسم آقای رجب ‌طیب‌اردوغان که دو دوره رئیس‌‌جمهور بوده است و بیش از دو دهه است قدرت را در اختیار دارد، مجبور شود تن به رقابت سیاسی این‌چنینی دهد که 45 درصد رای‌دهندگان بیایند و به رقیب او رای دهند، این اساسا نشان ‌دهنده دموکراتیک بودن ترکیه در مقایسه با ایران است که در این کشور، ساختار قدرت می‌تواند به این شکل مورد چالش قرار بگیرد. صدالبته که ترکیه، نروژ و سوئیس و سوئد نیست، ترکیه حتی به پای هند و ژاپن هم نمی‌رسد، اما واقع مطلب این است که قدرت در ترکیه بعد از دو دهه می‌تواند مورد چالش قرار بگیرد. همین ‌قدر که یک عده می‌‌توانند پای صندوق بروند و به رقیب کسی رای دهند که دو دهه قدرت را در اختیار داشته، به نظر من این نشانه حداقلی از توسعه سیاسی به شمار می‌رود».
درباره سخنان مهاجرانی و زیباکلام باید یادآور شد که ژاپن یا ترکیه، امثال موسوی و خاتمی و ‌هاشمی و... را نداشتند که زیر میز انتخابات بزنند و در مقابل رای اکثریت (جمهوریت) بلوا بر پا کنند. ژاپن یا ترکیه، مثل مهاجرانی را نداشت که پس از چند ده سال حضور در مناصب حکومتی، به لندن بگریزد، اتاق فکر آشوب سبز در خارج کشور تشکیل دهد و برای بورسیه کردن فرزندش از سفارت عربستان درخواست پول کند. ژاپن یا ترکیه سیاست‌بازی با مختصات آقای مهاجرانی ندارند که در میان‌سالی بگوید «اگر در جوانی وارد سیاست شدم مربوط به شیر درازگوشی بود که در کودکی خوردم و دیگر به سیاست برنمی‌گردم»، اما تا دری به تخته خورد و آتش فتنه سبز توسط مزدوران انگلیس و آمریکا و اسرائیل شعله‌ور شد، به سیاست‌بازی مبتذل برگردد و با طرح اسب تروا، چنان کمدی سیاهی به یادگار بگذارد که در میان اپوزیسیون همسو به عنوان درازگوش تروا ضرب‌المثل شود!
درباره شرایط اقتصادی هم با وجود این‌که ترکیه تحریم نیست، اما سال گذشته حتی رکورد تورم ۱۰۸ درصدی را هم ثبت کرد و پول ترکیه در یک سال، ۴۰ درصد ارزش خود را از دست داد. بدهی ترکیه ۴۶۵ میلیارد دلاری است.
هم‌چنین باید به آقای زیباکلام یادآور شد که پس از کودتای ژوئیه ۲۰۱۶ در ترکیه، دولت اردوغان ۷۷ هزار نفر را بازداشت کرد. ۱۳ هزار و ۵۰۰ نفر محاکمه شدند. ۱۳۰ فرماندار و استاندار، ۲۷۴۵ قاضی و دادستان (توأم با ضبط دارایی و املاک)، ۱۷۵۵ رئیس‌ و معاون رئیس‌دانشگاه، ۳۶ هزار معلم و ۹۰۰۰ کارمند وزارت داخله اخراج شدند. بیش از ۱۰۰ هزار نفر کارشان را از دست دادند. دولت هم‌چنین، ۴۵ روزنامه، ۱۵ مجله، ۲۳ فرستنده رادیو، ۱۶ فرستنده تلویزیون و ۲۹ بنگاه نشریاتی را تعطیل کرد. گذرنامه ۵۰ هزار نفر باطل اعلام شد. اما در ایران برخی متهمان کودتای سبز نه‌تنها با اغماض روبه‌رو شدند، بلکه در دولت روحانی به وزارت و معاونت هم رسیدند.
گفتنی است در انتخابات اخیر ترکیه، اردوغان ۲۷ میلیون و ۸۸ هزار رای (۴۹.۵ درصد) و قلیچدار اوغلو ۲۴ میلیون و ۵۶۸ هزار رای (۴۴.۸۹ درصد آرا) را به خود اختصاص داده‌اند. اما با وجود این که فاصله رای دو رقیب، 2/5 میلیون نفر بیشتر نبود، طرفداران قلیچدار اوغلو مدعی تقلب و مرتکب آشوب نشدند؛ خیانتی که مدعیان اصلاح‌طلبی (حامیان موسوی و خاتمی)، با وجود فاصله بیش از ۱۱ میلیونی رای موسوی و احمدی‌نژاد در انتخابات ۱۳۸۸ ایران مرتکب شدند.

 
 
منبع:کیهان
 
 
 
 

:: بازدید از این مطلب : 273
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 28 ارديبهشت 1402

در پی گروگان‌گرفته شدن دو زن از استان کرمان توسط اشرار و انتقال آنان به شهرستان خاش و دستور مرجع قضایی به ماموران اداره کل اطلاعات استان، بلافاصله عملیات با همراهی و پشتیبانی پلیس شهرستان خاش به منظور رهایی گروگان ها انجام می شود.

به محض شروع عملیات، اشرار به صورت مسلحانه با ماموران درگیر شدند که در این درگیری سروان «یاسر عبدلی»، جانشین پلیس اطلاعات خاش و از افسران شجاع، متعهد و متخصص پلیس بر اثر اصابت گلوله اشرار به شهادت می رسد.

ماهیگیری جریان غرب‌گرا از انتخابات ترکیه/ سکوت حامیان شعار «زن،زندگی، آزادی» و سانسور رشادت مأمور فراجا
شهادت مامور فراجا در عملیات نجات دو گروگان زن از دست اشرار در خاش

 

نکته قابل تأمل اینجاست که رسانه های جریان غربگرا به هیچ عنوان به این حادثه اشاره نکرده و تیغ سانسور بر آن کشیدند. این در حالی است که این طیف خود را حامی حقوق زنان نیز می نامد!

سال گذشته و در جریان اغتشاشات، جریان غربگرا همصدا با دشمن، به نفرت پراکنی علیه حافظان امنیت پرداخته و آنان را تضییع کنندگان حقوق زنان جا زدند. این نفرت پراکنی و فضاسازی مسموم موجب شد که عده ای از اوباش و اشرار به خود جرأت داده و گلوی مأمور پلیس را پاره کردند و مأمور دیگر را آتش زده و طلبه بسیجی را نیز وسط خیابان شکنجه کردند.

حادثه اخیر گروگانگیری، سند دیگری بود مبنی بر رسوایی حامیان دروغین شعار «زن، زندگی، آزادی». همان طیفی که وقتی فعال سیاسی هم قبیله آنان، همسر دوم خود را با سلاح گرم به قتل رساند، در مقابل این عمل شنیع سکوت کرده و حتی پا را فراتر گذاشته و «قاتلِ یک زن» را به عنوان قهرمان معرفی کردند!

حادثه اخیر گروگانگیری یکبار دیگر ثابت کرد که حاکمیت در ایران و همچنین حافظان امنیت، حامیان اصلی شعار «زن، زندگی، آزادی» هستند و در بزنگاه ها، نه تنها به طور تمام و کمال از حقوق زنان دفاع کرده بلکه جان خود را نیز در طبق اخلاص می گذارند.

 

منبع: فارس

:: بازدید از این مطلب : 285
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 28 ارديبهشت 1402

 

رهبر انقلاب: 

«اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم هم شکست خواهد خورد.»(10/5/99)

پوستر/ کار جریان تحریف، آدرس غلط دادن برای حل مشکل تحریم است

دقت نماییم به این گزارش:

به گزارش روزنامه لس‌آنجلس تایمز در تاریخ 28 مهر 1388 که از رایزنی یک مقام آمریکایی با «سران اپوزیسیون و نمایندگان سران جنبش سبز» منتشر کرد توجه کنید.
«جان‌هانا»، عضو ارشد موسسه واشنگتن در سیاست 
خاور نزدیک و مشاور امنیت ملی دیک چنی (معاون جرج بوش) به این روزنامه می‌گوید: «مطمئناً پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون ایران- که در میان آنها بعضی شخصیت‌های نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم ضعیف و یا تدریجی، فقط به رژیم این امکان را می‌دهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید به صورت شوک‌ وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن... برخی از آنها نگرانند که رژیم بر اثر حمله نظامی فلج نشود و به جای آن، جنبش سبز سرکوب شود. با وجود این نگرانی، آنها پیشنهاد دادند بمباران همزمان تأسیسات هسته‌ای و مراکز سپاه پاسداران و بسیج- هر چند که تعدادی از مردم را هم نابود کند- موجبات جمع کردن بساط حکومت به دست مخالفان را تسریع خواهد کرد»!
 
چرا در بین بعضی روشنفکران ایرانی در طول این حدود 117 سال گذشته (از انقلاب مشروطه تاکنون) شعارهایی که خمیر مایع آن، فریب و اغواگری، تحریف واقعیت ها و دروغ غربی ها، را می خواهندبا شعار عزت، کرامت و شرافت ملت شریف ایران عوض نمایند.

:: بازدید از این مطلب : 202
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
سه شنبه 19 ارديبهشت 1402

فردا عازم کربلایم نایب زیارت همه شمایم. قسمت همه شما عزیزان بشه اینشاالله.

 

اماکن زیارتی نجف را بشناسید
 

 

 

فضای حرم مطهر امام حسین(ع) 30 برابر می‌شود + تصاویر

 


:: بازدید از این مطلب : 299
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
یک شنبه 17 ارديبهشت 1402

اول: آیا امکان رفراندوم در ایران به طور کلی وجود دارد؟ پاسخ حتماً بله است؛ اساساً قاعده‌ی رفراندوم در خود قانون اساسی به صورت معیّنی تعبیه شده و اگر چنین اقتضائی ایجاد شود می‌توان به آن رجوع کرد. ضمن آنکه در سابقه جمهوری اسلامی همه‌پرسی‌های بنیادی مانند رفراندوم درباره خود جمهوری اسلامی در 12 فروردین 58 و همه‌پرسی درباره قانون اساسی انجام شده است. پس جمهوری اسلامی از اصلِ همه‌پرسی نه تنها واهمه‌ای نداشته بلکه تنها انقلاب بزرگ تاریخ است که پس از پیروزی، حتی برای تعیین نوع حکومت، رفراندوم برگزار کرد.

دوم: امّا درباره رفراندوم بی‌قاعده و کاریکاتوری که بعضاً لق‌لقه‌ی زبان برخی سیاستمداران است چه؟

1- اینان علیرغم همه‌ی فریادهایشان تاکنون حتی یک بار نتوانسته‌اند به روند قانونی موجود در قانون اساسی اتّکا کنند؛ علت هم مشخص است: آنها اقلیتند اما ادای اکثریت را درمی‌آورند و از آنجا که صدایشان در بعضی رسانه‌ها بلندتر از صدای مردم معمولی است، تن صدایشان را با حقانیت خواست‌شان اشتباه می‌گیرند. اینها صدایشان بلند است اما اقبالشان در افکار عمومی کوتاه؛ لذا چون می‌دانند در اقلیتند، صدایشان را بلند و کلفت می‌کنند و نهایتاً هم این ادعا که چون به حرف من گوش نداده‌اند، پس دموکرات نیستند را سر دست می‌گیرند!

2- وقتی کار از قاعده خارج شد و هر کسی که خواست بتواند بگوید: یا درباره آنچه من می‌گویم رفراندوم بگذارید و یا دیکتاتورید، این پرسش‌ها پیش می‌آید:

اولاً: چه کسی به شما برخلاف قانون این حق را داده که برای همه تعیین تکلیف کنید؟

ثانیاً: در این فرآیند بی‌قاعده، فرض کنید عده‌ای امروز گفتند همه‌پرسی، و از قضا بعد از 6 ماه تدارک چنین اقدام دشوار و مهم و هزینه‌بری، رفراندوم هم برگزار شد. دقیقاً یک هفته بعد حالا عده‌ی دیگری هم بگویند اتفاقاً عکس آن موضوع را هم باید به همه‌پرسی بگذاریم چون معتقدیم نظر مردم عوض شده است! چه استدلالی دارید که انجام ندهید؟ در این صورت آیا کشور غیر از رفراندوم‌های خنده‌دار کار دیگری می‌تواند بکند؟ اصلاً خود همین کار انجام شدنی است؟

ثالثاً: اگر هر کس دلش خواست نسخه‌ی رفراندوم‌های پی‌درپی بپیچد، پس انتخاباتی که به طور متوسط هر ساله در کشور برگزار می‌شود چیست؟ آیا خود همین انتخابات، یک رفراندوم مستمر و باقاعده برای تعیین و تغییر شیوه‌های حکمرانی نیست؟ در همین 44 سال، مجالس و روسای جمهوری انتخاب شده‌اند که کم و بیش با یکدیگر بعضاً تا 180 درجه متفاوت اندیشیده و عمل کرده‌اند. مجلس ششم با مجلس هفتم، مجلس امروز با مجلس دور قبل، خاتمی با احمدی‌نژاد، احمدی‌نژاد با روحانی و رئیسی با روحانی به لحاظ اقدام و اندیشه چه شباهتی دارند؟ آیا هرکدام بر اساس پیامی که از انتخابات آن دور دریافت شد، شیوه و مسیر متفاوتی را اتخاذ نکردند؟ لذا اگر هر چیز محل اختلافی بخواهد با رفراندوم تعیین تکلیف شود، به معنای تعطیلی یا بلاموضوع کردن انتخابات نیست؟

سوّم: مسئله دیگر خلط میان رفراندوم با انقلاب و تغییر بنیادهای یک نظام سیاسی است؛ به صورت طبیعی هیچ نظم سیاسی بعد از استقرار، طبق قانون اساسی، اصول بنیادی خود را به همه‌پرسی نمی‌گذارد. این تغییر از ریشه، موضوعِ انقلاب است نه رفراندوم. برای مثال جمهوری اسلامی طبق قانون اساسی نمی‌تواند مواردی را به رفراندوم بگذارد که به معنای نفی جمهوریت و یا رویکرد اسلامی و یا استقلال آن باشد. یعنی اگر کسی گفت رفراندوم بگذاریم و اگر مردم رأی دادند از این پس انتخابات برگزار نکنیم و یا رفراندومی برگزار کنیم که بر اساس آن نظام کشور دیگر نشانه‌های اسلامیت نداشته باشد، این هیچ نسبتی با رفراندوم ندارد.

چهارم: آنچه طی سالهای مختلف در تاریخ جمهوری اسلامی از سوی برخی آقایان به عنوان ضرورت رفراندوم گفته شده، در واقع اراده‌ی رفراندوم برای تقویت دموکراسی نیست؛ لبّ کلام آنها این است که ما اوّلاً صدای بلندتر و گردن کلفت‌تری داریم و ثانیاً حتی اگر در ظاهر ادعای دیگری داشته باشیم، اما می‌دانیم که پایگاه اجتماعی لازم برای آن مسائلی که مد نظر داریم وجود ندارد، لذا قصد دیکتاتوری خود را پشتِ نمایشِ تلاش برای رفراندوم پنهان می‌کنند.

برای اینها مسئله‌ی اصلی اعمال دیکتاتوری است؛ یک روز به واسطه‌ی اردوکشی خیابانی علیه صندوق‌های رأی و روز دیگر شوآف رفرانداوم.

جنگ شناختی در میدان صفین با برافراشتن پیراهن عثمان رفراندوم

انتخابات در نظام اسلامی یک فریضه قلمداد می‌شود و در سابقه پرافتخار جمهوری اسلامی شاهد بوده و هستیم که مردم با قصد قربت و به‌مثابه یک عبادت در آن مشارکت می‌کنند و البته همواره مشارکت حداکثری مردم در همه انتخابات صرف‌نظر از نتایج محتمل هر انتخاباتی مورد تأکید و توصیه و سفارش رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار داشته است.

کنار این کارنامه درخشان نظام و رهبری، در برهه‌هایی حساس از تاریخ انقلاب اسلامی شاهد بوده‌ایم که برخی سیاسیون و جریان‌های سیاسی سوابق و خاطرات تلخی را در عدم پای‌بندی به رأی مردم و نتایج حاصل از انتخابات در حافظه تاریخی ملت ایران باقی گذاشته‌اند.

مروری بر عملکرد این جریان‌های سیاسی در انتخابات ریاست‌جمهوری 1384 و 1388 که با بی‌تفاوتی از کنار رأی باورنکردنی نامزد رقیب خود گذشتند و حتی شرم‌آورانه برای مخدوش‌سازی رأی مردم متوسل به دسته‌بندی رأی مردم به رأی کیفی و  رأی غیرکیفی شدند و ترجیح رأی کیفی بر رأی غیرکیفی را به‌خلاف همه ادعاهای دموکراسی‌طلبانه خود تئوریزه کردند نشان می‌دهد، وقتی صرف تصدی و تصاحب قدرت ملاک باشد حاضرند مقدس‌ترین ارزش‌ها را پای منافع سیاسی و حزبی خود ذبح نمایند.

شوربختانه پس از حوادث تلخ پاییز 1401 شاهد هستیم سران این جریان و متملقان و چاپلوسان آنان به‌انحای گوناگون و برای موضوعات ریز و درشت مسئله برگزاری رفراندوم را مطرح و حتی موضوع رفراندوم را براندازی نرم جمهوری اسلامی از طریق همه‌پرسی برای تغییر قانون اساسی عنوان کردند که طبیعی بود مورد استقبال دشمنان انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) از جمله سیاستمداران جنایت‌کار غربی و رژیم صهیونیستی قرار بگیرد که گرفت و امپریالیسم رسانه‌ای تمام‌قد به دفاع از آن برخاست.

در روزهای اخیر هم شاهد بودیم رئیس دولتی که باید به‌خاطر ناکارآمدی و خیانتی که به‌دلیل ناکارآمدی در طول دوران تکیه بر قدرت داشت که منجر به ضربه زدن به اعتماد عمومی و ایجاد شکاف بین دولت و ملت شد، پاسخگو باشد، با توسعه دایره رفراندوم به موضوعات ریز و درشت در عرصه سیاست داخلی، سیاست خارجی و مقولات فرهنگی عرض‌اندام کرد و اگرچه اکثر مردم آن را یک پز انتخاباتی قلمداد کردند اما طبیعی بود که مورد حمایت دشمنان قرار بگیرد و دستمایه‌ای برای حمله و تهاجم به نظام مظلوم اسلامی در اختیار رسانه‌های بیگانه و مواجب‌بگیر سیاستمداران غربی و صهیونیستی قرار دهد که داد.

اکنون همه این جریاناتی که نه‌تنها کارنامه قابل‌قبولی در پای‌بندی به رأی و نظر مردم ندارند بلکه آنها را لشگر قابلمه به دست معرفی می‌کردند با بیانات اخیر مقام معظم رهبری در جمع رمضانی دانشجویان دانشگاه‌ها درباره رفراندوم که طراحی آنان برای درگیری‌سازی و مشغول‌سازی جمهوری اسلامی را بر هم زده است فریاد «وا رفراندوما» سر داده و پیراهن عثمان را بر سر نیزه کرده‌اند که "آی خلایق، بیایید و ببینید که جمهوری اسلامی به شعور مردم توهین کرده است".

حامیان این جریان در خارج از کشور (که گناهشان را بی‌شک باید به پای اربابان و صاحب‌کارانشان که از آنها بهره‌برداری سیاسی می‌کنند نوشت) با طرح موارد همه‌پرسی در کشورهای غربی مدعی شده‌اند که "آنها همه مسائلشان را به رفراندوم می‌گذارند، و شما چرا اصل اعتقاد به نظام را به رفراندوم نمی‌گذارید؟".

در پاسخ به اینان باید گفت ما همه حرف‌های شما را می‌پذیریم  به یک شرط و آن شرط این است که یک نمونه حتی یک نمونه کوچک نشان دهید که در کشورهای غربی خط‌قرمز بودن هولوکاست را به‌عنوان یک موضوعی که منجر به چالش‌های عمیق در روابط بین‌الملل و خصوصاً غرب آسیا شده است و خون‌های بسیاری از جوانان فلسطینی را به زمین ریخته است به رفراندوم گذاشته باشند یا حتی اجازه پیشنهاد آن نه به‌صورت رسمی بلکه حتی توسط یک رسانه را داده باشند.

این همه مرعوبیت نسبت به غرب و این همه بزک کردن غربی‌ها و فرو کوفتن ایران تا کنون چه دستاوردی برایتان داشته است که این مسیر را پرشتاب ادامه می‌دهید؟

واقعیت این است که برگزاری رفراندوم به‌عنوان یک راه‌کار برای تصمیم‌گیری درباره مسائل مهمی که اهمیت و ضرورت آن برای مراجعی که در قانون مشخص شده است، به اثبات رسیده باشد در قانون اساسی تعبیه و به‌رسمیت شناخته شده است لیکن جوازی برای توسعه این مسائل به مسائلی که مربوط به اصل «اسلامیت» و «جمهوریت» نظام است یا مسائلی که برای تصمیم‌سازی یا تصمیم‌گیری درباره آنها سازوکارهای قانونی و مشخصی در قانون اساسی طراحی شده است، وجود ندارد.

آنچه رهبر معظم انقلاب اسلامی به آن اشاره کرده‌اند این است که رفراندوم باید ضرورت داشته باشد و این‌طور نیست که در نقاط مختلف دنیا همه مسائلشان را به رفراندوم بگذارند، ضمن این‌که با تعدد و تکرر رفراندوم نمی‌توان همیشه جامعه را در حالت دوقطبی نگه داشت آن هم کشوری که با دشمنی‌های آشکار و غیر قابل انکار مواجه است و حلقوم‌هایی با فریادهای برآمده از حقد و کینه آرزوهای براندازی آن را فریاد می‌کنند.

از این مهم‌تر کشور نیاز به پیشرفت دارد و نمی‌توان با درگیرسازی کشور از طریق رفراندوم به مقولات غیرضروری که از اهمیت لازم برای موضوع رفراندوم قرار گرفتن برخوردار نیستند قطار پیشرفت کشور را متوقف کرد.

در پایان باید به کسانی که مدعی هستند این بیانات نشانه عبور نظام از مردم‌سالاری و توهین به مردم است گفت؛ اولاً شما دارید با دروغ‌پردازی و شبهه‌افکنی به شعور مردم توهین می‌کنید چرا که با تحریف سخن رهبری، مخالفت ایشان را که مربوط به توسعه موضوعات رفراندوم به مسائل گوناگون کشور است و طبعاً موضوعات کم‌اهمیت و غیراولویت‌دار کشور را در برمی‌گیرد که برای اتخاذ تصمیم درباره آنها سازوکارهای قانونی مشخصی وجود دارد آن را به مخالفت با اصل رفراندوم و قانونی بودن آن تعبیر و تفسیر می‌کنید.

ثانیا نظامی را متهم به عبور از مردم‌سالاری دینی می‌کنید که در طول عمر پربرکت چهل و چند ساله خود کارنامه پرافتخاری از مردم‌سالاری با برگزاری تقریباً یک انتخابات در هر سال دارد.

رهبری را متهم به این امر می‌کنید که پرچمدار دفاع از جمهوریت نظام است و مردم در منظومه فکری و سیره عملی ایشان همواره از جایگاه معتبر و ممتازی برخوردار بوده‌اند و همواره در همه انتخابات رأی و نظر آنان از سوی ایشان مورد احترام قرار گرفته و فرصت خدمت و بیش از آن حمایت از منتخبان مردم نیز از سوی ایشان در اختیارشان قرار گرفته است.

تجربه تاریخی نشان می‌دهد دشمنان از این هیاهوها که با هدف دوقطبی‌سازی بین مردم و نظام و رهبری صورت گرفته است طرفی نخواهند بست و همچون بیست و دوم بهمن تاریخی شاهد انتخاباتی پرشور و تاریخی در انتهای این سال با مشارکت حداکثری توصیه‌شده توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی خواهیم بود.

 

منبع: تسنیم


:: بازدید از این مطلب : 308
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 16 ارديبهشت 1402

اگر لیبرالیسم را دست پروده چندین قرن(دوره رنسانس)  فیلسوفان و روشنفکران و نظریه پردازن غربی بدانیم که شکی در آن نیست. دنیا شاهد تولد انسانهای شیطان صفتی از زایش لیبرالیم است که چهره شیطان راسفید می کنند.در آشکار و پنهان چنان در اغواگری انسانها در سطح کره خاکی استفاده می کنندکه شیطان نتوانسته بود اینچنین در وسعت وسیع  انسانها را اغفال استفاده نماید.

قسمت اول:

نماد بهره کشی جنسی از کودکان، او جاسوس موساد بود، چگونه سیاستمداران آمریکایی را به گروگان گرفته است؟

روز ۱۴ فوریه، طبق آن‌چه که در غرب روز ولنتاین(یا روز عشاق) خوانده می شود، رییس جمهور اسبق ایالات متحده، توئیتی کوتاه و مختصر نوشت که در ترکیب با تصویر به اشتراک گذاشته شده، بسیار رمانتیک از کار درآمد. بیل کلینتون در حالی که عکسی از خود و هیلاری کلینتون(وزیر خارجه دولت باراک اوباما و نامزد دمکرات‌ها در سال ۲۰۱۶) به اشتراک گذاشت، نوشت: ولنتاین من!

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟

بخش عمده‌ای از کاربرانی که به این ژست رمانتیک و «وفادارانه» بیل کلینتون نسبت به همسرش، زیر همین توئیت، واکنش نشان دادند، فضاحت اخلاقی بزرگ دوره ریاست جمهوری او، یعنی ماجرای ارتباطش با یکی از کارمندان کاخ سفید به نام «مونیکا لوینسکی» را به یادش آوردند. اما در این میان، شماری از کاربران هم به مساله ارتباط و دوستی عمیق او با «جفری اپستین» اشاره کردند که از هر لحاظ ماجرای بسیار مهم‌تری از پرونده مونیکا لوینسکی بود.

جفری اپستین، یهودی میلیاردر عیاش و فاسدی بود که جت های شخصی و جزایر اختصاصی اش در طول سالیان میزبان دوستان ذی‌نفوذ او در حوزه سیاست (از روسای جمهور، نخست وزیران، شاهان و شاهزادگان) بود.

جفری اپستین در فرهنگ عمومی آمریکا، نماد پیوند سرمایه با «فساد جنسی» بی‌حد و حصر و بی محدودیت بود. این یهودی مرموز، مرزهای فساد جنسی را در نوردیده بود و بیش از هر چیز به واسطه «پدوفیلیا»، سوء‌استفاده جنسی از دختران کم سن و سال و قاچاق برده جنسی شهرت داشت.

او رفیق صمیمی و محرم راز سیاستمدارانی چون بیل کلینتون و دونالد ترامپ بود تا ثابت کند که امپراتوری شیطان در کشیدن چهره‌های سیاسی ذینفوذ به منجلاب فساد سیاه جنسی، حزب و دسته و جریان نمی‌شناسد.

در ماه آگوست ۲۰۱۹، در حالی که اپستین منتظر محاکمه در سلولی در زندان نیویورک بود، خبر آمد که سلطان «سواستفاده جنسی از کودکان»، خودکشی کرده است. خودکشی او به عنوان «جعبه سیاه» بسیاری از سیاستمداران نظام سلطه، صدها سوال مهم را بی‌پاسخ گذاشت. بسیاری از اهالی رسانه و پژوهشگران، به شدت نسبت به مرگ اپستین، و این که اصولا او مرده یا در یک صحنه‌سازی از معرکه خارج شده، مشکوک هستند.

کتاب جدیدی از دیلان هوارد، روزنامه‌نگار تحقیقاتی و تیمی از همکاران او، بعد از چند سال کار مستمر روی شواهد و مدارک مربوط به اپستین و پرونده‌های قضایی او، بسیاری از جزییات مربوط به این چهره خبیث، خوفناک و رمزآلود را آشکار کرده است. عنوان کتاب «اپستین: مردگان زبان باز نمی کنند» است.

هوارد می گوید:

" اپستین در منطقه کارگری نیویورک رشد کرده بود، ولی خیلی زود به وال استریت(مرکز سرمایه و امور مالی در آمریکا) راه یافت. او از شغلی به شغلی می رفت و مناقشه برپا می کرد. "

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
دیلان هوارد

هوارد در جای دیگری می گوید:

" به نظر نمی رسد که اپستین کار مشخصی در زندگی داشته، ولی سرمایه او بالغ بر ۶۰۰ میلیون دلار بود! "

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
کتاب جنجالی دیلان هوارد که در ان مساله همکاری اپستین با موساد مورد بررسی قرار گرفته است

شماری از املاک به شدت گرانقیمت در فهرست دارایی‌های اپستین قرار دارد که شناخته‌شده‌ترین آن‌ها، چند ملک در داخل نیویورک سیتی، یک قصر در پالم بیچ نیویورک، یک جزیره شخصی در جزایر ویرجین آمریکا در دریای کارائیب، خانه‌ای مجلل در پاریس و یک مزرعه بزرگ در نیو مکزیکو بودند.

اما یک نکته کلیدی در گفته‌های هوارد درباره اپستین وجود دارد: 

" هر اتاقی، تاکید می کنم هر اتاقی، در هر ملکی از اپستین، مجهز به دوربین‌های متعدد بود. "

بر اساس شواهد و مدارک مستند پلیس، هر آن‌چه که در چاردیواری اتاق‌های متعلق به اپستین در هر گوشه دنیا روی دوربین ضبط می شد، به صورت تصویر چاپ می شد و ویدیوها هم روی دی وی دی ثبت می گردید.

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟

به گفته‌ی آری بن مناشه، اسراییلی متولد ایران، مامور ارشد امنیتی سابق در سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی که در دهه ۱۹۸۰، مشاور امنیتی نخست وزیر اسراییل بود، اپستین قطعا با موساد همکاری می کرد و روش کار او هم، همان روش کلاسیک «دام عسل» بود: جذب افراد سرشناس به تله جنسی و گرفتن فیلم از او و استفاده از این فیلم‌ها برای اخاذی یا وادار ساختن آن افراد معروف به کارهایی مشخص.

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
نام او در پرونده «ایران کنترا» یا همان ماجرای مک‌فارلین در دهه ۱۹۸۰ مطرح شد

به اعتقاد آری بن مناشه، عاملیت برای سرویس‌های جاسوسی اسراییل درباره دستیار، شریک و محرم اسرار سالیان اپستین، یعنی «ژیزلَن ماکسول» هم صدق می کند. ماکسول، زن یهودی‌تبار اهل بریتانیا، شریک و همکار جدایی‌ناپذیر اپستین در همه سال‌های سیاهکاری و تبهکاری او بود.

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
ژیزلن ماکسول
نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
ماکسول و اپستین

به نظر می رسد که حتی نقش ماکسول در پروژه‌های اپستین حتی کلیدی‌تر از خود او بود. او مسوول تامین دختران کم سن و سال برای شبکه فحشای اپستین، از شرق اروپا و مناطق دیگر دنیا بود. پدر ژیزلن ماکسول، یعنی رابرت ماکسوِل، یک غول رسانه‌ای و مطبوعاتی و نماینده پارلمان انگلستان، یک یهودی متعصب و کادر رسمی موساد در ایام جوانی بود. آری بن مناشه در کتاب دیلان هوارد، مدعی شده که او دستیار رابرت ماکسول بوده و مطلع بوده که روبر بود که دخترش و اپستین را به سرویس جاسوسی موساد متصل کرد.  

نکته بسیار قابل‌تامل این که، قبل از مرگ اسرارآمیز رابرت ماکسول در ۱۹۹۱، تقریبا کل سرمایه عظیم او به جفری اپستین انتقال یافت. برخی کارشناسان بر این باورند که افرادی چون رابرت و ژیزلن ماکسول و جفری اپستین، نوعی «معبر مالی» یا در واقع «قلک» برای سرویس‌ اطلاعاتی اسراییل هستند که از طریق آن‌ها هم جذب سرمایه و هم هزینه‌کردهای مشخص در جهت منافع کلان اسراییل و شبکه جهانی یهود صورت می گیرد.

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
رابرت ماکسول
نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
ژیزلن ماکسول و قاب عکس پدرش

شماری از خبرنگاران و کارشناسان امور امنیتی، معتقدند که اگر مرگ اپستین یک صحنه‌سازی نبوده و او واقعا مرده باشد، بسیار بعید است که به قتل رسیده باشد، بلکه به روش بسیار معممول و سابقه‌دار در موساد، عاملی که به دام افتاده، توسط یک عامل نفوذی با دستور و وسایل لازم برای خودکشی تامین می شود، تا با حذف خود، شبکه را ایمن نگه دارد.

جالب این‌جاست که سعید امامی(عامل اصلی پرونده قتل‌های زنجیره‌ای) و کاووس سیدامامی(عامل اصلی پرونده جاسوسی محیط زیستی)، هر دو به همین سبک، قبل از دادگاه خود را کشتند تا شبکه بیش از آن آسیب نبینید. حتی پیش از این دو، در همان اوایل انقلاب، یک مهره موساد که به دام تشکیلات اطلاعاتی انقلاب افتاده بود، به نام «گرجی لاوی‌پور» ، به صورتی بسیار حرفه‌ای و «تمیز» خود را کشت.

دست‌کم یک نقطه آشکار و عیان از پیوند عمیق اپستین با سرویس‌های اطلاعاتی و نظامی رژیم اسراییل وجود دارد. او که از دوستان و شرکای قدیمی «ایهود باراک»، نخست‌وزیر و وزیر جنگ اسبق رژیم صهیونیستی بود. 

در سال ۲۰۱۵، روزنامه اسراییلی هاآرتز گزارش داد که اپستین در یک شتاب‌دهنده(استارت‌آپ) اسراییلی به نام «کارباین» (Carbyne)سرمایه‌گذاری کرده که مربوط به سرویس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی بوده است. این شرکت که در پیوند با بخش نظامی اسراییل است، و مالکیت آن با سیاستمدار و ژنرال نظامی معروف صهیونیست، ایهود باراک است. مدیرعامل شرکت، امیر الیحای، افسر سابق نیروی ویژه ارتش اسراییل، و دیگر مدیر ارشد شرکت، پینحاس بوخریس، زمانی مدیرکل وزارت جنگ اسراییل و فرمانده واحد سایبری ۸۲۰۰ بوده است.

ایهود باراک آن اندازه با اپستین نزدیک بود که در سفرهایش به آمریکا، معمولا در یکی از آپارتمان‌های اپستین در منهتن نیویورک اقامت می کرد.البته سوابق همکاری و سرمایه‌گذاری اپستین در بخش تحقیقات امنیتی و دفاعی رژیم اسراییل، قدیمی‌تر است. برای مثال در ۲۰۰۸، او به سرزمین‌های اشغالی سفر کرد با شماری از دانشمندان بخش نظامی اسراییل دیدار و از شماری از پایگاه‌های نظامی این رژیم بازدید کرد. در همین سفر، او این انتخاب را هم بررسی کرد که در سرزمین‌های اشغالی بماند و به آمریکا برنگردد تا بابت پرونده جنایات جنسی‌اش مورد تعقیب قرار نگیرد، اما، بنا بر دلایلی ناروشن، تصمیم به بازگشت به ایالات متحده گرفت.

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
ایهود باراک و اپستین، دوست و شرکای تجاری قدیمی

پرنس اندرو، پسر ملکه انگلستان و برادر ولیعهد این کشور، از دوستان و مشتریان پر و پا قرص شبکه جنایات جنسی اپستین-ماکسول بود.

اپستین-ماکسول تیمی از قاچاقچیان انسان را در اختیار داشتند که دخترانی در حدود ۱۲ سال را برای سرویس دادن به دوستان قدرتمند آنان در ملک شخصی‌اش موسوم به «جزیره عیاشی جمعی» (Orgy Island) واقع در جزیره خصوصی ۷۲ هکتاری او به نام «سنت جیمز کوچک» در مجموعه جزایر ویرجین ایالات متحده، انتقال می دادند.

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
ترامپ و اپستین

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
ترامپ و ژیزلن ماکسول
نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
دیدارهای چندباره بیل گیتس و اپستین علی‌رغم بدنام بودن اپستین

ژیزلن ماکسول در سال ۲۰۱۶، نزد خبرنگار و برنامه‌ساز معروف، ایرا روزن، اعتراف کرد که نوارهای ویدیویی از کلینتون‌ها و ترامپ در اختیار دارند. هیلاری کلینتون و ترامپ نامزدهای ریاست جمهوری در آن سال بودند. ماکسول به این تهیه‌کننده گفته بود که قصد ندارد درباره این فیلم‌ها حرف بزند، چرا که دوست دارد هیلاری کلینتون برنده شود. روزن می خواست با به دست آوردن فیلم‌های ترامپ، به او ضربه بزند. این بدان معنا بود که ویدیوهای مربوط به کلینتون‌ها آن قدر مفتضح بوده، که حتی اگر همزمان ویدیوهای هر دو طرف انتخابات منتشر می شد، به زعم ماسکول، هیلاری ضربه بیشتری می خورد و می باخت! [۳]

 

کلینتون‌ها و اپستین

یکی از دوستان معروف و پرنفوذ اپستین، «ویلیام جفرسون کلینتون» یا همان «بیل کلینتون»، چهل و دومین رییس جمهور ایالات متحده از حزب دموکرات است. طبق گزارش تحقیقاتی «مالیا زیمرمن»، در شبکه خبری فاکس نیوز (۱۳ می ۲۰۱۶)، بیل کلینتون با جت شخصی اپستین که به نام «لولیتا اکسپرس» شناخته می شود، دست کم ۲۶ بار به جزیره شخصی او سفر کرده است (Lolita در فرهنگ امریکایی به دختربچه‌های زیر سن قانونی گفته می‌شود که سوژه لذت جنسی قرار می‌گیرند). به نوشته خانم زیمرمن، کلینتون در دست کم ۵ مورد از این سفرها، حتی تیم امنیتی محافظ خود را هم اصطلاحا «پیچانده» است. یکی از فرم های پروازی که به مقصد جزیره «عیاشی» اپستین پر شده است و در گزارش فاکس نیوز آمده، به وضوح نام بیل کلینتون را هم جز سرنشینان پرواز نشان می دهد.

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
بیل کلینتون و جفری اپستین
 
نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
 
 
تیتر مقاله سال ۲۰۱۶ برندی زادروزنی، خبرنگار تحقیقاتی: «میلیاردر پدوفیل می تواند دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون را با خود به زیر بکشد»

در اسناد ضبط شده از ملک شخصی اپستین توسط پلیس فدرال، دفترچه تلفنی یافت شد که در آن آدرس ها ایمیل مختلف و ۲۱ شماره تلفن از بیل کلینتون به ثبت رسیده بود.

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
راشا تودی: «نام بیل کلینتون، ۲۱ بار در دفترچه تلفن آزارگر جنسی پیدا شده است»
نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
 
نام بیل کلینتوندر فهرست مسافران جت اختصاصی اپستین

در سال ۲۰۱۰، «لارا سیلزبی»، مدیر سابق موسسه «نیولایف چیلدرن رفیوجی» (یک موسسه وابسته به کلیسا که در زلزله هاییتی قرار بود کار انتقال بخشی از کودکان یتیم شده در زلزله وحشتناک این کشور را به خانواده های مناسب در آمریکا انتقال دهند)، به واسطه نقش او در ربودن و قاچاق شماری از این کودکان از یتیم خانه‌ای در «پورتو پرنس» (مرکز هاییتی) به داخل آمریکا و فروختن آن‌ها به مشتریان ثروتمند، دستگیر شد.

اما نکته بسیار مهم این بود که این بار هم یک سیاستمدار پرنفوذ آشنا به پرونده سیلزبی ورود کرد و با استفاده از قدرت خود موجب شد که هم جرم این زن از «مشارکت در قاچاق انسان» به «نادیده گرفتن قانون در مسافرت به امریکا» تغییر یابد و میزان محکومیت او هم تنها سه روز بعد از ورود این سیاستمدار آمریکایی به هاییتی برای رایزنی با مقامات هاییتی، به طرز چشمگیر کاهش یافت. آن سیاستمدار که بود: بیل کلینتون!

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
 
«فوری: بنیاد کلینتون با متهم قاچاق کودکان، لارا سیلزبی، مرتبط است- سکوت رسانه‌ها»
نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
 
«نگاهی به حلقه قاچاق کودکان که به بنیاد کلینتون وابسته است»

به همان میزان، دونالد ترامپ هم رفیق چندین ساله و بسیار نزدیک اپستین بوده و کاملا در جریان «پدوفیل» بودن دوست خود قرار داشت و در چند نوبت به این گرایش اشاره کرده بود. البته تقریبا کسی در آمریکا تردیدی ندارد که فرد مفسد فی‌لارض و شهوت‌ران مریضی چون ترامپ، قطعا تجربیات مشترک زیادی با اپستین در پارتی‌های حیوانی او داشته است.

دیوید بویس، وکیلی که نمایندگی شماری از قربانیان شبکه سوء اسفتاده جنسی اپستین را بر عهده دارد، مدعی است علاوه بر ترامپ و کلینتون، افراد قدرتمند دیگری چون پرنس اندرو، پسر ملکه انگلستان، هم ویدیوهای زیادی در آرشیو اپستین داشته‌اند. به گفته بویس، بیشتر این فیلم‌ها در سیستم‌های دوربین مداربسته قصر اپستین در پالم بیچ نیویورک ضبط شده است.

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
 
جفری اپستین و شاهزاده اندرو
 
نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
 
عمارت اپستین در پالم بیچ نیویورک سیتی

 

گنداب فرهنگ فرانسوی/ کابوسی به نام «آزار جنسی محارم»

همزمان با آشکار شدن ابعاد جدیدی از پرونده‌ی اپستین و دوستان گردن‌کلفت او در ماجرای بهره‌کشی جنسی از کودکان، مساله‌ی دیگری که در هفته‌های اخیر، به عنوان شاخصی از انحطاط عجیب فرهنگ اومانیستی مدرن از منظر اخلاق، فضای رسانه‌ای بین‌المللی را تکان داد، بحث قانونی شدن «ازدواج محارم» در فرانسه بود. طبق برخی آمارهای جدید جامعه‌شناختی که از فرانسه(به عنوان گهواره تمدن اومانیستی و ضددینی مدرن از مبدا انقلاب فرانسه در ۱۷۸۷) منتشر می شود، وضعیت سوء استفاده جنسی از محارم(به ویژه کودکان) در این کشور به وضعیت قرمز رسیده است.

واقعیت این است که در فرانسه به نظر می رسید که جنبش زنان علیه آزار جنسی یا «Me Too» نتوانسته تکانه و آشوبی در فضای عمومی به پا کند. اما حالا این موج جدید علیه «رابطه جنسی با محارم خردسال و علیه سوء‌استفاده جنسی از کودکان»، فرانسه را از بالا تا پایین به تأمل اخلاقی و نگرانی واداشته. نکته اینجا است که در فرانسه این فرهنگ (برقراری رابطه جنسی با کودکان) از سوی الیت فرهنگی-روشنفکری جامعه (عموما مردانه) نه تنها حمایت که «نظریه‌پردازی» هم می شده است. چه بدون مفهوم و بدون چارچوب  تئوریک، نمی‌توان دست به عمل یازید. دهه ها است که «فراخ اندیشی»، گشوده بودن به روی فکرهای نو، تجارب نو و درنوردیدن همه تابوهای اجتماعی و سنتی از جمله مورد برقراری روابط جنسی با کودکان (البته به صورت داوطلبانه) از سوی چهره‌های شاخص فرهنگی و الیت روشنفکری فرانسه مورد تأکید قرار گرفته است. در واقع گنداب عفونت‌بار کنونی در فرانسه، محصول دهه‌ها سیطره جریان لائیک، ضداخلاق و ضد دین «روشنفکری فرانسوی» بر افکار عمومی این کشور است.

به عنوان یک نمونه، هشتاد تن از معروف‌ترین چهره‌های فرهنگی و روشنفکری این کشور در ۲۳ ماه مه ۱۹۷۷ نامه ی سرگشاده ای خطاب به پارلمان فرانسه منتشر کردند که در آن خواست جرم زدایی از روابط آزاد و خودخواسته بین بزرگسالان و کودکان طرح شده بود. در این نامه آمده بود:

"تبدیل پدوفیلیا (میل به آمیزش جنسی با کودکان) به یک تابو، مصادره ی تحمل ناپذیر هستی و معنای زیست انسانی است. حیف است که کودکان به سبب نقش هایی که جامعه برای آن‌ها تدوین و تببین کرده نتوانند از تجارب جنسی آزاد با بزرگسالان برخوردار شوند!! "

نام بعضی از مطرح ترین ستاره-فیلسوفان درج شده در زیر این نامه که در روزنامه لوموند منتشر شد، از این قرار است: میشل فوکو، ژان پل سارتر، ژاک دریدا، لویی آلتوسر، رولان بارت، سیمون دوبوار، ژیل دلوز، ژاک رانسیر و فرانسیس لیوتار...

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
 
متن نامه «روشنفکران» معروف فرانسوی در ۱۹۷۷ در اعتراض به قوانین قضایی فرانسه در جرم‌انگاری رابطه با کودکان

با کمال تاسف، این نام‌ها، سال‌هاست که در فضای آکادمیک علوم انسانی و نشریات مربوط به این حوزه در کشور ما، سلطنت می کنند و هر اباطیلی که از ذهن این‌ها تراوش کرده، به عنوان تازه‌ترین و مهم‌ترین نظریات، چونان «وحی منزل»، تدریس و تقدیس شده است.

آن‌چه که به عنوان محصول سیطره «اومانیسم»، تقابل با ادیان ابراهیمی و اخلاقیات ریشه‌دار تحت نام فرهنگ «لیبرتارین» در فرهنگ غربی به طور عام و در فرانسه به طور خاص، حاکم شده، به مرور همه محدوده‌ها ومرزهای اخلاقی را در نوردیده و اکنون به سنگر خانواده رسیده و به رواج بهره‌کشی جنسی از فرزندان دامن زده است!

سنگ بنای انحراف عمیقی که «زیگموند فروید»   و «آلفرد کینزی» به عنوان مبانی تئوریک «انقلاب جنسی» پایه گذاشتند، امروز ماهیت خود را بیش از بیش به نمایش می گذارد و به دنبال قانونی کردن هر نوع قبح‌شکنی و قبح‌زدایی در روابط انسانی است.

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟

نماد بهره‌کشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
 
زیگموند فروید(بالا) و آلفرد کینزی(پایین)، پدران «انقلاب جنسی»

شبکه جهانی صهیونیسم، در ماموریت جهانی خود برای به فساد و تباهی کشاندن عموم بشریت و زمینه‌سازی برای پیروزی شیطان، دیگر لعاب و لفاف تعارفات و رودربایستی‌ها را کنار گذاشته و به اخرین سنگرهای اخلاقی(که ضامن بقای تمدن بشری است) حمله برده است.

رهبر فرزانه انقلاب، حدودا ۴ سال قبل، در نخستین اجلاسیه‌ پنجمین دوره‌ مجلس خبرگان رهبری(۸ خرداد ۹۵) در بحث مسائل اخلاقی دنیای مدرن پیشگویی‌ای صورت دادند که امروز شاهد عینیت یافتن آن در دنیای غرب هستیم:

"یک عده‌ای خیال می‌کردند -در سالهای قبل- در غرب که آزادی زن‌ و مرد و ارتباط زن‌ و مرد هست، هوس‌ها کمتر است و انگیزه‌ها کمتر است؛ اینجایی که محدودیت هست، الاِنسانُ حَریصٌ عَلی ما مُنِع! حالا معلوم شد که نخیر بعکس است؛ آنجا که آزادی هست، آنجا که هیچ‌گونه حدومرزی برای ارتباط زن‌ومرد وجود ندارد، روزبه‌روز شهوات جنسی در آنها قوی‌تر، فعال‌تر، خشونت‌آمیزتر، مهاجم‌تر دارد بُروز و ظهور پیدا می‌کند. و در این حد هم متوقف نخواهد ماند؛ در آینده‌ای که ما نمی‌دانیم کِی خواهد بود، بحث به ازدواج محارم خواهد رسید! بحث به کارهای حساس‌تر خواهد رسید؛ یعنی دنیای فساد اخلاقی به این سمت دارد می‌رود؛ اینها بحث مسائل اخلاقی‌اش بود. "

قسمت دوم:

سلبریتی هایی که کودک می خورند. وقتی که جانی«کودک خوار» خیریه تاسیس می کند

فشای بخشی از ابعاد پرونده‌ی خوفناک، عظیم و فراگیر «جفری اپستین»، میلیاردر یهودی که لقب بزرگ‌ترین قاچاقچی کودکان با اهداف بردگی جنسی و قربانی آیینی را در آمریکا دارد، شاید بزرگ‌ترین و تکان‌دهنده‌ترین رویداد اجتماعی در پیوند با عملکرد «دولت پنهان» و وابستگان آن در آمریکا و سایر نقاط دنیا بوده است.

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

جفری اپستین، کسی که اسنادی مبنی بر عضویت او در موساد نیز منتشر شد، کسی بود که راهبری یک شبکه‌ی بزرگ قاچاق کودکان از چین، اوکراین، لهستان و دیگر مناطق آلوده جهان(از منظر قاچاق انسان) را بر عهده داشت که کار آن فراهم کردن تفریحات شیطانی و جنایتکارانه برای «نخبگان» مشهور، پرقدرت و ذینفوذ در آمریکا و البته ثبت این جنایت‌ها روی عکس و فیلم برای به اطلاعت درآوردن این نخبگان و گرفتن خدمات از آنان بود(و هنوز هم هست!). اخیرا، فعالان اجتماعی، خبرنگاران تحقیقی و برخی سیاسیون به نسبت آزاده‌تر افشاگری‌هایی را درباره‌ی فهرست مسافران جزیره‌ی خصوصی اپستین(که در آن مراسم قربانی کودک و بهره‌کشی جنسی از آنان توسط نخبگان انجام می گرفت) انجام داده‌اند که به شدت تکان‌دهنده است. در این فهرست، از هنری کیسینجر و بیل کلینتون، تا آلن دجنرس، اپراه وینفری، از بیل گیتس تا خوانندگان، ورزشکاران و بازیگران بسیار مشهور هالیوود حضور داشته‌اند.

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

ما در مشرق، در چندین گزارش، تا حدی جفری اپستین، شریک او ژیزلن ماکسول و شبکه‌ی مخوف آنان را معرفی کرده‌ایم و قطعا گزارش‌های بیشتری هم در این زمینه در راه خواهد بود، اما در این‌جا، صرفا از باب این که مخاطبان بدانند وقتی از فهرست مسافران «اُرجی آیلند»، یعنی جزیره خصوصی اپستین به نام سنت جیمز کوچک حرف می زنیم، از چه موجوداتی سخن می گوییم، به عنوان مشت نمونه‌ی خروار یکی از آنان را معرفی می کنیم.

«رِین ویلسون»( Rainn Wilson)، کمدین، بازیگر، کارگردان، تهیه‌کننده و تاجر آمریکایی، یکی از کسانی بوده که در چند نوبت به جزیره‌ی خصوصی اپستین سفر کرده بود. این فرد، یکی از رسواترین سلبریتی‌های مرتبط با اپستین است، چرا که هیچ‌گاه ابایی از بیان منویات کثیف خود، حتی در شبکه‌های اجتماعی نداشته است.

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

در تصویر زیر، که بخشی از توئیت‌های قدیمی او جمع‌آوری شده، (با عرض معذرت از مخاطبان) او وقیحانه از لذت ارتباط جنسی با کودکان، شکنجه‌ی آنان، خوردن گوشت و خون آنان حرف می زند.

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

 

اما نکته‌ی دهشتناک‌تر این که این فرد که چنین آشکار، افکار شیطانی خود را در فضای مجازی داد می زد، نه تنها تحت تعقیب قضایی قرار نگرفته، که اقدام به تاسیس یک «خیریه»ی کودکان در کشور فقیر و مصیبت‌زده‌ی هاییتی به نام «Lidè Haiti,» کرده است. نام هاییتی، دست‌کم از زمان زلزله‌ی مرگبار این کشور(2010)، با ماجرای قاچاق کودکان گره خورده است. یکی از مشهورترین نام‌های مطروحه در پرونده‌ی قاچاق کودکان، نام «بنیاد کلینتون» در پرونده‌ی یک مددکار کودکان بی‌سرپرست هاییتی به نام «لارا سیلزبی» است که در واقع، یکی از رابطین و تامین‌کنندگان کودک برای محافل پرنفوذ در ایالات متحده بوده است.

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

باز نکته‌ی مهم‌تر این که این فرد روان‌پریشِ شیطان‌پرست، از دوستان نزدیک کلینتون‌هاست و توانست در تاسیس «خیریه» کذایی خود، که یکی از پوشش‌های معمول قاچاقچیان بین‌المللی کودک در مناطق بحران‌زده است، از حمایت کلینتون‌ها و چهره‌های معروفی چون «اپراه وینفری» بهره ببرد.

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویرویلسون، دوست صمیمی اپراه وینفری

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویرگزارش وبسایت بریت‌بارت درباره‌ی روابط اپراه وینفری با هاروی واینستاین و جفری اپستین

«سلبریتی‌»هایی که کودک می خورند!/ وقتی یک جانیِ «کودک‌خوار» خیریه کودکان تاسیس می کند+تصاویر

 

 


:: بازدید از این مطلب : 309
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 16 ارديبهشت 1402

سفر اخیر رئیس‌جمهور محترم کشورمان به سوریه، بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های منطقه و جهان داشت. این سفر از ابعاد مختلف و متنوعی برخوردار بود. اما بی‌شک مهم‌ترین بخش این سفر، پیامی بود که به منطقه و جهان صادر شد و آن چیزی نبود جز «استمرار تحقیر آمریکا در منطقه غرب آسیا».
به همین دلیل بود که «ودانت پاتل» معاون سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا همزمان با این سفر در نشست خبری گفت:«باید بگویم که ایران و سوریه به تعمیق روابط خود ادامه می‌دهند که این نه تنها برای متحدان و شرکای ما و کشورهای منطقه، بلکه برای جهان به طور گسترده‌ای نگران‌کننده است.»
همزمان با اظهارنظر این مقام آمریکایی، «راز تزیمت» کارشناس صهیونیست در واکنش به سفر رئیس‌جمهور کشورمان به سوریه نوشت: «سفر رئیسی به سوریه بیش از هر چیز برای انعقاد ده‌ها قرارداد همکاری اقتصادی امضا شده بین ایران و سوریه؛ انجام شد. این یعنی فرصت‌های مهم اقتصادی به نفع مردم ایران و سوریه.»

آیا نباید یک مقایسه داشته باشیم با جریان های تاریخی صدر اسلام که کفار از چه راه هایی برای ضربه زدن به اسلام نوپای استفاده می کردند و چطور تمام احزاب و گروه ها را برای این کار دور جود جمع می کردند. موفقیت و پیروزی در این راه هزینه دارد. آنچه مایه دلگرمی است،خدا با ماست.


:: بازدید از این مطلب : 291
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
دو شنبه 4 ارديبهشت 1402

درد آمریکایی‌ها چیست که این روزها به پاره کردن قراردادها و پیمان‌های بین المللی و نقض حقوق بین‌الملل و نهایتاً بی‌هویتی و بی حیثیتی روی آورده‌اند؟

درد آمریکایی‌ها چیست که دیگر چهره خود را پشت ویترین «جامعه جهانی» پنهان نمی کنند و این گونه عریان به صحنه آمده اند؟

درد آمریکایی‌ها چیست که اکنون به عنوان بزرگترین تهدید صلح و امنیت جهانی رخ نشان می دهند و می خواهند هزینه امنیت خود را از جیب همپیمانان خود در منطقه و جهان بپردازند؟

درد آمریکایی‌ها چیست که دیگر به فکر همگرایی در جی هشت، جی بیست و دیگر پیمان‌هایی که متضمن نظم نوین جهانی به قرائت اتاق فکرهای مستقر در واشنگتن بود، نیستند؟

هیئت حاکمه آمریکا این روزها  مرد مستی را می‌ماند که بطری مشروب در دست دارد و در خیابان‌های جهانی عربده می‌کشد، فحش می‌دهد ، حرف بی‌ربط می‌زند  و مزاحمت برای عابرین جهانی ایجاد می‌کند.

ترامپیسم یک پدیده در جهان سیاست و روابط بین الملل نیست، ترامپیسم یک تصویر عریان از چهره خبیث آمریکا بدون پرده‌پوشی است.

واقعیت این است که فوران چشمه تولید اندیشه سیاسی و فکری در غرب به ویژه آمریکا متوقف شده است. از ایده‌های لیبرالیسم جز فرآورده‌های فکری فاشیسم، چیزی بیرون نمی آید. آمریکایی‌ها به همان دردی مبتلا شده اند که آلمان‌ها در اوایل قرن بیستم دچار شدند و جهان را به آتش کشیدند.

زیر کاسه نقض پیمان‌های بین‌المللی و لات‌بازی سیاسی در عرصه حقوق بین الملل از سوی سردمداران کاخ سفید، نیم کاسه‌ای وجود دارد که نخبگان جهان را به این سو هدایت کرده است که اگر جلوی آن گرفته نشود فجایع دو جنگ جهانی اول و دوم به شکل دیگری تکرار خواهد شد.

آتش بیار تنور رویکرد فاشیستی آمریکا، صهیونیست‌ها و قارون‌های عرب هستند که در پخت و پز جنگ‌های آتی نقش اساسی بازی می کنند.

اما مشکل آمریکایی‌ها با ما چیست؟ مشکل آنها با جهان، تقسیم منابع و منافع جهانی است که در هر یک از پنچ قاره جهان حساب و کتاب خاص خود را دارد و شاید به ما ربط پیدا نکند.

مشکل آمریکایی‌ها با ملت ایران این است که ملت ما به رهبری امام خمینی (ره) فرش زیرپای قدرت آمریکا در کلیدی ترین و حساس‌ترین نقطه جهان یعنی غرب آسیا را کشیده است و آمریکایی‌ها معتقدند پمپاژ بیداری اسلامی و خودباوری در کشورهای جهان به ویژه جهان اسلام از تهران صورت می‌گیرد.

آنها معتقدند باید جلوی «روشنگری‌» و «بیدارسازی» و غلبه منطق اسلام و ایران در جهان را از طریق براندازی نظام اسلامی در تهران گرفت. آمریکایی ها معتقدند ایرانی‌ها با تکیه بر اسلام به عنوان نخ تسبیح شکل‌گیری قدرت جدید، منافع واشنگتن را در منطقه و جهان تهدید می‌کنند.

آمریکایی‌ها معتقدند درخشش نام پیامبر اعظم (ص) و پیام‌های قرآن و احکام حیات بخش اسلام، سکه «لیبرالیسم» و تفکر «دموکراسی لیبرال» را بی‌اعتبار کرده است.

ایران به کمک اسلام‌شناسان آگاه و خبره، مارکسیسم را به موزه تاریخ سپرد و استخوان‌های شکسته شده ‌آن را دفن کرد. اکنون به سراغ لیبرالیسم آمده‌اند و همین سرنوشت در انتظار ایدئولوژی دموکراسی لیبرال است که قرار بود در پایان تاریخ حرف آخر را بزند.
آمریکایی‌ها به اروپایی‌ها و دیگر شرکای خود می گویند با چشم باز سرعت تحولات سیاسی و تغییر معادلات قدرت در جهان را ببینید. به آنها می گویند شما قدرت امام خمینی (ره) و پس از آن رهبر معظم انقلاب اسلامی آیت الله العظمی خامنه‌ای را دست کم گرفته‌اید، فرصت را دارید از دست می‌دهید، دیر بجنبید استخوان‌هایتان در زیر خروارها خاک خواهد پوسید.

آمریکایی‌ها می‌گویند همه دیکتاتورها در جهان و در رأس آن استکبار و استبداد جهانی در معرض خطر، فروپاشی و سقوط هستند. مردم جهان دنبال اندیشه پاک، حکومت پاکدستان و معنویت معطوف به وحی هستند. این قلم کالاها در هیچ یک از دکان های اندیشه‌های خودساز بشری به ویژه لیبرالیسم پیدا نمی‌شود.
آمریکایی‌ها دشمن شماره یک ملت ایران هستند، چرا که مردم ما با قدرت و اقتدار و عزت پشت اسلام و قرآن ایستاده ‌اند و حاضرند با شهادت هزینه‌های این ایستادگی را بپردازند.

تحلیل عمیق و بیدارساز و هوشمندانه رهبر معظم انقلاب در دیدار با فرهنگیان از فلسفه تداوم خصومت‌ورزی آمریکا علیه ملت ایران واقعاً شنیدنی است، باید ده‌ها بار آن را بازخوانی کرد تا به عمق شرارت و پستی دشمنان اسلام پی برد و از دل بستن به پیمان با آنها پرهیز کرد. ما امروز بر سر یک پیچ تاریخی قرار داریم. در مدینه، سه طایفه صهیونیستی با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پیمان عدم تعرض داشتند؛ بنی قینقاع، بنی نظیر و بنی قریضه هر سه پیمان شکستند و نقض عهد کردند. آنها از این نقض عهد سودی نبردند و در جنگ با مسلمانان شکست فاحشی خوردند که هنوز هم طعم تلخ این شکست‌ها در ذائقه صهیونیست‌هاست. خداوند در قرآن به مسلمانان وعده فرمود که قلعه‌های محکم و بلند دشمنی آنها فتح شدنی است. این وعده عملی شد؛ «و انزل الذین ظاهروهم من اهل الکتاب من صیاصیهم و قذف فی قلوبهم الرعب فریقاً تقتلون و تأسرون فریقا» (سوره احزاب، آیه 26)

از آموزه‌های قرآن است که همزیستی مسالمت‌آمیز با اهل کتاب تا زمانی که آنان یاور مخالفان نباشند و نقض عهد نکنند، جایز است . خداوند می‌فرماید از نیروهای نفوذی و ستون پنجم دشمن و منافقین غافل نباشید. آمریکایی‌ها نمی توانند به زیست بوم وحیانی ملت ما آسیب رسانند.

این آیه به مسلمانان امروز نوید می‌دهد که برج و بارو و قلعه‌های صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها یکی پس از دیگری به تصرف مؤمنین درخواهد آمد. عملیات اخیر در جولان نشان داد که چه قدر رژیم صهیونیستی آسیب‌پذیر است و حرفی برای زدن در این مورد ندارد.

امید آمریکایی ‌ها در براندازی، به یک مشت غرب‌زده و منافق از خدا بی‌خبر و طرفدار افکار پوسیده لیبرالیسم، فاشیسم و مارکسیسم است.

«ترس»، «عافیت طلبی»، «آماده خوری»، «خود مردم‌بینی»، «انفعال و وادادگی»، «وحدت گریزی» و بالأخره «نفاق و دورویی»، این جریان را به دامن آمریکا و اروپا انداخته است. آمریکایی‌ها به این جریان دل بسته‌اند و آنها را آلترناتیو خود، قبل و بعد از براندازی می‌دانند.

ملت در حرکت توفنده انقلابی خود در عبور از این پیچ تاریخی، از روی جنازه آنها عبور خواهد کرد. دولت و ملت و مسئولین نظام، امروز یکپارچه و یکصدا علیه مظالم آمریکا و فریب اروپا قیام کرده اند. امروز برای کندذهن‌ترین و ساده‌لوح‌ترین افراد معلوم شده است درد آمریکایی‌ها و ستیز آنها با ملت ایران، نه سلاح هسته‌ای، نه نفوذ منطقه‌ای و نه حقوق بشر می باشد. آنها به دنبال حیثیت از دست رفته خود هستند و نمی خواهند ایران الگوی اسلامی پیشرفت و توسعه و حیات طیبه برای مردم جهان و به ویژه مسلمانان باشد. ترامپ و صهیونیست‌ها گفته‌اند که نمی‌گذاریم ایران چهل سالگی انقلاب را جشن بگیرد.

آنها نمی‌دانند در چهل سالگی، تازه کار شروع می‌شود. بعثت نبی اکرم صلی الله علیه و آله از چهل سالگی این وجود نورانی شروع شد. آنچه در این چهل سال به صورت تحکیم زیرساخت‌های مقاومت در ایران و جهان شکل گرفته است مقدمه ظهور و نمود آن بعثت دائمی است. هیچ قدرتی در جهان نمی‌تواند جلوی این ظهور را بگیرد. درد آمریکایی‌ها را با قدرت و مقاومت، درمان می‌کنیم.

آنها لیاقت گفتگو را ندارند. ایران در مسیری قرار گرفته است که آن را می توان پایان گفتگو و آغاز مسیری دانست که آنها از آن فرار می کنند.

اینکه رهبر انقلاب به نمایندگی از کل ملت ایران در پاسخ به تهدیدات واشنگتن به ترامپ گفتند؛ شما غلط می‌کنید! اعلام یک موضع رسمی از عمق دل ملت ایران و حتی ملت‌های جهان بود. ملت ایران به جولان آمریکا در جهان و جولان رژیم صهیونیستی در منطقه پایان می‌دهد. این پاسخ از بلندی‌های جولان شروع‌شده و ان‌شاء الله ادامه خوهد یافت. دوران بزن دررو در سیاست و در حوزه نظامی گذشته است.

ضربه دوم و ضربات بعدی را باید از روز نکبت شروع کرد و به هفتاد سال غصب یک سرزمین مقدس پایان داد.

 

محمد انبارلویی


:: بازدید از این مطلب : 380
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
یک شنبه 3 ارديبهشت 1402

موسسه مطالعات اقتصاد بین الملل وین که به دانشگاه وین در اتریش وابسته است نشستی با عنوان «پیامدهای جنبش انقلابی ایران» برگزار کرد. این نشست با همکاری این اندیشکده اروپایی با موسسه صلح بین الملل اتریش برگزار شد. موسسه صلح بین الملل از مشاوران سازمان ملل متحد و نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد به شمار می رود.

سخنرانان:

  • هاینز گارتنر استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه وین و استاد دانشگاه دانوب است. وی قبلاً ریاست موسسه روابط بین الملل اتریش را برعهده داشت. دکتر گارتنر چندین سال هم استاد دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا بود. وی ریاست هیئت مشورتی برای نیروهای مسلح اتریش را نیز برعهده دارد. وی مقالات و آثار متعددی درزمینه امنیت بین الملل، منع اشاعه هسته ای ، سیاست خارجی آمریکا ، خاورمیانه و مسائل ایران منتشر کرده است. وی ریاست هیئت مشورتی موسسه صلح بین الملل وین را نیز برعهده دارد.
  • هانس اسووبودا رئیس موسسه مطالعات اقتصاد بین الملل وین
  • مهدی قدسی، اقتصاددان در موسسه مطالعات اقتصاد بین الملل وین. وی دکترای خود را از دانشگاه روابط بین الملل ورشو دریافت کرده است.
  • علی فتح الله نژاد، استاد علوم سیاسی که زمینه تخصصی او مسائل ایران، خاورمیانه و نظم جهانی پس از دنیای تک قطبی است. وی پیشتر برای اندیشکده آمریکایی بروکینگز گزارش‌های تحلیلی و تخصصی درباره ایران نوشته است. او هم‌اکنون عضو فعلی اندیشکده شورای روابط خارجی آلمان است.
  • سارا بازوبندی، کارشناس ارشد موسسه مطالعات خاورمیانه، و موسسه مطالعات بین الملل هامبورگ، کارشناس مدعو در اندیشکده شورای آتلانتیک در واشنگتن و کارشناس مرکز مطالعات سیاسی و بین الملل ایتالیا

در ادامه، آنچه در این نشست مطرح شده است به صورت خلاصه ارائه می‌شود:

کارشناسان این اندیشکده تاکید دارند که این جریان آشوب باید با حضور اقشار مختلف منجر به تغییرات در کل نظام سیاسی ایران بشود. آنها تاکید دارند که در ادامه آشوب‌ها باید متفاوت از ۸۸ و ۹۸ باشد و معترضین باید پایان رژیم را بخواهند.

این کارشناسان تاکید دارند «رهیافت» ذهن ایرانیان باید تغییر کند و القا شود که «اصلاحات از درون نظام» توهمی بیش نیست و تنها راه پیش رو «انقلاب و انحلال جمهوری اسلامی» است. نظام «دموکراسی سکولار» پیشنهاد این اندیشکده برای دوران پسا جمهوری اسلامی است.

آنها طبق ارزیابی خود یکی از سیاست‌های آتی و احتمالی جمهوری اسلامی را تقویت و برجسته‌سازی «ملی‌گرایی» در برابر «اسلام‌گرایی» اعلام کردند اما پیشنهاد می‌کنند ناکارآمد نشان دادن سپاه پاسداران و نظام جمهوری اسلامی موجب تضعیف این راهبرد جدید و کمک به پیشرانی فرآیند «انقلابی» خواهد شد.

در این نشست این گونه مطرح شد که ایران تجزیه نخواهد شد و برخی اندیشکده‌ها می‌خواهند حامی جنبش‌های جدایی طلب باشند، اما جنبش جاری چنین هدفی ندارد و اگر هم منجر به تجزیه شود، دفعتا نخواهد بود. کارشناسان تلاش کردند این آشوب‌ها را همانند آنچه در سال ۵۷ در ایران اتفاق افتاد جلوه دهند و وجوهی از شباهت را برای آن برشمردند با این ادعا که آن انقلاب اسلامی نبود و انقلابی ایرانی بود (هدفی که از آشوب‌های فعلی دنبال می‌کنند) و حامیان زیادی در میان لایه‌های اجتماعی و سیاسی ایران داشت.

حمایت بین‌المللی از آشوب‌ها و همبستگی جهانی اپوزیسیون خارج‌نشین و اجتماعات آنها در خارج از مرزهای ایران، از محورهایی است که کارشناسان این اندیشکده بر تداوم آشوب‌ها و آنچه که انقلاب می‌خوانند بسیار اثرگذار است.

کشیده شدن اعتراضات به شهرهای کوچک، استان‌ها و شهرهای مرزی بر خلاف آنچه که در آشوب‌های ۸۸ رخ داد و اعتراضات سراسری از دیگر موارد پیشنهادی کارشناسان این اندیشکده است. نترس بودن معترضین، هزینه دادن و خون دادن آنها و کشیده شدن اعتراضات (علاوه بر طبقات اجتماعی مختلف) به طبقات پایین جامعه (پایگاه اصلی جمهوری اسلامی) همچنین از دیگر پیشنهادات این اندیشکده است. این کارشناسان معتقدند با تحقق این شرایط، ایران وارد «مرحله انقلابی» می‌شود.

یکی از محورهای مورد تاکیده این اندیشکده جهت تقویت آشوب‌ها، کنار هم قرار گرفتن عوامل اقتصادی-اجتماعی با عامل سیاسی و همسویی معترضین هر دو بخش است.

پیشنهاد آنها قرار گرفتن ۴ گروه زنان، جوانان یا نسل اینترنت، دانشجویان و قومیت‌ها در خط مقدم آشوب‌های منتج شده از انباشت چندین لایه نارضایتی است.

از دیگر پیشنهادات حاضرین این نشست، سقوط اقتصادی ایران و تشدید شکاف میان حاکمیت و جامعه ایران و حفظ و تداوم روندی است که آنها «انقلابی» می‌خوانند. آنها معتقدند در چنین حالتی، ایران وارد مرحله «غیرقابل بازگشت» خواهند شد. آنها متصورند که در چنین حالتی «فرآیند انقلابی» هیچ‌گاه متوقف نخواهد شد و در صورت خاموشی، موقت خواهد بود و مجددا ظهور خواهد کرد.

آنها تشریح می‌کنند که رویکرد اتحادیه اروپا در تمرکز محض مسئله هسته‌ای در برابر ایران اشتباه بوده و اتخاد و تداوم چنین روندی منجر به کسب «مزیت راهبردی» از سوی ایران خواهد شد و اروپا را در حالت انفعال قرار می‌دهد. این کارشناسان پیشنهاد می‌کنند باید به همه مسائل مرتبط با ایران (موشکی-منطقه‌ای و ...)پرداخته شود. آنها معتقدند احیای برجام در تضاد با منافع روند آشوب در ایران است و منجر به آزادسازی منابع مالی ایران و در نتیجه منجر به محافظت جمهوری اسلامی از خودش خواهد شد. آنها تاکید دارند صرفا تحریم، منجر به تغییر رفتار سیاسی جمهوری اسلامی نخواهد شد. تحریم‌ها باید هدفمند باشند.

«انقلاب بدون خشونت» پیشنهاد دیگری از کارشناسان این نشست است. مثال آنها برای این حرکت، روند اعتراضات سال ۸۸ است. این کارشناسان تاکید دارند ممکن است در داخل ایران تغییراتی رخ دهد بدون آنکه انقلاب، خشونت بار باشد.

این اندیشکده تشریح می‌کند: آنچه که باید رخ دهد، ورود به «فرآیند انقلابی» است و قرار نیست «انقلاب یک روزه» انجام شود. «فرآیند انقلابی» باید تبدیل به خواست همه مردم ایران شود. جهت گسترش کمی و کیفی این فرآیند نیاز به افزایش مشارکت مردم در تظاهرات است. جریان کارگری و اعتصاب او باید وارد پروسه اعتراضات شود. اعتصاب در بخش‌ کلیدی نفت و گاز و افزایش شکاف در درون جریان خواص حاکم ضروری است.

این کارشناسان اذعان دارند: تحریم‌ها موجب شده تا منابع مالی دولت کاهش و قیمتها در ایران افزایش پیدا کند. همین وضعیت به صورت غیرمستقیم، مردم را به خیابان‌ها می‌کشاند. هدف ترامپ نیز دقیقا همین بود. ترامپ به دنبال تغییر رژیم بود و می خواست از مسیر تحریم‌ها ، تغییر رژیم رخ دهد. تحریم‌ها بر معیشت مردم تاثیر منفی می‌گذارد. جامعه برای حرکت کردن به یک تکانه نیاز داد و حالا تحریم‌ها همین نقش را برای غرب و آمریکا ایفا می‌کنند.

پیشنهاد حمایت مالی از مردم ایران در روزهای اعتصاب و بیکاری احتمالی به صورت رمز ارز از دیگر مواردی است که در این نشست مطرح شد.

 

منبع: فارس




:: بازدید از این مطلب : 314
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 31 فروردين 1402

 

 

اختصاصی| یادداشت تفصیلی مسعود رضایی درباره مهدی نصیری: این سخنانتان مصداق بارز شیّادی نیست؟

من از این گفتار گستاخانه مهدی نصیری تعجب نمی‌کنم. این شیوه مرسوم تندروها برای پاک کردن سابقه خود و باز کردن جا در دل دیگران است. پیش از این یکی از هم‌مشربان او که قدم در این مسیر گذارد، تا پابوسی بهائیت نیز پیش رفت. حال او تا کجا پیش رود الله اعلم.

اخیراً کلیپی کوتاه از سخنان تند و تیز مهدی نصیری در یک مناظره را دیدم که با هیجان خاصی به همه چیز و همه کس حمله می‌کرد. حیفم آمد چند کلمه‌ای در مورد این سخنان هیجانی نگویم، هرچند آنچه می‌گویم به هیچ‌وجه به معنای نفی برخی کمی‌ها و کاستی‌ها و نواقص و مشکلات نیست که امیدواریم با یاری خداوند و با همت بیشتر و بهتر تمامی مسئولان و مردم مرتفع شوند.

مهدی نصیری در مقابل این گزاره که امروز مردم ایران عزیزند سؤال می‌کند آیا مردم ایران عزیزند؟ و بعد پاسخ می‌دهد شما که ذلیل کردید ملت ایران را. در ادامه هم شواهدی را برای اثبات این ادعای خود مطرح می‌کند: اعتبار پاسپورت، فقر و فلاکت، مهاجرت از ایران، و سرانجام نیز پایین آوردن تابلوی شیخ نمر را اوج ذلت می‌خواند.

در مورد اعتبار پاسپورت، باید گفت آنچه مورد نظر ایشان است، بسیار سریع امکان‌پذیر است. به عبارت دیگر کافی است یک «بله قربان» به آمریکا و متحدانش بگوییم و بشویم همان کشور تا بُن دندان وابسته دوران پهلوی و سپس آنچه آنها فرمان می‌دهند را عمل کنیم، یعنی دست از تقویت بنیه دفاعی خود برداریم و خودمان را برابر آنها خلع سلاح کنیم، دست از دانش و فناوری هسته‌ای برداریم و تا ابد در این زمینه دست گدایی خود را پیش آنها دراز کنیم، به سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی آنها تن دهیم و تبدیل به دنباله آنها شویم و خلاصه هرچه می‌گویند را اجرا کنیم تا نه تنها فی‌الفور آن اعتباری که مورد نظر نصیری و امثال او است، برای پاسپورت‌هایمان مهیا شود بلکه برایمان فرش قرمز هم پهن کنند. آیا چنین اعتباری، ذلت است یا عزت؟

در مورد فقر و فلاکت البته گفتنی بسیار است و نیاز به بررسی و کنکاش در سیاست‌ها و عملکردهای اقتصادی در ادوار مختلف بعد از انقلاب دارد. اما گذشته از این بحث طولانی و پیچیده، که البته در جای خود بسیار مهم و تعیین‌کننده است، نمی‌توان نقش تحریم‌های اقتصادی مستمر و فزاینده و به تعبیر مقامات آمریکایی، فلج‌کننده و بی‌سابقه را نادیده گرفت. پر واضح است که اقتصاد کشور ما بواسطه برخی مسائل داخلی و نیز این گونه تحریم‌های شدید، تحت فشار قرار دارد و سختی‌ها و مشکلاتی را برای مردم به وجود آورده است. اما از سوی دیگر به این نکته نیز باید توجه کرد که تاب‌آوری اقتصاد ایران در زیر چنین فشارهای تحریمی، حتی دشمنان ما را نیز متعجب ساخته و نقشه‌هایشان را ناکام گذارده است. بی‌تردید نقش اول را در این مقاومت، مردم این سرزمین برعهده دارند که با کار و تلاش در زمینه‌های گوناگون، استقامت را بر تسلیم در قبال سلطه‌جویان بین‌المللی ترجیح داده‌اند.

در مورد مهاجرت از ایران نیز باید وجوه مختلف مسئله را در نظر داشت. اما اگر منظور مهدی نصیری را مهاجرت نیروهای نخبه از ایران در نظر بگیریم، البته باید در این باره نگران و متأسف بود. اما این مسئله بخشی از واقعیت است و بخش دیگری از واقعیت که او یکسره چشم خود را بر آن می‌بندد، پیشرفت‌ها و توفیقات بسیار چشمگیری است که با تلاش همین نیروهای نخبه و دانشمند در کشور ما به وقوع پیوسته است.

در این زمینه جا دارد به شکل‌گیری و فعالیت انبوهی از شرکت‌های دانش‌بنیان با نیروهای جوان و متخصص اشاره کرد که به‌ویژه در سال‌های اخیر از رشد بسیار خوبی برخوردار بوده و دستاوردهای آنها نیز در زمینه‌های گوناگون فراوان بوده است. براستی و بدون اغراق شرح مجموعه توفیقات ملت ایران در حوزه‌های مختلف علوم پایه، پزشکی، مهندسی، صنعتی، هسته‌ای، فضایی، کشاورزی، نظامی، دیجیتال و غیره، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. کافی است مهدی نصیری اندکی توجه خود را به این سوی ماجرا نیز معطوف دارد تا بتواند مجموعه واقعیت را و نه تنها بخشی از آن را ببیند.

درباره پایین آوردن تابلوی شیخ نمر پس از توافقات اخیر میان ایران و عربستان که مهدی نصیری آن را اوج ذلت نظام می‌خواند ابتدا نیاز به مختصری توضیح است. اساساً روابط ایران و عربستان در دوران بعد از انقلاب دارای پیچیدگی‌ها و فراز و نشیب‌های فراوانی بوده است که بحث درباره آن در این مختصر نمی‌گنجد. اما در مورد آنچه مهدی نصیری راجع به روابط 8 سال گذشته ایران و عربستان می‌گوید گفتنی است پس از اعدام شیخ نمر به همراه 46 تن دیگر در عربستان در سال 96، عده‌ای خودسر و نابخرد به سفارت این کشور در تهران و نیز کنسولگری آن در مشهد حمله کردند و خساراتی به آنها وارد ساختند. این اقدام، بلافاصله از سوی بسیاری از مقامات رسمی ایران از رهبری گرفته تا رئیس جمهور و وزیر امور خارجه و دیگران محکوم شد و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل نیز ضمن محکوم کردن این کار خودسرانه، رسماً از این بابت اظهار تأسف کرد که در واقع به معنای عذرخواهی بود. همچنین مهاجمان نابخرد نیز دستگیر و محاکمه شدند.

اما علی‌رغم این همه، دولت عربستان که در آن هنگام در حال و هوای دیگری به سر می‌برد و خیالات خاصی را در ذهن خود داشت، به بهانه این مسئله اقدام به قطع روابط دیپلماتیک خود با ایران کرد و صدالبته با شانتاژهای سیاسی و دیپلماتیک در عرصه جهانی سعی کرد تا ایران را تحت فشار قرار دهد. بدیهی است ایران ضمن اظهار تأسف از آنچه توسط نابخردان صورت گرفته بود، حاضر نبود ذره‌ای از موضع عزتمندانه خود در قبال عربستان سعودی و هر کشور دیگری در عرصه بین‌المللی کوتاه آید.

به هرحال در طول این 8 سال اتفاقات بسیار مهمی در منطقه روی داد که ازجمله آنها شکست طرح صهیونیسم جهانی برای حاکمیت وحوش داعش در منطقه و دیگری شکست عربستان در برابر ملت یمن علی‌رغم صرف هزینه‌های گزاف در این زمینه بود، بویژه این که عدم توانایی دولت سعودی در پیروزی در این جنگ، هزینه‌های حیثیتی سنگینی نیز برای او در بر داشت. شکست‌های مفتضحانه آمریکا در این منطقه و ناچاری او از برچیدن بخش قابل توجهی از بساط نظامی خود از اینجا را نیز باید بر این مسائل افزود.

اینک در چنین شرایطی که دولت عربستان سعودی با نگاه به جمیع شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی، از آن حال و هوای پیشین به در آمده و با واقع‌نگری بیشتری گام برمی‌دارد، بدیهی است ایران نیز که از ابتدا مخالف قطع روابط بود، از این امر استقبال کرده و البته برخی شرایط را نیز برای تسهیل و تسریع در این امر، لحاظ کند. مهدی نصیری پایین آوردن تابلوی شیخ نمر را اوج ذلت ایران در این ماجرا قلمداد می‌کند. البته برای اثبات بی‌پایه بودن این نظر می‌توان به بحث‌هایی در زمینه مسائل دیپلماتیک پرداخت و نیز تجربیات و نمونه‌های فراوانی را در زمینه فراز و نشیب‌های روابط بین کشورهای مختلف در عصر حاضر خاطرنشان ساخت. به عنوان یک نمونه ساده و تازه، دولت عربستان که روزی می‌گفت این است و جز این نیست که بشار اسد باید برود و میلیاردها دلار در این زمینه خرج کرد، امروز وزیر امور خارجه‌اش را راهی دمشق ساخته تا ضمن عادی سازی روابط با دولت بشار اسد، از وی برای حضور در نشست سران اتحادیه عرب دعوت به عمل آورد.

اما گذشته از این مباحث، از آنجا که مهدی نصیری داعیه‌های پرطمطراقی در مورد مسائل اسلامی دارد، مناسب است نگاهی به یک واقعه مهم در تاریخ صدر اسلام بیندازیم. در سال ششم از هجرت، یعنی شانزده سال بعد از بعثت و رسالت حضرت محمد(ص)، پیمانی میان آن حضرت و کفار قریش در نزدیکی مکه منعقد می‌‌شود که به پیمان صلح حدیبیه معروف است. در متن این پیمان، پیامبر(ص) حداقل سه شرط کفار قریش را می‌پذیرند. سهل‌بن‌عمرو که به نمایندگی از کفار قریش مسئول امضای این قرارداد بود اولاً با نگارش «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» در ابتدای آن مخالفت می‌کند که آن حضرت می‌پذیرند و لذا نوشته می‌شود «باسمک‌اللهم». ثانیاً با نگارش «محمد رسول‌الله» مخالفت می‌کند که پیامبر(ص) می‌پذیرند و نوشته می‌شود «محمد ابن عبدالله»، ثالثاً ماده‌ای را در این قرارداد می‌گنجاند مبنی بر این که اگر مردی از مکه به اسلام گروید و به مدینه رفت، مسلمانان ملزم به عودت او باشند بدون این که متقابلاً کفار قریش ملزم به عودت فراریان از مدینه به مکه باشند که پیامبر(ص) این شرط را هم می‌پذیرند.

حال سؤال می‌کنم: اگر مهدی نصیری با همین مذاق و مشرب در آن زمان در جمع یاران پیامبر(ص) حضور داشت و می‌دید که آن حضرت بعد از گذشت 16 سال از رسالت‌شان و بعد از نزول آن همه آیات الهی که بر نبوت ایشان تأکید کرده است و بعد از آن همه جنگ و جهاد با کفار قریش و همپیمانان آنها و بعد از شهادت آن همه از بزرگان همچون حضرت حمزه‌ سیدالشهدا، برای به نتیجه رسیدن پیمان صلح، با این شروط قریشیان موافقت می‌کنند، چه می‌گفت و چگونه موضع می‌گرفت؟ متأسفانه باید گفت تاریخ اسلام مملو است از پرمدعاهای خشک‌مغزی که به انحراف رفتند و بسیاری از آنها تبدیل شدند به عمله و اکره دشمنان اسلام که در رأس آنها باید از خوارج پیشانی پینه بسته یاد کرد.

تحلیل مهدی نصیری از نحوه آغاز و ادامه جنگ سعودی-یمنی تا چگونگی آتش‌بس و نزدیک شدن آن به خاتمه درگیری‌های نظامی میان آنها، بخوبی بیانگر سطح نازل تحلیل و عدم پایبندی او به بیان حقایق است. او تمام این جنگ را خلاصه می‌کند در حمایت ایران از حوثی‌ها و بر همین مدار، کشته شدن هزاران یمنی و ازجمله کودکان بیگناه را ناشی از این مسئله بیان می‌دارد. گویی او اساساً ملت یمن را نادیده می‌انگارد و عزم و اراده آنها برای برخورداری از یک حاکمیت مستقل و خارج از سلطه سعودی‌ها را ولو به بهای تحمل تلفات و خسارات انبوه، به هیچ می‌انگارد و از سوی دیگر بکلی چشم خود را بر جنایات سعودی‌-‌آمریکایی در این جنگ می‌بندد.

اسف‌بارتر از همه این که او حاضر به اذعان این مسئله نیست که سعودی‌ها پس از 8 سال و صرف هزینه‌های بسیار کلان، با قبول شکست در برابر ملت مقاوم یمن، خود را ناچار از ترک مخاصمه با یمنی‌ها دیده‌اند و لاجرم در این مسیر گام برمی‌دارند. این در حالی است که هیچگونه تغییر و تحولی در موضع ایران نسبت به ملت یمن و همچنین این جنگ به وجود نیامده و همچون همیشه بر حل این معارضه از طریق گفتگو میان طرفین تأکید کرده است.

بنابراین آنچه مهدی نصیری از جنگ یمن و حواشی آن می‌گوید، دیکته‌ای پر از اغلاط فاحش است که البته از کسی مثل او جای تعجب ندارد. البته در این میان یک تناقض طنزآمیز نیز در افادات مهدی نصیری وجود دارد که اشاره به آن خالی از لطف نیست. او که از یکسو با شور و حرارت خاصی، ایران و ایرانی را ذلیل و ذله‌شده می‌خواند، از سوی دیگر می‌گوید: «و این اشاره‌ای که امروز کردند، اگر 5 سال پیش می‌کردند، این جنگ تمام می‌شد.» البته اینجانب این تحلیل را بسیار خام و نادرست می‌دانم اما با توجه به دیدگاه ایشان که می‌گوید ایران قادر بود تنها با یک اشاره جنگ سعودی-یمنی را با تمام عرض و طول آن، خاتمه بخشد، باید از او پرسید با توجه به آنچه خودتان می‌گویید آیا ایران ضعیف است یا قوی؟ ذلیل است یا عزیز؟ و شما چگونه قادرید در زیر بار این تناقض کمرشکن، کمر راست کنید؟

اما به اعتقاد اینجانب جالب‌ترین بخش سخنان مهدی نصیری آنجاست که به انتقاد از «سیاست ایدئولوژیک» ایران می‌پردازد و بدترین وجه آن را نگاه آخرالزمانی این نوع نگاه در مورد افول آمریکا و یا وقایع اوکراین بیان می‌دارد. البته ممکن است کسانی که با پیشینه فکری و رفتاری مهدی نصیری آشنا هستند و به ویژه از ماجرای آن تیترهای آتشین ضدآمریکایی بدون مأخذ مشخص و معتبر بر صفحه نخست روزنامه کیهان آگاهند، بلافاصله او را به خاطر انتقاد از «سیاست ایدئولوژیک» مورد انتقاد و بلکه تمسخر قرار دهند، اما اینجانب هرگز در مواجهه با اشخاص از این رو به آن رو شده، از این زاویه وارد بحث نمی‌شوم زیرا دیده‌ام و می‌دانم که این افراد، توبه‌نامه‌شان را آماده در جیب دارند و به محض مواجه شدن با چنین انتقاداتی، بلافاصله آن را بیرون می‌کشند و در معرض دید همگان قرار می‌دهند. بنابراین از زاویه‌ای دیگر به بررسی آنچه بیان شده است می‌پردازم.

 این جمله را مهدی نصیری گفته است: «بدترین وجه سیاست ایدئولوژیک، نگاه آخرالزمانی است؛ آمریکا در حال افول است. عزیز من مگر پیشگو هستید؟ مگر جادوگرید؟»

نخستین نکته‌ای که با شنیدن این جمله به ذهن متبادر می‌شود این است که ایشان به چشم بر هم زدنی، تمام تحلیلگران سیاسی در اقصی نقاط عالم را به پیشگویی و جاودگری منتسب می‌کند زیرا اساساً کار تحلیلگران سیاسی اعم از ایدئولوژیک یا غیرایدئولوژیک و با هر دین و مسلک و مرام و آئینی، تبیین وضعیت موجود و ارائه تحلیل درباره آینده است. البته می‌توان با محتوای یک تحلیل آینده‌نگرانه موافق یا مخالف بود و به ارائه دلیل برای اثبات نظر خود پرداخت و این یک امر کاملاً منطقی و متعارف در بین صاحبنظران است، اما این که خواسته باشیم با برچسب پیشگویی و جادوگری، به معارضه با یک تحلیل بپردازیم، این جز یک کار عوامانه و عوامفریبانه نیست.

دوم این که امروز بسیاری از تحلیلگران سیاسی در کشورهای مختلف و ازجمله حتی در خود آمریکا نیز از رو به افول بودن آمریکا سخن می‌گویند و این مطلب چیزی نیست که صرفاً از داخل ایران شنیده شود.

سوم این که حتی سعودی‌ها، تکرار می‌کنم، حتی سعودی‌ها هم با آن سابقه فهمیده‌اند که آمریکا رو به افول است و لذا تغییر رویه در رویکردهای بین‌المللی آنها کاملاً مشهود است و اتفاقاً این مسئله این روزها نقل محافل خبری و سیاسی جهان است. در همین زمینه اضافه کنید رویکردهای اخیر در اروپا را که آن هم نشانه دیگری از رو به افول بودن آمریکاست و در واقع همین مسئله، اروپائیان را به این فکر انداخته است که از وابستگی‌های عمیق خود به آمریکا بکاهند.

و چهارم این که در حالی که دیگران علی‌رغم وابستگی‌های عمیق و شدید خود به آمریکا در طول چند دهه گذشته، با مشاهده واقعیت‌های موجود در عرصه بین‌المللی سعی دارند به نحوی از این کشور فاصله بگیرند، لحن گفتار مهدی نصیری به گونه‌ای است که گویی تازه از راه رسیده و قصد دارد در کسوت وکیل مدافع شیطان به ایفای نقش بپردازد. آنچه ما می‌توانیم به این نورسیده بگوییم این است که «دیر آمدی ای نگار سرمست»، و به نظر می‌رسد زبان حال آمریکا نیز با او چیزی قریب به این مضمون باشد که «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا، بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا»

مهدی نصیری سپس با هدف اثبات تناقض‌گویی در اظهارات رهبری، می‌گوید: «بروید سخنان رهبری در مورد اوکراین را ببینید: این یک اتفاق مهم است در تاریخ! قرار است یک اتفاق مهم بیفتد! قرار است چه شود و چه شود و چه شود! اظهارات بعد را هم ببینید که اعلام رسمی این که ما حمایت نمی‌کنیم، ما سلاح نمی‌فرستیم، ما دخالت نمی‌کنیم. (یا) ما در آستانه پیچ تاریخی هستیم. دست بردارید از این شیادی‌ها به نام سیاست.»

البته حتی بدون مراجعه به متن سخنان رهبری در مورد اوکراین و با در نظر گرفتن همین مقدار که او به صورت دست و پا شکسته به نقل قول بیانات ایشان پرداخته است هم بخوبی می‌توان دریافت که هیچگونه تناقصی در این سخنان وجود ندارد. اما اینجانب از باب عمل به توصیه وی، به متن سخنان رهبری مراجعه کردم و موارد مورد اشاره مهدی نصیری را یافتم که در اینجا می‌آورم.

اولین اشاره او به سخنرانی رهبری در تاریخ ششم اردیبهشت 1401 در جمع تعدادی از دانشجویان و دانشگاهیان است. آیت‌الله خامنه‌ای در این سخنرانی می‌گویند: «امروز جهان در آستانه یک نظم جدید است؛ یک نظم بین‌المللی جدید در پیش است برای دنیا، در مقابل نظم دوقطبی‌ای که بیست و چند سال پیش بود ــ آمریکا و شوروی؛ غرب و شرق ــ و در مقابل نظم تک‌قطبی‌ای که بوش پدر بیست و چند سال پیش اعلام کرد. بعد از خراب شدن دیوار برلین و از بین رفتن دستگاه مارکسیستی دنیا و حکومت‌های سوسیالیستی، بوش گفت امروز دنیا، دنیای نظم نوین جهانی، نظم تک‌قطبی آمریکا است؛ یعنی آمریکا در رأس دنیا قرار دارد. او البته اشتباه می‌کرد؛ بد فهمیده بود. از همان بیست سال قبل، بیست و چند سال قبل تا امروز روز‌به‌روز آمریکا ضعیف‌تر شده؛ روز‌به‌روز ضعیف‌تر شده؛ هم در درون خودش و در سیاست‌های داخلی‌اش، هم در سیاست‌های خارجی‌اش، هم در اقتصادش، هم در امنیتش، در همه‌ چیزها آمریکا از بیست سال پیش تا امروز ضعیف‌تر شده، لکن به ‌هر حال امروز دنیا در آستانه‌ یک نظم جدید است. این جنگ اوکراین را به نظر من باید یک مقداری با یک دید عمیق‌تری نگاه کرد؛ این جنگ صرفاً یک حمله نظامی به یک کشور نیست. ریشه‌های این حرکتی که امروز انسان دارد در اروپا مشاهده می‌کند، ریشه‌های عمیقی است و آینده‌ پیچیده و دشواری را انسان حدس می‌زند که وجود داشته باشد. خب اگر فرض کنیم که این حدس ما حدس درستی باشد و دنیا در آستانه‌ یک نظم جدید باشد، آن وقت همه کشورها از جمله کشور ایران اسلامیِ ما وظیفه دارد جوری در این نظم جدید حضور پیدا کند ــ حضور سخت‌افزاری و حضور نرم‌افزاری ــ که بتواند امنیت کشور را، و منافع کشور را و ملت را تأمین کند، در حاشیه نماند، عقب نماند. خب اگر قرار شد که کشور بخواهد یک چنین کار بزرگی را انجام بدهد یعنی حضور سخت‌افزاری و نرم‌افزاری داشته باشد در تشکیل نظم جدید جهانی، بیشترین مسئولیت به عهده‌ کیست؟ صفوف مقدم چه کسانی هستند؟ دانشجوها، دانشگاهیان؛ یعنی شماها باید جلوتر از همه باشید؛ شماها بایستی تأثیرگذارترین قشرها باشید.»

و اشاره دوم مهدی نصیری به سخنرانی اخیر رهبری در جمع زائران و مجاوران حرم رضوی در تاریخ اول فروردین 1402 است که می‌فرمایند: «حضور در جنگ اوکراین را قاطعاً رد می‌کنیم. بدروغ ادعا کردند که ایران در جنگ اوکراین مشارکت دارد؛ ابداً چنین چیزی نیست؛ ما هیچ مشارکتی نداریم. جنگ اوکراین را در واقع آمریکا راه انداخت؛ برای گسترش ناتو به سمت شرق، مقدمات این جنگ را در واقع آمریکا به وجود آورد؛ الان هم بیشترین سود را، بیشترین بهره را آمریکا از جنگ اوکراین می‌برد. مردم اوکراین  بیچاره‌ها دچار مشکلند، سودش را کارخانجات اسلحه‌سازی آمریکا می‌برند؛ لذا با اتمام جنگ اوکراین همراهی نمی‌کنند؛ آمریکا مانع کارهایی است که باید انجام بگیرد تا این جنگ تمام بشود و نمی‌گذارد؛ آنها از اتمام جنگ اوکراین ناراضی هستند.»

همانگونه که ملاحظه می‌شود تأکید رهبری در سخنرانی نخست آن است که دنیا در آستانه یک نظم نوین جهانی قرار دارد و این البته موضوعی است که امروز از سوی بسیاری از صاحبنظران و سیاستمداران حتی در خود آمریکا مطرح شده و مقالات و سخنرانی‌های بسیاری در مورد آن انتشار یافته است. رهبری آنگاه در همین چارچوب به ماجرای اوکراین اشاره می‌کنند و آن را ماجرایی مهم با ریشه‌های عمیق و تأثیرات مهم مطرح می‌سازند که می‌تواند اتفاقات مهمی را به دنبال داشته باشد. این نیز مسئله‌ای است که هم‌اکنون شاهد آثار و عوارض آن در سطح بین‌المللی هستیم، تا جایی که حتی گاه سخن از جنگ جهانی سوم و تهاجمات اتمی به میان می‌آید.

بنابراین تردیدی در این نیست که با توجه به جمیع مسائل مربوط به این جنگ و طرف‌های درگیر در آن، با یک مسئله بسیار مهم و تأثیرگذار مواجهیم به طوری که می‌توان گفت جنگ اوکراین و روند و آینده آن، امروز به مهمترین موضوع مورد بحث در محافل سیاسی و بین‌المللی تبدیل شده است و صدالبته که در تمام دنیا نیز نگرانی‌های عمیقی درباره آثار و تبعات این جنگ به چشم می‌خورد. از سوی دیگر رهبری در سخنرانی اول فروردین 1402 در پاسخ به ادعاهای برخی کشورهای غربی مبنی بر مشارکت ایران در این جنگ، ضمن مقصر دانستن آمریکا در به راه انداختن چنین غائله‌ای در جهان، قاطعانه مشارکت ایران در این جنگ را رد می‌کنند.

حال مهدی نصیری بگوید در کجای این دو موضعگیری، تناقضی وجود دارد که او این چنین با هوچیگری در پی القای آن به مخاطبان است؟ آیا آنچه او به قصد جوسازی علیه رهبری انجام می‌دهد، براستی مصداق بارز شیادی نیست؟

در پایان ذکر این نکته را لازم می‌دانم که من از این لحن و گفتار گستاخانه مهدی نصیری تعجب نمی‌کنم چراکه این شیوه مرسوم تندروها و افراطی‌ها برای پاک کردن سابقه خود و باز کردن جا در دل دیگران است. به عنوان نمونه، پیش از این یکی از هم‌مشربان او که قدم در این مسیر گذارد، تا پابوسی بهائیت نیز پیش رفت. حال او تا کجا پیش برود، الله اعلم.

مسعود رضائی_ سی‌ام فروردین 1402

 

مناظره در دانشگاه امیر کبیر

مهدی نصیری: باید به قلدری آمریکا تن دهیم

خانعلی زاده: آقایان در توهم آمریکای سال 67 مانده اند

 

مناظره در دانشگاه امیرکبیر| مهدی نصیری: باید به قلدری آمریکا تن بدهیم/ خانعلی‌زاده: آقایان در توهم آمریکای سال 67 مانده‌اند

مناظره «برجام؛ جام زهر یا طلا؟» با حضور مهدی خانعلی‌زاده کارشناس مسائل بین‌الملل و مهدی نصیری فعال سیاسی برگزار شد.

 عصر امروز یکشنبه مناظره «برجام؛ جام زهر یا طلا؟» با حضور مهدی خانعلی‌زاده، کارشناس مسائل بین‌الملل و مهدی نصیری، فعال سیاسی به‌همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در این دانشگاه برگزار شد.

* نصیری: باید به قلدری آمریکا تن بدهیم

مهدی نصیری در این مناظره طی سخنانی اظهار داشت: برجام ولو اینکه جام زهر باشد، احلی من العسل و از طلا باارزش‌تر است و باید آن را دریافت کرد و تعلل موجب خسارت بیشتر خواهد شد. جمهوری اسلامی در برابر برجام چهار گزینه دارد؛ اول اینکه درباره آنچه دولت قبل به آن رسیده و تعهد کرده بود، بگوید که "ما الآن آن را می‌پذیریم."، راه دوم اینکه اگر پذیرفته نشد، ایران برای مذاکرات وسیع‌تر که با تعابیر برجام 2 و 3 از آن یاد می‌شد، اعلام آمادگی کند و مذاکرات فراگیر با آمریکا، اروپا و سایر کشورها برای حل این مسئله انجام بگیرد.

وی افزود: راه سوم این است که ایران اعلام کند از برجام خارج می‌شود و باید تضمین دهد که به‌دنبال بمب هسته‌ای نیست و با سایر کشورها ارتباط برقرار کند. راه چهارم نیز اینکه با روس‌ها هم‌پیمان شود و چتر حفاظت هسته‌ای روس‌ها را داشته باشد و بخواهد آنها از ایران حمایت کنند.

این فعال سیاسی ادامه داد: هر کدام از اینها منوط به پذیرفتن طرف مقابل است. توافق با روس‌ها بدترین راه است و هیچ اعتمادی به آن‌ها نیست چون اکنون خودشان در باتلاق اوکراین هستند.

نصیری گفت: خروج از برجام و ضمانت بر اینکه دنبال بمب هسته‌ای نیستیم هم به‌نسبت بدی کمتری دارد ولی به توفیقی نمی‌رسد. بهترین راه این است که ایران با دنیا وارد مذاکره شود و ثابت کند می‌خواهد یک نظام سیاسی متعادل باشد و در چارچوب قواعد بین‌الملل و محاسبه عاقلانه و واقع‌بینانه منافع ملی حرکت کند، این بهترین راه است.

برجام | برنامه جامع اقدام مشترک , افول آمریکا ,

* نصیری: ایران روابط با آمریکا را خراب کرد

نصیری در ادامه عنوان کرد: می‌گویند آمریکا روابط با ایران را خراب کرده است؛ به‌نظر من این‌طور نیست و مشخص شده است که آمریکایی‌ها در دی ماه 1357 حاضر شدند با آقای خمینی کار کنند ولی برخی نگذاشتند، اگر آقایان روابط بین‌الملل می‌دانستند این بهترین فرصت بود. نهاد نهضت‌های آزادی‌بخش از روز اول درست شد و اپوزیسیون‌های برانداز کشورها به ایران دعوت شدند و برای فتح عالم و منطقه به آنان آموزش و بعضاً سلاح داده شد، دراین‌صورت فکر کردید آمریکا دست روی دست می‌گذارد؟ ما آغازکننده بوده‌ایم.

وی گفت: اخیراً خاطره‌ای توسط فردی برایم نقل شد که "ماه‌های اول که هیئت‌های حسن‌نیت انقلاب اسلامی اعزام می‌شد، همراه با آقای قطب‌زاده به بحرین رفته با خلیفه بحرین صحبت کردیم و جلسه خوبی بود، در انتها یکی از اعضای گروه اعلامیه‌های گروه‌های برانداز بحرینی را روی میز خلیفه گذاشت".

این فعال سیاسی عنوان کرد: البته امروز اتفاقات خوبی می‌افتد و ماجرای عربستان و پا پس کشیدن از جنگ یمن دیده می‌شود و امیدواریم ادامه یابد ولی باید بدانیم که این ما بودیم که نقش عمده در ایجاد دشمنی داشتیم.

نصیری ادامه داد: غرب و آمریکا حاضر بودند و امروز حاضر هستند در چارچوب معقول و مبتنی بر منافع با ما کار کنند، بله ممکن است چون زورش بیشتر است موارد بیشتری بگیرد، مگر با عربستان کار نمی‌کنند؟ به عربستان گفته شد "گاو شیرده" و بعد از 8 سال با همین گاو شیرده رفیق شدند. آمریکا و غرب حاضرند با ما کار کنند اما ما ناشیانه و شعارزده حاضر نیستیم در مذاکرات مستقیم با آمریکا حرف بزنیم و باید باواسطه باشد، این چه خاصیتی دارد؟

* نصیری: باید از آمریکاستیزی عقب‌نشینی کرد

وی اضافه کرد: آمریکاستیزی ابزاری برای ایجاد دوقطبی در ایران شده است که باید از آن عقب‌نشینی کرد، این نه عقلایی، نه خردمندانه و نه ایدئولوژیک بود؛ باید سیره پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) را ببینید، امام علی(ع) به ماجرای حکمیت تن می‌دهد و جنگ را می‌بازد. وقتی امام حسن(ع) دید مردم راضی به جنگ نیستند نظرسنجی کرد و وقتی مردم ایشان را نخواستند، با معاویه صلح کرد، صلحی که ظاهرش ذلیلانه است ولی باطنش عقلانیت است و حضرت خواستند خون ریخته نشود.

این فعال سیاسی ادامه داد: امام حسین(ع) آغازگر عاشورا نبودند و آن‌حضرت تا آخرین لحظات برای مذاکره تلاش کردند جنگ صورت نگیرد اما صحنه به جایی رسید که امام دید جنگ نکردن ذلت است. سیره دینی ما مملو از تقیه است و تقیه یعنی هزینه ـ فایده کردن؛ همان‌چیزی که باید اصل سیاست خارجی باشد. همه ما در این مصائبی که از سیاست خارجی بر سر ملت ایران آمده و می‌آید نقش داشته‌ایم؛ خود من هم وقتی سردبیر روزنامه کیهان بودم و از این موضع حمایت می‌کردم اشتباه کردم و همه باید برگردیم.

* نصیری: هایزر برای جلوگیری از کودتا به ایران آمد!

وی در ادامه این مناظره تصریح کرد: اکنون مشخص شده است که به‌خلاف تلقی این چند دهه، ژنرال هایزر برای جلوگیری از کودتا به ایران آمده بود و مذاکره‌اش با برخی مقامات هم به همین خاطر بود؛ ما همه این فرصت‌ها را از دست دادیم. گفته می‌شود چرا آمریکا در برابر برجام سرسختی می‌کند؟ وقتی برجام پذیرفته شد، دستور از بالا صادر شد که شرکت‌های آمریکایی حق ندارند در ایران فعالیت کنند و دوباره موشک‌پرانی با شعار محو اسراییل شروع شد. فکر می‌کنید آمریکایی‌ها ساده هستند و می‌نشینند تا شما به روند خود ادامه دهید و منافع آمریکا را در منطقه ویران کنید و او هم هیچ کاری نکند؟ نوع دیپلماسی شما این است که ادا در می‌آورید که "نمی‌خواهم مستقیماً با آمریکایی‌ها روبه‌رو شوم"، و یک واسطه می‌گذارید تا ژست‌تان حفظ شود.

نصیری خاطرنشان کرد: نه‌فقط آمریکا بلکه چین هم با مداخله‌جویی در منطقه و موشک‌پرتاب‌کردن موافق نیست و به شما نشان داد و درس سیاست داد. رییس‌جمهور چین به آقای رییسی گفت "می‌خواهیم 500 میلیارد دلار در عربستان سرمایه‌گذاری کنیم و قصد داریم همین میزان را با شما سرمایه‌گذاری کنیم و نمی‌شود در یمن جنگ راه بیندازید و منافع ما به خطر بیفتد" و گفتند "اگر می‌خواهید با ما کار کنید باید عاقلانه و خردمندانه سیاست‌ورزی کنید".

وی افزود: دست دو کشور اسلامی را یک کشور ملحد در دست هم گذاشت و آقایان ناشی از استیصال سیاسی زهر احلی من العسل را نوشیدند و با عربستان توافق کردند و باید همین روند را با آمریکا نیز در پیش بگیرند و آنجا هم می‌پذیرند و تابلوهای دیگری را پایین می‌آورند و سفارتخانه‌های ایران و آمریکا بازگشایی خواهد شد.

* نصیری: باید به قلدری آمریکا تن بدهیم

این فعال سیاسی بیان کرد: فرض می‌گیریم آمریکا عامل اصلی مقابل برجام است، ولی شما باید کوتاه بیایید و نمی‌توانید کوتاه نیایید؛ مقابل قوی‌ترین اقتصاد عالم هستید و باید به قلدری تن و رضایت دهید و اگر نکنید بیچاره می‌شوید که البته بیچاره شدیم و مردم را با این سیاست خارجی بیچاره کرده‌ایم.

وی ادامه داد: هرچه دیرتر جام زهر را بنوشید خسارت بیشتری به مردم می‌زنید، البته که شما خسارت نمی‌بینید؛ فرزند دبیر شورای‌عالی امنیت ملی شما صادرکننده نفت است و سود می‌برد و این سیاست خارجی سرشار از نعمت برای شما و آقازاده‌های‌تان بوده است. بزرگان گفته‌اند "ما از تحریم شکوفا شدیم"، دست بردارید از این مسائل.

* نصیری: مأمور به تکلیف بودن حرف غلطی است

نصیری گفت: سیاست خارجی متأثر از چپ و مارکسیسم است اما بر اساس مبانی دینی ما با هیچ‌کس تضاد آشتی‌ناپذیر نداریم. از حرف‌های غلطی که در این سال‌ها زده شد این بوده که «ما مأمور به تکلیف هستیم و مأمور به نتیجه نیستیم»، اتفاقاً مأمور به نتیجه هستیم. باید برگردیم و یک ریل‌گذاری جدید در همه ابعاد از جمله سیاست خارجی کنیم. جمهوری اسلامی باید دست از فشار بر مردم و فقر برای مردم بردارد؛ گفته‌ شده است "این‌که با شواهد و قرائن دنبال سلاح هسته‌ای بوده‌اید 1000 میلیارد دلار ضرر زده است".

وی در پاسخ به اینکه "چه شواهدی دال بر اینکه ایران به‌دنبال سلاح هسته‌ای بوده است، وجود دارد؟" گفت: دلیل اینکه درباره این مسئله فتوا دارید که سلاح هسته‌ای حرام است؛ هر بار که فشار آوردند، گفتید "غنی‌سازی را بالا می‌بریم".

این فعال سیاسی در ادامه این مناظره بیان کرد: ان‌.پی‌.تی. همان چیزی است که مجلس انقلابیِ شما بارها تهدید کرد که "از آن خارج می‌شویم" و خروج از آن یعنی "حق داریم به‌دنبال سلاح هسته‌ای برویم". واکنش شما به خروج آمریکا این بود که برجام را در مجلس آتش می‌زنید؛ باید نرمال بشوید تا بتوانید درست مذاکره کنید.

نصیری اضافه کرد: سخن از عزت مطرح شد، آیا الآن شما و مردم ایران عزیز هستند؟ وضعیت خط فقر و پاسپورت ایران را ببینید؛ پایین آوردن تابلوی شیخ نمر اوج ذلت بود و 8 سال ستیز غیرعاقلانه انجام گرفت. چه‌کسی باید پاسخ خون‌هایی را که در یمن ریخته شد، بدهد؟ با ادبیات آخرالزمانی می‌گویند "آمریکا در حال افول است"، شما مگر پیشگو هستید؟ رهبری درباره ماجرای اوکراین گفته‌اند "این اتفاق مهمی است" و بعد گفتند "ما سلاح نمی‌فروشیم و دخالتی در این جنگ نداریم".

* نصیری: برجام طلاست

وی هم‌چنین در پاسخی درباره اینکه "آیا برجام طلا و یا جام زهر است؟" عنوان کرد: برجام برای مردم طلاست اما تحریم تا الآن برای مقامات طلا بوده است، برجام برای مقامات جام زهر بوده است که باید بنوشند.

این فعال سیاسی گفت: شما از تجاوز پوتین به یک کشور حمایت کردید و به او سلاح دادید و گفتید "سلاح نداده‌ایم" و الآن از کار او دفاع می‌کنید، این چه عزتی است که چینی‌ها از بیانیه شورای خلیج فارس حمایت کردند؟ شما در مقابل چه‌کاری کردید؟ گفتند "عربستان از چینی‌ها خواسته است که با ایران ارتباط برقرار کند"، این درست است، عربستان می‌خواست از دست یک نظام مداخله‌گر خلاص شود.

خانعلی‌زاده: آقایان در توهم آمریکای 20 سال پیش مانده‌اند

مهدی خانعلی‌زاده، کارشناس روابط بین‌الملل نیز در این مناظره، با ابراز اینکه "ما در فضای دانشگاه صحبت می‌کنیم و انتظار بود سخنان آقای نصیری در حوزه برجام و به‌شکل تخصصی باشد"، اظهار داشت: مباحث مطرح‌شده از سوی آقای نصیری مجموعه‌ای از سخنانی است که در فضای مجازی و گروههای مختلف بدون نگاه تخصصی مطرح می‌شود این در حالی است که سیاست خارجی مجموعه‌ای از علم و فن است.

* خانعلی‌زاده: خود آمریکایی‌ها می‌گویند دنبال ضربه به ایران بودند

وی با اشاره به اظهارات نصیری درباره توصیه اسلام به مدارا با دشمن تصریح کرد: من متخصص مسائل فقهی نیستم اما طبق ادعاهای خود آمریکایی‌ها در نوشته‌هایشان، آمریکایی‌ها، قبل از انقلاب، حین انقلاب و بعد از آن دنبال ضربه زدن به ایران بودند.

این کارشناس مسائل بین‌الملل افزود: اولین تسخیر سفارت آمریکا در سال 57 رخ داد و امام و مسئولان کشور خواستار خروج تسخیرکنندگان از سفارت شدند اما اولین تحریم آمریکایی‌ها علیه ایران سه ماه بعد از پیروزی انقلاب انجام شد.

وی گفت: ایران و آمریکا بعد از انقلاب چندبار مذاکره کردند اما آنها (آمریکایی‌ها) به قرارداد الجزایر عمل نکردند. در ماجرای بغداد، ایران با آمریکا مذاکره کرد تا ثبات در عراق برقرار شود، در موضوع افعانستان هم همین طور ولی بعد ایران را محور شرارت اعلام کردند.

خانعلی‌زاده خطاب به نصیری با بیان این‌که چه‌کسی مدارا نکرده است؟" و این‌که "چرا توپ را در زمین ایران می‌اندازید؟"، با اشاره به نوشته‌های مسئول میز ایران در سیاست خارجه آمریکا ابراز کرد: این فرد در کتابی درباره رویکرد سیاست خارجی ایران و این‌که نگاه ایران در این بعد ایدئولوژی‌محور است یا منافع‌گرا، نتیجه‌گیری می‌کند که سیاست خارجه ایران منفعت‌گرا است اما امثال آقای نصیری به‌دور از نگاه تخصصی اظهاراتی را مطرح می‌کنند که علمی و تخصصی نیست.

برجام | برنامه جامع اقدام مشترک , افول آمریکا ,

وی ضمن انتقاد از اظهارات نصیری مبنی بر اینکه فشار داخلی اجازه نداد برجام به ثمر بنشیند، به عملکرد ترامپ درباره برجام اشاره کرد و گفت: ترامپ با افتخار از برجام خارج شد و دیدیم آمریکا زیر میز زد و رئیس بانک مرکزی آقای روحانی هم دستاورد برجام برای ایران حتی در زمان اوباما را تقریباً هیچ خواند.

* خانعلی‌زاده: به‌جای حرف مستند، صحبت‌های واتس‌آپی نکنیم

وی با تأکید بر اینکه "حضور در دانشگاه و در جمع دانشجویان ما را ملزم به ارایه فکت و سند می‌کند"، ادامه داد: برخی از اظهارات آقای نصیری از جنس همان مطالبی است که بدون سند در گروههای واتس‌آپی و گعده‌های دوستانه‌شان مطرح شده و نهایتاً به باورشان تبدیل شده است.

این کارشناس روابط بین‌الملل همچنین با تأکید بر اینکه "مطمئن هستم آقای نصیری برجام را نخوانده‌اند"، تصریح کرد: ما قبلاً با سند اثبات کردیم که ایران تخاصم با آمریکا را شروع نکرد و این آمریکا بود که دشمنی را شروع کرد.

وی با اشاره به تاریخچه مذاکرات ایران و آمریکا درباره موضوع هسته‌ای گفت: طبق نوشته‌های وندی شرمن، مذاکرات ایران و آمریکا در سال 91 شروع شد چون آمریکایی‌ها قبل از آن حق غنی‌سازی ایران را نپذیرفته بودند ولی بعد که این حق را پذیرفتند قرار شد درباره متن آن مذاکره کنند.

* خانعلی‌زاده: به‌گفته ظریف، برجام را نخوانده پذیرفتند

خانعلی‌زاده با بیان اینکه برجام همان متن و توافقنامه‌ای است که به‌گفته خود آقای ظریف، نخوانده آن را پذیرفتند، خاطرنشان کرد: آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره پایبندی ایران به برجام 14 بار گزارش داد که ایران 100 درصد به تعهدات خود عمل کرده است اما رئیس بانک مرکزی ایران در آمریکا گفت "تقریباً هیچ دستاوردی از برجام در حوزه اقتصادی محقق نشده است".

این کارشناس روابط بین‌الملل تصریح کرد: آمریکا از برجام خارج شد اما ایران با اروپا این توافق را ادامه داد، دو سال شدیدترین تحریم‌ها علیه ایران انجام شد و صدایی از کسی نیامد، دولت جدید آمریکا هنوز که هنوز است به برجام برنگشته است اما باز از نگاه دوستان آقای نصیری، ایران به این‌که سر سازش ندارد، متهم می‌شود.

خانعلی‌زاده در ادامه این مناظره با طرح این سؤال از نصیری که "منظور شما از نرمال شدن چیست؟"، گفت: به‌نظر شما یعنی قواعد بین‌الملل را بپذیریم؟ قواعد بین‌الملل درباره موضوع نخجوان چه می‌گوید؟ چرا قبول نمی‌کنید؟ برخی با حزب‌بازی و سیاسی نگاه کردن منافع ملی را نادیده می‌گیرند و هر اقدامی را که جمهوری اسلامی انجام دهد، اشتباه می‌دانند. ایران با چین قرارداد می‌بندد آن را وابسته معرفی می‌کنند اما عربستان که به چین نزدیک می‌شود آن را اقدامی درست و در راستای منافع ملی این کشور بیان می‌کنند.

* خانعلی‌زاده: نگاه اوباما به برجام امنیتی بود

وی در بخش دیگری از این مناظره با ابراز تأسف از بیان برخی سخنان بدون سند از سوی نصیری در محیط دانشگاه تأکید کرد: اگر آقای نصیری برای سخن خود درباره اظهارات رئیس جمهور چین به آقای رئیسی درباره سرمایه‌گذاری 500میلیاردی در عربستان و سیاست منطقه‌ای ایران یک برگ سند بیاورند من وسط دانشگاه از ایشان عذرخواهی می‌کنم.

این کارشناس روابط بین‌الملل ادامه داد: فارن پالسی در مطلبی درباره برجام می‌گوید نگاه اوباما به برجام امنیتی بود. او اجازه نداد بسیاری از شرکت‌های آمریکایی از برجام بهره ببرند چون اکثر آنها در مناطق جمهوری‌خواه بودند و ممکن بود منافع آنها در نتیجه انتخابات بعدی آمریکا اثرگذار باشد.

خانعلی‌زاده درباره مسائل موشکی ایران نیز گفت: ما توافق هسته‌ای کرده بودیم نه موشکی. برجام غنی‌سازی در ایران را زیر سه درصد کشاند بعد می‌گویند "آمریکا مطمئن نشد ایران با برجام نیز به‌سمت ساخت بمب هسته‌ای نرود"، چون اساساً نمی‌دانند برجام چیست.

* آقای نصیری شواهدی دارد که ایران دنبال ساخت بمب هسته‌ای است اما آمریکایی‌ها ندارند!

خانعلی‌زاده در ادامه از نصیری خواست شواهدی را درباره این ادعا که "کشورهای مذاکره‌کننده معتقدند ایران دنبال ساخت سلاح هسته‌ای است"، ارائه کند و خطاب به دانشجویان گفت: آقای نصیری شواهدی دارد که ایران دنبال ساخت بمب هسته‌ای است اما دستگاههای اطلاعاتی آمریکا در گزارش های خود اعلام کردند شواهدی را از اینکه ایران دنبال ساخت بمب هسته‌ای باشد، به دست نیاوردند.

وی در ادامه به موضوع ان.پی.تی. پرداخت و گفت: بر اساس قوانین ان.پی.تی. ایران حق دارد تا 99 درصد غنی‌سازی داشته باشد اما جریانی مانند آقای نصیری و دوستانشان در ایران این مسئله را سیاسی می‌کنند. طبق پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، ان.پی.تی. به کشورهای عضو کمک می‌کند تا از منافع هسته‌ای استفاده کنند و این کشورها تعهد می‌کنند به‌سمت ساخت سلاح هسته‌ای نروند البته پروتکل الحاقی داوطلبانه و موضوع دیگری است.

خانعلی‌زاده در ادامه با اشاره به اینکه اندیشمندان آمریکایی می‌گویند "نظام تک‌قطبی از بین رفته است"، افزود: در ماجرای سوریه آمریکا دیگر نقش ناظم جهان را ندارد و نقش کشورهایی مانند روسیه، ایران و ترکیه پررنگ شده است ولی این مسئله را برخی از دوستان ما نمی‌خواهند درک کنند.

* خانعلی‌زاده: عربستان فهمیده است که باید هوای چین را داشته باشد

وی خاطرنشان کرد: خود آمریکایی‌ها از چپ‌گرا و راست‌گرا از افول آمریکا می‌گویند، البته از نظر برخی از آنها افول آمریکا یکی از گزینه‌های دوران گذار و احیای آمریکاست. دوران نظام گذار بین‌الملل یعنی این‌که "نرویم با یک قدرت افول‌کرده ببندیم."، عربستان فهمیده است که باید هوای چین را داشته باشد اما برخی در ایران هنوز می‌گویند "دنبال آمریکا باشید". آقای نصیری هنوز در سال 67 و آمریکای این دوران مانده است‌، دعوت می‌کنیم کمی مقاله بخوانید و در اینترنت نظرات تخصصی و کارشناسان را جویا شوید.

* خانعلی‌زاده: بستن سفارت کار غلطی است

وی در ادامه با اشاره به سخنان نصیری درباره توافق ایران و عربستان و عزتی که از نظر نصیری در این توافق از دست رفته است، یادآور شد: روابط ایران با عربستان مثل ایران و انگلیس می‌تواند باشد که با همه چالش‌ها در کشورهای یکدیگر سفارت داشته باشند. بستن سفارت در هر شرایطی از نظر بنده اقدام نادرستی است. اوکراین و روسیه در حالی که در حال جنگ هستند هنوز در کشورهای یکدیگر سفارت دارند. بستن سفارت کار اشتباهی است مانند اقدام اروپایی‌ها در جریان حادثه میکونوس در خصوص ایران که بعد از مدتی شاهد بازگشایی سفارت‌های کشورهای اروپایی بودیم.

* خانعلی‌زاده: بن‌سلمان فهمید نباید با آمریکا ببندد ولی آقای نصیری و دوستانش هنوز دنبال آمریکا هستند

 وی با اشاره به نگاه نصیری به اروپا و آمریکا گفت: اوکراین دیگر بزرگترین کشور اروپا نیست. 20 درصد خاکش رفته است، فرانسه الآن بزرگترین کشور اروپا است، این‌ها اتفاقاتی است که نشان‌دهنده ظهور دوران گذر و بروز قدرت‌های جدید در جهان است. بن‌سلمان و هند فهمیدند نباید با آمریکا ببندند اما دوستان آقای نصیری هنوز دنبال آمریکا هستند. مکرون با آن اظهارات در اغتشاشات به قدرت ایران در حل مسائل اعتراف می‌کند و با حضور در چین دست به دامان آنها می‌شود تا اروپا را از باتلاق اوکراین نجات دهند.

وی گفت: آقای نصیری! کتاب فرید زکریا با موضوع جهان پس از آمریکا را بخوانید، می‌گوید "آمریکا 50 سال پیش چقدر سهم از اقتصاد جهان را داشت و الآن چقدر سهم دارد؟!". امروز سالروز قطع روابط آمریکا و ایران است، برادرزاده کندی در مطلبی گفته است "سیاست ما در قبال ایران شکست خورده است".

خانعلی‌زاده با بیان اینکه منافع ملی فراتر از مرزهاست، افزود: نگاه اشتباهی که دوستان ما مانند ایشان دارند به‌خاطر این است که شناخت آقای نصیری از آمریکا همان شناخت 20 سال پیش است و همان‌جا مانده و فریز شده‌ است، به‌نظرم آقای نصیری باید چند تا کشور دورتر از عراق و نجف روند و مقاله‌ها و تحلیل‌های نویسندگان غربی و آمریکایی را مطالعه کنند.

* خانعلی‌زاده: برجام به منافع کشور خسارت زد

وی با تأکید به اینکه "برجام توافق‌نامه خیلی بدی بود و به بسیاری از منافع ما خسارت زد"، در واکنش به اظهارات نصیری در خصوص قبول آن از سوی رهبر انقلاب گفت: موقعی که درباره مسئله برجام سکه دادند، مسئول سیاست خارجی ظریف بود ولی وقتی از آن آبی گرم نشد مسئول پذیرش برجام رهبری می‌شود. برجام در شرایط فعلی هیچ‌ چیزی برای ایران ندارد، توافق با کشورهای بزرگ منافع دارد اما برجام منفعتی ندارد.

این کارشناس روابط بین‌الملل درباره جنگ روسیه و اوکراین نیز تصریح کرد: جنگ را آمریکا آغاز کرد، به‌نظر من اقدام روسیه در قبال اوکراین به‌معنای تجاوز نیست هرچند آن را اقدام اشتباهی می‌دانم و می‌شد روسیه راههای دیگری را نیز دنبال کند‌.

وی درباره پهپادهای ایرانی فروخته‌شده به روسیه نیز گفت: این اقدام بر اساس منافع ملی است البته آقای نصیری و دوستانشان مخالف این مسئله هستند، فروختن سلاح جزئی از بازار جهانی اسلحه است و هیچ کشوری هم به‌خاطر فروش سلاح به عراق در جنگ با ایران محاکمه نشد. ما با فروش پهپاد به روسیه در بازار جهانی اسلحه حضور یافتیم و اوکراین هم بخواهد به او پهپاد می‌فروشیم، البته برخی از نگاههای دوستان باعث می‌شود تمام تحریم‌ها به‌سمت ایران بیاید، هرچند آقای ظریف دولت قبل را با 500 تحریم تحویل گرفت و با 1500 تحریم تحویل داد.

وی در واکنش به اظهارات نصیری درباره قدرت نرم ایران گفت: چرا عربستان سفارت اسرائیل را در کشورش باز نکرد و به عادی‌سازی تن نداد چون نگران قدرت نرم بود و افکار عمومی را می‌دید، منافع ملی و دینی با هم باید دیده شود و نباید آنها را مقابل هم قرار داد، سیاست خارجه حوزه راهبردهاست. مصاحبه آقای ظریف با روزنامه ایران فردای انتخابات آمریکا را به‌یاد بیاورید؛ آقای ظریف در آن مصاحبه گفته بود "آقای بایدن به برجام برمی‌گردد"، چون شناختشان از دنیا همین قدر بود و دیدیم که چه شد.

* خانعلی‌زاده: روابط بین‌الملل را با خاله‌بازی اشتباه گرفتند

خانعلی‌زاده در بخش پایانی سخنان خود گفت: روابط بین‌الملل را با خاله‌بازی اشتباه گرفتند.
نگاه رهبری در تمام سالهای گذشته در این حوزه بر اساس بازدارندگی و عقلانیت بوده است چه آن زمانی که رفقای آقای نصیری می‌گفتند "باید در پاسخ به حمله به کنسولگری ایران در افغانستان با طالبان جنگید" و شخص رهبری گفتند "نه"، در حالی که دولت وقت همه چیز را برای جنگ بسته بود، ایشان فرمودند؛ "افغانستان باتلاق است و هرکس در آن وارد شود فرو می‌رود"، و چه در زمان برجام که گفتند نسبت به این موضوع خوش‌بین نیستند.
به‌گفته کارشناسان بین‌المللی ایران در عرصه بین‌الملل بازیگری عقلانی بوده است.

وی افزود: انرژی هسته‌ای برای دشمن بهانه است و اگر هم حل شود باز موضوع دیگری را مطرح می‌کنند اما دوستان آقای نصیری به‌جای فریاد زدن بر سر تحریم‌کنندگان، بر سر دوستان فریاد می‌کشند. البته باید بدانیم روابط خارجی تسهیل‌کننده مسائل اقتصادی است نه عامل اصلی از بین بردن مشکلات اقتصادی، مصر با وجود ارتباطات بین‌المللی مشکلات اقتصادی عدیده‌ای دارد که بسیار بیشتر از کشور ماست.


:: بازدید از این مطلب : 303
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 31 فروردين 1402

نقل قولی از یکی از سران اصلاحات خطاب به فعالان سیاسی و رسانه‌ای این جریان هست که هرگاه جریان رقیب به سمت همگرایی، و مفاهمه درون جریانی رفت، سعی کنید با برجسته کردن نقاط اختلافی ولو کوچک بکوشید، مانع این همگرایی شوید، اما اگر اختلافات درون اصولگرایی بالا گرفت و به سطح جامعه و رسانه‌ها کشیده شد، بدون هیچ دخالتی بنشینید و نظاره‌گر این منازعه باشید و هرگاه فروکش کرد، هیزم این آتش را فراهم کنید.

ماجرای میزبانی محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی از رؤسای ادوار مجلس که به رسم یک سنت گذشته، برای صرف افطاری، چند روز پیش با حضور لاریجانی، حداد عادل و ناطق نوری، برگزار شد، چندان بی ارتباط با این نقل قول نیست.

بسیاری لابد به یاد دارند که طی سال‌های گذشته که آقایان ناطق نوری و لاریجانی به دلایلی از سیاست به دور بودند، چگونه جریان اصلاح‌طلبی کوشید از رقیب دیروز خاتمی (نامزد انتخابات ۷۶) و علی لاریجانی اصولگرا (که در زمان ریاست او بر صدا و سیما کنفرانس ننگین برلین با صحنه‌گردانی اصلاح‌طلبان افشا شد) چهره‌های متمایل به اصلاح‌طلبی ترسیم کند و بلکه آن‌ها را از قطار انقلاب و نظام پیاده کنند.

این جماعت تا همین چند ماه پیش که از فقر چهره‌های مؤثر و موجه اصلاح طلبی رنج می‌بردند، تلاش کردند که از لاریجانی و حتی ناطق نوری به عنوان سرلیست اصلاح طلبان در انتخابات آینده مجلس بهره ببرند و یا دست‌کم حمایت آن‌ها را برای دفاع از لیست آینده اصلاح طلبان جلب نمایند.

قاب چهار نفره این چهره‌های اصولگرا، گویی تمام آرزوهای آن‌ها را بر باد داد و در چرخشی آشکار، از این میهمانی سنتی که به تعبیر حقیقت‌پور، مشاور لاریجانی نه یک دیدار با اهداف سیاسی که صرفاً برای «تحبیب قلوب» صورت گرفته، چه تفسیرهای سیاسی آنچنانی ارائه کردند.

روزنامه هم‌میهن که دیدگاه‌های حزب اصلاح‌طلب کارگزاران سازندگی را نمایندگی می‌کند در تفسیر این ضیافت افطاری ابتدا مدعی اختلاف و شکاف درون پارلمانی از یکسو و اختلافات مجلس با دولت از سوی دیگر شد و با پیوند این دیدار با فعالیت مجلس در سال پایانی و انتخابات مجلس، رفتار قالیباف را همسویی با لاریجانی و ناطق نوری و مرزبندی با جریانی در درون مجلس که به زعم هم میهن قالیباف با آن‌ها مرزبندی شدید دارد، تعبیر کرد و نوشت: «چنین است که از منظر زمانی، افطاری قالیباف و میزبانی او از محافظه‌کاران میانه‌رویی، چون ناطق‌نوری و علی لاریجانی (و حتی غلامعلی حدادعادل که در ناآرامی‌های سال گذشته مواضع نسبتاً مسالمت‌جویانه‌ای اتخاذ کرد)، واجد اهمیت است.... چه ناطق حاشیه‌نشین، چه لاریجانی فعال، اما به‌حاشیه‌رفته و چه قالیباف حاضر در مسند قدرت، در این نقطه مشترک‌اند که روند قدرت‌گرفتن راست تندرو با محوریت جبهه پایداری و همراهی رئیسی و منسوبان او، به جایی رسیده که باید متوقف شود.»

بی گمان اصلاح‌طلبان از هرگونه اختلاف و شکاف در جریان اصولگرایی استقبال و بلکه تشویق می‌کنند، بنابراین نگران مرزبندی مورد ادعای آن‌ها با بخشی از اصولگرایی نیست، نگرانی آن‌ها از همسویی و هم افزایی شخصیت‌های مؤثر اصولگراست که اکنون می‌بینند در قالب این دیدار رمضانی، تمام رشته‌هایی که آن‌ها بافته بودند، پنبه شده است.

 

منبع: روزنامه جوان


:: بازدید از این مطلب : 258
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
چهار شنبه 30 فروردين 1402

در ۲۴ فوریه سال ۲۰۲۲ (۵ اسفند ۱۴۰۰) میلادی، روسیه حمله‌ای تمام عیار به خاک اوکراین انجام داد به طوری که از سه جبهه، بلاروس در شمال، شبه جزیره کریمه ضمیمه شده به روسیه در جنوب و نیز قلمرو خود روسیه در شرق، این تهاجم را آغاز کرد؛ جنگی که از آن زمان تاکنون هزاران کشته، میلیون‌ها نفر آواره و تمام شهرها را ویران کرده است. در ذیل به مهمترین رویدادهای جنگ در ۱۰ ماهه گذشته اشاره می‌شود:

ماه فوریه

۲۴ فوریه: «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه طی یک سخنرانی پیش از سپیده دم این روز و آغاز تهاجم زمینی، دریایی و هوایی، تصمیم خود را برای راه اندازی «عملیات نظامی ویژه» در اوکراین اعلام کرد.

«ولودیمیر زلنسکی» رئیس جمهوری اوکراین در یک سخنرانی ملی کوتاه و جسورانه، حکومت نظامی و بسیج عمومی اعلام کرد.

«جو بایدن» رئیس‌جمهوری آمریکا، چهار بانک روسی را در لیست تحریم‌ها گنجاند و صادرات فناوری‌های حساس ایالات متحده به‌ویژه در بخش‌های هوانوردی، دریایی و دفاعی را به روسیه ممنوع کرد.

۲۶-۲۷ فوریه: زلنسکی پیشنهاد ایالات متحده برای تخلیه را رد کرد و گفت: «جنگ اینجاست. من به مهمات نیاز دارم، نه سواری».

حمله روسیه به کیف، شهر شرقی خارکف و چرنیهف در شمال متوقف شد زیرا مدافعان اوکراینی خودروهای تدارکاتی را با موشک‌های جاولین هدف قرار دادند.

اوکراین ۱۰ ماه گذشته را چگونه گذراند؟ +روزشمار جنگ

اتحادیه اروپا فعالیت بانک‌های روسیه را در شبکه سوئیفت ممنوع و سپرده‌های بانک مرکزی روسیه را مسدود کرد. همچنین هواپیماهای روسی از عبور از حریم هوایی اتحادیه اروپا منع شدند.

شرکت‌های بزرگ نفتی شل، بریتیش پترولیوم و صندوق سرمایه‌گذاری مستقل نروژ از سرمایه‌گذاری مشترک روسیه خارج شدند.

۲۸ فوریه: اوکراین برای پیوستن به اتحادیه اروپا درخواست داد.

ماه مارس

۱ مارس: یک کاروان نظامی روسیه به طول ۶۵ کیلومتر (۴۰.۴ مایل) به سمت کی یف پایتخت اوکراین، حرکت کرد.

اوکراین ۱۰ ماه گذشته را چگونه گذراند؟ + روزشمار جنگ

آمریکا آسمان خود را به روی ترافیک هوایی روسیه بست.

۲ مارس: نیروهای روسی وارد شهر جنوبی خرسون شدند. اکنون یک میلیون پناهنده اوکراینی از کشور فرار کرده اند.

۴ مارس: نیروهای روسی نیروگاه هسته‌ای زاپوریژیا به عنوان بزرگترین نیروگاه هسته‌ای اروپا را گلوله باران کردند و ترس از یک فاجعه به سبک چرنوبیل را افزایش دادند.

۸ مارس: کمیسیون اروپا، طرحی برای کاهش دو سوم وابستگی به گاز طبیعی روسیه تا پایان سال رونمایی کرد. آمریکا واردات نفت خام روسیه را ممنوع کرد. تعداد پناهندگان اوکراینی به ۲ میلیون نفر می‌رسید.

کنگره ایالات متحده ۱۳.۶ میلیارد دلار بودجه برای اوکراین را تصویب کرد که به طور مساوی بین کمک به پناهندگان و کمک‌های نظامی تقسیم می‌شد.

۱۱ مارس: زره پوش‌های روسی وارد حومه شمال غربی کیف شدند اما با کمبود نیروی انسانی مواجه شدند. پوتین با استقرار ۱۶۰۰۰ هزار جنگجو از سوریه موافقت کرد.

اتحادیه اروپا در واکنش به جنگ اوکراین اعلامیه ورسای را صادر کرد و از کشورهای عضو می‌خواست تا بودجه‌های دفاعی خود را افزایش دهند.

۱۳ مارس: روسیه اهداف خود را به سمت غرب گسترش داد و با شلیک ۳۰ موشک کروز به یک پایگاه آموزشی نظامی در یاووریف، در ۲۵ کیلومتری (۱۵.۵ مایلی) از مرز لهستان، ۳۵ نفر را کشت.

۱۴ مارس: «ویکتور زولوتوف» دستیار ارشد پوتین که ریاست گارد ملی را بر عهده دارد، اولین روس بلندپایه ای بود که اعتراف کرد جنگ در اوکراین طبق برنامه پیش نمی‌رود.

۱۶ مارس: روسیه یک تئاتر را در شهر بندری ماریوپول در جنوب بمباران کرد و حداقل ۳۰۰ غیرنظامی را که در آنجا پناه گرفته بودند، کشته شدند.

۲۳ مارس: ناتو تخمین زد که روسیه ۷۰۰۰ تا ۱۵۰۰۰ سرباز را در یک ماه جنگ از دست داده است و تعداد کشته‌ها، مجروحان، اسرا و مفقودان روس ۴۰۰۰۰ نفر است.

اوکراین ۱۰ ماه گذشته را چگونه گذراند؟ +روزشمار جنگ

۲۵ مارس: روسیه تاکید کرد در بازتعریفی آشکار از اهداف جنگی خود، بر تحکیم کنترل خود بر استان‌های لوهانسک و دونتسک در شرق اوکراین تمرکز خواهد کرد.

بیش از ۳.۷ میلیون اوکراینی پناهنده شده اند.

۲۷ مارس: زلنسکی در یک تماس ویدئویی به خبرنگاران روسی گفت که مایل است بی طرفی ژئوپلیتیکی برای اوکراین را در نظر بگیرد و در مورد وضعیت منطقه شرقی دونباس که بخشی از بهانه حمله روسیه بود، سازش کند.

۲۹ مارس: مذاکره کنندگان روسیه و اوکراین در استانبول ملاقات کردند - اولین دیدار حضوری آنها بود- اوکراین یک پیشنهاد مفصل برای بی طرفی ارائه داد.

ماه آوریل

۱ آوریل: یک گزارش الجزیره فاش کرد که روسیه از گروه‌های نیابتی در سوریه برای جذب جنگجویان برای اوکراین استفاده می‌کند.

۲ آوریل: با عقب نشینی نیروهای روسی از بوچا، شهری در شمال غربی کیف، ده‌ها جسد ظاهراً غیرنظامی در خیابان‌ها پیدا شد.

۴ آوریل: جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده، خواستار محاکمه پوتین در دادگاه جنایات جنگی به اتهام قتل غیرنظامیان توسط روسیه در بوچا شد.

زنان در جنگ اوکراین

۵ آوریل: اوکراینی‌های آواره داخلی اکنون ۷.۱ میلیون نفر هستند. الجزیره شهادت ساکنان بوچا را رسانه‌ای می‌کند که می‌گویند آنها توسط سربازان روسی شکنجه و کشته شده اند.

۶ آوریل: دولت بایدن سرمایه گذاری آمریکا در روسیه را ممنوع کرد و از گروه ۲۰ خواست آن را از این گروه اخراج کنند.

۷ آوریل: روسیه با شلیک مهمات خوشه‌ای به ایستگاه راه‌آهن کراماتورسک مملو از هزاران نفر از مهاجران، دست‌کم ۵۲ نفر را کشت.

مجمع عمومی سازمان ملل به تعلیق روسیه از شورای حقوق بشر این سازمان رأی داد.

۸ آوریل: کارشناسان پزشکی قانونی شروع به نبش قبر اجساد در گورهای دسته جمعی در بوچا کردند.

اتحادیه اروپا واردات زغال سنگ روسیه را ممنوع و روسیه را از ۸ میلیارد یورو (۷.۹۷ میلیارد دلار) در سال محروم می‌کند. به عنوان بخشی از دور پنجم تحریم‌ها، اتحادیه اروپا همچنین واردات الوار، سیمان، غذاهای دریایی و کودهای شیمیایی روسیه را ممنوع کرد. اتحادیه اروپا همچنین صادرات سوخت جت و فناوری‌ها و نرم افزارهای حساس به روسیه را ممنوع کرد.

«اورسولا فون در لاین» رئیس کمیسیون اروپا، متنی را به زلنسکی می‌دهد که حاوی آغاز روند درخواست عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا است.

اوکراین ۱۰ ماه گذشته را چگونه گذراند؟ +روزشمار جنگ

۱۴ آوریل: اوکراین پس از اصابت دو موشک «نپتون»، کشتی پرچمدار ناوگان روسیه در دریای سیاه مسکو را غرق کرد.

۱۶ آوریل: وزارت دفاع روسیه می‌گوید که کنترل بندر ماریوپل را در اختیار دارد، اگرچه جنگ ادامه دارد.

۱۸ آوریل: نیروهای روسیه یک حمله جدید و گسترده در شرق اوکراین را برای کنترل کامل استان‌های لوهانسک و دونتسک آغاز کردند.

۲۱ آوریل: پوتین در نبرد ماریوپول اعلام پیروزی کرد، در صورتی که حدود ۲۵۰۰ تفنگدار دریایی اوکراینی در کارخانه فولاد آزوفستال محاصره شده بودند.

۲۸ آوریل: کنگره ایالات متحده تسهیلات اجاره وام را برای سرعت بخشیدن به ارسال سلاح به اوکراین احیا کرد. بایدن از کنگره خواست تا بسته هزینه‌ای ۳۳ میلیارد دلاری برای اوکراین را تصویب کند.

ماه مه

۴ مه: گزارش‌های اوکراین و روسیه می‌گویند که یک ضد حمله اوکراینی در شمال و شرق خارکف، نیروهای روسی را ۴۰ کیلومتر (۲۴.۹ مایل) از شهر عقب رانده است که این اولین موفقیت مهم اوکراین از زمان پیروزی در نبرد برای کیف است.

کمیسیون اروپا از دور ششم تحریم‌ها رونمایی کرد که از جمله ممنوعیت کامل واردات نفت، خطوط لوله، نفت خام و پالایش شده روسیه که تا پایان سال اجرایی می‌شود، در بر می‌گیرد.

۱۱ مه: اوکراین برای اولین بار ترانزیت گاز روسیه از خاک خود به اروپا را محدود کرد و یک چهارم جریان گاز را از یکی از دو خط لوله اصلی کاهش داد.

۱۲ مه: فنلاند اعلام کرد که به دنبال عضویت در ناتو است.

کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل می‌گوید که تعداد پناهندگان اوکراینی از مرز شش میلیون نفر گذشته است.

۱۵ مه: سوئد اعلام کرد که برای عضویت در ناتو درخواست داده و به دو قرن بی طرفی پایان می‌دهد.

۱۶ مه: وزارت دفاع اوکراین می‌گوید نیروهایش تا مرز روسیه در ۴۰ کیلومتری (۲۴.۹ مایلی) شمال خارکف پیشروی کرده اند و تلاش‌های دفاعی روسیه بر جلوگیری از تهاجم به سمت بلگورود در روسیه متمرکز است.

۱۷ مه: ارتش اوکراین پایان مقاومت آزوفستال در ماریوپل را اعلام کرد.

۱۸ مه: کمیسیون اروپا برنامه‌ای ۲۲۰ میلیارد یورویی (۲۱۹ میلیارد دلاری) را برای حذف تمام سوخت‌های فسیلی روسیه طی پنج سال اعلام کرد.

۱۹ مه: کنگره ایالات متحده یک بسته کمکی ۴۰ میلیارد دلاری برای اوکراین را تصویب کرد که به میزان قابل توجهی بیشتر از ۳۳ میلیارد دلاری است که بایدن در ابتدا درخواست کرده بود.

۲۱ مه: نبرد برای شهر «سورودونتسک» در شرق استان لوهانسک آغاز شد.

۲۷ مه: نیروهای روسی از سه جهت مختلف به سمت سورودونتسک پیشروی و حملات مستقیم را به بخش‌هایی از شمال شهر آغاز کردند و کنترل هتل میر را به دست گرفتند.

اوکراین ۱۰ ماه گذشته را چگونه گذراند؟ + روزشمار جنگ

۲۸ مه: اوکراین یک حمله متقابل را در خرسون آغاز کرد که طبق گزارش‌ها نیروهای روسی را به موقعیت دفاعی رساند تا خسارات سنگینی را متحمل شود.

۳۰ مه: پس از مدتی تردید، بایدن تصمیم گرفت «سیستم های موشکی پیشرفته تر» را به اوکراین بفرستد تا حملات توپخانه ای دقیق‌تر را انجام دهد.

۳۱ مه: نیروهای روسی مرکز سورودونتسک را در حالی که نیروهای اوکراینی عقب نشینی می‌کردند به اشغال در آوردند اما درگیری ادامه داشت.

در جنوب، نیروهای اوکراینی یک حمله متقابل به سمت خرسون انجام می‌دهند و نیروهای روسی را به شرق رودخانه اینهولتس عقب می‌رانند.

اتحادیه اروپا نفت و فرآورده‌های نفتی روسیه را به دنبال تصمیم در مورد بسته ششم تحریم‌ها علیه روسیه ممنوع کرد.

ماه ژوئن

۲ ژوئن: «هنادی لاهوتا» رئیس اداره نظامی استان خرسون گزارش کرد که اوکراین با ضدحمله خود ۲۰ روستا را آزاد کرده است.

اوکراین ۱۰ ماه گذشته را چگونه گذراند؟ +روزشمار جنگ

۶ ژوئن: بریتانیا اعلام کرد که سیستم‌های موشک پرتاب چندگانه M۲۷۰ با برد ۸۰ کیلومتر (۴۹.۷ مایل) را به اوکراین ارسال خواهد کرد.

۹ ژوئن: پوتین فتح اوکراین را به فتح پیتر کبیر در شمال غربی روسیه امروزی -در جنگی که در سال‌های ۱۷۰۰-۱۷۲۱ علیه سوئد انجام داد- تشبیه کرد.

۱۳ ژوئن: «ینس استولتنبرگ» دبیر کل ناتو طی یک کنفرانس مطبوعاتی در فنلاند پیشنهاد کرد که اوکراین باید در ازای صلح، از دست دادن حاکمیت یا اراضی خود را بپذیرد.

۱۵ ژوئن: روسیه تحویل گاز به اروپا از طریق خط لوله نورد استریم ۱ را تا ۴۰ درصد کاهش داد.

۲۲ ژوئن: اوکراین می‌گوید ۱۰۲۶ شهرک را از کنترل روسیه پس گرفته است.

۲۴ ژوئن: اتحادیه اروپا رسماً از اوکراین و مولداوی دعوت می‌کند تا کشورهای نامزد عضویت در اتحادیه اروپا شوند.

۲۷ ژوئن: موشک‌های روسیه یک مرکز خرید در کرمنچوک، مرکز اوکراین را هدف قرار دادند و حداقل ۱۸ نفر را کشت.

روسیه برای اولین بار پس از انقلاب بلشویکی در سال ۱۹۱۷، بدهی دولتی خود را نپرداخت زیرا مهلت ۳۰ روزه برای پرداخت ۱۰۰ میلیون دلار سود منقضی شده بود.

۲۹ ژوئن: پس از لغو وتوی ترکیه، ناتو رسماً فنلاند و سوئد را به عضویت در این ائتلاف دعوت کرد.

۳۰ ژوئن: نیروهای روسی پس از اصابت موشک‌های اوکراینی از جزیره مار در دریای سیاه عقب نشینی کردند.

ماه جولای

۳ جولای: روسیه گفت که شهر لیسیچانسک در جمهوری خلق لوهانسک را تصرف کرده است.

اوکراین ۱۰ ماه گذشته را چگونه گذراند؟ +روزشمار جنگ

۴ جولای: حدود ۴۰ کشور در کنفرانس بین المللی احیای اوکراین در لوگانو سوئیس شرکت کردند.

۱۷ جولای: زلنسکی گفت روسیه اکنون ۳۰۰۰ موشک کروز علیه کشورش شلیک کرده است.

۲۱ جولای: در منطقه خرسون جنوبی، اوکراین اعلام کرد که یک انبار مهمات روسیه را منهدم کرده است.

۲۲ جولای: روسیه و اوکراین با میانجیگری سازمان ملل توافق نامه‌ای را امضا کردند که به آن اجازه صادرات غلات اوکراینی از طریق دریای سیاه را می‌دهد.

۲۶ جولای: شرکت دولتی گازپروم روسیه اعلام کرد که عرضه گاز از طریق خط لوله نورد استریم ۱ را به نصف کاهش می‌دهد و به ۲۰ درصد ظرفیت می‌رساند. وزرای انرژی اتحادیه اروپا موافقت کردند که به طور داوطلبانه مصرف گاز طبیعی را بین اوت سال جاری تا مارس ۲۰۲۳ به میزان ۱۵ درصد کاهش دهند.

۲۹ جولای: حداقل ۵۰ اسرای اوکراینی هنگام انفجار بازداشتگاه آنها در اولنیوکا، دونتسک کشته شدند. روسیه می‌گوید که اوکراین افراد خود را هدف قرار داده است. اوکراین می‌گوید روسیه برای سرپوش گذاشتن بر جنایات جنگی آن را منفجر کرده است.

۳۱ جولای: یک پهپاد اوکراینی در روز نیروی دریایی روسیه به مقر ناوگان دریای سیاه روسیه در سواستوپل پرواز و اصابت کرد که پنج نفر زخمی شدند.

اوکراین ۱۰ ماه گذشته را چگونه گذراند؟ +روزشمار جنگ

ماه اوت

۱ اوت: اولین کشتی بارگیری شده با غلات اوکراینی پس از توافق ۲۲ جولای برای رفع محاصره روسیه، بندر را ترک کرد.

۶ اوت: فرماندهی جنوب اوکراین می‌گوید نیروهایش ۳۹ موشک انداز روسی و یک انبار مهمات را منهدم کردند.

۷ اوت: فرماندهی جنوب اوکراین از انهدام ۲۴ موشک انداز چندگانه روسی، یک تانک تی -۶۲، پنج خودروی زرهی و یک انبار مهمات در حملات به بریسلاوسکی و یک مکان دیگر در استان خرسون خبر داد.

۹ اوت: تخمین زده می‌شود که ۹ هواپیمای جنگی روسیه در پایگاه هوایی ساکی در کریمه، در ۲۲۵ کیلومتری (۱۳۶.۷ مایلی) پشت خط مقدم، در اولین حمله مهم اوکراین به پایگاه روسیه در شبه جزیره، منهدم شدند.

۱۶ اوت: یک سری انفجارها روستای مایسکویه در کریمه را به لرزه درآورد، زیرا یک انبار مهمات مشکوک روسیه در آتش سوخت و ۳۰۰۰ نفر را مجبور به تخلیه کرد. روسیه آن را «نتیجه خرابکاری» خواند.

۱۸ اوت: «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل متحد هشدار داد که آسیب به نیروگاه هسته‌ای زاپوریژژیا «خودکشی» است زیرا اوکراین و روسیه یکدیگر را به گلوله باران نزدیک نیروگاه متهم می‌کنند.

۲۰ اوت: «دریا دوگینا» دختر یک ملی‌گرای برجسته روسی به نام «الکساندر دوگین» در یک انفجار خودروی بمب‌گذاری شده در نزدیکی مسکو کشته شد که احتمالاً سوءقصدی به جان پدرش بوده است. اوکراین اتهامات روسیه مبنی بر دست داشتن در این حمله را رد کرد.

۲۴ اوت: اوکراین قرار بود روز استقلال خود از حاکمیت شوروی و شش ماهه سالگرد تهاجم گسترده روسیه را جشن بگیرد. این جشن همانند جشن‌های عمومی دیگر اوکراین به دلیل ترس از تشدید حملات روسیه لغو شد.

۳۱ اوت: روسیه جت‌های جنگنده خود را از کریمه بیرون کشید و موشک‌های زمین به هوای خود را برای دفاع در برابر حملات آینده افزایش داد. همچنین روسیه به منظور انجام تعمیرات، عرضه گاز به آلمان از طریق نورد استریم ۱ را به مدت سه روز متوقف کرد.

ماه سپتامبر

۱ سپتامیر: بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی وارد نیروگاه هسته‌ای زاپوریژیا شدند. همزمان «راویل ماگانوف» رئیس هیأت مدیره ومدیرعامل شرکت نفتی «لوک اویل» در شرایطی مرموز از پنجره بیمارستانی در مسکو سقوط کرد و جان باخت. لوک اویل یکی از معدود شرکت‌های روسی بود که با جنگ در اوکراین مخالفت کرد و خواستار پایان فوری جنگ شد.

اوکراین ۱۰ ماه گذشته را چگونه گذراند؟ + روزشمار جنگ

۳ سپتامبر: گازپروم تعطیلی نورد استریم ۱ را بدون ارائه تاریخی برای شروع مجدد جریان گاز ادامه داد. گازپروم تحریم‌های غرب را دلیلی بر این می‌دانست که نمی‌تواند نشتی و عیب لوله را برطرف کند و بروکسل آن را یک سلاح اقتصادی دانست. همچنین نیروهای اوکراینی سه حمله اصلی به منطقه خرسون انجام دادند. اوکراین همچنین پل‌های پانتونی را که توسط نیروهای روسی استفاده می‌شد، ویران کرد.

۷ سپتامبر: ایالات متحده به دلیل نیاز به پر کردن زرادخانه‌های خود و همچنین تأمین نیازهای اوکراین به دنبال افزایش دو برابری تولید گلوله‌های ۱۵۵ میلی متری برآمد و پنتاگون از افزایش تولید موشک‌های هیمارس خبر داد.

۹ سپتامبر: نیروهای اوکراینی بخش‌هایی از استان خارکف را بازپس گرفتند.

۱۰ سپتامبر: نیروهای اوکراینی به عنوان بخشی از یک ضد حمله بزرگ، کوپیانسک و ایزیوم را بازپس گرفتند. رئیس‌جمهور اوکراین گفت که اوکراین ۲۰۰۰ کیلومتر مربع (۷۷۰ مایل مربع) را از زمان شروع ضدحمله بازپس گرفته است.

۱۱ سپتامبر: وزارت دفاع روسیه نقشه‌ای را منتشر کرد که تأیید می‌کرد نیروهای روسی در منطقه خارکف به سمت ساحل شرقی رودخانه اسکل عقب‌نشینی کرده‌اند و اینکه شهرک‌های کوزاچیا لوپان و ووچانسک و لیپتسی تحت کنترل نیروهای اوکراینی درآمده، تأیید شد. شد. عصر همان روز وزارت دفاع روسیه، خروج رسمی نیروهای روسی از تقریباً تمام استان خارکف را اعلام کرد.

پس از حمله متقابل اوکراین در خارکف، روسیه حملات موشکی با موشک‌های کروز را بر روی اشیا زیرساختی حیاتی انجام داد که باعث خاموشی کامل و قطع آب در شمال شرقی اوکراین و استان‌های خارکف و دونتسک شد.

۱۲ سپتامبر: اوکراین ادعا کرد که به مرز روسیه و اوکراین رسیده است و زلنسکی گفت که نیروهای اوکراینی در مجموع ۶۰۰۰ کیلومتر مربع (۲۳۰۰ مایل مربع) را از روسیه در جنوب و شرق بازپس گرفته اند. گروهی از سیاستمداران روسی از جمله ۶۵ نماینده شورای شهر از سن پترزبورگ طوماری را امضا کردند و خواستار استعفای پوتین شدند.

۱۴ سپتامبر: نیروهای روسی هشت موشک کروز را به سمت سد مخزن Karachunivske پرتاب کردند که باعث سیل گسترده در کی یف و افزایش ۲.۵ متری (۸ فوت) سطح آب در رودخانه شد.

اوکراین ۱۰ ماه گذشته را چگونه گذراند؟ + روزشمار جنگ

۱۵ سپتامبر: ایالات متحده یک بسته کمکی ۶۰۰ میلیون دلاری به اوکراین، شامل مهمات اضافی هیمارس، ده‌ها هزار گلوله توپ ۱۰۵ میلی متری، هزار گلوله ۱۵۵ میلی متری، سیستم‌های ضد هواپیماهای بدون سرنشین، تجهیزات زمستانی و دستگاه‌های دید در شب اختصاص داد.

۲۰ سپتامبر: اکثریت اعضای دومای دولتی روسیه قانونی را با هدف «افزایش همبستگی در ارتش» تصویب کرد که به موجب آن مجازات سربازان خاطی تشدید می‌شود. بر پایه اصلاحاتی که مجلس عوام روسیه تصویب کرده، مجازات عدم پیروی از دستورات، فرار از خدمت یا تسلیم شدن به دشمن تشددید شده است. به طوری که بر اساس این اصلاحیه، حبس ترک یگان نظامی در دوران جنگ از ۵ به ۱۰ سال افزایش یافته است.

همچنین سربازانی که داوطلبانه تسلیم دشمن شوند با مجازات تا ۱۰ سال زندان مواجه خواهند شد و افرادی که از رفتن به جنگ یا پیروی از دستور مافوق خود در دوران جنگ امتناع کنند با مجازات تا ۱۰ سال حبس مواجه خواهند شد.

 

اوکراین ۱۰ ماه گذشته را چگونه گذراند؟ + روزشمار جنگ

همچنین در این روز، شورای اتحادیه اروپا ۵ میلیارد یورو کمک مالی کلان برای اوکراین تصویب کرد.

۲۳ سپتامبر: مناطق تحت اشغال روسیه همه پرسی برای پیوستن به روسیه برگزار کردند.

۲۶ سپتامبر: انگلیس به دلیل برگزاری همه پرسی توسط روسیه در سرزمین‌های اوکراین، تحریم‌های جدیدی را علیه روسیه وضع کرد. فهرست تحریم‌ها شامل ۹۲ شخص حقیقی و حقوقی از جمله ۳۳ مقام روسی اعزامی به سرزمین‌های اشغال شده اوکراین و همچنین ۵۵ مدیر ارشد شرکت‌های دولتی روسیه بود.

۲۷ سپتامبر: بیش از ۱۶۰۰ حساب تبلیغاتی روسیه توسط فیس بوک حذف شد. همچنین نتایج همه پرسی در سرزمین‌های تحت اشغال روسیه اعلام شد که همگی موافق الحاق به روسیه بودند که دونتسک ۹۹.۲۳ درصد، لوهانسک ۹۸.۴۲ درصد، خرسون ۸۷.۰۵ درصد و زاپوریژیا با ۹۳.۱۱ درصد موافق بودند.

۲۸ سپتامبر: ینس استولتنبرگ دبیرکل ناتو، نشت خط لوله نورد استریم را به اقدامات خرابکارانه نسبت داد وگارد ساحلی سوئد نشت چهارم را در نورد استریم ۲ پیدا کرد. ایالات متحده یک بسته کمکی ۱.۱ میلیارد دلاری به اوکراین را اعلام کرد.

۲۹ سپتامبر: فنلاند در نیمه شب مرزهای خود را به روی شهروندان روسیه بسته است. دولت فنلاند معتقد بود که بسیج روسیه و افزایش سریع حجم گردشگرانی که وارد کشور می‌شوند موقعیت و روابط بین المللی فنلاند را به خطر می‌اندازد.

ماه اکتبر

۱ اکتبر: سربازان اوکراینی پرچم این کشور را در ورودی شهر لیمان برافراشتند. روسیه تأیید کرد که کنترل لیمان را بعد از ظهر همان روز از دست داده است. زلنسکی اعلام کرد که سربازان اوکراینی یامپیل، شهر نزدیک لیمان را بازپس گرفتند.

همچنین کی یف از کشته شدن ۲۴ شهروند از جمله ۱۳ کودک در جریان حمله روسیه در خارکف خبر داد.

۴ اکتبر: به گفته «سرگئی شویگو» وزیر دفاع روسیه، از زمانی که روسیه اعلام بسیج کرده است، بیش از ۲۰۰ هزار نفر برای خدمت سربازی فراخوانده شده اند.

ایالات متحده یک بسته جدید ۶۲۵ میلیون دلاری به اوکراین شامل ۴ سیستم توپخانه موشکی هیمارس به اوکراین اختصاص داد.

۶ اکتبر: مقامات اوکراینی دو گور دسته جمعی را در لیمان آزاد شده پیدا کردند.

نیروهای روسی هفت موشک به ساختمان‌های آپارتمانی در زاپوریژیا پرتاب کردند که منجر به کشته شدن حداقل سه نفر و زخمی شدن دوازده نفر دیگر شد.

۸ اکتبر: انفجار در پل کریمه باعث سوختن بخشی و فروریختن بخشی دیگر شد که دست کم ۳ نفر در جریان این رخداد کشته شدند.

اوکراین ۱۰ ماه گذشته را چگونه گذراند؟ + روزشمار جنگ

۱۰ اکتبر: روسیه یک حمله موشکی گسترده در سراسر خاک اوکراین از جمله کی یف پایتخت این کشور انجام داد که منجر به کشته شدن حداقل ۲۳ غیرنظامی و مجروح شدن بیش از ۱۰۰ نفر شد. پوتین گفت که روسیه این حمله را به عنوان انتقام حمله به پل کریمه انجام داده است. سفارت آلمان در کیف به دلیل این حملات آسیب دید. هیچ مقامی در سفارت حضور نداشت زیرا از زمان آغاز جنگ خالی بوده است.

۱۲ اکتبر: مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه ES-۱۱/۴ را با اکثریت بزرگ به تصویب رساند و از کشورها خواست تا چهار منطقه جدا شده از اوکراین را به رسمیت نشناسند و از مسکو خواست که مسیر خود را تغییر دهد. ۱۴۳ کشور عضو از جمله چین و هند رأی موافق و ۳۵ کشور ممتنع دادند. تنها بلاروس، کره شمالی، نیکاراگوئه، روسیه و سوریه به این قطعنامه رأی منفی دادند.

۱۵ اکتبر: در پی تیراندازی دو تیرانداز به سوی گروهی از داوطلبان در یک زمین آموزشی نظامی روسیه در سولوتی استان بلگورود، در نزدیکی مرز با اوکراین یازده نفر کشته و ۱۵ نفر زخمی شدند. دو مهاجم در جریان این حادثه کشته شدند.

۱۷ اکتبر: یک فروند جنگنده بمب افکن سوخ و-۳۴ روسیه با یک ساختمان مسکونی در شهر ییسک روسیه برخورد کرد و باعث آتش گرفتن چندین آپارتمان شد. به گفته آژانس‌های روسی، خلبانان موفق شدند به سلامت از هواپیما خارج شوند. در این رخداد ۱۳ نفر کشته و ۱۹ نفر مجروح شدند.

۱۸ اکتبر: نیروهای روسیه به «زیرساخت‌های حیاتی» در ژیتومیر در شمال کی یف حمله کردند که منجر به قطع آب و برق در ژیتومیر شد. زلنسکی مدعی شد که طی ۸ روز گذشته از ۱۰ اکتبر، یک سوم نیروگاه‌های اوکراین تخریب شده است. روستاها و شهرها به دلیل حملات به زیرساخت‌های برق بدون برق باقی مانده اند.

در مبادله زندانیان بین اوکراین و روسیه، ۱۰۸ زن از جمله ۹۷ پرسنل خدماتی و ۳۷ نفر از آزوفستال تخلیه شدند.

پارلمان اوکراین، «جمهوری چچن ایچکریا» را به عنوان سرزمینی که به طور موقت توسط روسیه اشغال شده به رسمیت شناخت.

۱۹ اکتبر: پوتین در استان‌های دونتسک، لوهانسک، خرسون و زاپوریژیا که ضمیمه شده اند، حکومت نظامی اعلام کرد.

اوکراین ۱۰ ماه گذشته را چگونه گذراند؟ + روزشمار جنگ

۲۲ اکتبر: قطع برق در سراسر اوکراین گزارش شد زیرا حملات هوایی روسیه در سراسر کشور به زیرساخت‌های حیاتی و تأسیسات انرژی ضربه زد.

۲۳ اکتبر: ایالات متحده ادعای روسیه از استفاده اوکراین از بمب کثیف را رد کرد و دو هفته بعد، بازرسان هسته‌ای سازمان ملل اعلام کردند که هیچ مدرکی دال بر وجود یا استفاده از بمب کثیف در اوکراین پیدا نکرده اند.

۲۶ اکتبر: ادعا شد روسیه شروع به جذب اعضای سپاه کماندوی ارتش ملی افغانستان، سربازانی کرده که توسط نیروهای دریایی ایالات متحده و نیروهای بریتانیا آموزش دیده بودند.

۳۱ اکتبر: نیروهای ارتش روسیه بیش از ۵۰ موشک را به زیرساخت‌های انرژی در کی یف و مناطق دیگر مانند خارکف، زاپوریژیا، چرکاسی و کیرووهراد پرتاب کردندکه ۱۳ نفر در این حملات زخمی شدند. ۱۸ تاسیسات مورد حمله قرار گرفته است و ۴۰ درصد از ساکنان کی یف بدون آب هستند و ۲۷۰ هزار آپارتمان بدون برق مانده اند.

ماه نوامبر

۱ نوامبر: روسیه از تکمیل بسیج نیروهای خود خبر داد.

۳ نوامبر: ایالات متحده مدعی شد که کره شمالی به صورت مخفیانه توپخانه جنگی به روسیه ارسال می‌کند. در مبادله زندانیان، ۱۰۷ سرباز به خانواده‌های خود بازگردانده شدند.

۹ نوامبر: نیروهای روسی عقب نشینی خود را از شهر خرسون به کرانه شرقی دنیپرو اعلام کردند. «کریل استرموسوف» معاون رئیس منطقه خرسون، در یک تصادف رانندگی جان باخت.

۱۰ نوامبر: یک مقام ایالات متحده از کمک نظامی ۴۰۰ میلیون دلاری به اوکراین خبر داد که شامل مهمات برای سامانه موشکی توپخانه با تحرک بالا (هیمارس)، خمپاره و موشک برای سیستم ضد هوایی هاوک و غیره است.

اوکراین ۱۰ ماه گذشته را چگونه گذراند؟ +روزشمار جنگ

۱۴ نوامبر: مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه‌ای را تصویب کرد و در آن روسیه را مسئول تمام خسارات وارده به اوکراین دانست و خواستار غرامت شد.

۱۵ نوامبر: روسیه حدود ۸۵ تا ۱۰۰ موشک به سمت از شهرهای چند شلیک کرد. این کمپین بمباران استراتژیک منجر به قطع برق و آب در شهر شده است. نیروی هوایی اوکراین مدعی شد که حدود ۷۷ موشک از ۹۶ موشک روسی سرنگون شده است.

یک موشک از مرزهای لهستان عبور کرد و به روستای پرژوودوف اصابت کرد و دو غیرنظامی کشته شدند. رهبران ارشد در لهستان یک جلسه اضطراری برگزار کردند.

۲۰ نوامبر: «پنی هانره» وزیر دفاع نیوزیلند، اولین وزیر نیوزیلند بود که از کی یف بازدید کرد. او اشاره کرده است که نیوزلند آماده است تا کمک‌های بیشتری را برای اوکراین در نظر بگیرد.

۲۳ نوامبر: اروپا، روسیه را به دلیل آنچه «حمله سیستماتیک به غیرنظامیان و ارتکاب جنایات جنگی» خوانده، «دولت حامی تروریسم» اعلام کرد. این اعلامیه نمادین، خواستار تحریم‌های بیشتر شده بود.

ارتش روسیه ۶۵ تا ۷۰ موشک به سمت شهرک‌های غیرنظامی و زیرساخت‌های انرژی پرتاب کرد که گفته می‌شد ۵۱ فروند از آنها سرنگون شده است. این حمله باعث خاموشی مناطق بیشتر شد و نیروگاه هسته‌ای را مجبور به تعطیلی کرد.

آمار جدید روسیه از تلفات و خسارات نظامی اوکراین

 

ماه دسامبر

۲ دسامبر: «میخائیلو پودولیاک» مشاور رئیس جمهور اوکراین ادعا کردد که از ۲۴ فوریه ۱۰ تا ۱۳ هزار سرباز اوکراینی کشته شده اند که آخرین آمار آن در ماه اوت ۹ هزار نفر بود.

۵ دسامبر: انفجارها در دو پایگاه هوایی روسیه گزارش شد: در پایگاه هوایی انگلس -۲ در منطقه ساراتوف به دو فروند Tu-۹۵ آسیب رسانده شد. دیگری در پایگاه هوایی نظامی دیاگیلوو در نزدیکی ریازان، یک کامیون سوخت را منهدم کرد و سه نفر را کشت و پنج نفر را مجروح کرد.

پس از این حملات، روسیه موج جدیدی از حملات موشکی را علیه اوکراین آغاز کرد که شامل حدود ۷۰ موشک کروز بود. اوکراین مدعی شد ۶۰ موشک سرنگون شده است، روسیه اما تاکید کرد ۱۷ هدف بر روی زمین مورد اصابت قرار گرفته است.

۷ دسامبر: بقایای راکت‌های روسی اوراگان، اسمرچ و اس -۳۰۰ در خارکف جمع آوری و تا ۷ دسامبر ۲۰۲۲، حدود ۵۲ هزار شیء انفجاری در منطقه خارکف خنثی شد.

۹ دسامبر: پوتین فاش کرد که در حال بررسی پذیرش مفهوم «حمله پیشگیرانه» از سوی ایالات متحده است. به گفته وی، ایالات متحده چند سال پیش آشکارا این سیاست را مورد بحث قرار داده است اما در حال حاضر روسیه فقط در مورد آن فکر می‌کند. چند ساعت پس از بیانیه پوتین، «ینس استولتنبرگ»، دبیر کل ناتو، هشدار داد که احتمال واقعی یک جنگ بزرگ بین روسیه و ناتو وجود دارد.

در نزدیکی خرسون، گزارش‌هایی مبنی بر اشغال مجدد یک جزیره آزاد شده قبلی توسط روسیه منتشر و از سوی برخی منابع غیررسمی روسی تأیید شد. ستاد کل نیروهای مسلح اوکراین بعداً در ۱۵ دسامبر ادعا کرد که روسیه روند اخراج اجباری ساکنان غیرنظامی جزیره را آغاز کرده است.

۱۰ دسامبر: ادعا شد که روسیه از هواپیماهای بدون سرنشین ساخت ایران برای ضربه زدن به دو تاسیسات انرژی در اودسا استفاده کرده و تمام زیرساخت‌های غیر حیاتی بندر ۱.۵ میلیون نفری اوکراین را بدون برق باقی گذاشته است.

همچنین اوکراین یک حمله موشکی به شهر ملیتوپل تحت اشغال روسیه از جمله در یک پادگان نظامی روس انجام داد. به گفته مدیران مستقر در روسیه، چهار موشک به شهر ملیتوپل اصابت کرده است. علاوه بر این، انفجارهایی در دونتسک و کریمه گزارش شد.

۱۱ دسامبر: زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین گفت که نیروهای روسی شهر باخموت را به «ویرانه های سوخته» تبدیل کرده اند.

نیروهای اوکراینی به ملیتوپل اشغالی، شهری واقع در جنوب شرقی این کشور حمله کردند.

۱۲ دسامبر: زلنسکی رئیس‌جمهور اوکراین از گروه هفت (جی ۷) درخواست تانک، توپخانه و تسلیحات دوربرد کرد. این گروه در پاسخ، متعهد شد که الزامات اوکراین را برآورده می‌کند.

بریتانیا فرماندهان نظامی روسیه را به دلیل حملات موشکی و بازرگانان ایرانی را به اتهام تولید و تامین پهپادهای نظامی تحریم کرد. همچنین اتحادیه اروپا ۲۰ فرد و یک نهاد ایرانی را به دلیل نقض حقوق بشر تحریم کرد. وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا نیز مدعی شده‌اند که مدارکی برای حمایت ایران از ارسال پهپادهای شاهد -۱۳۶ به روسیه علیرغم انکار هر دو کشور دارند.

۱۴ دسامبر: سه انفجار در مرکز کیف شنیده شد. رئیس جمهور اوکراین ولودیمیر زلنسکی مدعی شد که نیروهای پدافند هوایی اوکراین ۱۳ پهپاد شاهد ایرانی را سرنگون کرده اند. گزارش‌ها حاکی از آن است که مقامات آمریکایی در حال نهایی کردن و آماده‌سازی طرحی برای ارائه سامانه پیشرفته پدافند هوایی پاتریوت به اوکراین هستند.

اوکراین ۱۰ ماه گذشته را چگونه گذراند؟ + روزشمار جنگ

«آندری یرماک» رئیس دفتر رئیس جمهور اوکراین گفت که آنها حدود ۶۴ پرسنل نظامی و یک شهروند آمریکایی را در جریان معامله مبادله زندانیان با روسیه آزاد کرده اند.

۱۵ دسامبر: زلنسکی گفت که روسیه باید تا کریسمس خروج نیروهای خود را به عنوان گامی برای پایان دادن به درگیری آغاز کند.

«ماریا زاخارووا» سخنگوی وزارت خارجه روسیه هشدار داد که اگر آمریکا گزارش‌هایی مبنی بر ارسال سامانه‌های پدافند هوایی پاتریوت به اوکراین را تأیید کند، «به معنای مشارکت گسترده‌تر پرسنل نظامی در خصومت‌ها و پیامدهای احتمالی است». زاخارووا استقرار احتمالی سامانه دفاع هوایی را «یک اقدام تحریک آمیز دیگر از سوی ایالات متحده» خواند. و گفت که ایالات متحده «به طور مؤثر به یک طرف» در جنگ تبدیل شده است.

مدرسه اقتصاد کیف گزارشی را منتشر کرد که تخمین می‌زند تا نوامبر ۲۰۲۲، تهاجم روسیه ۱۳۶ میلیارد دلار خسارت مستقیم به زیرساخت‌های اوکراین وارد کرده است. زیرساخت‌های انرژی، صنعت، شرکت‌های دولتی و خصوصی بیشترین اثرپذیری را داشته اند.

شهر خرسون که به تازگی آزاد شده بود، به دنبال گلوله باران اخیر روسیه که حداقل دو نفر در جریان آن کشته شدند، کاملاً بدون برق است. اداره نظامی خرسون گفت که شهر در ۲۴ ساعت گذشته ۸۶ بار با توپخانه، MLRS، تانک، خمپاره و پهپاد مورد اصابت قرار گرفته است.

«ولکر ترک» کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل، خلاصه‌ای از ۴۴۱ قتل از جمله ۸ دختر در جریان درگیری را منتشر کرد.

ایالات متحده آموزش‌های خود را به ۵۰۰ اوکراینی هر ماه در آلمان گسترش می‌دهد.

۱۶ دسامبر: روسیه حدود ۷۶ موشک به کی یف، خارکف، پولتاوا و کرمنچوک شلیک کرد و زیرساخت‌های این مناطق را ویران کرد.

 

منبع: مهر


:: بازدید از این مطلب : 307
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 26 فروردين 1402

بعضی موقع ها خیلی از ماها به خاطر بعضی وابستگی ها (مالی، فکری، فامیلی و...) و یا لجاجت با طرف مقابل در قضاوت هایمان دچار خطا می شویم. ممکن است حتی پی به اشتباه خود نیز نبریم. باورمان همان هست که پنداشته ایم. اگر از مفاهیمی که زینت بخش انسان هستند اندک بهره ای داشته باشیم، شاید تلنگری به ما بزند تا گرفتار کج فهمی نشویم. 

چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی می گذرد. در طول این مدت آمریکا که پرچو دار لیبرالیسم است بر خلاف آنچه به نام آزادی تبلیغ می کندلحظه ای از دشمنی با جمهوری اسلامی غافل نبوده است. ادامه دارد


:: بازدید از این مطلب : 516
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
یک شنبه 20 فروردين 1402

 مادر کیان پیر فلک به جایی رسیده که

قاتل پسرش را مظهر شرف می داند

همشهری: مادر کیان پیرفلک به جایی رسیده که  قاتل پسرش را مظهر شرف می داند

وقتی از جنگ روایت ها حرف میزنیم از چه چیز سخن می گوئیم؟ شاید باورتان نشود. اما قدرت جنگ روایت ها در دگرگون سازی انسان ها فراتر از تصور است.

در جنگ سخت یک نفر کشته و حذف می شود.

در جنگ نرم یکی نفر حذف می شود و به جبهه مقابل اضافه می شود.

اما در جنگ روایت ها یک نفر بدون اینکه حذف شود و در همان جبهه داخلی برای جبهه مقابل کار می کند.

در جنگ روایت ها کار با اعتقادات شما ندارند، کار با علائق شما ندارند، تنها و تنها قرارست آنچه می بینید را نبینید و بالاعکس.

این جنگ سهمگین ترین و ویران کننده ترین است. نتیجه این جنگ یک مسخ هویتی است.

یک نمونه مادر کیان پیرفلک. ببینید جنگ روایت ها با یک مادر داغدیده چه می کند.

وقتی فرزندش را کشتند، آنچنان غرق رسانه های دشمن بود که برای خونخواهی فرزندش به دامن قاتلان او پناه برد.

و حالا که قاتل اصلی کیان را یافتند و قرارست قصاص شود، مدعی بی گناهی او شده است و هشتگ نه به اعدام یک بی گناه می زند. به واقع ببینیم چه فرآیندی درون یک نفر باید طی شود که قاتل فرزندش را مظهر شرف بداند و برای آزادی اش کمر راست کند؟ اینها ثمرات یک جنگ تمام عیار ذهنی است.

مادر کیان یک نمونه است. هرچند امیدوارم این مادر بیدار شود، اما چنین روزگار تلخی در کمین خیلی هاست.

این روزها با میدان داری رسانه های ضدانقلاب، رسانه های اجتماعی نیز مملو از متن هائی است که نشان می دهد عده ای چطور چشم وگوش بسته سر قبرهای خالی گریه می کنند. عده ای که ناباورانه کشته سازی های تصنعی را باور کردند و خود را صاحب عزا می دانند. یک نمونه آشکار آن نیکا شاکرمی که داغداران او نه اطلاعیه دستگاه قضا و بلکه گزارش پزشکی قانونی را هم باور نکردند. یا نگین عبدالملکی که به بیان پدرش مرگ او بر اثر مسمومیت بوده و اما همچنان برای عده ای کشته اغتشاشات است.

اما سخن اینجا نیست....از مصداق مادر کیان و نمونه های مشابه عبور کنیم.

اصل جنگ در تسخیر روح و روان است. ابزار نیز فراتر از رسانه است. با یک جنگ ترکیبی مواجهیم که رسانه نیز جزئی از آن است. هدف نهایی این جنگ نیز تسخیر ذهن هاست.

دشمن وقتی متوجه شد خاک و جسم این مردم را نمی تواند تصرف کند، سراغ ذهن ها رفته است. هر ذهنی به تسخیر برود گوئی جسم یک نفر به بند کشیده می شود و بخشی از خاک و سرمایه کشور به غارت می رود.

در این جنگ ترکیبی، اقتصاد هم ابزار تسخیر ذهن است؛ حجاب نیز؛ اغتشاشات نیز... همه و همه ابزار است تا مادر کیان نبیند. تا من و شما نبینم. همین.

و اما در نهایت یک پیشنهاد ساده: در جهاد تبیین کم و کسری داریم. حقیقت دست مردم نمی رسد. باید تقویت شویم. اما در کوتاه مدت چاره چیست؟ چه کنیم؟

چاره اینست: هر امری را در این روزگار با اعتنا به نقشه دشمن ببینید. او چه می کند و چه می‌خواهد و سهمش چیست؟ ماجرا متفاوت خواهد شد. امتحان کنید.

 

منبع: همشهری

مروری بر گذشته

yazahramadade
yazahramadade
۵ ماه قبل
همیشه میگن چاه کن همیشه ته چاهه مصداق مادر پیر فلکه .به خاطر مکر وجهل مادر بچه طفل معصومش کشته شد شمایی که با تمام عوامل تروریستی رابطه داشتی میدونستی ساعت چند شلیک میشه اینو هم فکر میکردی اون پاسدار وبسیجی که نقشه براش میکشی هم پدر داره هم مادر داره هم زن وبچه ودرکل مثله شما یه انسانه با پرپر شدن بچت بدست جهل خودت امید وارم به عواقب کارت فکر کنی نه اینکه بری سرخاک بچت ابروی هرچی مادره به تاراج بزاری وشعر اتل متل برای کریمی جونت بخونی به قران ورهبر توهین کنی من نمیدونم کجای دنیا به تو مادر داغ دیده میگن
???? قاتل اصلی کیان پیرفلک، علی کریمی است..
 
 

کاربری با به اشتراک گذاشتن تصویری نوشت:

قاتل اصلی کیان پیرفلک، علی کریمی است. استوری چند روز گذشته وی را ببینید.

دستور حمله به ماشین‌های پلاک شخصی با شیشه دودی را می‌دهد، چرا که ماشین خودشان است.

 

قاتل اصلی کیان پیرفلک، علی کریمی است +عکس

 

قاتل اصلی کیان پیرفلک، علی کریمی است +عکس

 

 


:: بازدید از این مطلب : 296
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
چهار شنبه 16 فروردين 1402

خبرگزاری رسمی چین «شینهوا» در گزارشی تفصیلی در این خصوص نوشت:

کارشناس حقوق بشر سازمان ملل متحد اعلام کرد تحریم ها و تحریم های ثانویه در شکل های متفاوت علاوه بر تاثیر منفی بر اقتصاد ایران منجر به تخطی های جدی حقوق بشر در چالش های انسانی از جمله حقوق بیماران در ایران شده است.

کاظم غریب آبادی معاون ارشد قوه قضاییه ایران در امور بین الملل گفت تحریم های آمریکا منبع اصلی درآمد ایران یعنی فروش نفت و بخش بانکداری را هدف قرار داده است که در نهایت حق مردم ایران برای توسعه و رفاه است. براساس گفته های یک کارشناس حقوق بشر سازمان ملل متحد این تحریم ها به علاوه تحریم های ثانویه در اشکال مختلف نه تنها بر اقتصاد ایران بلکه بر چالش های بیماران ایرانی نیز تاثیر گذاشته است.

«اپیدرمولیزیس بولوسا» که به بیماری پروانه ای معروف است یکی از نادرترین بیماری ها و اختلالات پوستی است که کودکان ایرانی از آن رنج می برند و تحریم های آمریکا نمک پاشیدن بر زخم این بیماران است. بیماری پروانه ای بیماری موروثی است که در پوست و غشای مخاطی ایجاد تاول‌های خون‌ریزی دهندهٔ دردناک می‌کند. شیوع این بیماری ۱ در ۵۰ هزار نفر است و واگیردار نیست. به این بیماران به دلیل نازک شدن پوستشان که به نازکی بال های پروانه می شود کودکان پروانه ای گفته می شود. تاول ها و خونریزی ها ممکن است در واکنش به جراحتی کوچک و حتی سوختگی یا خاریدن موضع ایجاد شود. این اختلال بسیار دردناک است و احساس درد این بیماران مشابه سوختگی های درجه ۳ است.

بیماران «پروانه ای» را بیشتر بشناسید

 آنچه داستان بیماران پروانه ای ایران را ناراحت کننده تر می کند این است که اکثریت آنها را کودکان تشکیل می دهند. یکی از این کودکان به نام محمد رضایی در مصاحبه با خبرنگاران گفت پوستش به سرعت زخم و جراحات عفونی بسیار دردناک می شود. وی باوجود این که کودک است علاوه بر آگاهی از بیماری خود دلیل رنج مضاعفش را نیز که تحریم های آمریکاست می داند.

در ادامه این گزارش آمده است برای این کودکان لباس های مناسب وجود ندارد و یک تولیدکننده سوئدی به نام مپیلکس که یکی از شاخه های شرکت سوئدی مولنیلک است می تواند لباس های مناسب برای این افراد را تولید کند تا از درد و رنج آنها بکاهد.در واقع بقای این بیماران کاملا بستگی به استفاده در زمان مناسب از این لباس هاست. با وجود این تحریم های آمریکا برای بیماران ایرانی این فرصت را از بین برده است.

این موضوع زمانی مطرح شد که ده ها بیمار پروانه ای در ایران بدلیل فقدان داروهای لازم و مورد نیازشان جان خود را از دست دادند و بسیاری دیگر از جراحت های فیزیکی جدی از جمله قطع عضو رنج می برند.

بیماران «پروانه ای» را بیشتر بشناسید

ایران در ۴ دهه گذشته تحت فشار تحریم های آمریکا بوده است و این تحریم ها اکنون بدلیل خروج آمریکا از برنامه اقدام مشترک (برجام) در ماه مه سال ۲۰۱۸ تشدید شده است. به رغم ادعای ریاکارانه آمریکا درخصوص موارد حقوق بشری از جمله مواد غذایی و دارو که در فهرست تحریم ها نیستند، ممنوعیت های صادرات نفت و بخش بانکداری ایران در عمل، ایران را از واردات چنین کالاهایی محروم کرده است.

 

مادر یکی دیگر از بیماران ایرانی نیز گفت افراد پشت پرده تحریم ها و آنها که دسترسی به لباس های مپیلکس را در ایران غیرممکن کرده اند لحظه ای خودشان را به جای بیماران ایرانی بگذارند. اگر کودکان، آشنایان و بستگان خودشان دچار این بیماری بودند و بخاطر تحریم ها رنج مضاعف می بردند چه می کردند؟ اصلا همه این سخنان را کنار بگذاریم آیا یک انسان تا این اندازه باید رنج بکشد تا به لباسی که به راحتی امکان فراهم کردنش وجود دارد دست یابد.

باتوجه به تاثیرهای منفی تحریم های آمریکا، حمیدرضا هاشمی گلپایگانی روحانی که موسس خانه بیماران پروانه ای به عنوان سازمان غیردولتی برای کودکان پروانه ای است در مصاحبه با خبرنگاران گفت: « پیش تر ما به راحتی به لباس های مپیلکس دسترسی داشتیم. به هرحال به دلیل تحریم ها و خروج یکجانبه آمریکا از برجام تشدید فشارهای تحریم به ویژه برای بیماران قابل مشاهده است.»

وی که دخترش به مدت ۲۱ سال از این بیماری رنج می برد افزود لباس های مپیلکس طوری طراحی شده اند که بر روی زخم ها قرار می گیرند و به بیماران این امکان را می دهند که بدون آسیب به جراحات و زخم ها لباس ها را بپوشند و از تن دربیاورند تا به پوست و بافت های بدنشان نچسبند و درد کمتری بوجود آورد.این لباس ها به بیماران این امکان را می دهند تا به پشت دراز بکشند و شب ها بخوابند در عین حال خارش کمتری داشته باشند.

هاشمی گلپایگانی تصریح کرد در نامه ای که از سوی بنیاد خانه بیماران پروانه ای به مولنیلیک نوشته بوده، این شرکت دارویی در پاسخ اعلام کرده به دلیل تحریم های آمریکا امکان تامین لباس های لازم برای بیماران ایرانی را ندارد.

طی سالهای گذشته مقامات ایرانی بارها تاثیر منفی تحریم های آمریکا در مسائل حقوق بشری را نکوهش کردند و تلاش کردند تا آگاهی جامعه بین الملل را دراین باره افزایش دهند.

کاظم غریب آبادی معاون ارشد قوه قضاییه ایران در امور بین الملل و دبیر شورای عالی حقوق بشر ایران اخیرا ادعای آمریکا را به عنوان دروغ بزرگ که دارو و مواد غذایی در فهرست تحریم ها قرار ندارند رد کرد و افزود چین ادعاهایی برپایه واقعیت نیست. وی با اشاره به اینکه تحریم های آمریکا مستقیما منابع اصلی درآمدهای ایران را هدف قرار داده گفت تحریم فروش نفت و بخش بانکداری ایران در نهایت به رفاه و آسایش مردم ایران ضربه می زند.

وی در پایان سخنانش گفت این موضوع جان بیماران ایرانی را که حق زندگی و سلامتی دارند در معرض خطر جدی قرار داده است.

پس از اینکه در ماه مه سال ۲۰۲۲ آلنا دوهان گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد به ایران سفر کرد و تاثیرات منفی اقدامات یکجانبه آمریکا شامل تحریم ها و تحریم های ثانویه و اشکال دیگر آن بر روی اقتصاد ایران که منجر به تخطی های جدی درباره چالش های حقوق بشری بود دیده شد، فریاد ایران از سوی کارشناسان حقوق بشر در سازمان ملل متحد به صدا درآمد.

وی در گزارش خود نوشت نگرانی های ویژه ای درباره چالش مهم خریداری و تحویل داروهای نجات بخش و مهم که از سوی شرکت های خارجی تولید می شوند و برای بیماری های خاص، جدی و نادر وجود دارد. گزارش دوهان همچنین ادعاهای واشنگتن درباره معافیت های بشردوستانه را به چالش کشید. این کارشناس سازمان ملل دریافت باوجود اینکه اسناد تحریم ها نشان می دهند داروها و تجهیزات پزشکی معافیت دارند اما تحویل آنها به ایران به شدت تحت تاثیر تحریم های آمریکا در تجارت، سرمایه گذاری، حمل و نقل و شرکت های بیمه و محدودیت های پرداخت های بین المللی از سوی کسب و کارهای خارجی تضعیف می شوند و این موضوع موانع جدی برای حقوق انسانی در بدست آوردن بالاترین استاندارد سلامت ایرانیان ایجاد می کند.

 

منبع: ایرنا

:: بازدید از این مطلب : 328
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
سه شنبه 15 فروردين 1402

 رضا گنجی کارشناس سیاسی طی یادداشتی نوشت: همیشه این پرسش مطرح بوده است که چرا غالبِ اصلاح طلبان و مخالفین جمهوری اسلامی، بصورت متحد تا این حد مخالف بهبود روابطِ تهران با قدرت های نزدیک، خاصه روسیه و چین هستند؟ اِصرارِ این افراد در متهم کردن این دو قدرت و تبرئه آمریکایی ها در چیست؟

آیا این مخالفت مطابقِ سیاست های رسمی رهبرانِ اصلاح طلبِ ایرانی است؟ چه گروهی با چه اهدافی در داخل این حزب، برنامه ی تضعیفِ تماس با دیگر قدرتها برای برتر جلوه دادن سلطه غرب را دنبال می کند؟

ایراد گرفتن از نشستنِ با فاصله ی روسای جمهور ایران و روسیه بخاطر شرایط کرونایی، عیب جویی از کیفیتِ استقبال و بدرقه ی مقاماتِ خُرد و کلان در این کشورها تا انتقاد از ناتوانی در سخن گفتن به زبانی دیگر، همه از سرِ غیظ شان بخاطر موفقیتِ دیپلماسی منطقه ای و فرامنطقه ای اخیرِ دولت رئیسی است یا دستور این است که این نیروهای نیابتی غرب بعنوان مدافعان دائمی واشنگتن در سرزمینِ پارسیان، باید به هر شکل ممکن مانع نفوذ این قدرتها بشوند و ایضا اجازه ندهند که محصولِ دوستی با دیگر کشورها احیانا باعثِ بهبودِ اوضاع ایرانیان و محبوبیت بیشتر نظامِ فعلی بشود؟ (البته ایراد گرفتن های بدون منطق و نق زدن های همیشگی دیگر بخشی از خصلتِ این جریان سیاسی شده است. حاکمیت چه روابط با دیگر دول را بهبود ببخشد و چه نبخشد در هر دو صورت اینها بهانه ای برای غر زدنِ بی سبب دارند.)

اصلاح طلبان پادوی غرب در شرق؟

برافروختگی و عصبانیتِ جریانِ اصلاح طلب از موفقیتِ دولت فعلی در بهبود روابطِ دیپلماتیک با کشورهای منطقه خاصه عربستان و دیگر بازیگرانِ مهم در فضای بین الملل، قابل فهم است. اینکه برای کوچک شمردن تلاشِ دیپلماتیک دولت، این موفقیت ها را تنها بخاطرِ ورودِ "شمخانی" به بازی بدانید! تا دولت را ناتوان در این عرصه بخوانید، از سوزش تان است نه بیانِ حقیقت. واقعا بر این باورید که حافظه مخاطب تا این حد نحیف است که نداند شما تا دیروز چه دشنام ها که در خلوت و جَلوت، نثارِ شمخانی بخاطر گرایشات و کنش های انقلابی اش می کردید و حضورش در شورای عالی امنیت ملی را "بی خاصیت" می دانستید؟

اصلاح طلبان و براندازان به خواست و میلِ مقاماتِ مافوق شان در رسانه ها و فضاهای مجازی تا مدتها با لیست کردنِ خیانت های چین و روسیه در موضوع ایران بدنبال برهم زدن هر نوع مراوده بودند در حالی که می دانستند هرگز میزان و کیفیت خیانت های غرب، خاصه انگلیس و آمریکا در ایران در مقاسیه با بد عهدی های روسیه و چین همسنگ هم نیستند.

اصلاح طلبان پادوی غرب در شرق؟

نقطه اشتراک محمد خاتمی و حسن روحانی بعنوان روسای جمهور پیشین ایران با گرایش اصلاح طلبانه از نوع اصلاحات غربی، علاقه و ارادت خاص شان به جهان غرب بوده است. تملق و تعریف از غرب و فرهنگ غربی در این دولت ها از حد گذشته بود. البته هر دو در سالِ پایانی ریاست جمهوری شان تبدیل به منتقدین سیاست های غربی شده بودند اما حاضر نشدند آنطور که شایسته بود بی پروا مخالفت و نفرت شان از غرب و آمریکا را جار بزنند.

دولتِ معروف به "دولت اصلاحات" از سطح وزرا تا مقامات میانه، بخاطر عُلقه شدیدشان به غرب، برای بهبود روابط با آمریکا فشارهای بسیاری را به حاکمیت و رهبر عالی ایران آوردند. کارهایی برای نرم کردنِ دلِ دوستانِ افرنگی شان هم انجام دادند اما در نهایت، حاصلِ همه ی خوش رقصی ها و لبخند هایشان به غرب "هیچ" بود.

اسناد آشکار زیادی در بستر رسانه وجود دارد مبنی بر اینکه روسای جمهور اصلاح طلبان سرانجام به این باور رسیده بودند که دلیل شکستِ همه ی تلاش های دیپلماتیک برای حل و فصل مشکلات، بدون تردید آمریکا است اما آنها هنوز فکر می کنند که اگر سیاستِ افشاگری درباره عملکردِ سراسر مخربِ غرب در موضوع ایران را در پیش بگیرند، از سوی حامیان شان مورد شماتت قرار خواهند گرفت. چرا؟

چرا هنوز نمی خواهند بپذیرند و صادقانه به طرفداران شان بگویند که نگاه غرب به جریان اصلاح طلب و دگر اندیش، هرگز فراتر از یک نگاه ابزاری برای ایجاد تقابل با حاکمیت دینی و سیاسی در ایران نبوده و نخواهد بود؟

وقتی که بوش، رئیس جمهور وقتِ آمریکا، ایران را "محور شرارت" خواند، خاتمی فهمید که آنهمه کمک به یانکی ها در جنگِ افغانستان تاثیری در تغییر سیاستِ "ایران هراسی" نداشته است. خاتمی بعنوانِ مبدع نظریه " گفتگوی تمدنها"، معتقد به سیاستِ "تنش زدایی" و سیاستِ بکارگیری "زبان نرم در روابط بین الملل" خیلی دیر پی به این نکته برد که اساسا غرب "زبانِ نرم" نمی فهمد.

"حاکمیت نظام اسلامی، امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور هیچ زمان در طول بیست و هفت سال گذشته مورد حمایت و حتی موردِ پذیرشِ آنها (آمریکا و غرب) به صورت واقعی قرار نگرفت. تفکر حاکم بر ایران و اراده این ملت بزرگ مبتنی بر استقرار و ترویج مردم سالاری دینی و استقلال طلبی و عدالت‌خواهی هیچ‌گاه خوشایند غرب نبوده و نخواهد بود." خاتمی این سخن را در مرداد سال ۱۳۸۴ بیان کردند. سالی که مریدانش وقتی نتوانستند او را در مقابل نظام قرار بدهند، بدنبال "عبور" از او بودند. سالی که دیگر شیفته گانش نمی خواستند او "لیدر اصلاحات" باشد. سالی که خاتمی حتی شجاعت شرکت در مراسم روز دانشجو را نداشت. سالی که دوستادارنش او را با القابی چون " ممد پیرپکاجکی"، " ممد خالی بند"، "شهبانو" و "شناگر استخر" و ... صدا می زدند.

چنین رویکردهای غلطِ سیاسی مردی با عبای شکلاتی در نهایت آنقدر دولت اش را ضعیف کرد که کاندیداهای موردِ تاییدشان (هاشمی، کروبی، معین) در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری، به طرز بدی از یک رقیبِ گمنام شکست خوردند و عملا جریانِ دوم خرداد و زیر شاخه های آن همچون "حزبِ برادرِ بزرگتر" تا به امروز در اغلبِ انتخابات نتوانستند پیروزِ میدان باشند.

اصلاح طلبان پادوی غرب در شرق؟

از دید بسیاری از سیاستمداران ایرانی، سالها بعد، حسن روحانی همان خطاهایی را مرتکب شد که خاتمی مرتکب شده بود. خطای " اعتماد به غرب".

روحانی با رونمایی از مردِ اولِ دیپلماسی در دولت اصلاحات، یعنی دکتر ظریف بدنبالِ "انقلاب در دیپلماسی" بود. شعار روحانی، "تعامل سازنده با جهان در چارچوب دولت توسعه گرا" بود. وزیر خارجه وقتِ ایران بالاخره توانست بعد از سیزده سال و بعد از فراز و فرودهای بسیار، پرونده هسته ای ایران را با وجود مخالفت هایی در داخل، نهایتا با نظر مثبتِ آیت الله خامنه ای به امضا برساند.

بعد از امضای توافق، صبحِ زودِ روزی که قرار بود ظریف بعنوان "قهرمانِ دیپلماسی" وارد ایران شود عده ای برای استقبال به فرودگاه مهرآباد رفتند که به گواه مطلعین، آن جماعت بطور طبیعی آن وقت از صبح را به عمرشان ندیده بودند چه برسد به اینکه بخواهند برای استقبال از یک مقام رسمی حکومتی که خیلی هاشان منتقدش بودند از خواب شان بزنند. داستان چیز دیگری بود.

حسن روحانی همچون شاهانِ پیروز در ساختمانِ معروف به "ساختمانِ کنفرانسِ سرانِ کشورهای اسلامی" و در جمع فعالینِ رسانه با اقتدار درباره پیروزی دیپلماسی و فروپاشی تحریم ها می گوید. او "صبحِ بدون تحریم" را نوید داده بود.

در تیرماه سال ۹۴ و بعد از اعلام توافق، در خیابانهای تهران عده ای به شادی پرداختند. قرار بود دلار بعد از این "حماسه دیپلماتیک" به مبلغ هزار تومان خرید و فروش بشود. ایران در روزهای بعد به تعهداتش عمل می کرد در حالی که هیچ یک از طرفهای دیگر، گامی مثبت برای انجام مفادِ توافق بر نمی داشتند.

دونالد ترامپ که رئیس جمهور آمریکا شد، همه ی تخم مرغ های حسن روحانی را شکست. ترامپ در یک سخنرانی دوازده دقیقه ای و نسبتا طولانی برای صدور یک فرمان، رسما خروجش از برجام و بازگشت تحریم ها علیه ایران را اعلام کرد. در آن نطق که رد پای دیدگاههای صهیونیست ها مشخص بود، او ایرانیان را یک "ملتِ تروریست" نامید. توافق هسته ای را توافقی بسیار بد خواند که هرگز نمی بایست منعقد می شد و اعلام کرد که متحدان اروپایی آمریکا نیز بر "خطرناک بودن ایران" صحه گذاشته اند!

حسن روحانی بلافاصله به سخنان ترامپ واکنش نشان داد و او هم دوازده دقیقه آمریکا و غرب را برای چنین بد عهدی شماتت کرد. او گفت "آمریکا کشوری است که هیچگاه به تعهدات خود پایبند نبوده است ..." روحانی اظهار داشت که اساسا آمریکا وارد برجام نشده بود که حالا بخواهد از آن خارج شود. متعهد نبودن به تعهدات بین المللی از دیگر انتقادات روحانی به آمریکا در آن سخنرانی بود. او آمریکا را "یک موجود مزاحم" در برجام خواند.

رئیسِ دولتِ تدبیر و امید خیلی تلاش کرد که ما در آن سخنرانی متوجه شکستِ سیاستِ باور به "کدخدا" نشویم اما هر چه جلوتر رفتیم، خودش، مردِ اول سیاستِ خارجی اش، کابینه اش و بسیاری دیگر متوجه شدند که اعتمادشان به غرب برای بنا کردن هر نوع رابطه ی سالم از پایه غلط بوده است.

اصلاح طلبان پادوی غرب در شرق؟

در سالِ پایانی ریاست جمهوری حسن روحانی و سال پایانی وزارتِ جواد ظریف، این دو سعی کردند در هر فرصتی رفتارِ غرب و آمریکا را به چالش بکشند. فقط کافیست که به درستی و کامل سخنرانی ها و نوشته ها و پنل های این دو نفر را از فردای بعد از خروج آمریکا از برجام تحلیلِ محتوا بفرمایید تا متوجه منظورِ نگارنده بشوید.

خنجر بدی خورده بودند. به واقع آمریکا و غرب در حقِ اصلاح طلبان نامردی کردند نه در حق اصولگرایان. درست اش این بود که جریانِ اصلاح طلب، از صدر تا ذیل شان، شکمِ آمریکایی ها را بخاطرِ خروج از برجام، نامردی در حقِ نیروهایی که تا این حد در خیمه آنها سینه زده بودند و بی اعتبار کردن جریانِ معروف به اصلاح طلبان، بدرند اما دریغ از ذره ای غیرت، چرا که هنوز هم هستند کسانی در میانِ جریان اصلاح طلب که شیک تر از آمریکایی ها و غربی ها برای عملِ ناجوانمردانه ی آنها ماله می کشند.

اگر می خواهید درباره شکستِ اعتمادِ دولت هاشمی به غرب هم چیزهایی بدانید، شما را به نوشته ی هیچ فردِ اصولگرا و یا سخنرانی هیچ فردِ مخالفِ دولت های هاشمی ارجاع نمی دهم. کافی است که دو ساعت زمان صرف کنید و حداقل دو قسمت از مستندِ " ایران و غرب" ساخته شبکه بی بی سی را ببینید تا متوجه شوید که هیچ یک از نرمش های هاشمی هم دلِ فرنگی ها را نرم نکرد.

حداقل در سه دولتِ هاشمی، خاتمی و روحانی، یعنی ۲۴ سال از ۴۴ سال، عمده زمان و انرژی صرف این شد که جبهه غرب در ایران همیشه پررنگ تر از جبهه شرق جلوه گری بکند در حالی که نتیجه به گواه تاریخ همیشه "پوچ" بوده است.

حالا با این تجربه ها چرا هنوز عده ای از این جناحِ مشخص، تن و بدنشان می لرزد از اینکه حاکمیت بخواهد بازنگری بکند روابط اش را با غرب و آمریکا و ارتباطاتش را با چین و روسیه و دیگر کشورهای منطقه و خارج از این منطقه بهبود ببخشد؟

این جماعت با فریبِ مردم به هر شکلِ ممکن و در هر بستری، روزی هزار بار ایران را مستعمره پکن و مسکو می کنند. در لحظه دروغِ فروشِ بخشی از سرزمینِ ایران به چین را خلق می کنند. بلافاصله شایعه می کنند که روسیه در ایران پایگاه نظامی زده است. عَرَقِ شایعاتِ قبلی شان خشک نشده چو می اندازند که در توافقاتِ بلند مدت مان با این قدرت ها، طرفِ ایران همه چیزِ مملکت را داده و در مقابل هیچ چیزی بدست نیاورده و... و.

فکر نکنید که این لاطائلات یومیه، نخست و فقط از سوی رسانه های فارسی زبانِ آن طرفِ آبها تولید و منتشر می شود، نه، این ژاژها تماما تولید داخل است و اغلب هم از سوی همین جریان های سیاسی بی مایه و پر کینه ی وطنی خلق و برای بازنشر به دست رسانه های فارسی زبان می رسد.

شکی در این نیست که این جماعت با چنین تفکری، همه ی انتقادات شان و شیطنت های شان نه از سرِ دلسوزی برای ایرانیان بلکه در خوشبینانه ترین حالت و در منصفانه ترین تحلیل از سرِ جهل است و البته که سرشِناسان این جریان ها بدنبال پیاده سازی خواست آمریکا در ایران یعنی به چالش کشیدن هویت استقلال خواهی ایرانی، لوس کردنِ شعارِ اصولی و پر مفهوم "نه شرقی و نه غربی"، منفعل نشان دادن حاکمیت، ایجاد دو قطبی در داخل، گلاویز کردن مردم و نظام، پررنگ کردن ارزشهای غربی، منهدم کردنِ سیاستِ نگاه به داخل، نمایش قدرتِ غرب در حوزه های مختلف و ... ایضا باجگیری از حاکمیت برای اهداف شخصی است.

کاش دغدغه و نگرانی این جماعت این بود که قراردادی خلافِ منافع ملی و امنیت ملی ثبت نشود، ایرانِ بزرگ وامدار قدرتی دیگر نگردد، عزت اش حفظ شود، استقلال اش تداوم یابد و ... کاش.


:: بازدید از این مطلب : 333
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
دو شنبه 14 فروردين 1402


:: بازدید از این مطلب : 348
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
چهار شنبه 9 فروردين 1402


:: بازدید از این مطلب : 397
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
دو شنبه 7 فروردين 1402


 

سرنوشت 3 مرجع تقلیدی که مقابل امام خمینی ایستادند

پیروزی انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره)، باطن برخی از روحانیون را پیش از بیش بر ملا ساخت. روحانیونی که در قامت مرجع تقلید سد راه نظام شدند و هزینه‌های سنگینی را به اسلام و انقلاب تحمیل کردند.

به گزارش مشرق، ۶ فروردین‌ماه سال ۱۳۶۸، امام خمینی (ره) معمار کبیر انقلاب اسلامی، یکی از مهم‌ترین تصمیماتشان را برای آینده انقلاب اسلامی گرفتند. او در بخشی از نامه‌شان در چنین روزی برای آیت‌الله منتظری درباره عدم صلاحیت برای تصدی رهبری نظام جمهوری اسلامی، خطاب به مردم ایران نوشتند: سخنی از سرِ درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم، هرگز چشم پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند، دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم.

تاریخ اسلام پر از خیانت بزرگانش به اسلام است

امام خمینی در بخشی دیگر از نامه اینچنین ادامه دادند: ‏من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم.‏‎ ‎‏من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته ام که واقعیات را در موقع‏‎ ‎‏مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی‏‎ ‎‏کنند تحت تأثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و‏‎ ‎‏شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران‏‎ ‎‏صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را‏‎ ‎‏بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه‏‎ ‎‏هست اوست.

اما منظور امام درباره اینکه تاریخ اسلام پر از خیانت بزرگانش است، چه بود؟ بهتر است در این مسأله نگاهی به روزها و ماه‌های ابتدایی انقلاب داشته باشیم؛ جایی که پای سه مرجع تقلید مشهور دهه ۵۰ و ۶۰ به نام‌های آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری، آیت‌الله حسینعلی منتظری و آیت‌الله سیدمحمد شیرازی در میان است.

نغمه‌های ناساز آیت‌الله شریعتمداری و حمایتش از کودتای نوژه

آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری که طبق شواهد برجای مانده با دربار پهلوی ارتباط داشت، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در همان ابتدا در اسفندماه سال ۱۳۵۷ با حمایت از «حزب جمهوری خلق مسلمان» تلاش کرد به عنوان قطبی در برابر رهبری امام (ره) خودش را مطرح کند. هدایت حزب خلق مسلمان توسط او در روزهای ابتدایی انقلاب چالشی خطرناک را فراهم ساخت. علی‌محمد بشارتی که آن‌ روزها مسؤول وقت اطلاعات سپاه پاسداران بود، در گزارشی آورده بود که آقای شریعتمداری در مشهد گفته است: من بالاخره علیه آقای خمینی اعلام جنگ می‌کنم!

نخستین اقدام علنی آیت‌الله شریعتمداری علیه نظام را می‌توان اشغال رادیو و تلویزیون تبریز با رهبری معنوی او توسط حزب خلق مسلمان در آذرماه سال ۱۳۵۸ دانست. او حتی به قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز رأی نداد.

سرنوشت ۳ مرجع تقلیدی که مقابل امام خمینی ایستادند
شریعتمداری و شیرازی

نکته مهم این‌که که طبق اسناد لانه جاسوسی، آیت‌الله شریعتمداری حتی با سفارت آمریکا نیز ارتباط داشته است. در گزارشی که در ۳ اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۵۸ از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه این کشور مخابره شده است، درباره گرایش شریعتمداری به آمریکا نوشته شده است: «او ابراز امیدواری کرد که آمریکا نباید احساسات ضد آمریکایی گسترده کنونی را به عنوان احساسات تمام مردم ایران تلقی کند و زیرکانه گفت که اظهارات امام خمینی تا حد زیادی به این افکار ضدآمریکایی کمک کرده است.... او اضافه کرد که آمریکایی‌ها باید از فرصت‌هایی که مـوجب استحکام دوستی آمریکا با ایران می‌شود، استفاده کنند و با توطئه ضد آمریکایی مبارزه کنند!

در تیرماه سال ۱۳۵۹، هنگام کشف و خنثی‌سازی توطئه‌ای خطرناک کودتای نقاب (نوژه)، مشخص شد که آیت‌الله شریعتمداری از آن توطئه باخبر بوده و حتی به طور تلویحی کودتاچیان را مورد حمایت قرار داده است.

سرانجام در ۳۱ فروردین‌ ماه سال ۱۳۶۱، آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری به دلیل پیشینه سوء، با حکم مدرسین و مجتهدین عالی‌رتبه قم از مرجعیت خلع شد. در بخشی از اعلامیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درباره شریعتمداری آمده است: بنا به وظیفه شرعی بر خود لازم دانستیم که سقوط مشارالیه از شایستگی مرجعیت را بالصراحه اعلام نمائیم تا افرادی از مسلمانان که در حالت تردید و دودلی بودند تکلیف خود را بدانند و احیاناً با تقلید خود به اسلام و انقلاب ضربه وارد نکرده باشند.

سرنوشت ۳ مرجع تقلیدی که مقابل امام خمینی ایستادند
۱۳۵۸. نمایی از دیدار برخی اعضا و حامیان حزب خلق مسلمان با آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری در منزلش در قم

بنابراین با افشای نقش آیت الله شریعتمداری در توطئه‌های خطرناک علیه انقلاب اسلامی، بعد از عزل او از مرجعیت، تصمیم بر محدود کردن رفت و آمدها به بیت او گرفته شد و این محدودیت‌ها تا آخر عمر او ادامه داشت. سرانجام آیت‌الله شریعتمداری در غروب روز پنج‌شنبه ۱۳ فروردین‌ماه سال ۱۳۶۵ در «بیمارستان مهراد» تهران، بر اثر نارسایی کلیه درگذشت.

تصمیم غافلگیرکننده امام (ره) برای یک مرجع تقلید

و اما آیت‌الله حسینعلی منتظری از سال ۱۳۶۴ به عنوان قائم‌مقام رهبری انتخاب شد. مجموعه اقدامات منتظری در کسوت قائم‌مقام رهبری بحران‌هایی را برای نظام تحمیل کرد. او بعد از یک دهه از پیروزی انقلاب، اختلافات جدی با امام (ره) پیدا کرد و از افرادی بود که به صورت جدی از جریانی که به اصطلاح لیبرال بود و جریانی که ما به عنوان منافقین می‌شناسیم، حمایت می‌کرد. همین امر منجر به عزل او در سال ۱۳۶۸ شد و بعد از این سال ۱۳۶۸ آیت‌الله منتظری تبدیل به یکی از مخالفین جدی انقلاب شد.

سرنوشت ۳ مرجع تقلیدی که مقابل امام خمینی ایستادند

اما اصل ماجرا چه بود؟

یکی از مهم‌ترین موضع‌گیری‌های منتظری در دوران قائم مقامی‌اش، دفاع او از مهدی هاشمی علیرغم مشخص شدن جنایت‌هایش بود و آیت‌الله منتظری سرسختانه از او حمایت می‌کرد. این حمایت به حدی رسید که بعد از دستگیری مهدی هاشمی، منتظری با اعتصاب خود باز هم به حمایت از او ادامه داد.

سرنوشت ۳ مرجع تقلیدی که مقابل امام خمینی ایستادند

همچنین انتقادهای تلخ آیت‌الله منتظری در بهمن‌ماه سال ۱۳۶۷ در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب از عملکرد ۱۰ ساله نظام و نیز افشای نامه‌های او خطاب به امام در محکوم‌کردن مجازات عناصر مجاهدین خلق در همان سال (به ویژه بعد از ماجرای عملیات فروغ جاویدان توسط منافقین)، امام را به نتیجه رساند که آقای منتظری، هرگز صلاحیت رهبری نظام اسلامی را ندارد. بنابراین امام، خود متکفل عزل او شد و در ۶ فروردین‌ماه سال ۱۳۶۸، معظم‌له تصمیم قاطع خود برای برکناری قائم‌مقام رهبری را اعلام کردند. تصمیمی که گفته شد با وجود پیشینه‌ اختلافات، برای مسؤولان کشور تکان‌دهنده و غافلگیرکننده بود. سرانجام او در روز یکشنبه ۲۹ آذرماه سال ۱۳۸۸ در منزلش در قم درگذشت.

آیت‌اللهی که خودش را مرجع تقلید خواند و از صدام حمایت کرد!

نفر سوم، آیت‌الله سیدمحمد شیرازی از مراجع تقلید وقت و از افرادی است که ما به طیف شیرازی آن‌ها را می‌شناسیم. او از رهبران معنوی جریان شیرازی‌ها در ایران و عراق به شمار می‌رود. البته یک ویژگی دیگری هم دارد و آن اینکه از مخالفان حرکت انقلابی مردم ایران است. آیت‌الله سیدمحمد شیرازی فرزند میرزامهدی شیرازی از خاندان حسینی شیرازی و برادر سیدصادق حسینی شیرازی است.

سرنوشت ۳ مرجع تقلیدی که مقابل امام خمینی ایستادند
آیت الله سیدمحمد شیرازی

چند سال بعد از رحلت مرحوم میرزا مهدی شیرازی، سیدمحمد شیرازی که در آن زمان کمتر از ۴۰ سال سن داشت اعلام مرجعیت کرد. اما این علام مرجعیت او با واکنش علمای طراز اول روبرو شد. آیت‌الله شیخ یوسف خراسانی حائری در جواب عده‌ای درباره مرجعیت سیدمحمد اعلام کرد که «سیدمحمد شیرازی قطعاً مجتهد نیست و تقلید از او جایز نیست». این رد مرجعیت و صلاحیت علمی او توسط آیت‌الله العظمی خویی، بزرگ حوزه علمیه نجف و آیت‌الله سیدمحمود شاهرودی نیز اعلام شده بود.

سرنوشت ۳ مرجع تقلیدی که مقابل امام خمینی ایستادند
متن جوابیه آیات عظام خویی و شاهرودی درباره عدم‌صلاحیت علمی سیدمحمد شیرازی

بعد از پیروزی انقلاب خاندان شیرازی‌ها همگی به ایران آمدند و سیدمحمد شیرازی به مرجعیت خود در قم آزادانه ادامه داد. در سال‌های جنگ تحمیلی، آیت‌الله سیدمحمد شیرازی به حرمت جنگ علیه عراق فتوا داد و آن را برادرکشی نامید! فتوایی که عملاً به‌ نفع رژیم بعث عراق بود و در آن اوضاع و شرایط به نوعی همراهی با صدام و حمایت از متجاوز و تضعیف جبهه مظلوم ملت ایران تلقی می‌شد. او همچنین مخالف ولایت مطلقه فقیه بود. سرانجام نیز در ۲۶ آذرماه سال ۱۳۸۰ در قم درگذشت.

 

بنابراین حرکت و قیام امام خمینی (ره) این گونه نبود که موافقت همه روحانیت را به همراه داشته باشد. چرا که یک طیف روحانیت سنتی با حرکت‌های اجتماعی و مردمی مخالف بودند و حتی مقابل امام خمینی(ره) ایستادند، آن‌ها از برخی کودتاها علیه نظام حمایت کردند و چشمانشان را به روی جنایات‌های کودتاچیان و منافقان علیه مردم بستند. در حالی که امام خمینی (ره) جزو نوادری از روحانیت بود که توانست با همراهی مردم بزرگ‌ترین انقلاب معاصر را رقم بزند.

 

منبع: فارس

:: بازدید از این مطلب : 318
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 3 فروردين 1402

عیدتان مبارک


:: بازدید از این مطلب : 168
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 26 اسفند 1401

بردلی بلنکِنشیپ، خبرنگار، مقاله‌نویس و تحلیلگر سیاسی آمریکایی در مقاله‌ای برای راشاتودی، کارنامه سیاه واشنگتن درباره نارو زدن به متحدانش را در بحبوحه تشدید تنش بین چین و تایوان به اهالی این جزیره خودمختار یادآوری کرد.

 

بلنکِنشیپ مقاله را اینگونه آغاز می‌کند:

تسای اینگ‌ون، رئیس جزیره تایوان قرار است در ماه آوریل به کالیفرنیا سفر و با کوین مک‌کارتی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا دیدار کند. این سفر و دیدار قطعاً متغیری جدید را به روابط چین و آمریکا اضافه می‌کند. روابط بین دو کشور که تا پیش از این تیره و تار بود، پس از ورود اتفاقی بالون چینی به حریم هوایی آمریکا در اوایل سال جدید میلادی، وخیم‌تر شد و در تازه‌ترین اقدام هم، اعمال تحریم علیه شرکت‌های چینی، آتش تنش را بیش از پیش شعله‌ور کرد. سفر مقامات آمریکایی به تایوان که جرقه آن با حضور نانسی پلوسی، رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا به این جزیره زده شد، پکن را به شدت برآشفت و ملاقات احتمالی اینگ‌ون با مک‌کارتی بدون شک شرایط را به شکلی غیرقابل پیش‌بینی دستخوش تغییر خواهد کرد.

صمیمی‌تر شدن تایوان با آمریکا تنها دردسرهای این جزیره را بیشتر می‌کند به ویژه باتوجه به سابقه تاریک آمریکا در نارو زدن به شرکای قسم‌خورده‌اش! واشنگتن با وعده دادن به اتباع و شهروندان تایوان مبنی بر حمایت نامحدود و سپس رها کردن آنها، به بروز جنگ در منطقه دامن می‌زند. این تفکر در توییت انتقادی و نیش‌دار گارلند نیکسون، مجری برنامه رادیویی واشنگتن دی‌سی و تحلیلگر سیاسی، به طور مختصر و مفید مطرح شده است؛ توییتی که بیش از نیم میلیون بازدید داشت و به انتقاد وزارت خارجه تایوان منجر شد.

توصیه نیکسون به ساکنان جزیره تایوان این بود: شما باید کاری را بکنید که مردم اروپا نکردند و آن هم این است که باید به‌دنبال منافع خودتان باشید. آمریکایی‌ها به قیمت قربانی کردن دیگران، به دنبال منافع خودشان هستند. امپراتوری آمریکا بیشتر از هرچیزی، باعث بی‌ثباتی می‌شود. آنها باعث بی‌ثباتی در اوکراین شدند و موجودیت آنها را به خطر انداختند. آنها بی‌ثباتی چشمگیری را در اتحادیه اروپا ایجاد کردند. به جایگاه آمریکا در ۲۵ تا ۳۰ سال اخیر در «مقابله با تروریسم» نگاه کنید؛ بی‌ثباتی در خاورمیانه. بنابراین آنها قصد دارند جزیره شما را هم شدیداً بی‌ثبات کنند. درست کنار دستتان یک ابرقدرت نشسته است. برای حفظ ثبات باید با چین رابطه‌ای پایدار داشته باشید. آمریکا ۷هزار مایل با شما فاصله دارد. آنها شما را رها خواهند کرد، فریب‌تان می‌دهند تا از بین بروید و سپس ترک‌تان می‌کنند.

نیکسون به نمونه‌های بیشماری از سابقه واشنگتن درباره این موضوع مشترک اشاره کرده است. از جمله این نمونه‌ها می‌توان به وعده آمریکا به نیروهای کُرد در صورت مقاومت‌شان مقابل صدام حسین در دهه ۱۹۹۰ و سپس رها کردن‌شان پس از عملی شدن شروطش اشاره کرد؛ همچنین رها کردن مردمی که در جریان جنگ در افغانستان به آمریکا کمک کرده بودند، نمونه دیگری است؛ به این فهرست کمک آمریکا به ویران کردن سوریه را هم اضافه کنید؛ جایی که واشنگتن حضورش را تنها و تنها به سرقت نفت این کشور و مهار نفوذ ایران محدود و در عین حال هم از پابرجا ماندن تحریم‌های فلج‌کننده اطمینان حاصل کرده است.

این الگوی رفتاری صرفاً به دشمنان محدود نمی‌شود بلکه درباره به اصطلاح متحدان آمریکا هم صادق است. نیکسون به این موضوع اشاره کرده که اقتصاد اتحادیه اروپا به لطف تبعیت کورکورانه این بلوک از سیاست‌هایی که آمریکا در بحران اوکراین، به آنها دیکته کرده، در منجلاب گیر کرده است. شاید اتحادیه اروپا به کُندی به جنگ فناوری‌های پیشرفته آمریکا با چین وارد شود اما این اتفاق قطعاً رخ خواهد داد و این اقدام قطعاً ضربه و خسارت شدیدی به شرکت‌های اروپایی وارد خواهد آورد.

در تازه‌ترین نمونه از نارو زدن آمریکا به متحدانش، نشریه ساوت چاینا مورنینگ پست، دهم مارس در گزارشی نوشت که واشنگتن با منفعت بردن از تنش‌های تحریک‌آمیز بین استرالیا و چین و از دست رفتن بازار پکن برای کانبرا، صادرات گوشت قرمز به پکن را افزایش داده است. بنابراین همزمان با اینکه غرب کانبرا را به تحریک اژدهای زرد و از دست دادن یکی از مقاصد بزرگ گوشت قرمز استرالیا، تشویق می‌کند، «عمو سام» جای خالی استرالیا را پر کرده و برای کارخانه‌های خود بازاری جدید و پربازده فراهم می‌کند.

جف رابی، سفیر اسبق استرالیا در چین دراین‌باره گفته است: بعد از اینکه تمام این اقدامات تجاری معرفی شد و به اجرا درآمد، آمریکایی‌های دائماً می‌گفتند که هوای ما را دارند، آنها استوار در کنار ما ایستادند اما به فروش هرچه بیشتر شراب و گوشت قرمز ادامه می‌دهند؛ ناسلامتی آنها متحد وفادار ما هستند!

بلنکِنشیپ در ادامه می‌نویسد: البته چنین شرایطی تازگی ندارد. همانطور که در دسامبر ۲۰۲۱ نوشته بودم، آمریکا در نیمه نخست همان سال، ۵.۴ میلیون تن ذغال‌سنگ به چین صادر کرد؛ این رقم در مقایسه با ۵۳۱ هزار تنی که در بازه مشابه سال پیش از آن صادر شده بود، افزایشی مضحک و در عین حال تعجب‌برانگیزِ ۹۲۰ درصدی را نشان می‌دهد. آمریکا در بازه‌ای مشابه در سال ۲۰۱۹ بیش از ۷۷۱ هزار تن ذغال سنگ به چین صادر کرده بود. این افزایش عجیب و چشمگیر در صادرات ذغال‌سنگ آمریکا، پس از آن اتفاق افتاد که استرالیا تئوری «نشت آزمایشگاهی» را درباره منشأ همه‌گیری کرونا مطرح کرد و «تجاوز چین» را مورد انتقاد قرار داد و پکن در واکنش، واردات ذغال سنگ از کانبرا را کاملاً ممنوع کرد.

البته از حق نگذریم، چین در ماه‌های اخیر با لغو ممنوعیت واردات ذغال‌سنگ، در راستای ترمیم روابط با استرالیا گام برداشته و علاوه بر این، آمریکا فروش ذغال‌سنگ به پکن را در سال ۲۰۲۲ به شدت کاهش داده است. اما این اقدام آمریکا هم پس از آن رخ داد که استرالیایی‌ها از ریاکاری و کوته‌بینی واشنگتن به شدت انتقاد کردند. بنابراین وقتی که عمو سام به استرالیایی‌ها می‌گوید که «بپرید»، کانبرا می‌پرسد «چقدر بالا بپرم؟»؛ آنها وظیفه‌شان را انجام می‌دهند، یک رقیب خارجی آنها را تنبیه و واشنگتن آنها را در چاه به حال خود رها می‌کند. این ماجرا ربطی به یک راهبرد پردامنه یا ساختن امپراتوری نداشته و صرفاً کمک به کارخانه‌های آمریکایی برای پول درآوردن است، همین و بس.

نیکسون همچنین این ایده را هم مطرح کرد که آمریکا با جابه‌جایی شرکت تولید محصولات نیمه‌رسانا و سیلیکونی تایوان به آریزونا، قصد دارد شرکت مادر آن را از بین ببرد.

به گفته نیکسون، «شما می‌توانید آمریکا را کشوری قابل اعتماد بدانید اگر به سابقه‌اش اعتماد کنید و این سابقه به شما نشان می‌دهد که آنها برای پولدار کردن کارخانه‌های خود، سر همه را کلاه گذاشته و به دوست و دشمن نارو می‌زنند و هیچ اهمیتی هم ندارد؛ این اخلاق آمریکاست. از این رو، همه آنهایی که در تایوان، استرالیا، اروپا یا هر جای دیگری نشسته‌اند و دولت‌شان بدون گلایه و اعتراض، به ساز واشنگتن می‌رقصد، می‌گویم: بهتر است حواستان را جمع کنید در غیر این‌صورت اتفاق بدی برای‌تان خواهد افتاد.»


:: بازدید از این مطلب : 339
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 26 اسفند 1401
 
 آماری مهم و مستند از دستگاه‌های اطلاعاتی و افسرانی که علیه انقلاب اسلامی فعالیت می‌کنند: 51 سرویس اطلاعاتی بزرگ دنیا،
240 افسر اطلاعاتی آمریکا،
175 ستاد جامعه اطلاعاتی،
40 ایستگاه فرامنطقه‌ای،
180 افسر رژیم صهیونیستی در منطقه
و 105 افسر اطلاعاتی مستقر در منطقه. ضمنا بیان شده طبق آمار و به ‌صورت میانگین، سالانه بیش از 500 ارتباط اطلاعاتی توسط وزارت اطلاعات کشف می‌شود.

:: بازدید از این مطلب : 333
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب پربازدید